موزهها آه در بساط ندارند/علل رکود و راههای رهایی از وابستگی مالی موزهها
خبرگزاری تسنیم: برخی کارشناسان معتقدند در ایران بسیاری از مسئولان فکر میکنند که باید از موزهها در آمد داشته باشند، در حالی که آه در بساط موزهها نیست و این توقع بیجایی است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تحقیقات انجامشده در دانشگاه های معتبر جهانی نشان می دهد که تنها 10 درصد از آموزشهایی که افراد در دانشگاه ها و مدارس میآموزند در ذهن آنها باقی میماند و مابقی آموزشها که 90 درصد آنها را تشکیل میدهد، از طریق آموزشهای غیرمستقیم صورت میگیرد، این گزارش که به نوعی برخلاف برداشت عمومی مردم است به نوعی نشاندهنده اهمیت آموزشهای غیرمستقیم است که متأسفانه در کشورمان کمتر به آن پرداخته میشود.
بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از راههای آموزش غیر مستقیم که میتواند علمِ ذهنی را در وجود یک دانشآموز یا دانشجو به مهارت تبدیل کند موزهها هستند که البته از پتانسیل بالایی برای انتقال تجربی مفاهیم ذهنی هم برخوردارند، تصور کنید دانش آموزانی را که در کلاس علوم فقط نوشتهها یا تصاویری از تکامل زندگی یک دوزیست مانند قورباغه را میبینند و دانشآموزانی دیگر علاوه بر آن، به یک موزه زیستشناسی مراجعه میکنند و به طور عینی تکامل این موجود را مورد بررسی قرار میدهند. معلوم است که تفاوت یادگیری از زمین تا آسمان است.
این فقط بخشی از کارکرد مورد غفلتواقعشده موزههاست؛ کارکارهای دیگر موزهها از جمله تولید علم و مکانی برای آموزش اجتماعی مردم و حتی مکانی برای بازدید آخر هفتههای مردم به علت تنوع موجود در موزهها و تغییر هفتگی گالریهای آنها، همگی از کارکردهایی است که بسیاری از موزه های ایران به چشم خود ندیدهاند و البته در این میان مدیریتی هم اعمال نشده است.
برای بررسی هر چه بیشتر این موضوع که علت عقبماندگی های ایران در زمینه موزهداری در مقایسه با دنیا چه بوده است و چه راهکارهایی در این حوزه پیشنهاد میشود قسمت دوم میزگرد، با حضور دکتر یوسف منصورزاده، دارای مدرک دکتری موزهداری و استاد دانشگاه و مهران نوروزی، کارشناس موزهداری که در خبرگزاری تسنیم برگزار شد را در زیر میخوانید.
*تسنیم: به نظر شما چرا موزههای ایران وارد حوزههای جدید که موزههای دنیا از آنها استفاده کردهاند نشدهاند و کارکردهای این موزهها هنوز در حد مکانی برای بازدید است؟
*منصورزاده: ببینید! از طرفی باید بتوانیم موزهها را احیا کنیم و از طرف دیگر موزهها باید ارتباطاتشان را قوی کنند و این موزهها هستند که باید خودشان را عرضه کنند و با مدارس و دانشگاهها لینک شوند. البته یکی از مواردی که باید به آن توجه داشت این است که باید در این حوزه، هزینه هم بشود، نباید نگاه به موزه صرفاً اقتصادی باشد، به عنوان نمونه، الان بازدید از موزه بریتانیا که یکی از 10 موزه برتر دنیاست، رایگان است و به نوعی بازدید از تمام موزههای دولتی انگلیس رایگان است، چون واقعاً میخواهند هزینه کنند و جای دیگری از آن برداشت کنند.
*تسنیم: اما در ایران بازدید از موزهها به جزء روزهای خاص و موارد خاص رایگان نیست.
*منصورزاده: بله، متأسفانه در ایران بسیاری از مسئولان فکر میکنند باید از موزهها در آمد داشته باشند، در حالی که باید هزینه کرد، در کشورهای دیگر که برای بازدید از موزهها هزینه میگیرند، حتی 30 درصد پول بلیط را هم نمیگیرند بلکه دولتها کمک میکنند، چرا که برای فرهنگ باید هزینه کرد، نه اینکه از یک مرکز فرهنگی انتظار درآمد داشت، در حال حاضر معیار رشد فرهنگی در دنیا موزهها هستند و تعداد موزهها و بازدیدکنندگان آنها یکی از معیارهای رشد فرهنگی یک کشور محسوب میشوند، همچنین موزهها تنها نهادی هستند که میتوانند در ارتقای فرهنگ عمومی جامعه نقش مهمی داشته باشند. البته در حال حاضر در کشور ما بخشی مهمی از این نقش را مراکز مذهبی و مساجد بر دوش دارند اما این مراکز به تنهایی نمیتوانند رشد اخلاقی و فرهنگی مردم را جوابگو باشند.
امروز موزهها در متن زندگی مردم آمدهاند، در کشورهای اروپایی وقتی خانوادهها از هم سوال میکنند که آخر هفته برای تفریح کجا برویم؟ همه نمیگویند برویم شمال، در اروپا، آخر هفته، این موزهها هستند که مکان تفریح خانوادهها محسوب میشوند علت آن هم این است که موزهها هم هر هفته برای مردم برنامههای جدیدی دارند و گالریها، تکراری نیست و برنامههای ویژه برای همه مخاطبان به ویژه برای بازنشستهها دارد.امروزه موزههای اروپا مملو از بازنشستهها است که زندگی خود را آنجا میگذرانند و نیازهای معنوی خود را تامین میکنند، نیاز انسان امروز نیازهای معنوی دوقرن گذشته نیست امروز بخش اعظم نیازهای معنوی را موزهها تامین میکنند.
*تسنیم: به نظر شما علل عقبماندگی موزههای ایران نسبت به موزههای کشورهای دیگر چیست؟
*نوروزی: تاریخ نشان میدهد بعد از گشایش اولین موزهها در ایران در دهههای 10، 20 ، و 30، ایران خیلی جدا از زنجیرههای موزه و موزهداری نبوده است، موزههایی مانند موزه ملی ایران باستان و فرش و هنرهای باستان در دوران پهلوی اول و دوم طراحی شد و نشان میدهد علم موزهداری ایران همپای اروپا حرکت میکند؛ حتی در برخی موراد مانند موزه ملی ایران باستان الگویی برای ساخت موزههای کشورهای همسایه از نظر معماری تا 10 سال بوده است، یعنی موزهداری ایران به نوعی سردمدار منطقه است، اما بعد از آن، در دهه 60، بعد از انقلاب و در دوران پدیده شوم جنگ تحمیلی موزهدرای ایران تعطیل و این زنجیره گسسته شد و طبیعی هم هست و فقط مخصوص ایران هم نبوده است، چرا که زمانی که جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد در اروپا که موزهها بسته شدند و مجموعهها به زیرزمینها رفتند، اصلاً آمریکا که امروز سردمدار موزه و موزهداری در دنیاست به نوعی از وضعیت جنگ جهانی دوم سوءاستفاده کرد چرا که موزههای اروپا هزینه نداشتند که مجموعههای خود را نگهداری کنند لذا امریکا آنها را به قیمت ناچیز خریداری کرد و مرکز موزهداری از پاریس به واشنگتن منتقل شد. موزههای ما هم در زمان جنگ تحمیلی رکود یافت و مجموعهها به زیرزمینها منتقل شدند چرا که بودجه کشور در زمان جنگ نمیتواند صرف نمایش موزهها شود بعد از آن هم دو دهه در دوران بازسازی و تاثیرات ثانویه پدیده جنگ گذشت.
اخیرا طی دهه گذشته حرکتهایی در راستای احیای بدنه موزه و موزهداری در کشور در حال اتفاقافتادن است که یکی از آنها پرورش نیروهای متخصص است، یعنی رشته موزهداری به عنوان یک تخصص در نظر گرفته شده است و در این راستا سفیرانی پیدا شدند که از خارج از کشور علم موزهداری را با رویکردهای نوین آموختند و آن را در ایران تشریح و ایرانیزه کردند و اینها حرکاتی است که دست به دست هم میدهد تا اتفاقات خوبی در این حوزه شاهد باشیم؛ اما راه نرفته بسیار زیاد و زمان بسیار کم است. در کنار این دو، مقولات دیگری هم هست که سرعت حرکت را در پیشبرد موزهها کم می کند و یکی از این موارد، ضعف مدیریت است امروزه یکی از عمدهترین مسائلی که موجب شده موزهها در جا بزند مدیریت است موزهای که از 8 سال پیش تا کنون حتی یک اثر هم در آن جابجا نشده است چه برسد به فعالیت جدید اصلاً نمیتوان از مردم انتظار داشت که 5شنبه و جمعه خود را در موزهها سر کنند.
*تسنیم: به نظر شما اشکال از مردم است که به موزهها نمیروند یا مشکل از طرف موزههاست که نتوانستند پذیرای مردم باشند؟
*نوروزی: ببینید! اصطلاحی به نام موزهپذیرکردن وجود دارد که در آن ضعیف هستیم، بر اساس آن باید موزهپذیر کنیم، یکی جامعه را، یعنی به مردم بقبولانیم که موزه میتواند پایگاهی برای اشاعه فرهنگ و تمدن و آموزش عینی علم باشد و دیگری خودِ موزهها را آماده کنیم که بتوانند پذیرای مردم باشند، یکی موزهپذیرکردن اجتماع و دیگری مردمپذیرکردن موزهها که هر دوی آنها باید اتفاق بیافتد و بحث اصلی ما به عنوان کارشناسان موزه، موضوعات داخل موزه است که موزه را چگونه مدیریت کنیم تا بتواند مخاطبپذیر باشد.
در حال حاضر مردم ما منتظر نیستند که موزهها برای آنها کاری کنند و آنها برای تفریح خیلی گزینه دارند؛ شهربازی و سینما و مسافرت و تفریحهای دیگر که مردم از آنها استفاده میکنند. این موزهها هستند که باید قدم اول را بردارند خودشان را آماده کنند و ظرفیتهایشان را ارتقا دهند تا بتوانند پذیرای مردم باشند، از اینجا میتوان وارد مدیریت موزهها به عنوان یک ضعف عمده باشیم.
*تسنیم: رویکرهای جدید موزهداری در مدیریت موزههای دنیا چیست و به نظر شما رویکرد اداره هیئت امنایی موزهها در بین سایر رویکردهای موزهداری در دنیا چه جایگاهی دارد؟
*منصورزاده: ببینید! موزههای امروز به این نتیجه رسیدهاند که به عنوان یک نهاد فرهنگی باید در مدیریتها ضمن داشتن استانداردهای لازم، استقلال هم داشته باشند، فرهنگ موضوعی ظریف است و لازمه آن استقلال و آزادی است و اگر غیر از آن باشد فرهنگ، ابزاری برای نهادها و مدیریتها میشود و ممکن است در جهت دیگری از آن استفاده شود، برای اینکه موزه بتواند رسالت خود را به خوبی انجام دهد باید استقلال تصمیمگیری را داشته باشد و مدیر موزه باید بتواند مستقل فکر کند و بتواند موزه را در راستای اساسنامهای که برای آن تدوین شده است پیش ببرد، اما متأسفانه شاهدیم هر وقت مدیران ارشد تغییر میکنند، سیاست همه مدیران موزهها عوض میشود، یعنی رویکرد موزهها مطابق میل مدیران ارشد است، این نباید باشد و موزه باید استقلال داشته باشد.
به نظرم اداره هیئت امنایی برای موزههای بزرگ باید وجود داشته باشد چرا که این موضوع چند حسن دارد؛ یکی اینکه با این وجود، نهادهای مختلف در اداره موزه نقش دارند مثلاً شهرداری که بودجه و قدرت اجرایی دارد و البته نیازهایی هم برای اداره شهر دارد لذا در اداره موزه سهیم میشود، ارگانهای فرهنگی و ارگانهای مرتبط با موضوع موزه نیز همینطور، از طرفی این ارگانها از نظر علمی، اجرایی و مالی هم میتوانند موزه را حمایت کنند، چون هر کدام ذینفع هستند، لذا وقتی این افراد، رئیس موزه را انتخاب میکنند، از وی حمایت میکنند و رئیس موزه هم تحت تاثیر مدیریتهای دیگر نیست و تابع هیئت امناست و هیئت امنا هم بر ساختار موزه و چارت آن نظارت و تعقیب میکند.
*تسنیم: اما به نظر میرسد موزههای ما از این استقلال و آزادی برخوردار نیستند، شاید یکی از مهمترین دلایل این امر هم وابستگی مالی باشد.
*منصورزاده: بله، متأسفانه موزههای ما عمدتاً مشکل مالی دارند و طبیعتاً شهرداری و ارگانهای دیگر دستشان در این زمینه باز است، مسأله دیگر این است که الان جوامع اروپایی به این سمت رفتند که موزهها بتوانند خودگردان شوند چرا که اگر موزهها به هرجا وابسته شوند باید سیاستهای آنجا را اعمال کنند، لذا موزهها باید از نظر مالی هم مستقل شوند، حتی وقتی هیئت امنایی هم میشوند باید هیئتهای امنا موزهها را از نظر مالی مستقل کنند و برایشان ردیف مالی داشته باشند البته نه با وابستگی.
امروز موزههای دنیا راههایی برای اداره خود پیدا کردهاند یکی از مجراهای آن، خودِ مردم هستند که بسیار مهم است که بتوانیم مردم را در اداره موزه درگیر کنیم و به آن مشارکت مردمی میگویند، مانند مساجد که در گذشته مردم مشارکت داشتند، البته متأسفانه مساجد، امروز از دست مردم هم فاصله گرفتند و دولت مساجد را حمایت میکند که به نظرم این اشتباه است، قبلاً چرا مساجد نقش قوی داشتند، چون مشارکت مردمی قوی بود لذا هر چه از نظر اقتصادی نقش مردم فاصله گرفته میشود،، نقش آنها هم در اداره کمرنگ میشود.
امروزه سعی میکنند که مردم و سازمانهای مردمنهاد را ترغیب میکنند تا در اداره موزهها وارد شوند، اصلاً موزهداران، شرکتهای سرمایهای را تشویق میکنند که وارد این کارها شوند و از آن طرف هم دولت از این شرکتها حمایت میکند، مثل اینکه مالیات آنها را تخفیف میدهد، این است که موزهها میتوانند از این طریق خود را مستقل کنند و درآمدهایشان را تامین کنند، این پتانسیل در جامعه ما هست فقط هدایت میخواهد، مردم ما آمادهاند که اگر احساس کنند کار خیر هست کمک کنند، لذا طرح مسأله خیلی مهم است که اینگونه عنوان شود که کمک به ارتقای موزهها کارِ خیر است اما مردم فکر میکنند فقط ساخت مدرسه و مسجد کار خیر است، در حالی که این هم کار خیر است، تجهیز یک کتابخانه هم کار خیر است، البته موزهها هم باید تشریح ضرورت فعالیت موزهها و اهمیت آن را برای نسلهای آینده داشته باشند که ندارند. موزهها میتوانند از این حوزه درآمد سرشاری داشته باشند.
*تسنیم: موزهها برای جذب مردم باید چه فعالیتهایی داشته باشند؟
*منصورزاده: ببینید! مردم وقتی مشارکت کنند، حضور هم پیدا میکنند، موزهها میتوانند در طول سال، مرتب، همایش و سخنرانی و فیلم و نمایش خوب بگذارند و گالریهای جدیدی در قالب کارگاههای آموزشی و نمایشگاههای موقت و دروههای آموزشی برای همه زمینهها و همه دورههای سنی برگزار کنند، همچنین موزهها میتوانند برای همه سنین برنامه داشته باشند.
مخاطب موزهها همه سنین هستند و میتوانند برای آنها برنامه ایجاد کنند؛ امروزه مسأله پرکردن اوقات فراغت بسیار مهم است که مسأله جدیدی هم هست، اینکه پرنکردن این اوقات امراض مختلف روانی گریبانگیر را نصیب مردم میکند و موزهها میتوانند نقش زیادی در پرکردن اوقات فراغت داشته باشند و این پرکردن اوقات فراغت به کمک موزهها میتواند همراه با ارتقای فرهنگ جامعه و تولید علم و مهارت باشد که اینها همه منوط به توسعه موزههاست.
ادامه دارد.........
گفتوگو از مسعود ملکی
انتهای پیام/