«امروز»، پاسخ به یک تعهد و درد اجتماعی بود
خبرگزاری تسنیم: کارگردان فیلم سینمایی امروز میگوید: هیچ کس گناه خود را در ایجاد این فضای نسبتا آلوده اخلاقی به رسمیت نمیشناسد، دنبال یک قهرمان خاموش بودم که از جنس دیگران نباشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدرضا میرکریمی در گفتگو با برنامه «سودای سیمرغ» رادیو گفتگو، درباره فیلم خود، «امروز» بیان داشت: «امروز» ناشی از ضرورت تاریخی بود که برای بیان آن توقفی نیاز بود.
این کارگردان سینما ادامه داد: بعد از تجربه «یه حبه قند» - که تجربه خیلی خوبی برایم بود- فیلمنامه مشابه زیاد داشتم که راضیام نمی کرد. چیزی که فکر میکردم بعد از «یه حبه قند» برایم مهم است، اتفاقا یک تعهد و درد اجتماعی بود تا یک فرم سینمایی. دوست داشتم برای این اولویت قائل شوم و در جامعه نسبتاً عصبی و پرشتابی که دائم در حال قضاوت کردن یکدیگر هستیم و هیچ کس گناه خود را در ایجاد این فضای نسبتا آلوده اخلاقی به رسمیت نمیشناسد، دنبال یک قهرمان خاموش بودم که از جنس دیگران نباشد.
میرکریمی با دوری از عرفان خلوت گزین و دور از اجتماع بیان داشت: دیگر آن نگاه «خیلی دور، خیلی نزدیک» را دوست ندارم. دوست داشتم قهرمانم در وسط جامعه باشد، حتی اگر خاموش است، حتی اگر تظاهر میکند که نمیشنود ولی موقع جواب دادن متوجه میشویم که میشنود و حواسش به همه چیز است. آدمی باشد که اتفاقا شغلش این باشد که آدم ها را به مقصد میرساند. با یک سکوت فعالانه که ممکن است کمی اعتراض هم در آن باشد، اما اعتراض مهربانانه.
کارگردان فیلم «امروز»، شروع آرمانگرایی را از خود دانست و گفت: میخواستم قهرمان خستهای را بسازم که آرمانگرایی را از خود شروع کند، نه از جامعه. ما همه وقتی صحبت میکنیم میگوییم جامعه خراب است. کسی نقش خود را به رسمیت نمیشناسد. همین باعث شده صورت مسئله خیلی راحت شده است؛ جبر زمان و جبر اجتماع و موقعیت جغرافیایی و تاریخی و سیاسی را مقصر عنوان میکنیم و همه داریم نق میزنیم.
وی ادامه داد: میدانستم با انتخاب یک شخصیت خاموش ممکن است برای مخاطبی که چنین اشخاصی را درک نمیکند یا کنارش هستند اما نمیشناسد، سخت باشد و یک گاردی نشان دهد. چون خودمان وقتی در این موقعیت قرار میگیریم، سریعا گلیم خود را بیرون میکشیم. اما شخصیتی که بخواهد برای آبروی دیگری آبروی خودش را بدهد نیست، یا حداقل باید مورد تشویق قرار دهند. اما شخصیتی که حتی تشویق هم نیاز ندارد و دقیقا نقطه مقابل تظاهر و ریایی که در بسیاری از رفتارهای نیکوکارانه و انسان دوستانه ما به صورت رسمی در حال تبلیغ شدن است، الگویی که هیچ نوعی تظاهری ندارد و تمام این ابزارها را از او گرفته ای، نیاز امروز بود.
وی با بسیجی خواندن شخصیت «یونس» داستان خود بیان داشت: من هم جبهه بودم و بسیجی بودم. من شخصیتی را در قصهام گذاشتم که در عین حال که بسیحی است، اما بسیجی سان و رژه ای نیست. بسیجی را نمیتوان در سان و رژه برد، چرا که نه سنهایشان بهم میخورد و نه قدهایشان. وقتی میخواهی درست و مرتبش کنی یک چیز دیگری میشود، یک فرد فرمایشی و نمایشی میشود که دیگر بسیجی نیست. این آدم خاموش همه این خصوصیات را دارد. یک قهرمان ساده است. جمله ای در فیلم است که یک کارگر خسته میگوید: «خدا و خرما با هم نمیشود. اگر خلوت باشد مسافر نیست، اکر مسافر باشد خلوت نیست». یعنی راز این عرفان این است که باید در جمع باشید.
انتهای پیام/