آبشخورهای فکری ترکی بنعلی
بر اساس زندگینامه کوتاهی که به دست یکی از شاگردان وی نوشته شده «ترکی بن مبارک بنعلی» در سپتامبر 1984 در بحرین زاده شد. او در بحرین دوران تحصیلات دینی مقدماتی را طی کرد. سپس برای تحصیل در مقاطع بالاتر مطالعات اسلامی عازم دبی شد اما دستگیر و به دلیل تمایلات افراطی اخراج شد. او سپس برای تکمیل تحصیلات عازم لبنان شده و سپس به بحرین بازگشت. زندگی او حاکی از چندین مورد بازداشت است که در داخل و خارج از بحرین رخ داده. گفته میشود او به دلیل تمایلات افراطی از ورود به کشورهای امارات، کویت، مصر، قطر و برخی کشورهای دیگر منع شده است.
بخش اعظم آثار نوشتاری او در چارچوب شبکههای «بزرگتر سلفی» و هستههای «کوچکتر سلفی- جهادی» است. وی مطالعات خود را نزد عبدالله بن جبرین در عربستان و زُهَیر الشاویس در سوریه طی کرد. اساتید جهادگرای دیگر او عبارتند از: المقدیسی (اردنی- فلسطینی) و عمر الحدوشی مراکشی. المقدیسی بهعنوان معروفترین استاد او هنوز زنده بوده و بنعلی او را «بزرگترین جهادی» نامیده است. بنعلی چندین کتاب در حمایت و دفاع از المقدیسی نوشته است. در مقابل، المقدیسی هم «اجازهای کلی» صادر کرد و بنعلی را مجاز به تدریس تمام کتابهای خود کرده است. همکاری این دو اما به اینجا ختم نشد. در پاییز 2009 وقتی المقدیسی در وب سایت خود تشکیل «شورای شریعت» را اعلام کرد، بنعلی را بهعنوان یکی از مفتیهای آن برگزید. بر اساس شهادت بنعلی، وقتی المقدیسی به هر دلیل حضور نداشت یا در زندان بود این بنعلی بود که بهعنوان جانشین او انتخاب میشد.
بنعلی در بسیاری از نوشتههایش در وب سایت المقدیسی نام «ابو هُمام بَکر بن عبدالعزیز العطاری» را برای خود برگزیده بود. در آوریل 2014 وی اعلام کرد که نامهای دیگری هم داشته از جمله: ابوحُذَیفه البحرینی و ابو هزم السلفی. وی در توجیه برگزیدن نامهای مختلف گفته تمام این نامها را با هدف پنهان کردن هویت اصلی خود از دست «ظالمان و ستمگران» انتخاب میکرد. این ظالمان و ستمگران احتمالا دولتهایی بودند که او را از ورود به کشورهای خود منع کرده و قرار تعقیب برای او صادر کرده بودند. به گزارش رسانهها، او در اواخر فوریه 2014 به سوریه رسید اگرچه ممکن است وی زودتر از اینها در این کشور رحل اقامت افکنده باشد.
تهدید دولت بحرین
در ماه آوریل، بنعلی در مطلبی نوشت که دولت بحرین آن دسته از شهروندان این کشور را که در خارج از بحرین و در سوریه در حال جنگ هستند، تهدید کرده که ظرف دو هفته به کشور بازگردند در غیر این صورت شهروندی آنها سلب خواهد شد. پاسخ او به دولت بحرین شعری بود که تقریبا مضمون آن، چنین است: «آیا پس از رسیدن به شام مملو از جنگها و نبردهای حماسی، بازگشت عقلانی است؟ سرزمینی که در آن قانون اسلام باشد وطن من است؛ آنجا مسکن من است و من به آنجا تعلق دارم.» نقش عمومی بنعلی برای «دولت اسلامی» در قالب «ردیه» برای بسیاری از دشمنانش بوده؛ این «قلم فرسایی شدید» در دسامبر سال گذشته آغاز شد، درست قبل از شورش ژانویه 2014 علیه «دولت اسلامی» در شمال سوریه به رهبری گروههای رقیب که سرسپردگی به «دولت اسلامی» را نمیپسندیدند. مخالفان داعش معتقد بودند که این گروه به قانون خدا گردن نمینهد. چنین بود که بازار تکفیر داغ شد و بنعلی وارد میدان شد و استدلال کرد که دولت اسلامی یک واحد سیاسی مستقل است همراه با دادگاه و سیستم قانونی کافی برای این کار. داعش با دیگر گروههای جدا شده از القاعده مانند «جبهه النصره» میجنگد و القاعده نسبت داعش با خود را رد کردهاست. شعار این گروه «باقیه و تمدد» است، مخفف جملهای که داعش در آن خود را «پایدار، غیر قابل شکست، فراگیر و پیروز» توصیف کرده که هیچکس نمیتواند با آن مقابله کند.
در فاصله دسامبر 2013 و مارس 2014 بنعلی همتایان ایدئولوگ خود را هدف گرفت؛ افرادی مانند عیاد قُنَیبی از اردن، ابو بشیر الترتوسی از سوریه، ابومحمد الجولانی رهبر جبهه النصره و رقبای دیگری مانند عدنان الرور ساکن عربستان و عضو شورای شریعت «حرکت الاحرار الشام.» او در آوریل – ژوئن 2014 حتی پا فراتر نهاد و ایمن الظواهری رهبر القاعده و دو ایدئولوگ بزرگ دیگر مانند المقدیسی و ابو قتاده الفلسطینی را رد کرده و به آنها تاخت. آنچه در این دوره بسیار مهم است همانا جدایی بنعلی از المقدیسی، شیخ ستوده شده از سوی وی بود. پس از آنکه المقدیسی تلاش داشت تا میان «جبهه النصره» و «دولت اسلامی» مصالحه و آشتی به وجود آورد، بنعلی در مقالهای با عنوان «شیخ پیشینم» تلاشهای او را نقش بر آب کرد و به او تاخت. از اینجا مسیر بنعلی و المقدیسی جدا شد.
شیخ بر تخت خلافت
در آوریل سال گذشته، وقتی البغدادی گسترش امارت خود به سوریه را اعلام کرد، این بنعلی بود که اولین رساله را در پشتیبانی از حرکت او به رشته تحریر در آورد. عنوان رساله او چنین بود:«دستان خود را برای بیعت با البغدادی بگشایید.» او در این رساله از تمام مسلمانان در پیرامون «دولت اسلامی» خواسته بود که «سوگند وفاداری به امیر خود» یاد کنند. افزون بر این، او هیچ زمان مشخصی برای خلافت بغدادی تعیین نکرده بود: «از خداوند روزی را میطلبیم که ببینیم شیخ ما بر تخت خلافت نشسته است.» افزون بر این، زندگینامه بنعلی از البغدادی در میان سرکردگان و اعضای داعش دست به دست میشد و بسیار به آن ارجاع داده میشد. در آخر آوریل 2014 بنعلی مقاله دیگری نوشت و «خلافت دولت اسلامی» را در 29 جولای 2014 (یکم رمضان 1435) اعلام کرد. او در این اثر در مورد مجاز بودن اعلام خلافت پیش از دستیابی به ظرفیت سیاسی کامل (التمکین الکامل) شواهد و استدلالهای حقوقی مطرح کرد و افزود که سخنگوی رسمی «دولت اسلامی» در بیانیه خود در ماه رمضان آن را اعلام خواهد کرد. بنعلی «دولت اسلامی» را «اصل و اساس خلافت پیشبینی شده و کاملا هدایت شده» معرفی کرد. او نوشت:«تردیدی نیست که خلافت نیازمند قدرت، توانایی و ظرفیت سیاسی است و تمام اینها در دولت اسلامی متجلی است.»
منبع: دنیای اقتصاد
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.