جنگ امیران در سرزمین زور و سکوت؛ ۲ پیام سعودالفیصل به آمریکا و ملک عبدالله
خبرگزاری تسنیم: احساس سعود الفیصل وزیر امور خارجه سالخورده عربستان به اینکه پادشاه او را کنار خواهد گذاشت موجب شد که وی با دعوت از ظریف همه را غافلگیر کرده و اعلام کند که با گفتوگو با ایران مخالف نیست.
هر چند دعوت سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان ازهمتای ایرانی خود، سرو صدای زیادی به پا کرده است، اما نگاهی به رویکردهای سیاسی این مرد سالخورده دستگاه سیاست خارجی عربستان از یک سو و زیرکی سیاسی رهبران ایران از سوی دیگر، کمک میکند نگاهی عمیق¬تری به این دعوت داشته باشیم با این سوال که واکنش ایران در برابر آن چه خواهد بود؟
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط، به محض دعوت وزیر خارجه عربستان از همتای ایرانی خود برای سفر به کشورش، سیل تحلیلهای رسانهای در این خصوص آغاز شد، اما نگاهی به رویکردهای سیاسی سعود الفیصل و نیز زیرکی رهبران سیاسی ایران به اضافه دعوت مشابهی که در زمان هاشمی رفسنجانی صورت گرفت، این سوال را مطرح میکند که پاسخ ایران به این دعوت که به نظر میرسد در بحبوحه بازی قدرت در عربستان مطرح شده است، چه خواهد بود؟
واقعیت این است که سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس مطبوعاتی روز سه شنبه گذشته که در ریاض برگزار شد، به طور علنی از محمد جواد ظریف همتای ایرانی خود برای دعوت به عربستان دعوت بعمل آورد. بلافاصله پس از این دعوت، تحلیلهای رسانهای فراوانی منتشر شد، تحلیلهایی که بر اساس آن این دعوت بسیار غیر منتظره بوده و میتواند زمینه دستیابی ریاض و تهران به تفاهم در مورد بسیاری از مسائل منطقهای ر ا فراهم کند و در نتیجه چه بسا شرایطی مهیا شود که بسیاری از خواستههایی که تا پیش از این خیالی بیش نبود، جامه عمل بپوشد.
اما در ارزیابی این اظهار نظرها باید گفت که این دیدگاهها ناشی از ناآشنایی به اصول سیاست ایران و نیز بی خبری از توطئههایی است که در داخل عربستان و بین قطبهای قدرت آن در جریان است.
نگاهی به سیاست ایران نشان میدهد که رهبران این کشور همواره از موضع قدرت و پیروزی طلبانه و البته با لحنی مسالمتآمیز گفتوگو با عربستان را خواستار شدند، به گونهای که لحن آنان در این خصوص همواره حاکی از لزوم دستیابی به تفاهم سیاسی به منظور جلوگیری از خشونت و درگیری بین مسلمانان و پایان دادن به خطر تروریست برای منطقه وجهان بوده است.
اما نباید فراموش کرد که این موضع ایران در حالی اتخاذ شده است که عربستان از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 جنگهای پنهان و آشکاری را علیه ایران طراحی کرد و پس از آن نیز با توسل به تحریکات مذهبی خصمانه و با هدف شعلهورکردن آتش فتنه بین مسلمانان و در راستای خدمت به آمریکا و اسرائیل به این حملات ادامه داد.
عربستان حتی به این نیز اکتفا نکرد، بلکه منافع مشروع ایران در منطقه را نیز هدف قرار داده و کوشید به منظور قطع بازوهایی که برای مبارزه با اسرائیل در کنار ایران قرار داشتند، متحدان منطقهای آن را تضعیف کند.
ایران اقدامات خصمانه عربستان را با صبر و منطق پاسخ داد
اما تهران در واکنش به این اقدامات خصمانه از در جنگ و انتقام در نیامد، بلکه با صبر و منطق عمل و همواره اعلام کرده و میکند که دشمن آن شیطان بزرگ و اسرائیل است و هدف از پیشرفت تسلیحاتی، حمایت از امنیت منطقه و دفاع از مستضعفان است.
در همین راستا، هیچ گاه از ایران اظهاراتی تهدید آمیز علیه عربستان شنیده نشد و یا تهران هرگز به فکر تشکیل گروههای تروریستی به منظور استفاده از آنان برای ایجاد بی ثباتی و ناامنی در عربستان برنیامد، آن هم در شرایطی که این ایران بود که چه در زمان صدام یا پس از آن در مرزهای مشترک خود با پاکستان از تروریست رنج برده و با آن دست به گریبان بود؛ مشکلاتی که عامل آن، تحریکات و کمکهای مالی عربستان و نیز شیخ نشینهای خلیج فارس بودند.
ایران هیچگاه در صدد گسترش تشیع در منطقه نبوده و نیست
همچنین ایران بر خلاف عربستان، هیچ گاه در صدد رواج و توسعه دین و مذهب خود در منطقه نبوده و نیست در حالی که عربستان در چند دهه اخیر میلیاردها دلار برای توسعه تفکر تکفیری و وهابی آن هم تحت عنوان رواج اسلام صحیح، هزینه کرده و به شستشوی مغزی جوانان اقدام کرد و با این کار، جوامع متعددی را به فساد کشانده و محیط ترس و وحشت را بین ملتهای مختلف به وجود آورد که نتیجه آن خدشه دار شدن وجهه اسلام و مسلمانان در جهان بود، علاوه بر اینکه ریاض بهار ملتها ی عرب را به شکست کشانده و به منظور بازگرداندن کشورهای انقلابی به دوران دیکتاتوری، انقلاب آنان را به سرقت برد که نمونه آن در مصر رخ داد.
برای روشنتر شدن این وضعیت باید گفت که مذهب تشیع بر خلاف آنچه در مورد وهابیت درجریان است، با حرف و سخن و تبلیغات توسعه نمی یابد، زیرا مذهب تشیع قلب و عقل انسان ها را به طور همزمان خطاب قرار می دهد و اصول آن مبتنی بر فلسفه نبوی است که پایههای آن را امام علی (ع) بنا نهاد، بنابراین هر کس که صلاحیت آشنایی با این اصول را نداشته باشد، نمیتواند متوجه حقایق آن شود.
در مقابل کسانی که در تلاش برای ترویج وهابیت هستند، به دنبال کسانی هستند که بدون فکر، بنده آن شوند در حالی که مذهب تشیع هرگز مروج این موضوع نبوده که خداوند انسانها را برده و بنده خود میخواهد بلکه آنچه خداوند متعال به آن نظر دارد، این است که بندگانش با یکدیگر با زیرکی و مهربانی رفتار کرده و در مقابل دشمنان سرسخت باشند.
حاکمان ایران پایه های قدرت خود را بر توانایی مردم خود بنا کردهاند
نباید فراموش کرد که بر خلاف امیران فاسد سعودی که به سرقت ثروتهای ملت خود کمر بسته اند، حاکمان ایران هرگز ثروت و دارایی ملت خود را به تاراج نبردند بلکه ایران پایه های قدرت و شکوه خود را بر ثروت کشور و توانایی و قابلیت مردم خود بنا کرد، آن هم در شرایطی که تحریمهای شدید و ظالمانه ای بر آن تحمیل شد تا در مسیر پیشرفت علمی آن مانع تراشی شده و نهضت تمدن درخشان این کشور را متوقف کند، اما در نهایت این تلاشها راه به جایی نبرده و ناکام ماند.
علاوه بر این، ایران هیچ گاه به منظور ایجاد ناامنی و بی ثباتی در کشورهای عربی و اسلامی با قدرتهای استکباری دست اتحاد نداد، بلکه همواره بر لزوم یکپارچه کردن تلاش ها در جهان عرب و اسلام برای مقابله با تهدیدهای غرب تاکید داشت و این ایران است که لرزه بر اندام اسرائیل و غرب انداخته است و از همین رو آنان کینه ایران را به دل گرفته و به دنبال راهی برای جلوگیری از وحدتی هستند که بر تحقق آن بین مسلمانان و جهان اسلام تاکید دارد.
گفتوگوی مشروط با عربستان
پیش از این هنگامی که ایران ضمن ابراز تمایل برای آغاز گفتوگو با ریاض، هدف از آن را یافتن راهی برای تامین امنیت منطقه ای و تقویت روابط تجاری و اقتصادی اعلام کرد، آغاز گفتوگو را به برکناری دو نفر از ساختار نظام حاکم سعودی مشروط کرده و برکناری آنان را به مثابه بهای سمبلیکی یاد کرد که عربستان باید برای شکست خود در سوریه بپردازد. این دو نفر عبارتند از امیر بندر بن سلطان و سعود الفیصل.
بنابر اعلام محافل ایرانی، تهران با وجود برکناری امیربندر همچنان بر برکناری سعود الفیصل پافشاری دارد.
احتمال برکناری سعود الفیصل و روی کارآمدن معاون او
همچنین بنابر اطلاعاتی که اخیرا درمورد برکناری سعود الفیصل به رسانهها درز پیدا کرد، گفته میشود که در این خصوص به روی کار آمدن معاون وی اشاره شده است تا به این ترتیب با جانشینی او، اوضاع خارجی عربستان دستخوش بی ثباتی و تنش نشود، با این حال نباید فراموش کرد که فیصل کسی است که تمام پروندههای خارجی عربستان را در اختیار دارد.
از این گذشته، برخی گزارشهای عربی حاکی از این است که سعود ا لفیصل عملا قدرت و حکومت در ریاض را در دست دارد و حتی در برخی موارد خواست و اراده ملک عبدالله را نیز به چالش میکشد تا جایی که آنچه را که مناسب دیده و آن را به نفع خود و حامیانش میبیند به اجرا در میآورد.
با این همه احساس سعود الفیصل به اینکه پادشاه او را به دلیل شرطی که ایران مطرح کرده و همچنین تحت تاثیر فشارهای آمریکا، کنار خواهد گذاشت، موجب شد که وی در کنفرانس مطبوعاتی همه را غافلگیر کرده و اعلام کند که با گفتوگو با ایران مخالف نیست بلکه بر عکس این اوست که با شجاعت از وزیر خارجه ایران برای سفر به عربستان پیشقدم شده است.
تلاش سعود الفیصل برای برهم زدن محاسبات طراح تغییرات در عربستان
وزیر خارجه سعودی با این اقدام، عرف دیپلماتیک را شکسته و از آن فراتر رفت به این معنی که بر خواست و اراده پادشاه شورش کرده و محاسبات التویجری، مهندس تغییرات نظام حاکم عربستان را برهم زد و در عین حال در صدد برآمد با دعوت رسمی و علنی از وزیر خارجه ایران، تهران را در تنگنا قرار دهد.
هر چند در اینجا هدف ما فقط پیشبینی این نیست که ایران به دعوت وزیر خارجه عربستان از همتای ایرانی خود چه واکنشی نشان خواهد داد، اما همه شاخصها بیانگر این است که تهران چه بسا درخواست دیدار پادشاه عربستان با حسن روحانی را مطرح کند.
بنابراین ابتکار سعود فیصل را نمیتوان به مثابه دور زدن مقامات این کشور قلمداد کرد، بلکه باید آن را ابتکاری خاص دانست که هدف وزیر خارجه سالخورده از آن، اعلام این است که من سعودی هستم و سعودی من است.
به عبارت بهتر کاری که سعود الفیصل کرده است به مثابه کودتا در داخل خاندان حاکم سعودی و زودتر از موعدی است که انتظارش میرفت.
به هر حال سعود الفیصل از این دعوتی که سرو صدای زیادی به پا کرده به دنبال ارسال دو پیام مهم است:
نخست: به آمریکا اعلام کند که سالها در جنگ شما علیه ایران با محوریت منطقهای همراه شدم، اما امروز آمادهام به مرد گفتوگو تبدیل شوم.
دوم: سعود الفیصل با این دعوت در واقع این پیام را به پادشاه داد که برکناری من خط قرمز است زیرا امیران نیز مانند پادشاه فقط با مرگ برکنار میشوند.
با اینهمه باید منتظر ماند که چه تحولاتی در داخل عربستان رخ خواهد داد؛ تحولاتی که به نظر میرسد «جنگ امیران در سرزمین زور و سکوت» تعبیر مناسبی برای آن باشد.
انتهای پیام/ر