روایت گلعلی بابایی از سفرش به حج در نشست «غبار قاف»
خبرگزاری تسنیم: مبلغان وهابی اطلاعات غلط و مخدوش به زوار میدادند که بچهها آنها را به تمسخر میگرفتند، البته اختناقی که در عربستان وجود داشت کار را کمی مشکل میکرد، اما شیعیان و بیشتر بچه هیئتیها، ملاهای ساختگی عربستان را سرکار میگذاشتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین نشست «غبار قاف» با نقد و بررسی کتاب «غوغای غبار» یادداشتهای سفر حج گلعلی بابایی (رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس) یکشنبه 23 شهریور با حضور کوروش علیانی منتقد، نویسنده کتاب، کوثری فرمانده بسیج ناحیه حضرت ولیعصر(عج) و جمعی از دوستداران ادبیات در فرهنگسرای سرو برگزار شد.
در ابتدای نشست گلعلی بابایی درباره خود گفت: متولد 7مهر 1339 از روستای برار شهرستان چالوس هستم که در سال 1347 همراه خانواده به تهران آمدیم. سال 1360 عضو سپاه شدم و 27 بهمن سال 1361 به جبهه اعزام شدم که اوایل در پادگان دوکوهه و بعد در عملیات فکه شرکت داشتم و جزء لشکر 27 بودم، تا الان نزدیک به 22 و 23 کتاب در زمینه جنگ و دفاع مقدس نوشتهام.
وی درباره اینکه چرا موضوع جنگ را برگزیده و در این مورد دست به قلم شده است، اظهار کرد: به هر حال سرنوشت، ما را به این سمت سوق داد، من احساس میکنم نوشتن به نوعی ادامه دادن همان مسیر جنگ است، منتها در آن زمان با همرزمان خود سلاح به دست داشتیم و در حال حاضر قلم به دست داریم.
رییس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس، مشرف شدن به سفر حج خود را مدیون حاج احمد متوسلیان دانست و گفت: در درجه اول این سفر را مدیون شهدا هستم و بعد به نیابت از آنان قاسم صادقی، عزیز جعفری و حاج احمد متوسلیان که این لطف را در حق من تمام کردند و با همسرم به این سفر مقدس و عزیز مشرف شدیم.
به گفته بابایی، عزیزترین فرد در لشکر 27 برایاش حاج احمد متوسلیان بودند، با توجه به اینکه از میان تمام رزمندهها انتخاب عزیزترین سخت است اما حاج احمد به دلیل سرنوشت تلخ و عجیبی که دارد( در اسارت رژیم صهیونیستی اسراییل) برای همه عزیز هستند.
وی با اشاره به یادداشتهای خود در طول سفر به حج گفت: در طول سفر تنها سرخطها را نوشتم و پردازش آنها را در تهران که حدود یک ماه به طول انجامید، تمام کردم.
نویسنده کتاب «همپای صاعقه» در پاسخ به این سوال که چرا بیشتر حجم کتاب اختصاص به سرزمین بقیع دارد، تصریح کرد: بقیع برای ما ایرانیها و شیعهها کعبه دیگری است، کعبه مکه یک عظمت و بزرگی دارد و کعبه بقیع در نوع خود چیز دیگری است.
وی در ادامه افزود: به نظر من بودن در بقیع خودش یک کتاب است که من به دلیل پرهیز از تکرار بیشتر موضوعات را ننوشتهام، با توجه به اینکه به سختی مریض شدم اما روزی دوبار به زیارت بقیع میرفتم.
بابایی افزود: البته حاج اُمری عالمی از علمای وارسته شیعی در بقیع پایگاهی را برای شیعه راهانداخته بودند که به روضهخوانی در آنجا میپرداختند، ما حتی در آنجا اجازه خواندن زیارت عاشورا را هم نداشتیم.
وی گفت: قبل از رفتن به سرزمین وحی دیدار رهبر انقلاب اسلامی نصیب من شد و ایشان بر کتاب «همپای صاعقه» تقریظ خود را نوشتند.
این نویسنده درباره تبلیغات دستگاه وهابی در عربستان گفت: آنها در جای جای ِ بقیع و دیگر مکانهای عربستان از ملیتهای مختلف از جمله آفریقایی، پاکستانی، افغانی و... آدم گذاشتند تا بر علیه شیعه و اهل بیت (ع) حرف بزنند.
بابایی ادامه داد: البته بیشتر اطلاعات غلط و مخدوش به زوار میدادند که بچهها آنها را به تمسخر میگرفتند، البته اختناقی که در عربستان وجود داشت کار را کمی مشکل میکرد، اما شیعیان و بیشتر بچه هیئتیها، ملاهای ساختگی عربستان را سرکار میگذاشتند که عاصی میشدند و گاهی پا به فرار میگذاشتند.
رییس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس در پاسخ به این سوال که چرا ایرانیها در عربستان کاری نمیکنند، گفت: در عربستان کاری نمیتوان کرد و بسیار مشکل است؛ زیرا خیلی از افرادی که آنجا حضور دارند سر خود را پایین میاندازند و دنبال وهابیها میروند، وهابیها مدرسهای تشکیل دادند تا طلاب قلابی تربیت کنند و بر علیه شیعه سخنرانی کنند و بیشتر حجاج افرادی هستند که دنبال وهابیها راه افتادند، ایرانیها در عربستان در محدودیتاند.
این نویسنده تصریح کرد: ما شاهد تظاهرات ایرانیان و شیعیان و برائت از مشرکین هستیم ولی انجام این نوع کارها روز به روز محدودتر و فشردهتر میشود و نمیتوانیم در عربستان کاری کنیم اما در فضای مجازی و سایتها باید بحث «روشنگری اسلام» را در برابر «اسلام امریکاییها» بیان کنیم که امریکا و اسراییل این موضوع را پیش کشیدهاند و سردمدارش سعودیها هستند و با آنها مقابله کنیم.
بابایی در پاسخ به این پرسش که در کتاب «غوغای غبار» چرا با سه نوع لحن مختلف ساده، گزارشی همانند کتابهای تاریخی و جغرافیایی و لحن ثقیل و تعبیرات عجیب و غریب مواجه هستیم، اظهار کرد: گاهی اوقات بیان آن همه عظمت و جلال برایم سخت و دشوار بود که البته برای نوشتن کتاب از سفرنامه حج (دکتر علی شریعتی) و خسی در میقات (جلال آل احمد) وام گرفتم، زیرا زمانی که وارد مکه شدم و کعبه را دیدم، زبانم بند آمده بود و هیچ نمیتوانستم بگویم، به نظر من توصیفات شریعتی بسیار زیبا بود که حیفام آمد از آنها در یادداشتهای خود استفاده نکنم.
وی در پاسخ به این سوال که داستان رمی جمرات و برائت از مشرکین که هم باید رمی خود را انجام میدادند و هم برائت، گفت: در سال 76 جو بسیار سنگینی حاکم بود و بسیاری از ایرانیها شهید شدند و گویی وارد جنگ شده بودند. در اینجا اوج شیطانپرستی دشمن را شاهد بودیم که به نوعی باید تقیه از طرف شیعیان صورت میگرفت.
این نویسنده در ادامه تصریح کرد: در طول سفر با دیدن نامه یکی از دوستانم «علی سلطان محمدی» جریان سفر برایم تغییر میکند، حاج علی در نامه از من خواسته بود که در مکه و در حین طواف یادی از شهدا کنم و من حین طواف خانه خدا، نام شهدا را هم ذکر کردم و این قلب مرا جلا داد و باب دیگری از سفر برایم باز شد.
وی در پایان به عنوان کتاب «غوغای غبار» اشاره کرد و گفت: روز آخر سفر در دل شعر یوسفعلی میرشکاک را زمزمه میکردم: چشم وا کردیم، رنگی از بهار آموختیم/ شد فراهم گوش آواز هزار آموختیم/ در تکاپوی سراغ بینشان معشوق خویش/ جادهها خواندیم و غوغای غبار آموختیم. از این رو غوغای غبار را برای عنوان کتاب برگزیدم.
انتهای پیام/