همایون شجریان، «شَتَک» و آوازی برای کربلا: بر آسمان که شنیدست از زمین باران؟
خبرگزاری تسنیم: جز کربلا و خونی که امام حسین (ع) از حلق علی اصغر به آسمان پاشید و قطرهای از آن بازنگشت، تصویر دیگری در تخیلم شکل نگرفت. آنگاه است که میتوان پرسید: بر آسمان که شنیدست از زمین باران؟!
خبرگزاری تسنیم - یاسر شیخی یگانه
در راه بودن و زدن به دل جاده خیلی چیزها میخواهد. ماشین و وسیله مناسب، توشه راه، همسفر خوب، اشتیاق رسیدن به مقصد زیبا و خیلی چیزهای دیگر.
اما در دنیای مدرنِ امروز و برای کسانی که ارتباط مناسبی با موسیقی دارند، همیشه موسیقی خوب و جذاب و شنیدنی از ارکانِ اصلیِ توشه برای هر سفری است.
نوروز امسال برای رفتن به شهرستان و 6 ساعت حضور در جادهها، به دنبال موسیقی مناسبی میگشتم. انتخاب نهاییام تازهترین آلبوم همایون شجریان بود.
از آنجا که اتومبیل شخصی برای سفر نداشتم، ساعت 23: 45 روز 28 اسفند 1392 با اتوبوسی آخرین مدل از ترمینال آرژانتین خارج شدم و سفر آغاز شد.
بر روی صندلی تکی خودم همه چیز را برای آغاز سفر محیا کردم. هنزفری را در گوش گذاشتم و آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را پخش کردم.
هنوز از تهران خارج نشده بودیم که قطعه نخست آغاز شد. پلکها را روی هم گذاشتم؛
چرا رفتی؟
چرا؟
من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
از همان ابتدا، پیانو، ارکستر، آواز همایون و شعر سیمین بهبهانی مرا مجذوب خود کرد. اگر شما هم همچون من تنها برای یک بار در زندگی خود عاشق شده باشید، آهنگ «چرا رفتی» را دوست دارید و از شنیدنش رویاهای عاشقانه بسیاری در درونتان تازه میشود.
یادم هست که در مراسم رونمایی آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» قطعه «چرا رفتی» پخش شد. در آن مراسم این قطعه با کلیپی تصویری همراه شد که باران کوثری آن را ساخته بود.
همین کلیپ اکنون در شبکههای اجتماعی با موجی از انتقادها همراه شده و بسیاری این ایده باران کوثری را دم دستی و تقلیدی سخیف از ایدههای عباس کیارستمی دانستهاند.
در همان مراسم رونمایی محمد رحمانیان رفتار بازیگران کلیپ باران کوثری را به سُخره گرفت.
اما به هر حال کسی نمیتواند به راحتی از کنار موسیقیِ قطعه «چرا رفتی» بگذرد.
نگاهی به آثار گذشته همایون شجریان نشان میدهد که این خواننده هرگاه به سراغ شعرهای سیمین بهبهانی رفت، قطعهای ماندگار به جا گذاشت.
همایون در نخستین آلبومش هم به سراغ شعر بهبهانی رفته بود. «هوای گریه» نام قطعهای بود که شجریان کوچک با شعری از سیمین بهبهانی در آلبوم «نسیم وصل» خواند و هنوز هم بسیاری از علاقه مندان به موسیقی همایون را با همین قطعه میشناسند.
جالب اینکه این روزها هر جایی که سخن از آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» میشود؛ نخست از قطعه «چرا رفتی» سخن به میان میآید.
سخت در موسیقی فرو رفته بودم. قطعه دوم هم مانند قطعه نخست با پرسش آغاز شد؛
درون آینهٔ روبرو چه میبینی؟!
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی؟!
این بار شعری از حسین منزوی انتخاب شده بود تا آوازی بر روی آن خوانده شود. منزوی شاعری است که به غزلهایش معروف است و بسیاری او را پدر غزل نو ایران مینامند.
همایون شجریان این بار در آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» به سراغ چند غزل از حسین منزوی رفته است.
همراه آواز «سه تارِ» تهمورس پورناظری بود. تهمورس که سازهای مختلفی چون تار، سه تار و تنبور مینوازد، هوشیارانه برای همراهی این آواز سه تار را انتخاب کرده است.
همراهی سه تار با صدای همایون و فضاسازی با سینتی سایزر و سازهای الکترونیکی آوازی را رقم زده که شنیدنش ترغیبم کرد تا این آواز را چند بار بشنوم و هم زمان پرده اتوبوس را کنار بزنم و از پشت شیشه شب و سکوتِ کویر را ببینم. هر بار هم از خودم میپرسم که درون آینه روبه رو چه میبینی؟! راستش را بخواهید من در شیشه اتوبوس خودم را میدیدم!
راستی یادم رفت بگویم که مقصد ما به سمت غرب کشور بود و اکنون در راه قم و در کویر هستیم.
درست زمانی که از شنیدن دو قطعه نخست در آرامش و لطافت لبریز شده بودم، قطعهای ضربی آغاز میشود. شعری از هومن ذکایی برای اجرای قطعه «دل به دل» انتخاب شده که نزدیکی بیشتری به حال و هوای اجراهای گروه «شمس» دارد.
از شنیدن این قطعه اصلا ذوق زده نشدم، چون در حال و هوای دیگری بودم و اصلا نمیخواستم از فضای «چرا رفتی» و «آینه روبه رو» دور شوم.
به هر حال این قطعه تمام شد.
شجریان و پورناظری انتظارم را برای بازگشت به حال و هوای ابتدای آلبوم بیپاسخ نگذاشتند. «کولی» آغاز شد.
باز هم همایون و شعری از سیمین بهبهانی. در سراسر این قطعه میخکوب بر روی صندلی جُم نمیخوردم. زاویه دیدم به بیرون بود. حتی یک درجه هم نتوانستم گردنم را بچرخانم. آرام نفس میکشیدم؛ مبادا صدای حتی یکی از زخمههای تهمورس بر سه تار را نشنوم و یا یک کلمه از آواز همایون را از دست بدهم.
«کولی» تمام شد و سوار رفت و حتی یک تار مو هم با خود نبرده بود و من زیر لب زمزمه میکردم:
میرفت و گرد راهش از دود آه تیره / نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خوره
تمام رخدادهای بیتهای این غزل با آواز همایون در تخیل هر شنوندهای قابل بازسازی است. قصه کولی، و سواری که در نهایت میرود و کولی را که گیسو به باد داده، تنها میگذارد.
موسیقی و آواز آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» در یکی از استودیوهای معتبر امریکا ضبط شده است. کیفیت ضبط موسیقی در قطعه «کولی» آنقدر خودنمایی میکرد که گمان میکردم، همایون شجریان کنارم نشسته و در گوشم نجوای «کولی» را سر میدهد.
البته آرام میخواند که مسافران اتوبوس از خواب بیدار نشوند و مزاحمتی برایشان نداشته باشد.
قطعه «کولی» به تنهایی میتونست آلبومی مستقل باشه با هفت یا هشت ترکِ بیصدا و بینام و نشان!
توان گوش دادن به قطعه بعدی در من نمانده بود. ریسک بزرگی بود اگر به سراغ قطعه بعدی میرفتم. ممکن بود از این فضا خارجم کند. آهنگساز و خواننده آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» نشان داده بودند که در چیدمان قطعهها، یکسان بودن فضا را مدنظر نگرفتهاند.
آنها بعد از آواز «آینه روبه رو» قطعه «دل به دل» را قرار داده بودند که سنخیتی با قطعههای پیشین نداشت و من را از حامل و هوای آرامم جدا کرد.
ترجیح دادم ریکوردرم را خاموش کنم و به کولی و سوار و اینکه چرا رفت؟ بیندیشم. ترجیح دادم درون آینه روبه رو را بنگرم.
به هر حال سفر به پایان رسید و من آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را نصفه و نیمه شنیدم.
یک روز بهاری و البته تعطیل، فرصت مناسبی بود که باز هم سراغ این آلبوم بروم و بقیه قطعهها را بشنوم.
این بار هم از قطعه نخست آغاز کردم تا به پایان قطعه «کولی» رسیدم. باز هم همان ارتباط و همان احساس زیبا میان من و موسیقی و آواز و همایون و تهمورس.
اما حدسم درست بود. قطعه بعدی فضایی متفاوت داشت. نام این قطعه «هیچم» بود که ریتمی تند داشت. نام آلبوم هم از همین قطعه انتخاب شده بود. تهمورس در این قطعه تار، جیمی جانسون گیتار باس، جان ویک فیلد «کاخون»، «جیم بی» و «طبل باس» مینوازند.
شعر این قطعه از غزلهای حسین منزوی انتخاب شده و موضوعش برای ما مردمان جامعه امروز میتواند بسیار مفید باشد. منزوی در این شعر به بیان ویژگیهای واقعیِ آدمی پرداخته و از خاکستری بودن شخصیت آدمی سخن گفته، چیزی که بیشتر مردمان امروز به آن اعتقاد ندارند. مردمان امروز ما اطرافیانشان را سیاه و سفید میبینند.
نه حق حقم نه ناحق، نه بدم نه خوب مطلق / سیه و سپیدم؛ ابلق، که به نیک و بد عجینم
شعر تمام قطعههای این آلبوم از میان آثار شاعران معاصر انتخاب شده بجز قطعه «چونی بیمن» که برای آنچهار رباعی از آثار مولانا برگزیده شده است.
در ابتدای این قطعه بیش از هر صدایی سیتارِ شجاعت حسین خان، دودوکِ پدرو اوستاچه، کمانچه سهراب و بربت تهمورس پورناظری به گوش میرسد.
پیش از نوروز 1393 آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را به بسیاری از دوستانم که علاقهمند به موسیقی ایرانی بودند معرفی کردم تا آن را تهیه کنند و بشنوند. نکته جالب اینکه بسیاری از این دوستان، رباعی نخست قطعه «چونی بیمن» را به عنوان پیام تبریک نوروز برای کسانی که دوستشان داشتند؛ فرستاده بودند.
ای همدم روزگار چونی بیمن
ای مونس و غمگساز چونی بیمن
من با رخ چون خزان زردم بیتو
تو با رخ چون بهار چونی بیمن
قطعه بعد بازگشتی دوباره بود به حس و حال ابتدایی آلبوم. آواز و سه تار و طبل باس و شعر حسین منزوی.
شتک زده است به خورشید خون بسیاران / بر آسمان که شنیدست از زمین باران؟!
جز کربلا و خونی که امام حسین (ع) از حلق علی اصغر به آسمان پاشید و قطرهای از آن بازنگشت، تصویر دیگری در تخیلم شکل نگرفت. آنگاه است که میتوان پرسید: بر آسمان که شنیدست از زمین باران؟!
آواز و شعر «شتک» روایتگر ظلمی است که بر مظلومی تحمیل شده است.
برای من، تصویرسازی هر بیت از شعر منزوی در کربلا شکل گرفت.
البته در هر اثر هنری برداشت مخاطب آزاد است و مخاطب میتوان آنگونه که میخواهد و آنگونه که به ذهنش میرسد از هر اثری برداشتی داشته باشد.
حسین منزوی شعر «شتک» را به گونهای سروده که آن را به دوره خاصی محدود نکرده است و میتواند روایتگر حوادث بسیاری در دورههای مختلف تاریخی باشد. اما برداشت من از شعر و آواز «شتک» چیزی جز حادثه کربلا نبود.
وقتی تصویر ذهنیام از آواز «شتک» را برای یکی از دوستان شاعرم شرح دادم؛ با کمی تامل گفت: این نزدیکترین برداشت از این آواز و این شعر است.
حسین منزوی مجموعه شعری دینی دارد که تا زمان حیاتش اجازه انتشار این آثار را نداده بود.
باید همایون شجریان را ستود که چنین شعری را برای آوازش انتخاب کرده است. شعری پر معنا که میتواند یکی از قطعههای برگزیده موسیقی ایرانی با موضوع دینی باشد.
قطعه پایانی آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» برای خیلی از شنوندگان تکراری است. شعر این قطعه را محمد رضا شفیعی کدکنی سروده است.
این شعر را سالها پیش حبیب (یکی از خوانندههای لسآنجلسی که در سالهای گذشته زمزمههایی مبنی بر دادن مجوز اجرا به او در ایران به گوش میرسید) خوانده است.
من هم مانند برخی دیگر از دوستانم که از شنیدن این قطعه حس خوبی نداشتند، با شنیدنش بیاختیار نمونه قدیمی این قطعه را به یاد آوردم و به مقایسه این دو با هم پرداختم. حاصل این مقایسه نیز نتیجه مشخصی در پی نداشت.
تا امروز که بیست و چهارم فروردین است، بارها و بارها آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را شنیدهام. هر بار که میشنوم برخی قطعات را با گوش جان نیوش و برخی دیگر از قطعهها را next میکنم.
هر بار که نام آلبوم را میبرم، با خودم میگویم؛ای کاش نامش «کولی» یا «چرا رفتی» بود.
طرح روی جلد این آلبوم، مانند بسیاری از چیزهایی که این روزها چینی شدهاند، به هنر چین بسیار نزدیک است.
به شما هم توصیه میکنم اگر خواستید به مسافرت بروید، آلبوم «کولی»، نه ببخشید آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را در داشبورد ماشینتان داشته باشید.
لطفا این آلبوم را دانلود و یا کپی نکنید. آقای حسین خانی برای تهیه این آلبوم پول زیادی خرج کردهاند. قیمت استودیوهای امریکا بسیار گران است.
انتهای پیام /