سخنان آیتالله مهدوی درباره استادشان امام خمینی(ره)
خبرگزاری تسنیم: آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان و رئیس دانشگاه امام صادق(ع) بهمناسبت روز معلم سال ۹۳ در جمع اعضای هیئت علمی این دانشگاه سخنرانی و سخنان دلنشینی درباره امام خمینی(ره) بهعنوان استاد خود مطرح کرده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم آیتالله مهدوی کنی در جمع اعضای هیئت علمی، اساتید و میهمانان محترم دانشگاه در محل سالن همایشهای دانشگاه امام صادق علیه السلام بهمناسبت روز معلم سخنرانی صمیمانهای داشتهاند و در آن به خصوصیات استاد خود امام خمینی(ره) پرداخته است؛ خبرگزاری تسنیم این سخنرانی را در شب 15 خرداد که آیتالله مهدوی کنی بهعلت عارضه قلبی در بیمارستان بستری است باز نشر میدهد و آرزوی بهبودی برای ایشان دارد.
در ادامه متن سخنان حضرت آیتالله مهدوی کنی تقدیم میشود:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ بسم الله الرحمن الرحیم؛ قال الله تعالی: «وَأَن لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی/ وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی/ ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَی» (سوره مبارکه نجم، آیات 39، 40، 41)
اجازه میخواهم از اساتید بزرگوار در این دقایق کوتاه چند نکته را عرض کنم. از زحمات شما تشکر میکنم، تشکر بهمعنای دعایی برای موفقیت شما و تحیّتی از زحمات خالصانه و مخلصانه شما برادران عزیز.
همانطور که خودتان بهتر از من میدانید این انقلاب انقلابی است که بر پایه و اساس طهارت و پاکی و فداکاری و جانبازی برپا شده و ما نمیتوانیم خونهایی را که در این راه ریخته شده فراموش کنیم. شکنجههایی که دیدهاند چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب؛ علاوه بر شهدای گرانقدر انقلاب، بهخصوص شهدای این دانشگاه که در دوران جنگ نزدیک 40 شهید ما داشتیم، در هنگامی که شاید ما 400 تا دانشجو داشتیم 40 نفر از این دانشجویان دانشگاه شهید شدهاند؛ دانشجویانی که با اراده خودشان و با عزم و جزم خودشان و با سعی و فداکاری و صبر خودشان به جبههها رفتند. «فَمِنهُم من قضی نَحبَه و مِنهُم مَن یَنتَظِر» این عده به عهدشان وفا کردند و عدهای هم ماندند «وَ مابَدَّلوا تَبدیلا» راهشان را تغییر ندادند و ثابتقدم بودند «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی الآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ» (سوره مبارکه ابراهیم، آیه 27). و بعد امام شهدا که یاور و راهنمای ما بودند که واقعاً امام، حقّ حیات بر همه مسلمانها دارند؛ در این انقلاب کارهایی شد که در 1000 سال نشد.
امام با آن اخلاصی که داشتند این انقلاب را بنا گذاشتند و این انقلاب باقی ماند. دشمنان فکر میکردند که همان روزهای اول این انقلاب از بین خواهد رفت. تحلیل من این است که با احترامی که به مهندس بازرگان دارم ــ و یکی از دوستان انقلابی قدیمی ما بود و هممسجدی ما بود ــ ولی معذلک میگفتند ما انقلابمان ایرانی است و اسلامی نیست ولی امام این را نمیپذیرفتند، من تحلیلم این است و شاید هم درست نباشد: خدا خواست که در اول انقلاب، آن مرحوم رئیس دولت بشود، خارجیها قدری امیدوار شدند و گفتند مهندس بازرگان یک آدم آرام و نرمی است میتوانیم با او بسازیم و الّا اگر یک فرد تندی مثل مرحوم رجایی، اگر اول میآمد همان اول بساط را جمع میکردند و خلاصه این هم از الطاف خفیه الهی بود.
علیایحال این انقلاب اگر با همان ساختاری که خدا خواسته بود به وقوع نمیپیوست این انقلاب وجود نداشت؛ شما ببینید در مصر چه خبر است، در پاکستان چه خبر است، در افغانستان چه خبر است، در تونس چه خبر است، در جاهای دیگر چه خبر است. بهنظر من خارجیها در انقلاب ما گول خوردند خیال کردند که این انقلابی است که دوروزه میتوان خرابش کرد و لذا بعد از انقلاب اسلامی ایران، هیچ انقلابی را در کشورهای دیگر باقی نگذاشتند.
مصر با آن عظمت و سابقه دینیاش، علمی و ... که خیلی از ما جلوتر بود معذلک ببینید چه گرفتاریهایی برایش به وجود آمده است. همچنین در سوریه میبینید که مسلمانان به جان هم افتادهاند و چه کردهاند و کشورهای دیگر. خود عربستان که بهحسب ظاهر کشوری است اسلامی، شیعیان هم آنجا هستند، دو سه تا شهر بزرگ عربستان شیعهاند، شیعه خالص هم هستند اما گرفتاری دارند. علیایحال وجود امام یک نعمت بزرگی بود برای انقلاب. این انقلاب باقی مانده و باقی خواهد مان انشاءالله.
من چند نکته خدمت شما عرض میکنم که جزو اسرار پیروزی انقلاب و ادامه این کار هست: مسئله اول، عزم و جزم است. ما 5 تا پیغمبر اولواالعزم داریم. انبیا خیلیهایشان بزرگ بودهاند اما اولواالعزم نبودهاند و نتوانستهاند در جوامع بشری تحول ایجاد کنند، حتی حضرت آدم را هم فرمود: «وَ لَقَدْ عَهدْنَا إلَی آدَم مِنْ قَبْل فَنَسیَ وَ لَمْنَجد لَهُ عَزْمًا» معلوم میشود حضرت آدم ــ جدّ ما ــ هم عزم نداشته است. آن انبیایی که عزم داشتهاند و توانستهاند با تمام مشکلات بایستند و جامعه را متحوّل کنند 5 تا بیشتر نبودهاند و لذا قرآن 9 تا آیه دارد که بحث عزم را مطرح کرده است، میفرماید: وَإِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُور (سوره مبارکه آلعمران، آیه 186).
در مسئله عزم و رسیدن به هدف، چند چیز لازم است؛ کسانی میتوانند به هدف برسند که عزم را جزم کنند و تصمیم جدّی داشته باشند؛ آدمهایی که مردّدند، آدمهایی که نمیتوانند تصمیم بگیرند، آدمهایی که نمیتوانند جامعه را با خودشان همراه کنند نمیتوانند موفق باشند. کسانی میتوانند مردم را همراه خودشان کنند که اول، اهل لینت باشند، با اصحابشان بسازند.
قرآن درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةِ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ» بعد میفرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (سوره مبارکه آلعمران، آیه 159). پیامبر برای این جامعهای که میخواستند آن را متحول کنند، احترام قائل بودند. این کار را (تشکیل نظام جمهوری اسلامی) امام خمینی رحمة الله علیه کردند؛ امام یک کسی بود که در مسئله ولایت فقیه خیلی جازم بود، همه فقها به این محکمی ولایت فقیه نمیگفتند و همه ولایتشان را به دیگران تفویض میکردند. شما ببینید در زمان مرحوم کاشف الغطاء (زمان فتحعلیشاه)، کاشف الغطاء تفویض کرد به فتحعلیشاه. مرحوم کاشف الغطاء خیلی عالم بزرگواری است ولی خودش نتوانست کاری بکند. مرحوم محقق کرکی (زمان شاهعباس) واگذار کرد به شاه طهماسب؛ خودش کاری نکرد. اما امام این کار را نکرد. امام گفت شاه باید برود. هرکس که میخواست در پاریس به ملاقات امام برود حتی مرحوم بازرگان میگفت: امام جازم بود و وسواس نداشت و میگفت: «اول خلع سلطنت و بعد به ملاقات من بیایید»». در مسائل فتوایی و در مسائل عملی نیز امام جازم بود. امام میفرمود: «محارب را باید کشت.» بعضیها نمیتوانستند تحمل کنند ولی امام میفرمود: «قرآن میگوید إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (سوره مبارکه مائده، آیه 33)، امام میگفت قرآن میگوید محارب را باید کشت و هیچ شکی هم نداشت؛ این عزم امام بود برای حفظ انقلاب. در مسائل عاطفی هم امام آنقدر عاطفه داشتند که من وقتی از جنگ برای ایشان خبر بردم که بچهای بر اثر بمب، مثل گلوله توپ شده بود و به خانههای دیگر پرتاب شده بود و جوانی از این خانواده در خرابهای نشسته بود و من رفتم به او تسلیت گفتم و او گفت: آقا شیخ، تسلیت چیه؟ ما 13 نفر از خانوادهمان از بین رفتهاند، حالا تو میگویی تسلیت تسلیت. حضرت امام فرمودند: «حق با اوست، واقعاً کسی که 13 نفر از خانوادهاش را داده باشد خیلی تحملش مشکل است.» امام برای آن بچه گریه کردند و بدنشان لرزید؛ امام اینجا اینطور عاطفه داشتند و آنجا آنطور با صلابت و محکم رفتار میکردند.
امام در کارها مشورت میکردند؛ همانطور که قرآن به پیامبر میگوید: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ» امام نیز در کارهای بزرگ مملکتی مگر در مواقع بحرانی هیچوقت کاری را تنها تصمیم نمیگرفتند، نمیگفتند من ولی فقیه هستم هر کار میگویم باید بشود؛ یعنی یک نظامی را ایشان درست کرد که امروز مورد قبول جامعه بشری است؛ یک نظام دموکراسی مردمسالاری. نظر مجلس، تفکیک قوای سهگانه، اینها مسائلی بود که قبل از نظام نبود، این از معجزات امام بود. امام با این وصف انقلاب را درست کرد و بعد در مسئله دانشگاه میبینید که امام با اینکه در کلماتشان به حوزه و علما و فقه و فقاهت اینهمه اهمیت میدادند ولی فرمودند: «اگر دانشگاه نباشد نمیتوان مملکت را اداره کرد.» این ایده یک انسانی است که جهان را و زمان خودش را شناخته است.
امام دارای گذشت بود، فرمود: «ما دارای عزم هستیم، دارای صبر هستیم ولی باید دارای گذشت هم باشیم.» امام وقتی بین مجلسیها، بین نمایندهها، بین دولتیها، بین مردم دعواهای جزئی میشد و اشکال میکردند، امام میفرمود: «این اشکالات جزئی را کنار بگذارید، اصل و اصول را فراموش نکنید.» همان کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام که فرمود: «مسائل فرعی را نگیرید و اصول را فراموش کنید.» این راهی بود که امام داشت. امام خطی کار نمیکرد با اینکه ما شاگردشان بودیم و خیلی احترام میگذاشتند و میگفتند شما را دوست دارم ولی اینطور نبود که هرچه ما بگوییم باز ما را دوست داشته باشند. بنابراین امام دارای مشاوره بودند، دارای صبر بودند، دارای غفران و گذشت بودند، دارای عزم و جزم بودند. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ» بعد از مشاوره و تصمیم، باید بر خدا توکل کرد. همه کارهایی که میکنیم، کارساز نیست، باید خدا کار را درست کند، امام ایمان داشتند به هدایتهای الهی. بسیاری از اوقات مسائلی را میفرمودند و ادعا نداشتند که من علم غیب دارم ولی میفرمودند: «بعضی کارهایی که ما انجام میدهیم الهام الهی است».
بنابراین برادران عزیز شما اساتیدی هستید دارای هدف بزرگ؛ این دانشگاه طبق هدف اساسی تشکیل شد. آن هدفها را با این چند چیز میشود درست کرد: اول باید عزم داشته باشید اگر کسی با ما همفکر هست باید بماند. امام حسین علیه السلام در شب عاشورا فرمود: «ای گروه، هر که ندارد هوای ما، سر گیرد و برون رود از کربلای ما.» باید نسبت به سختیها صبر داشته باشیم، فحشهایی که به ما میدهند، تهمتهایی که میزنند باید صبر کنیم تقوا باید داشته باشیم. برادران عزیز، استادان و معلمان بزرگوار، من برای شما احترام قائل هستم.
یکی از مسائل مهم، مسئله تعلیم و تربیت است که شغلمان از دوران جوانی میباشد. از شما اساتید میخواهم این بچهها را تربیت کنید؛ تربیت علمی و تربیت اخلاقی. باید مربّی علمی باشید و مربی اخلاق؛ آن هم نمیشود مگر به علمتان و عملتان. کلام شما باید فضای معنوی درست کند، انفاس شما باید معنوی باشد. اگر شما دارای گذشت باشید میتوانید افراد را تربیت کنید و این چیزی است که باقی میماند. قرآن میفرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی» (سوره مبارکه نجم، آیه 39، 40). اهلفن توجه کنند سعی انسان در همین دنیا داده میشود و آن که برای آخرت است در آیه بعدی است: «ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَی» (سوره مبارکه نجم، آیه 41). ولی در دنیا میخواهید ماندگار باشید، سعی و کوشش کنید و سعی و کوشش شما از بین نمیرود؛ همین شاگردها که میمانند نتیجه سعی شماست. میفرماید: «سَوْفَ یُرَی» سعی شما در آینده ارائه میشود یعنی نشان داده میشود هرچند شما نباشید و خودتان آثار آن را مشاهده نکنید، دیگران میبینند ــ از میان نمیرود و نابود نمیشود ــ انشاءالله این دانشگاه تا 1000 سال دیگر بماند، تا ظهور حضرت بماند. تشکر میکنم از اساتید محترم، معاونان عزیز. انشاءالله خداوند در دنیا و آخرت به شما خیر دهد. و السلام علیکم و رحمة الله.
منبع: سایت دانشگاه امام صادق علیه السلام
انتهای پیام/*