افول آمریکا و "مجتمع صنعتی نظامی" پشتیبان آن حتمی است
خبرگزاری تسنیم: تحلیلگر و کشیش آمریکایی با اشاره به گسترش حضور نظامی این کشور در جهان، رشد بدهیهای ملی، انهدام ساختار پترودلار، محو ساختار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داخلی آمریکا و گسترش رسانههای آلترناتیو، افول ایالاات متحده را اجتنابناپذیر دانست.
«مارک دانکوف» تحلیلگر, نویسنده و کشیش آمریکایی در گفتگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم در واشنگتن با اشاره به وضعیت بحرانی "نظم جهانی" گفت که گسترش بیش از اندازه حضور نظامی آمریکا در کشورهای دیگر، افزایش سرسامآور بدهی ملی این کشور، انهدام نهایی ساختار پترودلار نیکسون-سعودی، محو ساختار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داخلی آمریکا، گسترش رسانههای آلترناتیو و مقاومت داخلی و بینالمللی در مقابل مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی، افول ایالات متحده را اجتنابناپذیر میکند. در ادامه متن این گفتگو ارائه شده است:
تسنیم: آیا "نظم نوین جهانی" دچار بحران شده است؟ اگر اینگونه است ریشه این بحران چیست؟
دانکوف: نظم نوین جهانی مطمئنا دچار بحران شده است. ریشه این بحران شامل همان چیزی است که "مارک ماتیاس" از آن با عنوان "مجتمع صنعتی نظامی آنگلو آمریکایی صهیونیستی" نام برده است، مجتمعی که با استفاده از تمامی ابزارهای نظامی غیرمشروع و براندازی سیاسی-فرهنگی کشورها، گسترده خود را برای دستیابی به سه هدف نهایی، بیش از اندازه توسعه داده است: یکم، ایجاد یک نظام بانکداری جهانی که به توافق پترو-دلار منعقده بین نیکسون رئیس جمهوری اسبق آمریکا و مقامات سعودی در سال 1971 به عنوان ارز ذخیره جهانی و تنها ارزی که در تمامی معاملات و تراکنشهای نفتی جهان استفاده میشود، متعهد باشد. دوم، ایجاد یک دولت جهانی که نهایتا در اورشلیم مستقر بوده و بنیان آن بر اساس سیستم بانکداری جهانی باشد، حتی اگر این دولت از سوی عاملان تعیین شده از سوی قدرت صهیونیستها و یهودیان اداره شود، گروههایی که نظام بانکداری، رسانهای و دولتی را در تمامی دولت-ملتهای جهان که سرنگون شده و وارد این مکانیزم سرکوبگر شدهاند را، کنترل میکنند؛ و سوم، دستیابی به "اِرِتز یسرائیل" (اسرائیل بزرگ) در خاورمیانه، جایی که موجودیت صهیونیستی، سرزمینهای مابین رودخانههای نیل تا فرات/دجله را کنترل خواهد کرد، همراه با یک اورشلیم متحد به عنوان پایتخت یک امپراطوری جهانی که بر نظام بانکداری جهانی، دولتها، شرکتهای چندملیتی، فناوریهای جهانی و دستگاههای نظامی/امنیتی دولتهای سابق نظارت داشته باشد. تمامی اینها مبانی و پیشفرضهای صهیونیسم جهانی و کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل در برتون وودز (سال 1944) را تشکیل میدهد. بحران کنونی نظم نوین جهانی در این واقعیت ریشه دارد که ایالت متحده، به عنوان تأمین کننده اصلی صهیونیسم جهانی و نظم نوین جهانی، دارای سطحی از بدهی ملی و گسترش بیش از حد مداخلات و درگیریهای نظامی در سطح جهان است که به افزایش سرح بدهیهای ملی به 18 تریلیون دلار و استقراض مسئولیتناپذیرانه از بانکهای مرکزی کشورهای خارجی برای تأمین مالی ماجراجوییهای نظامی و ولخرجیها، و سیاستهای پولی تصمیمگیران بانک مرکزی آمریکا که شامل انتشار و توزیع دیوانهوار دلارهای آمریکایی است که ارزش آن به هیچ چیزی جز انحصار پترودولار نیکسون-سعودیها (در سال 1971) وابسته نیست. اگر این انحصار بر اثر یک مخالفت موثر جهانی تهدید شده و یا از بین برود، بازی (و سیطره پترودلار) تمام است. این امر برای من خوشایند خواهد بود. تمامی اینها بر محو اقتصاد تولیدات صنعتی داخلی آمریکا که یک طراحی جهانی است همچنین محو ارزشهای اخلاقی و روحی مردم آمریکا که ناشی از همان طراحی و نیت یکسانی میباشد، مبتنی است.
تسنیم: ایالات متحده بهعنوان بازیگر اصلی نظم نوین جهانی چرا خواهان به چالش کشیدن و مداخله در برخی موضوعات بینالمللی کنونی نیست؟ از سوی دیگر، آیا آمریکا تلاش دارد تا از اقدامات شرکا در این امور استفاده کرده بهره ببرد؟ آیا این یک راهبرد کلان آمریکا است یا اینکه بیانی از یک تفکر دموکراتیک است؟
دانکوف: پاسخ به این سئوال ساده است. نخبگان سیاسی که صاحب ایالات متحده بوده و آن را اداره میکنند، این قابلیت را دارند که درباره «دموکراسی»، «حقوق بشر»، یا استقلال مردم آمریکا یا هرجای دیگری که نمیخواهند بخشی از اولویتها و سیاستهای صهیونیستی، جهانی و تمامیتخواهانه این دولت باشند، نگرانی چندانی نداشته باشند. شیوه کلی تأمین مالی انتخابات در آمریکا، شامل تواضع شهروندان، تصمیمگیری مککاتچئون برای دادگاه عالی آمریکا، همراه با تصاحب و کنترل جهانی/صهیونیستی کنسرسیومهای شرکتهای رسانهای و انتشار اخبار است که تضمینکننده انتخاب افرادی برای پستهای سیاسی میشود که در منافع این شرکتها و صنایع نفتی ذینفع هستند. جریانهای راستگرا و چپگرای مخالف نظم نوین جهانی در ایالات متحده این امر را درک میکنند. اما تاکنون چیزی که تأیید کننده و نشان دهنده اثرگذاری (اتخاذ) یک راهبرد متضاد سیاسی نسبت به این یکپارچگی باشد وجود ندارد، حال چه در آمریکا یا در جاهایی مانند سوریه و اوکراین که برای نابودی هرکسی که در این مسیر قرار دارد، براندازی اقتصادی و سیاسی و تهدید آشکار نظامی به کار برده میشود.
تسنیم: آیا شما باور دارید که با ظاهر شدن بازیگرانی دیگر همچون کشورهای "بریکس"، هژمونی آمریکا رو به افول رفته است؟ اگر اینچنین است چه عواملی به این افول منجر شدهاند؟
دانکوف: بله، افول امپراطوری آمریکایی که در راستای منافع مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی عمل میکند، امری حتمی است. من باور دارم که گسترش بیش از اندازه حضور نظامی در کشورهای دیگر، بدهی ملی، انهدام نهایی ساختار پترودلار نیکسون-سعودی، محو ساختار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داخلی، گسترش رسانههای آلترناتیو و مقاومت داخلی و بینالمللی در مقابل مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی، افول آن را اجتنابناپذیر میکند. این کشور راه تمامی امپراطوریهای پیشین را که در تاریخ جهان محو شدهاند را میپیماید. کنسرسیوم بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقایجنوبی) مسیر درستی را در حرکت اقتصادی خود برای تضعیف و به حاشیه راندن پترودلار نیکسون-سعودی و وضعیت کنونی آن به عنوان ارز ذخیره جهان اتخاذ کردهاند. نخبگان صهیونیست/جهانی در واشنگتن، لندن و تلآویو بدون مبارزه در برار بریکس تسلیم نمیشوند. سیاستهای غیرمسئولانه ایالات متحده، اسرائیل، اتحادیه اروپا و ناتو در اوکراین نشان میدهد که مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی برای حفظ هژمونی خود خواهان پذیرش ریسک یک نزاع جهانی با قدرتهای هستهای (خاصه با روسیه) است. این ریسک هم از نظر اخلاقی و هم از نظر محاسباتی بیمارگونه است و مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی را خواهان این امر میکند این کار را به صورت دهشتناکی انجام دهد. من با سخنان پل کریگ رابرتز موافقم که فرصت بریکس برای دستیابی به اهدافش و معکوس کردن جنگ در حال از دست رفتن است. من در مورد هیچکدام از این موارد خوشبین نیستم، حتی اگر اذعان کنم که تنها خدا از حاصل نهایی آن مطلع باشد.
تسنیم: آیا گرایش ایالات متحده به تصمیمگیریهای یکجانبه بدون در نظر گرفتن قوانین بینالمللی، بر رقبای آن، روسیه و چین، اثر گذاشته و آنها را به اتخاذ مواضع و سیاستهای مشابهی واداشته است؟
دانکوف: پاسخ این سئوال هم آشکارا بلی است. آدمیرال ساموئل لاکلیر، فرمانده نظامی آمریکا در اقیانوس آرام، هفته پیش آشکارا از حضور 6 بمبافکن دوربرد روسیه در نزدیکی حریم هوایی آلاسکا ناراحت شده بود. من از این آدمیرال این سئوال را دارم که وی باید انتظار چه چیزی را داشته باشد؟ ایالات متحده برای بمباران کوزوو، تجاوز به لیبی، و محاصره کردن دولت پوتین آنهم برخلاف قولهایی که رونالد ریگان و جورج بوش پدر در پایان جنگ سرد به روسیه دادند، به صورت غیرمشروع از ناتو استفاده کرد. ایالات متحده تلاش میکند که از تکفیریها و افراطیهای وهابی که از عربستان تأمین مالی شده و توسط اردن و ترکیه برانگیخته شدهاند، برای سرنگونی بشار اسد به عنوان مقدمهای برای حمله الهام شده از سوی اسرائیل به ایران استفاده کند. در اوکراین، ما از مکالمه تلفنی افشا شده بین ویکتوریا نولاند معاون وزیر خارجه ایالات متحده و سفیر آمریکا در اوکراین، فهمیدیم که دولت آمریکا 5 میلیارد دلار برای کارزار هماهنگشده نئونازیها و سازمانهای تأمین مالی شده از سوی یهودیان در کییف برای سرنگون کردن نظام مشروع منتخب یانوکویچ خرج کرده است. از آن زمان، دولت غیرقانونی کییف با استفاده از سلاحهای پیشرفته نظامی و بهکارگیری دهشتافکنی عریان همچون به آتش کشیدن ساختمان اتحادیه تجاری شهر اودسا برای کشتن بیگناهان، به روستبارهای بدون دفاع در شرق این کشور حمله میکند. و در این شرایط، آدمیرال لاکلیر از اعزام بمبافکنهای روسی به نزدیکی آلاسکا ناراحت است؟ تلاشهای اوباما، کنگره، و عوامل نومحافظهکاران در شبکههای فاکسنیوز و سیانان برای ترسیم چهره پوتین به عنوان یک فرد بد، مضحک است. صراحتا بگویم که من از خویشتنداری پوتین در این تقابل و نزاع شگفت زده شدهام. دولتمردان آمریکا باید بهتر از این آمادگی خود را حفظ میکردند. صبر پوتین بی انتها نیست. روسیه دارای یک ارتش قدرتمند مجهز به قابلیت هستهای است. روسها مردمی با غرور هستند. اگر ایالات متحده و نومحافظهکاران آن، دولتمردان صهیونیست باور دارند که نبرد با روسیه آسان باشند، ما شاهد تغییر تاریخی و هولناک این رژیم جنایتکار به یک رژیم جنایتکار دیوانه خواهیم بود.
تسنیم: حقوق بشر یک اصل جذاب در فرهنگ آمریکایی است و بسیاری از اقدامات بینالمللی آمریکا، برقراری حقوق بشر را هدف خود اعلام کردهاند. (هرچند وضعیت داخلی آمریکا بهخاطر تنشهای نژادی شدیدی که در پی اقدامات خشونتآمیز پلیس علیه رنگینپوستان و بسیاری از سیاستهای غیرمنصفانه دیگر ایجاد شده است در یک حالت ناآرامی بزرگی قرار دارد)، بهباور شما آیا ادعای اینکه موضع آمریکا علیه دیگر ملتها ابزاری برای سرکوبگری است آنهم بدون اینکه پیش از آن قصدی برای پیاده کردن حقوق بشر در ایالتهای خود داشته باشد، قضاوت صحیحی است؟ آیا ایالات متحده میتواند برای مشروعیت بخشی به مداخلات خارجی خود همچنان از حقوق بشر استفاده کند؟
دانکوف: من پیشتر به ادعاهای دروغین دولت ایالات متحده برای مداخله در کشورهای دیگر تحت عنوان "حقوق بشر" و "دموکراسی" پرداختهام. مداخله آمریکاییها در سرزمینهای خارجی به دستور مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی بوده است. این مجتمع تنها به چپاول سرزمینها، منابع طبیعی و استقلال سیاسی دیگر مردمان از طریق سرنگونی و یا کاربرد عیان زور علاقه دارد. در مورد اینکه چه اتفاقی درون ایالات متحده آمریکا رخ میدهد، نمونههای متعدد قابل اثباتی در مورد خشونت پلیس ضد رنگینپوستان وجود دارد. اما من باید تأکید کنم که سفیدپوستانی که در ایالات متحده مخالف نظم نوین جهانی بوده و به طور علنی در مورد آن سخن میگویند نیز هدف قرار میگیرند. از سال 2001، وزارت امنیت داخلی آمریکا که رئیس آن یک شهروند اسرائیلی است، تشکیلاتی را تحت "مراکز گداخت/همجوشی" در تمامی 50 ایالات این کشور ایجاد کرده است. این مراکز سنت تاریخی و مبتنی بر قانون اساسی که در آن نیروهای نظامی و دولت فدرال ایالات متحده از وظایف نیروهای انتظامی محلی (که توسط دولتهای محلی و ایالتی انتخاب میشوند) را جدا میکند، تضعیف کردهاند. این یک حادثه اتفاقی نبوده است. "مجمع ضد افترا" بنی بیرث در سال 2008 در معرض این اتهام قرار گرفته است که در ایالت میسوری به نیروهای انتظامی این ایالت و این مراکز گداخت وزارت امنیت داخلی آمریکا در زمینه توسعه و تکمیل "پروندههای تروریستهای احتمالی داخلی" کمک کرده است. مرکز اطلاعات میسوری در گزارش خود نتیجهگیری کرده است که این مجمع در این همکاری و پروندهسازی به دنبال مردان سفیدپوستی بوده است که تحت عنوان مسیحی، مخالف ازدواج همجنسبازان، سقط جنین و نظم نوین جهانی قابل طبقهبندی و شناسایی بودهاند. این جدیترین مورد است، زیرا از 11 سپتامبر 2011، و با تصویب قانون میهنپرستی ایالات متحده آمریکا، قانون کمیسیون نظامی در سال 2006، قانون اجازه دفاع ملی، و افشای برنامه نظارتی آژانس امنیت ملی آمریکا از شهروندان این کشور، ایالات متحده را تا آستانه یک دولت تمام عیار پلیسی به پیش برده است. و این کار به دستور چه کسی انجام شده است؟ با دستور مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی.
تسنیم: آمریکا تا چهزمانی به حمایتهای خود از دولتهای غیردموکراتیک عرب ادامه میدهد؟ این سیاست نمونهای از معیارهای دوگانه نیست؟ این درست است که ادعای آمریکاییها علیه دشمنان سیاسیشان تنها اظهاراتی سطحی و بیمحتوا است و بهعوض آمریکا بهدنبال نادیده انگاشتن وضعیت متحدان خود یا نقضهای صورت گرفته درون خاک این کشور است؟ از آنجا که شعار حقوق بشر یکی از محورهای تبلیغات آمریکاییها است، اما با در نظر گرفتن رفتار متناقض این دولت در داخل و خارج از این کشور، این شعار بهصورت یک ابزار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. آیا آمریکا همچنان میتواند از این شیوه ادراک برای مشروعیت بخشی به موقعیت خود استفاده کند؟ آمریکا تا چهزمانی میتواند از کشورهای غیردموکراتیک عرب حمایت کند؟ آیا این سیاست انتخابی عاملی برای تضعیف و فروپاشی نیست؟
دانکوف: فکر کنم که این تناقض ریاکارانه آشکار در سیاست عمومی (آمریکا) را توضیح دادهام. مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی نگرانی چندانی در مورد دولتهای غیردموکراتیکی که تحت حکمرانی دیکتاتورها و جنایتکاران هستند، تا زمانی که که از این مجموعه پیروی کنند، ندارند. رابطه آمریکا با رژیم کنونی عربستان سعودی تنها آشکارترین نمونه آنچیزی است که در جریان است. این امر تنها برای مدت زمانی (محدود) میتواند ادامه داشته باشد و نمیتواند برای ابد دوام آورد. در این زمینه خبرهای خوبی برای جهان وجود دارد. مرگ مجتمع صنعتی نظامی آنگلوآمریکایی صهیونیستی در راستای منافع دوستداران آزادی در ایالات متحده و هرجای دیگری است. سئوال مطرح در این روزها این است که آیا این مرگ پس از یک نزاع نظامی جهانی تراژیکی است که میتواند به نابودی سیاره بیانجامد. این نگرانی و ترس در بین من و دیگران وجود دارد. تنها خداوند پاسخ این سئوال را میداند.
انتهای پیام/پ