طناب اعتیاد همچنان گریبانگیر جوانان
خبرگزاری تسنیم: اعتیاد پدیده خانمانسوزی است که اگر جوانان و نوجوانان هوشیار نباشد طوری گرفتار آن میشوند که همه چیز خود را بر سر آن میبازند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اعتیاد که این روزها بازار سخنرانیها سمینارها و هزاران جلسه و تصمیمات در مورد آن داغ است همچنان در جاده زندگی بسیاری از جوانان پیشتاز است و سوار بر مرکب آرزوها و رویاهای جوانان ما میتازد و هیچ چیز جز ارادههای بر باد رفته این جوانان در دام افتاده جلودار این بلای خانمان سوز نمیتواند، باشد.
امروزه بسیاری از کارشناسان نیز به این نتیجه رسیدهاند که مبارزه با مواد مخدر زمانی نتیجه بخش است که خود جوانان و افراد در معرض آسیب به این مواد نه بگویند.
* جرات نه گفتن داشته باشید
یک روانشناسان زنجانی در گفتوگو با فارس ضمن تاکید بر اینکه باید از کودکی به فرزندان خود نه گفتن را بیاموزید، اظهار داشت: بسیاری از نوجوانان و جوانان در حال حاضر به دلیل اینکه جرات نه گفتن نداشتهاند دچار آسیبهای مختلف اجتماعی شدهاند.
خدیجه احمدی با اشاره به اینکه این روزها باید فرزندان و به ویژه بچههایی که در سنین بلوغ قرار دارند، بیاموزند که هر کسی نمیتواند دوست آنها باشد، افزود: بهتر است خانوادهها در فرایند دوستیابی فرزندان خود به صورت غیر مستقیم نقش داشته باشند تا علاوه بر اینکه غرور فرزندانشان جریحهدار نشود آنها دوستان خوبی را انتخاب کنند.
این روانشناس در زمینه اعتیاد با تاکید بر اینکه با وجود صحنههای دلخراشی که ممکن است همه آن را در خیابانها و یا از طریق رسانهها مشاهده کنند، بسیاری از جوانان متوجه شدهاند که گام گذاشتن در مسیر اعتیاد جز تباهی نتیجهای ندارد.
وی تاکید داشت: خانوادهها توجه داشته باشند که باید فضای خانه و خانواده برای فرزندانشان امن و پر از آرامش باشد تا فرزندان حتی در صورت بروز مشکلی به خانه و خانواده خود پناه برند.
*پدرم مسبب اعتیاد من شد
«س. ب» که علاقهای به ذکر نامش نداشت، اعتیاد را بزرگترین اشتباه زندگی خود عنوان داشت.
این جوان 25 ساله که به قول خود امروز از خیلی از همکلاسیهای دوران تحصیل خود عقب است و راه برگشت را بسیار سخت میداند، دلشکسته و از گذشته خود پشیمان است.
وی با اشاره به اینکه مسبب اصلی اعتیاد وی پدر خودش بوده، اذعان کرد: زمانی که 21 ساله و دانشجو بودم، وضع مالی بسیار خوبی نیز داشتیم اما آبمان با پدرم به یک جوی نمیرفت و همیشه جنگ و جدل لفظی داشتیم.
«س.ب» اضافه کرد: یک روز با پدرم دعوا کردم و وی به من پرخاش کرده و به تمسخر گفت که تو آینده خوبی نخواهی داشت و بهتر است درس و دانشگاه را ول کنی و بروی و آینده شومت را از همین حالا رقم بزنی.
این جوان ادامه داد: آن روز با ناراحتی از خانه زدم بیرون و سردرگم در فکر سخنان پدرم بودم، ناگهان از روی لجبازی با وی تصمیم گرفتم درس و دانشگاه را ول کنم و کاری کنم که پدرم پشیمان شود اما امروز آن کسی که بیش از همه پشیمان است، خودم هستم.
وی افزود: در آن زمان من فقط 21 سال داشتم و آنچنان پخته نبودم که خوب و بد را از هم تشخیص دهم و چوب ندانم کاریهایم را خوردم.
«س.ب» گفت: در حال حاضر من و پدرم هر دو پشیمان از زندگی و آینده بر باد رفتهام، تصمیم گرفتیم دوباره همه چیز را از نو بسازیم.
این جوان خاطر نشان کرد: با اینکه میدانم خیلی از هم سن و سالان خود عقب هستم اما میخواهم به همه چیزهایی که آرزو داشتم برسم و اکنون پاک شدهام و اعتیاد خود را درمان کردهام.
*پدرم تنها دوست من و تنها کسی بود که مرا از اعتیاد دور کرد!
جوان دیگری در مصاحبه با فارس اظهار داشت: یک شب ساعت یک به خانه برگشتم و دیدم که پدرم نخوابیده است، پدرم از اوضاع و احوال من متوجه مصرف الکلم شد و چیزی نگفت و فقط سکوت کرد.
حمید.ن با بیان اینکه شب بعد یک ساعت زودتر به خانه برگشتم، ادامه داد: لحظهای که وارد خانه شدم، پدرم چراغها را روشن کرد و روی میز صحنهای دیدم که شوکه شدم.
وی بیان کرد: آن شب پدرم روی میز چیزهایی گذاشته بود و به من گفت که اگر میل به مصرف چیزی داری بیا با هم مصرف کنیم و فکر کن من دوستت هستم و بیرون و دور از چشم من کاری نکن.
این جوان تصریح کرد: پدر من یک معلم بود و سالها به این شغل خطیر مشغول بود، از این رفتار و برخورد پدرم که اینگونه اشتباهم را به من فهماند پشیمان و خجالت زده شده و اکنون اعتراف میکنم که اگر این تذکر وی نبود، هرگز پی به خطای خود نمیبردم.
حمید گفت: در حال حاضر بهترین دوست من پدرم است و وی با کار خود به من ارزش جوانی و زندگیم را نشان داد و فهماند که کانون گرم خانواده با ارزشتر از هر چیزی است.
منبع: فارس
انتهای پیام/