ممیزی مسأله است اما همه مسأله نشر نیست
خبرگزاری تسنیم: چند وقتی است، بحث درباره ممیزی به دلیل «هیجاناتش» و فشار برای «رهاسازی»، تمام مسئله برخی رسانهها و مدیران شده است. شجاعی صائین میگوید: ممیزی مسأله است اما همه مسأله نشر نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صنعت نشر ایران طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر رو به رشدی را سپری کرده است، هر چه بر طول این مسیر افزوده میشود، توجه به عرض مسیر و کیفیت صنعت نشر نیز ضرورت بیشتری مییابد، صنعت نشر طی این سالها با مسائل مختلفی در ارتباط بوده است، از ممیزی گرفته تا چاپ، نشر توزیع و این اواخر مواد اولیه از جمله کاغذ. مسائلی که هر یک به نوبه خود میتواند در سایه عدم توجه و یا رسیدگی موجب ورشکستگی و شکوفایی صنعت نشر شود.
طی سالهای اخیر و حتی طی 35 سال گذشته هیچ یک از مسئولان دولتی، تشکلهای خصوصی و ... به مشکلات ریشهای نشر چندان نپرداختند، مشکلاتی که سالهای سال است کارشناسان، مسئولان، رسانهها و ... از آن دم میزنند اما دریغ از یک گام برداشتن به سوی رفع آنها، برای نمونه سالها است که کُمیت نشر در حوزه توزیع میلنگد، هنوز که هنوز است ناشران شهرستانی در زمینه دسترسی به تازههای نشر با مشکلات فراوانی روبرو هستند، این اواخر هم که مشکلات اقتصادی نشر به نوعی وضعیت فاجعهآمیزی را برای آن رقم زده است، به گونهای که یا ناشران از انبارهای مملو از کتاب خود که به فروش نرفتهاند، گلایه دارند و یا از شمارگان اندک کتابهایشان که در حد یک نشریه درونسازمانی تنزل یافته است.
با روی کار آمدن دولت جدید، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در رأس همه آنها علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سخنان خود به مسائلی در عرصه فرهنگ اشاره کردند. با انتخاب سیدعباس صالحی به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد، نخستین اقدام تغییر رئیس اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، محمد اللهیاری فومنی از اداره کتاب ارشاد رفت و احمد کمالینژاد به مدت 2 و ماه و نیم سرپرستی این اداره را برعهده گرفت تا در نهایت آن را به علی شجاعی صائین مدیرعامل چندین ساله خانه کتاب بدهد.
وی بیست و دوم آبان 86 با حکم محسن پرویز معاون وقت فرهنگی وقت به مدیرعاملی موسسه خانه کتاب که یک موسسه غیرانتفاعی و وابسته به ارشاد است، منصوب شد. و در مدت 6 سال و اندی حضور خود در خانه کتاب بدور از حاشیه فعالیتهای این موسسه را به پیش برد، هر چند انتقاداتی بر شیوه عملکرد این موسسه همواره مطرح بوده است.
شجاعی این روزها در اداره کتاب تلاش دارد تا با همکاری تشکلهای نشر کشتی اداره کتاب وزارت ارشاد را در دریای پرتلاطم نشر کشور به پیش ببرد، با او درباره اداره کتاب ارشاد، وظایف جدید محول شده به این اداره، مسأله ممیزی و نقش رسانهها در این زمینه، به گفتوگو نشستیم. مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
*تسنیم: تغییر و تحولاتی اخیراً در چارت سازمانی وزارت ارشاد رخ داد که در راستای آن اداره کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد علاوه بر تغییر نام به «دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی» تغییراتی در آییننامه اجرایی و وظایف محوله نیز داشته است، این تغییرات چیست و اداره کتاب در مجموع چه وظایفی بر عهده دارد؟
شرح وظایف جدیدی که ابلاغ شده، خوشبختانه یک توازنی به فعالیتهای اداره کتاب سابق یا دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی فعلی داده است. در گذشته وجه سلبی اداره کتاب قوی بود، ما به ناشر میگفتیم کتاب اینطور چاپ شود یا نشود و اجازه میدهیم یا نمیدهیم، اکنون جنبه سلبی و اثباتی در کنار هم مطرح شده است، در این چارچوب جدید، وظایفی جدید بر عهده ما گذاشته شده است که احساس من این است که جنبههای اثباتیاش حتی قویتر از جنبههای سلبی است.
اداره کتاب وزارت ارشاد 31 وظیفه آییننامهای دارد
برای ما حدود سی و یک فعالیت دیدهاند که من به برخی از آن اشاره میکنم که کاملا جدید است برای نمونه بررسی کتب ارزشمند که تاکنون مجموعه دیگری از معاونت فرهنگی ارشاد آن را برعهده داشت، جزو وظایف ماست؛ مطالعه، تحقیق و نیازسنجی لازم در زمینه موضوعات اساسی کتاب و کتابخوانی و شناساسی نقاط قوت و ضعف آنها، برنامهریزی در راستای افزایش و ارتقای سطوح کمی و کیفی محتوای نشر، آثار نوشتاری بر اساس شناخت وضع موجود، همچنین اهداف و سیاستهای تعیین شده قانونی تا تهیه و تدوین و اجرای آییننامههای هدایتی، حمایت مادی و معنوی برای همه صنوف درگیر نشر، مولفان، مترجمان، تصویرگران اهل قلم، نوقلم، ناشران، پخشکنندگان و فروشندگان کتاب، همچنین تشکلهای نشر. یعنی به نوعی ما سیاستهای حمایتی را نیز بر اساس مطالعاتی که داریم، باید پیشنهاد دهیم، حتی در زمینه نشر الکترونیک، در زمینه تاسیس، اداره و انحلال مراکز، دفاترو موسسات نشر، پخش، فروش، عرضه، اطلاعرسانی کتاب و...
علاوه بر آن درباره نمایشگاهها، کتابخانهها، کتابخوانی طراحی بانک اطلاعات و... برای ما وظایفی دیده شده است، که از آن جمله ساماندهی، به هنگامسازی بانک جامع اطلاعات و آمار در ارتباط نویسندگان کتب، کتابخوانان، کتابخوانها، کتابخوانی، داوران، ناشران مکتوب الکترونیک، توزیعکنندگان و نمایندگی داخلی و خارجی با استفاده از روشهای نوین رایانهای و روزآمدسازی و عرضه مناسب از طرق ممکن. سیاستگذاری جشنوارهها و جایزههای مختلف کتاب، اداره دبیرخانه انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی، جایزههای ادبی جلال آلاحمد و پروین اعتصامی و ... است.
بنابراین باید گفت که وظایف دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی بسیار گسترده است و طبیعتاً ورود به این عرصه، ساختار، توان و کار کارشناسی بسیار گستردهای را میخواهد، راهاندازی خود به هر حال یک مقولهای است، اداره کتاب تاکنون بیشتر با هویت ممیزی شکل گرفته و اداره شده است، اینها هویتهای جدیدی است که بعضی از آنها کلاً جدید است و برخی شاید تا پیش از این سابقهای داشته باشد، اما حداقل در 5، 6 سال گذشته از سمت اداره کتاب در این حوزهها ورودی را شاهد نبودیم.
تلاش داریم فعالیتهایمان ستادی، سیاستگذاری و نظارت باشد
اولویت خود من رسیدگی به بحثهای ممیزی است، قرار گذشتیم دو سه ماه ابتدای کار از فشارهای انباشته روی ممیزی فاصله بگیریم و روند و فرآیند اداره کتاب را باز تعریف کنیم، طبیعتاً این فرصت را به گونهای برنامهریزی خواهیم کرد که در سایر عرصهها نیز ورود داشته باشیم، البته هویت ما به اعتبار عنوان ما که دفتر است و حضور در وزارتخانه، طبیعتا باید ستادی، سیاستگذاری و نظارت باشد تا جای ممکن میخواهیم درگیر کارهای اجرایی نشویم، مگر تصمیم داخلی در معاونت فرهنگی و وزارتخانه گرفته شود. تلاش خواهیم کرد، در داخل کارهای مطالعاتی و آسیبشناسانه داشته باشیم، به پیشنهاد، برنامه، آییننامه و دستورالعمل برسیم و اجرای آن را بیرون از دفتر و در ردههای اجرایی و صفی دنبال کنیم، این بنای کلی ماست.
* تسنیم: این وظایفی که اشاره کردید هر یک به نوبه خود حائز اهمیت است و به نظر میرسد که نیازمند برنامهریزی و توجه بیشتر است. برنامه شما برای پرداختن به این وظایف در اداره کتاب چیست؟
بیشترین و اصلیترین اولویت من در این دو سه ماه آغاز کار، ممیزی است. اما برای آن کارها هم برخی مذاکرات و پیشبینیهایی را داشتهایم، عملاً از یک ماه پایانی سال کلید آنها را زده و وارد شدهایم، البته حتما زمان خواهد برد، چون تأسیسی است، باید سازوکارش را هم به جهت سیاستهای کلی معاونت فرهنگی ایجاد کرد و هم باید تفکیکی بین بحثهای ستادی و اجرایی ایجاد کنیم، هر چه ما از فشارهای اولیه ممیزی فاصله بگیریم، این فرصت دارد برای ما مهیا میشود که به آن بخشها نیز وارد شویم.
عمده مشکلات ممیزی ناشی از فعالیت ناشران غیرحرفهای است
* تسنیم: آقای شجاعی شما در خانه کتاب رابطه چندین و چند ساله با اهل قلم داشتید که این رابطه در اداره کتاب بسیار میتواند برای شما کمککننده باشد. در خلال این رابطهها حتما درک کردید که مطالبات اهالی قلم متنوع و گوناگون است و تنها به مسأله ممیزی ختم نمیشود، حتی به نظر میرسد، در مقابل حجم عظیم مشکلات و مطالبات اهالی قلم و نشر ممیزی درصد اندکی را به خود اختصاص دهد. آیا اینطور است؟
شرح وظایف به ما دیکته میکند که حتما به سمت سیاستهای حمایتی پیش رفته، مطالعه کرده و راهکارها را از این مطالعات استخراج کنیم، قطعاً بنده به دلیل ذائقه و علائق و سلایق شخصی خودم دوست دارم روی سیاستهای حمایتی بیشتر متمرکز شوم، فکر میکنم اگر آنجا را تقویت بکنیم، حتی بسیاری از مشکلاتی که در عرصه ممیزی داریم، اساساً رفع خواهد شد. برای نمونه ما اکنون نزدیک به 11 هزار و 700 پرونده نشر در سالهای پس از پیروزی انقلاب صادر کردهایم، آیا واقعا همه این ناشران حرفهای هستند؟ من به صراحت میگویم ما بیشتر مشکلاتمان در عرصه ممیزی ناشی از کارهای ناشران غیرحرفهای است. مشکلات ما در رابطه با ناشران حرفهای بسیار اندک است.
مشکلات ممیزی تنها در مسیرهای غیرحرفهای رخ میدهد
کتابهای زردی که از سوی ناشران غیرحرفهای میآید بخش اصلی مشکلات ما را تشکیل میدهد. اگر ما بتوانیم با سیاستهای حمایتی از ناشران حرفهای حمایت کنیم، اگر با بازبینی قوانین مربوط به صدور پروانه نشر، بستر را برای فعالیت حرفهایها فراهم کنیم، به نظر من مشکل ما حتی در ممیزی بسیار اندک خواهد شد، اگر ما فضایی ایجاد کنیم که نشر ما فضای بینالمللی داشته باشد، دیگر از این بحثهای خُردِ غیرحرفهای دور خواهیم شد. ما ریلِ و مسیر فعالیتمان را باید تغییر داده و حرفهای کنیم، در مسیرهای غیرحرفهای این مشکلات پیش میآید.
نگاه ناشی از تجربه و سلیقه شخصیام این را حکم میکند که بیشتر به این سمت متمرکز شویم و در واقع جلوی مشکلات را قبل از ورود به اداره کتاب بگیریم، با دست زدن و اصلاح آییننامهها و دستورالعملهای موجود، با این هدف که نقش ما حرفهایتر شود، بینالمللیتر شود و سروکارمان با ناشران حرفهای باشد. در این مسیر موفق خواهیم بود.
* تسنیم: عمده برداشتی که ما در فضای رسانه و در خلال ارتباط با نویسندگان با آن مواجه میشویم این است که این روزها ممیزی بیشتر یک ژست یا فیگور تبلیغاتی است که خیلی آقایان در دورههایی مثلا انتخابات آن را خرج میکنند. چند تفسیر به عنوان دلیل این ادعا عنوان می شود: نخست اینکه میگویند، دفاع از ممیزی با هزینه مواجه است. اگر شخصی بخواهد هزینه ممیزی را بدهد، شاید با ریزش آرا مواجه شود و سیاست کلیاش اجازه نمیدهد، این هزینه را بپردازد. دومین تفسیر این است که اتفاقاً این سبک از فیگورها و ژستهای خاص میتواند به شمای آقای کاندیدا کمک کند، در شکلگیری فیگورهای آزادی و دولت باز که در ابتدای امر برای خیلیها شایدخوشایند و یک تبلیغ قوی باشد. نتیجه اینکه اگر کسی بخواهد در عرصه فرهنگ فعالیت کند، تمام وزن موضوع را روی این ممیزی میگذارد و با القای فضای پلیسی و غیره برای خود هوادار جمع کند. متأسفانه این تلقی برای خیلیها پیش میآید که شاید این نشأت گرفته از یک نگاه ابزاری و تبعی به فرهنگ باشد. این نگاه را اصالتدار نمیدانند. نگاهی که در آن فرهنگ، کتاب و کتابخوانی صاحب جایگاه باشد و اصیل باشد، نیست. تفسیر سوم نیز این است در کنار آن هزینهها و تبلیغ، ممیزی در خیلی از رسانهها هم پررنگ است، یعنی اگر امروز یک مسالهای میشود برای مدیر یا ناشر یا مردم، این القا شده اخبار رسانهها است و به گونهای القا میشود که این مسأله اصلی نشر است، به نظر شما چقدر اینها واقعی است و شما با کدام موافق هستید؟
من نمیخواهم این انگیزههایی که شما بعضا اشاره کردید را نفی کنم. نمیشود در یک مسأله به این مهمی و پرحاشیه انگیزههای غیرفرهنگی وجود نداشته باشد، حتما وجود دارد و من نفی نمیکنم. من خیلی با این انگیزهها کار ندارم، ابزار ارزیابی این انگیزهها را هم ندارم که انگیزهخوانی کنم، خیلی این را موثر نمیدانم، حتی اگر ابزارش را هم داشتم، این خیلی به رفع مشکل کمک نمیکند و بلکه دامن میزند، ضمن اینکه اصلا نفی نمیکنم، نگاههای غیرفرهنگی حتماً در این مساله دخیل است. ولی واقعیت این است ما یک مسألهای به نام «ممیزی» داریم که متأسفانه طی 35 سال گذشته درباره آن به توافق نرسیدیم، همین نظرات متفاوت نشان میدهد ما با هم گفتگو نکردیم. یعنی موافق پرحرارت و پرشور با ممیزی داریم تا مخالف پرشور و پرحرارت با ممیزی. برخی حتی با ممیزی بعد از چاپ هم موافق نیستند، از طرف دیگر برخی میگویند، اصلا چرا اینقدر کتاب باید در کشور منتشر شود.
این بحثهای پردامنه که با آمد و رفت دولتها همیشه زنده میشود و متاسفانه به هیچ فرجامی نمیرسد و در دولت بعدی یک شکل دیگری به خود میگیرد، نشان میدهد که ما مشکلی داریم که برای آن نسخه معالج پیدا نکردیم؛ این مسأله، حواشی بسیاری برای نشر ما درست میکند از حواشی اقتصادی گرفته تا فرهنگی. یعنی ناشر دوست دارد کار فرهنگی کند، اما بخشی از این کار فرهنگی گردش اقتصادی هم دارد، حالا دولتیها شاید یک چنین توقعی از آنها نرود و مدیرانش هم چنین دغدغهای نداشته باشند که گردش مالی سودآوری داشته باشند، ولی ناشر بخش خصوصی میخواهد سرمایهاش حداقل اگر سود ندارد به خطر نیفتد، این ناشر چرا باید سردرگم باشد که اگر امروز یک کتابی چاپ کرد، در دولت بعدی مجوز نگیرد؟ چرا باید خواننده یک کتاب به این تصور بیافتد که این کتاب که اکنون ناشر آن را عرضه میکند، با کتابی که در کنار خیابان در بازار غیرقانونی و زیرزمینی کتاب فروش میرود، یکی است، یا نیست؟ به عبارت دیگر یک آشفتگی فرهنگی، اقتصادی وجود دارد. ما یک مشکلی به نام ممیزی داریم، که متاسفانه وزارت ارشاد در 35 سال گذشته هم پا پیش نگذاشته که به یک توافق برای حل آن برسد، یکی توافقی که اکثر دستاندرکاران نشر، نقاط اشتراک زیادی در آن داشته باشند و به توافق اگر نگوییم صددرصدی، اجمالی رسیده باشند که با آمد و رفت دولتها، بحثها تازه نشود، روشها و سیاستهای تغییر و دگرگون نشود و نشر ما بتواند یک مسیر نسبتاً مطمئنی را طی کند.
مبنای کار قانون است و در فضای کارشناسی و فرهنگی فعالیت خواهیم کرد نه تحت فشار رسانهای و مطالبات بیرونی
اجمالاً بدون نفی آن انگیزهها میگویم صلاح نیست، وارد آن انگیزهخوانی شویم، بپذیریم که مشکل داریم، نظرات افراطی و تفرطی زیاد است، ما باید به یک نقطه مشترکی برسیم که حداقل بگوییم اگر از سمت دولتهای بعدی صددرصد پذیرفته نمیشود، بخش اصلیاش پذیرفته شود که نشر ما با یک اطمینان بیشتری حرکت کند. طبیعی است که مبنای گفتگو هم قانون موجود است. این چیزی که بعضاً مخالفین ممیزی به آن توجه ندارند. این است که ما نمیتوانیم در یک محیط آنارشی این بحث را انجام بدهیم، ما که نمیتوانیم با نفی قانون موجود که به ما ابلاغ شده و مورد مطالبه نهادهای قانونی کشور است، بحثها را دامن بزنیم. قطعا تا رسیدن به نقطهنظر جدید، مبنای ما قانون موجود است، قانونی که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است. این نقطه موجود ماست. ممکن است نقطه مطلوب با نقطه موجود متفاوت باشد، ولی از این نقطه باید حرکت کنیم نه بیرون از این نقطه. ما باید این وضعیت موجود در یک فضای کاملاً کارشناسی و فرهنگی باید آسیبشناسی کنیم، نه تحت فشار رسانهای یا تحت فشار مطالبات حتی بیرون از رسانه، این باید آسیبشناسی فرهنگی کارشناسانه شود و اینجا نقطه عزیمت ما باشد برای رسیدن به آن نقطه مطلوب.
پس هم مساله داریم، هم برای حل این مساله از نقطه موجود و آسیبشناسی نقطه موجود قانونی باید حرکت کنیم نه فراتر از این. طبیعی است بنده به عنوان اینکه چند روزی بناست در این پست باشم، مبنای کارم اجرای قانون موجود است؛ در عین حال دنبال آسیبشناسی قانون موجود هستم و در همان روزهای آغازین کارم به همه تشکلهای نشر نامه زدم، خواهش کردم، دیدگاههایشان را با ما درمیان بگذارند؛ اما تا رسیدن به آن وضعیت جدید حتماً قانون موجود مبنای کارم خواهد بود، چون به بدنه اصلی نشر کشور، نویسندگان آن و مترجمان اعتماد دارم، تا جای ممکن، تا جایی که قانون به من اجازه میدهد، به نفع نویسنده قانون را اجرا خواهم کرد.
اما اگر کسی توقع داشته باشد که ما فراتر از قانون، کمتر از قانون، بیشتر از قانون عمل بکنیم، بنای ما این نیست مگر در تشخیص اشتباه، بنای بنده و همکاران بر این است که بر مبنای قانون موجود و با تفسیر به نفع نویسنده و ناشر قانون موجود را اجرا کنیم، راه را برای بازبینی آماده کنیم که با تصویب مراجع قانونی اگر تغییری لازم بود، آن تغییر را هم اعمال کنیم. طبیعتا در سطح تغییر هم آن قانون نافذ و حاکم بر روند ممیزی خواهد بود.
گاهی برخی حرفها را برای خانوادهمان هم نمیگوییم چطور انتظار داریم این حرفها در جامعه مطرح شود
*تسنیم: دولت فعلی دولت اعتدال معرفی شده است. قطعاً نمیتواند نسبت به ممیزی بیتفاوت باشد، اما از طرفی هم میبینیم که برخی معتقدند این مسأله یک حدی دارد و میگویند اگر خیلی فراتر از حدش بخواهیم به آن وزن بدهیم و به آن بپردازیم این هم به نوعی افراط است و میتواند به جنبههای دیگری از نشر ما ضرر بزند، چه از جانب مدیر و چه از جانب برخی رسانهها. برخی هم از ممیزی برای القای یک فضای بسته امنیتی و سیاسی بهره میبرند. افرادی که درباره آنان عموماً اینطور قضاوت شده که نه دغدغه ممیزی دارند، نه دغدغه کتاب نه اساساً دغدغه فرهنگ.
همینطور است. من هم موافقم.به عبارت دیگر میخواهم بگویم، شاید بنده، جنابعالی یا دوستانی که مخالف ممیزی هستند، شاید خود ما هم به لحاظ نظری بگویم که خیلی خوب است که ما هم مثل مطبوعات بعد از چاپ، نظارت بکنیم. اما اعتقاد شخصی، ما که دور هم جمع نشدهایم بحث نظری بکنیم، ما داریم یک کار قانونی و حقوقی انجام میدهیم، علاوه بر قانونی که ملزم هستیم اجرا کنیم، ما باید به ارزشهای جامعه هم توجه کنیم، ما یک جامعهای هستیم فارغ از ارزشگذاری، با مشخصات ویژه فرهنگی، نمیتوانیم آن بحثهایی که کنار برج ایفل میشود، را عیناً همین جا هم داشته باشیم، باز تاکید میکنم فارغ از ارزشگذاری؛ روشنفکران ما حتما توجه به این مسأله دارند و خواهند داشت که جامعه ایرانی، جامعهای است با مشخصات ویژه، ما هر حرفی را اینجا نمیتوانیم توقع داشته باشیم که آزادانه مطرح کنیم، ارزشهای اجتماعی، سنتهای اجتماعی ما، ارزشهای دینی و فرهنگی ما همه اینها به گونهای است که هر قانونی که ما جدیدا هم بخواهیم وضع بکنیم باید به این ارزشها و سنت و آداب و رسوم و این شرایط ویژه جامعه ما توجه داشته باشد، ما نمیتوانیم هر حرفی را حتی اگر درست باشد، هر جایی مطرح بکنیم. ما در مسائل شخصی خودمان این را میپذیریم. گاهی وقتها بعضی از حرفها را به اعضای خانوادهمان هم نمیزنیم، میگوییم شرایط اقتضاء نمیکند، چرا نباید اینها را برای جامعه بزرگترمان که جامعهمان است لحاظ کنیم.
باید تصمیمات را به سمتی ببریم که تهدیدزایی برای نشر نداشته باشد
همه چیز که نباید قانونی باشد، بالاخره یک جایی قانون شاید دست ما را باز گذاشته باشد، ولی شرایط اجتماعیمان اجازه نمیدهد، باید با آنها هم به یک توافقی برسیم، نه بیشتر و نه کمتر از آنها لحاظ نکنیم، سرجمع باید به گونهای عمل کنیم که به نفع نشر کشور ما باشد. من مثال میزنم وزارت ارشاد میتواند خیلی راحت این مقوله را به سَمتی ببرد یا بگوید بعد از چاپ، یا بگوید قوه قضاییه ورود پیدا کند. کتاب چاپ شود قوه قضاییه میتواند قضاوت بکند. خیلی از فشارها از سمت ارشاد به سمتهای دیگر سوق خواهد داده شد. آیا این تصمیم به نفع نشر کشور ماست؟ شاید ما اینجا یک کتابی را بگویم 5، 10 صفحهاش حذف شود اگر به خاطر این 5 صفحه یک حکم قضایی روی این کتاب بیاید خوب است؟ برای نشر ما مفید است؟ برای ما ناشر ما حکم صادر شود این کتاب را جمع کن، خمیر کن، یعنی ما باید تصمیمات را به سمتی ببریم که برآیندش به نفع نشر کشور ما باشد. تهدیدزایی برای نشر نداشته باشیم.
تعداد زیادی از ناشران معتقدند ممیزی اولویت چهارم و پنجمشان است
من خود در گفتوگو با بعضی از ناشران مختلف که اصالتاً با ممیزی موافق نبودند، شنیدم از دوستان که فرمودند ما مسائل با اولویت بالاتر داریم، شاید ممیزی ما در اولویت چهارم و پنجم باشد، نه اینکه موافق باشند، منتقد هم هستند به ممیزی، ولی در یک اولویتگذاری آن ناشر محترم به من میگفت، که برای من انبار مملو از کتاب مهمتر است، اقتصاد نشر برای بسیاری از ناشران مهمتر از ممیزی است، ممیزی همه مسأله ما نیست؛ مسأله است، ولی همه مساله نشر ما نیست، اقتصاد نشر، حرفهایتر شدن نشر، حضور بینالمللی نشر، اینکه کتاب در دسترس خوانندگان باشد، مخاطب عام داشته باشد، صرفاً مخاطب نخبه و خاص نداشته باشد، همه اینها برای ما مسأله است، ممیزی هم مسأله است. بعضی از ناشران محترم که منتقد ممیزی هم بودند، در گفتگویی که من خود با آنها داشتم، میگفتند، ممیزی مسأله چهارم و پنجم ماست و تعبیر و تأکیدشان بیشتر روی اقتصاد نشر بود که نشر بتواند به حیات خود ادامه دهد.
اقتصاد نشر برای بسیاری از ناشران مهمتر از ممیزی است
* تسنیم: پس وظیفه شما به عنوان مسئول این است که مصلحت جامعه را بالاتر از مصلحت یک نویسنده بدانید. یعنی سعی میکنید آنها را هم قانع کنید؟
قطعاً همینطور است؛ منتها همین نکتهای که شما فرمودید، ما باید بتوانیم از طریق گفتگو به این اقناع و اقناعپذیری برسیم، از آن سمت هم باید نهادهای قانونی ما گفتگویی شکل بگیرد که با سعهصدر و اعتماد بیشتر به نشر نگاه شده و ارزیابی بکنند. در سال گذشته 63 هزار عنوان کتاب در کشور منتشر شده است، در یک نگاه مدیریتی و آماری اگر کتابهای ما یک درصدش هم مثلا مشکلات ممیزی داشته باشد، 99 درصدش مثبت است، یعنی اگر یک کتاب دچار ممیزی شد، این را دلیل نگیریم که این مسیر را بخواهیم به هم بزنیم. هم ما باید با نویسنده و ناشر گفتگو داشته باشیم که خودشان ارزشهای دینی، اجتماعی، ملی و سنتی ما را حفظ بکنند، هم با جامعه و نهادها باید این گفتگو را داشته باشیم که ضریب تحمل را یک مقدار بالاتر ببریم، ضمن اینکه آن چارچوبها و خطقرمزها در هیچ شرایطی نباید نادیده گرفته شود.
* تسنیم: این نیاز به هیأت، کارگروه و کارشناس دارد.
بله، خود نشر باید کمک کند، وزارتخانه به ما کمک کند، نهادهای دیگر باید به ما کمک کنند؛ منتهی به نظر من این باید از سمت اداره کتاب کلید بخورد، از سمت وزارت فرهنگ و ارشاد کلید بخورد. شاید ما در گذشته برای این زیاد تلاش نکردیم در طول 35 ساله گذشته، حتی در دوره اصلاحات؛ یعنی آن قدری که بر فیزیک کتاب و صدور مجوز برای نشر کتاب تاکید شده برای این گفتگو شاید تاکید نشده و این نبود گفتگو باعث فراز و فرودها و دیدگاههای دور از هم شده است.
آمد و رفت دولتها نباید نشر را زیر و رو کند
باید موافق و مخالف را به هم نزدیکتر کنیم و من فکر میکنم که این ظرفیت در بین نهادها، روشنفکران، نویسندگان و ناشران ما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد که به نقاط مشترکی بیشتری برسیم، این باعث میشود که هم دعواها کمتر شود و هم از فاصلهها کاسته شود، نشر ما از این فراز و فرود باصطلاح خیلی پردامنه به یک فراز و فرود کمتری برسد. آمدن و رفت دولتها نشر را زیر و رو نکند.
*تسنیم: به قانون مصوب سال 89 اشاره کردید و فرمودید که ملاک عمل همین قانون است، در مقابل مسئولان وزارت ارشاد از شخص آقای وزیر تا معاون فرهنگی و شخص شما بارها اشاره کردید که در زمینه ممیزی تلاش دارید، با نویسندگان به تعامل خوبی برسید اگر بشود، این را باید به نوعی تساهل و تسامح برای صدور مجوز کتاب دانست. خب مرزش کجاست؟ اگر قرار است طبق قانون عمل شود، این مرز تساهل و تسامحی که اخیراً دارد مطرح میشود، کجاست؟ اصلاً مرز هم دارد؟
قانون کلیات را مشخص کرده و عناوین را به ما داده است، مصداقیابی و تطبیق آن مصادیق با آن عنوان کلی کار اصلی است که ما باید اینجا داشته باشیم، اگر مثلا میگوییم قانون با ترویج خرافههای مذهبی مخالف است، حالا چه چیزهایی شامل این عنوان میشود و پایبندی به این نکته مهم است. یعنی بخشی از اختلافنظرها به این مسائل برمیگردد که من میگویم این خرافه است و شما میفرمایید خرافه نیست، من میگویم این مروج اباحهگری و تضعیفکننده مبانی اخلاقی است، ممکن است پدیدآورنده بگوید نه این نیست. من ممکن است بگویم این کلمه، باید تغییر کند، شما بگویید نه این کلمه در متن داستان جای خودش دارد و کلیت داستان مبانی اخلاق را تقویت میکند. طبیعتاً ما باید روی این دقت بیشتری داشته باشیم تا جای ممکن، مصادیق را خیلی گسترده نکنیم، تا جای ممکن به کلیت اثر نگاه کنیم.
مشکلات مخالفان اصولی ممیزی با اجرای درست قانون حل خواهد شد
طبیعتی است که مثلا در داستان خارجی که اینجا ترجمه شده است در یک فضای کاملاً غیرایرانی و غیراسلامی تعریف شده، ممکن است چند تا واژه نامطلوب ما هم در آن به چشم بخورد، من باید این واژه را حذف کنم؟، یا به کلیت داستان نگاه کنم؟، یا نگاه بکنم به اینکه این واژگان و این رفتار نامطلوب برای شخصیت منفی است یا برای شخصیت مثبت داستان؟ مورد تایید نویسنده است؟ یا مورد تقبیح نویسنده است؟ بحث ما بیشتر روی اینها است، خیلیها موافق ممیزی هستند ولی میگویند شما دامنه ممیزی را روشن کنید برای ما که ما خودمان رعایت کنیم. ما اگر بتوانیم اینها را تبیین کنیم و به ناشر منتقل کنیم، به نظرم با قانون موجود، ما مشکل نخواهیم داشت، من باورم این است که حتی غیر از مخالفان افراطی، مخالفان اصولی ممیزی نیز اگر ما این قانون را درست اجرا کنیم، شاید تا 70، 80 درصد خواستههایشان در این مسیر تامین شود. افراطیها را کسی نمیتواند به این زودیها قانع کند و بنا ندارند که قانع بشوند، از دو سمت، افراط و تفریط. ولی آنهایی که نگاه منطقی به این بحث داشته باشند، به نظرم بسیاری از خواستههایشان را همین قانون میتواند تامین کند.
بررسی و بازبینی فرمهای داوری به منظور آسیبشناسی و مسألهیابی برای رسیدن به دستورالعمل ممیزی
ما کاری را در اداره کتاب آغاز کردهایم و آن بررسی و بازبینی فرمهای داوری است، به نوعی با بازبینی این فرمها یک آسیبشناسی روند گذشته را دنبال میکنیم و هم مسألهیابی و مصداقیابی که بتواند ما را به مفهومسازی و قاعدهسازی و دستورالعملسازی برساند. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، میتوانیم به یک چارچوبهایی برسیم که نگاههای سلیقهای کمتر و نگاههای دارای چارچوب بیشتر باشد، هیچ وقت نمیتوانیم این را به صفر برسانیم. به خصوص در حوزههای مثل شعر و داستان که سیال است، ما اگر بخواهیم با آنها یک برخورد حقوقی کاملاً در چارچوب داشته باشیم، اصلاً مشکل است. در خانه کتاب وقتی داوری میکردیم، حتی در حوزههای علمی که قاعدتاً اختلافنظر باید کمتر باشد، اینطور نبود، مثلاً 4 داور که یک کتاب را دیدند، نظراتشان حتی کاملا نزدیک باشد. تا چه رسد به حوزه شعر و داستان که دامنه ذوق و سلیقه خیلی گسترده است. حتما به صفر نخواهیم رسید، اینجا بابش باز است و همیشه باز خواهد بود ولی تلاش میکنیم به یک مصداقیابی و مفهومسازی برسیم که دامنه این اختلافات را کمتر کنیم، ولی بالاخره باز برمیگردد، به همان حرف آغازین که چارچوب کلی را باید از قانون بگیریم، این هم سعی میکنیم با هیأت نظارت مرور کنیم که اشتباهات ما کمتر شود.
*تسنیم: دغدغه بسیاری از نویسندههای ما این است که کتابشان چقدر بفروشد، چقدر توزیع شود، برایشان مهم است که کتابشان خوب بفروشد و سود اقتصادی نشر مناسب باشد یا نه. اما میبینیم این مسأله در کلام برخی مدیرانی که در وزارت ارشاد داریم، چندان مطرح نمیشود و بیشتر مساله ممیزی مطرح است، ولی عموماً صحبتی درباره کاغذ، توزیع کتاب و... نمیشود. در حالیکه اکنون شمارگان کتابهای منتشره زیر هزار نسخه است. این یک فاجعه در نشر و خندهدار در نشر بینالملل است. این نشات گرفته از چیست؟ چرا برای برخی مسئولان، ممیزی از همه چیز مهمتر است؟ وزن این دو مشکل در برابر هم قابل ارزیابی نیست؟
ممیزی از جمله بحثهایی است که برخی رسانهها، خواستند مطرح شود
من این مسائل را به یک شکل دیگری میبینم، اولا اینقدر که بنده در جریان هستم هم داخل وزارتخانه به اعتبار آن سطح کلان وزارتخانه و هم در معاونت فرهنگی در این زمینه اقدامات جدی شروع میشود، کارگروههایی برای اقتصاد فرهنگ و اقتصاد نشر شکل گرفته و در حال شکلگیری است، قطعاً در این زمینه وزارتخانه ورود کرده و بیشتر ورود خواهد کرد، اینقدر که اطلاعات ما اجازه میدهد میتوانم با تاکید بگویم که این حساسیت داخل وزارتخانه است، منتهی اینکه بحثهای ممیزی بیشتر مطرح میشود، به خاطر این است که رسانهها بیشتر به این جنبه دامن زدند و حتی توجه به سایر مشکلات نشر را ما در رسانهها هم نمیبینیم، ما نمیبینیم که بحث اقتصاد نشر چندان در رسانهها مطرح شده و یا اگر مطرح شود، کارشناسانه باشد.
برخی رسانهها به اقتصاد نشر چندان توجهی ندارند؛ راهکاری ارائه نمیکنند
مدیران ارشد وزارتخانه میدانند که میانگین شمارگان نشر روی 2500 نسخه مانده است، اما رسانهها برای حل این معضل چقدر راهکار ارائه کردهاند، کار کارشناسی در این زمینه ها ارائه کردند؟ من یک مقدار گلایهمند هستم. در زمینه ممیزی به نظرم سروصدا خیلی زیاد است. ولی راهکار عملی کمتر مشاهده میشود. اعتراض وجود دارد، ولی راه برونرفت کمتر است. من برخی راهکارهای کارشناسان را گردآوری کرده و مبنای کار خود قرار دادهام، اما این راهکارها بسیار اندک است، ممیزی طی چند ماه گذشته خیلی مطرح شد، که البته بخشی از آن به عملکرد رسانهها بازمیگردد. اینکه اقتصاد نشر کمتر مطرح شده باز به عملکرد رسانهها برمیگردد. ممیزی از جمله بحثهایی است که رسانهها خواستند تا مطرح شود. در مقابل رسانهها و حتی ناشران ما به طور جدی سامان یافته و سیستماتیکی وارد مقوله بحث اقتصاد نشر نمیشوند.
گلایههای رایج که کتاب، فروش نمیرود مطرح میشود ولی کارگروهی که وارد این بحث شده و موضوع را از سمت تشکلهای نشر و ناشران پیگیری کند وجود نداشته و یا اگر بوده اندک؛ اِلا یک موردی که مربوط به مالیات ناشران میشود، بیشتر راجع به آن شنیدیم در رسانهها ولی در داخل وزارتخانهها اقدامات خوبی شروع شده و امیداوریم به جاهای خوبی برسد و ما هم در کنار آنها تلاش میکنیم که در چارچوب شرح وظایفمان در این زمینهها ورود داشته باشیم.
* تسنیم: مقام عالی وزارت یا معاونینش میتوانند اگر رسانه آمد آن را مطرح کرد، بگویند علیکم یا علیکن به اقتصاد نشر؟ یا حداقل در بحثهایی که با ناشران دارند، بحث را روی اقتصاد نشر بگذارند به جای ممیزی.
حتما میدانید این مسائل زود جواب نخواهد داد. درباره ممیزی بسیار راحت میتوان اظهارنظر کرد، اما درباره اقتصاد نشر باید کار کارشناسی بشود، بررسی شود، ساختارهایش فراهم شود. مثلا به عنوان نمونه ما برای همین بحث توزیع فراگیر کتاب خیلی کار باید بکنیم، برای گسترش کتابخانهها خیلی باید کار بکنیم، این سازوکارهاست که به ما کمک میکند کتابخانههای زیادی در مناطق مناسب خودش، ساخته بشود، خیلی مقدمات میخواهد، اینکه به بودجه دولتی وابسته باشیم و به حمایت مردمی وابسته شویم از سنت وقف استفاده کنیم، اینها همه فرهنگسازی میخواهد، تدبیر مناسب میخواهد، مطالعه میخواهد، فکر میکنم که اکنون وزارتخانه به صورت جدی مشغول بنیانگذاری کارهایی جدی است، که امیدوارم به نتیجه برسد. ما هم به سهم خودمان تلاش کنیم و رسانهها هم طبیعتا باید کمک بکنند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/