۴ عامل حاکم بر بحران سوریه
خبرگزاری تسنیم: هم اکنون بر بحران سوریه ۴ عامل حاکم است که نمیتوان آن را به هیچ وجه نادیده گرفت، عواملی که موجب تغییر و تحولات اساسی و ریشهای در بحران سوریه میشوند و حتی راه حلها را هم در خود نهفته دارند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری النشره، همانند بسیاری از جنگهایی که جهان به خود دیده، دادههای جنگ سوریه به مرور زمان و نزدیک شدن به سومین سالگرد آغاز این بحران، به سرعت در حال تغییر و متحول شدن است.
در این چارچوب میتوان 4 داده یا عامل اساسی را در عرصه میدانی سوریه ملاحظه کرد که به نظر میرسد، موجب ایجاد تغییرات اساسی و ریشهای در آینده بحران سوریه شود، که عبارتند از:
یک: ناکامی و شکست ارتش آزاد سوریه سوریه
واقعیت امر این است که ارتش آزاد در عرصه میدانی سوریه ناکام و ناموفق نشان داد و مهمترین ناکامی این گروه مسلح در آن بود که نتوانست مرجعیت نظامی یکپارچه و متحدی یا حداقل رسمی برای گروههای مسلح مختلفی تشکیل دهد که در سوریه در حال مبارزه علیه نظام سوریه هستند، عاملی که موجب شد، ارتش آزاد سوریه در عرصه میدانی ضعیف عمل کند و همین موجب تقویت جایگاه و موقعیت گروههای سلفی جهادی تندرو شد که بسیاری از آنها دارای عناصری خارجی هستند و از حمایتهای مالی بسیاری بهره میبرند و با استفاده از دین و مذهب تلاش دارند، تا نیروهای هرچه بیشتری را جذب خود کنند.
از سوی دیگر عناصری که از ارتش سوریه جدا شده بودند، حضور و نمود ضعیفی چه در عرصه میدانی و چه حضور نظامی داشتند که عاملی دیگر بر تشدید ضعف ارتش آزاد شد. همین ضعف در میان حامیان نیروهای سیاسی این ارتش نیز مشاهده میشود، به گونهای که در طول این مدت مشاهده نشده که معارضان سیاسی سوری حمایتی واقعی و مستحکم از ارتش آزاد سوریه داشته باشند و با آن همراهی کنند.
دو: قدرت یافتن بیش از پیش گروههای سلفی جهادی تندرو
دومین عامل در تغییر روند حقایق جاری در عرصه میدانی سوریه را باید در رشد و نمو گروههای سلفی جهادی تندرو مانند دو گروه تروریستی «جبهه النصره» و «امارت اسلامی عراق و شام» معروف به «داعش» به موازات قدرت یافتن بیش از پیش بسیاری از «امرای» وابسته به این گروهها در شهرکها و شهرهای مختلف سوریه شد که رهاورد آن بروز اختلافات شدید میان این گروهها شد که بسیاری از این اختلافها منتهی به درگیریهای مسلحانه بین آنها شد. این در حالی است که بسیاری از این گروهها به جای اینکه در پی مبارزه با نظام سوریه و یا آنچه آن را «جهاد در سرزمین شام» نامیدهاند، باشند، به دنبال غارت و سرقت اموال و ربودن افراد برای کسب پولهای کلان و هنگفت بودند.
این موضوع موجب شد تا کشورهای غربی که در ابتدای بحران سوریه در حمایت از گروههای مسلح و معارض سوری تردید داشتند، به این باور برسند که این گروههای یا همان کسانیکه آنها را «انقلابیون» مینامیدند، راه به جایی نخواهند برد و هیچگاه نخواهند توانست تغییری دمکراتیک در سوریه ایجاد کنند و این به معنای کاهش بیش از پیش حمایتهای لجستیکی غرب از گروههای مسلح بود.
سه: عدم تغییر موضع حامیان نظام سوریه
یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در عرصه میدانی سوریه را میتوان در عدم تغییر موضع کشورهای حامی سوریه طی حدود سه سال بحران این کشور ملاحظه کرد، به گونهای که در تمام طول مدت این بحران مشاهده شد که هم پیمانان دمشق همواره در کنار آن قرار داشتند و همین موجب شده تا نظام سوریه از موضعی قدرتمند در عرصه بین الملل ظاهر شود و ارتش سوریه همچنان با قدرت به مبارزه با گروههای تروریستی مسلح ادامه دهد و وفاداری آنها به نظام محفوظ باقی بماند و هیچ چیز نتواند، در این یکپارچگی و انسجام و فاداری شکاف ایجاد کند.
بر همین اساس کارشناسان تاکید میکنند، نهایت رهارودی که این گروهها میتوانند محقق کنند، تصرف یک شهرک در اینجا و آنجا باشد، بدون اینکه این موفقیتها و فتوحات تاثیر قابل ذکری بر روند امور داشته باشند و این موضع نظام سوریه و ارتش این کشور را بیش از پیش تقویت و دمشق را به عنوان یک عامل تاثیر گذار در هرگونه راه حلی که برای خروج از بحران سوریه ارائه میشود، مطرح میکند.
چهار: نزدیکی ایران و غرب
نزدیکی ایران و غرب و آمریکا، موضع بسیاری از کشورهای عربی از جمله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به شدت تضعیف کرد، به خصوص که آنها انقلابهای عربی جاری در منطقه از جمله در تونس و مصر و لیبی و همچنین حل بحران سوریه و عقب نشینی ترکیه از بسیاری از مواضع خود در قبال بحران سوریه را به زیان منافع خویش ملاحظه میکردند و همین موجب شد تا عرصه سوریه تهی از نیروها و کشورهای خارجی معارض سوریه شود و نقش آنها را در بحران سوریه بیش از پیش کم رنگ کند و این موجب شد تا فشارها بر دمشق جهت دادن امتیاز به طرفهای معارض کاهش یابد.
در راستای این تحولات بزرگ چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه نظامی که مهمترین ارکان بحران سوریه را نیز تشکیل میدهند، کشورهای دشمن سوریه نمیتوانند امید چندانی به حضور قدرتمند گروههای مسلح مورد حمایت ایشان در عرصه میدانی داشته باشند و این حضور هیچگاه نخواهد توانست به عنوان اهرم فشاری برای واداشتن نظام سوریه به تغییر و یا کناره گیری «بشار اسد» از قدرت وارد عمل شود و هم اکنون شرط بندیها برسر بحران سوریه همچون گذشته از موضع قدرتمند صورت نمیگیرد.
به همین دلیل محافل غربی به فکر یافتن راهکارهای جایگزین افتادند تا توپ را به زمین ارتش سوریه بیاندازند و ارائه هرگونه راه حل برای بحران سوریه را به نظام این کشور محول کردند، با تکیه بر این اصل که «بشار اسد» همچنان در قدرت باقی بماند و هیچ چیز نتواند، به جایگاه و موقعیت وی خلل وارد کند.
در این بین آنچه موجبات نگرانی این محافل را بیش از پیش فراهم آورده، اینکه ارتش و نیروهای مسلح سوریه همچنان با قدرت هرچه تمامتر به «بشار اسد» وفادار هستند و هیچ نشانی از ذرهای روی گردانی از نظام و شخص بشار اسد در آنها مشاهده نمیشود و این بدین معنی است که امکان جدا کردن ارتش سوریه از اسد و نظام در هرگونه راه حلی که برای بحران سوریه ارائه میشود، ممکن نیست.
این در حالی است که در قبال این دیدگاه محافل غربی، دیدگاه گروههای سلفی جهادی تندرو وجود دارد که به هیچ راه حل مسالمت آمیز و دیپلماتیکی باور ندارند و تنها بر گزینه نظامی در تعامل با بحران سوریه تاکید میکنند و این برخی از صاحبنظران را به این نتیجه سوق داده که تنها راه حل بحران سوریه گزینه نظامی است و با توجه به آمادگی و قدرت ارتش سوریه در ادامه مبارزات خود با گروههای مسلح به نظر نمیرسد، دمشق با این گزینه مخالفتی داشته باشد، به ویژه آنکه کفه عرصه میدانی به سود ارتش سوریه سنگینی میکند.
همین امر موجب میشود تا این تحلیلگران برگزاری کنفرانس ژنو 2 را سرابی بیش ندانند که نباید به آن امید چندان برای حل بحران سوریه داشت.
انتهای پیام/