بازتولید قدرت ملی در راستای شکلدهی به نظم نوین جهانی
خبرگزاری تسنیم: بیانات رهبری متضمن این پیام راهبردی است که در برنامهریزیهای عمومی بهویژه فرهنگی و اقتصادی، باید نگاه اشرافگونه به محیط ملی و بینالمللی در یک افق بلندمدت مدنظر باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در بیانات متعدد به مسائل راهبردی منطقه و جهان پرداختند و بهویژه با تمرکز ویژه بر هندسه قدرت آینده جهانی، ملاحظات مهمی را برای نهادها و مقامات سیاستگذار کشور طرح کردند تا نگاهها، تصمیمات و برنامهریزیهای ملی در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، بر پایه نگاهی دوراندیشانه و بهویژه درک جهان آینده و نقش بایسته کشور در آن چشمانداز بازبینی شوند.
در این زمینه، "جهان در حال گذار" و نشانهشناسی برای تغییر یافتن اساسی در نظم قدیمی بلکه شکلگیری مقدمات و مبانی "نظم جهانی جدید" کلیدیترین واژگانی است که از نگاه اقتصاد مقاومتی نیز قابل بررسی و تحلیل میباشند. رهبری هم در توصیف جهان کنونی در حال گذار - که بهتدریج از نظم قدیمی با همه ویژگیهای سیاسی، اقتصادی و نظامی فاصله میگیرد و به سمت استقرار تدریجی نظمی متفاوت حرکت میکند - و هم شکلدهی به آیندهای که مطلوب ایران و جهان اسلام باشد، مقولههای اقتصادی و فرهنگی را نیز بهصورت جدی مدنظر قراردادهاند. حتی براساس منظومه ادراکی و دکترین رهبری، "فرهنگ، اقتصاد و علم" مثلث قوی شدن و دستیابی به قدرتی به شمار میروند که قادرند موتور محرکه ایران در "شکلدهی" به این آینده مطلوب باشند و البته در این میان، ضلع فرهنگی این مثلث، اولویتدارتر محسوب میگردد.
ضمن تأکید بر لزوم تحلیل این بیانات در چارچوب دکترین و نگاه کلان رهبری معظم نظام و اینکه دستیابی به درک دقیق از بیانات معظمله میتواند نقشه راه ما و همه نهادها در یافتن مسیر صحیح تولید قدرت ملی مزیتساز برای آینده و همچنین هدایت درست تصمیمگیری و اقدام در این مسیر باشد، در این گزارش بسیار اختصاری، تنها به طبقهبندی آن بخش از بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان که ارتباط نزدیکتر معنایی و ساختاری با مقوله فرهنگ و اقتصاد در دورنمای جهانی دارند، اکتفا شده است. تحلیل و تحقیق در اینرابطه را میتوان در مجالی دیگر به انجام رساند.
1. تحریم، عامل تضعیف غلبه مبانی ارزشی نظم جهانی غربی
یکی از عاملهای مهم از اعتبار افتادن پایه فکری و ارزشی نظم جهانی قدیمی معطوف به سلطه غرب، "پناه بردن به استفاده از زور و خشونت و سرکوب بود، انواع خشونتها، ازجمله تحریمها دیده شد و در مقابل چشم مردم دنیا قرار گرفت که وقتی که اینها با یک کشوری، با یک ملتی مسأله پیدا میکنند و نمیتوانند غلبه فرهنگی خودشان را بر این کشور تحمیل بکنند و سلطه خودشان را تأمین بکنند، دست به زور میبرند و لشکرکشی میکنند، این هم یکی از آن چیزهایی است که نظام ارزشی غرب را به چالش کشیده است".
2. ج.ا.ایران و تضعیف اقتدار عملی غرب
مهمترین چیزی که در دوران معاصر عامل اقتدار نظامی و سیاسی مربوط به استقرار نظم جهانی غربی را به چالش کشید، "برپایی نظام جمهوری اسلامی بود. در یکی از مناطق بهشدت تحت نفوذ آمریکا، یک حرکت عظیم انقلابی با این ابعاد بهوجود میآید، یک نظامی را مبتنی بر تفکراتی که آنها این همه برای حذف این تفکرات تلاش کرده بودند بهوجود میآورد و این نظام با حملات گوناگون و متنوع آنها - حملات سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و غیره - از بین نمیرود بلکه روزبهروز هم قویتر میشود."
3. بایستههای ایران در پرتو نظم در حال شکلگیری نوین جهانی
رهبری، بایستههای ایران در شکلدهی به نظم نوین جهانی یا ساخت آینده مطلوب، در دو قالب مطرح کردهاند: مسأله ادراکی و شناختی از یکسو و مسأله برنامهریزی و اقدام.
الف - ادراک درست واقعیات امروز ایران و جهان
پیششرط هرگونه سیاستگذاری و اقدام عملی در زمینه نظم نوین جهانی، ادراک درست واقعیات جهانی است. در این زمینه هم توصیف وضعیت موجود و هم تحلیل برآمده از نگاه واقعگرایانه آرمانی میتواند در تعیین کنشها و واکنشهای مؤثر ما در دورنمای مورد نظر از آینده، بهصورت نتیجهمند و کمهزینه عمل نماید. "ما اینجا باید چهکار کنیم؟ به نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اول این است که این واقعیتهایی که امروز مشاهده میکنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنانکه هست فهمیده بشود، نه فقط در کشور ما (بلکه) در منطقه آسیا، هنوز کسانی، کشورهایی، دولتهایی، شخصیتهایی، رجال سیاسیای، جریانهایی وجود دارند که درک نمیکنند این واقعیتی را که بیان شد، اینها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد، حالا این تسلیم یا با طوع و رغبت است، یعنی پذیرش ارزشهای غربی و تسلیمشدن در مقابل نظمی که آنها ابراز میکنند و توقعاتی که برای اداره جهان دارند، یا اگر چنانچه یک کشوری به طوع و رغبت تسلیم نشد، طرف آنها نرفت، با آنها همکاری نکرد، نسبت به خواستههای اساسی آنها طوع و اطاعت نشان نداد، طبعاً مواجه خواهد شد با فشار، حالا فشار اقتصادی، فشار تحریم، فشار سیاسی، فشار نظامی، ناچار بایستی تسلیم شد، یا تسلیم آرام، یا تسلیم با سروصدا و مشکل! این تحلیل وجود دارد. این غلط است، این تحلیل خطرناکی است، در کشور ما هم گوشه و کنار این تحلیلها وجود دارد. نه، اینجور نیست، همینطور که گفتیم، قدرت غربی بر این دو پایه بود - پایههای اخلاقی و معنوی و ارزشی و پایه نظامی و سیاسی و امنیتی و عملی - هر دوی اینها متزلزل شده است. ما این واقعیت را باید درک کنیم."
ب - استفاده از همه ظرفیتهای داخلی و خارجی، برای تولید قدرت شکلدهی به آینده
بعد از توصیف و تحلیل، موقع تصمیمگیری و عمل خواهد بود. در این زمینه، اساساً به سیاستگذاری کلان نیاز است، سیاستهایی که با نگاه بلندمدت به آینده جهان و نقش بایستهها برای یافتن جایگاه مناسب، باید تدوین شوند. "کار دومی که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم برای ایفای نقش در پدیدآوردن نظم جدید، کشور را آماده کنیم برای اینکه نقشآفرینی کند و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قویکردن کشور، کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقف است بر استفاده از همه ظرفیتها و تواناییهایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجه بکنیم که ظرفیتهای ما و تواناییهای ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم، ما در بیرون کشور هم ظرفیتهای مهمی داریم، طرفدارانی داریم، عمق راهبردی داریم، در منطقه، در کشور، بعضی بهخاطر اسلام، بعضی بهخاطر زبان، بعضی بهخاطر مذهب شیعه، اینها عمق راهبردی کشور هستند، اینها جزو تواناییهای ما هستند، از همه این تواناییها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم، در قسمتهای مهمی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکانات استفاده داریم، از اینها بایستی استفاده کنیم، اینها کشور را قوی خواهد کرد."
4. عناصر ایجاد اقتدار ملی برای شکلدهی به جهان آینده
مقام معظم رهبری در زمینه عناصر ایجاد اقتدار کشور برای نقشآفرینی مؤثر در نظم نوین جهانی، عناصر "کلیدی" و "مهم" را تفکیک و برشمردند و مرکز ثقل این عوامل را "فرهنگ" دانستند.
الف - عناصر کلیدی
"سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکی مسألهی علم و فناوری است، یکی مسألهی اقتصاد است، یکی مسألهی فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایهگذاری کنیم، اینها عناصر کلیدیاند. دولتهای ما، مسؤولین ما، مؤثرین و متنفذین ما، در هر سه قسمت بایستی فعال بشوند و کار بکنند."
ب - جمعیت بهعنوان عنصر مهم مکمل
"مسألهی جمعیت هم البته بسیار مهم است - همانطور که اشاره کردند که بعضی از آقایان هم روی این تکیه کردند - کاملاً بجا است، مسألهی جمعیت تأثیر زیادی دارد در اقتدار ملی و افزایش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعیت، خیلی تأثیر دارد در ایجاد اقتدار".
ج - فرهنگ، کلیدیترین عنصر
در میان عناصر کلیدی سهگانه قویکردن کشور، رهبری بر دیدگاههایی که در گذشته نیز تأیید و تشریح شدهاند، تأکید نموده و بر همان اساس، عنصر مرکزی اینقدرت مؤثر برای شکلدهی به آینده را "فرهنگ" تلقی نمودهاند. به تعبیر معظمله: "البته از همه اینها مهمتر، مسأله فرهنگ است، بهخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. میبینید چقدر دارند سرمایهگذاری میکنند. اشاره شد که بسیاری از سرمایههای گوناگون بینالمللی صرف ایجاد رسانههای اثرگذار میشود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها، دارند سرمایههای زیادی را صرف میکنند برای اینکه بر روی عقاید مردم و باورهای مردم اثر بگذارند و اینها را در واقع از حیطه نفوذ نظام اسلامی و ارزشهای اسلامی خارج کنند، که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها، طرحهای تبیینی و اقناعی داشته باشیم، علمای ما، سازمانهای فرهنگی ما، سازمانهای تبلیغاتی ما، گویندگان ما، صدا و سیمای ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند که البته ارتباط مستقیم علما با مردم، یک عامل و عنصر بیبدیلی است، هیچچیزی جای اینرا نمیگیرد، هیچچیزی حتی صدا و سیما که یک رسانهی فراگیر است، نمیتواند جای ارتباط مستقیم علما و متفکرین دینی را با مردم بگیرد."
گفتنی است که در کنار این لایه از قدرت شکلدهی به آینده که متکی بر قدرت ملی است، قدرت جهان اسلام نیز مورد تأکید رهبری بوده و هست. معظمله به نتایج موفقیتآمیز همگرایی جهان اسلام در وقایع اخیر پرداخته و تأکید نموده که همین همگراییهای غیرسازمانیافته هم توفیق جهانی داشته است بدینمعنا که با تکمیل این چرخه میتوان، اسلام را به بلوک جهانی قدرت آینده تبدیل نمود: "ما (مسلمانان) در درون خودمان قوی هستیم، ما تواناییهای زیادی داریم، ما میتوانیم هرگونه دشمنی را به چالش بکشیم، ما میتوانیم از خودمان دفاع کنیم، قدرت خودمان را دستکم نگیریم. قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت ایمان، قدرت امت اسلامی، قدرت بزرگی است، اینقدرت را دستکم نباید گرفت، اینقدرت میتواند رفع ظلم بکند. ما قصد سیطرهی بر دنیا نداریم، ما قصد رد ظلم نظامهای مستکبر - که به ملتهای مسلمان زور میگویند - و قصد رفع این ظلم را داریم و میتوانیم اینکار را بکنیم."
جمعبندی
بیانات رهبری متضمن این پیام راهبردی است که در برنامهریزیهای عمومی بهویژه فرهنگی و اقتصادی، باید نگاه اشرافگونه به محیط ملی و بینالمللی در یک افق بلندمدت مدنظر باشد. براین اساس:
اولاً در کنار برنامهریزیهای سالانه، 5ساله و همچنین چشمانداز توسعه بیستساله، لازم است افقهای بلندمدتتری مثلاً در چشمانداز ایران 1440 مورد توجه قرار گیرد.
ثانیاً برای امکانپذیرشدن این سیاستگذاری 50 ساله، کشور به تئوریپردازی، خلق و ابتکار ایدهها، آیندهپژوهی، تدوین سناریوهای آینده اعم از آیندههای محتمل و تعیین نحوه فعالشدن در شرایط عدم قطعیت آینده و نهایتاً شکلدهی به چشماندازی مطلوب، نیاز دارد. براساس آنچه رهبری معظم نظام اشاره و تأکید فرمودهاند، این نیازها، راهبردی است.
ثالثاً بدونتردید، اقتصاد مقاومتی و گفتمانسازی در این گستره و با در نظر گرفتن ملاحظات و زمینه بلندمدت، به واکاوی نیازمند خواهد بود. در این صورت، اقتصاد آینده و آینده اقتصاد جهانی و نقش یا وضعیتهای اقتصادی و فرهنگی در نظم نوین جهانی مربوط، از محورهایی خواهد بود که با همفکری، مطالعه و اندیشه میتوان به ترسیم معتبر و اطمینانبخش از آن مبادرت نمود.
انتهای پیام/