سرنوشت ژنو ۲ در سایه تحولات ویژه منطقهای و بین المللی
خبرگزاری تسنیم: عرصه میدانی و سیاسی سوریه و در کنار آن دو عرصه منطقهای و بین المللی شاهد تغییر و تحولاتی بوده که بدون تردید بر کنفرانس ژنو ۲ که کشورهای قدرتمند خود را برای برگزاری آن آماده میکنند، تاثیر انکار ناپذیر خواهد گذاشت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری النشره در مقالهای به قلم «امین حطیط» به بررسی آخرین تغییر و تحولات روی داده در عرصه میدانی سوریه و منطقه و عرصه بین المللی میپردازد و در این خصوص مینویسد: بحران سوریه چه در محیط ژئوپلتیک منطقهای و بین المللی و چه در روند داخلی و مسائل مربوط به آن، شاهد تحولات اساسی است.
پیگیری این تحولات و تأمل در چشم اندازهای آینده آن کمک شایانی در ارزیابی دقیق سرنوشت کنفرانس ژنو 2 و دستاوردهای مورد انتظار آن میکند.
- چگونگی سقوط حکومت اخوان المسلمین در مصر و محاصره آن در تونس با توجه به شکست تلاشهای ترکیه وقطر در عرصه تحولات میدانی در سوریه و ایجاد اپوزیسیون سوری به رهبری جماعت اخوان المسلمین باعث شد، این دو کشور از تلاشهای خود عقب نشینی کرده و برای کنترل و مهار خسارتها وارد عمل شوند. در مقابل نظام عربستان سعودی با ابتکار مستقیم ائتلاف شاهزاده بندر بن سلطان»، رئیس دستگاه اطلاعات این کشور و شاهزاده «سعود الفیصل»، وزیر خارجه که به نظر میرسد، امروز بیش از هر کس دیگری زمام امور را در عربستان سعودی حداقل در عرصه سیاست خارجی بر عهده دارند، در صدر مداخلات و تلاشها قرار گرفت.
طبیعی بود که آنکارا و دوحه موضع خود را حداقل در زمینه کاهش میزان مداخله در بحران سوریه تغییر دهند که این مسئله زمینه برای از سرگیری روابط با طرفهای بحران سوریه از جمله نظام سوریه را ولو به صورت تدریجی آماده میکند، بدون اینکه این دو ارتباط خود را بحران به طور کل قطع کنند.
- در صدر قرار گرفتن عربستان سعودی برای پر کردن شکاف ناشی از عقب نشینی ترکیه و قطر، این کشور را در برابر چالش بزرگی قرار داده است. این مسئله یا باعث ایجاد تحول بینظیر در معادلات قدرت در داخل سوریه شده یا منتهی به شکست میشود. در حالت اول ریاض میتواند خود را به عنوان تنها بازیگر اصلی تعیین سرنوشت سیاسی سوریه مطرح کند که شامل لبنان و عراق نیز میشود. در حالت دوم عربستان سعودی خود را در برابر مقابله با پیامدهای استراتژیکی میبیند که شاید این پیامدها شامل حکومت سعودی نیز شود. بنابراین عربستان سعودی از لحظه اول وارد نبرد سرنوشت سازی در سوریه شده و در عین حال به خوبی میداند که فاکتور زمان در درجه اول به خاطر تحولات بین المللی و میدانی او را غافلگیر خواهد کرد. در حالی که از رژیم عربستان سعودی انتظار میرفت با سازماندهی مجدد میدان نبرد با دو رویکرد اساسی وارد نبرد موفق شود: متحد کردن گروههای مسلح تکفیری که حول محور عربستان سعودی میچرخیدند و اخیرا عنوان «جبهه اسلامی» به خود گرفتهاند و علیه «ارتش آزاد سوریه» فعالیت میکند. ارتش آزاد سوریه به صورت تدریجی تضعیف شده و چیزی از آن نمانده است. این در حالی است که نقش دو گروه مسلح «داعش» و «جبهه النصره» وابسته به گروه تروریستی القاعده تقویت شده که این به طور خلاصه به منزله نهایی کردن شرایط میدانی به نفع القاعده است. هدف عربستان سعودی فراتر از این بود و میخواست جبهه اسلامی رهبری سیاسی را در مقابل ائتلاف گروههای انقلابی سوریه در دست گیرد.
موفقیت این اقدام به منزله این است که ریاض در تصمیم خود در مورد آینده سوریه تنها خواهد بود.
تغییری که در موازنه گروههای مسلح به نفع گروههای تروریستی تکفیری حاصل شد، نتایج مهمی را در بر داشت که مهمترین آنها موارد ذیل است:
أ. سرانجام بعد از دو سال و نیم فریب و دروغ، ماهیت واقعی درگیری در سوریه مشخص شد، اینکه جنگ میان نظام و گروههای تروریستی تکفیری است که در راستای تحقق منافع و پروژههای خارجی فعالیت میکنند.
ب. تحمیل اقدامات تروریستی و تشدید آن در سوریه، به ویژه در شرایط افزایش شمار عناصر وارد شده از کشورهای غربی با دارا بودن ملیت این کشورها، که در این مورد دو موضوع اساسی مطرح است:
نخست: تسلیم بین المللی در برابر خطر این تحول و ضرورت مقابله با آن،
دوم: به وجود آمدن رویکرد متفاوت غربی در قبال بحران سوریه در نتیجه افزایش نگرانی از این تحول، در کنار باور عمیق غرب به اینکه راهی برای دگرگونی معادلات قدرت در داخل سوریه به نفع متحدان و ساز و کارهای آنها وجود ندارد.
این مسئله به نوبه خود موضوع مقابله با تروریسم را در بند اول دستور کار کنفرانس ژنو 2 و بازگشایی کانالهای ارتباطی با نظام سوریه، ولو از دریچه امنیتی قرار میدهد. حتی فراتر از این شاهد عقب نشینی غربیها از موضع خود در برابر نظام سوریه هستیم و آنها به ضرروت مشارکت وی در روند سیاسی اشاره میکنند.
توافق یا چارچوبی که گروه 1+5 با جمهوری اسلامی ایران در چارچوب رسیدن به راه حل نهایی در مورد پرونده هستهای ایران و تحریمهای بین المللی امضا کردند، در همین چارچوب است.
این توافق شوک بزرگی برای رژیم عربستان سعودی بود که در کنار شوک امتناع دولت اوباما از حمله نظامی به سوریه و ترجیح حل و فصل سیاسی قرار گرفت.
نگرانی اصلی ریاض این است که توافق مذکور مقدمه ای برای توفقات گسترده تر میان واشنگتن و تهران باشد که در نهایت منجر به وارد آمدن خسارت به سوریه می شود همانطور که پیش از این در عراق اتفاق افتاد؛ به همین خاطر از زمان امضای توافقنامه پر دردسر، شک برانگیز و نگران کننده امیدوار است که بتواند آن را مهار کند.
- از زمان روی کار آمدن دولت «باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا در واشنگتن واضح است که وی در راستای مشارکت بین المللی در روابط و دیپلماسی به عنوان جایگزین جنگ در روابط بین المللی فعالیت میکند، در حالی که «جرج بوش» پسر، رئیس جمهوری سابق آمریکا به سیاست قوه قهریه متکی بود. در اینجا مسئله حائز اهمیت برای ما توافق روسیه و آمریکا در مورد پروندههای اصلی و در رأس آنها پرونده هستهای ایران و پرونده سوریه است، در حالی که پرونده فلسطین به دلایل مشخصی مختص آمریکا است.
خلاصه سخن اینکه:
نخست: ماموریت رژیم عربستان سعودی در سایه فرصت باقی مانده و در سایه پافشاری محور مقاومت جهت مقابله با تحقق اهداف ریاض، هر چقدر هم هزینه داشته باشد و تغییرات اساسی در عوامل تاثیرگذار بر بحران سوریه، آسان نخواهد بود.
دوم: امروز اپوزیسیون سوریه در خارج که قدرت و اتحاد لازم را ندارد و شکافها و اختلافات عمیقی میان آنها و گروههای مسلح حاضر در میدان سوریه وجود دارد، بیش از هر طرف دیگری با مشکل مواجه است و حتی در گزینههای خود در قبال کنفرانس ژنو 2 نیز مشکلاتی دارد. اگر اپوزیسیون خارج تصمیم به شرکت در این کنفرانس بگیرد، به خاطر نمایندگی گروههای مسلح، در معرض حملات متعدد قرار خواهد گرفت و برگه برندهای برای تحمیل خواستههای خود نخواهد داشت و اگر با شرکت در کنفرانس ژنو 2 مخالفت کند، به عنوان مخالف راه حل سیاسی و طرفی که مسئول ادامه خونریزی و کشتار در سوریه است و به صورت تدریجی از نقش اپوزیسیون خارجی به نفع رهبری سیاسی جدید کاسته خواهد شد.
سوم: نظام سوریه از هر طرف دیگر آسوده خیال و راحتتر به نظر میرسد؛ چرا که به دستاوردهای میدانی و ائتلافهای بین المللی – منطقهای خود و بهبود شرایط غرب و حتی کشورهای عربی اطرافش مطمئن است و این مسئله باعث تقویت مواضع نظام سوریه در پایبندی به مطالبات و شروط خود در حل و فصل بحران میشود.
چهارم: انتظار نمیرود که نتایج کنفرانس ژنو 2 به سرعت حاصل شود و این به منزله تداوم بحران طبق روند خاص و معین است که شاید حداقل برای شکل گیری آثار توافق نهایی با ایران در زمینه برنامه هستهای این کشور یا پروندههای دیگر ضروری باشد، تا جایی که غرب ترجیح میهد، خونریزی و کشتار را به عنوان اهرم فشار برای بهبود شرایط مذاکره به نفع خود ادامه دهد.
پنجم: در مورد لبنان اینگونه به نظر میرسد که انتخابات ریاست جمهوری این کشور ایستگاهی است که قطار تحولات را به دنبال خود میکشد و مشخص شدن تکلیف آن، شرایط داخلی را این کشور را به سمت ثبات سوق خواهد داد. اگر تصمیم به تمدید ریاست جمهوری به عنوان بخشی از بازی خاص در بحران سوریه باشد، تشکیل دولت جدیدی در کار نخواهد بود و اگر عکس آن اتفاق بیفتد که «میشل سلیمان»، رئیس جمهوری این کشور در لحظات آخر نقش تشکیل دهنده دولت به صورت مسالمت آمیز را ایفا خواهد کرد و این به طور ضمنی بدان مفهوم است که میشل سلیمان برای تبدیل لبنان به عنوان برگه برندهای در دست عربستان سعودی در چارچوب تلاش ریاض برای تاثیرگذاری بر معادلات درگیری در سوریه با این کشور هم دست است، این مسئله به سادگی حل نخواهد شد، بلکه دارای پیامدهای خطرناکی خواهد بود که لبنان را در برابر چهار راه سرنوشت ساز قرار خواهد داد.
انتهای پیام/