داعش با هدف منفعل کردن اسلام ناب راهاندازی شد
خبرگزاری تسنیم: رئیس دیوان عالی کشور با اشاره به حوادث اخیر منطقه گفت: پشت پرده جریانات تکفیری و داعش این است که مردم مسلمان را از بین ببرند و در حقیقت به فکر انفعال اسلام هستند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیت الله احمد محسنی گرکانی، فرزند علی اصغر، در سال 1305 در "گرکان" واقع در استان مرکزی، در خانواده مذهبی ریشه داری متولد شد. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی به تحصیل دروس حوزوی علاقهمند شد و پس از حضور در حوزه علمیه آشتیان و فراگیری دروس مقدمات عازم حوزه علمیه اراک و سپس حوزه علمیه قم رفت. آیت الله گرکانی از بهرهمندی از محضر اساتید برجسته شهر نجف نیز بیبهره نماند و توانست به درجه اجتهاد برسد.
وی بنا بر تحصیل در علوم حوزوی، در زمان مبارزات قبل از پیروزی انقلاب با استفاده از فن خطابه و منبر به تبلیغ علیه رژیم و روشنگری پرداخت. پس از پیروزی انقلاب وی مسئولیتهای سیاسی از جمله، امامت جمعه تویسرکان، اراک و تربت حیدریه، قاضی و ریاست شعبه نهم دیوان عالی کشور، بازرس دادگاهها و دادسراهای انقلاب تهران، نماینده خبرگان رهبری در دوره سوم از استان مرکزی را بر عهده داشته است.
وی اینک ریاست دیوان عالی کشور را عهده دار است.
آیت الله احمد محسنی گرکانی در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم به تشریح واقعه 25 شوال و حمله ساواک به مدرسه فیضیه قم پرداخته است.
تسنیم: خاطراتتان را از مراسم ویژه شهادت امام جعفر صادق(ع) در مدرسه فیضیه قم برایمان تعریف کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم، زمانی که شرکت در کارهای مذهبی و دینی نیاز جامعه بود، ما برای انجام این کار آماده شدیم و لازمه آن این بود که، دروس حوزه علمیه قم و مقدمات علمی را فرا بگیریم. بخاطر ورودم به حوزه علمیه هزاران مرتبه خدا را شکر میکنم. مراحل اول تحصیل، در اراک و قم بود و سالها هم در خدمت اساتید بزرگوارم استفادههای علمی و بهینه کردهام. در تحصیل آنچه که در شریعت مقدس اسلام و احکام نورانی قرآن بود را تا اندازه ای که استعدادم اجازه میداد استفاده کردم.
تحصیلات مهم بنده فقط در فیضیه بود. در آنجا حجرهای داشتم و در آن حجره خاطرات خوبی برای من به یادگار مانده است. از جمله آن خاطرات حادثهای است که در شهادت امام صادق(ع) اتفاق افتاد. حادثهای که در آنجا اتفاق افتاد ریشه در نقشه های برنامهریزی شده شاه داشت؛ که بعد از شاه به دلیل حضور آیتالله بروجردی جرأت پیاده کردن نقشههای خود را نداشت، بنابراین پس از ارتحال ایشان در فروردین 1340 شروع به پیادهسازی برنامههایی که از آمریکا و اسرائیل دیکته شده بود در ایران کرد.
یکی از برنامههای شاه این بود که مرجعیت شیعه را از ایران به خارج از ایران منتقل کند. چرا که وقتی مرجع، در ایران بود شاه قدرت و جرأتی نداشت که اقدامی کند.
دومین برنامه شاه اصلاحات ارزی بود. آن زمان در باغ سبزی که به کشاورزان پیرامون مسائل ارزی میدادند حرفی ظاهری بود و در باطن برای از بین بردن کشاورزی و بد بخت کردن زارعان و ایجاد اختلاف بین مردم مسئله اصلاحات ارضی این موضوع را مطرح کردند.
سومین برنامهای که شاه داشت، طرح ضد اسلامی کردن انجمنهای ایالتی-ولایتی بود و چهارمین برنامه شاه، انقلاب سفید شاه و ملت بود، که اسمی رویش گذاشتند که به طور کلی منظورشان از انقلاب سفید شاه این بود که میخواستند قدرت را در اختیار خودشان قرار دهند و روحانیت را منزوی کنند؛ و مراجع و علما و بخصوص امام را محدود و یا منفور کنند؛ و بدنبالش جامعه و تمام اختیارات معنوی و مادی را به دست شاه بدهند.
برنامه دیگر شاه هم گسترش فرهنگ غربی بود. یعنی الگوی زندگی مردم ایران از نظر رفتار، گفتار، زندگی و ادارات را تحت الگوی غربیها قرار دهد.
میخواست هر آنچه در اروپا بود بهخصوص کشف حجاب را در ایران پیاده کند. به هرحال آمریکا و اسرائیل و دست نشانده آنها یعنی محمدرضا پهلوی، میخواستند ارزشهای ملی و دینی را از بین ببرند و مردم را وابسته اروپا و آمریکا کنند یعنی استقلال ایران را از بین ببرند. آنها میخواستند کاهش جایگاه نهادهای مذهبی و سنتی نسبت به عزاداریهایی که در ایران میشد و ارادت و علاقه مردم به امامان و ائمه و علما را به طور کلی جمع کنند و یک کشور اروپایی را تشکیل دهند تا مردم را نسبت به معارف اهل بیت، احکام اسلامی به فراموشی بیندازند.
این برنامههایی بود که شاه بعد از ارتحال مرحوم آیت الله العظمی بروجردی میخواست پیاده کند. وقتی این جرقهها زده میشود معلوم است که مردم ایران ،علما و دانشجویان مسلمان که پیرو خط امام بودند این مسائل را نه تنها قبول نداشتند بلکه مخالفت صریح نسبت به برنامههای شاه داشتند. وقتی که شاه میخواست این برنامهها را پیاده کند؛ رادیو، تلویزیون روزنامهها مدام تبلیغات میکردند و اینها منتهی به قیام 15 خرداد در سال 1342 شد. اینها مقدماتی بود که شاه میخواست در ایران پیاده کند لکن علما و مراجع بیدار بودند و در مقابل این نقشههای شوم و شیطانی شاه خودشان را آماده کرده بودند تا عکس العمل نشان دهند.
در فروردین 1342 که مصادف با 25 شوال و شهادت امام جعفر صادق(ع) رئیس مذهب شیعه بود، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه مراسم تسلیت و سوگواری ترتیب دادند و اعلام پخش کردند که مراسم عزاداری به عنوان سوگواری رئیس مذهب شیعه برپاست.
مردم که به دنبال فرصتی بودند تا انتقامشان را نسبت به شاه و ارادتشان را نسبت به روحانیت نشان دهند از همه جای قم به مدرسه فیضیه آمدند و مدرسه به آن بزرگی پر از جمعیت شد. در آن زمان مراجع و علما همه حضور پیدا کردند؛ این سبب شد که اهمیت و عظمت این مجلس رونق پیدا کند.
دستگاه ساواک وقتی دید مردم دارند دسته دسته به مدرسه فیضیه میآیند؛ کماندوها و ماشینهای مختلف جنگی و غیر جنگی را در اطراف مدرسه متمرکز کردند و عدهای را هم که از پیروان شاه بودند؛ لباس کشاورزی بر تنشان کرده بودند، تا بگویند اینها کشاورزند و طرفدار اصلاحات ارضی هستند. دور منبر حاج آقا نشستند. زیر لباسهاشان باتومهایی را آماده کرده بودند و اینها نشان میداد که آنها کشاورز نبودند. مرحوم آیت الله حاج انصاری واعظ قمی وقتی بالای منبر رفت و شروع به صحبت کردن کرد، یک وقت دیدیم کسی از وسط جمعیت صلوات فرستاد. مرحوم انصاری گفتند من که صلوات نخواستم چرا صلوات فرستادی و آنها هم که مأمور برهم زدن مراسم بودند و لباس کشاورزی به تن داشتند، همگی شروع کردند به صلوات فرستادن و برهم زدن مراسم.
یک مرتبه از جا بلند شدند و باتومها را در آوردند و شروع کردند مردم را زدن. مرحوم انصاری از منبر پایین آمدند و مرحوم گلپایگانی،که نیروهای ساواک در این جلسه هدفشان کشتن ایشان بود، را به داخل حجره بردند، تا از جانشان محافظت شود. آنها میخواستند به خیال خودشان ریشه روحانیت را قطع کنند. لذا مجلس به هم خورد؛ طلبه ها فرار میکردند.
بعد از اینکه طلبهها به پشت بامها پناه بردن، نیروهای ساواک به داخل حجرههاشان ریختند و همه وسایل و کتابها و مفاتیحشان را وسط حیات مدرسه ریختند و برخی از آنها را نابود کردند و آتش زدند و برخی را بردند. خلاصه از ترس عدهای فرار کردند و عدهای هم مجروح شدند.
اما ساواک دستور داده بود که این مجروحین را بیمارستان نباید قبول کند. پزشکان هم تمایل به مداوا داشتند اما ساواک این اجازه را نمیداد.
در قیام 15 خرداد هم مردم میخواستند از نظام 2500ساله شاهنشاهی و تعویض تاریخ اسلام و جشن فاجعه وار هنر در شیراز و نیروهای شاه انتقام بگیرند. مردم از تمام فجایعی که توسط نظام شاهنشاهی رخ داده بود خبر داشتند و میخواستند در آن مجلس شعارهای علیه شاه و پیروان شاه دهند که آن وضعیت پیش آمد.
کماندوهایی که در آن روز بدنبال مردم افتاده بودند هر آنکه را که میگفت "جاوید شاه" رها میکردند و هرکه نمیگفت آنقدر میزدند تا ناچار به گفتن جاوید شاه شود.
واقعه مدرسه فیضیه بود که برای اسلام خیلی گران تمام شد و مرحوم امام اعلامیه دادند و علمای دین این حرکات زشت و ضد انسانی شاه و ساواک را محکوم کردند و در اعلامیهای علیه رژیم، صحبتها و خطابهها و اعلامیههایی را منتشر کردند و در نهایت نتیجه داد و امام پیروز شد. با پیروزی امام و انقلاب، شاه به زبالهدان تاریخ انداخته شد.
تسنیم: شما خاطره خاصی از آن واقعه دارید که فقط برای خود شما رخ داده باشد؟
من هم مثل سایر افراد فرار کردم. به یاد دارم که یکی از علمای بزرگ را که گرفته بودند با باتوم میزدند و میگفتند بگو جاوید شاه و آن عالم بزرگ مجبور به گفتن جاوید شاه شد. من هم بخاطر اینکه به دست ساواک نیفتم تا دیدم زمینه شلوغ شده، از در فیضیه بیرون آمدم دیدم که بیرون پر از کماندوهاست و به این بهانه که مثلا دهان یا دندانم خون آمده از کنار کماندوها رد شدم و رفتم به حرم حضرت معصومه(ص). آن جا بود که از دست ساواک فرار کردم و الحمدلله بدست آن ها گرفتار نشدم.
تسنیم: زنده نگه داشتن واقعه 15 خرداد و مدرسه فیضیه چه تاثیری برای جهان اسلام و نظام جمهوری اسلامی دارد؟
این اتفاق مقدمهای برای انزجار و بغض بیشتر مردم از دستگاه پهلوی شد. حرکات بسیار تند و غیر انسانیای که شاه و ساواک از خودشان نشان دادند و به اسم کشاورز کماندوها را آوردند و پنهان کردند و یک دفعه آنها ماهیت شیطانیشان را نشان دادند؛ مردمی را هم که یک ذره میل به شاه داشتند را با دیدن این اتفاق برگرداندند و متنفر کردند. پس از این اتفاق، مردم قم و ایران یکپارچه منفوریتشان از شاه و دولت شاه مضاعف شد و این زمینهای برای انقلاب نهایی؛ که سبب پیشرفت اسلام و پیروزی انقلاب بود شد.
پایه حکومت جمهوری اسلامی در اثر همین کارهای خلاف و ضد انسانی و شیطانی، که ساواک به مأموریت از شاه انجام داد شکل گرفت و همه این وقایع به ضرر شاه تمام شد. مردم یک پارچه طرفدار روحانیت، مراجع و امام (ره) شدند و این سبب پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی شد.
تسنیم: نقش حوزه علمیه و بطور خاص مدرسه فیضیه بعد از پیروزی انقلاب و برهه کنونی نظام اسلامی با توجه به اینکه هجمه زیادی از جریانات انحرافی و جریانات ضد اسلامی وجود داردچیست؟
مدرسه فیضیه یعنی دانشگاه روحانیت، مرکز علوم اسلامی و تعلیم احکام قرآنی؛ در این مدرسه پایهگذاری شده و سالهای سال است که در آنجا طلبهها اسکان دارند و در خدمت اساتیدشان درسهای علوم اسلامی را فرا میگیرند. مدرسه فیضیه جائیست که مورد توجه همه مردم با ایمان و مخصوصا تجار هست.
در حادثه 25 شوال مدرسه را خراب کردند. درب و پنجرهها را شکستند و وسایل طلاب را آتش زدند. به صورتیکه چند روز بعد از این اتفاق وقتی به مدرسه رفتم با ویرانهای روبرو شدم و دیدم در و پنجرهها شکسته و دیوارها خراب شده و وسایل وسط حیاط ریخته شده است؛ طلاب هم عدهای که از شهرهای دیگر بودند به شهرهاشان و عدهای هم به خانه اقوامشان رفته بودند. این سبب شد که بعد از پیروزی انقلاب مراجع تقلید و مخصوصا آیت الله گلپایگانی و حضرت امام(ره) و مراجع دیگر، وقتی دیدند اگر این مدرسه خراب بماند، آبروی اسلام در میان است، با وحدت دست بکار شدند و مدرسه را بشکل زیبایی تعمیر کردند و به شکل اول در آوردند.
تسنیم: نظرتان در مورد اوضاع فعلی منطقه و شرایط فعلی منطقه چیست؟
همانطور که عرض کردم مدرسه فیضیه مرکز تعالیم اسلامی و معارف قرآنی است و الان در حدود چندین هزار دانشجوی دینی و طلاب قرآنی و اسلامی در این مدرسه مشغول به تحصیل هستند، کسانی که در آنجا تحصیل میکنند در آینده مجتهد و مبلغ میشوند, همچنین صاحب تألیفات کثیره و کتابهای مختلف میگردند، و در همین حوزه علمیه قم که مدرسه فیضیه مرکز آن است به جهان اسلام منتشر میشوند و الان یکی از پایگاههای مهم اسلامی در جهان مدرسه فیضیه و در جهان مشهور شده است.
حتی کشورهای غیر اسلامی هم مدرسه فیضیه را میشناسند. بسیاری از طلاب داخلی و خارجی در همین مدرسه فیضیه تحصیل و زندگی میکنند و فرامین دین اسلامی را فرا میگیرند. یعنی مدرسه فیضیه یک مدرسه جهانی شده است و اختصاص به شخص و اشخاص ندارد و مرکزی شده که نورانیتش به همه جهان اسلام کشیده شده است.
تسنیم: با توجه به اینکه در قوه قضائیه هستید، اتفاقات سیاسی روز همچون تکفیریها، در اطراف ایران را که در جریانش هستید؛ چگونه ارزیابی میکنید؟
تاریخ نشان داده که هروقت اسلام پیشرفت کرده و روحانیت در رأس جامعه قرار گرفته و اهداف مقدس اسلام را در میان مردم پیاده میکند؛ دشمنان اسلام به این فکر میافتند که این مرکز اسلامی را به عنوان مرکز اسلامی ایران از بین ببرند. چون صریحا نمیتوانند مخالفتشان را با قرآن و مراجع بیان کنند، نقشههای شیطانی میکشند و اسمی درست میکنند و خودشان در پشت پرده آن اسم به گروههای شیطانی کمک میکنند.
برای همین هم داعش و گروه تکفیریها از همان مقوله است. یعنی داعش مستقل میگوید که میخواهیم حکومت اسلامی را در دنیا پیاده کنیم. در حالی که در ایران میخواهند عرض اندام کنند و این سیاستهای اروپا و آمریکاست. پشت پرده تکفیری و داعش مردم را از بین میبرند و در حقیقت به فکر انفعال اسلام هستند.
تسنیم: در پایان چه توصیهای برای جوانها دارید؟
جوانها باید بیدار شوند و با روحانیت همکاری داشته باشند، تا فاصلهای که داعشیها میخواهند بین جوانها و روحانیت بیندازند را از بین ببرند. آنها میخواهند تفرقه ایجاد کنند تا به نقشه های شوم و شیطانیشان برسند، بنابراین همانطور که در زمان امام وحدت بین دانشجویان و امام برقرار شد امروز هم باید برقرار شود و بدانند که اگر دست برادری به هم دهند داعش را از بین می برند.
تسنیم: از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
گفت و گو از زینب حیدری
انتهای پیام/ج