از دخالتهای آمریکا در امور ایران تا شدت خشونت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور
خبرگزاری تسنیم: پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: در دنیا به طور معمول با آبپاش و وسایل متفرق کننده مردم را پراکنده میکنند اما پهلوی میخواست که زور بگویند و در آن روز بدون جهت و هدف تیراندازی میکردند در حالی که اگر صبر میکردند، مردم خود متفرق میشدند.
خسرو معتضد در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار تسنیم در اصفهان، پیرامون حادثه 17 شهریور و اتفاقات رخ داده در این روز اظهار کرد: رژیم پهلوی از سال 1342 پس از اینکه قیام 15 خرداد را سرکوب کرد، دیگر اهمیت زیادی برای مردم قائل نبود و سعی کرد با تشکیلات حزبی که از سال 36 آغاز شده بود، جلوه دموکراتیک به حکومت خود ببخشد.
وی بیان کرد: در ابتدا حزب مردم و بعد ملیون که دولتی و کاریکاتوری بودند، تشکیل شد و این 2 حزب نتوانستند موفق ظاهر شوند و بعد از آن حزب ایران نوین را آوردند که این حزب نیز تحت نفوذ کسانی که به ماساچوستی معروف بودند، قرار داشتند و اینها از آمریکا و فرانسه برگشته بودند و این حزب نیز موفق نبود.
معتضد با بیان اینکه فشار آمریکا روی حزب ایران نوین بود که به زمام داری برسد، تصریح کرد: این حزب از سال 42 با حسن علی منصور که تجربه حکومت داری نداشت، آغاز به کار کرد و جریان کاپیتولاسیون یعنی پیوستن ایران به ماده 33 کنوانسیون وین که هیچ الزامی به الحاق ایران نداشت را مطرح کرد.
"لایحه کاپیتولاسیون جریانات اعتراضی مردم به حکومت شاه را تقویت کرد"
وی خاطر نشان کرد: کاپیتولاسیون میگوید که گذشته از دیپلماتها و کسانی که اولویت دارند و حتی مردم عادی و حتی خدمتکاران هم مصونیت سیاسی و دیپلماتیک داشتند و کاپیتولاسیونی که در سال 1306 لغو شده بود را اینها بار دیگر اجرا کردند و کاری کردند که حتی یک کشوره نیمه مستعمره هم نمیکرد چراکه اصلا لزومی به برقراری قانون کاپیتولاسیون نبود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: حکومت منصور چون دست نشانده بود، مورد خشم مردم واقع شد و نیز این کار وی با سخنان امام خمینی در سال 42 مقارن میشود که البته این غیر از سخنرانی محرم 42 بود.
وی اظهار کرد: امام خمینی سخنرانی کرده و ایراد گرفتند و در آبان 1343 ایشان را تبعید کردند و از اینجا یک حرکت مخالف مذهبی جریان پیدا کرد.
معتضد با اعتقاد بر اینکه تا قبل از سخنرانی و تبعید امام جریانات بیشتر حالت ملی داشته و یا اگر حرکتی بود، به نام کمونیست و گروههای چپی معروف بود، گفت: اما از این به بعد در مردم این سئوال ایجاد شد که چرا باید تا این میزان از آمریکا تبعیت کرده و دولت هم قول انقلاب سفید و اصلاحات ارضی داده بود و تا 19 اصل را پیاده کرد و مردم نیز باور کردند که خبری در حال وقوع است اما در واقع اینگونه نشد و به قول یک نویسنده آمریکایی، شاه مردم را رها کرد.
"از درآمد نفتی ایران به کشورهای دیگر کمک میشد"
وی با تاکید بر اینکه اینگونه رفتارها شاه را از مردم دور کرده و سبب شد که مردم او را جدی نگیرند، بیان کرد: تا اینکه ما یک مرتبه از سال 1349 که اوپک تشکیل شد تا سال 1353 درآمد نفتی ما به نحو عجیبی بالا رفت و مردم ایران نیز بسیار به این پول دلبسته بودند و بر اساس مطالعات من، از زمان ساسانیان تا زمان پهلوی چنین پولی وارد ایران نشده بود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: به یک باره در آمد ما از 900 میلیون دلار به 24 میلیارد دلار رسید که عدد بزرگی بود و دولت آمریکا به شاه دستور داد که ما جانشین کشورهایی شویم که این کشور باید به آنها کمک مالی میکرد، بنابراین نزدیک به 11 میلیارد دلار به صورت قرض بلاعوض به کشورهای دیگر کمک مالی کردیم.
وی خاطر نشان کرد: این در حالی بود که آمریکا در زمان دکتر مصدق قرار بود به ایران 100 میلیون دلار کمک مالی کند و از 1327 تا سال 32 که قرار بود این کمک به ایران بشود این اتفاق نیفتاد و حتی به 25 میلیون دلار نیز راضی نشد.
"جشنهای شاهنشاهی از دلایل اعتراض مردم به حکومت بود"
معتضد افزود: در مجموع شاه بیشتر به فکر خودش بود و جشنهای شاهنشاهی را در شرایطی که مردم در فقر بودند، برگزار میکرد و در همین زمان نیز سیستم اطلاعاتی خود را قوی کرد و ریاست آن را به انسان مجنونی به نام نصیری واگذار کرد، او هم تنها در فکر کشتار بود به گونهای که در همان دهه 50 نزدیک به 400 نفر تنها در خیابانها کشته شدند که به خرابکار معروف شده بودند.
وی با بیان اینکه سال 55 و 56 که جشن تاجگذاری و شاهنشاهی و پنجاهمین سال پهلوی را گرفتند که اسناد ساواک در این مورد موجود است، اظهار کرد: در جشن هنر که در بسیاری از کشورها برگزار میشود به جای اینکه هنر ایران را به دنیا معرفی کنند، هنر لمپنی را معرفی کردند یعنی هنر هرزه و کثیف.
"خریدهای نابهجا و بدون دلیل اسلحه توسط رژیم پهلوی"
وی در ادامه علل تظاهرات 17 شهریور گفت: 18 میلیارد دلار اسلحه خریدیم که البته مقداری از این خرید به دلیل چشم و هم چشمی با حکومت عراق بود چرا که کشور عراق جمعیت کم و درآمد بالایی داشت و او اسلحه میخرید و شاه نیز اسلحه میخرید.
معتضد خاطر نشان کرد: هویدا آدم خوشی بود و هیچ گونه مسئولیتی به عنوان نخست وزیر برای خود قائل نبود و به صورت تصادفی چون منصور کشته شده بود، شاه او را برای مدتی نخست وزیر خود کرد و به همین صورت او 12 سال نخست وزیر ماند.
وی با اشاره به رفتارنمایندگان مجلس در آن زمان، تصریح کرد: مرحوم علی دشتی در کتاب خود به نام عوامل سقوط نوشته که در آن زمان سناتوری بود که گردن خود را به نردههای کاخ نیاوران میبست و صدای سگ در میآورد تا شاه سال بعد نیز او را نخست وزیر کند.
"مداخلات آمریکا سبب ناراحتی اجتماعی شد"
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اعتقاد بر اینکه مداخلات آمریکا نیز در این قضایا موثر بود، بیان کرد: آمریکا در هر کشوری دخالت کند حد یقفی برای خود قائل نبوده که نمونه آن مصر است و 6 ماه پیش که با مبارک صحبت میکردند گفته که من هر کاری که آمریکا دستور میداد انجام دادم و نتیجه آن این شد و شاه نیز همین گونه بود چرا که معتقد بود آمریکا او را در 28 مرداد بر سر کار آورد.
وی گفت: رجال شاه نیز در نوکری آمریکا بر هم پیشی میجستند و اغلب اینها شهروند دوگانه بودند و تابعیت ایرانی و آمریکایی داشتند و خود علم میگوید از اعضای کابینه بین 6 تا 8 نفر بهایی بودند و اینها وابستگی عمیقی به آمریکا داشتند در حالی که رجال قدیمی ایران از دوران قاجار افراد خانواده دار و با اصالتی بودند اما اینها بی بته بودند و در آخر هم همه اینها به آمریکا فرار کردند.
معتضد یکی از عوامل وقوع حادثه 17 شهریور را فراماسونرها دانست و اظهار کرد: اینگونه معروف است که اینها در هر کشوری که باشند، به انگلستان وفادار هستند اینها هم رجالی بودند که برای خود شغل تراشی میکردند.
"حادثه سینما رکس هیزمی بر آتش خشم مردم شد"
وی با اشاره به واقعه 28 مرداد آبادان و سینما رکس تصریح کرد: در این حادثه 377 نفر سوختند و البته من این را به ساواک نسبت نمیدهم چرا که این کار مربوط به برخی انسان دیوانهای بود که وابسته به یکی از کشوهای خارجی بودند و اسناد اعترافات اینها نیز موجود است و آدمهای معتاد و عوضی بودند که از فرصت استفاده کرده و سینما را آتش زدند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: البته گروهی که در تهران و در شهرهای دیگر سینماهای دارای فیلمهای غیر اخلاقی را آتش میزدند، آنها هیچ گاه به مردم آسیب نمیزدند و ساعت 12 شب زمانی که کسی در سینما نبود آن را آتش میزدند.
وی با بیان اینکه در واقعه سینما رکس بین مردم این شایعه مطرح شد که کار ساواک بوده، خاطرنشان کرد: در حالی که با اینکه ساواک جنایتکار بود، اما این کار مربوط به او نبوده و کار گروهی از آدمهای معتاد بود و به علت تعلل پلیس و آتش نشانی این فاجعه اتفاق افتاد اما مردم این مسئله را از چشم حکومت دیدند.
معتضد بیان کرد: حکومت نیز آنقدر بد نام بود که نمیتوانست از خود دفاع کند و دولت به جای اینکه در این مورد اعلام عزای عمومی کرده و با مردم هم دردی کند، تنها به این اکتفا شد که آموزگار رفته و شریف امامی جایگزین او بشود.
وی در توصیف شریف امامی گفت: شریف امامی یکی از مسئولان فاسد مملکت بوده و آدم مزور و فاسدی بود که به همه چیز شهرت داشت و حتی میگفتند قمار خانههای بنیاد پهلوی زیر نظر وی بوده و او نیز پس از نخست وزیری شروع به شعارهای بچهگانه دادن میکند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اعتقاد بر اینکه جاذبه دین اسلام و مذهب تشیع سبب شد مردم مجتمع بشوند، اظهار کرد: نماز عید فطر سال 57 سرآغاز بسیار خوبی بود و مردم متوجه شدند که میتوانند مجتمع شده و دولت نمیتواند آنها را متفرق کند و شرایطی به وجود آمد که حکومت نیز حرفی برای گفتن نداشت.
وی بیان کرد: در همین زمان نیز حکومتی در آمریکا بر سر کار بود که در وزارت خارجه آن نسبت به شاه بدبین بودند و شاه را به عنوان یک شاه دموکرات قبول نداشتند و البته آنها خبر موثق داشتند که پهلوی چه اختاپوسی بود و در چنین شرایطی شاه برای اینکه اعتراضات مردمی را کم کند، زنجیر را شل کرد و همین کار او سبب شد که سیل انقلاب راه بیفتد.
"نماز عید فطر مردم را مجتمع کرد"
معتضد در ادامه عوامل حادثه 17 شهریور سال 57 خاطرنشان کرد: تروریستها و گروههای چریکی نیز که از ترور ره به جایی نبرده بودند و سازمان فداییان خلق و یا سازمان مجاهدین که یک سازمان نپخته بود و میخواست از حزب توده تقلید کند هم نتوانسته بودند کاری انجام دهند و انقلاب موج بسیار بزرگی بود که تمام کشور را در برگرفت و زمانی که اینها اجازه دادند نماز عید فطر برپا شود فکر نمیکردند در سراسر مملکت چنین شور و حالی ایجاد شود.
وی تصریح کرد: شاه بسیار علاقه مند بود که از ملکه انگلیس تقلید کند در حالی که خانوادههای شاهنشاهی در دنیا تمایل ندارند که در چشم مردم باشند اما شاه ایران با برگزاری جشنهای زیاد مردم را از خود خشمگین میکرد و مردم متوجه شده بودند در وجنات شاه و حکومت وی هیچ نور رستگاری نیست.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه مجموعه این عوامل سبب شد که مردم 17 شهریور جمع شده و علیه حکومتی که خود را از مردم منفک کرده و به آمریکا چسبیده بود، تظاهرات بهپا کنند، اظهار کرد: تظاهرات برای فرماندهان ایجاد نگرانی کرده بود و همه چشم به شاه دوخته بودند که او چه تصمیمی میگیرد.
وی افزود: شاه کسانی را تربیت نکرده بود که خود تصمیم بگیرند و استقلال رای داشته باشند و هرچه شاه میگفت برای آنها مهم بود و جالب است بدانید حقوق سرباز در زمان پهلوی 17 هزار و 10 شاهی بود و این نشان از عمق غفلت نظام شاهنشاهی از وضعیت مردم داشت و ارتش نیز در رفاه پایینی بود.
معتضد با تاکید بر اینکه در همه جای دنیا پلیس با دستههای مخصوص دوره دیده برای جلوگیری از حرکات مردم به خیابان میآید، گفت: اما در واقعه 17 شهریور ارتش به خیابان آمد در حالی که نظامی برای جنگ با بیگانه آموزش دیده است.
"تشریح حادثه 17 شهریور/خشونت لازم نبود"
وی در تشریح واقعه بیان کرد: صبح ساعت 6 مردم جمع شده بودند و 3 مرتبه اخطار داده شد اما مردم متفرق نشدند البته فرح دیبا در کتاب خود گفته در آن زمان فلسطینیهائی بودند که در میدان جمع شدند اما اینگونه نبوده و فلسطینی در کار نبود چرا که آنها مردمی بودند که به جان آمده و میگفتند که تا کی قرار است این بدبختی ادامه پیدا کند.
این پژوهشگر تریخ معاصر خاطرنشان کرد: در دنیا به طور معمول با آبپاش و وسایل متفرق کننده مردم را پراکنده میکنند اما اینها میخواستند که زور بگویند؛ در حالی که حکومت نظامی روز اول در زمان مشروطه ایجاد شد و اتفاق خوبی بود اما دولت همواره از بعد از آن از آن استفاده میکرد.
وی تصریح کرد: آنها در آن روز بدون جهت و هدف تیر اندازی میکردند در حالی که اگر صبر میکردند مردم خود متفرق میشدند و 17 شهریور به نام جمعه سیاه ثبت شد و ارتباط حکومت پس از این حادثه با مردم گسسته شد و این حادثه کنار آتش سوزی سینما رکس در آبادان رفت و مرم متوجه شدند که قانون اساسی و مشروطهای در کار نبوده و حکومت زور است.
معتضد بیان کرد: تعداد کشته شدگان 128 نفر بودند که 104 نفر در جا و بقیه بین راه تا بیمارستان کشته شدند که این تلفات برای حادثهای در یک میدان بسیار زیاد است و ارتش در این مورد کمال خامی و ناپختگی را انجام داد و به صورت یک سازمان ضد مردمی شناخته شد.
گفتوگو از فاطمه حاجیمحمدیان
انتهای پیام/