«حال» حاتمی کیا درباره «گذشته» چطور است؟
خبرگزاری تسنیم: «چ» هفدهمین فیلم ابراهیم حاتمی کیا، أثری پر خون و سرشار از طراوت و گرما و نمایشی حرفه ای و قدرتمند از سینمایی باشکوه و حیرت آور است.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،این فیلم، نمونه ای است از سینمای استاندارد و آنچه طی سال های اخیر با عنوان «فیلم فاخر» مطرح شده است. پس از نمایش موفقیت آمیز «چ» در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر و استقبال خوب از این فیلم، خیلی ها گفتند که این فیلم، بازگشت حاتمی کیا به سینمای دفاع مقدس است. اما واقعیت این است که «چ»، نه بازگشت، که حرکت رو به جلو و ترقی اوست.
یکی از عواملی که حاتمی کیا را به فیلمسازی مولف و صاحب سبک تبدیل کرده است، همین نگاه پیشتاز و رو به آینده ای است که در فیلم های او تجلی یافته است. اغلب فیلم های این کارگردان، ضمن اینکه بازتابی از یک زمانه هستند اما در زمانی خاص محدود نمی شوند. مثلا فیلم «آژانس شیشه ای» در عین حال که به بی عدالتی های اجتماعی دوران مشهور به سازندگی می پردازد و مخاطب با دیدن آن می تواند به شرایط آن دوره آگاهی بیشتری بیابد اما دارای تاریخ مصرف نیست و برای نسل های امروز و فردا هم قابل تأمل است.
این ویژگی در فیلم «چ» به اوج خود رسیده است. به خصوص که این فیلم، درباره گذشته ای نه چندان دور است. بازنمایی وقایع تاریخی در رسانه ها و ازجمله در سینما، هدفی جز تماشای حال در آینه گذشته ندارد. در واقع، فیلم های تاریخی و گذشته پرداز، مسائل و حوادث امروز را در قالب روایتی تاریخی بازگو می کنند. هیچ فیلم تاریخی را نمی توان یافت که بدون اشاره و کنایه به وقایع زمان حال ساخته شده باشد. این ویژگی، در فیلم «چ» هم دیده می شود. این فیلم به بخش مهم و حساس، اما کمتر شناخته شده ای از تاریخ معاصر کشورمان می پردازد. دوره ای که گروهک های تجزیه طلب با پشتیبانی های آمریکا و اسرائیل قصد جدا کردن بخش هایی از کشورمان را داشتند. اما مقاومت مردم این مناطق و به ویژه حضور نجات دهنده سردارانی چون شهید چمران و شهید وصالی، این توطئه شوم را خنثی کرد. توجه به این مقطع مهم از تاریخ کشورمان در این زمان، گویای هوشمندی حاتمی کیا است. چون امروز هم همان جریان ها و دولت هایی که توطئه تجزیه ایران را داشتند در حال پی گیری آن توطئه، به روش های دیگری هستند. «فتنه88» هم به مثابه یک کودتای مخملین، قسمتی از پازل تجزیه و از هم پاشیدن کشور ایران بود که نافرجام ماند. و البته این توطئه همچنان ادامه دارد.
تأکید «چ» بر نقش منجی گرایانه «رهبر» هم بخشی از مهندسی نگاه تاریخی این فیلم است. در فیلم می بینیم، درست در شرایطی که همه چیز معلق است و به ظاهر هیچ کورسوی امیدی برای نجات باقی نمانده است، این «عصای خمینی» است که قائله را خاتمه می دهد؛ آنجا که مذاکره، تنها به پیش روی بیشتر دشمن می انجامد و نتیجه ای جز انزوای بیشتر نیروهای خودی ندارد، دم مسیحایی «ولایت فقیه» است که شر شیطان را کم می کند. شخصیت پردازی دکتر عنایت، سرکرده تجزیه طلب ها و حرف های او، آشناست. ریزه کاری کارگردان در ترسیم این شخصیت و تجمیع بسیاری از خصلت های شبه روشنفکرهای ضدوطنی در وی شاهکار است. ضددین و سکولار بودن، مخالفت وی با حمایت از جنبش های مقاومت خارج از کشور، تظاهر به صلح طلبی و آزادی خواهی و در همان حال اسلحه کشیدن روی مردم بی گناه و ... همه خصوصیات سردمداران گفتمان به اصطلاح حقوق بشری و دموکراسی است که در «دکتر عنایت» جمع شده اند. تصریح فیلم بر حضور «اسرائیل» در پشت صحنه اتفاقات فیلم و تأکید بر اینکه ما اهل مذاکره ایم اما نه به هر قیمتی، گذشته «چ» را به حال امروز جامعه ما و وقایع جاری و ساری در آن برمی گرداند.
نکته مهم این است که همه این واقعیت های روز اجتماعی و سیاسی، در فیلم «چ» براساس حوادث واقعی رخ داده در گذشته جان می گیرد. و چه خوب که همه این حرف ها بر مدار درام و تصویر نقش می بندند، نه شعار. حاتمی کیا نه محتوا را فدای فرم کرده و نه فرم را قربانی محتوا. از این نظر، «چ» یک الگو برای سینمای ارزشی است. طی سال های اخیر، برخی تلاش کرده اند تا این گونه القا کنند که فیلم ارزشی یعنی فیلمی که فقط محتوای خوبی دارد و در آن از فرم خبری نیست. اما واقعیت این است که فیلم ارزشی در معنای واقعی خود، به طور توأمان هم از ساختاری چشم نواز و خیره کننده و استوار برخوردار است و هم محتوایی متعالی و مترقی دارد. فیلم «چ» مصداق چنین سینمایی است. فقط کافی است سکانس افتتاحیه فیلم، آنجا که دکتر چمران سوار بالگرد، بر فراز کوه های کردستان، خودش را به پاوه می رساند را بررسی کنیم؛ شگفت انگیز و حیرت آور است. و یا سکانس سقوط بالگرد مجروحان، که به جرأت باید گفت، بازسازی چنین صحنه ای از نظر فنی و تکنیکی در تاریخ سینمای ما کم نظیر است. کشمکش های پی در پی و در داستانی پر افت و خیز -با تم، مبارزه در سایه مرگ- روایت فیلم را سرپا و سرزنده نگه داشته. حتی یک دم از فیلم، خالی از مسئله و گره و تنش نیست و همین باعث می شود تا مخاطب یک لحظه هم از فیلم جدا نشود.
فیلم «چ» همچنین یکی از کمبودهای رنج آور سینمای دو دهه اخیر ما را پر کرده است؛ سینمای قهرمان محور! قهرمان پردازی، یکی از وجوه و ستون های اصلی سینمای پرجاذبه و طالب مخاطب انبوه است. بدون شک، یکی از زمینه های کاهش مخاطب در سینمای ایران در 16 سال اخیر، ضعف در قهرمان سازی بود است. در مقابل، آنچه سینمای هالیوود را همچنان پرمخاطب و جریان ساز نگه داشته است، قهرمان محوری است. عجیب این است که آمریکایی ها هیچ قهرمانی به معنای واقعی کلمه نداشته اند و به همین دلیل در فیلم های خود اسطوره های مصنوعی و جعلی به وجود آورده اند. اما سینماگران ما با وجود برخورداری از طیف گسترده و متنوعی از اسوه ها و اسطوره ها، دچار چنین کمبودی شده اند! «چ» شمایلی از سینمای اسطوره پرداز با الهام از قهرمان های حقیقی است. شهدا، ستاره های همیشه پرفروغ آسمان تاریخ این سرزمین هستند و حاتمی کیا در فیلم جدید خود به خوبی از چنین پتانسیلی برای درام پردازی بهره برده است. لازم نبوده تا کارگردان ما برای قهرمان پردازی، بتمن و سوپر من بسازد، «اصغر وصالی» یک قهرمان واقعی است که تاریخ و جغرافیای این کشور، به او و امثالش مدیون هستند. شخصیت چنین اسوه هایی آنقدر پرجاذبه و دوست داشتنی است که کافی است فیلمسازهای ما آن ها را «واقعی» و همان طور که بوده اند نمایش دهند تا سینمایی فراتر از فیلم های ابرقهرمانی پدید آید. و البته شخصیت «مصطفی چمران» آنقدر بزرگ است که حتی کارگردان توانمندی چون حاتمی کیا هم در نزدیک شدن به او احتیاط کرده، چون می دانسته که قاب محدود تصویر، تاب عظمت چمران را ندارد. و قهرمان اصلی این فیلم، همان طور که در ابتدا گفتیم، امام خمینی(ره) است؛ روح خدا که تاریخ ساز بود و ناجی وجب به وجب این سرزمین و فیلم «چ» ادای دینی است به او.
منبع:رجا
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.