همه فشارهای داخلی بر حزبالله لبنان
خبرگزاری تسنیم: از بررسی روند امور جاری در دو عرصه سیاسی و امنیتی کشور لبنان اینگونه برداشت میشود که حزب الله در معرض فشار از سوی چهار جبهه قرار دارد، اگرچه عناصر مورد نیاز برای مقابله با این فشارها را در آن واحد در اختیار دارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، تغییر و تحولاتی که این روزها لبنان چه در عرصه امنیتی و چه سیاسی شاهد آن است، به کسانیکه روند امور در این کشور را دنبال میکنند، اینگونه القا میکند که «حزب الله» بیش از هر زمان دیگری در معرض حمله و هجوم قرار گرفته است. پایگاه خبری النشره در مقالهای به قلم «ناجی البستانی» تلاش دارد، این اوضاع را مورد تحلیل بررسی قرار دهد.
البستانی در این خصوص مینویسد: «حزب الله»، حزب قدرتمند لبنان به شمار میرود که کمی پس از پایان جنگ لبنان در آغاز دهه 90 قرن بیست با پوشش سیاسی تشکیل شد و بعد اجازه حمل سلاح، آموزش و استفاده از حمایت لجستیکی منطقهای را با برخورداری از سرمایه و تجهیزات نظامی پیدا کرد.
علاوه بر این، رهبران حزب الله به محض تاسیس حزب از حمایت گستردهای در میان مردم لبنان بهره مند شدند و هر روز که میگذرد، به اذعان تمام طرفهای داخلی، منطقهای و بین المللی و همچنین دوست و دشمن هم بر محبوبیت و هم قدرت و اقتدار این حزب افزوده میشود.
بنابراین عجیب نیست، اگر مشاهده کنیم، حزب الله در این مرحله از سوی 4 جبهه مورد حمله قرار بگیرد.
جبهه اول
جبهه اول معنوی است و در حملهای که طی روزها و هفتههای آینده علیه حزب الله در نتیجه احکام صادره از سوی دادگاه لبنان در لاهه صادر میشود و با پرونده ترور «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان ارتباط دارد، نمود پیدا میکند.
اگرچه از احکام صادره توسط این دادگاه کسی انتظار توقیف متهمی یا محاکمه کسی را ندارد، اما همین محاکمههای غیابی نیز برای بدنامی یک طرف و ایجاد تنش در لبنان کافی به نظر میرسد.
تکیه حزب الله به سیاست نادیده گرفتن جنجالهای رسانهای، اقدامات دادگاه بین المللی لاهه که آن را نوعی سیاستگذاری برای اجرای توطئه علیه خود میداند، چندان به درازا نخواهد کشید، چرا که دیر یا زود حزب الله مجبور به پاسخ به حملات رسانهای و تبلیغاتی طولانی مدت علیه خود میشود، به ویژه اینکه این مساله صرفا یک تهمت سیاسی مانند گذشته به شمار نمیرود، بلکه تهمتهایی است که تلاش شده با توسل به آنها وجهه حزب الله در اذهان عمومی را تضعیف و این حزب را ضعیف جلوه دهد، اگرچه هیچ یک از آنها قابل اثبات نیستند.
جبهه دوم
جبهه دوم، جبهه میدانی و نظامی است و در کشته و زخمی شدن شماری از نیروهای حزب الله در اثر حضور میدانی در نبردهای سوریه نمود پیدا میکند، به ویژه اینکه باید در آینده برای جلوگیری از ورود عناصر تروریستی مسلح از مرزهای لبنان شاهد درگیریها و عملیاتهای سختتر و شدیدتری هم از جانب ارتش سوریه هم حزب الله لبنان با گروهها و عناصر تروریستی مسلح باشیم.
جبهه سوم
جبهه سوم، جبهه امنیتی است و در انفجارهای تروریستی خلاصه میشود که در مناطق فعالیت و حضور حزب الله به ویژه در مناطق ضاحیه بیروت در ماههای اخیر شاهد آن بودیم.
پیش بینیهای صورت گرفته در این اواخر با توجه به شراسط سیاسی و میدانی حاکم بر لبنان این بوده که در آینده شاهد افزایش و تشدید این عملیاتهای تروریستی باشیم.
انفجار تروریستی «هرمل» تنها یک هفته پس از انفجار «بئر العبد» رخ داد. این دوره زمانی کوتاه مدت میان 2 انفجار نگران کننده است و مقایسه لبنان و عراق از حیث حجم جغرافیایی و تعداد ساکنان هدف قرار گرفته، نشان میدهد که اوضاع در لبنان وخیمتر از عراق است، اگرچه نمیخواهیم، از اهمیت بحران عراق طی سالهای اخیر بکاهیم.
بزرگترین دلیل اهمیت انفجارهای لبنان این است که شهروندان بیگناه هدف حملات تروریستی کورکورانه قرار میگیرند، اما تاکنون هیچ طرفی به این حملات کمترین توجهی نکرده، گویی که حالتی طبیعی و عادی است که مردم لبنان باید با آن زندگی کنند.
جبهه چهارم
جبهه چهارم، جبهه سیاسی است و در درگیری داخلی میان جریانها و نیروهای سیاسی لبنان، نه تنها در قدرت حاکم، بلکه در گزینههای بزرگ ملی نمود مییابد.
اگرچه حزب الله در گذشته تحت تاثیر حملات سیاسی داخلی علیه خود نبوده و گزینههای خود را با قدرت تمام در بیش از یک مرحله به طرفهای داخلی تحمیل کرده است؛ بنابراین هم اکنون نیز انتظار میرود، حزب الله با چنین رویکردی وارد معادلات سیاسی داخلی شود، اگرچه شرایط حساس حاکم بر لبنان این حزب را به چشم پوشی برخی قضایا برای آرام کردن جو پرفشار داخلی کند.
و سرانجام اینکه در پایان باید گفت، بدون شک حزب الله آنچه برای تعامل با این چهار جبهه لازم است، را در اختیار دارد، یعنی قدرت معنوی، نظامی، امنیتی و سیاسی؛ آن هم در آن واحد.
انتهای پیام/