داستان جام جهانی فوتبال و «ما»؛ قصه قدیمی سیاست و ورزش
خبرگزاری تسنیم: «در تلکسی خواندم در کشور برزیل که کشور فوتبال است، مسلمانان جمع شدند و دستهجمعی دعا کردند، نماز خواندند و برای اوّلین بار بعد از بُرد شما، مراسم مذهبی مسلمانان برزیل در رادیوِ سراسریشان پخش شد! این چیست؟»
خبرگزاری تسنیم_ محراب محمدزاده
تیم ملی فوتبال ایران تا 10 روز دیگر قرار است در جام جهانی 2014 برزیل شرکت کند، اتفاقی که حالا دیگر ثابت شده است که تنها یک رخداد ورزشی نیست، بلکه پروژه عظیمی از امور اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به مدت 20 روز به جریان خواهد افتاد.
این یک فرصت بزرگ برای همه کشورهاست. در فستیوالی که به مدت 20 روز مرکز توجه همه رسانهها و مردم دنیا خواهد بود فرصت بزرگی برای نمایش، تغییر، ترمیم و بازسازی چهره همه کشورهاست. مدیریت فرهنگی ایران معمولا سابقه خوبی در استفاده از این فرصتهای همگانی ندارد. این بار هم قرار است جامجهانی حسرت از دست دادن یک فرصت بزرگ باشد؟
چند روز پیش علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال ایران در دیدار با ابوذر ابراهیمیترکمان خواستار حمایت همه جانبه فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از تیم ملی فوتبال در جام جهانی برزیل شد.
کفاشیان در این دیدار گفت: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی میتواند با برگزاری نمایشگاه فرهنگی در سه شهری که تیم ملی کشورمان با تیمهای نیجریه، آرژانتین و بوسنی در آن مسابقه دارد، برپا کند. همچنین تامین اقلام فرهنگی برای حضور چشمگیر تماشاچیان ایرانی در استادیومها از جمله اموری است که این سازمان میتواند به کمک فدارسیون فوتبال بیاید.
ترکمان نیز در این دیدار ضمن استقبال از برگزاری نمایشگاه، نوید برپایی نمایشگاهی به منظور معرفی فرهنگ و تمدن نوین ایرانی - اسلامی را داد.
این اتفاق خوبی برای ورود به مباحث فرهنگی در جامجهانی اخیر است. اما ماجرا نیاز به مقدمه پیشینیتری هم دارد. رابطه سیاست و ورزش؛ رابطه مبهم و پر از سوءتفاهمی است. به نظر میرسد موضوع اصلی در چنین اتفاقی تاثیر «ورزش بر سیاست» است، نه «سیاست بر ورزش»، چراکه این دو واژه به طور کامل و بنیادی با یکدیگر متفاوت هستند.
اما دامنه تاثیر سیاست بر ورزش تا چه حد است؟
مقام معظم رهبری در این باره نظرات خاصی دارد. ایشان بیان خاطرهای از برنده شدن ایران در مقابل آمریکا در جریان بازیهای جام جهانی 1998 فرانسه و بوسیدن پیشانی حمید استیلی، توسط ایشان، میگویند:«شاید چند هفته، و یا یک ماه و یا بیشتر، رسانههای وابسته به امپراتوری رسانهای خبری روی این بازی تبلیغ میکردند که این بازی، بازی سیاسی است! با این که همه میگویند فوتبال و ورزش، سیاسی نیست؛ اما در آن موقع همه تبلیغ میکردند که این یک بازی سیاسی است! از این کار، دو هدف مورد نظرشان بود: یکی مسأله تعامل ایرانی، امریکایی در این بازی بود؛ دوم این که پیشبینیهای عمده، بخصوص از طرف خودِ امریکاییها - ولو صریحاً هم اظهار نمیکردند - مبیّن این بود که ایران گل خواهد خورد؛ نه این که گل خواهد زد و در یک موقعیت ویژه، رئیسجمهور امریکا هم میآمد و از موضع اقتدار و بزرگمنشی و بزرگواری، یک پیام هم میداد که «بله؛ حالا گل را به شما زدیم، اما بالاخره بیایید دست دوستی هم به هم بدهیم!» بنا بود آن شب پیام رئیس جمهور امریکا از تلویزیون سراسریشان پخش شود.»
ایشان در ادامه میگویند:«بحث این نبود که این گل بهخاطر مسأله سیاسی زده شده؛ اما این گل هویت سیاسیای را که در دنیا به این بازی داده بودند، بهکلّی به عکس خواست آنها عوض کرد و من از این موقعیت حداکثر استفاده را کردم. البته آنها خیلی عصبانی شدند و بعد هم همان عناصر امپراتوری خبری دنیا گفتند که فلانی فوتبال را سیاسی کرد! نگفتند که ما چند هفته است که خودمان این بازی را سیاسی میکنیم!» پرسش و پاسخ در دیدار جوانان 1377/11/13
نمایشگاه فرهنگی ایران یک فرصت برای انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی و آرمان خواهی دیروز و امروز مردم ایران است، شروع روابط ایران و برزیل به سال 1903 باز میگردد، اما چشم انداز یک رابطه جاری و روبه رشد عملاً از سال 1957 زمانی که توافقنامه فرهنگی میان دو کشور توسط وزرای خارجه ایران و برزیل امضاء شد، آغاز میشود. نگاه فرهنگی و علاقهمندی دو کشور در جهت ایجاد و توسعه مراودات فرهنگی و هنری از دیر باز مورد توجه دولتمردان دو کشور بوده است. طرف برزیلی در آن زمان علاقهمند به توسعه حضور خود در خاورمیانه بود و یکی از راههای مهم در این زمینه را از طریق کتاب، فیلم و تبادل استاد و دانشجو در همکاریهای دانشگاهی و ارتباط میان فرهیختگان دو کشور و در یک کلام گسترش همکاری های فرهنگی جستجو میکرد.
در سالهای اخیر در حوزه فرهنگی مناسبات دو کشور گستردهتر و نتیجه آن توافقاتی در زمینههای ورزشی، دانشگاهی و تبادل استاد و دانشجو و همچنین ایجاد کرسی زبان فارسی و ایرانشناسی در برخی از دانشگاههای برزیل از جمله در دانشگاه برازیلیا و همچنین برگزاری هفته های متعدد فرهنگی ایران در ایالت های مختلف بوده است. فیلم های هنری ایرانی و سینمای ایران در میان جامعه فرهیخته و منتقدین سینما در برزیل جایگاه خاصی دارد و مورد تحسین و لذت این هنرمندان است، به گونهای که طی دو سال اخیر بیش از 10 فیلم ایرانی توسط شرکتهای تولید سینمای خانگی در برزیل خریداری شده و به صورت دوبله و DVD در کلوپ های ویدئویی در دسترس علاقهمندان به این آثار است.
اوج حضور جمهوری اسلامی ایران راستای ابتکارات فرهنگی و با هدف تعمیق شناخت متقابل از فرهنگ و سنت دو کشور در نمایشگاه هنر اسلامی بود که سال 1389 در برزیل برگزار شد و جمهوری اسلامی ایران با ارائه تعداد قابل توجهی از آثار تاریخی و هنری خود در قالب فرش، سرامیک، تابلو و صنایع دستی جلوههای متنوع تاریخ و تمدن هزاره خود را در برزیل به منصه ظهور گذاشت. اگر از برزیل نیز گذر کنیم، باید گفت که هم گروهان ایران، یعنی نیجریه، آرژانتین و بوسنی و هرزگوین قرابت فرهنگی و تفکر انقلابی خاصی را با ایرانیان دارند.
اکنون نیز پس از چهار سال، فرصتی استثنایی و تکرار نشدنی برای ایران به وجود آمده است و آن جام جهانی فوتبال و حضور تیم ملی ایران در این مسابقات است و در کنار حضور هزاران نفر از علاقهمندان به این ورزش در ورزشگاههای برزیل که با توجه به گروه بندی تیم ملی، موقعیت را استثناییتر میکند، بوسنی و هرزگوین و نیجریه دو کشور هستند که در حوزه انقلاب اسلامی سابقهای دیرینه دارند و آرژانتین نیز از جمله کشورهای آمریکای لاتین است که زمینههای خوبی در این زمینه دارد.
جمهوری اسلامی ایران قرار است در شهرهایی که تیم ملی بازی دارد نمایشگاه فرهنگی برگزاری کند و چه فرصتی بهتر از این که آرمانهای انقلاب ایران در مرزهای جغرافیایی همین سرزمین محدود نمانده و اکنون که بیش از سی سال از انقلاب اسلامی ایرانی و آرمانهایی که امام خمینی(ره) به دنبال آن بود میگذرد باید از سپردن افسار این انتقال انقلاب به دست ابزارهای سیاسی و سکوت و نظاره همه این سی سال ابزارهای فرهنگی دست بکشیم.
هیچگاه در تمام این سال ها یک نمایش ایرانی، فیلم ایرانی، رمان یا شعر ایرانی، فریادگر جهانی آرمانهای انقلاب نبود و در عوض آن بیانیهها و اطلاعیهها و سخنرانیها و دیدارهای دیپلماتیک با همه محدودیتهایشان، این وظیفه را به دوش کشیدند. کاری که از دست آنها ساخته نبود و نتیجهاش این شد که میبینیم. شاید برای اینکه به طور کامل متوجه استثنایی بودن موقعیت ایران در برزیل شویم به خاطرهای از مقام معظم رهبری مراجعه کنیم که درباره مردم برزیل که در سال 1377 در دیدار با اعضای تیم ملی فوتبال ایران پس از پیروزی در مقابل آمریکا فرمودهاند:
«شما هیچ جا را سراغ ندارید که یک بُرد (برد ایران مقابل تیم فوتبال آمریکا در جام جهانی 1377)، این طور در میان ملتهای دنیا انعکاس پیدا کند! من خودم در تلکسی خواندم در کشور برزیل که کشور فوتبال است، مسلمانان جمع شدند و دستهجمعی دعا کردند، نماز خواندند و برای اوّلین بار بعد از بُرد شما، مراسم مذهبی مسلمانان برزیل در رادیوِ سراسریشان پخش شد! این چیست؟ روی این فکر کنیم. این چه قضیهای است که در کشوری یک بُرد در میدان فوتبال پیش میآید، بعد در کشور برزیل، مسلمانان خوشحالی میکنند؟! برای خاطر اینکه جمهوری اسلامی پرچمی را برافراشته است که هر مسلمانی در هر جای دنیا وقتی یادش میآید، احساس هویّت و افتخار میکند. بنابراین، من از این حادثه خیلی خرسند شدم و حقیقتاً گفتم باید سرِ آن آقایی که توپِ اوّل را با سر زد ببوسم؛ همچنین باید صورت آن آقایی هم که توپ دوم را زد ببوسم.»
بازی ایران و آمریکا، آنقدر در جهان بازخورد داشت که در سال 2014 نیز سایت BBC در گزارشی 100 لحظه تاریخی جام جهانی را معرفی کرده که یکی از این اتفاقات پیروزی ایران برابر آمریکا محسوب میشود. در این گزارش آمده است:«تیم ملی فوتبال ایران در یکی از سیاسیترین بازیهای تاریخ جام جهانی موفق شد با نتیجه دو بر یک آمریکا را شکست دهد تا اولین برد خود در تاریخ جام جهانی را به دست آورد.»
پس از این بازی گل حمیدرضا استیلی به عنوان گل قرن فوتبال نامیده شد، استیلی نیز خرداد ماه امسال طی مراسمی پیراهن خود در دیدار با آمریکا را با قیمت 1.5 میلیارد تومان فروش رساند و تمام عواید حاصل از این مراسم صرف ارائه خدمات به بیماران مبتلا به سرطان شد.
انتهای پیام/