ایجاد شبکههای پنهان برای شکار انقلابیون
خبرگزاری تسنیم:هر روزه حجم گسترده ای از گزارشات ارسالی ساواک از سوی فردوست و دفتر ویژه اطلاعات جمع بندی شده و پس از تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری در اختیار شاه قرار می گرفت تا پس از هماهنگیهای لازم درباره روش برخورد ساواک با انقلابیون تصمیم سازی شود.
به گزارش خبرنگار حوزه سیاسی خبرگزاری تسنیم ؛ هنگامی که ساواک تشکیل شد چند دستگاه اطلاعاتی امنیتی و پلیسی دیگر در کشور فعالیت داشتند و همچنانکه انتظار می رفت با آغاز فعالیت ساواک محدودیتی در کار آنها به وجود نیامد و در حیطه عمل آنها نیز تغییری داده نشد . بدین ترتیب و به رغم تمام مشکلاتی که بروز کرد و انتقاداتی که از سوی ساواک وارد شد تا پایان دوران سلطنت محمدرضا هم زمان با ساواک فعالیت این سازمانها نیز به طور موازی ادامه داشت . هر چند در حد و اندازه و حیطه عمل ساواک ظاهر نشدند، اما همان اندازه فعالیت محدود ولی همسو و موازی هم هر از گاه برای ساواک مشکلاتی به وجود می آورد. با این احوال ، شخص شاه که البته از این فعالیتهای موازی آگاهی داشت هیچ گاه برای از میان برداشتن آن اقدامی نکرد و در واقع خود مشوق این گونه فعالیتهای موازی بود تا با رقابتی که بین رؤسا و مدیران این تشکیلات متنوع به وجود می آورد، از رقابت آنان به نفع حکومت و موقعیت خود در رأس هرم قدرت بهره مند شود.
گزارشات و اسناد متعددی وجود دارد که حاکی از عدم رضایت ساواک از تداخل وظایف و حیطه عمل سایر دستگاههای اطلاعاتی امنیتی و پلیسی کشور در حوزه فعالیت آن است. شاه که به تدریج از شر رجال و نخست وزیران قدرتمند و صاحب رأی رهایی یافته بود و با گماردن افراد ضعیف الاراده و بدون شخصیت مستقل سیاسی به ریاست دولت و سایر نهادهای کشور ، در رأس حکومت احساس قدرت می کرد، با گماردن افراد و رجال مخالف و رقیب به ریاست ارتش، ساواک، شهربانی و دوایر دیگر ، دشمنی میان آنان را شدت می بخشید و به دنبال آن رقابتی پایان ناپذیر که در عین حال فسادآور می نمود، در آن میان شعله ور می شد.
بدین ترتیب تشکیلات موازی ساواک هیچگاه از میان برداشته نشد تا حکومت برای شاه لذت آفرین تر از آنی که بود بشود .بهره گیری از این سیاست ، روش حکومتی محمدرضا بود و این گونه رقابت افکنی میان دستگاهها و دوایر حکومتی به تشکیلاتی نظیر ساواک، شهربانی و ارتش اختصاص نداشت . او همیشه از افراد و شخصیتهای با کفایت متنفر بود و امیدوار بود با ایجاد اختلاف و رقابت میان رجال حکومت و دوایر مختلف دولتی و حکومتی با اطمینان خاطر بیشتری به حکومت ادامه دهد. ... همه با هم رقیب بودند و این رقابت را شاه تشویق می کرد. ارتش را به واحدهای مختلف تقسیم کرده بود و با هر فرماندهی جداگانه ارتباط داشت و آنها در حال رقابت با هم بودند. همه سازمانها از ساواک بیمناک بودند.
با همه اینها شاه دستگاه امنیتی دیگری در مقابل ساواک قرار داده بود. بازرسی شاهنشاهی شهربانی رکن 2 ستاد ارتش که مستقیماً به شاه گزارش می دادند و در اکثر مواقع گزارش یکدیگر را خنثی می کردند ... در زمان نصیری و عامل فعالش پرویز ثابتی ، رعایت هیچ اصولی را نمی کردند که تجاوزات و تعدیات فراوان شد. دست به کشتارها و تصفیه ها زده شد... اما چنانکه شاه تصور می کرد در بلندمدت اینگونه رقابت افکنی و ایجاد دستگاههای موازی اطلاعاتی امنیتی نفعی برای او نداشت . هنگامی که قهر انقلابی مردم ایران بساط سلطنت استبدادی را که دچار فساد درمان ناپذیری شده بود، با تهدید جدی مواجه ساخت، همین تشتت در نظام اطلاعاتی کشور خود عاملی شد برای غفلت حکومت از مجموعه حوادثی که ، در کشور در حال گسترش بود .
در طول دوران پیروزی انقلاب اسلامی 1356 ، 1357 دستگاههای اطلاعاتی و موازی با ساواک نیز نتوانستند به وحدت عمل معقولی دست یابند .رقابت درونی رؤسای دوایر انتظامی و اطلاعاتی موازی با ساواک در دوران انقلاب ، رژیم پهلوی را از مواجهه با بحران پیش آمده متحیر و سرگردان ساخت . احسان نراقی که در ماههای پایانی عمر رژیم با شاه ملاقات کرده بود تا جهت مهار بحران مشاوره هایی به او دهد، درباره اثرات و نتایج سوء وجود رقابت میان ساواک با سایر دستگاههای انتظامی و اطلاعاتی در گسترش هر چه بیشتر تحرکات انقلابی به شاه چنین میگوید:
اعلی حضرت، همیشه میان پلیس، ساواک و ارتش رقابتهایی وجود داشته است . احتمالاً، به دلیل آنکه یکی بر دیگری تفوق نیابد، شاید خود شما در دوره ثبات، چنین رقابتی را حفظ می کردید؛ اما اگر در آن موقع قادر بودید تا این چشم و هم چشمی را اداره نمائید و بر آن حاکم باشید، امروز دیگر چنین حالتی وجود ندارد؛ زیرا بحران عمیقی که در جامعه و رژیم پدید آمده، عامل مکملی در تقویت منازعه ها شده است. چنانچه از نزدیک وضعیت را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که این رقابت ناسالم، منشأ بسیاری از درگیریها با مردم است، که هر روز موجب کشته و مجروح شدن عده ای می گردد. مثلاً در تهران، تضاد میان دولت نظامی با ساواک بسیار شدید است . تیمسار مقدم [ رئیس ساواک] به لطف تجربیاتی که دارد، وضعیت را بهتر از تیمسار اویسی، فرماندار نظامی تهران، درک می کند؛ زیرا اویسی همه چیز را با زور می خواهد حل کند...
فرمانداری نظامی
از مهمترین واحدهای اطلاعاتی پلیسی کشور تا هنگام تشکیل ساواک ، فرمانداری نظامی بود که ریاست آن را تیمور بختیار بر عهده داشت . این واحد بلافاصله پس از سقوط دولت مصدق ، به منظور تعقیب، دستگیری و سرکوب مخالفان سیاسی حکومت آغاز به کار کرد و تا هنگامی که ساواک سر و سامان یافته، فعالیتش آغاز شود، فرمانداری نظامی با شدت وحدت تمام وظایف محوله را انجام می داد. در سه سال و نیم فعالیت فرمانداری نظامی ، بزرگترین شبکه مخفی حزب توده در نیروهای انتظامی و ارتش کشف و از میان برداشته شد و به حزب توده آسیبهای جدی وارد آمد. در همان حال نیز سایر مخالفان سیاسی و مذهبی حکومت به شدت سرکوب شدند.
ژاندارمری
از دیگر واحدهای انتظامی آن دوره ژاندارمری بود که پس از جنگ جهانی دوم توسط کارشناسان نظامی و اطلاعاتی امریکا تجدید سازمان شد و همکاری امریکا با این نیرو تا اواخر عمر رژیم پهلوی ادامه یافت . ژاندارمری چندان در حیطه اطلاعاتی و ضدجاسوسی فعالیت نداشت و بیشتر وظیفه امنیتی و پلیسی را در نقاط مختلف کشور برعهده داشت . با این حال بر حسب حیطه گسترده جغرافیایی که داشت ، به طور غیرمستقیم در برخی زمینه های اطلاعاتی امنیتی که ارتباط مستقیمی با وظیفه پلیسی و انتظامی آن داشت فعالیتهای محدودی می کرد.
دژبانی ارتش
از دیگر واحدهایی که فعالیت اطلاعاتی محدودی داشت دژبانی ارتش بود که حیطه عمل و فعالیت آن مورد توجه جدی قرار نگرفت و فعالیت آن در محدوده ارتش باقی ماند.
تشکیلات اطلاعاتی خصوصی
به دلیل ضعف اطلاعاتی و فقدان دستگاه اطلاعاتی امنیتی کارآمد و انسجام یافته در دهه 1320 شاهد شکل گیری برخی تشکیلات اطلاعاتی خصوصی از سوی نخست وزیران وقت هستیم . قوام السلطنه به دلیل ضعف اطلاعاتی موجود در دولت برای امور روزمره دوران زمامداریش، سرویس اطلاعاتی جاسوسی محدودی تشکیل داد که فقط برای شخص او فعالیت می کرد. احمد آرامش که ارتباط نزدیکی با قوام السلطنه داشت و مدتی هم معاون نخست وزیر بود، در خاطراتش به گوشه هایی از فعالیت این سرویس مخفی اشاراتی دارد. احمد آرامش تصریح دارد که دستگاه اطلاعات مخفی قوام السلطنه نخست وزیر وقت مأمورین ... دستگاه اطلاعات نخست وزیر [ قوام السلطنه] زیرنظر شخص او فعالیت می کرد احمد آرامش در جایی از خاطرات خود به گوشه هایی از حیطه فعالیت دستگاه اطلاعاتی جاسوسی قوام السلطنه چنین پرداخته است:
باری، قوام یک روز پس از بیست و پنجم آذر، یعنی بلافاصله بعد از بازگشت از آذربایجان،در خصوص برنامه آینده کشور با نگارنده مذاکرات مفصل به عمل آورد . ضمن این مذاکرات چنین تصمیم گرفته شد که از اداره اطلاعات سرّی نخست وزیری که زیرنظر مستقیم نخست وزیر و این جانب، و از محل درآمد حزب دموکرات ایران اداره می شد و مخفیانه به منظور کسب اطلاع از برنامه و تاکتیک سران فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده فعالیت می کرد کماکان استفاده شود.
سازمان اطلاعاتی کوک
درباره وجه تسمیه واژه کوک اطلاعات متقنی در دست نیست . با این حال گفته شده این واژه ترکیبی از سه کلمه کجور ، کلارستان و نور است که هر سه از شهرهای استان مازندران هستند. گفته شده است که سازمان کوک از ابتکارات رکن 2 ارتش بود و هویت مخفی داشت که هدف آن مقابله با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود . اما به تدریج حیطه فعالیت آن گسترش یافت و مراقبت و کنترل طرفداران مصدق و جبهه ملی را نیز برعهده گرفت . سازمان کوک تشکیلاتی بود که اساساً از دربار و شخص شاه حمایت میکرد و اعضای آن به تدریج در سراسر کشور در دوایر دولتی، وزارتخانه ها و سایر بخشهای جامعه نفوذ کردند . عمده فعالیت آنها در راستای تقویت دربار و شاه در برابر مخالفان سیاسی او بود .
هرگاه موضوع مهمی پیش می آمد اعضای کوک جلسات مخفی تشکیل می دادند و درباره چگونگی برخورد با آن به تبادل نظر، گفتگو و رایزنی می پرداختند . سازمان کوک ارتباطات اطلاعاتی و خبررسانی قدرتمندی داشت که سراسر کشور را با مرکز و دربار مربوط می ساخت. طی سالهایی که ساواک تأسیس شد و فعالیتش را آغاز کرد، سازمان کوک همچنان اقداماتش را ادامه داد و به نیروی اطلاعاتی جاسوسی قابل اعتنایی تبدیل شد . فعالیتهای این سازمان موازی با فعالیتهای اطلاعاتی امنیتی ساواک بود و مراکز اطلاعاتی و پایگاههای خبررسانی آن مستقلانه اخبار و اطلاعات حوزه فعالیت خود را به مرکز گزارش می دادند. منوچهر هاشمی آخرین مدیرکل اداره هشتم ساواک ( ضدجاسوسی) در خاطراتش در این باره می نویسد:
در ایامی که مسئولیت ساواک فارس را داشتم، روزی رئیس اداره پست استان از من سئوال به « کوک » کرد، چرا در جلسات سازمان کوک شرکت نمی کنم. من اولین بار بود که کلمه گوشم می خورد. پرسیدم کوک چیست و جلسات آن کی و کجا تشکیل می شود؟ جواب داد، جلسات اعضای اصلی و بنیانگذاران کوک در منزل سرلشکر همت، شهردار شیراز تشکیل می شود، ولی از چگونگی تشکیل جلسات فرعی و اعضای دیگر اطلاعی ندارم .اما می دانم که گزارشها و صورت جلسات کمیته های فرعی، بعضاً در جلسات اصلی مطرح می شود. از نحوه اظهارات او استنباط کردم او خودش عضو سازمان کوک است و در جلسات مربوط به آن در منزل تیمسار همت شرکت می کند.
روزی او را به خانه دعوت کردم و سعی کردم درباره سازمان کوک اطلاعات بیشتری کسب نمایم. او ضمن صحبت درباره مسائل مختلف، به اختلافات بین رئیس دانشگاه شیراز و تعدادی از استادان اشاره کرد و گفت اختلاف طرفین سبب ایجاد تشنج در محیط دانشگاه است. دانشجویان از این موقعیت استفاده می کنند و کلاسهای درس را به هم می ریزند و در فرصتهای مقتضی و با به دست آوردن بهانه، مبادرت به تظاهرات می کنند . او اضافه کرد اختلاف رئیس دانشگاه که پزشک است و مطب خصوصی دارد و چندین شغل و پست و مقام دیگر را هم یدک می کشد با استادان، در جلسه کوک مطرح و درباره آن اتخاذ تصمیم شده، و نتیجه در صورت جلسه درج و طی گزارشی به ستاد ارتش منعکس شده است.از اظهارات رئیس اداره پست و قرائن دیگر به دست آمده، از جمله نامه های رسیده از ساواک مرکز که در آنها به اختلاف رئیس دانشگاه و استادان اشاره و به بعضی مطالب تقریباً سری در این مورد انگشت گذارده می شد، یقین حاصل کردم که سازمان دیگری وجود دارد که اخبار استان را به مرکز گزارش می نماید.
منوچهر هاشمی در استان خراسان هم از فعالیت تشکیلات سازمان کوک اطلاع پیدا کرد:
هنگامی که با سمت ریاست ساواک استان خراسان به مشهد منتقل شدم، اطلاع پیدا کردم این سازمان در مشهد هم فعال بوده و یکی از امرای بازنشسته ارتش آن را اداره می کرده است. فعالیت این سازمان پس از مدتی بسیار محدود شد . از سرنوشت بعدی آن بی اطلاع هستم.
سازمان کوک به ویژه گزارشات مکرری درباره عملکرد ساواک تهیه کرده و برای مسئولان در تهران ارسال می کرد. افرادی که در آن عضویت می یافتند سوگند وفاداری یاد می کردند که از نظریات آن سرپیچی نکنند ، در چارچوب طرحهای ارائه شده فعالیت نمایند عضویت در آن تنها با معرفی افراد سرشناس و معتمد صورت می گرفت. هر گاه تشخیص داده می شد فردی در حوزه فعالیت سیاسی، اداری و اجتماعی اش به شاه و سلطنت وفادار بوده و از شایستگی های لازم برخوردار است، ترتیب عضویت او در کوک فراهم می شد:
درباره سابقه سازمان کوک و اعضای آن، از رئیس اداره پست سئوال کردم، او گفت، این سازمان سالهاست به ابتکار اداره دوم ستاد ارتش تشکیل شده است. در حال حاضر رئیس آن سپهبد کیا رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران می باشد. سازمان، انتخاب عضو، تشکیل جلسات و سایر برنامه های آن، عیناً از روی الگوی فراماسونری اقتباس شده است . بدین ترتیب که پذیرش عضو جدید با معرفی یکی دو نفر از اعضاء و تصویب اکثریت در جلسه اصلی با ادای سوگند صورت می گیرد. برای توسعه فعالیت و جلب اعضای جدید هم به این صورت عمل می شود که افراد و اشخاص سرشناس و قابل اعتماد از طبقات مختلف با موقعیت اجتماعی ممتاز نشان می شوند و با تماس و معرفی اعضا به عضویت سازمان درمی آیند. پس از تصویب عضویت و ادای سوگند از طرف عضو جدید برای وفاداری به اهداف سازمان، وظایف او توضیح داده می شود.
وظیفه اعضا، شناسایی مخالفین رژیم در سطوح بالای اجتماع و هم چنین جمع آوری اطلاعات درباره رؤسای ادارات و سازمانهای دولتی و بخش خصوصی و سایر فعل و انفعالاتی است که در منطقه صورت می گیرد. درباره مسئولین ادارات و مؤسسات ، نسبت به سوءاستفاده آنان از موقعیت و نیز فساد ادارات گزارشهای مستندی تهیه و در جلسات مطرح می شود که پس از بررسی و درج مسایل مطروح در صورتجلسات، مراتب به مرکز گزارش می شود. با به دست آوردن این اطلاعات به این نتیجه رسیدم اطلاعیه های مکرری که از ساواک مرکز می رسد و در آنها به نکات متعددی در حوزه عمل ساواک استان اشاره می شود، غالباً از اختلافات محلی اشخاص و مقامات با همدیگر سرچشمه می گیرد، از ناحیه سازمان کوک به تشکیلات مرکزی آن گزارش می شود و در مرکز هم از آن طریق به ساواک منعکس می شود. مراتب را به مرکز گزارش کردم و استعلام نمودم، اگر صلاح است در جلسات سازمان کوک که به وسیله اداره دوم ستاد ارتش به وجود آمده و مانند ساواک کار می کند، شرکت کنم . قبل از اینکه جواب دریافت کنم، سپهبد بختیار ، سپهبد کیا و سرلشکر علوی مقدم رئیس شهربانی، هم زمان از شغل خود برکنار شدند . من هم به استان خراسان مأمور شدم و مسئله کان لم یکن ماند.
اولین رئیس کوک ، حاجی علی کیا در 1285 ش. در مازندران متولد و در دوران جوانی وارد ارتش شده بود . وی مدتها برای تحصیل علوم نظامی و سایر مأموریتهای محوله در کشورهای اروپایی اقامت داشت و در همان دوران دوره عالی ستاد را در دانشگاه جنگ سوئد گذراند. پس از بازگشت به کشور مورد توجه سپهبد رزم آرا قرار گرفته و به ریاست بخش تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد . او به زودی از طرفداران جدی دربار و شخص شاه شد. در دوران نخست وزیری مصدق به دلیل حمایتش از شاه و دربار بازنشسته شد ، ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، شاه او را به ارتش بازگردانید و طی سالهای 1334 1336 ش. از مهمترین نفوذیهای شاه در ارتش محسوب می شد . او در 1336 و به دنبال عزل سرلشکر قرهنی، به ریاست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد ؛ مدتی بعد نیز درجه سپهبدی گرفت .
شاه بر آن بود تا با گماردن او به ریاست رکن 2 ارتش ، رقیب قدرتمندی در برابر تیمور بختیار علم کند که به تازگی به ریاست ساواک منصوب شده بود . در آن دوره سپهبد حاجی علی کیا بر سازمان کوک هم ریاست داشت . حاجی علی کیا تقریباً هم زمان با تیمور بختیار و در 1339 ش. بازنشسته شد 2 و در دوره علی امینی دستگیر و زندانی شد . در دوران زندان هم ارتباط او با اعضای سازمان کوک قطع نشد. ساواک در این باره چنین گزارش داده است:
سازمان کوک وابسته به تیمسار سپهبدکیا که اعضای آن در وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی هنوز ارتبا ط خود را با یکدیگر حفظ کرده اند مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور می گیرند و ا جرا می کنند و با شروع محاکمه نامبرده طبق دستوری که به آنها داده شده در همه جا شایع کرده اند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس حکومت نظامی که دست نشانده تیمسار کیا خواهد بود روی کار خواهد آمد و آقای دکتر امینی و چند نفر از وزراء کابینه ایشان از جمله آقایان الموتی و درخشش را محاکمه و اعدام خواهد نمود. ( سند 3 .( 1341/ 2/ ساواک 31)
حسین فردوست معتقد است که سازمان کوک در 1336 ش. به ریاست حاجی علی کیا تشکیل شد و در همان سالها شبکه این سازمان در سراسر کشور گسترش یافت . پس از کیا ، سرلشکر همایونی به ریاست سازمان کوک منصوب شد ؛ اما این جابجایی به نفوذ حاجی علی کیا در سازمان کوک پایان نداد . با این حال سازمان کوک به تدریج انسجام سابقش را از دست داد و اعضا که از مدیریت و سازماندهی آن رضایت چندانی نداشتند از قبول مسئولیتهای محوله سرباز می زدند. ساواک در 15 خرداد 1344 در این باره چنین گزارش می دهد:
در حال حاضر سازمان مخفی کوک با بی نظمی و بی توجهی شدید اعضای خود مواجه شده و اکثر کمیته ها تشکیل جلسه نمی دهند و شدیداً از طرز عمل به اولیاء سازمان انتقاد می کنند و چون طبق معمول در اکثر حوزه ها هنگام تشکیل جلسات آنها یک نفر نماینده از سازمان کوک معرفی و در جلسات کمیته ها شرکت می کند اعضاء کمیته ها به نماینده اعزامی از مرکز سازمان کوک فوق العاده بی اعتنایی می کنند و به آنها می گویند شما به عنوان کارمند سازمان کوک از دستگاه حقوق می گیرید و باید در مقابل دریافت حقوق انجام وظیفه کنید ولی اعضاء کمیته ها که پولی دریافت نمی کنند وظیفه در مقابل سازمان ندارند، به ویژه آنکه سرلشکر همایونی و سایر اولیاء کوک توجهی به خواسته ها و نظرات اعضای کمیت هها ندارند.کمیته مربوط به سپهبد کیا به هیچ وجه تشکیل نمی شود و رابطه ایشان با سازمان کوک به کلی قطع شده و گله و کدورت شدیدی با سرلشکر همایونی دارند. لیکن عده زیادی از اولیاء و کارمندان سازمان کوک با تیمسار کیا رابطه و دوستی خود را حفظ کرده اند.
حسین فردوست که به دلیل ریاست بر دفتر ویژه اطلاعات و ارتباط نزدیکش با شخص شاه اطلاعات قابل توجهی درباره سازمان کوک داشت ، معتقد است این سازمان در اواخر دوره ریاست حاجی علی کیا از رونق افتاد و علت آن نیز فساد کیا بود . گزارشات سازمان کوک مستقل از سایر گزارشات دستگاههای اطلاعاتی امنیتی و عمدتاً از طریق دفتر ویژه و شخص فردوست در دسترس شاه قرار می گرفت و شاه تا حد زیادی از کیفیت و حیطه عمل آن آگاهی داشت . با این حال فعالیت سازمان کوک در نظر فردوست از اهمیت قابل توجهی برخوردار نبود. وی درباره فراز و فرود سازمان کوک چنین اظهارنظر کرده است:
سازمان به هر حال، سپهبد کیا در یکی از جلسات ملاقات خصوصی به من گفت که را او تشکیل داده و هدف آن پی بردن به نارضائیهای عمومی و فساد مقامات در کوک سطح کشور است. ولی با شناخت تدریجی او متوجه شدم دو موضوعی که اصلاً به آن علاقه ندارد یکی رفع نارضائی در اجتماع و دیگری فساد مقامات است . بعداً فهمیدم که کیا از فساد مقامات حداکثر استفاده را می برد و هر مقام نظامی ولو یک سپهبد و هر مقام غیرنظامی ولو وزیر یا استاندار را با یک گزارش به محمدرضا از کار برکنار می کند. حال فساد واقعی باشد یا ساختگی و از این راه در ارتش و خارج از ارتش برای خود نفوذی غیرقابل تصور ایجاد کرده و همه از او بیم دارند. به سرلشکر همایونی واگذار شد و چون او « سازمان کوک » ، پس از اینکه کیا بازنشسته شد با محمدرضا ملاقاتی نداشت ( در آن سطح لازم نبود ) از من خواهش کرد که هفته ای یک را به دفتر تحویل دهد که از آن طریق به اطلاع محمدرضا « سازمان کوک » بار گزارشات برسد. من هم قبول کردم . یک سرهنگ به دفتر می آمد، او را می پذیرفتم و پاکت گزارشات را به من تحویل می داد و احتراماً چند دقیقه با او صحبت می کردم. یک بار از او سئوال کردم که شعبه دفتر خلاصه آنها را به تصویب من می رساند که به « کوک » در این گزارشات از اطلاع محمدرضا برسد هیچگاه از یک مسئله سیاسی بحثی نیست . چطور این سازمان عریض و طویل در سطح کشور نتوانسته از یک فعالیت سیاسی انحرافی اطلاعی حاصل کند؟ گفت : چرا، اطلاعات سیاسی هم هست ولی نمی دانم سرلشکر همایونی از چه طریقی نسبت به آنها عمل می نماید، گفتم: همین مأمورین معمولی که نارضاییها را گزارش می دهند از فعالیتهای انحرافی نیز مطلع می گردند؟ گفت : در بین آنها عنصری هست که قادر به کسب چنین اطلاعاتی هستند، اگر اجازه فرمائید به سرلشکر همایونی بگویم یک نسخه از آن اطلاعات سیاسی را هم در پاکت جداگانه به شما تحویل دهم . گفتم: خیر، لابد ایشان راهی دارند که به اطلاع محمدرضا برسد. دفعه بعد از طرف سرلشکر همایونی بابت وجود داشت ( شاید تا انقلاب هم وجود « کوک » این راهنمایی تشکر کرد، ولی تا زمانی که داشت) اطلاعات سیاسی به دفتر ارسال نشد . مسئله ای که گفته سرهنگ فوق را درباره اطلاعات سیاسی تأیید می کرد این بود که بر اساس آمارهایی که در شعبه 2 دفتر تنظیم نموده بودند، پس از گذشت یک سال به من گزارش دادند که تعداد گزارشات تحویل شده سازمان » در استانهای شمالی حدود ده برابر سایر استانها است. پس در « سازمان کوک » از تعداد پرسنل مربوط به نارضاییها در شمال ده برابر سایر استان ها بوده و بالطبع کوک عناصر فعال سازمان در جبه سیاسی هم در شمال باید حدود ده برابر سایر استانها باشد.
چون در دو سازمان بی سیم و ماهوتیان علاقه انگلیسیها فقط به استانهای شمالی بوده است، هم سازمانهای قوی در استانهای شمالی استقرار یافته بود و در پوشش « سازمان کوک » در کشف نارضایی با استفاده از عناصر متخصص در براندازی و جاسوسی می توانسته از فعالیتهای سیاسی شوروی در استانهای شمالی مطلع گردد.
رکن 2 ( اداره دوم) ارتش
رکن 2 ارتش که پس از مدتی به اداره دوم ارتش تغییر نام داد فعالیتهای محدودی در عرصه اطلاعات داخلی داشت و عمده وظیفه آن نیز ضداطلاعات و جمع آوری اخبار و اطلاعات از کشورهای خارجی بود . گفته می شد گزارشات نهایی آن تا اواخر دهه 1320 برای شاه و نخست وزیری فرستاده می شد و گویا در مقاطعی نسخه ای از آن گزارشات به اشرف پهلوی نیز تسلیم می شد. غلامرضا مصور رحمانی عمده وظایف رکن 2 ارتش را جمع آوری اطلاعات خارجی و امور ضدجاسوسی برشمرده است:
اساس کار رکن دوم ستاد کل، کسب اطلاعات نظامی از خارج کشور است . این اطلاعات، باید روی سلاحهای جدید، مداخله تکنولوژی در تأثیر سلاحها از حیث برد، دقت، نشانه گیری در خنثی کردن رزمجویان، روحیه، و به خصوص روشهای جنگی جدید و تحولات سیاسی اتحادها و سیستم مخابراتی دشمنهای متعرض احتمالی، تمرکز یابد.
چون دشمن احتمالی همواره موجبات تعرضی خود را به طرف کمال می برد، پس رکن دوم وظیفه دارد با ایجاد شبکه های تجسسی وسیع، کارآگاهانه و هوشیارانه در خارجه، علی الدوام، آگاهی خود را بالا ببرد و به تجسس خود ادامه دهد تا یقین حاصل کند در روز مبادا، عده ای خودی در اثر مواجهه با اوضاع غیر مترقب و یا در برخورد به انواع سلاحهای پیش بینی نشده، دچار غافلگیری و عوارض شوم آن نشوند. بدین ترتیب حیطه عمل و وظایف رکن 2 ارتش در مقاطع مختلف دچار نوسان می شد .
هر از گاه بر اساس تصمیمات مسئولین امر برای امور اطلاعاتی امنیتی داخل کشور نیز از خدمات رکن دوم بهره گرفته می شد. با تمام این احوال، در همان حیطه فعالیتهای اطلاعات خارجی و ضدجاسوسی نیز رکن 2 ارتش کارنامه قابل قبولی نداشت و بسیاری از اطلاعات و گزارشات ارسالی مأموران آن از کشورهای خارجی فاقد ارزش اطلاعاتی بود . در این باره گفتگوی غلامرضا مصور رحمانی با رئیس وقت رکن 2 ارتش سرلشکر حسن پاکروان قابل توجه است:
بر اثر گزارشهای حاد سرکنسول ایران در بصره و تکرار رسیدن اخبار وحشت آور از مسافرین تازه وارد از عراق، قرار شد هر چه زودتر به عراق بروم تا اوضاع را در محل مشاهده و تحقیق کنم و بلافاصله به تهران برگردم و نتیجه را به استحضار شخص دکتر محمد مصدق برسانم.
در تمام پرونده هایی که مورد مطالعه ام واقع شده بود اثری از گزارشهای شبکه اطلاعاتی محرمانه دولت ایران در عراق به نظرم نرسید . یک روز صبح اول وقت رفتم نزد پاکروان و خواهش کردم آن گزارشها را در اختیارم بگذارد که در دفتر رکن دوم مطالعه کنم و پس دهم. گفت: پرونده ها را هر چه بود قبلاً در اختیارتان گذاشتم دیگر چیزی نیست که به شما واگذار شود.گفتم: آن پرونده ها یا مربوط به اظهارات مسافرین بود و یا گزارش سرکنسولگری . منظورم پرونده های اطلاعات محرمانه ای است که از مأمورین مخصوص رکن دوم در محل و یا سایر مأمورین مخفی محلی به شما رسیده.گفت: همانطور که گفتم چیز دیگری نیست تا به شما واگذار شود و پروندة اطلاعات محرمانه نداریم.
با تحیر تمام گفتم: پس مأمورین مخفی شما در عراق اطلاعات خودشان را به چه مقامی می دهند و گزارشهای آنها در کدام دفتر متمرکز می شود؟گفت: ما در عراق اساساً عوامل استخباری نداریم که به ما گزارشهایی بدهند. از این جواب غرق در بهت شدم و گفتم می فرمائید سازمان نیروی دفاعی و سازمان سیاسی کشور در کشور همسایه مطلقاً دارای عوامل استخباری نیستند؟ گفت: متأسفانه همینطور است.دیگر ادامه مذاکره معنی نداشت . خداحافظی کردم و بیرون آمدم و از اینکه سازمان دفاعی کشور تا این اندازه سطحی و عاری از حس مسئولیت است حالت تأسف فوق العاد های درخود احساس کردم.
من اطلاع داشتم که رکن دوم مأمورین خفیه بسیاری در خدمت داشت و تصورم بر این بود که همه یا لااقل اغلب آنها همان طور که در سایر ارتشها معمول است، برای کسب اطلاع از کشورهای خارجی و به خصوص دشمنان احتمالی، فعالیت می کنند ولی آن روز متوجه دشمن احتمالی را تشکیل می داد! « خودی » شدم برای مأمورین استخباری ارتش ما پس از کودتای 28 مرداد 1332 در رکن 2 ارتش هم تغییراتی روی داد و بار دیگر وظیفه اطلاعات و امنیت داخلی نیز برعهده آن نهاده شد تا با همکاری فرمانداری نظامی ، مخالفان سیاسی حکومت را تحت تعقیب قرار دهد . مدت کوتاهی پس از کودتا ، حسن پاکروان از ریاست رکن 2 ارتش کنار گذاشته شد و به جای او سرهنگ مصطفی امجدی منصوب شد. با این حال چنانکه انتظار می رفت تحول قابل اعتنایی در رکن 2 و کیفیت فعالیت آن در عرصه داخلی و نیز خارجی رخ نداد . هنگامی که ساواک تشکیل شد و تیمور بختیار از فرمانداری نظامی کناره گرفت و به ریاست ساواک منصوب شد، شاه درصدد برآمد به رکن 2 ارتش هم پر و بالی بدهد و آن را در برابر ساواک و تیمور بختیار مطرح سازد . به همین دلیل سرلشکر حاجی علی کیا را که از مخالفان و رقبای سرسخت بختیار بود به ریاست رکن 2 ارتش منصوب کرد و او توانست رکن 2 ارتش را به عنوان رقیبی قابل اعتنا در برابر ساواک علم کند. در دوره ریاست کیا، رکن 2 ارتش ، هم در عرصه اطلاعات و امنیت داخلی و هم در عرصه ضدجاسوسی و اطلاعات خارجی گزارشات مستقلی تهیه و تنظیم کرده به شاه ارائه می داد و این روند تا پایان دوره سلطنت محمدرضا شاه کماکان ( با نوساناتی چند ) ادامه یافت . رقابت رکن 2 و ساواک در امور اطلاعاتی و ضدجاسوسی به حدی آشکارا و عیان می نمود که حتی مخالفان حکومت از آن آگاهی یافته بودند . محمدعلی عمویی به گوشه هایی از رقابتهای اطلاعاتی امنیتی ساواک و رکن دوم ارتش چنین اشاره می کند:
... اینک در پایان سال 38 و اوایل سال 39 شاهد ندامت بازیهای مبتذل و سبک مشتی عوام هستیم که همه روزه در حیاط زندان و با حمایت زندانیان، برگزار می شود. بار « طاعون زده » دیگر فضای حیاط خفقان آور شده است و رفقای ما به منظور پرهیز از رویارویی با آن تملق گوییها و ریاکاریها، از راهرو، و حتی اتاق بیرون نمی رفتند و به ندرت از هواخوری چند ماهی نگذشته بود که با « جاسوسان چترباز » حیاط استفاده می کردند. از عمر حضور احاله پرونده هایشان به دادرسی ارتش و پس از رسیدگی به محتویات آن پرونده ها، دستور تلقی شد . معلوم شد که ماجرا، « کَاَن لَم یکُن » آزادی آنها از زندان صادر شد و جرایمشان داستان رقابت بین دستگاههای گوناگون اطلاعاتی کشور بوده است . ضداطلاعات ارتش برای فعال نشان دادن خود دست به چنان پرونده سازی رسوا می زند تا در برابر ساواک خودی نشان دهد، اما رکن دوم گارد بی اساس بودن آن پرونده ها را به دفتر مخصوص شاه گزارش می کند... با این کار، هم آنها را از بند رها می کند.
گارد جاویدان
گارد جاویدان از ابتکارات دوران سلطنت محمدرضا بود که حفاظت و حراست از شاه را « گردان گارد » برعهده داشت . پیش از تشکیل گارد جاویدان واحدهایی از ارتش تحت عناوین این وظیفه را عهده دار بودند . شاه در اواسط دوران سلطنت تصمیم گرفت « هنگ گارد » و واحد اختصاصی برای این مهم تشکیل دهد که به نوعی یادآور گارد جاویدان ایران باستان هم باشد.
گارد جاویدان با تلاشهای حسین فردوست تشکیل گردید و سازماندهی شد و تا پایان دوره سلطنت محمدرضا هم به تدریج از لحاظ کمی و کیفی گسترش یافت . گارد جاویدان وظیفه نگهبانی و حفاظت از شاه و کاخهای او را برعهده داشت و کمتر در حیطه امور اطلاعاتی وارد می شد. با این حال با تمهیدات دفتر ویژه اطلاعات و شخص حسین فردوست معدودی از اعضای آن وظیفه غیررسمی حفاظت اطلاعات گارد را برعهده داشتند و مستقیماً با فردوست و دفتر ویژه او در ارتباط بودند . در اواخر دهه 1340 تلاشهایی صورت گرفت تا ساواک بر فعالیت گارد جاویدان نظارت اطلاعاتی امنیتی داشته باشد . وزیر دربار وقت 3 او در این باره مدتها با حسین فردوست که رئیس افسران باشند امیراسدالله علم مصر بود دفتر ویژه اطلاعات و قائم مقام ساواک بود به گفتگو پرداخت تا راهی برای عملی شدن این طرح پیدا کند . با این حال گارد جاویدان هیچ گاه به طور رسمی تحت نظارت و کنترل ساواک قرار نگرفت؛ اما دفتر ویژه اطلاعات و شخص حسین فردوست تا اواخر عمر رژیم پهلوی بر عملکرد آن کنترل داشت . با این حال مدرکی به دست نیامده که حاکی از وجود رقابت میان گارد جاویدان و ساواک در عرصه امور اطلاعاتی و جاسوسی باشد.
شهربانی و ساواک
چنانکه آمد پس از سقوط رضاشاه دستگاه شهربانی به طور کلی و اداره تأمینات و پلیس سیاسی ( آگاهی) آن به طور خاص اعتبار پیشین را از دست داده و تا مدتها پلیس سیاسی و اداره آگاهی شهربانی منفعل باقی ماند . این روند تا پایان دوران نخست وزیری مصدق با نوساناتی چند ادامه داشت . در پی کودتای 28 مرداد 1332 و حوادثی که به دنبال آن در عرصه سیاسی، اجتماعی کشور رخ داد ، بار دیگر شهربانی مورد توجه جدی قرار گرفت و تشکیلات آگاهی و اطلاعاتی آن همگام با فرمانداری نظامی و رکن 2 ارتش در تعقیب و سرکوب مخالفان سیاسی رژیم مشارکت فعالی داشت . با تشکیل ساواک ، شهربانی هم به تدریج دوران رکود و انفعالش را پشت سر نهاده و در رقابتی تنگاتنگ با این سازمان جدید ، وظایف پلیسی اطلاعاتی و امنیتی گسترده ای برعهده گرفت. این روند تا واپسین دوران سقوط رژیم پهلوی کماکان ادامه یافت . در این میان ، شاه چنانکه مرسومش بود ، همواره افراد رقیب و مخالف یکدیگر را در رأس شهربانی و ساواک قرار می داد تا از نتایج این انتصاب آگاهانه بهره گیرد. از شهریور 1332 افراد زیر به ترتیب در رأس شهربانی قرار گرفتند:
سرلشکر علوی مقدم از شهریور 1332 تا شهریور 1339 ، سرتیب امیر انصاری از شهریور تا آبان 1339 ، سپهبد نعمت الله نصیری از آذر 1339 تا بهمن 1343 ، شهریور تا آبان 1339 ، سپهبد صدری از دی 1349 تا مرداد 1352 ، محسن مبصر از بهمن 1343 تا دی 1349 سپهبد صمدیان پور از مرداد 1352 .
با نگاهی گذرا به نمودار سازمانی و تشکیلات اداری شهربانی در اواخر دوره محمدرضا پهلوی آشکار می شود که رسته های اطلاعاتی امنیتی و جاسوسی و نیز کارآگاهی آن از مهمترین بخشهای این مجموعه محسوب می شد. شهربانی علاوه بر امور اطلاعاتی امنیتی و کارآگاهی داخلی ، در بخش ضداطلاعات نیز فعالیت می کرد . بدین ترتیب فعالیتهای اطلاعاتی ضدجاسوسی آن تا حد زیادی موازی با اقدامات ساواک بود . نمودار سازمانی و تشکیلاتی شهربانی کل کشور در اواخر دوره پهلوی دوم به شرح زیر بود:
چنانکه از ساختار تشکیلاتی شهربانی برمی آید حداقل سه بخش مهم ( از پنج بخش ) آن عرصه اطلاعاتی و ضداطلاعات، امور پلیسی و جلوگیری از اغتشاشات؛ و امور آگاهی و تشخیص هویت و کشف جرم فعالیت می کرد که مشابهت تامی با وظایف ساواک داشت . اینکه اداره زندان شهربانی هم از فعال ترین بخشهای آن محسوب می شد . چنانکه در های بعدی خواهیم دید ساواک بر زندانهای کشور سیطره داشت و مدیریت و هدایت زندانها با حیطه فعالیت و وظایف آن در عرصه امنیت داخلی مرتبط بود.
1- رئیس شهربانی کل کشور 2- قائم مقام رئیس شهربانی کل 3- معاون اداره کل ستاد بازرسی کل 4- تشریفات 5- تربیت بدنی 6- طرح و بررسی و آمار 7- گروه تحقیقات جرایم 8- آگاهی کل 9- تشخیص هویت 10- مبارزه با موادمخدر 11- زندان 12- گروه آجودانی کل 13- دبیرخانه 14- کارگزینی 15- روابط عمومی 16- دادرسی 17- گروه لجستیکی 18- دانشگاه پلیس 19- اردنانس 20- مخابرات 21- حسابداری 22- گروه انتظامی 23- پلیس تهران 24-کنترل اغتشاشات 25- کادر شهربانی 26- راهنمایی کل 27- گروه اطلاعاتی 28- اطلاعات 29- ضداطلاعات 30- گذرنامه 31- اماکن عمومی 32- کارپردازی 33- بهداری 34- رفاه و مسکن
چنانکه از ساختار تشکیلاتی شهربانی برمی آید حداقل سه بخش مهم ( از پنج بخش ) آن در عرصه اطلاعاتی و ضداطلاعات، امور پلیسی و جلوگیری از اغتشاشات؛ و امور آگاهی و تشخیص هویت و کشف جرم فعالیت می کرد که مشابهت تامی با وظایف ساواک داشت .ضمن اینکه اداره زندان شهربانی هم از فعال ترین بخشهای آن محسوب می شد . چنانکه در فصل های بعدی خواهیم دید ساواک بر زندانهای کشور سیطره داشت و مدیریت و هدایت امور زندانها با حیطه فعالیت و وظایف آن در عرصه امنیت داخلی مرتبط بود.
اداره آگاهی شهربانی که در دوره رضاشاه وظیفه پلیس سیاسی ( اداره تأمینات ) را برعهده داشت در دوره محمدرضا نیز کماکان فعال ماند و از فعال ترین بخشهای شهربانی به شمار می رفت. طی سالهای پایانی حکومت محمدرضا ، اعضای این اداره از آموزشهای فنی اطلاعاتی قابل اعتنایی برخوردار شدند . در همین حال تجهیزات پلیسی اطلاعاتی پیشرفته ای برای آن تهیه شده بود.تا قبل از تأسیس ساواک اداره زندانهای کشور مستقیماً تحت کنترل شهربانی بود و در نمودار تشکیلاتی شهربانی هم بخش مخصوصی تحت عنوان اداره زندان وجود داشت که بر تمام زندانها و بازداشتگاههای شهربانی در سراسر کشور مدیریت می کرد. پس از گسترش فعالیت ساواک ، برخی از مهمترین زندانهای کشور در اختیار آن قرار گرفت و در همان حال زندانها و بازداشتگاههای پیدا و پنهان بسیاری ساخته شد که مستقیماً از سوی ساواک اداره می شد. در همان حال در زندانهای تحت مدیریت شهربانی هم ، ساواک نفوذ قابل توجهی به دست آورد، تا جایی که در اواخر رژیم پهلوی تقریباً در تمامی زندانهای کشور مأموران ساواک حضور داشتند و صرفاً امور اداری و حفاظتی زندانها بر عهده شهربانی بود و این خود موجبات افتراق و رقابت میان مأموران ساواک و شهربانی را فراهم می آورد.
بدین ترتیب شهربانی را باید از مهمترین تشکیلات پلیسی اطلاعاتی و امنیتی رقیب ساواک برشمرد که فعالیتهای موازی آن با ساواک تا پایان دوران پهلوی مشهود بود. به ویژه اینکه شخص شاه نیز مصر بود این رقابتها و فعالیتهای موازی ادامه یابد و هیچ گاه درصدد برنیامد در فعالیتهای اطلاعاتی جاسوسی موازی موجود در کشور وحدت رویه ای پدید آورد .
به همین دلیل از همان آغاز تشکیل ساواک ، همواره رؤسای آن با رؤسای وقت شهربانی رقابتی تمام نشدنی داشتند که گاه تا حد دشمنی طرفین هم می رسید . چنانکه در دوران ریاست بختیار بر ساواک ، سپهبد علوی مقدم رئیس وقت شهربانی از مخالفان و رقبای سرسخت او محسوب می شد و در بسیاری از امور اطلاعاتی امنیتی تا حد کنترل یکدیگر پیش می رفتند. در دوره ریاست پاکروان بر ساواک، سپهبد نصیری رئیس وقت شهربانی ، سخت با او مخالف بود . در این دوران که مصادف با ناآرامیهای دوران به اصطلاح انقلاب سفید و قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به آن بود، به ویژه نصیری رئیس شهربانی برای از اعتبار انداختن پاکروان رئیس ساواک از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد ؛ عاقبت هم تلاشهای نصیری بر ضد پاکروان به ثمر نشست و او توانست در اواخر 1343 با عزل پاکروان به ریاست ساواک منصوب شود . در دوران ریاست نصیری بر ساواک رقابت ساواک و شهربانی گسترش چشمگیرتری یافت و هر دو تشکیلات تلاشهای خستگی ناپذیر خود را برای خنثی سازی توطئه های حریف ادامه دادند . جواد مخفی یکی از شکنجه گران ساواک در خلال محاکماتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به گوشه هایی از رقابتهای شهربانی و ساواک و ساواک ... » : تلاشهای تخریبی آن دو در برابر کنترل دیگری چنین اشاره کرده است می خواست در شهربانی نفوذ کند ولی شهربانی کل به دستور سپهبد صدری ، سپهبد جعفری اداره اطلاعات را سپر بلا کردند و مانع رسوخ ساواک در ادارات شهربانی شدند . من به دستور صدری تلفنهای پرویز ثابتی را کنترل می کردم و اسنادی از سوءاستفاده های ثابتی را به صدری گزارش دادم و او آن را به اطلاع شاه رسانید ولی هیچ کاری نکردند.
دفتر ویژه اطلاعات
برخلاف ساواک که امریکا در طرح و تأسیس آن نقش اصلی را برعهده داشت، دفتر ویژه اینتلیجنس سرویس تشکیل شد و دو سه سالی MI اطلاعات مستقیماً از سوی انگلیسی ها و 6 پس از ساواک فعالیت رسمی خود را آغاز کرد . گفته شده وقتی شاه در اوایل سال 1338 ش. به انگلستان رفت در دیدارش با ملکه انگلستان اظهار داشت که به خاطر تعدد گزارشاتی که از منابع اطلاعاتی متعدد و موازی در اختیار او قرار می گیرد در جمع بندی نهایی آن دچار مشکل توجیه شده MI شده است و از او مشورت خواسته بود . ملکه هم که ( گفته شده است از سوی 6 بود) به اطلاع شاه می رساند که او دفتری ویژه در کاخش دارد که کار آن سر و سامان دادن به همین گونه گزارشات اطلاعاتی پراکنده است که در نهایت خلاصه ای جمع بندی شده از تمام آن در اختیار وی قرار می گیرد. ملکه در همان حال پیشنهاد کرده بود هرگاه شاه ایران نیز مایل باشد می تواند فردی را به انگلستان بفرستد تا آموزشهای لازم جهت تشکیل دفتری مشابه در کاخ شاه به او داده شود . به دنبال آن ملاقات بود که شاه حسین فردوست ، دوست دوران کودکی اش را به همین منظور روانه انگلستان کرد. فردوست طی مدتی کوتاه ( حدود 4 فرا گرفته به کشور بازگردد . بدین ترتیب MI ماه) موفق شد آموزشهای لازم را نزد مأموران 6 و ( MI در همان سال 1338 ، دفتر ویژه اطلاعات با هدایت و طراحی اینتلیجنس سرویس ) تحت مدیریت حسین فردوست پایه گذاری شد.
همخوانی داشت دارای پنج شعبه مختلف MI دفتر ویژه اطلاعات که فعالیت آن با روش 6 بود که به ترتیب امور اداری، کشوری، سیاسی، نظامی و اقتصادی و تحقیق را برعهده داشتند . با تشکیل این دفتر تمام گزارشهای اطلاعاتی امنیتی که از سازمانهای اطلاعاتی موازی ارسال می شد توسط شعبات مربوطه و تحت نظارت و مراقبت عالیه شخص حسین فردوست جمع بندی و تلخیص می شد و به شاه تسلیم می گردید . فردوست تا پایان دوره سلطنت محمدرضا بر این دفتر ریاست می کرد و جز شخص شاه از هیچ سازمان یا مقامی فرمانبری نداشت. در واقع دفتر ویژه اطلاعات تشکیلاتی کاملاً مستقل بود و جز شاه هیچ مرجعی بر آن نظارت نداشت . فقط هزینه و نیروهای مورد نیاز آن از سوی گارد شاهنشاهی ( گارد جاویدان) تأمین می شد. طی سالهای اخیر سلطنت، هزینه های جاری دفتر ویژه از سوی ستاد ارتش تأمین می شد. ضمن اینکه هر ساله مبالغی نیز به عنوان هزینه های سرّی در اختیار این دفتر قرار می گرفت. پرسنل این مجموعه تابع مقررات سازمانی اداری و سلسله مراتب ارتش بودند. معمولاً افسرانی که در دفتر ویژه اطلاعات به کار گمارده می شدند از شاخص ترین چهره های ارتش انتخاب می شدند. بسیاری از کسانی که در دفتر ویژه اطلاعات خدمت می کردند پس از پایان فعالیتشان، به سمتهای نظامی برجسته ای منصوب شدند . صمدیان پور ، عشقی پور، نجاتی ، ناصر مقدم ، ارتشبد خاتمی ، سپهبد فیروزمند ، نصرت الله فردوست، سرلشکرمحمودی، سرلشکر ناجی ، سرلشکر صفاپور ، سرلشکر شاکر ، سپهبد جعفری ، سپهبد افشانی ، سرلشکر امین افشار ، سرتیپ زندی پور و سرتیپ پرنیان فر از جمله افسرانی بودند که مدتها در دفتر ویژه اطلاعات زیرنظر فردوست خدمت کرده بودند و طی سالهای بعد به مناصب نظامی امنیتی و اطلاعاتی درجه اولی دست یافتند .سازماندهی و تشکیلات دفتر ویژه اطلاعات و حیطه فعالیت آن طبق اظهارات حسین فردوست به شرح زیر بود سازمان دفتر به شرح زیر بود:
رئیس و یک معاون . در تمام طول موجودیت دفتر تا انقلاب ریاست دفتر با من بود و این یک اصل بود که در انگلستان نیز به شدت رعایت می شد. در طول این مدت دفتر تنها 3 معاون داشت : اول صمدیانپور ، پس از او عشقی پور و سپس نجاتی . امور دفتر توسط 5 شعبه اداره می شد:
شعبه یک، مسئول انجام کلیه امور اداری و مالی دفتر بود . هزینه سرّی از این امر مستثنی بود و در اختیار معاون دفتر قرار داشت. این شعبه طبعاً بیشترین پرسنل را داشت و مرکب از یک افسر و حدود 20 درجه دار و یک ماشین نویس بود، که وظایفی از قبیل رانندگی، نامه رسانی، نظافت، آبدارخانه و اموری از این قبیل را انجام می دادند.
شعبه دو، مسئول امور کشوری بود. مطالبی که از سازمانهای مختلف کشوری به دفتر می رسید توسط این شعبه بررسی و تلخیص و گزارش مربوطه تهیه می شد و در صورت صدور دستور، همین شعبه مسئول مراجعه به وزارتخانه مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش بود. این شعبه دارای 4 افسر ( رئیس و 3 پرسنل) و یک ماشین نویس بود.
شعبه سه، مسئول امور سیاسی بود. بررسی و خلاصه کردن و تهیه گزارش از مسائل سیاسی که اکثراً از اداره دوم ارتش و اداره کل سوم ساواک واصل می شد، به عهده این شعبه بود . در صورت صدور دستور، مراجعه به سازمان مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش نیز با شعبه فوق بود. این شعبه دارای 4 افسر ( رئیس و 3 پرسنل) و یک ماشین نویس بود.
شعبه چهار، مسئول امور نظامی و انتظامی کشور بود. بررسی و خلاصه کردن و تهیه گزارش درباره ارتش و نیروهای انتظامی ( شهربانی و ژاندارمری ) و در صورت صدور دستور مراجعه به سازمان مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش با این شعبه بود. این شعبه نیز 4 افسر ( رئیس و 3 پرسنل) و یک ماشین نویس داشت.
شعبه پنج، شعبه تحقیق بود . این شعبه در آغاز وجود نداشت و بعداً تشکیل شد. علت این بود که محمدرضا در مواردی دستور تحقیق پیرامون مسئله ای را می داد و لذا ضرورت یافت که شعبه ای مختص این کار تشکیل شود . هرگونه تحقیقی که در هر سازمان، اعم از کشوری و نظامی و انتظامی در مرکز یا خارج از مرکز، ضرورت می یافت، توسط این شعبه انجام می شد. این شعبه به علت حجم زیاد کار به پرسنل بیشتر نیاز داشت و لذا مرکب از 6 افسر ( رئیس و 5 پرسنل) و یک ماشین نویس بود. جمعاً پرسنل ناچیزی داشت، ولی چارت سازمان به نحوی « دفتر ویژه اطلاعات » ، بنابراین بود که می توانست تا 25 افسر را به خدمت گیرد و همین تعداد به خوبی از عهده وظایف برمی آمدند. دفتر از نظر انجام وظایف خود استقلال داشت و تابع هیچ سازمانی نبود، ولی از نظر تأمین پرسنل و وسایل و اخذ حقوق و مزایا تابع گارد بود . در سالهای اخیر هزینه سری دفتر حدود 750 هزار تومان بود که از ستاد ارتش دریافت می شد، ولی هر سال طبق رویه ارتش هم در مورد تعداد پرسنل و هم در مورد هزینه سری تجدیدنظر می شد و معمولاً تصویب می گردید. بنابراین دفتر رأساً استخدام انجام نمی داد و کلیه پرسنل ( افسر و درجه دار) از نیروی زمینی تقاضا می شد. ترفیعات با تصویب ارتش امکا نپذیر بود و در خود دفتر برای افسران تا درجه سرهنگی و برای درجه داران تا استوار یکمی بی اشکال بود.
ولی چون دفتر محل سرتیپی نداشت، اگر قرار بود افسری سرتیپ شود، بدواً به واحد مربوطه منتقل می شد و سپس ترفیع می یافت. چون سازمان مصوبه در اختیار ستاد ارتش بود، هر افسری که به دفتر منتقل می شد در محل بلاتصدی برای او تعیین شغل و به ستاد ارتش گزارش می شد. هر افسری که به دفتر منتقل می شد، طبق مدارک موجود به او آموزش داده می شد و سپس آزمایش می گردید . کلیه درجه داران دوره حفاظت را طی می کردند. حقوق پرسنل توسط ستاد ارتش پرداخت می شد و مزایای پرسنل با مزایای اداره دوم ارتش منطبق بود... حداقل از ده منبع اطلاعاتی مختلف ، گزارشات روزانه و یا نوبه ای برای دفتر ویژه اطلاعات می رسید که مسئولان امر در شعبات مربوطه آنها را تنظیم می کردند . این منابع اطلاعاتی دهگانه عبارت بودند از : اداره دوم ارتش، اداره کل سوم ساواک، اداره کل هفتم ساواک، اداره کل هشتم ساواک، ساواک تهران، شهربانی، ژاندارمری، وزارت اطلاعات و جهانگردی، سازمان کوک و شبکه های پنهانی که تحت کنترل دفتر ویژه اطلاعات بودند .
گفته می شد که حجم گزارشات این منابع اطلاعاتی روزانه به بیش از 250 صفحه بالغ می شد و پس از جمع بندی و بهره گیریهای لازم نهایتاً طی 2 تا 5 صفحه تنظیم می شد و در اختیار شاه قرار می گرفت. پیش از آنکه دفتر ویژه تأسیس شود این حجم گسترده گزارشات به یکباره ( و هر روز ) به شاه تسلیم می شد که گویا او چندان هم به مطالعه آنها تمایلی نشان حسین فردوست درباره گزارشاتی که از منابع دهگانه . « دستور ابطال می داد » نمی داد و اطلاعاتی به دفتر ویژه اطلاعات می رسید و نقش این دفتر در جمع بندی نهایی آن چنین گفته است:گزارشاتی که به دفتر ارسال می شد به شرح زیر بود:
1- اداره دوم ارتش، هر روزی یک بولتن ( حدود 20 صفحه) از اداره اطلاعات می فرستاد که شامل اخباری از ارتش، اخباری از مرزها، اخباری از ارتش های کشورهای هدف و برخی اطلاعات متفرقه مربوط به امور نظامی بود. اداره دوم همچنین هر ماه یا هر 2 ماه یک گزارش نوبه ای ( دوره با توافق من تعیین می شد) راجع به وضع نظامی یک کشور هدف ارسال می داشت که شامل تعداد و ترکیب ارتش کشور مربوطه و همراه با یک نقشه بود که محل و نوع واحد و رده آن را مشخص می کرد ( حدود 20 30 صفحه).
2- اداره کل سوم ساواک، هر روز یک بولتن اخبار روزانه به دفتر ارسال می داشت و هر ماه یا 2 ماه و برخی موارد هر 3 یا 6 ماه ( دوره با توافق من تعیین می شد ) بولتن جداگانه ای درباره روحانیت، عشایر، اقلیتهای مذهبی، فراماسونری، فرقه بهایی، سازمانهای مخالف رژیم در داخل و خارج کشور و غیره به دفتر ارسال می داشت.
3- اداره کل هفتم ساواک، روزانه یک بولتن درباره اخبار کشورهای هدف و اخبار برون مرزی به دفتر می داد که اخبار برون مرزی را از اداره کل دوم اخذ و پس از رفع موارد ابهام در بولتن خود درج می نمود. اخبار کشورهای هدف، مقداری از اداره کل دوم ساواک و مقداری نیز توسط خود اداره کل هفتم از مطبوعات و اخبار رادیویی مستقیماً اخذ و در بولتن درج می شد. همچنین یک ماهه یا 2 ماهه ( با توافق من) بولتن های نوبه ای درباره کشورهای هدف تهیه و به دفتر ارسال می شد. این بولتن ها شامل حوادث و مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سایر موارد مشابه در طول دوره مشخص بود.
4- اداره کل هشتم ساواک، نیز روزانه یک بولتن درباره سفارتخانه ها تهیه و هر 3 ماه ( مدت با توافق من تعیین می شد) نیز یک بولتن نوبه ای در ارتباط با وظایف خود به دفتر ارسال می داشت.
5- ساواک تهران نیز روزانه یک بولتن از اخبار مربوط به حیطه کار خود به دفتر ارسال می داشت.
6- شهربانی روزانه یک بولتن از اخبار مربوطه ارسال می داشت ( حدود 30 صفحه).
7- ژاندارمری روزانه یک بولتن ارسال می داشت ( حدود 30 صفحه).
8-وزارت اطلاعات سابق روزانه یک بولتن حاوی اخبار رادیویی جهان ( 20 30 صفحه) و یک بولتن حاوی مندرجات مطبوعات جهان در رابطه با ایران ( حدود 20 30 صفحه) ارسال می داشت.
9- سازمان کوک نیز کلیه اخبار واصله را به دفتر ارسال می داشت.
10-دفتر مستقیماً نیز توسط شبکه های پنهانی خود به اخباری دست می یافت.
بنابراین، هر روز حدود 50 صفحه گزارش روزانه و حداقل 2 بولتن ( حدود 70 صفحه) از ادارات کل ساواک، به اضافه گزارشات دیگر به دفتر می رسید که مجموعاً حجمی حدود 250 صفحه در روز داشت . قبل از تشکیل دفتر، این 250 صفحه، روزانه توسط سازمانهای مربوطه در پاکتهای لاک و مهر شده برای محمدرضا ارسال می شد و او اصولاً هیچ کدام را مطالعه نمی کرد و دستور ابطال می داد. پس از شروع کار دفتر، نخست کوشیدم تا در ارسال گزارشات نظم ایجاد کنم. در اولین جلسات گفتم که باید هر خبر در یک برگ باشد و خبر خام قبول نیست، بلکه باید دارای عنوان، متن، ارزیابی، نظریه و پیشنهاد باشد و توصیه کردم که به جای ارسال اوراق متفرق، اخبار روزانه هر سازمان در مجلدی گذارده شود و روی جلد آرم و نام سازمان چاپ شود و اوراق با ریسمان به جلد وصل شود و پس از استفاده جلدها برای استفاده مجدد به سازمان مربوطه عودت داده خواهد شد. این رویه مرسوم شد و میان اداره دوم، ساواک، شهربانی و ژاندارمری از نظر نحوه تهیه و ارسال بولتن یک نواختی به وجود آمد. گزارشات بدین نحو به دفتر ارسال می شد و در دفتر توسط شعب مورد بررسی قرار می گرفت. در نتیجه، حدود 250 صفحه گزارش روزانه به حداقل 2 و حداکثر 5 صفحه گزارش تبدیل می شد و این در حالی بود که میان 2 خبر متوالی نیز یک سطر فاصله گذارده می شد. افسران دفتر به دلیل سالها کار و انتقال مستمر تجربه در کار خود تخصص پیدا کرده و تلخیص آنها بسیار خوب بود . در نهایت، حاصل کار آنها به دست من می رسید و من نیز خلاصه آنها را گاه خلاصه تر می کردم و گاه اخبار غیرلازم را حذف و یا اخبار ضروری تر را جایگزین می نمودم. بدین ترتیب، کار دفتر آماده می شد و در کاغذ مخصوص دفتر تایپ و هر شب با جعبه مخصوص به کاخ برده می شد و محمدرضا می توانست با صرف چند دقیقه وقت از اخبار ایران و جهان و سایر اطلاعات ضرور آگاه شود.
سپهبد محسن مبصر که نقدی بر خاطرات حسین فردوست نوشته ، خود را طراح تشکیلات اولیه دفتر ویژه اطلاعات معرفی می کند و معتقد است شاه طرح ایجاد این دفتر را اولین بار با نعمت الله نصیری رئیس وقت گارد شاهنشاهی در میان نهاده است . مبصر که به رغم تمام تلاشهایش نتوانسته بود به ریاست دفتر در دست تأسیس ویژه اطلاعات برسد ، دفتر ویژه اطلاعات وظیفه و حیطه عمل این دفتر را بی اهمیت می داند و می نویسد که علی رغم نام پرطمطراقی که داشت کاری مانند دفترهای ارسال و مراسلات را انجام می داده است در همان حال اضافه می کند که حسین فردوست رئیس این دفتر در امور اطلاعاتی نداشته است . « تجربه و تخصصی » مبصر، فردوست را فردی معمولی و متوسط ارزیابی می کند که صرفاً به خاطر نزدیکی و دوستی با شاه توانست ریاست دفتر ویژه اطلاعات را از آن خود کند . وی مدعی است طرح اولیه تشکیلات و نمودار سازمانی مولود جدید اطلاعاتی را نموده است.« اعلیحضرت » او تهیه و تقدیم 3 برخلاف دیدگاههای محسن مبصر درباره فردوست و نقش او در ریاست دفتر ویژه اطلاعات، احسان نراقی درباره فردوست و نقش پراهمیت او عقیده دیگری دارد:
فردوست رئیس دفتر ویژه شاه بود . دفتر ویژه جایی بود که تمام سیستم اطلاعاتی رژیم، مطالب و مسائل مربوط به آن را گرد می آورد و طبقه بندی می کرد و در چمدانی می گذاشت که دو کلید داشت : یکی دست شاه و دیگری دست فردوست. شب به شب این چمدان کوچک را برای شاه می فرستاد. بعد هم به ریاست کل بازرسی شاهنشاهی منصوب شد و آنجا هم هیئتهایی را به تمام نقاط کشور برای تهیه گزارش می فرستاد. دفتر ویژه محلی بود که سازمانهایی مانند شهربانی، ژاندارمری، رکن دو و سرویسهای اطلاعاتی هر سه نیروی ارتش، کلیه مطالبشان را روزانه به آنجا می فرستادند.دفتر ویژه اطلاعات نقش مهمی در هماهنگی میان دستگاههای مختلف اطلاعاتی امنیتی و نیز سایر دوایر دولتی و وزارتخانه ها داشت و در بسیاری از امور دخالت می کرد ؛ تا جایی که گاه رسیدگی به بسیاری از پرونده های شخصی رجال و کارگزاران درجه اول کشور نیز به این دفتر ارجاع می شد و در همان حال ارتباط بسیار نزدیکی میان این دفتر و دستگاههای اطلاعاتی انگلستان و امریکا برقرار بود . تقریباً قریب به تمام اطلاعات و از طریق فردوست و دفتر ویژه اطلاعات در اختیار شاه قرار می گرفت .MI گزارشات سیا و 6 به ریاست دفتر ویژه اطلاعات هم ( که توسط شاپور MI البته انتخاب فردوست از سوی 6 ریپورتر پیشنهاد و معرفی شده بود ) نمی تواند بدون سابقه ذهنی از شخصیت و توانایی های او صورت گرفته باشد.
شبکه های پنهان دفتر ویژه اطلاعات
از مهمترین حیطه فعالیت دفتر ویژه اطلاعات ایجاد شبکه های پنهان و مخفی کسب خبر و اطلاعات از عملکرد نیروهای نظامی ، انتظامی و ارتش بود که حدود یکی دو سال پس از آغاز فعالیت دفتر ویژه اطلاعات به تدریج شکل گرفت . مهمترین شبکه های پنهان دفتر ویژه اطلاعات در ارتش، ژاندارمری و شهربانی فعال بودند . شخص فردوست با بهره گیری از آموزشهای ویژه ای که در این رابطه در انگلستان دیده بود، در تشکیل این شبکه ها بسیار موفق عمل کرد . چنانکه خود می گوید این شبکه های پنهانی که طی سالهای آتی باز هم گسترش یافت تا آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی فعال بودند و هیچ گاه نیروهای این واحدها شناخته نشدند . فردوست، سرگرد صفاپور را که از افسران ضداطلاعات بود، به ریاست این شبکه های پنهان دفتر ویژه اطلاعات منصوب کرد . او در این سمت شایستگی نشان داد و تا درجه سرلشکری هم ارتقاء درجه یافت. طرح عملیاتی شبکه های پنهان که از سوی فردوست تهیه شده و توسط رئیس شبکه های پنهان افراد ویژه او صفاپور اجرا شد، موارد زیر را دربر می گرفت:
1- نفوذ در ارتش، شهربانی، ژاندارمری ( تقدم با ارتش).
2- مأمورین از بین درجه داران و افسران جزء باشند تا بتوانند به طور طبیعی از درون واحد خود کسب خبر کنند.
3- مأمورین در هر شغل و در هر واحدی باشند مؤثرند.
4- مأمورین هر واحدی منتقل شدند به وظیفه خود کماکان در همان واحد ادامه دهند.
5- مأمورین پس از بازنشستگی نیز کماکان به کار خود ادامه دهند.
6-درباره هر یک از مأمورین تحقیقات دقیق و وسیع سیاسی و غیرسیاسی صورت گیرد و پرونده های مربوطه با توجیه مناسب به دفتر خواسته شود و دقیقاً بررسی گردد.
7-ملاقاتها با مسئول شبکه، آمادگی، آموزش، توجیه، همه در خانه امن صورت گیرد و تنها مجاز باشد. « دفتر ویژه اطلاعات » در موارد بسیار استثنایی ملاقات در محل
8-اگر مأمور در خارج از مرکز باشد و آمدن او به تهران میسر نباشد، گزارشات خود را با پست به آدرس تعیین شده توسط مسئول شبکه ارسال دارد.
9-به هر درجه دار 150 تومان و به هر افسر جزء 250 تومان پاداش ماهیانه داده شود.
با « دفتر ویژه اطلاعات » در صورتی که ارتقاء مأمورین یا تغییر واحد ضرورت یافت پوشش مناسب ( مثلاً به عنوان اینکه او خویشاوند افسر یا درجه دار دفتر است ) سفارش لازم را بکند. منتقل شد و یا « دفتر ویژه اطلاعات » مسئول شبکه همواره یک نفر باشد و اگر او از حتی بازنشسته شد نیز این مسئولیت را ادامه دهد.
دکترین امنیت ملی و نقش دفتر ویژه اطلاعات
کشور در دوره محمدرضا پهلوی از دکترین امنیت ملی مستقلی که با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و ملی منطبق باشد پیروی نمی کرد. این مهم به دلیل وابستگی رژیم به قدرتهای خارجی ، هیچگاه تحقق نیافت و البته در دستور کار حکومت هم نبود . بدین ترتیب آنچه به عنوان دکترین امنیت ملی در آن دوره مورد توجه قرار گرفت نسخه هایی بود که از سوی بریتانیا و مهم تر از آن امریکا پیچیده می شد. و به همین دلیل نیز این اصول توصیه شده، به ندرت با واقعیتهای موجود کشور هم خوانی داشت. این که حکومت پهلوی در نهایت به دلیل عدم درک صحیح و منطقی از شرایط و واقعیتهای اجتماعی فرهنگی کشور جز سقوط حتمی سرانجامی نیافت ، ناشی از همین بی توجهی به هنجارها و معیارهای پذیرفته شده جامعه بود که بر اساس آن دکترین امنیت ملی هرکشوری شکل می گیرد .
فردوست ، وابستگی حکومت به قدرتهای خارجی و به ویژه امریکا را از دلایل اصلی عدم شکل گیری دکترین واقعی امنیت ملی در دوره محمدرضا پهلوی می داند . وی تصریح می کند که انگلستان و امریکا بر اساس دیدگاههای ویژه ای که داشتند اصولی را برای تدوین دکترین امنیت ملی ایران توصیه می کردند. انگلیسی ها از طریق حسین فردوست و دفتر ویژه اطلاعات خود « شورای امنیت » به شاه قبولاند که او با مدیریت و نظارت همین دفتر ویژه اطلاعات را تشکیل دهد و فردوست را دبیر آن شورا کند . اما از همان آغاز سپهبد حاجی علی کیا رئیس اداره دوم ارتش و تیمور بختیار رئیس ساواک این شورا را جدی نگرفتند و حاضر نشدند با سایر اعضای شورا همکاری مؤثری داشته باشند. پس از برکناری بختیار و حاجی علی کیا در اواخر دوران نخست وزیری شریف امامی و اوایل دوران زمامداری علی امینی شورای امنیت مذکور دوباره قوام یافت و تا سالها جلسات آن تحت ریاست دفتر ویژه اطلاعات و شخص حسین فردوست برگزار می شد. با این حال چنانکه انتظار می رفت نتوانست گامی جدی در مسیر تحقق اهداف از پیش تعیین شده بردارد.در اواخر دهه 1340 افرادی نظیر شاپور ریپورتر با توصیه احتمالی انگلیسیها اقدام به تأسیس و تشکیل دو شورای هماهنگی رده یک و رده دو کردند. اما نتایج حاصله باز هم قابل اعتنا نشد . بدین ترتیب دفتر ویژه اطلاعات به رغم تمام تلاشهایی که کرد ، نتوانست در جهت تدوین و تحقق دکترین امنیت ملی کشور گام قابل توجهی بردارد.
شورای عالی هماهنگی
شورای عالی هماهنگی با توصیه انگلیسیها و از طریق دفتر ویژه اطلاعات تشکیل شد .مدت کوتاهی پس از تشکیل دفتر ویژه اطلاعات شورای امنیت ملی کشور شکل گرفت که ریاست آن برعهده فردوست بود و ریاست اداره دوم ارتش، رئیس ساواک، رئیس شهربانی کل کشور، فرمانده ژاندارمری کل کشور و ریاست دفتر ویژه اطلاعات در آن عضویت داشتند. پس از حدود ده سال که از تشکیل این شورا می گذشت اعضای آن نتوانستند انتظارات پیش بینی شده را برآورده کنند . به همین دلیل در سال 1349 شاپور ریپورتر از شاه خواست در تشکیلات و کیفیت شورای امنیت ملی تجدیدنظر کند . به دنبال آن ، شاه از فردوست خواست تا تشکیلات جدیدی طراحی کند و رکودی را که دامنگیر شورای امنیت ملی شده از میان بردارد. بدین ترتیب ، دو شورا با عنوان شورای رده یک و شورای رده دو تأسیس و شورای امنیت ملی سابق برچیده شد . قرار شد علاوه بر اعضای پیشین ، رئیس ستاد ارتش هم به جمع شوراهای جدید افزوده شود و نام شورای امنیت ملی به شورای هماهنگی یا شورای رده یک تغییر یافت. شورای رده دوم هم با عنوان شورای هماهنگی رده دو با عضویت مقامات درجه دوم سازمانهای اطلاعاتی امنیتی و انتظامی تشکیل شد . ریاست و هدایت اجرایی هر دو شورا به دفتر ویژه اطلاعات واگذار شد . مقرر گردید شورای امنیت کشور تنها در شرایط خاص و هرگاه شخص شاه مصلحت بداند تشکیل شود . شورای هماهنگی رده دو با عضویت ، مدیرکل اداره سوم ساواک ، مدیرکل اداره هشتم ساواک مقامات ذیل تشکیل می شد رئیس اداره اطلاعات ارتش ، رئیس ضداطلاعات ارتش ، رئیس اطلاعات شهربانی ، رئیس ضداطلاعات شهربانی ، رئیس رکن 2 ( اطلاعات) ژاندارمری ، رئیس ضداطلاعات ژاندارمری «دبیر شورا » و « دفتر ویژه » ، افسر جلسات شورای عالی هماهنگی و شورای هماهنگی رده دو با نوساناتی چند تا دوران انقلاب اسلامی به ریاست و مدیریت فردوست و دفتر ویژه اطلاعات تشکیل می شد و درباره برخی از مسائل کشور هم گفتگوهایی صورت می گرفت.اما بنابر اظهارات فردوست ، چنانکه انتظار می رفت جلسات اعضای شوراهای هماهنگی نتیجه قابل اعتنایی به دنبال نداشت.
سازمان بازرسی شاهنشاهی
سازمان بازرسی شاهنشاهی تشکیلاتی اطلاعاتی و نظارتی بود که در سال 1347 تحت نظارت مستقیم شخص شاه تشکیل شد . هدف آن کنترل و نظارت عالیه بر فعالیت و عملکرد تمام دستگاه های دولتی بود و فعالیت آن تا واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی ادامه یافت .اولین رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی سپهبد مرتضی یزدان پناه بود . پس از او فردوست در رأس آن قرار گرفت که هم زمان بر دفتر ویژه اطلاعات هم مدیریت داشت . گفته می شد که حدود 200 تن از افراد و درجه داران در سازمان بازرسی شاهنشاهی عضویت داشتند . شاه امیدوار بود از این گروه به مثابه چشم و گوش خود در امور ریز و کلان کشور بهره برد.برخلاف ادعاهایی که شاه در آغاز تشکیل سازمان بازرسی شاهنشاهی داشت و قاطعانه تصریح کرد که با تأسیس و فعالیت این سازمان بسیاری از انحرافات صورت گرفته در مراجع مختلف دولتی و حکومتی در راه صواب قرار خواهد گرفت، گذشت زمان بیهوده بودن این ادعاها و امیدواریهای شاه را ثابت کرد. به رغم برخی اقدامات متظاهرانه مدیران و رؤسای مربوطه، سازمان بازرسی شاهنشاهی نتوانست در حل مشکلات پایان ناپذیر که دامنگیر دوایر دولتی و حکومتی بودند، گام جدی بردارد. همچنان که تشکیل سازمان مشابه دیگری ( کمیسیون شاهنشاهی ) در اواخر دوران نخست وزیری هویدا به ریاست نصرت الله معینیان و مدیریت فردوست برای بررسی، ریشه یابی و حل مشکلات عدیده دوایر دولتی و حکومتی جز رسواتر ساختن هرچه بیشتر مجموعه حاکمیت ثمر دیگری برای حکومت نداشت.
تعامل ساواک با دفتر ویژه اطلاعات
به رغم اینکه ساواک ، سازمانی امریکایی و دفتر ویژه ، تشکیلاتی انگلیسی بود، اما نمودار سازمانی و حیطه عمل و وظایف آنها به گونه ای تنظیم شده بود که این دو تشکیلات، رقیب یکدیگر محسوب نمی شدند. در واقع به لحاظ سلسله مراتب ، دفتر ویژه و ریاست آن نزدیکی بیشتری با شاه داشت و وظیفه نظارت و کنترل بر امور ساواک را نیز در اختیار داشت . به ویژه پس از ریاست پاکروان بر ساواک ، که ارتشبد فردوست ضمن ریاست دفتر ویژه اطلاعات به قائم مقامی ساواک هم منصوب شد، موضوع رقابت این دو تشکیلات کمرنگ تر شد . پیش از آن و در دوره ریاست بختیار بر ساواک ، اندک نافرمانیهایی از ناحیه او نسبت به فردوست و دفتر ویژه اطلاعات محسوس بود . اما پس از آغاز ریاست سرلشکر حسن پاکروان ، حداقل بر حسب ظاهر دیگر شاهد تنشی جدی و قابل اعتنا میان این دو تشکیلات نیستیم . به ویژه با نفوذ و اعتباری که فردوست نزد شاه داشت و هم به دلیل عدم وجود خوی ستیزه جویی در او ، به تدریج فضای ویژه ای بین او و دفتر ویژه اش با ساواک و ریاست آن پدید آمد که اساساً به سمت هم زیستی مسالمت آمیز سیر می کرد. به نوعی نیز برتری او و دفترش در نزد رؤسای ساواک، مورد پذیرش قرار گرفته بود .
ضمن اینکه فردوست در مقام قائم مقامی ساواک که در تجدید ساختار ساواک هم نقش اساسی برعهده داشت، تعارضی بین وظیفه خود در دفتر ویژه اطلاعات و ساواک قائل نبود و به نوعی معاونت ساواک را در راستای مدیریتش بر دفتر ویژه اطلاعات ارزیابی می کرد. بدین ترتیب به نظر می رسد رؤسا و مدیران ساواک هم به نوبه خود دفتر ویژه اطلاعات را تشکیلات چندان غریبی نمی دانستند و معتقد بودند که این سازمان نزدیکترین پله رسیدن به شاه است . به عبارت دیگر دفتر ویژه اطلاعات به نوعی پیوند دهنده ساواک به شاه ، در مسیری طولی ( و نه چندان موازی و رقیبانه ) ارزیابی می شد .
در این میان شخص فردوست سایه ای از شاه محسوب می شد . سفارت امریکا در تهران از تعبیر می کردند که افرادی در حد رؤسای وقت « چشمها و گوشهای شاه» فردوست به عنوان ساواک ( اگر هم اراده می کردند) نمی توانستند تبعات سوءرقابت و دشمنی با او را بپذیرند . به ویژه اینکه فردوست اعتبارش در نزد شاه بیش از هر مقام و رجال دیگری بود . حتی امیر اسدالله علم که خود ارتباط بسیار عمیقی با شاه داشت ، هنگامی که از فردوست سخن به میان می آورد او را نزدیکترین و وفادارترین دوستان شاه ارزیابی می کند. سفارت امریکا در تهران ضمن برشمردن محفل خصوصی شاه و درجه نزدیکی هر یک از آن افراد به شاه درباره حسین فردوست و روابط ویژه او با شاه می نویسد:
رابطه شاه با مقامات نظامی و امنیتی از طریق یکی از دوستان دیرین بنام سرلشکر حسین فردوست برقرار می گردد. او یکی از کسانی است که برای تحصیل همراه محمدرضا شاه در مدرسه مقدماتی مخصوص انتخاب شده بود.در مورد سوابق خانوادگی فردوست اطلاعات چندانی در اختیار نیست . پدرش گروهبان بود و بعدها به درجه سروانی ارتقاء درجه یافت و احتمالاً در روزهای قبل از سلطنت با رضاشاه ارتباط داشته؛ و یکی از ملازمین رضاشاه بوده است.
حسین فردوست همراه شاه به مدرسه لهروزه در سوئیس و مدرسه نظام تهران رفت . به جز یک دوران کوتاه وی همیشه عهده دار موقعیتهای مهم بوده و با وجود اینکه ارتقاء درجات نظامی وی مسیر عادی داشته ولی از نفوذ و اقتدار بسیاری برخوردار بوده است. محمدرضا احتمالاً از او از سالهای 1941 به این سو به عنوان رابط خود با سفارت آلمان استفاده می کرده است. فردوست از مدتها قبل رئیس دفتر اطلاعات ویژه شاه بوده و هم زمان با این معاونت ساواک را نیز برعهده داشته و در حال حاضر رئیس دفتر بازرسی شاه است و به عنوان ناظر بر عملیات دولت عمل می کند.
سفارت امریکا حسین فردوست را در رأس 18 نفری قرار می دهد که محفل خصوصی شاه را تشکیل می دهند که در آن میان پرویز ثابتی و ارتشبد نعمت الله نصیری سومین رئیس ساواک در آخرین رده این جدول قرار دارند. در چنین شرایطی به ندرت شاهد بروز رقابت میان فردوست و رؤسای وقت ساواک هستیم . البته نصیری در آغاز امر تلاشهای ناموفقی انجام داد تا به نوعی بر موقعیت فردوست در نزد شاه خدشه وارد سازد . اما این گونه تلاشها حاصلی جز عقب نشینی و قبول ارشدیت ( حداقل صوری ) حسین فردوست نداشت . هر چند حسین فردوست به لحاظ اداری معاون او در ساواک محسوب می شد. حسین فردوست از آغاز سلطنت محمدرضا در شهریور 1320 تا پایان دوران سلطنت او همواره در رأس حساس ترین و مهمترین دستگاههای اطلاعاتی امنیتی و نظارتی انجام وظیفه می کرد و این خود حاکی از عمق اعتماد شاه به او بود. خود وی درباره مهمترین مشاغل و مناصبش چنین گفته است:
فردوست: مهمترین مأموریتها و مشاغلی که محمدرضا به من محول نمود، به شرح زیر است:
1- در روزهای شهریور 1320 ، برای حل مسئله سلطنت محمدرضا ، از طرف وی مأمور تماس با مستر ترات، رئیس اطلاعات سفارت انگلیس شدم.
2- پس از شهریور 20 ، به دستور محمدرضا روابط شخصی پنهانی او را با افراد مختلف مانند دکتر فریدون کشاورز و دکتر مرتضی یزدی ( سران حزب توده)، دکتر کریم سنجابی، دکتر مصطفی مصباح زاده، دکتر منوچهر اقبال ، مورخ الدوله سپهر، شیخ حسین لنکرانی و غیره، برقرار می کردم. را پایه گذاری کردم. « گارد جاویدان»
3- در همین سالها به دستور محمدرضا شدم و پس از طی دوره در « دفتر ویژه اطلاعا ت »
4- در سال 1338 مأمور پایه گذاری انگلیس ریاست این ارگان را به عهده گرفتم . این مسئولیت تا انقلاب ادامه یافت و شغل اصلی مرا تشکیل می داد.به عنوان رئیس دفتر، دبیر شورای امنیت کشور بودم.
5- با تأسیس تغییر نام داد. در « شورای هماهنگی رده یک » یا « شورایعالی هماهنگی » از سال 1350 به نیز تشکیل شد، که مسئولیت هر دو شورا با دفتر « شورای هماهنگی رده دو » همین زمان بود.
6- از سال 1340 تا 20 فروردین 1350 ، از سوی محمدرضا مأمور تجدید سازمان و آموزش ساواک بودم و به عنوان قائم مقام ساواک در این سازمان بودم.
7- از 20 فروردین 1350 ، مأموریت تجدیدسازمان و فعال کردن بازرسی را یافتم و به جای سپهبد یزدان پناه رئیس سازمان فوق شدم. این مسئولیت تا انقلاب ادامه داشت و صبحها در بودم.
8- به دستور محمدرضا، تحقیق در مورد سوءاستفاده یا عدم لیاقت مقامات نظامی، انتظامی و سایر سازمانهای دولتی تحت نظر من انجام می شد.
9- به عنوان رئیس بازرسی، عضو کمیسیون عالی برکناری مقامات مملکتی بودم.
10- از سال 53 یا 54 عضو کمیسیون قیمتهای پایه بودم.
11- پس از تشکیل حزب رستاخیز، مسئولیت ایجاد سازمان حفاظت و تحقیق حزب به من محول شد.
12- پس از صدور فرمان مبارزه با گرانفروشی، مسئولیت تحقیق درباره اجرای آن با من بود.
روی هم رفته روابط دفتر ویژه اطلاعات و شخصی فردوست با ساواک و دوایر و تشکیلات آن همواره نوعی از تعامل و سازش بود و در این میان اولی بر دومی برتری پیدا و پنهان داشت . فردوست به عنوان قائم مقام ساواک بسیاری از امو ر تحقیقاتی و بازرسی دفتر ویژه را از طریق دوایر و مدیریت های مربوطه ساواک انجام می داد. در این میان رابطه معقولی نیز بین طرفین برقرار بود . در موارد متعددی نیز که امکانات پرسنلی و فنی دفتر ویژه اطلاعات محدودیت داشت امکانات ساواک برای انجام امور فوق به کار گرفته می شد. ضمن اینکه عمده اطلاعات و گزارشات ریز و درشتی که درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، فردی، فرهنگی و اقتصادی به دفتر ویژه اطلاعات ارسال می شد از منابع ساواک بود و عمدتاً بر اساس همین داده های اطلاعاتی ساواک بود که فردوست نتیجه تحقیقات جمع بندیهای نهایی خود را در اختیار شاه قرار می داد.علی رغم اینکه فردوست از اوایل دهة 1350 ش.رسماً قائم مقام ساواک نبود، اما نفوذ و ارتباط او با ریاست ساواک کماکان برقرار بود و نقش هماهنگ کننده اطلاعاتی امنیتی دفتر ویژه اطلاعات را با بخشهای مختلف ساواک ایفا می کرد. روابط اطلاعاتی امنیتی دفتر ویژه اطلاعات با ساواک در تمام سالهای دهه 1340 و 1350 و نیز دوران انقلاب با نظمی منطقی ادامه یافت . در این میان ، گروههای سیاسی مخالف رژیم که در رأس همه آنها روحانیون قرار داشتند ، به شدت از سوی این دو سازمان اطلاعاتی امنیتی تحت کنترل و مراقبت بودند . ساواک در فواصل معینی بولتن های ویژه ای درباره تحرکات مخالفان تهیه و به دفتر ویژه ارائه می داد تا پس از جمع بندی و آماده سازی نهایی در اختیار شاه قرار گیرد .گفته شده که از ساله ای نخست دهه 1350 ، شاه دیگر علاقه چندانی به گزارشات تنظیمی دفتر ویژه اطلاعات که تلخیص و تحلیلی آسیب شناسانه از اوضاع جاری کشور بود نشان نمی داد و ترجیح می داد گزارشات ارسالی از ساواک و سایر مراجع اطلاعاتی به طور مستقیم در اختیار او قرار گیرد . با این حال دفتر ویژه کماکان وظایف پیشین را در حد امکان انجام می داد و ضمن ارسال مستقیم گزارشات ، خود نیز طبق برنامه ای که از سالها قبل برقرار بود گزارشات ویژه اش را در اختیار شاه قرار می داد. در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، روابط اطلاعاتی امنیتی و نظارتی دفتر ویژه اطلاعات و ساواک گسترش چشمگیری یافت . هر روزه حجم گسترده ای از گزارشات ارسالی ساواک از سوی فردوست و دفتر ویژه اطلاعات جمع بندی شده و پس از تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری در اختیار شاه قرار می گرفت تا پس از هماهنگیهای لازم درباره روش برخورد ساواک با انقلابیون تصمیم سازی شده، به واحدهای عملیاتی و اجرایی ساواک ابلاغ شود.همکاری دفتر ویژه اطلاعات و ساواک در تمام دوران پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. حتی پس از خروج شاه از کشور هم این ارتباط قطع نشد . مسئولان ساواک از رده های مختلف شخصاً به دیدار فردوست می رفتند و دربارة نحوه برخورد با انقلابیون و راههای جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی رایزنی هایی می کردند .
در همان حال گزارشات ارسالی ساواک، به دقت از سوی فردوست و دفتر ویژه اطلاعات پیگیری می شد و براساس آن تصمیماتی اخذ می شد. در غیاب شاه، فردوست گزارشهای دفتر ویژه اطلاعات را به وزیر دربار وقت علیقلی اردلان تسلیم می کرد. خود فردوست در این باره چنین اظهار داشته است:
بودم و مسئول ساختمان، وسایل و اسناد و نیز مسئول « دفتر ویژه اطلاعات » من رئیس بیش از 50 نفر پرسنل آ ن. این تشکیلات نیز کلیه وسایل لازم را در اختیار داشت و مانند بازرسی خود را در مقابل حکومت مسئول احساس می کردم. در طول حکومت بختیار کار روزانه دفتر را ادامه دادم و همه روزه اخبار را به علیقلی اردلان، وزیر دربار و عضو شورای سلطنت، می رساندم. اردلان کسی نبود و من نیز وظیفه نداشتم که اخبار را به او تحویل دهم، ولی منظورم این بود که چون کار روزانه به مقامی تحویل می شود علاقه بیشتری در افسران دفتر ایجاد شود و نظم کار به هم نریزد . دستورات اردلان همه بی مورد بود، که هیچ کدام را اجرا نکردم. او مثلاً فکر می کرد که محمدرضا مراجعت خواهد کرد و تصور می کرد که واقعاً وزیر دربار است ! لذا دستورات بی معنی می داد: روزی دستور داد که مقداری اسلحه بین سران عشایری که به محمدرضا علاقمندند تقسیم شود. افسر مربوطه در دفتر از من سئوال کرد که چه پاسخی به او بدهد، گفتم : هیچ، چون مزخرف گفته، این حرفها یعنی چه؟ ! روز دیگر وزیر دربار به افسر دفتر گفت که محمدرضا برای نقشبندی خانه ای در تهران اجاره کرده و چون حالا او از ایران رفته اجاره خانه را شما بدهید . به افسر دفتر گفتم که به ایشان بگویید ما پولی نداریم که به کسی بدهیم. درطول 37 روز حکومت بختیار من کسی را در رأس خود نمی دیدم و تنها این رابطه تشریفاتی را با دربار حفظ کردم و گزارشی نیز به بختیار ندادم زیرا تابع نخست وزیر نبودم و عجب این است که بختیار نیز درخواستی از من نکرد و با احساس ضعفی که داشت جرئت نکرد که وارد این حوزه شود.
لابد تحلیلهای مرا شنیده بود و می دانست که از او حرف شنوی ندارم و لذا به افرادی مانند قره باغی اکتفا کرد... در همان حال فردوست روابطش را با مسئولان ساواک حفظ کرد. به رغم اینکه ناصر مقدم رئیس وقت ساواک چندان تمایلی به ملاقات با او نشان نمی داد، اما پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم که مسئول امنیت داخلی ساواک بود به طور مکرر با فردوست ملاقات داشت و با او درباره مسائل مختلف و تحولات سریع کشور مذاکره و مشورت می کرد. پس از خروج ثابتی از کشور، عطاپور از مدیران اداره سوم ساواک چند روزی با فردوست و دفتر ویژه او مرتبط بود . با خروج او از کشور که دو سه روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت، دیگر فرصتی باقی نبود تا فردوست و دفتر ویژه اطلاعاتش ارتباط خود را با ساواک ادامه دهد.
بدین ترتیب و به رغم اینکه همزمان با ساواک دستگاهها و تشکیلات اطلاعاتی امنیتی متعدد دیگری هم در عرصه کشور فعال بودند، اما با تشکیل و آغاز فعالیت ساواک تغییراتی در حیطه فعالیت هر یک از این سازمانها پدید آمد و با عملیاتی شدن ادارات کل ساواک که هر یک به فراخور وظیفه تعیین شده در زمینه های متعدد اطلاعاتی امنیتی و ضدجاسوسی فعال شدند، برخی از وظایف دستگاههای اطلاعاتی پیشین به این سازمان تازه تأسیس واگذار شد .
حسین فردوست تحول ایجاد شده مذکور را به شرح زیر آورده است:
1- عملکردهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی از شهربانی گرفته و به ساواک داده شد . در نتیجه، اداره کل سوم ساواک مسئول براندازی و اداره کل هشتم ساواک مسئول ضدجاسوسی گردید . در این دوران شهربانی فقط مسئول ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون سازمان خود بود . بعدها اداره اطلاعات شهربانی مسئول جمع آوری اخبار شد و اداره ضداطلاعات شهربانی مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون شهربانی گردید.
2- اطلاعات غیرنظامی ( گردآوری اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف) از رکن 2 ستاد ارتش گرفته شد و به اداره کل دوم ساواک محول گردید، ولی رکن 2 کماکان مسئول گردآوری اطلاعا ت نظامی از کشورهای هدف از طریق وابستگان نظامی بود . در ساواک، اداره کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات جمع آوری شده توسط اداره کل دوم بود.
3- رکن 2 ژاندارمری نیز از ارتش تفکیک شد و مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون سازمان خود گردید . بعدها نیز مانند شهربانی، رکن 2 ژاندارمری مسئول جمع آوری خبر از حوزه فعالیت خود شد و ضداطلاعات ژاندارمری مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون ژاندارمری گردید.
4- اداره دوم ( یا رکن 2 ) ارتش مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون ارتش و مسئول فعالیتهای اطلاعاتی در کشورهای هدف شد و به 2 اداره اطلاعات و ضداطلاعات تفکیک گردید . بعداً تصمیم گرفته شد که در فعالیتهای جاسوسی چنانچه حتی اگر یک فرد ارتشی نیز در شبکه مکشوفه باشد پرونده به ضداطلاعات ارتش محول گردد.
5- با تشکیل نظام و سیستم داده شود و هماهنگی و برنامه ریزی در کار آنها راه یابد.باید هم به عنوان مسئول و مدیر شوراهای هماهنگی و هم به عنوان « دفتر ویژه اطلاعات »
6- مرکز و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور عمل می نمود . طبق این وظیفه، ادارات کل سوم ( ضدبراندازی)، هشتم ( ضدجاسوسی غیرنظامی) و هفتم ( بررسی اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف )، اطلاعات ارتش، اطلاعات شهربانی و رکن 2 ژاندارمری کلیه اطلاعات تحویل می دادند. در عین حال، دفتر در « دفتر ویژه اطلاعات » غیرعملیاتی خود را به صورت لزوم میان ارگانهای فوق نیز تبادل اطلاعات می نمود. وزارت اطلاعات سابق نیز « دفتر ویژه اطلاعات » اخبار رادیویی جهان و مقالات مطبوعات جهان درباره ایران را به ارسال می داشت.
ادامه دارد....
منبع : کتاب «ساواک» سازمان اطلاعات و امنیت کشور/ ناشر: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
انتهای پیام/