بازخوانی منظوم از واقعه مباهله در ۱۰۰ بیت از صدرالحفاظی
خبرگزاری تسنیم: سیدمهدی صدرالحفاظی در ۱۰۰ بیت به روایت منظوم از واقعه مباهله پرداخته است. این ابیات در قالب چهارپاره سروده شدهاند که به مناسبت فرارسیدن این روز بخشهایی از آن برای اولینبار از خبرگزاری تسنیم منتشر میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی صدرالحفاظی استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شاعر و پژوهشگر ادبی متولد 1336 در تهران است. صدرالحفاظی مدت 40 سال است که در حوزه شعر و ادبیات فارسی فعالیت دارد و آثار زیادی از او منتشر شده که از میان آنها میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد:
«خورشید در بستر»؛ مجموعه اشعار مذهبی (1) منتشر شده توسط انتشارات برگ نفیس. «آدینهای که آیی»؛ مجموعه اشعار مذهبی (2) منتشر شده توسط انتشارات نورالثقلین. «فرهنگ واژگان محاورهای»؛ منتشر شده توسط انتشارات نورالثقلین. «رؤیای بهشت»؛ شعر تحقیقی و پژوهشی (3) مراحل بعد از مرگ بر اساس آیات و روایات منتشر شده توسط انتشارات زهد. «تا بر دمد سپیده»؛ مجموعه شعر مهدوی(4) منتشر شده توسط انتشارات منیر. «جاری در هر لحظه»؛ مجموعه شعر مهدوی (5) (سپید و نیمایی) منتشر شده توسط انتشارات منیر. «روزهای سبز تقویم»؛ مجموعه شعر مهدوی (6) (چهارپاره) منتشر شده توسط انتشارات منیر. «باباجون مهدی(عج)»؛ مجموعه شعر کودکانه منتشر شده توسط انتشارات تیمورزاده.
وی اخیراً همزمان با روز مباهله شعری را با این موضوع به نظم درآورده که در آن واقعه تاریخی مباهله با زبان شعر روایت شده است. صدرالحفاظی با اشاره به این سروده به تسنیم گفت: این سروده در 100 بیت روایت روز تاریخی مباهله است. در این ابیات سعی داشتم تا این روز را با زبان شعر خواندنیتر کنم. این ابیات در قالب چهارپاره به نظم درآمدهاند.
وی ادامه داد: در مورد واقعه مباهله بررسیهای تاریخی متعددی انجام شده است. موضوع مباهله از منظر اعتقادی بسیار حائز اهمیت است و به نوعی از اعتقادات مهم شیعه محسوب میشود. من پیش از سرودن این ابیات با مراجعه به این آثار به بررسی و مطالعه آنها پرداختهام.
بخشهایی از اشعار صدرالحفاظی که توسط وی قرائت شده، بهشرح ذیل است:
خبری داغ به مدینه رسید
مردم از یکدگر بپرسیدند
چه شده؟ وضع شهر عادی نیست!
حرفهای عجیب بشنیدند
کاروانی بیامد از نجران
از بزرگان شهر و از اعیان
شصت تن با لباس زرافشان
با صلیبی ز گردن آویزان
بر سر اما کلاه گوهربار
با جلال و شکوه و با جبروت
بر کمرهایشان همه زنجیر
از زر و نقره و درّ و یاقوت
کیستند؟ از چه آمدند اینجا؟
یا فرستاده شهنشاهاند
در مدینه پی چهکسی هستند؟
با چنین هیبتی چه میخواهند؟
***
صبح فردا ز جانب مشرق
سر برون کرد خسرو خاور
آن گروه مسیحیان بودند
تا ببینند اهل پیغمبر
عدهای دیگر از مسلمانان
صف کشیده که عاقبت چه شود
در فضایی چنین شگفتانگیز
فتح این مبارزه که شود؟
شد نفسها به سینهها در حبس
چشمها خیره شد به دروازه
لحظههایی گذشت با کندی
انتظاری برون ز اندازه
آن طرف هم پیغمبر خاتم
بعد از آنکه نماز را خوانده
به در خانه علی آمد
اهل آن خانه را فراخوانده
همرهش فاطمه، علی، حسنین
کرد بر سر عبا در آن شبگیر
در حق اهلبیت عصمت خود
خواند آنگاه آیه تطهیر
اینچنین است و نیست غیر از این
حق تعالی اراده بر این داشت
هر پلیدی و زشت و ناپاکی
از شما خاندان فرو بگذاشت ... .
انتهای پیام/*