مقدم فر: حماسه ۹دی تمامکننده فتنه بود
خبرگزاری تسنیم: مقدم فر گفت: از دولت آقای روحانی انتظار اعتدال بود. چرا که ایشان با شعار دولت اعتدال بر سر کار آمد. رسم اعتدال این نیست که افراطیترین آدمهایی که فتنه و آشوب را رقم زدند به مناصب اجرایی بیایند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، تهران امروز نوشت؛ امروز سالگرد حماسه نهم دی سال 88، یک روز تاریخی و حماسه ساز است؛ روزی که گفته شد خط پایان و بطلانی بود بر جریان فتنه انگیز. با این وجود این روزها در گوشه و کنار کشور شاهد تحرکات این جریان هستیم. برای بررسی علت بازیابی جریان فتنه، سراغ حمیدرضا مقدمفر معاون فرهنگی فرمانده کل سپاه پاسداران رفتیم.
همانطور که پیشبینی میشد او نیز همانند عموم مردم از این موضوع نگران بود. هر چند مقدمفر میگوید که «9 دی تمامکننده فتنه بود» اما معتقد است احتمال فتنههای دیگر برای نظام وجود دارد.
معاون فرهنگی فرمانده کل سپاه نسبت به سوءاستفاده احتمالی فتنهگران از لطف و مرحمت نظام دغدغه دارد. وی در این رابطه میگوید برخوردی که با فتنهگران در سال 88 شده از سر ترحم،لطف و مرحمت نظام بوده و الا باید برخورد شدیدتری با آنان میشد.
وی با انتقاد شدید از سخنان اخیر محمدرضا خاتمی مبنی بر اینکه «از آنچه بر ما گذشت میگذریم»، معتقد است: این حرف مانند پاشیدن نمک بر زخم نظام بود. بحث رفع حصر موضوع دیگری بود که با این تحلیلگر مسائل سیاسی در میان گذاشتهایم. او در این خصوص معتقد است: «حتی اگر سران فتنه توبه کنند نیز نمیتوان از جرم شان گذشت.»
معاون فرهنگی فرمانده سپاه درباره مقایسه حصر سران فتنه با حصر مرحوم آیتالله منتظری که اخیرا یکی از مشاوران رئیسجمهور مطرح کرد،میگوید: «حصر سران فتنه با مسئله آقای منتظری قابل قیاس نیست.»
*****
**خــــلاصـــــه مصـــــــاحــــبـــــــــه**
*در واقع راهپیمایی 9 دی صرفا یک حضور تاریخی نبود. انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته تجارب بسیاری داشته است اما در سال 88 نظام و انقلاب اسلامی با یک تجربه جدیدی مواجه شد که انقلاب مخملی و رنگین با الگوی جرین شارپ بود.
*قطعا ما دیگر مثل سال 88 غافلگیر نخواهیم شد و انتخابات 92 این را نشان داد.
*ما هنوز نتوانستهایم از تجارب فتنه 88 به خوبی استفاده کنیم. یکی از زخمها این است که بالاخره جمهوری اسلامی نظامِ ترحم، لطف، مرحمت و فضل است. جمهوری اسلامی نظام دیکتاتوری و خشونت نیست. شاید اگر هر نظام سیاسی دیگری بود بعد از فتنه 88 بسیاری از افراد دخیل را اعدام میکرد و بقیه را در زندان می انداخت تا این ماجرا ریشه کن شود.
*از دولت آقای روحانی انتظار اعتدال بود. چرا که ایشان با شعار دولت اعتدال بر سر کار آمد. رسم اعتدال این نیست که افراطیترین آدمهایی که فتنه و آشوب را رقم زدند به مناصب اجرایی بیایند. این رسم و حقیقت اعتدال نیست. بنابراین اولا مردم باید اعتراض خود را به گوش مسئولان دولت برسانند که از این انتصابات راضی نیستند.
*همه خسارتها(ی فتنه) به کنار، خسارتی که به آبروی نظام زده شد به هیچوجه قابل جبراننیست. اینها در سال 88 آبروی نظام را با تهمت تقلب بردند. آبروی جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام الگو در دنیا محصول ایستادگی و مقاومت مردم بود.
*اگر (سران فتنه)توبه کنند نیز نمیتوان از جرم شان گذشت.
*این موضوع(حصر سران فتنه) با مسئله آقای منتظری قابل قیاس نیست. این کجا و آن کجا؟! منتظری کجا و موسوی کجا؟! موسوی مرتکب جنایت شد.
*این ساحت(تصمیم گیری درباره رفع حصر سران فتنه)، ساحت دولت نیست. دولت چنین اختیاری ندارد. مرجع این کار دستگاه قضایی و شورایعالی امنیت ملی است.
*کسی نمیتواند در این خصوص (رفع حصر سران فتنه)اظهارنظری داشته باشد. چرا که حوزه، حوزه امنیت نظام است و حرفهایی که برخیها از دولت یا خارج دولت مطرح میکنند، بیشتر حرفهای غیرمسئولانه است.
*آقای خاتمی هنوز توبه و به اشتباه گذشته اقرار نکرده است. آزادی آقای خاتمی به خاطر ترحم نظام است. ایشان نه تنها محاکمه نشده و زندان نرفته بلکه در حصر هم نیست. اما اینها میخواهند با برجسته کردن آقای خاتمی او را در جایگاه مدعی قرار دهند.
*****
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*عوامل مختلفی در شکلگیری حماسه نهم دی نقش داشتند. مردم چه نقشی در خلق این حماسه داشتند؟
درباره اینکه عوامل شکلگیری نهم دی چه بوده، خیلیها مدعی هستند که آنان در شکلگیری نهم دی نقش داشتند. اما واقعیت مطلب این است که 9 دی یکی از روزهای تاریخی و بهیاد ماندنی است که به صورت خالص و به تمام معنا کار مردم بود. به عبارت دیگر در 9 دی، یک هیجان عمومی برگرفته از یک بصیرت کامل مردم را به خیابانها کشاند. بنابراین 9 دی کاملا مردمی بود. برخی نهادها که به صورت سنتی متولی این مراسمها هستند و معمولا زحماتی میکشند، آن زمان هم بودند ولی واقعا خودشان نیز فکر نمیکردند چنین حماسهای خلق شود. بنابراین حضور مردم در صحنه 9 دی توسط هیچ نهاد و سازمانی برنامهریزی نشد و حرکتی کاملا خودجوش و متکی به باورهای مذهبی و انقلابی مردم بود. حماسه 9 دی را تنها با دو حماسه در تاریخ انقلاب اسلامی میتوان مقایسه کرد: یکی 15 خرداد سال 42 و دیگری 22 بهمن سال 57. در حقیقت عظمت و تاثیرگذاری 9 دی سال 88 را میتوان تنها با عظمت و تاثیر 15 خرداد سال 42 و 22 بهمن سال 57 مقایسه کرد. بنابر این نباید 9 دی را صرفا یک روز تاریخی یا حماسه عادی مانند حماسه حضور دانست بلکه به همان میزان که آن دو واقعه تاریخی نقش حماسه ساز در وقوع انقلاب اسلامی داشتند، حماسه 9 دی 88 نیز نقش موثری در استمراربخشی و صیانت از انقلاب اسلامی دارد. بر این اساس میتوان گفت روح حاکم بر حماسه 9 دی همان روح حاکم بر حادثه 15 خرداد سال 42 و 22 بهمن سال 57 بود.
*چه اتفاقی در روز 9 دی افتاد؟ این سوال را از این بابت میپرسم که برخی ناخواسته این روز را به برگزاری یک راهپیمایی ساده تقلیل میدهند.
اتفاق مهم در این روز پایان بخشی مردم به فتنهای بود که هشت ماه با غبارآلود کردن فضای سیاسی جامعه در کشور تداوم داشت و توانسته بود بخشی از مردم را به بهانه اعتراض به نتایج انتخابات با خود همراه سازد.
البته بعد از 29 خرداد 88 و خطبههای مقام معظم رهبری دائما شاهد ریزش بدنه عمومی مردم از جمع متعرضین بودیم اما در پی هتک حرمت فتنهگران نسبت به سالار شهیدان در عاشورای 88 شاهد اوج ریزش مردمی در جریان فتنه اتفاق افتاد که 9 دی نماد این ریزش و اتحاد ملی مردم حول ولایت فقیه بود. این حقیقت باعث شده است 9 دی در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان حقیقتی ماندگار بدرخشد.
در طول چند ماه جریان فتنه توانسته بود عدهای را با دروغ، شبهه و تهمت با خود همراه سازد و آنان را به کف خیابانها بکشاند. این اتفاق با استفاده از الگوهای مختلف و کار رسانهای قوی افتاد. اما پاسخ به آن نیز بایستی از جنس خودش میبود. از این لحاظ معتقدم کار انتظامی و نظامی نمیتوانست آتش فتنه را خاموش کند. نسخه این بیماری که در فتنه 88 با سرمایهگذاری عظیم خارجی ایجاد شده بود، صرفا آن بود که خود مردم به خیابانها بیایند. این موضوع نیز دستوری نیست و نمیتوان مردم را با دستور وارد صحنه کرد. شاید بپرسید چطور میشود که چنین جمعیتی در روز 9 دی به صحنه میآیند؟! پاسخ این است که روح حاکم بر حماسه نهم دی، دیانت مردم است.
*علت آنکه حماسه نهم دی آنقدر دیر شکل گرفت چه بود؟
مردم طی هشت ماه نخست فتنه مدارای زیادی کردند اما به خاطر اتفاقی که در روز عاشورا رخ داد دیگر کاسه صبرشان لبریز شد. عاشورا مقدسترین پدیده در فرهنگ ما ایرانیها است و حتی مسیحیها و کلیمیها نیز این روز را مقدس میشمرند. هنگامی که تلویزیون بیحرمتی صورت گرفته از سوی فتنهگران در روز عاشورا را به مردم نشان داد، مردمی که چند ماه صبر کرده بودند احساس کردند به دیانت شان توهین شده است. مردم توانستند در مقابل شعار انحرافی «نه غزه،نه لبنان...» فتنهگران صبر کرده و تنها اندوهگین بشوند در مقابل اهانت به عاشورا و امام حسین(ع) کسی نتوانست ساکت بنشیند. آنچه در نهم دی 88 مردم را با آن هیجان و شور وشعور به خیابانها آورد دیانت و اعتقادات بود. این همان اکسیری بود که در 15 خرداد سال 42 مردم را به خیابانها کشاند. اتفاقا آن حادثه نیز از محرم آغاز شد.
*شما معتقدید نهم دی به خاطر واکنش مردم به هتک حرمت عاشورا خلق شد. ممکن است این سوال ایجاد شود که این موضوع چه ربطی به نظام و انقلاب دارد و چرا طی هشت ماه قبل از 9 دی 88 که نظام و انقلاب از سوی فتنهگران هتک شد،مردم سکوت کرده بودند؟ آیا هتک نظام برای مردم حساسیت برانگیز نبود؟
باید توجه داشت که عاشورا به تنهایی عامل خلق حماسه نهم دی نبود. مردم انقلاب اسلامی را جدا از عاشورا نمیبینند. ما نهضت امام(ره) و انقلاب اسلامی را در طول عاشورا میبینیم و این نهضت با الگوی کربلا و عاشورا رخ داده است و امام(ره) در سال 42 این موضوع را مطرح کرد.
امام در ماه محرم سال 57 فرمودند که خون بر شمشیر پیروز است و الگوی حرکت ما امام حسین(ع) است. امروز نیز باید ببینیم چه جریانی امام حسین(ع) و عاشورا را مورد هدف قرار داد؟! این جریان بهدنبال براندازی و یک کودتای نرم بود. مردم در برابر این جریان قدری صبوری کردند اما در روز 9 دی به این صبر نجیبانه پایان دادند. مانند این روزها که مجازات سران فتنه در حال تبدیل شدن به یک مطالبه عمومی است و مردم خواستار محاکمه و اعدام سران فتنه هستند. این مردم همانهایی هستند که تا امروز صبر کردند و سران فتنه به خاطر تامین امنیت و طبق مصوبه شورایعالی امنیت ملی در منزل محصور هستند. بنابراین فعلا سران فتنه در حصر قرار دارند اما محاکمه آنان یک مطالبه عمومی است.
در سال 88 هم مردم تا روز 9 دی صبر کردند. اما وقتی دیدند فتنهگران به مقدسترین ارزشها هم پایبند نیستند، به صحنه آمدند. البته مردم طی هشت ماه گذشته نیز همواره نسبت به هتک مقدساتشان معترض بودند و چنین نبود که سکوت کنند. ولی اینکه یک حجم میلیونی به خیابانها بیایند و پایان بخش فتنه باشند، اتفاق نیفتاد. جرقهای که سبب شد مردم به خیابانها بیایند، تصاویر هتک حرمت عاشورا و سوزاندن خیمه امام حسین(ع) از سوی فتنهگران بود.
*بسیاری معتقدند حماسه نهم دی سال 88 انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران را بیمه کرده است. این در حالی است که هر سال چندین راهپیمایی بزرگ در کشور برگزار میشود اما چطور است که حضور مردم در 9 دی انقلاب و نظام را بیمه میکند؟
در واقع راهپیمایی 9 دی صرفا یک حضور تاریخی نبود. انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته تجارب بسیاری داشته است اما در سال 88 نظام و انقلاب اسلامی با یک تجربه جدیدی مواجه شد که انقلاب مخملی و رنگین با الگوی جرین شارپ بود؛ الگویی که شارپ در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی ارائه میدهد. ما تجربه این موضوع را نداشتیم. طی سالهای بعد از انقلاب با تهاجم فرهنگی مواجه بودیم اما تجربه فتنه 88 را نداشتیم. تجربهای که در آن همزمان چند جبهه جنگ رسانه ای، اطلاعاتی و دیپلماتیک علیه نظام فعال شده بود. اینجا دیگر جنگ فیزیکی و مستقیم نبود. اینجا جنگ روانی و فریب افکار عمومی جریان داشت. فتنه 88 آخرین نسخه عملیاتی و فکری غرب و آمریکا برای براندازی حکومتها بود که در ایران تجربه شد و البته شکست خورد. نظام در شکست آخرین مدل براندازی تجربیات زیادی آموخت. اولا یاد گرفتیم که غافلگیر نشویم؛ غافلگیری رسانه ای، غافلگیری فرهنگی، غافلگیری اطلاعاتی، سیاسی و دیپلماتیک.
در فتنه 88 ما غافل شدیم ولی آموختیم که چگونه به هوش باشیم. در فتنه 88 دشمن می خواست به ما شبیخون بزند؛ اینها برای ما درسهای زیادی داشت. از اینکه چطور نظامی را که از نظر دموکراسی در دنیا بیبدیل است و در عرصه انتخابات بالاترین سطح مشارکت را داراست ـ که اوج آن همین انتخابات سال 88 با 85 درصد مشارکت بودـ با چالش روبهرو کردند، تجربه اندوختیم. اینکه چطور شیرینی و حلاوت آزادترین انتخابات را به تلخی و هزینه تبدیل کردند را مشاهده کردیم. اینکه چطور فرصتها به تهدید تبدیل شدند را آموختیم. آموختیم چطور دفاتر نمایندگی دیپلماتیک کشورها میتوانند مقر و کانونهای جنگ نرم و جنگ خیابانی باشند را آموختیم. آموختیم چطور یک رسانه مثل بیبی سی فارسی یا شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر میتواند مانند بیسیم عملیاتی آشوبها عمل کند. اینکه خانم کلینتون صراحتا گفتند فصل تعطیلی تویتر بود اما چون دیدیم در آشوبهای تهران این شبکه اجتماعی موثر است، تعطیلی آن را به عقب انداختیم. ما نسبت به این حرکات رسانهای تجربهای نداشته و غافلگیر شدیم.
*به عقیده شما الان که این تجارب را داریم میتوانیم از آنها خوب استفاده کنیم؟
قطعا ما دیگر مثل سال 88 غافلگیر نخواهیم شد و انتخابات 92 این را نشان داد. البته من نمیخواهم بگویم که ما از تمام درسهای انتخابات سال 88 آموخته و به آن عمل میکنیم. اتفاقا من روی این موضوع حرف دارم که کجاها نیاموخته و کجاها به آموختههای خود عمل نمیکنیم. اما اینکه اکنون در وضعیت سال 88 به سر میبریم را قبول ندارم. چرا که بخشی از تجارب و آموختههای خود در سال 88 را به کار گرفتهایم و دشمن در انتخابات سال 92 خیلی نتوانست کاری از پیش ببرد و ما شاهد برگزاری یک انتخابات پرشور بودیم. ما تکنیکهای رسانهای دشمن را متوجه شده بودیم. دانستیم که چطور میخواهند از فشارهای اقتصادی تحریمها استفاده کرده و مردم را از حضور پای صندوقها منصرف کنند. اما دیدیم که مردم پای صندوقهای رای آمده و حضوری پرشور داشتند.
یکی از مسائلی که تجربه کردهایم ولی هنوز از آن تجربیات استفاده نمیکنیم و اگر این وضعیت ادامه یابد محتمل است که باز هم لطمه بخوریم، مقوله رسانه و جنگ رسانهای است. اصلیترین ابزار در فتنه 88 رسانه بود. طی چهار سال گذشته باید رسانههای ما تقویت میشدند. وقتی ما در سال 88 با یک جنگ رسانهای توسط شبکههای اجتماعی، شبکههای ماهواره ای، خبرگزاریها و سایتها مواجه شدیم، باید خود را برای آینده آماده میکردیم. مگر پیام قرآن این نیست که ««و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللَّه». آیا ما به دستور قرآن عمل کردیم؟! خیر. قرآن میگوید تا میتوانید خودتان را آماده کنید. آیا خود را آماده کرده ایم؟! نه بهطور کامل.
*به نظر شما 9 دی تمامکننده فتنه بود؟
9 دی تمامکننده فتنه بود، اما فتنههای دیگری برای نظام محتمل است. این فتنه تمام شد. اما آیا بعضی زخمها و آسیبهایی که نظام به خاطر فتنه 88 دچارش شد میتواند فرصتساز باشد؟! پاسخ مثبت است.
*شما میگویید فتنه تمام شده است اما امروزه شاهدیم برخی که «عوامل یا عناصر» فتنه گفته میشد در حال بازیابی خود هستند؟ خب، چطور فتنه پایان یافته ولی عوامل آن همچنان سرپا هستند؟
عرض کردم اینها جزو زخمهای فتنه هستند و به خاطر آن است که ما هنوز نتوانستهایم از تجارب فتنه 88 به خوبی استفاده کنیم. یکی از زخمها این است که بالاخره جمهوری اسلامی نظامِ ترحم، لطف، مرحمت و فضل است. جمهوری اسلامی نظام دیکتاتوری و خشونت نیست. شاید اگر هر نظام سیاسی دیگری بود بعد از فتنه 88 بسیاری از افراد دخیل را اعدام میکرد و بقیه را در زندان می انداخت تا این ماجرا ریشه کن شود. اما ما چکار کردیم؟! ما فقط گفتیم سران فتنه در منزل باقی بمانند که برخی شان به آبگرم و اسب سواری میروند. سران فتنه از این تفریحات برخوردارند. یعنی این طور نیست که صرفا در خانه نگهداری شوند. جمهوری اسلامی این برخورد را داشت. یا اینکه افراد محدودی که جرم امنیتی سیاسی داشتند بازداشت شدند و بسیاری از عوامل فتنه آزاد بودند. اینها همیشه میتوانند از لطف نظام استفاده کنند. اما اخیرا آقای محمدرضا خاتمی گفت ما از آنچه بر ما گذشت میگذریم.
این حرف مانند پاشیدن نمک بر زخم نظام بود. کسی باید به ایشان بگوید که آقای محمدرضا خاتمی نظام لطف کرده است که شما آزاد هستید؛ بعد از همه اقداماتی که در فتنه 88 انجام دادید؛ تحریک کردید، تهمت زدید، دروغ گفتید و... حال شما مدعی میشوید؟! آیا جای مدعی و متهم تغییر کرده است؟! خب، بخشی از این وضعیت به خاطر لطف نظام است. نکته بعدی اینکه بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن دولت آقای روحانی اینها احساس کردند که برایشان فرصتی ایجاد شده است که متاسفانه واقعا هم فرصت ایجاد شد. خیلی از عوامل فتنه در مناصب اجرایی کشور جای گرفتهاند. اینها زخمهای نظام و آسیب است. اگر واقعا تلاش میشد نباید فتنهگران روی کار میآمدند. البته مجلس شورای اسلامی تلاش زیادی کرد اما باز هم با نظر لطف نگاه کرد. چرا که خیلی از اینها نباید تایید میشدند. اما آقایی که آمده است به عنوان وزیر رای اعتماد گرفته یا حضور برخی افراد در استانداریها برای مردم خیلی دردناک است. مردم نقش اینها در فتنه 88 را شاهد بودند.
*به نظر شما واکنش مردم در برابروی کار آمدن اصحاب فتنه چه باید باشد؟
اولا هوشیاری مردم این است که اینها را شناسایی کرده و از دولت مطالبه داشته باشند. از دولت آقای روحانی انتظار اعتدال بود. چرا که ایشان با شعار دولت اعتدال بر سر کار آمد. رسم اعتدال این نیست که افراطیترین آدمهایی که فتنه و آشوب را رقم زدند به مناصب اجرایی بیایند. این رسم و حقیقت اعتدال نیست. مردم واقعا به این موضوع معترض بوده و رسانهها نیز این اعتراض را نشان دادند.
بنابراین اولا مردم باید اعتراض خود را به گوش مسئولان دولت برسانند که از این انتصابات راضی نیستند. مهمتر از آن هوشمندی و بصیرت و آگاهی است که حائز اهمیت است. اگر بصیرت و آگاهی باشد، بر سر مردم کلاه نمیرود. اما اگر این نباشد ممکن است با شعارهای خیلی زیبایی باز هم بر سر ما کلاه برود.
*این روزها شاهد فشار آوردن به دولت برای انجام اقدامی در راستای رفع حصر هستیم. تحلیل شما به عنوان معاون سپاه از این موضوع چیست؟ آیا دولت بهطور رسمی به این موضوع ورود پیدا میکند؟
مصاحبه امروز بنده با شما از جایگاه سپاه نیست و الان به عنوان یک کارشناس و تحلیلگر رسانهای با شما گفتوگو میکنم. درباره حصر سه نکته وجود دارد. اول آنکه برخی فکر میکنند میتوانند خواستار آن شوند که نظامی لطف کرده و آقایانی که در حصر هستند بیرون بیایند. این در حالی است که اولا باید ببینیم اینها مرتکب چه جرمی شدهاند. زمانی کسی قتلی را انجام میدهد، دیگران نمیتوانند به حکومت بگویند لطف کرده و این فرد قاتل را آزاد کنید. یعنی حتی اگر صاحب این خون یا خونها رضایت دهند، باز هم جرمی بر ذمه این فرد است که قتلی در جامعه صورت گرفته است.
این آقایان چکار کردند؟! تصور و استدلال بنده این است که جنایات این آقایان مانندی در کشور ندارد. مسعود رجوی در کشور چکار کرد؟! او سردسته یک تیم تروریست بود و 12هزار نفر از مردم و مسئولان را ترور کرد. اما مردم همه از روز اول میدانستند که او منافق است. البته عدهای محدود را فریب داده و همراه خود برده است. اینها به قرارگاه اشرف رفته و بعد دستشان را در دست دشمن ایران دادند و حین جنگ با صدام یکی شدند. اما در فتنه 88 آقای موسوی با چهره حق به جانب و به عنوان نخستوزیر دوران جنگ و امام(ره) و فردی به عنوان مسئول سابق این نظام وارد صحنه شد و جمعیت زیادی از مردم را فریفت. فکر این جمع را به اصل نظام تغییر داد. در فتنه 88 خسارتهای اقتصادی زیادی دیدیم. تحریمهای اقتصادی برکت و محصول کار همین فتنهگران است.
خسارت جبرانناپذیری به موقعیت جمهوری اسلامی زده شد. جمهوری اسلامی در اوج بود و آمریکاییها التماس میکردند که بیایید مذاکره کنید.
فتنه 88 یکسری از منافقین، بهاییها، سلطنت طلبان و... را که به گور رفته بوده یا محتضر بودند علیه نظام زنده کرد و گروهکهای مختلف علیه نظام جری شدند و جسارت پیدا کردند. از سوی دیگر خسارتهای جانی نیز دیدیم که برخی از دو طرف کشته شدند. از بسیجیها و مومنین گرفته تا عدهای نیز از طرف مقابل. البته تعداد زیاد نبود اما بالاخره خونی بود که ریخته شد. اما همه خسارتها به کنار، خسارتی که به آبروی نظام زده شد به هیچوجه قابل جبراننیست. اینها در سال 88 آبروی نظام را با تهمت تقلب بردند. آبروی جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام الگو در دنیا محصول ایستادگی و مقاومت مردم بود. 200 هزار خون شهید، هزاران جانباز که با خون دل زندگی میکنند به آبرو برای نظام تبدیل شده بود که فتنهگران با تهمتی که به نظام زدند این آبرو را هتک کردند. قیمت این آبرو چقدر بود؟!
ما در معارف خود داریم که آبروی مومن از خون او محترمتر است و حرمت او از کعبه بالاتر است. آقای موسوی آبروی این نظام یعنی 200 هزار خون شهید را برد. انگار 200 هزار نفر را کشت. چرا میگویند که اینها از حصر در بیایند؟! کدامیک از این خانوادههای شهدا از حق خود میگذرند؟! اینها خون جوان و نوجوان خود را هدیه کردند تا برای نظام جمهوری اسلامی ایران آبرو باشد اما یک فرد پای نفسانیت را روی همه آنها گذاشت به خاطر اینکه چرا رئیسجمهور نشده است.
قیمت همراهیها با آمریکاییها، اسرائیلیها و منافقین چقدر است و آیا میتوان از آن گذشت؟! حالا فرض کنیم همه از حق خود بگذرند، اما آیا اینها نباید متنبه شده باشند؟! آیا لازم نیست اینها التماس کنند که مورد بخشش قرار گیرند؟! این در حالی است که آنها نه تنها توبه نمیکنند بلکه هنوز مدعی هستند.
*به عقیده شما اگر سران فتنه توبه کنند،می توانند از حصر بیرون بیایند؟
خیر، اگر توبه کنند نیز نمیتوان از جرم شان گذشت. سلمان رشدی یک جسارت کرد و امام(ره) اعلام کرد که او باید کشته شود حتی اگر توبه کند. البته بنده نمیدانم که از نظر قضایی و حقوقی اگر فردی توبه کند چه حکمی خواهد داشت و دادگاه باید در این خصوص نظر بدهد. اما ما که میدانیم که اینها هنوز توبه نیز نکردند.
نکته بعدی درباره حصر اینکه برخی میآیند و با دیگران مقایسه میکنند و میگویند آیتالله منتظری نیز در حصر بود که زمانی شورایعالی امنیت ملی حصرش را برداشت تا زمانی که از دنیا رفت. اما آیا این قیاس صحیح است؟! اساسا بدنه مردم از مسائل آقای منتظری و اینکه چطور با نامههایش به دل امام(ره) خون میکند، اطلاع نداشتند. خواصی که از نامههای آقای منتظری مطلع بودند الان شهادت میدهند که یکی از غصههای حضرت امام(ره) که باعث بیماری و رحلت ایشان شد، همین موضوع بود. اما بدنه مردم از محاجه آقای منتظری با امام(ره) مطلع نبودند.
*چرا حصر سران فتنه را نمیتوان با حصر آقای منتظری مقایسه کرد؟
مسئله آقای منتظری این بود که برادر داماد ایشان، مهدی هاشمی از قبل انقلاب باندی داشت و قتلهایی انجام داده بود. وزارت اطلاعات این باند را شناسایی و اعضای آن را بازداشت کرده بود و بعد از اعتراف به جرم شان، مهدی هاشمی اعدام شد. آقای منتظری از دستگیری تا اعدام مهدی هاشمی به این موضوع معترض بود و مدام به امام(ره) نامه نوشت. بنابراین مسئله آقای منتظری یک مسئله بود بین این شخص با فامیل و امام(ره). عموم مردم از این موضوع اطلاعی نداشتند. این موضوع چه ربطی به آدمی دارد که پرچمی بلند کرده، جمعیتی از داخل کشور و دشمنانی از خارج از کشور را با خود همراه میکند؟! این آقایان پرچمدار حرکتی شدند که تمام آمریکا، اسرائیل و دشمنان اسلام و انقلاب پشت آن قرار گرفته و به نظام لطمه حیثیتی زدند. این موضوع با مسئله آقای منتظری قابل قیاس نیست. این کجا و آن کجا؟! منتظری کجا و موسوی کجا؟! موسوی مرتکب جنایت شد.
*با توجه به اینکه برخی از اطرافیان آقای رئیسجمهور در این خصوص اظهاراتی داشتهاند،فکر میکنید دولت در این موضوع دخالت میکند؟
این ساحت، ساحت دولت نیست. دولت چنین اختیاری ندارد. مرجع این کار دستگاه قضایی و شورایعالی امنیت ملی است. درست است که در رأس شورای امنیت ملی رئیسجمهور قرار دارد اما شورا است و سران سه قوه و مسئولان حقوقی آنجا حضور دارند که درباره موضوعات تصمیم میگیرند و مصوبات آن با تایید فرمانده کل قوا قابل اجرا خواهد بود. بنابراین دستگاه قضایی و شورایعالی امنیت ملی مسئول حصر سران فتنه است ولاغیر. کسی نمیتواند در این خصوص اظهارنظری داشته باشد. چرا که حوزه، حوزه امنیت نظام است و حرفهایی که برخیها از دولت یا خارج دولت مطرح میکنند، بیشتر حرفهای غیرمسئولانه است.
*به نظر شما ریشه این زمزمههایی که شنیده میشود مبنی بر احتمال رفع حصر سران فتنه از کجا نشات میگیرد؟
الان ما با یک شانتاژ مواجهایم که برخی رسانهها همان خط فتنه را با چند هدف دنبال میکنند. اول اینکه میخواهند موضوع رفع حصر را به مردم تحمیل کنند و اجازه محاکمه آنان را نداده و آنان را آزاد کنند.
دوم اینکه افرادی که به واسطه ترحم نظام آزاد بودند، به مدعی و مظلوم تبدیل شوند. یعنی جای ظالم و مظلوم تغییر کند. به عبارت دیگر نظامی که به آن ظلم شده، جای ظالم را بگیرد و آنان که ظلم کردهاند جای مظلوم را بگیرند. یکی از نمادهای این موضوع چهره آقای خاتمی است.
آقای خاتمی که جزو جریان فتنه بود و در کنار موسوی و کروبی سهم دارد در حال تبدیل شدن به یک مدعی است. روزنامههای امروز جریان فتنه را مشاهده کنید، عکس صفحه اول بسیاری از این روزنامهها آقای خاتمی است. حتی عکس قدیمی آقای روحانی با ایشان را به عنوان عکس یک منتشر کردند که مثلا همین دیروز همدیگر را ملاقات کردهاند. منظور آنان چیست؟!
آقای خاتمی هنوز توبه و به اشتباه گذشته اقرار نکرده است. آزادی آقای خاتمی به خاطر ترحم نظام است. ایشان نه تنها محاکمه نشده و زندان نرفته بلکه در حصر هم نیست. اما اینها میخواهند با برجسته کردن آقای خاتمی او را در جایگاه مدعی قرار دهند. فردی که قبل و بعد انتخابات ضدامنیت ملی عمل کرد و اقداماتی انجام داد که قطعا باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشد. آقای خاتمی حرمتهایی را شکست اما هنوز نه تنها توبهای از ایشان ندیدیم، بلکه به اشتباه و خیانت اقرار نکردهاند. جریان فتنه سعی دارد با تلاشهای رسانهای مجددا آقای خاتمی را به ملت تحمیل کنند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.