این، قطعاً راه بهشت نیست
خبرگزاری تسنیم: کسانی که بلندگوهای عمومی را وسیلهای برای مطرح کردن مطالبی علیه همدیگر قرار میدهند و مبحث روشنی مانند وظیفه دولت اسلامی در قبال سعادت و شقاوت مردم را به یک موضوع جنجالی تبدیل میکنند، تصور نکنند مردم متوجه چشم بندیهای آنان نمیشوند
بعد از آنکه مدتی قبل، چند روزی وقت، امکانات و نیروها صرف مجادله بر سر این شد که بهشت رفتنی است یا بردنی؟ و البته این جدال راه به جائی نبرد و فقط مقداری بر حیرتها افزود، سروصداها خوابید و مباحث دیگر مطرح شدند. با نزدیک شدن عید بزرگ نیمه شعبان، ولادت با سعادت بقیةالله الاعظم حضرت صاحب الأمر عجلالله تعالی فرجه الشریف، که بزرگترین ویژگی آن حضرت قیام برای متحد کردن نیروهای موحد و تشکیل حکومت واحد جهانی است، تصور این بود که افراد صاحب فکر و اندیشه، تمام توان خود را مصروف بالا بردن ندای وحدت خواهند کرد و از امکاناتی که در اختیار دارند برای متحد ساختن نیروها استفاده خواهند نمود و از ایجاد تفرقه و مطرح ساختن مباحث مخالف وحدت پرهیز خواهند کرد. این امید هنگامی بیشتر و قویتر شد که تروریستهای داعش، درست در آستانه نیمه شعبان، با حملات وحشیانه به استانهای شمالی عراق مرتکب جنایات زیادی شدند و زنگ خطر را برای عموم مسلمانان به ویژه شیعیان به صدا در آوردند. در چنین وضعیتی، انتظار از صاحبان قدرت و تریبون در جمهوری اسلامی ایران این بود که همگی با سخنان وحدت بخش خود، جامعه را به سوی فاصله گرفتن از نغمههای تفرقهافکن به پیش ببرند و از فرصت پدید آمده حداکثر بهرهبرداری را در جهت افزایش همدلیها به عمل آورند.
متأسفانه، بعضی از صاحبان مناصبی که تلاش برای تنش زدائی در جامعه از وظایف ذاتی آنهاست، نه تنها از فرصت موجود استفاده نکردند بلکه حتی در محفلی که فلسفه تشکیل آن، ایجاب میکرد از ضرورت وحدت سخن بگویند، بار دیگر مبحث پشت سر گذاشته شده بهشت و جهنم را پیش کشیدند و یک واقعیت روشن علمی و عقلی را به مباحث سیاسی پیوند زدند و آن را با نخهای کهنه مدرنیته به قبای نخ نما شده لیبرالیسم غربی وصله کردند! هر چند اصل اینکه در این قبیل مقولات بحث کردن، فی نفسه مفید است و جامعه ما نیز همواره به آن نیاز دارد ولی شناخت مکان و موقعیت طرح این مباحث از خود بحث از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. مهمتر آنکه وقتی در یک جمع غیرکارشناسی چنین مباحثی در حد اعلام نظر و بدون ارائه استدلال و مستندات مطرح میشود، غیر از فرصت دادن به دشمنان برای بهرهبرداریهای مغرضانه نتیجهای نصیب نخواهد شد. سخن ناصحانه ما اینست که "هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد." با این شیوه که اکنون عدهای در پیش گرفتهاند نمیتوان مردم را به بهشت برد و این، قطعاً راه بهشت نیست.
همانگونه که اشاره کردیم، تردیدی نیست که اصل مطرح شدن این قبیل مباحث، خوب و مفید است البته بشرط آنکه اظهارنظرها برپایههای علم و اخلاق استوار باشد و اسیر گرایشهائی همچون بازی سیاسی و حب و بغض نشود.متأسفانه در فضای امروز جامعه ما علیرغم نام و عنوان اسلامی که دارد، اظهارنظرها برمبنای علم و اخلاق نیست و گرایشهای سیاسی و حب و بغضها حتی بر مباحث دینی نیز حاکمیت دارند. این، بیماری مهلکی است که اگر به موقع برای ریشهکن ساختن آن اقدام نشود، مشکلات زیادی پدید خواهد آورد و میتواند برای جامعه اسلامی ما تهدید بزرگی محسوب گردد.همین مبحث بهشت رفتن، نمونه خوبی است که تکلیف آن را با نگاه واقعبینانه روشن کنیم تا فاصله آنچه گفته و نوشته میشود با آنچه حق است و باید گفته و نوشته شود، مشخص گردد.
در هفتههای اخیر، برای اولین بار، رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان به این موضوع اشاره کرده و دولت اسلامی را موظف به تلاش برای فراهم ساختن زمینه هدایت مردم به سوی بهشت دانستند. این، سخن درستی است که در کلام امام خمینی نیز سابقه دارد و ایشان هم در سال 1358 در دیدار جمعی از مسئولان دولتی گفتند: "آرزوی ما اینست، آرزوی انبیا هم این بوده که همه بشر توحیدی باشند و به انبیایشان معتقد باشند و راه بهشت را پیدا بکنند..."اگر بخواهیم درباره این سخن امام و رهبر انقلاب، دقیقتر سخن بگوئیم باید تأکید نمائیم که آنچه در این بیانات آمده، منطبق بر قرآن کریم است که اصولاً رسالت انبیا را هدایت مردم به سوی بهشت و دور ساختن آنها از جهنم دانسته است. قطعاً یک حکومت دینی نیز همین وظیفه را برعهده دارد و اینگونه نیست که نسبت به بهشت و جهنم رفتن مردم بیتفاوت باشد.
آنچه در این مبحث باقی میماند پاسخ دادن به این سؤال است که مردم را باید با زور و شلاق به بهشت برد یا با تبلیغ و تشویق؟سخن رئیسجمهور روحانی که گفته است مردم را نمیشود با زور و شلاق به بهشت برد، ناظر به همین نکته و پاسخ به همین سؤال است. این سخن، پاسخ درستی به سؤال مهمی است که در این مبحث وجود دارد و اینهم دقیقاً بر منطق قرآن کریم که فرموده است: "ما راه را به مردم نمایاندهایم و این مردم هستند که باید خود یکی از این دو راه را انتخاب کنند، یا شکرگزار هدایت الهی باشند و به راه سعادت بروند و یا نسبت به این نعمت کفران کنند و راه گمراهی را پیشه نمایند" منطبق است.
سرتاسر قرآن، احادیث و علم کلام اسلامی، که از قرآن و حدیث نشأت گرفته، همین واقعیت را گوشزد میکنند و مبحث جنجالبرانگیز جبر و اختیار که در دوران بنی امیه و بنی عباس بشدت در محافل کلامی مطرح بود و خلفای اموی و عباسی از آن بهرهبرداریهای سیاسی مطلوب خود را میکردند نیز با همین موضوع در ارتباط کامل است. بر همین اساس، دولت اسلامی در عین حال که موظف است امکانات و زمینههای سوق داده شدن مردم به سوی بهشت و دور شدن آنها از جهنم را فراهم سازد، هرگز حق ندارد برای تأمین این هدف، به زور و شلاق متوسل شود. روشن است که بهشت هنگامی ارزش دارد که از روی رغبت و فهم و درک انتخاب شده باشد و این واقعیت نیز کاملاً بدیهی است که هیچ دولت و حکومتی نمیتواند مردم را به زور به طرف سعادت بکشاند. اگر دولتها هنری دارند این هنر باید این باشد که زمینه فهم و درک مردم را فراهم سازند تا آنها با اختیار خود آنچه را که درست است انتخاب کنند و از آنچه نادرست است اجتناب ورزند.
این نکته را هم نباید ناگفته گذاشت که دولت اسلامی موظف است با ابزارهای گمراهی و عناصر گمراه کننده مبارزه کند. این کار، بخشی از انجام وظیفهایست که برای فراهم ساختن زمینه هدایت مردم به سوی بهشت برعهده دولت اسلامی است و بهیچوجه نمیتوان آن را اعمال زور برای به بهشت بردن مردم دانست.
می بینیم که با اندکی تأمل و دقت و رفتن به سوی منابع دینی و علمی و استفاده از عقل، میتوان نظریه صحیح را در این مبحث پیدا کرد و نیازی به اینهمه جار و جنجال نیست. کسانی که بلندگوهای عمومی را وسیلهای برای مطرح کردن مطالبی علیه همدیگر قرار میدهند و مبحث روشنی مانند وظیفه دولت اسلامی در قبال سعادت و شقاوت مردم را به یک موضوع جنجالی تبدیل میکنند، تصور نکنند مردم متوجه چشم بندیهای آنان نمیشوند. مردم کاملاً آگاهند و این واقعیت تلخ را درک میکنند که حضرات نه از روی دلسوزی و درد دین داشتن بلکه به دلیل رقابتهای ناسالم بر سر قدرت و در چنبره بازیهای سیاسی افتادن است که وارد این وادی میشوند و امکانات عمومی، وقت مردم و فرصت مهم تربیت جامعه را به هدر میدهند تا ماهی مقصود خود را از آب گل آلودی که خود درست میکنند صید نمایند. تأسفبار اینکه دیده شده افراد غیرمتخصص در این رشته نیز از رسانه ملی در این مقوله اظهارنظر میکنند و نظر خود را حرف اسلام میدانند!آنچه در این وانفسای تنافس قدرت بلاتکلیف باقی میماند، اخلاق است و انصاف و حق. اینها درست همان چیزهائی هستند که مردم از متصدیان امور در یک جامعه دینی انتظار دارند. آیا وقت آن فرا نرسیده است که حضرات برای انتظارات مردم هم اندکی حساب باز کنند؟
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.