ماه عسل اتمی آمریکا و اسرائیل بعد از ترور کندی
خبرگزاری تسنیم: با ترور مشکوک جان اف کندی تاریخچه سرسپردگی رؤسای جمهور آمریکا به رژیم صهیونیستی و تابعیت محض از برنامه اتمی این رژیم آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز عربی مطالعغت و پژوهشهای سیاسی در گزارشی به تشریح مفصل برنامه جنگ افروزانه اتمی رژیم صهیونیستی در منطقه و مراحل مختلف آن پرداخته است؛ این پژوهش مطالعاتی به قلم محمود محارب در می سال 2013 به رشته تحریر در آمده است. این مقاله در پایگاه اینترنتی "جلسه دراسات عربیة" منتشر شده است.
تفاهم بین گولدا مایر و نیکسون
بعد از تکمیل ساخت زرادخانه دیمونا دیگر این سؤال نیمه دهه نود قرن گذشته که آیا اسرائیل سلاح هستهای تولید خواهد کرد؟ مطرح نبود. این سؤال زمانی مطرح میشد که اشکول نخستوزیر رژیم صهیونیستی، گفتگوها و تفاهماتی سری با آمریکائیها ترتیب میداد. اشکول در سال 1965 به نزدیکان خود تأکید نمود که در مورد وضعیت هستهای، ما باید به سه چیز توجه داشته باشیم.
نخست، "بمب هستهای در مخزن باید آماده استفاده باشد". دوم، باید عناصر تشکیل دهنده بمب آماده و قابل ترکیب باشد. سوم، توسعه برنامه هستهای در حوزه پژوهش باید ادامه یابد تا زمینهای برای تصمیم گیریهای آینده باشد.
به نظر میرسد گفتگوهای اشکول با جانسون در پی اقدام ایالات متحده به مجهز نمودن رژیم صهیونیستی به سلاحهای کلاسیک، هجومی و نوین، برنامه ساخت سلاح هستهای در سرزمینهای اشغالی را به تأخیر انداخت. در همین راستا ایالات متحده 48جنگنده اسکای هوک ( قادر به حمل بمبهای هستهای) در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد.
بعد از ناآرام شدن فضای منطقه در پی نبرد ژوئن 1967، رژیم صهیونیستی دو بمب هستهای تازه تولید شده آماده کرد تا در صورت شکست، از آن به عنوان آخرین تیر خود استفاده کند.
این رژیم بعد از پیروزی در نبرد و تقویت جایگاه منطقهای و بینالمللی خود و از بین رفتن خطر موهوم نابودی اسرائیل، در آغاز سال 1968 زرادخانه دیمونا را برای ساخت سلاح هستهای راهاندازی نمود و در همان سال 4 – 5 بمب تولید کرد.
در بیستم ژانویه 1969 نیکسون بعد از جانسون رئیس جمهور آمریکا شد و هنری کسینجر به سمت مشاور امنیت ملی برگزیده شد. دو ماه بعد از آن، اشکول نخستوزیر رژیم صهیونیستی جای خود را به مائیر داد. در نیمه همان سال، کسینجر که از نفوذ بالایی برخوردار بود با ارائه چندین یادداشت مهم به رئیس جمهور، مواضع ایالات متحده در قبال برنامه هستهای رژیم صهیونیستی را تببین نمود که نیکسون با آن موافقت نمود. کسینجر قبل از آنکه مشاور امنیت ملی شود از برنامه دستیابی رژیم صهیونیستی به سلاح هستهای حمایت کرده بود. این حمایتها آنگاه شروع شد که وی به سرزمینهای اشغالی سفر کرد و سخنرانیهایی را در دانشکده امنیت ملی و نظامی رژیم صهیونیستی ایراد نمود. نخبگان امنیتی و سیاسی و بسیاری از چهرههای رژیم صهیونیستی در مناسبتهای مختلف از وی به عنوان حامی اسرائیل یاد میکنند.
کسینجر در یکی از یادداشتهای خود که به رئیس جمهور تقدیم نموده، بیان میدارد که در اثنای گفتگوهای بین رژیم صهیونیستی و دولت جانسون در نوامبر 1968 در خصوص تقدیم جنگندههای فانتوم به رژیم صهیونیستی، سفیر این رژیم در واشنگتن تأکید کرده است که اسحاق رابین رژیم اسرائیل را متعهد نموده است که نخستین وارد کننده سلاح هستهای به منطقه نباشد. وی میافزاید براساس اطلاعاتی که دولت آمریکا در اختیار دارد، رژیم صهیونیستی به تعهد خود مبنی بر عدم تلاش برای آلوده کردن خاورمیانه به سلاح هستهای، عمل نکرده است از همین رو ایالات متحده باید مشخص کند که آیا میخواهد معامله ارسال جنگنده فانتوم به سرزمینهای اشغالی را فسخ کند یا اینکه بر اساس شروط تعیین شده (علیرغم پایبند نبودن اسرائیل به تعهداتش) این فرایند را ادامه دهد؟
واقعیت آن است که تصمیمی که آمریکا میبایست اتخاذ مینمود، چیزی فراتر و مهمتر از "معامله فانتوم" بود. ایالات متحده باید سیاست خود در قبال مسئله هستهای رژیم صهیونیستی را تبیین مینمود. کسینجر در یادداشتهای خود به نیکسون به این امر اشاره کرده بود. استدلال وی این بود که ایالات متحده قادر نیست رژیم صهیونیستی را مجبور سازد که برنامه هستهای خود را متوقف کرده و بمبهای هستهایش را تفکیک نماید. بر همین اساس، کسینجر پیشنهاد نمود که ایالات متحده سیاست خود در قبال این مسئله را طوری تبیین نماید که مشخص شود این رژیم میخواهد برنامه هستهایش علنی باشد و یا در خفا صورت گیرد؟ وی با بیان اینکه دستیابی اسرائیل به سلاح هستهای، خطراتی را برای خاورمیانه به بار خواهد آورد، میافزاید خطر برخورداری علنی رژیم صهیونیستی از سلاح هستهای از خطر برخورداری مخفیانه آن خطرناکتر است. از همین رو چون آمریکا نمیتواند مانع دستیابی رژیم صهیونیستی به سلاح هستهای گردد و یا برنامه آن را به حالت تعلیق درآورد، بایستی در تعامل سیاسی با این قضیه به پنهان بودن این سلاح توجه نماید. این استدلال کسینجر، زمینهساز شکلگیری پیمانی تاریخی بین نیکسون و مایر نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد.
در نشستی که در 25 و26 سپتامبر 1969 بین گولدا مایر و نیکسون برگزار شد، دو طرف به طور مفصل درباره برنامه هستهای رژیم صهیونیستی صحبت کردند. مایر در این نشست ضمن بیان دلایل توسعه برنامه هستهای این رژیم، اعلام کرد که اسرائیل دارای سلاح هستهای است. وی همچنین درباره علل خودداری رژیم صهیونیستی از امضای معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای سخن گفت. خروجی این نشست، دستیابی به تفاهمی شفاهی و کاملاً سری بود. به این معنا که نیکسون متعهد شد از اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی بکاهد تا آن را تشویق نماید تا معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای را امضا کند از دیگر تعهدات نیکسون پایان بخشیدن به بازدیدهای دانشمندان آمریکا از زرادخانه دیمونا بود. اسرائیل نیز متعهد شد که درباره دستیابی به سلاح هستهای چیزی نگوید و آزمایشهای هستهای انجام ندهد.
تجدید تفاهم هستهای با تمامی رئیس جمهورهای آمریکا
اسرائیل همیشه نگران این بوده است که مبادا رؤسای جمهور بعد از نیکسون تفاهم بین وی و مایر در خصوص برنامه هستهای رژیم صهیونیستی را نادیده بگیرند، بخصوص آنکه این تفاهم وجهه قانونی برای ایالات متحده نداشته است. افزون بر آن، بسیاری از سردمداران ایالات متحده که بعداً سر کار آمدند برنامهها و ایدههایی برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای در جهان داشتهاند امری که در بطن خود امکان طرح دوباره برنامه هستهای رژیم صهیونیستی را به همراه داشته است. از همین رو مشی نخستوزیران رژیم صهیونیستی همیشه این بوده است که تفاهم مذکور را به رؤسای جمهور جدید ایالات متحده گوشزد نموده و به سیاست مخفیسازی برنامه هستهای خود ادامه دهند.
"عوزی آراد" رئیس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل و مشاور اسبق بنیامین نتانیاهو در یک نشست مطبوعاتی درباره چگونگی یادآوری این تفاهم به تمام رؤسای جمهور آمریکا از زمان جرالد فورد تا دوره ریاست جمهوری باراک اوباما سخن گفته است.
آراد همچنین متذکر میشود که جیمی کارتر بعد از فورد بر سر کار آمد و زبیگنیو برژینسکی را به سمت مشاور امنیت ملی برگزید، تردید اسرائیلیها درباره مسئله محفوظ نگه داشتن اسرار تفاهم مذکور بیشتر شد. در حقیقت این تردیدها بیمورد بود و از زمان رونالد ریگان هیچ مشکلی در این زمینه وجود نداشت. بعد از روی کار آمدن بوش پدر به دلیل آنکه وی از خلع سلاح هستهای در خاورمیانه سخن گفت بار دیگر اسرائیلیها نگران شدند. رژیم صهیونیستی برای مقابله با این امر، نشستی وزارتی به ریاست ژنرال دیوید عفری با حضور تنی چند از چهرههای امنیتی برگزار کرد. در این نشست بعد از کمی شور و مشورت، اقدام جرج بوش پدر خنثی شد، اما این مشکل همچنان ادامه پیدا کرد چرا که این تفاهم به صورت شفاهی بود. در کنفرانس وای بلانتیشن که در اکتبر 1998 برگزار شد، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با کلینتون موفق شد از فرصت به دست آمده و توافقنامهای که با فلسطینیها به امضا رسانده بود، سوء استفاده کرده و آمریکا را وادار سازد تا سندی مکتوب در حمایت از قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی ارائه کرده و با نادیده گرفتن مسئله مقابله با گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه، اقدامی بر علیه برنامه هستهای آن انجام ندهد. روشن بود که منظور از "توان بازدارندگی اسرائیل" همان سلاح هستهای است.
با روی کار آمدن جورج بوش پسر، اسرائیلیها هیچ نگرانی نداشتند اما با به قدرت رسیدن اوباما در سال 2008بار دیگر نگرانی اسرائیلیها افزایش یافت چرا که وی درخصوص خلع سلاح هستهای سخنانی گفته بود. از ماه می 2009 یعنی اندکی بعد از روی کار آمدن اوباما و بنیامین نتانیاهو، تماسهایی بین آن دو برقرار شد. در پی این تماسها و گفتگوها که ماهها به طول انجامید، باراک اوباما در سال 2010 سندی را امضا نمود که بر اساس آن ایالات متحده متعهد میشد هیچ اقدامی بر علیه توان بازدارندگی رژیم صهیونیستی انجام ندهد.
انتهای پیام/