رونمایی از ارتش مخفی اوباما
خبرگزاری تسنیم: بسیاری از شهروندان کشورهای حوزه خاورمیانه و ایالات متحده خروج بخش اعظمی از نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان و عراق را (وعدههای انتخاباتی باراک اوباما) با چاشنی نمایش رسانههای غربی باور میکنند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، بسیاری از شهروندان کشورهای حوزه خاورمیانه و ایالات متحده خروج بخش اعظمی از نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان و عراق را (وعدههای انتخاباتی باراک اوباما) با چاشنی نمایش رسانههای غربی باور میکنند. رئیسجمهور رنگینپوست ایالات متحده با الفاظ شیکی که به کار میبرد و با پشتوانه جایزه صلح نوبل، خود را مدعی و اشاعهدهنده صلح جهانی میپندارد و باور جامعه بینالملل این است که وعدههای انتخاباتی باراک اوباما مبنی بر خروج نیروهای نظامی از خاورمیانه محقق شده است اما نکته قابل تامل این است که خروج نیروهای نظامی از عراق و افغانستان نمایشی بیش نیست ولی در پس نمایش انجام وعدههای انتخاباتی اوباما مبتنی بر شیوه نمایشی خروج نیروهای نظامی، راهبردی برای محقق شدن عملیاتهای سری دیگری در عراق، افغانستان و سایر کشورهایی که بهزعم آمریکاییها تروریستخیز هستند، وجود دارد. در این میان پرسش این است: آیا نبرد کلان ایالات متحده با تروریسمی که خود مدعی مبارزه با آن است، پایان پذیرفته است؟ حقیقت این است که شخص اوباما در راس هرم تصمیمگیرندگان، طراح شاخص ترورهایی به سبک و سیاق عملیاتهای گروه دلتاست و او با طراحی عملیاتهای سیاه و احیای جنگهای کثیف از سازمان جاسوسی CIA پیشی گرفته است.
آغاز بوش با دنبالچهای اوبامایی!
مقدمه یادشده تحلیل دقیقی است که پشتوانهاش مبتنی بر حدس، گمان و توهم توطئه نیست. نوشتن درباره تروریسم آمریکایی با اتکا به یک تولید هنری ناب ممتنع نیست و بسیار سهل است. گفتنی است اتکای چند پاراگراف قید شده مبتنی بر یک گمانه مطبوعاتی نیست بلکه امروز مستندی سازنده و جریانساز تولید شده است که موجب تغییر رویکرد نسبت به سیاستهای کلان ایالات متحده میشود. قبل از ارائه هر تحلیل و گمانهای کافی است به مستند شاخص جنگهای کثیف(Dirty Wars) اشاره کنیم که از برگزیدههای اصلی مراسم اسکار در کنار مستندهای «میدان»(جیهان نجیم)، کیوتی و بوکسور(زاکری هینزرلینگ) و عمل کشتن (جاشوا شوپنهاور) به شمار میرود. مستند بسیار مهمی که ارتش مخفی باراک اوباما و عملیات کشتار وی خارج از قوانین رسمی ایالات متحده را بازتاب میدهد. واقعیت این است که جنگ هنوز تمام نشده و باید به عبارت منسوخ و مجعول جورج بوش استناد کرد: «جنگ صلیبی تا پایان عمر کره زمین ادامه دارد».
افشای عملیاتهای کثیف در یک مستند تمیز
مستند زیبای جستوجوگر و حقیقتطلبانه جنگهای کثیف(Dirty Wars) براساس کتابی از روزنامهنگار آمریکایی «جرمی اسکاهیل» ساخته شده است. این روزنامهنگار خودش در مقام راوی مستند آنچه در کتابی به همین نام به نگارش درآورده را با همکاری مستندساز جسور آمریکایی ریک (ریچارد) رولی (Rick Rowley) به فیلمی مستند تبدیل کرده است.
«ریک رولی» پیش از ساخت این مستند، آثاری نظیر «جنگ 33 روزه» درباره مقاومت مردم لبنان را به تصویر کشیده است. متن مستند جنگهای کثیف براساس تحقیقات غیرمتعارف جرمی اسکاهیل، خبرنگار ارشد مجله ملت و براساس پژوهشهای وی پیش میرود، خبرنگاری که بیش از یک دهه در یوگسلاوی سابق، عراق و افغانستان فعالیت خبری و ژورنالیستی داشته و اغلب مقالاتش در رسانهها، حاشیهها و جنجالهای مختلفی را در پی داشته است. روایت مستند نیز همچون کتاب جرمی اسکاهیل (Jeremy Scahill) با گزارشی از یورش نیروهای آمریکایی به روستای «گردزی»(14 دسامبر سال 2010) در ولایت زابل آغاز میشود و در پی انتشار این خبر اسکاهیل عازم این روستا میشود تا دریابد چرا نیروهای آمریکایی به این روستا یورش بردهاند. ناتو در اخبار منتشر شده اعلام کرده است طی این یورش شبانه 4 عضو طالبان کشته و 3 نفرشان برای بازجویی دستگیر شدند اما در مراجعه به محل و خانه یادشده مورد هجوم نیروهای آمریکایی جرمی متوجه میشود از اعضای طالبان اصلا خبری نیست و محل مورد یورش نیروهای آمریکایی خانهای بوده که در آن جشن تولدی برگزار شده و پس از اتمام میهمانی افغانها طی یورش نیروهای مجهولالهویه آمریکایی اعضای بیگناه خانواده خود را از دست دادهاند. 2 تن از مردان خانواده روستای گردزی به همراه همسران باردارشان در حمله 3:30 صبح آمریکاییها کشته شدهاند. نکته جالب توجه مربوط به روایت بازماندگان خانواده مقتولان است. مهاجمان آمریکایی پس از آنکه متوجه میشوند کسانی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند از اعضای طالبان نیستند از رفتن آنان به بیمارستان جلوگیری میکنند و خودشان با چاقوی ارتشی گلولهها را از بدن آسیبدیدگان این جنایت بیرون میآورند. پدربزرگ خانواده مقابل دوربین «رولی» (کارگردان) میگوید خانوادهاش مدتها علیه طالبان جنگیده بودند و داوود (یکی از فرزندان خانواده که توسط آمریکاییها کشته شده است) از فرماندهان پلیس افغانستان به شمار میرود.
ناتو گزارشی از این ماجرا منتشر میکند و ادعا میکند زنان کشته شده در حمله نظامیان آمریکایی قربانی قتلهای ناموسی بودهاند. فهرست حملات شبانهای که در افغانستان باب شده و هرچند شب یکبار صورت میپذیرد، فتح بابی است برای جستوجوی بیشتر. شاید در نمای نخست، کشتار مردم افغانستان توسط آمریکاییها کلیشهای به نظر میرسد اما جستوجوی اسکاهیل پرده از حقیقت تلخی برمیدارد که بدان اشاره خواهیم کرد. اسکاهیل درمییابد ناتو از این یورش مطلع نیست و همزمان با انتشار این خبر مشخص نیست حملات شبانه توسط کدام گروه نظامی انجام میشود. ناتو صرفا این خبر را تایید میکند اما هویت مهاجمین آمریکایی مجهول است و معلوم نیست مهاجمین وابسته به کدام نهاد میلیتاریستی هستند. در واقع مجهولالهویه بودن مهاجمین نظامی توسط راوی (جرمی) در متن مستند دریچهای کوچک را میگشاید تا از واقعیتی بزرگ پردهبرداری شود.
سربازان آمریکایی بدون هماهنگی پلیس افغانستان اقدام به ترورها و دستگیریهای مشابه (آنچه در گردزی اتفاق افتاد) میکنند تا جایی که پایگاه اصلی ناتو در جریان حملات شبانه گروه مجهولالهویه آمریکایی پاسخی شفاف نمیتواند ارائه کند. چنین ترورهایی برای راوی روایت مستند جنگهای کثیف، نامعلوم و مجهول است. بخش ابتدایی این مستند به این مساله میپردازد که این گروه نظامی به کدام زیرمجموعه میلیتاریستی مرتبط هستند و چگونه میتوانند به مردمی غیرنظامی حمله کنند و تحت لوای مبارزه با طالبان مردم عادی را به قتل برسانند. ماهیت حملات شبانه بر راوی و مردمان افغان پوشیده است و مقامات قضایی و امنیتی افغانستان نیز قضیه ترورهای آمریکاییها را دنبال نمیکنند. آنقدر عمق تراژدی عمیق است که بازماندگانی که برای درد و فغان خود تیغ عدالتگری نمییابند تنها راه مقابله و مواجهه با این حملات شبانه را در انجام انتحاری جستوجو میکنند و در مقابل دوربین کارگردان خشم خود را بروز میدهند. در ادامه جرمی عزم خود را جزم میکند تا ریشه تروریستهای دولتی آمریکایی را پیدا کند و به جستوجو در لیستی از حملات مشابه که توسط ناتو منتشر شده میپردازد. البته سران ناتو مستقر در افغانستان نیز از اصل ماجرا بیاطلاع هستند.
جنایات گردزی در مطبوعات آمریکایی منتشر نمیشود و ناتو اصل خبر را وارونه منعکس میکند، جرمی آشفته میشود و عزم خود را جزم میکند که گزارش خود از این جنایت را به کمیته امنیت ملی سنا در ایالات متحده ارائه کند. «سنسبرگ» از اعضای اصلی و ارشد کمیته سنا متن گزارش را بیاهمیت برمیشمرد و به دلیل تغییرات کمیته امنیت ملی سنا گزارش جرمی اسکاهیل را از حیز انتفاع ساقط و غیرقابل پیگیری عنوان می کند. در نهایت مدارک و شواهد به کنگره آمریکا ارائه میشود اما اتفاق خاصی نمیافتد و پرونده ماجرای جنایت گردزی مانند هزاران جنایت سربازان آمریکایی فراموش میشود. اسکاهیل به عنوان خبرنگار حقیقتجو و عدالتخواه به بازتاب درخوری دست پیدا نمیکند.
در دنباله این وقایع، ماه دمی از پشت ابر برون میآید و نخستین سند قابل دسترسی توسط «جرمی کلی» همکار اسکاهیل نصیبش میشود، او عکسی را پیدا میکند که هویت فرمانده ارتش مخفی اوباما، ژنرال «مک راون» را که مسؤول حملات شبانه در افغانستان است، برایش هویدا میکند. شواهد نشان میدهد در حادثه کشتار گردزی، کسی که صرفا نام مکراون روی یونیفرمش نقش بسته، هدایت ارتش مخفـــی و تروریستــی آمریکایی را برعهده داشته است. اسکاهیل کشف میکند نام «مک راون» در میان لیست فرماندهان و تفنگداران ارتش در عراق وجود ندارد، دقیقا مثل تریلرهای دسیسهمحور هالیوودی که گروهی نظامی در چارچوبی غیررسمی فعالیت میکنند، حضور ژنرال مک راون بدون هیچ سمت خاصی تعریف شده است.
این فرمانده نظامی در افغانستان اسکاهیل را با پرسشهای اساسی مواجه میکند. بالاخره جستوجوها درباره مک راون به نتیجه میرسد و جرمی درمییابد مک راون فرماندهی مشترک عملیاتهای ویژه هنگی ضدتروریستی (Joint Special Operations Command) با عنوان اختصاری جیساک(JSOC) را برعهده دارد. ارتش مخفی مورد اشاره گزارش فعالیتهای خود را به صورت رسمی و مستقیم به کاخسفید ارائه میکند. علامت سوال بزرگ و در واقع نقطه عطفی که دنباله این مستند را دربرمیگیرد ماهیت فعالیتهای این ارتش مخفی است.
چرا ارتش مخفی رئیسجمهور، یک خانواده معمولی را در افغانستان ترور میکند؟
جرمی اسکاهیل ردپای گرگهای خونخوار مک راون- جیساک (JSOC)- را از روی اسنادی که ناتو منتشر کرده، دنبال میکند. اسکاهیل درمییابد که 1700 حمله شبانه، مشابه کشتار شبانه گردز در افغانستان انجام شده و اگر هر شب یک نفر کشته شده باشد 1700 نفر در حملههای شبانه مورد اشاره جان باختهاند. چنین اسنادی را هیچ دستگاه امنیتی و نظامی نمیتواند نقض کند، چون در فیلمی مطرح میشود که توسط آکادمی اسکار تا یکقدمی کسب جایزه بهترین فیلم رفته و البته طبیعی است جایزه نگیرد. اگر بهترین جایزه هنری نصیب این فیلم شود طالبانیسم آمریکایی و رفتارهای وحشیانه «پسابوشی» و «مابعد اوبامایی» عامل «شرم جامعه آمریکایی» خواهد شد. اسکاهیل در طول تحقیقاتش تصور میکند که ظهور جیساک صرفا به افغانستان منتهی میشود اما «اکسم» اسکاهیل و مخاطبان را مطلع میکند هنگ ضدتروریستی(Joint Special Operations Command) به سرکردگی مک راون فعالیت خود را پس از به قدرت رسیدن اوباما افزایش داده و در سایر کشورهایی که درگیر جنگ نیستند اقدام به عملیات ترور میکند و بدین ترتیب درخواهیم یافت دامنه فعالیتهای جیساک (JSOC) خلاصه به ترورهای عراق و افغانستان نمیشود، ترورهای طالبانی آمریکا در کشورهای غیردرگیر هم ادامه دارد و دامنه فعالیتهای جیساک(JSOC) بسیار گستردهتر از تصور اسکاهیل است. پس از انتشار گزارش نخست جرمی اسکاهیل در مجله ملت، وی با دردسرهای بسیار بزرگی مواجه میشود. گزارش نخست وی، عنوان جنگهای کثیف را به خود میگیرد و او را روانه رینگهای رسانهای میکند و مخالفان او به تخطئه و تخریب گزارشات اسکاهیل میپردازند. «اسکاهیل» در ادامه مستند توضیح میدهد با انتشار این مستندات فعالیتهای تروریستی آمریکا توسط گروه جیساک(JSOC) متوقف نمیشود بلکه شکل گستردهتری پیدا میکند.
ریک رولی کارگردان با کشفیات اسکاهیل پیش میرود و این دو با بریدهای از سخنان اوباما به حقیقت ماجرا نزدیکتر میشوند. اوباما در این سخنان، راهبرد جدیدی را پس از 8 سال جنگ در عراق و افغانستان به نمایش میگذارد و سخنان او حکایت از قدرتمندتر شدن هنگ ضدتروریستی جیساک(JSOC) در توسعه جنگهای کثیف دارد.
مفهوم اعمال نظارت نظامی صورت استراتژیکتری در سخنان اوباما به خود میگیرد که نشان میدهد دایره فعالیتهای ارتش مخفی در عملیاتهای شبانه هنگ ضدتروریستی جیساک(JSOC) وارد فاز تازهای شده است و مستند جنگهای کثیف اثبات میکند اوباما در دستوری بیسابقه و محرمانه دایره فعالیتهای جیساک(JSOC) را بزرگتر میکند.
پس از ردگیری سخنان اوباما در ادامه جرمی اسکاهیل، راوی مستند و نویسنده کتاب جنگهای کثیف، کشف میکند در دسامبر 2009 پنج مورد حمله (با بیش از 150 قربانی) در کشور یمن اتفاق افتاده است، آنهم در کشوری که جریان رسمی جنگ در آن جاری نیست. اسکاهیل به «عدن» شهر بندری- باستانی یمن که آبستن حوادث بسیاری است، میرود و با «شیخ صالح بن فرید» از سران قبایل شبوه در المجاله ملاقات میکند. بن فرید میگوید دولت یمن به یکی از مناطق نزدیک المجالا حمله کرده است و احتمال میداد این منطقه پایگاه القاعده باشد. طبق گزارشهای واصله اعلام شده منطقه یادشده محل تمرین القاعده و انباری بزرگ برای پنهان کردن انواع اسلحه و مهمات است. در صحنه بعدی از جنازه قربانیانی رونمایی میشود که هیچکدام جزو القاعده نیستند و در میان کشتهشدگان اجساد نوزادان، کودکان و زنان بسیار به چشم میخورد. هیچ انبار مهماتی وجود ندارد، هیچ مکانی برای آموزش نیست و قبیله فیرو در آن منطقه توسط موشکهای کروز آمریکایی قتلعام شده است. اسکاهیل با بازماندگان این حمله مصاحبه میکند و اتفاقا یکی از نکات هوشمندانه این مستند که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد،گفتوگو با بازماندگان کودک و خردسال (به مثابه جنایت رخ داده در گردزی) است که عمق فاجعه را عیان میکند. بهرغم تکذیب رسمی دولت آمریکا درباره حادثه المجاله، آثار باقیمانده از بمبها تردیدی باقی نمیگذارد که بوی جنایت میآید و عاملش همان هنگ ضدتروریستی جیساک(JSOC) است.
اما درباره حادثه المجاله که در متن اصلی روایت بدان اشاره شده، نکته حائز اهمیت دستگیری خبرنگار روزنامه البیان است که مشروح این جنایت آمریکایی را منتشر میکند و توسط دولت یمن دستگیر میشود. «عبدالله حیدر شایه» روزنامهنگار یمنی با استناد به آنچه در متن روایت نمایش داده میشود خود را به مجاله رسانده و گزارش ماوقع را منتشر میکند اما چندی بعد توسط دولت یمن بازداشت میشود. اسکاهیل با وکیل عبدالله در قهوهخانهای متروک گفتوگو میکند. وکیل تشریح میکند به دفتر وی بیش از120 تیر جنگی شلیک شده است و دیگر نمیتواند در دفترش کار کند. وی در گفتوگو با اسکاهیل اذعان میکند دفترش توسط گارد ریاستجمهوری تسخیر شده است. او از فشار دولت یمن بر عبدالله (روزنامهنگار) میگوید و اظهار میدارد قرار بود رئیسجمهور، عبدالله شایه را عفو کند اما دیپلماسی تلفن دوباره به جریان میافتد و اوباما در گفتوگو با رئیسجمهور یمن اظهار نگرانی میکند. اسکاهیل در ادامه اسناد این گفتوگو را در وبسایت کاخسفید پیدا میکند. او همچنین در سایت رئیسجمهور یمن عکسی را پیدا میکند که او و مک راون را در کنار هم نشان میدهد. مشخص است این حمله موشکی به دستور مک راون انجام شده است. انتشار گزارش ماجرای المجاله برای اسکاهیل تبدیل به دردسر میشود. «جیمز کربی» سخنگوی دریاسالار «مایک مولن» چند ساعت قبل از انتشار وقایع در مجله ملت، اسکاهیل را تهدید میکند که از انتشار گزارش جلوگیری کند. چند روز بعد کامپیوتر اسکاهیل هک میشود اما از اعضای درونی جیساک با اسکاهیل تماس میگیرند و حقایق درباره عملیاتهای مخفی جنگ کثیف بیشتر آشکار میشود. گزینه بعدی برای کشتن توسط جیساک «انور الاکی» (Anwar al awlaki) است. انور سابقهاش در ادامه مطرح میشود. او امام جماعت سندیگو است و رسانههای آمریکایی با بزرگنمایی او را به اندازه «اسامه بن لادن» خطرناک نشان میدادند در صورتی که نسبت دادن سابقه تروریستی به الاکی غیرقابل اثبات است.
جرم او صرفا اعتراض به نحوه برخورد با مسلمانان در ایالات متحده است، به همین دلیل به یمن مهاجرت میکند. در ادامه درخواهیم یافت او در انتخابات 2000 از جورج بوش حمایت کرده است اما پس از 11 سپتامبر اعتراض به نحوه رفتار با مسلمانان در آمریکا و خاورمیانه موجب برخورد دستگاههای امنیتی با وی شده است. جو حاکم و دیدگاه افراطی دولت آمریکا نسبت به مسلمانان سبب میشود الاکی میانه رو تغییر روش دهد و جهاد اکبر را در جنگ با دولت شیطان پیشه کند. الاکی پس از مهاجرت به یمن توسط دولت این کشور به سفارش ایالات متحده دستگیر میشود و بدون هیچ اتهامی 17 ماه را در انفرادی میگذراند و پس از آزادی در یمن پنهان میشود. ناگهان روایت الاکی متوقف و روایت مرگ بن لادن دنبال میشود.
وقتی قاتلان قهرمان ملی میشوند
اسکاهیل در این مستند اشاره میکند کسانی که به کشتار بیگناهان ـ تا مقطع کشتن بن لادن ـ مشغول بودند و دستشان در کشورهای سومالی، افغانستان، عراق، یمن و... به خون آلوده بود با کشتن بنلادن ناگهان تبدیل به قهرمانان ملی میشوند. در عملیات «نیزه نپتون» که نامی بسیار محرمانه برای کشتن بنلادن است کاخسفید عکسی از دفتر رئیسجمهور درباره کنترل اوضاع در کاخسفید منتشر میکند و اتفاقا کسی که در صندلی راسالامور نشسته و عملیات را کنترل میکند معاون مک راون است. پس از قتل بن لادن، حضور مک راون به عنوان سرکرده ترورهای رسمی در صحن کنگره آمریکا، جنبه قهرمانانه به خود میگیرد و حالا کنگره با نمایندگی مک کین میخواهد دامنه فعالیتهای این سازمان آدمکشی افزایش یابد. زمانی که اسکاهیل قصه جنگهای کثیف را افشا میکند خبر شوم دیگری را میشنود. اسکاهیل در سومالی با مزدور مک راون، یوسف محمد صیاد دیدار کرده و حین سفر به سومالی از مرگ الاکی در یمن آگاه میشود. هواپیماهای بدون سرنشین در فاصله یک هفته انور و فرزندش را در دو حمله جداگانه به قتل میرسانند تا پرونده عبدالرحمان انور الاکی در غبار کشتن بن لادن پنهان شود. مستند جنگهای کثیف اثبات میکند وعدههای انتخاباتی اوباما مبنی بر خروج نیروهای نظامی یک شوخی است و جنگ صلیبی با شیوه پنهان، با روش و مشی تروریستزدایی منافات دارد. اسکاهیل در ادامه افشا میکند روند فعالیتهای جیساک به جایی رسیده که با دستور شخصی اوباما دامنه حملات شبانه به الجزایر، اندونزی، تایلند،پاناما، اردن و... گسترش یافته است.
مستند جنگ کثیف به مخاطبانش بدون هیچ القای پروپاگاندایی نشان میدهد هواپیماهای بدون سرنشین دریاسالار مک راون در اغلب کشورهای نامبرده مشغول عملیات ترور هستند. حال برای شهروندان خاورمیانه و کسانی که در ایالات متحده زندگی میکنند روشن است که بهرغم پایان یافتن جنگ صلیبی بزرگ و خروج بخش اعظمی از تفنگداران آمریکایی از عراق و افغانستان اگر با اخبار کشتار شهروندان خاورمیانهای در فلان شهر یمن یا عربستان مواجه شوند یعنی اینکه گرگهای شکارچی مک راون مشغول کشتار بزرگتری در سطح خاورمیانه هستند و هیچ نیروی بینالمللی قدرت این را ندارد گرگینههای دریاسالار مک راون را متوقف کند. حال مشخص میشود چرا با کشته شدن اسامه بنلادن، ترورهای مشکوک در افغانستان، یمن و... همچنان ادامه دارد. مستند زیبا و فوقالعاده افشاگرانه «جنگهای کثیف» به صورت کاملا شفاف و مبهوتکنندهای حقیقت را درباره جنگهای صلیبی پنهان فاش میکند و با نامگذاری جنگهای کثیف در واقع جنگ صلیبی پنهان مکراون را کثیف توصیف میکند.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.