بانک مرکزی ایالات متحده از آغاز خصوصی بود
خبرگزاری تسنیم: همانند بانک انگلستان، نام بانک مرکزی ایالات متحده عمدا انتخاب شده بود، تا واقعیت خصوصی بودن آن را پنهان کند و مانند بانک مرکزی انگلستان، نام سرمایهگذاران در بانک هرگز فاش نشد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، موضوع اصلی این مستند بطور خلاصه بررسی جنبههای تاریخی و راهبردی چگونگی نفوذ و قدرتیابی بانکداران بینالمللی در پشت پردۀ صحنۀ سیاسی و اقتصادی کلان آمریکاست و اینکه چگونه و از کجا این نفوذ آغاز شده است؟ هرچند که این مستند قدری قدیمی است اما اینطور که به نظر میرسد پیشگوییهای درستی در این مستند وجود دارد؛ از جمله رکود بزرگی که امروز در اقتصاد آمریکا شاهد آنیم. در این مستند خواهیم دید که چگونه بانکداران بینالمللی در راهبری سیاستهای کلان آمریکا دخیلاند و چطور قادر به کنترل پادشاهها و دولتهای دست نشاندۀ خود در جهان غرب هستند و جنگها و رکودها را باعث میشوند.
شایان ذکر است که دیدن ویدئوهای انتخابی برای درک روند وقایع این مستند لازم است.
منشور بانکی ایالات متحده، فراخوانی برای سرمایه گذاران صادر کرد تا سرمایه اولیهای به ارزش 400 هزار دلار به میان بگذارند. اما زمانیکه رابرت موریس (صاحب یکی از بانکهای خصوصی آمریکا 1781) نتوانست پول را فراهم کند. با گستاخی از نفوذ سیاسیاش استفاده کرد تا طلا در بانک سپردهگذاری کند، که توسط فرانسه به آمریکا وام داده شده بود. سپس او این پول را به خودش و دوستانش قرض داد تا دوباره در سهام بانک سرمایهگذاری شود و مانند بانک انگلیس، امتیاز انحصار پول ملی به این بانک داده شد. خیلی زود خطرات فاش شدند. کاهش ارزش پول آمریکا ادامه داشت.
بانک مرکزی خصوصی دیگری نیز به راه افتاد که اولین بانک ایالات متحده نام گرفت و توماس وایلینگ دوباره به مقام ریاست بانک برگزیده شد. بازیکنان همانها بودند تنها نام بانک تغییر کرده بود.
در سال 1787، رهبران مستعمراتی در فیلادلفیا گرد هم آمدند، تا بندهای مشکلدار کنفدراسیون را جایگزین کنند همانطور که پیشتر دیده شد هم توماس جفرسون و هم جیمز مدیسون به طور تغییرناپذیری با بانک مرکزی خصوصی مخالف بودند، آنها مشکلات ایجاد شده توسط بانک انگلیس را دیده بودند.
توماس جفرسون
آنها هیچچیز از آن نمیخواستند همانطور که جفرسون بعدا اظهار کرد:
در سال 1790، کمتر از سه سال پس از تصویب قانون اساسی، صرافها دوباره اعتصاب کردند. اولین وزیر تازه منصوب شده وزارت خزانهداری، الکساندر هامیلتون، لایحهای به کنگره پیشنهاد کرد که درخواست یک بانک مرکزی تحت مالکیت خصوصی را داده بود تصادفاً، این همان سالی بود که آمشل راتچایلد بیانیه خود را از بانک شاخص خود در فرانکفورت اعلام داشت: فقط اجازه صدور و کنترل یک کشور را به دست من بدهید، دیگر برایم مهم نیست که چه کسی قوانین را مینویسد.
بعد از یکسال بحثهای شدید، در سال1791، کنگره لایحه را تصویب کرد و امتیازی بیست ساله به آن داد. بانک جدید، اولین بانک ایالات متحده نام گرفت.
ساختمان نخستین بانک ایالات متحده
بانک انحصار چاپ پول ایالات متحده را در اختیار داشت، هر چند 80% از سهام آن در اختیار سرمایهگذاران خصوصی بود.20% دیگر توسط دولت ایالات متحده آمریکا خریداری شد برای تامین سرمایه برای صاحبان 80% سهم دیگر. درست مثل بانکهای قدیمیتر شمال آمریکا و بانک مرکزی انگلستان، سهامداران هرگز مبلغ کامل سهام خود را پرداخت نکردند.
دولت ایالات متحده سهم اولیه خود را که 20 میلیون دلار بود نقدا پرداخت کرد. سپس بانک از طریق اعطای وام اندوخته جزئی، به سرمایهگذاران خود وام داد تا بتوانند 80 میلیون دلار سرمایه باقیمانده مورد نیاز برای این سرمایهگذاری عاری از خطر را فراهم کنند.
همانند بانک انگلستان، نام بانک مرکزی ایالات متحده عمدا انتخاب شده بود، تا واقعیت خصوصی بودن آن را پنهان کند و مانند بانک مرکزی انگلستان، نام سرمایهگذاران در بانک هرگز فاش نشد. سال ها بعد همه میگفتند راتچایلدها، قدرت پشت پرده بانک قدیمی ایالات متحده بودند.
بانک به کنگره فروخته شد، تا ثبات نظام بانکی را به ارمغان بیاورد. و تورم را از بین ببرد، بعد چه اتفاقی افتاد؟ در طول پنج سال اول، دولت ایالات متحده 28 میلیون دلار از بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا قرض کرد که در همان 5 سال، قیمتها تا 72 درصد افزایش یافتند.
بانک مرکزی فرانسه، در سال 1800 تاسیس شد، اما ناپلئون تصمیم گرفت که فرانسه درگیر بدهی نشود. او هیچگاه به بانک مرکزی اعتماد نکرد. او اظهار داشت زمانی که دولت بخاطر پول وابسته به بانکداران است. کنترل در دست بانکداران خواهد بود نه رهبران.
در حالی که ناپلئون در تبعید در آلبا به سر میبرد، آمریکا نیز که به طور موقت توسط انگلستان و با کمکهای مالی راتچایلدها شکست خورده بود. در تلاش برای رهایی از بانک مرکزی خود بود.
در سال1811، لایحهای به کنگره ارائه شد، تا منشور بانک مرکزی ایالات متحده تجدید شود، بحث بسیار گرم شد و قانونگذاران پنسیلوانیا و ویرجینیا قطعنامهای تصویب کردند و از کنگره خواستند بانک را از میان بردارد. به بانک حمله کرده و مطبوعات آن روز آشکارا آن را کلاهبرداری بزرگ، کرکس، افعی و کبری نامیدند.
بی پورتر یک نماینده کنگره به بانک حمله کرد و گفت: باید اساسنامه بانک تمدید شود، نقل قول از کنگره: ماری در آستین این قانون اساسی پرورده شده که یکی از این روزها، قلب آزادیخواهان این کشور را نیش خواهد زد.
ناتان راتچایلد هشدار داده بود: اگر اساسنامه بانک تجدید نشود، ایالات متحده درگیر جنگی فاجعهبار خواهد شد.
نبوغ خانواده راتچایلد و کنترل بازار سهام بریتانیا پس از جنگ واترلو توسط آنها را بیشتر از آن به درستی نشان نمیدهد. یکسال پس از پایان جنگ سال1812 در سال1815 در آمریکا، ناپلئون از تبعید فرار کرد و به پاریس بازگشت نیروهای نظامی فرانسه برای دستگیری او فرستاده شدند. اما او از چنان کاریزمایی برخوردار بود که سربازان در اطراف رهبر قدیمی خود را گرد آمده و بار دیگر او را به عنوان امپراطوری خود مورد ستایش قرار دادند.
در ماه مارس سال1815، ناپلئون ارتشی را تجهیز کرد که دوک ولینگتون بریتانیا کمتر از 90 روز بعد در واترلو آن را شکست داد. برخی از نویسندگان ادعا کردند که ناپلئون 5 میلیون پوند از بانک مرکزی انگلیس برای تجدید تسلیحات قرض گرفت اما به نظر میرسد. این وجوه در واقع توسط موسسه بانکداری اووارد در پاریس تامین شد. بانک های مرکزی خصوصی از لحاظ مالی هر دو طرف را در یک جنگ تامین کنند.
چرا یک بانک مرکزی باید از لحاظ مالی دو طرف مخالف در یک جنگ را تامین کند؟زیرا جنگ بزرگترین به وجودآورنده بدهی است، یک کشور برای پیروزی هر مقدار که پول لازم باشد قرض میگیرد، علاوه بر این چنین وام هایی که معمولا به شرطی داده میشود که پیروز جنگ ضمانت کند، بدهی طرف مغلوب را بپردازد.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.