نگذاریم که وضع بدتر از این شود که هست
خبرگزاری تسنیم: گروهی که از دردها و رنجها و هزینههای کمر شکن ملت بیخبرند، هم بزرگان و هم مردم عزیز باید در گزینش و سپردن مسوولیتهایی که از اهلیت آنها بزرگتر و سنگینتر است، تجدید نظر کنند.
در زندگی انسانها و کشورها گاهی مراحلی سخت پیش میآید که حل معضلات آن با تعقل و تفکر و به دور از احساسات آن هم با افرادی کاردان ممکن است. در زندگی امروز جامعه ایران آن مرحله سخت و به تعبیر استاد توس، « ننگ و نام » معضل، همین مشکل امروز ماست. ملت ایران با نمایندگان سیاسی خود راهی را به جانب اصلاح و بهبود پیموده است. غرب هم از موضع خود قدمی به سوی ما آمده، یک نکته هم برای غرب و هم برای ما معلوم و مبرهن است این که بازگشت به عقب به سود هیچ کدام نیست همان گونه که پس رفتن از مذاکرات در سال 2005 و پیمودن عبث آن تا دولت یازدهم به سود دو طرف نبود. هم ما این را میدانیم و هم غرب. و اروپا متضررتر از آمریکا. پس دوباره به نقطه صفر بازگشتن، صرف آن همه نیرو برای هیچ بوده است و این از راه صواب و منطق انسانی به دور است در این صورت به تعبیر قرآن اگرما آسیب ببینیم، دشمن هم آسیب میبیند البته ما در شرایطی که غرب تصور استیصال دارد نیستیم و بر خلاف تحلیل غیرعملی و غیر علمی دلواپسهای مصطلح چنان که در دل خود میپندارند، وضع ما به هیچ وجه شربت اندر شربت نبوده است فقط ادای خوشی بسیار را در آوردهاند و گرنه این قدر میدانند که دنیای مردم ما چه وضع ناگواری در بطن و متن خود دارد.
همچنین آن چه غرب در ذهن و ضمیر خود دارد هم نیست و در دراز مدت از جهات بسیار که دراین مقال شمردنی نیست، اوضاع بر وفق مرادش پیش نخواهد رفت و به ایران و فرهنگ و مدنیت و توانمندیهای استراتژیکیاش نیاز بسیار خواهد داشت و غرب هم میداند که ایران با موقعیت خاص انسانی تاریخی و طبیعیاش با هیچکدام از همسایگان منطقهایاش قابل مقایسه نخواهد بود و به صلاح نیست که در مقابل کشوری با آن خصایص، زیاده طلبی کرد. پس نباید اشتباه گذشته را تکرار کند. شیر خفته، شیر مرده نیست اگر غیر از این بیندیشد و در مقابل ایران وحدت رویه نداشته باشد، بی درایتی کرده است و زیرکیاش ادعایی بیش نیست.
و اما آن چنان که عراقچی گفت «اگر هم مذاکرات به نتیجه نرسد، دنیا به آخر نمیرسد» اگرچه از سر اضطرار گفت، بله به درستی هم ادا کرد. دنیا به آخر نمیرسد اما هم خود این مذاکره کننده خبره و توانا میداند که در کنه جمله اش چه حقیقتی نهفته است. چنان که در سالهای قبل از مذاکرات اخیر هم دنیا به آخر نرسید. هم ما و هم اهل نظر میدانند که چه حکایتی بر ما گذشته است. واگردر آینده این گفتوگوها به نتیجه نسبی نرسد، معلوم نیست که هزینه غرب کمتر ازهزینههای سنگین و پر رنج ما باشد و این وضع دوام بیاورد.
بنابراین، صلاح هر دو طرف مذاکره کننده در به نتیجه رساندن این شرایط سخت است. بعید است که غرب نداند که ما نمیتوانیم و نباید که از مواضع برحق و اصولی خود عقب نشینی کنیم. این ملت، چنین اجازهای را به هیچ نماینده سیاسی خود نمیدهد و همان گونه که تجربههای تاریخی پیش روست، نباید اعضای 1+5 به کانالهای انحرافی و زیاده طلبی روی بیاورند اروپا بهتر از آمریکا به این واقعیت آشناست و انسجام رفتاری و گفتاری اروپا هم به علت سابقه تاریخی آنها بیشتر از آمریکاست وهم به پایبندی حقوقی که بدان مینازد و به عالم و آدم فخر میفروشد. باید مصالح خود و ما را در حیطه عمل تبیین کند.
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست
یک نکته مد نظر اروپا باشد که نه غرب دیگر در موقعیتی است که در شکل و شمایل دروغین جامعه جهانی ظلم مضاعف کند و نه ما ملتی هستیم که ظلم مضاعف مجدد بپذیریم. پس پایبند اصول و رعایت حقوق متقابل و قواعدی باشد که خود بدان مدعی است و بایسته حقوق مردمش هم نیست که به ریسمان تک رویها و تک نگاریهای آمریکا به چاه برود. و اما نگارنده هرگز دست افشانان و پای کوبان شکست خیالی مذاکرات را خائن نمیداند بلکه گمان میکند که این گروه با فضای شیرینی که در زندگی خود دارند و از دردهای مردم بی خبرند و از طرفی، نخواستهاند که گذر زمان و اقتضای حال و ضرورتهای جامعه ما را درک کنند، به نوعی دچار جمود فکری و خبط تحلیلیاند وچنین پیداست که بر مسندی نشسته اند که بزرگتر از قابلیت آنهاست چون بدیهیترین امور را قادر به درک و هضم نیستند. و نمیدانند که بازگشت از راه رفته، در آینده خیلی نزدیک، جامعه ما را در امور داخلی با چالشهای جدی رو به رو خواهد کرد و خدای ناکرده شرایط سختی پیش میآورد که «نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان.» در خاتمه باتوجه به فضای تفکر بیخبری و خوش خیالانه گروهی که از دردها و رنجها و هزینههای کمر شکن ملت بیخبرند، هم بزرگان و هم مردم عزیز باید در گزینش و سپردن مسوولیتهایی که از اهلیت آنها بزرگتر و سنگینتر است، تجدید نظر کنند.
انتهای پیام/