«سلوی دماغ»، یک شگفتی دیگر در جشنواره تئاتر عروسکی
خبرگزاری تسنیم: نمایش «سلوی دماغ» یک شگفتی بود از اینکه یک نمایش عروسکی چه میزان عظیمی مخاطب میتواند داشته باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نمایش «سلوی دماغ»، اجرایی از کشور آلمان، دو شب مهمان مخاطبان ایرانی در سالن چهارسو بود. نمایشی که با استقبال جمعیتی کثیری از مخاطبان مواجه شد و در اجرای نهایی خود عدهای مجبور به دیدن ایستاده نمایش شدند. نمایش «سلوی دماغ» شگفتی بود از اینکه یک نمایش عروسکی چه میزان عظیمی مخاطب میتواند داشته باشد و آن هم مخاطبانی از ردههای سنی مختلف.
«سلوی دماغ» داستان موجودی آبی رنگ و شبیه به یک تشک است که در یک مسیر تکوینی – تکاملی تبدیل به یک موجود کامل شبه انسان میشود. این موجود آبی، برای کسب هر یک از اجزای بدنش، قصهای خلق میکند. نمایش فاقد هرگونه دیالوگی است و آنچه نمایش را هماهنگ میکند، موسیقی است. موسیقی با ریتمهای خاص در صحنههای متفاوت، موجب کنترل حرکت عروسکگردان میشود و نتیجه تصویر موزیکال و ریتیمک است که چیزی جز شور و شعف در میان مخاطب ایجاد نمیکند.
تصویر موسیقیایی نمایش «سلو دماغ» با طراحی نور هوشمندانهاش، مفهوم خستگی و ملالت را در مخاطب کمرنگ میکند. او را به واکنش وامیدارد تا حدس بزند، فکر کند و در نهایت با موجود آبی رنگ تکاملی بصری را تجربه کنند. آنچه در نمایش محقق شدن چنین هدفی را ممکن میسازد نوع عروسک و نورپردازی نمایش است. عروسک از انعطاف ویژهای برخودار است. عروسک با چیزی خارج از صحنه کار ندارد و هر آنچه در او تغییر ایجاد میکند در صحنه حاضر است. شاید عوامل تغییر دهنده در دل اسباب صحنه مخفی شده باشند؛ به هر حال از جایی به اسم پشت صحنه وارد نمیشوند. نکته مهم در این شیوه کار، عدم خاموشیهای مکرر برای تغییر دکور یا حتی ورود هر یک از عناصر تعیین کننده میباشد که ریتم کار را حفظ میکند و مجالی برای نفس کشیدن به مخاطب نمیدهد.
البته مخاطب زمانی برای تامل دارد و آن هم زمانی است که موجود درگیر یک تغییر اساسی میشود. برای مثال در صحنه تبدیل شدن از یک موجود حشرهگونه به یک موجود شبه بشری، عروسک با پشت کردن به مخاطب و تعویض پوشش، به مخاطب فرصت میدهد تامل کند یا در واقع حدس بزند قرار است چه رخ دهد.
همین ایجاد فضای تاملی، مخاطب را از انفعال خارج میکند و او را وارد جریان نمایش میکند. البته مخاطب بزرگسال با آنکه با نمایش ارتباط برقرار میسازد؛ ولی طبق معمول سکوت میکند و به لبخند و کف زدن بسنده میکند. در مقابل این کودکان هستند که نمایش را آماج سوالهای بیپایانشان میکنند. رفتار فاعلی کودکان، نمایش را جذابتر و مخاطب را بیش از پیش مجذوب نمایش میسازد.
بخش مهمی از فعالیت کودکان در حین تماشای نمایش، نورپردازی هوشمندانه عوامل سلوی دماغ میباشد. نمایش با بکارگیری دو رنگ زرد و آبی که دو رنگ بکار رفته در عروسک میبودند، نمایش را تبدیل به اثری رنگی و جذاب همچون کالایی لوکس میکند. در این نمایش از طیف رنگی سبز به خوبی استفاده میشود. کارگردان نه نارنجی یا قرمز و نه بنفش یا قهوهای را انتخاب نمیکند. او سبز را آگاهانه انتخاب میکند که رنگی تلفیقی از آبی و زرد است. سبز در کنار زرد و آبی برجسته نمیشود؛ بلکه به فضای رنگی اثر جلا میدهد.
«سلوی دماغ» برای هنرمندان حوزه عروسک یک کلاس درس است تا یاد بگیریم چگونه از قوه تخیل در ایجاد و اجرای یک نمایش عروسکی بهره ببرند. اینکه یک نمایش عروسکی حتماً نیازمند یک نمایشنامه با پیامهای اخلاقی دهان پرکن نیست. اینکه نمایش عروسکی میتواند به رشد مخیله کودکان کمک کند و یا مفاهیم مبهمی چون تکامل را با فضای فانتزی و کمیک به کودکانمان بیاموزد. در انتها به ما میآموزد چگونه میتوان نمایشی کار کرد که برای دیدنش همگان سر و دست بشکنند.
انتهای پیام/