هاشمیطبا: کیروش مدیریت خوبی در تیم ملی فوتبال داشت
خبرگزاری تسنیم: رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی با بیان اینکه استقلال و پرسپولیس منحل شوند و دو باشگاه جدید با همین نام تأسیس شود، مدیریت کارلوس کیروش در تیم ملی فوتبال را "خوب" توصیف کرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، سیدمصطفی هاشمیطباء رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی عصر امروز جمعه طی سخنانی در برنامه شناسنامه در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارید در حال حاضر یکی از افراد تأثیرگذار بر وزارت ورزش هستید یا خیر، اظهارداشت: اصلاً اینطور نیست. البته با برخی افراد ارتباطاتی دارم اما تصمیمات توسط وزارت ورزش گرفته میشود و من در این میان تاثیری ندارم.
وی ادامه داد: با من صحبتهایی برای حضور در وزارت ورزش به عنوان وزیر شده بود اما من معتقدم نیروهای جوان باید جایگزین نیروهای پیشکسوت شوند. من در سن 32 سالگی وزیر صنایع شدم و به همین دلیل هم یقین دارم نیروهای جوان میتوانند به خوبی در خدمت کشور باشند، البته نیروهای جوان باید از افراد با تجربه هم استفاده کنند.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در واکنش به این صحبت مجری که گفت، البته آقای گودرزی چندان جوان هم نیست، افزود: حرف من باعث تصمیمگیری افراد نمیشود و من فقط نظرم را بیان میکنم و دوستان در تصمیمگیری مختار هستند. ضمن اینکه در شرایط فعلی باید تصمیماتی قاطع گرفته شود و این در شرایطی است که وقتی سن افزایش پیدا میکند، این قاطعیت کاهش پیدا میکند.
هاشمی طباء در بخش دیگری از این برنامه گفت: در حال حاضر تأثیرگذاری من روی امور مربوط به ورزش بیشتر از طریق مطبوعات است و گاهی هم مشورتهایی به صورت خصوصی به برخی از دوستان میدهم. در مورد آقای گودرزی هم در هر موردی که وی بخواهد در خدمتشان هستم ولی اینطور نیست که به طور یک نیروی تمام وقت در وزارتخانه حضور داشته باشم.
** در وزارت ورزش برنامهای نمیبینم که در حال اجرا باشد
وی در ادامه در مورد برنامههای عملیاتی وزرات ورزش، گفت: راستش من در وزارت ورزش برنامهای نمیبینم که در حال اجرا باشد. زمانی که ما در سازمان تربیت بدنی بودیم برنامههای خودمان را به صورت دقیق مشخص کردیم و بر مبنای آن پیش رفتیم. فکر میکنم الان هم باید برنامهها مشخص باشد و آنها را پیگیری کرد.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی ادامه داد: یکی از برنامههای ما مستقل شدن فدراسیونها از دولت بود که متأسفانه میبینیم که آن هم امروز عملی نیست. من نمیگویم وزارت ورزش هیچ برنامهای ندارد اما برای انجام یک کار مشخص باید هم برنامهریزی وجود داشته باشد و هم ابزار لازم برای رسیدن به اهداف مد نظر در اختیار باشد تا به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنیم.
هاشمی طباء همچنین در مورد تلفیق سازمان ملی جوانان و سازمان تربیت بدنی،گفت: من از ابتدا با این موضوع موافق نبودم چون فکر میکنم جوانان موضوعات خاص خودشان را دارند و ورزش هم مسائل مربوط به خود را دارد. هیچ کس الان نمیداند که ورزش و جوانان در وزارتخانه در عرض یکدیگر هستند یا در طول هم هستند؟ وزارت ورزش چه اقدامی در جهت تسهیل امور جوانان میتواند انجام دهد؟
وی در بخش دیگری از سخنانش در مورد پیشنهادی که در خصوص انحلال تیمهای استقلال و پرسپولیس داده، گفت: هر دو باشگاه مشمول ماده 141 قانون تجارت هستند و به همین دلیل برای واگذاری آن مشکلات زیادی وجود دارد. به نظرم هر کسی که این دو باشگاه را خریداری کند با مشکلات بعدی مواجه خواهد شد. این دو باشگاه ابتدا باید با مراجع دولتی از جمله وزارت اقتصاد و دارایی تسویه حساب مالی داشته باشند و فکر میکنم به دلیل بدهیهای بالقوهای که دارند، وزارت اقتصاد و دارایی مجاب میشود که نتواند تسویه حساب مالی این دو باشگاه را صادر کند.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی با بیان اینکه حل این مشکل نیاز به ماده- واحدهای از سوی مجلس دارد، تأکید کرد: راه حل این است که این دو باشگاه منحل شود و دو باشگاه با همین نام تأسیس شود و در ادامه از مردم پذیرهنویسی شود تا دو باشگاه مردمی پیش بیاد.
هاشمیطباء افزود: اگر قرار است در کشور ما محدودیت سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، در مورد این دو باشگاه هم نباید شاهد محدودیت سرمایهگذاری باشیم و باید اجازه دهیم هر کس، هر مقدار که تمایل داشت سهام این دو باشگاه را خریداری کند. به نظرم در این مورد دوستان یک مقدار گیج هستند، نمیدانند باید چه کار کنند و در این موارد فاقد تجربه برای تصمیمگیری هستند و میترسند هر تصمیمی که بگیرند مورد انتقاد قرار بگیرد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا در زمان هشت ساله مسؤولیتش در ورزش این کار را انجام نداده، اظهار داشت: در آن زمان باشگاه پیروزی در اختیار سازمان تربیت بدنی نبود. بحث واگذاری باشگاه استقلال هم مطرح نبود. البته ما هیچ پولی به این دو باشگاه پرداخت نمیکردیم و خودشان به صورت خودکفا کارشان را پیش میبردند.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در مورد نقطه ضعف اصلی این روزهای ورزش کشور نیز، گفت: مهمترین مشکل ورزش کشور در آموزشگاههاست. مفهوم ورزش و تربیت بدنی عبارت است از ابزاری برای تربیت انسانها، متأسفانه این مفهوم مغفول باقی مانده است. ما که به تزکیه معتقدیم در این سالها هیچ وقت به دنبال روش تربیتی نبودهایم.
هاشمی طباء ادامه داد: مهمترین و شاید منحصرترین عامل ملکه کردن تربیت در انسانها، ورزشهای قاعدهمندی است که انسان باید انجام دهد. در دنیا یک سوم ساعات تحصیل به ورزش و تربیت بدنی اختصاص دارد، این در شرایطی است که در کشور ما به این شکل نیست و همه چیز به شکل ناقص انجام میشود و متأسفانه معلمهای ورزش، نمیتوانند در امور تربیتی هم کارآیی لازم را داشته باشند؛ به همین دلیل فکر میکنم نیاز به یک تحول در آموزش پرورش وجود دارد که اولاً معلمهای ورزش، معلمهای تربیتی هم باشند، ثانیاً امکانات لازم برای ورزش دانش آموزان در مدارش مهیا باشد و در آخرهم ساعات لازم برای ورزش و تربیت بدنی در برنامه درسی بچهها گنجانده شود.
** شاکله اصلی نظام ورزش کشور در این سالها تغییری نداشته است
وی در مورد تفاوت نظام فعلی ورزش کشور با دوران مدیریتاش، گفت: نظام ورزش کشور در شاخصههای اصلی تفاوتی نکرده، در زمان من رؤسای فدراسیونها و برکناری آنها از طریق مجمع عمومی انجام میشد، اما بعدها این موضوع تغییر پیدا کرد و برکناری رؤسای فدراسیون به وزیر سپرده شد. اما در کل میتوانم بگویم شاکله اصلی نظام ورزش کشور در این سالها تغییری نداشته است.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی همچنین، گفت: علت اینکه ما در ورزشهای جمعی مشکل داریم به عدم آمادگیهایی است که باید در سنین طفولیت کسب شود. به طور مثال یک ورزشکار باید در زمینه تنفس، شرایط خوبی داشته باشد. تمریناتی که تیم ملی ایران برای بازیهای جام جهانی انجام داد، بازیکنان را برای انجام بازیهایی پرفشار آماده کرد اما تمرینات پرفشار و بازیهای پرفشار باعث میشود، فیزیولوژی بدن به هم بریزد و به همین دلیل هم در بازی سوم شاهد افت شدید بازیکنان تیم ملی بودیم.
هاشمیطباء در بخش دیگری از این مصاحبه تلویزیونی در مورد تصمیمات وزارت ورزش برای تیم فوتبال و والیبال کشورمان، تصریح کرد: از طریق روزنامهها متوجه شدم که برای والیبالیستها پاداشی در نظر گرفته شده است. طبیعی است که فیفا هم برای بازیکنان سهمی قائل میشود که ممکن است از 8 میلیون دلاری که به فدراسیون رسیده، سهمی هم برای بازیکنان در نظر گرفته شود.
وی ادامه داد: وزارت ورزش در شرایط مالی خیلی بدی به سر میبرد و هزینههایی که امروز در ورزش کشور وجود دارد با بودجه موجود تطبیق ندارد.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در ادامه برنامه شناسنامه در مورد مسأله تمدید قرارداد با کارلوس کیروش، اظهار داشت: مشکل ما، ارتباط آقای کیروش و فدراسیون فوتبال است. یقین دارم اگر شخصی مثل آقای صفایی فراهانی در فدراسیون حضور داشت این ارتباط خیلی منطقی و معقول بود. الان همه قبول دارند که آقای کیروش روی فدراسیون فشار دارد. من نمیگویم هرچه آقای کیروش میگوید، درست است اما اینطور به نظر میرسد که مربی تیم ملی فوتبال، فدراسیون ما را تحت تأثیر قرار داده است. ما در 3 بازی که در جام جهانی بازی قابل قبولی داشتیم، اما آقای کیروش در چند بازی آخر مرحله مقدماتی حضور در جام جهانی مدیریت خوبی از خود نشان داد و تیم را به خوبی جمع کرد.
هاشمی طباء افزود: من در همین تیم ملی مربیانی دیدهام که جرأت نمیکردند با بازیکنان صحبت کنند. آقای کیروش در این زمینه عملکرد خوبی داشتهاند، اما واقعیت این است که تیم ملی ما تغییر نکرده و نسبت به گذشته تفاوتی ندارد.
وی اضافه کرد: اینکه ما تیم ملی را به عنوان یک جریان تقویت کنیم با پیش بردن مقطعی تیم ملی تفاوت دارد. ما در والیبال به صورت پایهای کار کردیم و با استعدادیابی که در زمان آقای یزدانی خرم انجام شد، تیمهای پایه تا تیم بزرگسالان تشکیل شد و همبستگی کار حفظ میشد. این اتفاقی است که باید در فوتبال هم بیفتد و برای آینده این ورزش بسیار مفید خواهد بود.
** کی روش مدیریت خوبی در تیم ملی داشت اما ماندنش به صلاح نیست
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی، گفت: به شخصه معتقدم علیرغم مدیریت خوبی که از طرف کیروش در تیم ملی وجود داشت، اما حضور او در ادامه راه در تیم ملی کشور ما به صلاح نیست.
هاشمی طباء در مورد آینده فدراسیون فوتبال، خاطرنشان کرد: مجمع باید در این زمینه تصمیم بگیرد و راهنماییهای وزارت ورزش هم در این زمینه میتواند راهگشا و تأثیرگذار باشد. کیروش مثل مصطفی دنیزلی با مدیریت، مردم، جراید و مسائل دیگر کشور ما با حقارت برخورد میکند، مثلاً وی الان میگوید شما مثل اروپاییها نیستید و اروپاییها چنین و چنان هستند و به قول معروف اروپا را بر سر ما می زند. این در شرایطی است که واقعیت چیز دیگری است و اگر یک مقدار به خودمان بیاییم میتوانیم موفقتر از این عمل کنیم. به نظر من ما باید کارمان را با شعار درونزایی و برونگری ادامه دهیم.
وی در بخش دیگری از برنامه "شناسنامه" در پاسخ به این سؤال که چرا در این دولت هم موفق به حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک نشدید، اظهار داشت: بنده نامزد شدم اما متأسفانه در این زمینه اخلاقیات خیلی نزول کرده بود و از طرف کسانی که در کمیته ملی المپیک بودند، تمهیدات بدی اتفاق افتاد. این افراد به ما رودست زدند و زیرپای ما را خالی کردند و کسی هم حرفی به اینها نزد. حتی دفتر حقوقی رئیسجمهور آئیننامه اجرایی تدوین شده توسط این افراد را محکوم و آن را به آقای وزیر ابلاغ کرد اما آقای وزیر گفت این موضوع به من ارتباطی ندارد و دخالت نمیکنم.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در همین زمینه، افزود: من به گودرزی وزیر ورزش گفتم، این کار شما دخالت نیست، بلکه نامش راهنمایی است و به وی عرض کردم که شما به جای برخورد با خلافهای این افراد، آنها را تأیید کردهاید، من از شما چنین انتظاری نداشتم. اگر انسان حقگرایی را کنار بگذارد، هیچ ارزش وجودی دیگری ندارد.
** شهرت و مسافرت؛ علت جاذبه ورزش برای سیاسیون
هاشمیطباء در ادامه و در مورد جاذبه ورزش برای سیاسیون، گفت: به نظرم در درجه اول شهرت و در درجه دوم مسافرت است که باعث علاقه سیاسیون به ورزش میشود. متأسفم که این را میگویم، اما این را دیدهام که آدمها تحقیر میشوند اما با 2-3 مسافرت خوشحال میشوند.
وی افزود: ما آدمهایی داریم که از سیاست وارد ورزش شدند و خوب کار کردند و نتایج خوبی در ورزش کسب کردند و در مقابل هم افرادی را داشتیم که وقتی وارد ورزش شدند، نه تنها عملکرد خوبی از خود به جای نگذاشتند، بلکه روی ورزش تأثیر منفی نیز برجای نهادهاند.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در مورد حضورش در سازمان تربیت بدنی، گفت: بنده از گذشتههای دور زمینه ورزشی داشتم و اساساً آدم ورزشی بودم و از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی دوست داشتم وارد عرصه ورزش شوم. سال 65 آقای درگاهی با توجه به شناختی که از من داشت مرا برای ریاست کمیته ملی المپیک به موسوی پیشنهاد داد. در هر صورت مجمع برگزار شد و من برای ریاست کمیته ملی المپیک رأی آوردم و موسوی به عنوان نخست وزیر حکم مرا صادر کرد.
هاشمی طباء گفت: بعد از دوره سه ساله ریاستم در کمیته ملی المپیک، رئیس مرکز توسعه صادرات شدم. آقای هاشمی علاوه بر اینکه از قبل من را میشناخت، به مرکز توسعه صادرات زیاد رفت و آمد داشت و از طرف دیگر فائزه هاشمی هم با وی در ارتباط بود. در نهایت نتیجه مذاکرات وی با افراد مختلف از جمله فائزه هاشمی این شد که من را برای مدیریت سازمان تربیت بدنی صدا کردند و این شد که من در سال 72 وارد سازمان تربیت بدنی شدم.
وی ادامه داد: وقتی خاتمی رئیسجمهور شد، برای سازمان تربیت بدنی با افراد زیادی مذاکره کرد اما در نهایت من را انتخاب کرد در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی هم وی به من گفت کارت را ادامه بده. اما من در پاسخ گفتم شما رئیسجمهور جدید هستید و با توجه به اینکه حکم قبلی من برای حضور در سازمان تربیت بدنی باطل شده، به شرطی کارم را ادامه میدهم که شما حکم جدیدی برایم صادر کنید. در هر صورت نمیدانم در نهاد ریاست جمهوری چه گذشت که در نهایت تصمیم گرفتند من نباشم.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در بخش دیگری از سخنانش در مورد حضور تعدادی از اعضای کابینه آیتالله هاشمی رفسنجانی در دولت اصلاحات، اظهار داشت: در آن زمان خاتمی افراد را به خوبی بررسی کرد و اصلاً به این فکر نبود که ادامه دهنده راه آقای هاشمی رفسنجانی باشد. خاتمی در آن زمان با فکر و روحی جدید آمده بود و شاید در آن موقع زیاد به فکر ادامه راه آقای هاشمی نبود. افرادی که از کابینه آقای هاشمی انتخاب کرد هم به دلیل تدام سیاستهای هاشمی نبود. خاتمی به این فکر کرده بود که این افراد مستقل هستند و میتوانند خدمت کنند.
هاشمیطباء که یکی از مؤسسین حزب کارگزاران نیز است، در مورد این حزب و عملکردش، گفت: احساس میشد که انتخابات مجلس با استقبال عمومی مواجه نمیشود. به همین دلیل بنا بر این شد که یک عده از وزرا حرکتی ایجاد کنند که مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب نماید و این شد که حزب کارگزاران تأسیس شود. من هیچ وقت عضو حزبی نبودم اما بنا بر دلیلی که گفتم همراه با تعداد دیگری از وزرا، عضو حزب کارگزاران شدم. اما بعد که مقام معظم رهبری با حضور وزرا در حزب مخالفت کردند، این افراد از حزب خارج شدند و فقط معاونین رئیسجمهور در حزب باقی ماندند.
** مهاجرانی معتقد بود که نباید حرف هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم
وی افزود: بعد از برگزاری انتخابات مجلس کم کم این حزب به هویت مستقلی دست پیدا کرد. آقای مهاجرانی علیرغم پیشنهادی که در مورد باز نگه داشتن دورههای ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح کرده بود، در حزب معتقد بود ما نباید حرف آقای هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم. جالب اینجاست که همان موقع حزب کارگزاران به دو گروه تقسیم شده بود. بعضیها میگفتند هرچه آقای رفسنجانی میگوید را باید انجام دهیم و برخی دیگر معتقد بودند ما هرچه آقای هاشمی میگوید را نباید انجام دهیم. این اختلافها باعث شد دیگر من در حزب حضور پیدا نکنم. در واقع موضع آقای مهاجرانی در درون کارگزاران، مخالفت با آقای هاشمی رفسنجانی بود.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی ادامه داد: آدمهای اصلاحطلب حتماً باید مستقل باشند چون معنای اصلاحطلبی، استقلال است. حزب کارگزاران خودش را به عنوان حزبی که میتواند در کشور مفید باشد معرفی کرده است. بحث اصلاحطلبی که خاتمی مطرح کرد به بحث اصلاح سیاسی- فرهنگی اشاره داشت اما افراد مختلفی که اتفاقاً روحشان با اصلاحطلبی هم سازگار نبود، خودشان را وارد این جریان کردند. به نظرم کارگزاران به عنوان یک حزب اصلاحطلب کمتر مورد توجه اعضا و دیگران بوده است.
هاشمی طباء همچنین گفت: در کشور ما کار تشکیلاتی یک مقدار سخت است. شاید چشمانداز فعلی حزب کارگزاران، اصلاحطلب به نظر بیاید اما با شاخصههای اصلاحطلبی که در ذهن آقای خاتمی و بعضی از دوستانشان وجود داشت، تطابق چندانی ندارد.
وی افزود: اصلاحطلبان و افرادی که منتسب به این جریان سیاسی بودند در انتخابات 76 عناد زیادی به آقای هاشمی میورزیدند اما بعداً متوجه شدند که در این مورد مرتکب اشتباهات اساسی شدهاند.
** هدایت شدن اتفاقات سال 88 از خارج از کشور را بعید نمیدانم
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی درباره حوادث انتخابات 88 هم اظهار داشت: هدایت شدن اتفاقات سال 88 از خارج از کشور را بعید نمیدانم اما فکر میکنم میشد بهتر عمل کرد و زودتر از این اتفاقات پیشگیری کرد. ضمن اینکه من فقط یک نفر را در مورد این اتفاقات مقصر نمیدانم. البته کسانی هم بودند که روی این آتش بنزین میریختند که میشد جلوی این کار را گرفت.
هاشمی طباء در مورد رابطه حزب کارگزاران با لیبرالیسم، گفت: اگر به معنای فلسفی نگاه کنیم، هر انسان لیبرال ضد دین یا حداقل لائیک است. اما برداشت سطحیتر از لیبرالیسم یعنی میخواهیم دیکتاتوری وجود نداشته باشد، آزادی عمل در کشور وجود داشته باشد و... بازرگان یکی از این افراد بود. فردی که علاقه قلبی زیادی به دین اسلام داشت اما یک انسان لیبرال بود.
وی در خصوص اینکه امام(ره) با مواضع آقای بازرگان مشکل داشت، گفت: در عین حال وی نخست وزیر امام هم بود، البته وی بعداً مواضع دیگری گرفت و به اشتباه به سمت منافقین حرکت کرد، من بازرگان را از زمان کودکی میشناختم. وی هیچ تناسبی با مجاهدین خلق نداشت و با آنها به صورت 100 درصد مخالفت داشت اما در یک مقطعی، گفت اینها فرزندان مملکت هستند. در هر صورت بازرگان به آزادی اقتصاد، مردم و... اعتقاد داشت، آقای بازرگان یک انسان لیبرال ِدیندار بود. یه طور قطع اگر قرار بود وی بین مکتب لیبرالیسم و دین یکی را انتخاب کند، بازرگان دین را انتخاب میکرد.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در ادامه تصریح کرد: برای هر کسی با هر بینشی شرایط متفاوت است. خیلیها بودند که ظاهر حزبالهی داشتند و مقالات حزبالهی مینوشتند اما در حال حاضر شخصیت دیگری پیدا کردهاند. بنده فکر میکنم به آدمهای معتدل اعتماد بیشتری میتوان داشت تا آدمهای تندرو.
هاشمی طباء در مورد عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات، گفت: از وی اطلاعی ندارم. من خیلی اوقات به شخصیت افراد فکر میکنم نه به عملکردشان. به نظرم بعضی از ویژگیهای شخصیتی وی مثبت و قابل توجه نبود و به همین دلیل هم شاید بنده خاطره خوشی از وی نداشته باشم.
وی همچنین درباره موضعگیری حزب کارگزاران در مورد حوادث سال 88 تأکید کرد: بنده در این مورد اطلاعی ندارم.
** برخورد موسوی چندان خوب و درست نبود
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در مورد حضورش در ستاد موسوی، گفت: بنده برای وی سخنرانی کردم و گاهی هم به ستادش میرفتم، اما پس از انتخابات هیچ ارتباطی با وی و ستادش نداشتم. اگرچه برخورد آقای موسوی چندان خوب و درست نبود، اما فکر میکنم وی تا حدی به این سمت کشیده شد.
هاشمی طباء اضافه کرد: شخصیت قبلی که از وی (موسوی)، میشناختم طوری بود که نباید به این سمت و سو کشیده میشد. به نظرم در آن مقطع سکوت بیشتر به نفع کشور بود. هرچند که بنده، احمدینژاد، اقدامات و مصاحبههایش را قبول نداشتم، اما فکر میکنم در آن زمان موسوی باید بد را از بدتر تشخیص میداد و سکوت میکرد.
وی همچنین در مورد حضورش در دولت شهید باهنر و ماجرای وزیر شدنش، تصریح کرد: انتخاب وزرا همین الان هم حساب- کتاب چندانی ندارد. بنده هم بی حساب- کتاب وزیر شدم. آقای باهنر به دلیل رفت و آمدی که به دانشگاه پلی تکنیک داشت، مرا از قبل از انقلاب میشناخت، یک روز سردار افشار آمد و گفت با آقای باهنر مشغول بحث در مورد وزارت صنایع بودیم، بنده گفتم هاشمی طباء به درد این کار میخورد، برو و با وی دیداری داشته باش. من هم به دیدار باهنر رفتم و بعد از صحبت مختصری که باهم داشتیم کار تمام شد و بنده وزیر صنایع شدم.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی همچنین در مورد کاندیدا شدنش در انتخابات هشتم ریاستجمهوری و در سال 1380،گفت: بنده میدانستم که در انتخابات پیروز نمیشوم، اما با خودم فکر کردم بهتر است کاندیدا شوم تا بعدها با خودم نگویم، ای کاش این کار را انجام داده بودم، بنده وظیفهای در خودم احساس میکردم و تصورم این بود که کشور ما از جنبه سیاسی پیش نمیرود؛ هنوز هم فکر میکنم ما وظیفه داریم کشور را از نظر اقتصادی و توسعه رشد دهیم، به همین دلیل و با همین انگیزه وارد میدان انتخابات شدم.
هاشمی طباء در ادامه اظهار داشت: وقتی خودم را با افراد دیگر مقایسه میکردم به این نتیجه میرسیدم که شاخصهایم کمتر از آنها نیست. البته از نظر بُعد سیاسی و لابی کردن خیلی ضعیف هستم، اما از جهت تلاش، کار، برنامهریزی و... میتوانستم از پس این کار بر بیایم.
وی تأکید کرد: خاتمی که خیلی هم به وی علاقه دارم و او را انسانی فرهیخته و خالصی میدانم، اما معتقدم در زمینههای اجرایی به صورت شخصی مؤلف نبود. اگر کسی کار خوب انجام میداد، او را تشویق میکرد اما خودش در زمینه توسعهای مؤلف نبود. بنده این ادعا را دارم که در زمینه توسعهای مؤلف هستم و فکر میکنم این موضوع برای کشور ما یک امر ضروری است.
رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در بخش پایانی این گفتگوی تلویزیونی در مورد اعتدال، خاطر نشان کرد: سیاست همه ائمه ما اعتدال بوده است. این بزرگواران حتی در موضع قدرت هم اعتدال داشتند، اصلاً دین ما دین اعتدال است. روحانی گفتمان اعتدال را در برابر گفتمانهای دیگری مانند گفتمان حرفهای بیاساس، تند و... که در برابر وی بود، مطرح کرد و گفت ما معتدل و معقول هستیم.
هاشمی طباء همچنین در زمینه موراد زیر اینطور اظهار نظر کرد:
حسن غفوریفرد: باران بهاری
مصطفی هاشمی طباء: فکر میکنم با مبنا کار میکنم
محسن مهرعلیزاده: از بیان معذورم
محمد علیآبادی: غیرمفید
علی سعیدلو: سیاسیتر تا ورزشیتر
محمد عباسی: بهتر از دو جانشین قبلیاش
محمود گودرزی: وی میگوید من شاه سلطان حسینام
فوتبال ایران: گسترده اما بی درخشش
والیبال ایران: کار مبنایی و رو به جلو
کشتی ایران: کشتی هم سنتی است، هم سنتی کار میکند و گسترشی هم نخواهد داشت
ورزشیترین رئیسجمهور ایران: هیچ کدام
انتهای پیام/