پرسش داوری اردکانی از روشنفکران دینی درباره جمع «دین» و «تجدد» + فیلم

پرسش داوری اردکانی از روشنفکران دینی درباره جمع «دین» و «تجدد» + فیلم

خبرگزاری تسنیم: می‌گوید: «من نه با روشنفکری دینی مخالفم، نه با تجدد، فقط یک سؤال دارم، «روشنفکر دینی» می‌گوید که این‌دو با هم جمع می‌شوند و اصلاً این‌ دو یکی هستند! سوال من از روشنفکر دینی این است که «دین با تجدد چگونه جمع می‌شود؟»

به گزارش خبرگزاری تسنیم، پنجمین شمارۀ مجلۀ تصویری «دریچه»، در سه بخش «گیشه»، «رویداد» و «گفت‌وگوی ماه» به موضوع «روشنفکری دینی» پرداخته است: آیا روشنفکری دینی رونق گذشتۀ خود را دارد؟ مهم‌ترین نقدهایی که به روشنفکری دینی می‌شود کدامند؟ آیا روشنفکری دینی نتیجۀ طبیعی تاریخ فکری ماست؟ و...

شاید جنجال‌برانگیزترین نظر در موضوع «روشنفکری دینی» و سؤالاتِ مربوط به آن، از آنِ «رضا داوری اردکانی» باشد. داوری بارها گفته است که «روشنفکری» و «دین» جمع‌شدنی نیستند و حتی یک‌بار برای بیانِ امتناعِ ترکیب «روشنفکری دینی»، آن را با «آبغورۀ فلزی» و «مثلث هشت‌ضلعی» مقایسه کرده است. «گفت‌وگوی ماهِ» دریچۀ پنجم، به‌سراغ او رفته است.

علیرضا سمیعی، مجری‌کارشناسِ «دریچه»، گفت‌وگویش با دکتر داوری در «گفت‌وگوی ماه» را نه با «روشنفکری دینی»، که با «روشنفکری» آغاز کرده است. دکتر داوری سال گذشته کتابی با نام «سیری در تاریخ روشنفکری در جهان و ایران» منتشر کرده و در بخشی از آن، روشنفکری را «پژمرده» و «افسرده» خوانده است. حالا در این گفت‌وگو، مجری به همین نظرِ داوری دربارۀ «پژمرده و افسرده‌بودنِ» روشنفکری اشاره کرده و می‌پرسد که «آیا این نظر دربارۀ روشنفکران ایرانی است یا روشنفکران سراسر جهان؟» داوری می‌گوید پژمردگیِ روشنفکری اختصاصی به اینجا و آنجا ندارد و «امری جهانی است»؛ البته در جهان توسعه‌نیافته هم که «روشنفکری همیشه ضعیف بوده» چون «روگرفتی از روشنفکری غربی بوده است»، بالطبع «افسرده‌تر و ضعیف‌تر و بی‌روح‌تر» است.

داوری، قبل از این پاسخ، در توضیح نظرش دربارۀ پژمردگی و افسردگیِ روشنفکری، به‌اختصار به «حدوث» روشنفکری در تاریخ غربی اشاره می‌کند. او تمایز بین «منوّرالفکری» و «روشنفکری» را مطرح می‌کند و معتقد است که این هردو (منوّرالفکری و روشنفکری)، اموری تاریخی هستند که ظهور پیدا کرده‌اند و نمایندگانی داشته‌اند. اشخاصی نظیر «ژان پل سارتر» هم تا زمانۀ ما نمایندگان بزرگی برای روشنفکری بوده‌اند؛ اما وقتی نمی‌توان «به‌جز چند پیرمرد که حرف‌هایشان را زده‌اند و کارهایشان را کرده‌اند»، «مثال روشنفکریِ» این زمانه را نام برد، یعنی روشنفکری پژمرده و افسرده است. داوری «منوّرالفکری» را که «اصول و قواعد و رؤیاهایی» داشت، «بیان فکری و نظری و جلوۀ زبانیِ وضع اجتماعی، سیاسی و تاریخی تجدد» می‌داند و روشنفکری را «عکس‌العملی در برابر تحقق‌نیافتنِ رؤیای منوّرالفکری». «ایدئولوژی» هم چیزی در تناسب با تاریخ تجدد است.

مجری در سؤال آخرش سراغ نظر داوری دربارۀ امتناع جمع روشنفکری و دین می‌رود و از او می‌خواهد که دربارۀ این مسئله توضیح بدهد. شاید این همان قسمت از حرف‌های داوری باشد که مخالفان را بیشتر برمی‌آشوبد. او می‌گوید که در رد و انکار روشنفکری دینی حرفی نزده است و در عوض، قبل از اینکه بگوید «روشنفکری مثل ژان پل سارتر، اعلامیه می‌دهد که ‘استعمار، نه!... حق ملت‌ها در تعیین سرنوشت باید تأیید شود’»، می‌پرسد که «روشنفکری دینی می‌خواهد به ما چه بگوید؟».

داوری می‌گوید روشنفکری دینی را با فلسفۀ اسلامی نباید قیاس کرد؛ این قیاس را مجری در سؤالی که می‌پرسد، مطرح می‌کند. او در پاسخ می‌گوید که روحی در عالَم اسلام پیدا شد و بعضی از اهل اسلام «به‌سراغ فلسفه رفتند»؛ فلسفه‌ای که «پنهان» بود، «غریب» بود. روشنفکری اما امر دیگری است. روشنفکری از جایی آمد که «قدرتِ مُسَیطر» بود؛ قدرتی بود که «به استقبال نیاز نداشت»، خودش می‌آمد... داوری به‌سراغ نظر مشهور می‌رود و می‌گوید کسانی بودند که گفتند ما دین خود را حفظ می‌کنیم و روشنفکری و تجدد هم چیز بدی نیست؛ تجدد را می‌گیریم و مسلمان هم هستیم. بعد این‌گونه می‌گوید: «من ابتدابه‌ساکن نمی‌توانم بگویم این‌گونه نیست؛ اما می‌توانم بپرسم که به ما بگویید چگونه این‌دو را جمع می‌کنید؟ همۀ حرف من در این سی‌چهل سال اخیر همین یک سؤال است: دین با تجدد چگونه جمع می‌شود؟».

داوری سختیِ پاسخ‌دادن به این سؤال را با تذکر به یکی از اصلی‌ترین دعواها به رخ می‌کشد: چگونه می‌توان دنیایی داشت که همۀ تمتعات در آن فراهم باشد و قرب الهی هم در آن از هر جامعۀ دیگری بیشتر حاصل شده باشد؟ حالا او در خانۀ اصلی خود، «پرسش»، ایستاده است: «من نه با روشنفکری دینی مخالفم و نه با تجدد. من فقط یک سؤال دارم. این سؤال را باید به «روشنفکر دینی» خطاب کنم، چون او «می‌گوید»  که این‌دو ـ‌ دین و تجدد‌ ـ با هم جمع می‌شوند و اصلاً این‌دو یکی هستند!»

«دریچه» در بخش «گیشه» به‌سراغ نخستین شماره از دور جدید انتشار نشریۀ «ایران فردا» رفته و دو گفت‌وگو، یکی با «محمد بسته‌نگار» و دیگری با «احسان شریعتی» را دست‌مایۀ تبیین و نقد قرار داده است. «گیشه» در بخش دوم، گفت‌وگویی را که مجلۀ «سینما و ادبیات» با «صالح نجفی» و «مراد فرهادپور» ترتیب داده بود و سایت «فرهنگ امروز» آن را بازنشر داده است، انتخاب کرده است.
بخش «رویداد» این شماره از دریچه هم به مناظرۀ «عبدالحسین خسروپناه» و «تقی آزاد ارمکی» با عنوان «بررسی رویکرد جریان روشنفکری به مسئلۀ مدرنیزاسیون در ایران» پرداخته که اخیراً در دانشگاه تهران برگزار شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند هر ماه با مراجعه به سایت ویدیویی «سیمافکر» به نشانی www.simafekr.tv، شمارۀ جدید «دریچه» را مشاهده و دریافت کنند. در ادامه فیلم مصاحبه دریچه با رضا داوری اردکانی آمده است:

 

انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران