بازدید از ستاد مقابله با جنگ نرم یعنی شبکه معروف و محبوب المنار
در اتاق جلسات دور میز کنفرانس مینشینیم و به توضیحات قصیر گوش میدهیم. از فعالیتهای المنار در دو بخش داخلی (نمایش فیلم و خبر) و خارجی (اخبار) میگوید و نقش و نفوذ آن در جهان اسلام و دغدغهی شبکه در دفاع از جمهوری اسلامی ایران.
به گزارش گروه سایر رسانه های خبرگزاری تسنیم، مطلب پیش رو، دومین بخش از کتاب "ملیتا، سفرنامه مصور لبنان" است که به قلم "احمد قدیری" نگاشته شده است. در شرایط حساس امروز منطقه و در شرایطی که حوادث و تحولات اخیر دولتی و انفجارهای تقریباً روزمره لبنان در صدر اخبار جهان است، شناخت دقیق این کشور کوچک مدیترانهای اهمیت مضاعفی یافته که متن حاضر را خواندنیتر میکند.
مشرق چهار فصل اول از مجموعاً پنج فصل کتاب را به مرور در شش بخش منتشر میکند...
بعد از نثار حلقهی گل بر قبر حاج رضوان و زیارت مزار شهدا که جنب آن نیز یادمان شهدای جنبش اَمل[1] قرار دارد به بازدید از مناطق در حال بازسازی ضاحیهی جنوبی میرویم. منطقهای که در جنگ تموز[2] تخریب شده و به دستور سید حسن نصر الله با سرعتی دو چندان تحت عنوان پروژهی «وعد» توسط شرکت پیمانکاری با همین نام در حال ساخت است[3] . خانهها را هشت طبقه و بسیار زیبا و تمیز، با نمایی کرم رنگ ساختهاند.
[1]. امام موسی صدر در سال 1972 تشکیلاتی به نام «حرکه للمحرومین» را به وجود آورد و در سال 1975 به همراه دکتر مصطفی چمران شاخه نظامی آن را با عنوان «افواج المقاومه اللبنانیه»، با نام اختصاری «اَمل» تأسیس کرد. امل اکنون حزبی سیاسی به دبیر کلی نبیه بری و متحد حزب الله است.
[2]. معرب جولای (ژوئیه) ماه هفتم میلادی است که جنگ 33 روزه در دوازدهم آن آغاز شد.
[3]. پس از جنگ 33 روزه، حزب الله این شرکت ساختمانی را برای ساخت 6 هزار واحد مسکونی در ضاحیه تأسیس کرد و «وعد» هم این پروژه را به صورت پیمانکاری به شرکتهای بزرگ تخصصی واگذار نمود.
خیابان و پیادهروها تماماً خاک است و فعلاً فقط انبوه ساختمانها ساخته شده. به گفتهی مهندس حاضر تقریباً هجده هزار نفر در این ناحیه جای خواهند گرفت[1]. کمی جلوتر میرویم و همچنانکه محمد توضیحات مهندس پروژه را ترجمه میکند، به پنجاه متری منزل سید حسن نصر الله میرسیم. چند نیروی حزب الله بیسیم به دست محوطه را زیر نظر دارند. بیش از آن به خانهای که معلوم نیست سید حسن در آن اقامت داشته باشد یا نه نمیتوانیم نزدیک شویم و عکسبرداری هم ممنوع است.
تا اذان ظهر چیزی نمانده؛ رهسپار مسجد القائم، مقر شیعیان ضاحیه که برایشان در حکم مصلای تهران است، میشویم.
[1]. سید حسن نصر الله در سخنرانی زندهی تلویزیونی در 22 اردبیهشت 1391 تحت عناون جشن «الوعد الاجمل»، پایان این پروژهی عظیم را اعلام کرد.
امام جماعت مسجد حجت الاسلام شیخ اکرم برکات است. روحانی تنومندی که معاونت فرهنگی حزب الله را برعهده دارد. بعد از نماز به سراغش میرویم. حسابی تحویلمان میگیرد. دقیقهای در ارتباط با پیمان مقاومت با ایران میگوید. در خداحافظی به زبان خودش میگویم: «سلام ما را به سید یمانی برسان». با لبخند پاسخ میدهد: «سید حسن ادعای چنین عنوانی را ندارد».
بعد از مسجد القائم که پایگاه اصلی شیعیان بیروت و در حقیقت قلب ضاحیه است؛ برای صرف ناهار در رستوران new land توقف میکنیم. ظرف ده دقیقه و در چند نوبت، چندین سری بشقابهای متنوع غذا را میآورند. بچهها انواع غذاها را مزه میکنند و از دوستانی که آشناترند اسم و رسم آن را میپرسند. آنهایی هم که دوربین دارند این بار شکل و شمایل غذاها را سوژهی عکاسی خود کردهاند.
مدیر مرکز، حجت الاسلام شیخ مصطفی قصیر است که به دلیل شباهت اسمی با شهید احمد قصیر[1] تا مدتها گمان داشتم برادر اوست.
[1]. شهید عبد المنعم قصیر، برادر شیخ مصطفی قصیر است. احمد قصیر در 20 آبان 1361 طی یک عملیات شهادت طلبانه، با اتومبیلی که در آن صدها کیلوگرم مواد منفجره کار گذاشته شد بود، مقر فرماندهی نظامی ارتش اسرائیل را در شهر صور به با خاک یکسان کرد و طی این عملیات، 141 افسر و سرباز اسرائیلی را به هلاکت رساند. لازم به ذکر است بسیاری به اشتباه وی را اولین عامل استشهادی حزب الله میدانند و این در حالی است که اولین عامل استشهادی، جوانی با نام مستعار «ابو مریم» است که در پی به شهادت رسیدن سید محمد باقر صدر به دست عوامل رژیم بعث، ساختمان سفارت عراق در بیروت را در 24 آذر 1360 با خودوروی حامل مواد منفجره منهدم کرد.
شهید احمد قصیر
در سالنی به مساحت تقریبی دویست متر که دور تا دور آن میز چیده شده ابتدا با تکتکمان مصافحه میکند و بعد با زبان روزه و به فارسیِ نه چندان روان در کمتر از یک ساعت، مطالبی را پیرامون حوزهی کاری خود از جمله آغاز به کار اولین مدرسه در سال 1372 بیان نموده، به این کلام سید حسن اشاره میکند که گفته بود: «اگر زمان به عقب بر گردد مسلماً تنها در مدرسهی المهدی درس خواهم خواند».
برنامهی بعدی بازدید از ستاد مقابله با جنگ نرم یعنی شبکه معروف و محبوب المنار و دیدار با عبد الله قصیر[1] ، مدیر شبکه و برادر مصطفی قصیر است. پس از تحویل دوربین و موبایل تنها یک دوربین که متعلق به عکاس گروه است اجازهی ورود مییابد. در اتاق جلسات دور میز کنفرانس مینشینیم و به توضیحات قصیر گوش میدهیم. از فعالیتهای المنار در دو بخش داخلی (نمایش فیلم و خبر) و خارجی (اخبار) میگوید و نقش و نفوذ آن در جهان اسلام و دغدغهی شبکه در دفاع از جمهوری اسلامی ایران. اینکه پس از انهدام ساختمان قبلی المنار در جنگ 2006، تنها با دو دقیقه وقفه، برنامههای شبکه از سر گرفته و موجب تعجب و خشم صهیونیستها میشود.
[1]. از سمتهای پیشین او میتوان به ریاست هیأت اجرایی حزب و نمایندگی پارلمان اشاره کرد.
ساختمان شبکهی المنار
در پایانِ نیم ساعت صحبتِ عبد الله قصیر، همچون دیدارمان با برادرش، مصطفی، ابتدا پرسش و پاسخ است و بعد هم عکس دستهجمعی.
[1]. کمیته امداد لبنان (جمعیه الإمداد الخیریه الإسلامیه فی لبنان) از جمله زیر مجموعههای حزب الله است که با رهنمود حضرت امام(ره) در سال 1365 فعالیتهاى خود را در بیروت آغاز کرد و به تدریج فعالیتهای خود را در سایر استانهاى لبنان گسترش داد.
[2]. این موشک از مشتقات موشکهای روسی FROG-7است و بردی بیش از 115 کیلومتر دارد که برخی از منابع برد آن را تا 220 کیلومتر نیز اعلام کردهاند.
[3]. سید موسی صدر متولد 1307 در شهر قم، اولین روحانی درس خوانده در دانشگاه تهران و مرجع دینی و سیاسی شیعیان لبنان بود که پس از هجرت از ایران به لبنان در سال 1338، رهبری فکری و سیاسی شیعیان این کشور را عهده دار و تقویت و ارتقای هویت و منزلت تشیع را با اقداماتی چون تأسیس مجلس اعلای شیعیان موجب شد. وی در پی دعوت قذافی راهی لیبی شد و توسط وی در شهریور 57 ربوده و ناپدید گردید.
[4]. نبیه بری، سیاستمدار شیعهی لبنانی، متولد 8 بهمن 1316 در کشور آفریقایی سیرالئون و فارغ التحصیل حقوق (کارشناسی دانشگاه ملی لبنان و کارشناسی ارشد دانشگاه سوربن فرانسه) میباشد. وی علاوه بر عهده داری ریاست امل از 1357 و ریاست مجلس لبنان از 1371، دورههای متعددی از وزارتهای متفاوتی را نیز در فاصلهی سالهای 63 تا 71 در کارنامه دارد.
[5].مطابقپیمانطائفکهدرسال1368میاننمایندگانمجلسلبناندرشهرطائفعربستانامضاشدوبهجنگ15سالهدرلبنانپایانداد،میبایستدراینکشوررئیسجمهورمسیحیمارونی،رئیسمجلسشیعه،نخستوزیرسنی،قائممقامنخستوزیرمسیحیارتدکسونائبرئیسمجلسمسیحیکلیسایکاتولیکرومباشد.
بیمارستان تخصصی قلب رسول اعظم(ص)، اهدایی جمهوری اسلامی ایران به مقاومت لبنان
عکس فرماندهان شهید حزب الله: شیخ راغب حرب[1] ، سید عباس موسوی و عماد مغنیه
موشک آمادهی شلیک زلزال در یک رزمایش داخلی
بیشترین تبلیغات متعلق به جنبش اَمل بود
همچون تبلیغات تجاری و سیاسی، پوشش نیز اینجا بسیار متفاوت است. زنانی که حجاب ندارند به کنار؛ اما آنهایی که پوشیدهاند خود دو دسته هستند: عدهای که پوشش کامل داشته و چادر یا مدلهای مختلفی از روسری مانتو را بر تن دارند؛ و دستهی دوم که حجاب را تنها به معنای عیان نبودن موی سر پنداشته و درحالیکه هیچ تاری از مویشان معلوم نیست البسهای بدن نما و بعضاً زننده بر تن دارند!
به هتل میرویم برای اندکی استراحت. نماز مغرب را همانجا میخوانیم. تازه متوجه میشوم که هتل الساحه [1] متعلق به مجموعهی آیت الله فضل الله [2] است و حضور ما در چنین هتل گرانقیمتی صرفاً با پیوندهای ایدئولوژیک ممکن است و از نظر اقتصادی با بهای پرداختی ما متناسب و توجیه پذیر نیست.
[1]. هتل الساحه یکی از زیر مجموعههای مؤسسه المبرات، وابسته به مرحوم محمد حسین فضل الله است که بخشی از درآمدهای آن صرف امور خیریه از جمله سرپرستی ایتام میشود.
[2]. آیت الله سید محمد حسین فضل الله، متولد نجف، مرجع تقلید شیعیان لبنان بود که در 13 تیر 1389 در سن 75 سالگی به علت خون ریزی شدید داخلی در بیمارستانی در بیروت دار فانی را وداع گفت. اگرچه از وی به عنوان پدر معنوی حزب الله یاد میشود، اما فتاوای او در حرام و خودکشی دانستن عملیاتهای استشهادی، از مسائل چالشی میان او با حزب الله و خلاف نظر صریح امام(ره) و مقام معظم رهبری بود.
نیم ساعت بعد از اذان و در تاریکی شب در رستورانی دیگر به نام الصفیر شام را تناول کرده، به جایی میرویم که عنوانش «دیدار با دانشجویان لبنانی» ذکر میشود. وارد ساختمانی در خیابان سید هادی نصر الله شده و با آسانسور، چندنفر- چندنفر به طبقهی پنجم و آخر آن رفته، بر نمازخانهی ده در پنج متر وارد میشویم و بعد از سلام و احوال با دانشجویان حاضر، دور تا دور محوطه مینشینیم.
سخن که بدینجا رسید گوینده چنین گفت که: «در یک روز و یک ساعت، با دو فرد مواجه شدم: یک غیر ایرانی شیعه و یک ایرانی صهیونیست؛ باور کنید من یک تار موی آن جوان شیعه را با آن مثلاً ایرانی عوض نمیکنم؛ شما که جای خود دارید».
[1]. مسجدی هشت ضلعی با گنبدی طلایی، ساخته شده به دستور عبد الملک بن مروان در فاصلهی سالهای 64 تا 70 شمسی، بر فراز صخرهی محل عروج پیامبر گرامی اسلام(ص).
پس از اتمام جمله، ابتدا دوستان همسفر تکبیر سر میدهند و با ترجمهی محمد برادران لبنانی در پیاش صلوات میفرستند. سخن را در همین جا ختم میکنم و به جای خود باز میگردم. بلافاصله یکی دو نفر از جوانان لبنانی کنارم میآیند و ابراز محبت میکنند. نفر سوم هم از راه میرسد و نظم و سکوت جلسه آرامآرام از میان رفته، اندکی بعد به دلیل صحبتهای گوناگونِ افراد حاضر با یکدیگر ختم جلسه اعلام میشود.
وقت رفتن است و با دوستان میبایست برای برنامهی بعدی (گردش در مناطق دیدنی شهر) آماده شویم که چند نفر از آن دانشجویان لبنانی میگویند: «اگر میتوانی بمان و نگران بازگشتت هم به هتل نباش». دعوت آنان را اجابت کرده و میمانم. در گفتگو با عدهای از آن بیست دانشجو، گاهی پرسشکنندهام و گاهی پرسششونده. کاشف به عمل میآید که اینجا ساختمان سازمان دانشجویی حزب الله است و آن جوانان نورانی همگی از اعضای حزب الله و مشغول در بخشهای مختلف آن؛ عدهای در ایران آموزش دیدهاند و برخی دیگر هم برای گذراندن دوره بهزودی عازماند. کمتر از ساعتی در جوارشان هستم و نگران از خداحافظی. ترس آن دارم که با توجه به قریب بودن حملهی اسرائیل به لبنان، شهدای نبرد آتی باشند. با آن جماعت عکسی یادگاری میگیریم و پس از خداحافظیای که بهسان وداع است، از اکثریت جدا شده با حدود پنج نفر دیگر که من و دو نفر از هم سفرانم را با ماشینهایشان به هتل میرسانند؛ آنجا خداحافظی میکنم. حدود ساعت یازده به هتل میرسیم و دو ساعت بعد میخوابم. خوابی که مرحمی بر بیخوابی چهل ساعته و چون آب بر آتش است.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.