تأملی بر لغو تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
خبرگزاری تسنیم:شروط کلی و مبهم مطرح به عنوان پیشنیاز لغو تحریمهای ایران سبب میشود لغو آنها، دشواریهای متعدد قانونی در کنگره و دولت آمریکا داشته و در نتیجه لغو یا کاهش آنها مستلزم فرآیندی طولانی است و هر گونه خوشبینی باعث لطمه به منافع ملی میشود.
به گزارش حوزه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم؛ متن یادداشت «ابوذر گوهری مقدم» کارشناس روابط بینالملل و استادیار دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) با عنوان «تأملی بر لغو تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران» به شرح ذیل است:
مقدمه
ایالاتمتحده از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979، لایههای مختلف تحریم را به دلایل متفاوت در مورد ایران وضع کرده است. اکنون بسیاری انتظار دارند تا در ازای توافق در مورد پرونده هستهای، این تحریمها به شکل موقت و در نهایت به شکل دائم حذف شوند. اما واقعیت این است که حذف تحریمها دشوارتر از وضع آنهاست و رفع هر تحریم با توجه به دلایل و شیوه وضع هر کدام، سازوکار متناسب به خود را دارد که در بسیاری موارد تحقق شرایط به سادگی امکانپذیر نیست و از آنجا که این تحریمها عمدتاَ توسط ایالاتمتحده وضع شده است همکاری دو قوه مجریه و قانونگذاری این کشور جهت تغییر در اعمال تحریمها ضروری است که این امر به دشواری رفع و کاهش تحریمها میافزاید. این نوشتار بر آن است تا با بررسی این تحریمها، امکان رفع آنها را با رویکردی واقعبینانه تحلیل نماید.
انواع تحریمهای آمریکا علیه ایران
ایالاتمتحده از آغاز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تا کنون، تحریمهایی را در قالب دستور اجرایی رئیسجمهوری و قوانین مصوّب کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) علیه ایران وضع نموده است. مجموع این تحریمها را میتوان در چهار محور کلی زیر طبقهبندی نمود:
گروه اول تحریمها که بین سالهای 1979 تا 1995 وضع شده است عمدتاً به دلیل تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران و همچنین آنچه حمایت ایران از گروههای افراطی منطقه نامیده شده، برقرار گردیده است.
گروه دوم تحریمها در بازه زمانی سالهای 1995 تا 2006 وضع شده است. هدف این سری از تحریمها تضعیف جمهوری اسلامی با هدفگرفتن صنایع نفت و گاز و محروم کردن تهران از دستیابی به فناوریهای موشکی و هستهای بود. همچنین طبق این تحریمها ایالاتمتحده هر شرکت کشور ثالثی را نیز که در ارتباط با این صنایع در ایران سرمایهگذاری میکرد، مجازات مینمود.
گروه سوم تحریمها، در سالهای 2006 تا 2010 وضع گردید. علت اصلی وضع آنها، آنچه غرب نگرانی از فعالیتهای هستهای ایران مینامد، ذکر شده است. این تحریمها که تقریباً تمامی نقاط اصلی اقتصاد ایران را هدف قرار میدهند، دلایل حقوق بشری را نیز در زمره اسباب وضع خود، شامل میشود.
گروه چهارم تحریمها که از سال 2010 آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد، شامل شدیدترین اقداماتی است که به قول خود مقامات آمریکایی، تا کنون بر یک کشور وضع شده است. این تحریمها با هدف قراردادن بانک مرکزی مانع از این میشود تا ایران مبالغ ارزی ناشی از صادرات خود از جمله صادرات نفت، گاز و مواد پتروشیمی را دریافت دارد. این تحریمها همچنین بخشهای مالی، تولیدی، بیمه، حملونقل و به خصوص کشتیرانی را هدف قرار دادهاند. مهمترین بخشهای مرتبط به سازمان تحریم عبارتند از: بانکها و نظام نقل و انتقال اعتبارات میان بانکی، بیمهها، صنایع حمل و نقل، نفت (فروش و سرمایهگذاری)، فروش و خرید سلاح، فروش بنزین و تجهیزات مرتبط به پالایش آن، فروش محصولات پتروشیمی، صنایع خودرو سازی. بنیانهای تحریم جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر قوانین، مقررات و قطعنامههای وضع شده از سوی ایالات متحده آمریکا (دولت و کنگره این کشور)، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل است.
شرایط لغو تحریمها
رئیسجمهوری آمریکا میتواند تحریمهایی را که بر اساس دستور اجرایی وضع شدهاند، لغو نماید، اما مشکل اینجاست که 60% این تحریمها توسط مصوبههای کنگره آمریکا به قانون نیز تبدیل شدهاند؛ این امر باعث شده است لغو این تحریمها منوط به مصوبه کنگره آمریکا باشد. البته رئیسجمهور آمریکا میتواند کشورهایی را که تحریمهای وضعشده علیه ایران را رعایت نمیکنند، مجازات نکند یا برای مدت مشخص آنها را از دامنه مجازات استثنا نماید. از سوی دیگر تحریمها آن قدر گسترده شدهاند که ایالاتمتحده، اگر واقعاً بخواهد مقدار قابل توجه و مهمی از تحریمها علیه ایران را لغو کند، دشواریهای زیادی به لحاظ داخلی و اجرایی برای آنها دربر خواهد داشت؛ 34 سال است که ایالاتمتحده در مورد ایران حالت اضطراری اعلام کرده، موقعیتی که به رئیسجمهوری قدرت وضع تحریمهای یکجانبه یا سایر تدابیر تنبیهی را میدهد.
بیش از 80% از تحریمها علاوه بر مسئله هستهای، به سایر سیاستهای داخلی و بینالمللی ایران نظیر برنامه موشکی، حقوق بشر، حمایت از گروههای مقاومت و مانند آن مرتبط میشود که این مسایل حذف آنها را دشوارتر میسازد. به عنوان مثال در مورد بحث تروریسم، برقرار شدن رابطه تجاری ایران-آمریکا مستلزم حذف نام ایران از لیست کشورهای حامی تروریسم است> جمهوری اسلامی ایران از زمان تهیه چنین لیستی در 1980، در آن فهرست قرار گرفته است. برای تحقق این امر تهران باید از حمایت و پشتیبانی از حزبالله و سایر گروههای مقاومت دست بردارد، و با دلایل کافی اثبات کند که دیگر از تروریسم بینالمللی و گروههای افراطی حمایت نمیکند، آنگاه دولت آمریکا باید کنگره را قانع سازد که ایران حداقل شش ماه است که از تروریسم حمایت نکرده است، این درحالیست که کنگره ایالاتمتحده میتواند با یک مصوبه مشترک مانع از حذف نام ایران از لیست کشورهای حامی تروریسم شود. طبیعی است که تحقق این امور در بسیاری موارد غیرممکن و برخلاف اصول ذاتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. لغو تحریمهای مرتبط با حقوق بشر و مسئله هستهای نیز از سوی غرب تاکنون بر شروطی استوار شده که ایران به هیچوجه حاضر به پذیرش آنها نخواهد بود. واقعیت این است که اکثر تحریمهای ایالاتمتحده چندوجهی و چندمنظوره هستند و از این رو انتظار حدف تحریمها به طور کامل، خوشبینانه خواهد بود.
موانع لغو تحریمها
با وجود دیدگاههای متفاوت کاخ سفید و کنگره، لغو تحریمهای ایران بسیار پیچیده خواهد بود. تعداد کمی از نمایندگان کنگره به راه حل دیپلماتیک با ایران علاقه نشان میدهند و تعداد کمتری چنین توافقی را ممکن میدانند. برخی نمایندگان کنگره به وضوح طرفدار تحریمهای بیشتر هستند. با توجه به اختلاف کنگره و کاخ سفید و فشار لابیها بر کنگره، بعید است کنگره در لغو تحریمهای ایران با رئیسجمهوری این کشور به سادگی همراهی نشان دهد از سوی دیگر در صورت پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات نوامبر کنگره آمریکا چنین چشماندازی تقریباً غیرممکن خواهد بود.
بر اساس قوانین مصوب کنگره آمریکا لغو یا تعدیل تحریمها مشروط به تحقق محورهای زیر است:
1. پایان تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی (بر اساس رویکرد آنها)؛
2. پایان تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی (بر اساس رویکرد آنها)؛
3. توقف فعالیت و تولید موشکهای بالستیک ایران؛
4. خروج ایران از لیست کشورهای حامی تروریسم؛
5. عدم تهدید امنیت ملی آمریکا و متحدان این کشور؛
چنانکه از این شروط مشخص است ابهام و کلی بودن این موارد و از سوی دیگر غیرقابل مصالحه و مذاکره بودن برخی از این مسایل سبب میشود لغو تحریمها، دشواریهای متعدد قانونی در کنگره و دولت آمریکا داشته باشد. به عنوان مثال عدم تهدید امنیت ملی آمریکا و متحدانش در محور پنجم فوق، بسیار مبهم بوده و قابلیت شمول هر اقدامی توسط جمهوری اسلامی را دارد. از سوی دیگر حضور ایران در لیست کشورهای حامی تروریسم سبب شده است بسیاری از تحریمها و مفاد آنها قابل حذف توسط دولت آمریکا به تنهایی نباشد. لذا لغو یا کاهش تحریمها مستلزم فرآیندی طولانی از جانب غرب و آمریکاست و هر گونه خوشبینی افراطی باعث لطمه خوردن منافع ملی خواهد شد.
نقطه قابلتوجه آن است که به دلیل مناسبات تجاری قابلتوجه اروپا با ایران و محروم شدن آنها از تجارت با کشورمان مسلماً بسیاری از این کشورها مخالف تداوم تحریمها هستند و این مورد در ملاقات مقامات اروپایی با مسئولان کشور نیز مورد تاکید قرار گرفته است. لذا به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران باید با تاکید بر مواضع مختلف و متضاد اروپا و آمریکا ضمن گسترش اختلاف میان این دو محور با رایزنی و تقویت مناسبات با طرفهای اروپایی آمریکا را در راستای کاهش تحریمها تحت فشار قرار دهد. این مسئله پاشنه آشیل آمریکا در پیشبرد اهدافش محسوب میشود چنانکه معاون وزیر خارجه آمریکا و مذاکره کننده این کشور در مذاکرات 5+1 (شرمن) بر این نکته تاکید فراوان نموده و موفقیت تحریمها را در اتخاذ موضع واحد آمریکا و شرکایش میداند. با این توضیحات تقویت شکاف میان اروپا و آمریکا در حوزه تحریمها میبایست در دستور کار قرار گیرد چرا که در غیر این صورت انتظار رفع و کاهش تحریمهای اساسی کشور از جانب آمریکاییها به دلایل مطرحشده در این گزارش دشواریهای جدی دارد. جمهوری اسلامی باید تلاش کند میان تفسیر آمریکا و اروپا از توافق ژنو درباره لغو تحریمها با توجه به نیازمندی بیشتر اروپا اختلاف ایجاد نماید و باعث اقدامات مثبت یکجانبه اروپا در مورد لغو تحریمهای جمهوری اسلامی شود. این امر به معنای تخریب ساختار نظام تحریمها توسط غرب علیه غرب خواهد بود.
اما در تحلیل نهایی باید توجه کرد آمریکا تلاش میکند در باب تحریمها، تعلیق زمانی را اعمال نماید و وارد فاز لغو یا کاهش ساختاری تحریمها نگردد. طبعاً از آنجا که بسیاری از فشارهای تحریمی از جانب آمریکا وضعشده، اقدام عملی نیز در زمینه رفع تحریمها باید از جانب آمریکا صورت پذیرد و حتی رفع تحریمهای اتحادیه اروپا به تنهایی کافی نخواهد بود چرا که لغو بسیاری از تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران منوط به اصلاح قوانین و تصمیم سیاسی در واشنگتن است. با توجه به این واقعیت که فرآیند کاهش و لغو تحریمها به صورت دائم بسیار زمانبر و پیچیده است و شواهدی قطعی مبنی بر تمایل آمریکا در این رابطه وجود ندارد، بدبینی به تحولات و روند آتی کاملاً منطقی است.
انتهای پیام/