مذاکرات هستهای با ایران در چند قدمی موفقیت است
خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل ایران در مؤسسه رند معتقد است که مذاکرات هستهای شش قدرت غربی با ایران در چند قدمی موفقیت است و زیادهخواهیهای برخی همچون ناتنیاهو، ممکن است این موفقیت را از بین ببرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه رند، علیرضا نادر کارشناس مسائل ایران در این اندیشکده معتقد است که با نزدیکتر گروه 1+5 و ایران به توافق، زیاده خواهیهای برخی همچون ناتنیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این توافق را بر هم خواهد زد و این بهانهای بسیار خوب برای ایران است تا به گسترش برنامه هستهای خود مبادرت ورزد.
جزئیات اولین گام جدی در توافق با ایران هنوز منتشر نشده است. هم گروه 1+5 و هم ایران سعی میکنند این جزئیات را پیش از آنکه توافقنامهای امضا شود، مخفی نگاه دارند، چرا که نگران هستند تندروها در هر دو طرف سعی در تخریب این توافق کنند. با این حال این تلاشها مانع افرادی نمیشود که حداکثر تقاضا را در مورد برنامه هستهای ایران داشته و اصرار بر تحقق آنها دارند، از جمله بنیامین ناتنیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که از همان ابتدا مخالف بوده و همچنان بر مخالفت خود اصرار میورزد. ناتنیاهو، از میان مخالفان دیگر، خواهان توقف کامل کل برنامه هستهای ایران است و کنگره آمریکا را تشویق کرده است تا تحریمهای بیشتری را علیه ایران وضع کند. بر اساس گزارشهای رسانهای، به نظر میرسد که ایران و گروه 1+5 نزدیک به این توافق هستند که تهران وجوه عمدهای از برنامه خود را به حالت تعلیق درآورد، از جمله غنی سازی اورانیوم در سطح 20 درصد، و استقرار سانتریفیوژهای جدید و در مقابل آن بخشی از تحریمها که قابل بازگشت هم هستند، برداشته شوند، از جمله اجازه یافتن ایران برای صادرات نفتی و دست یافتن به عوایدی که تحریمها مانع آن میشد.
منتقدین این گام ابتدایی مدعی هستند که این کار دادن امتیازی بزرگ به ایران در برابر گرفتن امتیازی ناچیز است. این افراد در اشتباه هستند. تحریمها علیه ایران تنها در صورت رسیدن به توافقی جامع و نهایی که همان بازگشت برنامه هستهای ایران است، برداشته خواهند شد. رژیم تحریمها به خودی خود در اولین گام تضعیف نمیشود، چرا که دسترسی به ذخایری ارزی محدود و صادرات بیشتر (که بین 6 تا 10 میلیارد دلار تخمین زده میشود) اقتصاد رو به زوال ایران را بهبود نخواهد بخشید، اقتصادی که حتی بعد از توافق اولیه نیز دچار بحران خواهد بود. ایران در حال حاضر کمتر از نصف آنچه که پیش از اعمال تحریمها تحصیل میکرد، از عواید نفتی خود بهرمند میشود. فدم اول حاصر از توافق کنونی، این امر را تغییر نخواهد داد، چرا که صادرات نفتی ایران افزایش نخواهد یافت؛ اما این میتواند به حسن روحانی، رئیس جمهور ایران کمک کند تا اعتماد داخلی را جلب کند. با در نظر گرفتن یک دهه سرسختی ایران، تن دادن ایران به گام اول میـواند پیروزی بزرگی برای آمریکا و کل جامعه بینالملل باشد. لذا چرا زیاده خواهان باید مخالف چنین پیروزی باشند؟
نگرانی اسرائیل
توافق احتمالی میان ایران و آمریکا منجر به نگرانی بسیار در میان متحدین آمریکا شده است، از جمله عربستان سعودی، شماری از کشورهای حاشیه خلیج فارس، اما مهمتر از همه اسرائیل. منابع این نگرانیها، قابل درک است. اسرائیل به لحاظ جغرافیایی بسیار محدود است و دشمنان بسیاری در خاورمیانه دارد. توان متعارف نظامی و ذخایر غیر متعارف تسلیحات هستهای، آن را به یک جالوت منطقهای تبدیل کرده است. با این حال چنین توانی هم ضعف اسرائیل حتی در برابر یک بمب هستهای را از بین نمیبرد؛ بمبی که میتواند کل سرزمینهای آن را نابود کند. ناتنیاهو با اتخاذ یک موضع زیاده خواهانه تلاش دارد منافع اسرائیل را در مذاکرات هستهای برآورده کند. شاید در خفا بر این باور باشد که اسرائیل میتواند با حجم محدودی از غنی سازی کنار بیاید، اما میخواهد اطمینان حاصل کند که تلآویو حداکثر سختگیری خود را در این توافق ترتیب داده است. شاید هم واقعاً بر این باور است که کل برنامه هستهای ایران باید متوقف شود. اجازه دهید فرض کنیم مورد دوم واقعیت دارد؛ ناتنیاهو احساس میکند که نمیتواند حتی توانمندی محدود ایران را تحمل کند.
مشکل این رویکرد آن است که ایران تا به اینجا در عرصه فناوری گردش سوخت، کاملاً پیشرفت کرده است. اسرائیل به درستی نگران تأسیسات هستهای ایران است؛ که بخشی از آنها را میتوان از طریق حمله نظامی تخریب یا نابود کرد. با این حال، اسرائیل نمیتواند توانمندی و تسلط تکنولوژیک ایران را از بین ببرد. هر تأسیساتی را میتوان از طریق اقدام نظامی از بین برد، یا حتی از طریق فشار تحریمها، اما تهران در فرصتی مناسب و بدون نظارت ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در حال حاضر بر تأسیسات ایران نظارت دارند، میتواند آنها را مجدداً احیا و بازسازی کند. پس به نفع اسرائیل است که اجازه دهد ناظران در ایران باقی بمانند. یک حمله نظامی و حتی بر هم خوردن مذاکرات، میتواند این خطر را به وجود آورد. رویکرد واقعگرایانه آن است که اجازه دهیم ایران تحت نظارت دقیق جامعه بینالملل غنی سازی محدود را در اختیار داشته باشد.
حکومت سرسخت ایران
یک توافق مذاکراتی با ایران همچنین قدرت آن را ندارد که به طور کامل دانش هستهای ایران را پاک کند. همچنین این توان را ندارد که کل برنامه هستهای ایران را متوقف کند. حکومت ایران احمق نیست؛ این حکومت سی و چهار سال جنگ، شورش، تحریم، انزوا، ترور و مخالفتهای داخلی را پشت سر گذاشته است. رها کردن کامل برنامه هستهای به منزله نشانه ضعف برای کل حاکمیت است؛ حکومت ایران به هیچ وجه نمیتواند چنین پیامی را به دشمنان بسیار خود منتقل کند.
تصویب تحریمهای جدید توسط کنگره ممکن است اقتصاد ایران را دچار مشکلات بیشتر کند، اما نمیتواند مانع حرکت حکومت باشد. با همه این مشکلات، جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست. جمهوری اسلامی همچنان از حمایت مردمی برخوردار است. جدای از همه اینها، جمهوری اسلامی همان حکومتی است که هشت سال در برابر عراق مقاومت کرد؛ حکومتی است که در برابر جنبش سبز سال 2009 به زانو درنیامد.
همزمان باید به خاطر داشت که ایران کره شمالی نیست؛ جمهوری اسلامی یک دیکتاتوری نیست، بلکه حکومتی تمرکزگراست که در برابر فشار واکنش نشان میدهد. با این حال، خطوط قرمز مشخصی وجود دارد که نمیتوان از آنها عبور کرد و تحقیر یکی از این خطوط قرمز است. رویکرد زیاده خواهانه ناتنیاهو و دیگران خواهان تسلیم شدن حکومت ایران است و جمهوری اسلامی هرگز حاضر به تسلیم شدن نبوده و نخواهد بود.
فرصت را از دست ندهید: توافق یا جنگ و/یا تسلیحات هستهای
نگرانی و دغدغه اسرائیل در کنگره آمریکا احساس شده است، لذا در حال بررسی تحریمهای جدید علیه ایران است. بسیاری از اعضای کنگره مدعی هستند که تحریمها ایران را پای میز مذاکرات کشاند، لذا تحریمهای بیشتری در ادامه کار نیاز است. با این حال تحریمهای بیشتر به شدت نزدیک به عبور از خط قرمز تحقیری است که ایران برای خود در نظر گرفته است. این اقدام همچنین میتواند این ادعای جمهوری اسلامی را که آمریکا میکوشد از طریق تحریمهای بیشتر تغییر رژیم در ایران ترتیب دهد، اثبات کند.
جمهوری اسلامی نگران تأثیر توقف کامل صادرات نفت بر ایران است. اما جای تعجب نخواهد بود که رهبری ایران متوجه پیامدهای چنین احتمالی باشد. وی انگیزه سیاسی کافی را دارد تا برنامه هستهای ایران را حتی در برابر تحریم کامل ایران، ادامه دهد. وی میتواند به مردم ایران بگوید که این کنگره آمریکا، تحت فشار اسرائیل، بود که مانع رسیدن به توافق شد. حکومت ایران، از جمله خود حسن روحانی، رئیس جمهور، میتوانند به قدرتهای خارجی بگویند که ایران قربانی «تزویر و دورویی» آمریکا شد. مردم ایران هم این سخنان را خواهند پذیرفت. همچنین بسیاری از کشورهایی که شکل گرفتن رژیم تحریمی علیه ایران را محقق ساختهاند نیز دچار تردید خواهند شد. در نهایت شکست و ناکامل مذاکرات به معنای رژیم تحریمی دائمی خواهد بود که این به نوبه خود به معنای آن است که ایران هیچ دلیلی ندارد تا مانع پیشرفت برنامه هستهای خود به سمت تسلیحات هستهای شود.
در این صورت آمریکا با دو گزینه مواجه خواهد بود: به ایران حمله کند، چرا که اسرائیلیها فاقد ابزار لازمبرای تخریب کامل برنامه هستهای ایران از طریق حمله هوایی هستند؛ یا یک ایران هستهای را بپذیرند. اما حتی یک حمله نظامی آمریکایی علیه ایران نمیتواند دانش هستهای ایران را نابود کند یا تمایل آن را برای تولید سلاح هستهای برای جلوگیری از حملات آتی، از میان برد.
آمریکاییها و اسرائیلیها نمیتوانند اجازه دهند که نگرانیهایشان بر ایشان غلبه کند. دلایل خوبی برای مظنون بودن به حکومت ایران وجود دارد و این شک و ظن نباید تا زمانی که تغییری جدی در ساختار سیاسی ایران مشاهده نشده، کنار رود. با این حال آیندهای بهتر برای ایران و در نهایت منافع آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه نمیتواند از طریق جنگ یا تحریمهایی بیپایان حاصل شود.
جمهوری اسلامی به زانو درنیامده و ممکن است در برابر فشارهای اقتصادی بیشتر نیز مقاومت کند. اما مردم ایران نیازمند فضای کافی هستند تا بتوانند کشوری دموکراتیکتر ایجاد کند. باید به دیپلماسی فرصت بیشتری داد بدون آنکه تحریمهای بیشتر اعمال شود، و این میتواند گام اول رو به موفقیت باشد.
انتهای پیام/