مدالهاى افتخار شجره طیبه بسیج
خبرگزاری تسنیم: تشکیل بسیج مستضعفین، ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی(رحمت الله علیه) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عناوین ویژه نامه بسیج به شرح ذیل است:
چیستى استکبار و مبانى نظام اسلامى در استکبار ستیزى
بسیج از منظر امام عاشقان
بسیج از منظر مقام معظم رهبری
ویژگی های بسیجیان و منتظران مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بسیج، آموزش استقامت، رویش فداکارى
بسیج در کلام شهیدان
مبادی حقوقی اتحاد ملی و نقش بسیج در تحقق و تحکیم آن
نقش بسیجیان در تداوم انقلاب اسلامی
پیام هایی به مناسبت هفته بسیج
چیستى استکبار و مبانى نظام اسلامى در استکبار ستیزى
رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع فرماندهان بسیج
دیدار چند ده هزار نفرى فرماندهان بسیجى کشور با رهبر معظم انقلاب و بیانات مهم ایشان در این جمع، یکى از مهمترین اتفاقات هفته است که رهبر معظم انقلاب در این دیدار به برخى از مهمترین مسائل کشور پرداختند. موضوع محورى بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى، مسأله استکبار و استکبارستیزى در نظام جمهورى اسلامى بود. ایشان در بیانات گذشته خود در جمع دانشآموزان وعده کرده بودند که بهزودى در باب استکبار و استکبارستیزى با جوانان صحبت خواهند کرد. ایشان در این دیدار ضمن تمرکز بر مسأله مهم حقطلبى و شجاعت نظام اسلامى براى مبارزه با استکبار، به بیان خصوصیات و ویژگىها و مبانى استکبار پرداختند. در این بیانات مهم رهبر معظم انقلاب اسلامى به بیان مبانى استکبار و علل مبارزه نظام جمهورى اسلامى با استکبار پرداختند و نیز توضیح دادند که گروههایى در فهم بیانات ایشان در باب نرمش قهرمانانه دچار خطا شدهاند و برخى از دشمنان نیز تلاش کردهاند که این نظر صحیح مبتنى بر مسائل صحیح و اسلامى را تحریف کنند و از اینرو متذکر شدند که معناى صحیح نرمش قهرمانانه چیست. متن حاضر (که در کمترین زمان ممکن بعد از انجام این سخنرانى نگاشته شده است) به اختصار هرچه تمامتر به برخى از مهمترین محورهاى بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى مىپردازد.
مدالهاى افتخار شجره طیبه بسیج
شجره طیبه بسیج در طول سالهاى بعد از انقلاب اسلامى بارها و بارها مدال افتخار را از ولى فقیه زمان دریافت داشته است. در طول سالهاى اخیر نیز مقام معظم رهبرى بارها از خدمات ارزنده مجموعه بسیج تقدیر کردند و مدال افتخار کلید طلایى حل مشکلات کشور را به این مجموعه دادند و خاطرنشان کردند که بسیج براى دوستان انقلاب امیدآفرین و براى دشمنان بیمآفرین است.
بهطور معمول بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع بسیجیان از جمله مهمترین مسائل انقلاب و مسائل کشور است. بیانات اخیر ایشان که در جمع فرماندهان بسیجى کشور نیز صورت گرفت، از جمله مهترین بیانات اخیر ایشان بود.
رهبر معظم انقلاب در این بیانات فرمودند که بسیج مایه عزت کشور و نظام است. بسیج یعنى حضور متن مردم در عرصه فعالیتهاى اساسى براى کشور و ملت. وقتى مردم در صحنهاند، پیروز و پیشروى قطعى است. بسیج امتحان صداقت را داده است و در جنگ و دفاع مقدس امتحان داد و بعد از جنگ نیز بسیج همه امتحان صداقت داده است. سازمان بسیج نشان داده است که صداقت دارد. بسیج به نظر ما محدود در افرادى که در سازمان بسیج هستند، نیست. آنها که ارزشها را قبول دارند و به آنها احترام مىگذارند نیز بسیجى هستند. حضور در صحنه یکى از مهمترین توانایىهاى بسیج است. توانایىهاى بسیج یکى از توانایىهاى برجسته و کارگشاست. بسیج مجموعه انسانى رو به رشد و متعالى بوده و بعد از این نیز باید چنین باشد.
بسیج الزامات اخلاقى و رفتارى و عملى دارد که باید اقدام شود. صبر، گذشت، ظرفیت و جنبه داشتن و حلم، تواضع را باید در میان خود تقویت کنیم. در رفتار نیز این خصوصیات اخلاقى را بهکار ببریم. رفتار شما با مردمى که خیلى از آنها به معناى حقیقى بسیجى هستند باید مایه جلب محبت و احترام براى نظام باشد.
بسیج، امروز مایه ابهت و افتخار نظام است.
چیستى استکبار و مبناى نظام اسلامى در استکبارستیزى
موضوع محورى بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى مسأله استکبار و استکبارستیزى در نظام جمهورى اسلامى بود. ایشان در بیانات گذشته خود در جمع دانشآموزان وعده کرده بودند که بهزودى در باب استکبار و استکبارستیزى با جوانان صحبت خواهند کرد. ایشان در این دیدار ضمن تمرکز بر مسأله مهم حقطلبى و شجاعت نظام اسلامى براى مبارزه با استکبار، به بیان خصوصیات و ویژگىها و مبانى استکبار پرداختند.
نظام اسلامى با استکبار دشمن است و با استکبار مقابله مىکند نه با ملتها و نه با دولتها. آمریکایىها هرچه توانستهاند براى مقابله با جمهورى اسلامى کردند اما موفق نشدند. قومیتها را تحریک کردند، کودتا تدارک دیدند، عراق را به حمله ترغیب کردند، به دشمن در جنگ کمک کردند، تحریم را علم کردند، وسایلجمعى دنیا را براى مبارزه با نظام اسلامى بسیج کردند. در دوران همین رئیس جمهور آمریکا در فتنه 88 شبکه اجتماعىاى که مىتوانست در اختیار فتنهگران قرار گیرد را در اختیار آنها قرار دادند و خیالهاى احمقانه خام دارند که نظام اسلامى را براندازند.
تحریم از ابزارهاى دشمن براى شکست
ملت ایران را نشناختهاند و ایمان و عزم ملت ایران را نشناختند و امیدوارند که با تحریم و فشار این ملت را به زانو در آورند. تجربه 35 ساله نظام اسلامى نشان مىدهد که تنها عامل شکست دشمن، اقتدار ملت است.
اقتدار درونى، تنها عاملى که مىتواند دشمن را عقب براند
راهى که مىتواند ما را به مقصود برساند، توجه به اقتدار درونى و اقتدار ملت است.
فهم صحیح نرمش قهرمانانه
در این بیانات مهم، رهبر معظم انقلاب اسلامى به بیان مبانى استکبار و علل مبارزه نظام جمهورى اسلامى با استکبار پرداختند و نیز توضیح دادند که گروههایى در فهم بیانات ایشان در باب نرمش قهرمانانه دچار خطا شدهاند و برخى از دشمنان نیز تلاش کردهاند که این نظر صحیح مبتنى بر مسائل صحیح و اسلامى را تحریف کنند و از این رو متذکر شدند که معناى صحیح نرمش قهرمانانه چیست.
در باب سیاست خارجى امروز کشور
از محورهاى مهم دیگر بیانات رهبرى در باب سیاست خارجى روز کشور بود که ایشان در اینباره خاطرنشان ساختند: من بر حمایت از دولت و مسؤولان کشور اصرار دارم. این وظیفه ماست. من خودم مسؤول اجرایى بودم و مىدانم که اداره کشور کار سختى است. اینها به کمک احتیاج دارند و من کمک مىکنم و قطعى است و از آنطرف بر حفظ حقوق ملت ایران از جمله حق هستهاى اصرار دارم. اصرار داریم از حقوق ملت ایران یک قدم عقبنشینى نباید بشود. در جزئیات مذاکرات دخالت نمىکنیم، خطوط قرمزى وجود دارد که مسؤولان موظف هستند که آنرا رعایت کنند و از تهدید دشمن نیز ترسى به خود راه ندهند. تحریم ناشى از کینهورزى استکبارى آمریکاست. کینه آمریکایى مثل کینه شترى. بنا دارند بر ملت ایران فشار بیاورند تا ملت ایران را تسلیم کنند. ملت ایران با فشار تسلیم هیچ کسى نخواهند شد. این ملت به حول و قوه الهى مىتواند فشارها را تحمل کند و تهدید و فشار شما را براى خود تبدیل به فرصت کند و اینکار را به توفیق الهى را خواهد کرد. ما در برنامهریزى اقتصادى نقاط ضعفى داشتیم که دشمن در آن طمع کرده است و باید این نقاط ضعف را برطرف کنیم.
تحریم براى آمریکا کارساز نیست. از همینروست که تهدید نظامى را هم چاشنى مىکنند. این نشان مىدهد که تحریم، مقصود آنها را برآورده نمىکند و مجبورند تهدید هم بکنند. پىدرپى تهدید مىکنند. بهجاى تهدید بروید اقتصاد ویرانشده خود را درمان کنید و قرضهایتان را ادا کنید. برخورد ملت ایران با متعرض، برخورد خردکننده خواهد بود.
چند نمونه و شاخص از رفتارهاى نظام استکبارى امروز دنیا
1. خود برتر بینى و دخالت در امور دیگر ملتها و کشورها
در مورد منطقه ما جورى حرف مىزنند که گویى مالک این منطقه هستند. این خود برتر بینى و خود را داراى جایگاه ویژهاى در میان اولاد آدم دیدن، اساس استکبار است.
2. حقناپذیرى و نپذیرفتن حق ملتها
در مباحثات جهانى، حرف حق را آمریکا نمىپذیرد و با انواع شیوهها حرف حق را رد مىکنند. یک نمونه آن مسائل هستهاى ایران است.
3. جنایت نسبت به ملتها و بشر را مجاز مىشمارند
از بلایاى بزرگ استکبار در دوران جدید، ایجاد سلاحهاى جدید است. جنایت براى مستکبرین آسان است. علیه سرخپوستها، علیه بومیان استرالیا، علیه سیاهپوستان، علیه ژاپن، علیه ویتنام، علیه افغانستان، علیه عراق و... هر جایى که منافعشان اقتضاء کند از جنایت هیچ ابایى ندارند.
4. رفتار منافقانه
نظام استکبار که قصد سلطه بر ملتها را دارد، همه جنایات خویش را در لباس خدمت نشان مىدهند. توجیه جنایت و پوشاندن لباس خدمت به جنایت. ادعاى حمایت از حقوق بشر در عین جنایتکارى.
5. اختلاف افکنى
6. دشمنى با ملتهاى مستقل و حتى با مردم خود آنجا که منافع گروههاى خاص اقتضا کند
برخى از محورهاى دیگر اصلى بیانات رهبر معظم انقلاب
- بسیج مظهر نیروى کارآمد داخلى، براى دوستان امیدآفرین، براى دشمن بیمآفرین؛
- حماسه زینب عدل حماسه عاشوراست، حرکت ما باید حرکت زینبى باشد؛
- یکى از عوامل مولد روحیه و صبر در اولیاى الهى، صدق است. صادقانه با پیمان با خداى متعال برخورد کردن؛
- قرآن تأکید مىکند که در مقابل دشمن، عقبنشینى منهزمانه نباید انجام بگیرد در هر جایى که صحنه زورآزمایى است باید در برابر دشمن ایستاد تا بر اراده دشمن غلبه کنید. در هر جهادى پشتکردن به دشمن ممنوع است؛
- نرمش قهرمانانه را عدهاى به معنى دست برداشتن از اهداف و آرمانها برداشت کردند و برخى از دشمنان نیز این را مستمسکى قرار دادند که نظام اسلامى را به عقبنشینى از اصول خود متهم کند. اینها خلاف بود؛
- نرمش قهرمانانه به معنى مانور هنرمندانه براى دستیافتن به مقصود است. سالک راه خدا در هر نوع سلوکى به سمت آرمانهاى متنوع اسلامى باید از شیوههاى متنوع استفاده کند؛
- هر حرکتى به جلو یا عقب، مانند میدان رزم نظامى باید براى رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده باشد؛
- نظام اسلامى در هر مرحلهاى یکى از اهداف را دنبال مىکند. براى رسیدن به اوج و ایجاد تمدن عظیم اسلامى. مرحلهگذارى است و قطعه قطعه است؛
- نظام اسلامى جنگطلبى ندارد. متهمکردن نظام اسلامى به جنگطلبى، سخن دشمن است که از دهان نحس نجس سگ هار منطقه رژیم صهیونیستى خارج مىشود؛
- حتى نسبت به ملت آمریکا هم که دولت آن مستکبر و بدخواه و کینهورز است، ایران دشمنى ندارد؛
- نقطه مقابل نظام اسلامى، استکبار است. جهتگیرى خصومتهاى نظام اسلامى با استکبار است. ما با استکبار مخالفیم و با استکبار مبارزه مىکنیم. رأس استکبار در دنیا، دولت ایالات متحده آمریکاست؛
- با برخورد غیر خردمندانه در همه عرصهها مخالفیم. در همه عرصهها و برنامهریزىهاى جمعى و فردى باید با درایت و حکمت عمل کرد. اگر نظام سلطه را نشناسیم چهطور مىتوانیم با حکمت عمل کنیم؛
- نظام جمهورى اسلامى در اعتراض به استکبار ایجاد شده است و رشد و قوت یافته است؛
- هر کس که به کشور علاقه دارد باید کارى کند که دشمن مأیوس شود؛
- رژیم صهیونیستى محکوم به زوال است، با زور به وجود آمده و تحمیلى است و قابل دوام نیست؛
- در اروپا رئیس جمهور فرانسه روزى انگلیس را بهخاطر وابستگى به آمریکا از بازار مشترک ممنوع کرد. آن روز اعتبار یافت. الان دولتمردان آن بروند در برابر صهیونیستهاى نحس نجس اظهار کوچکى مىکنند؛
- جوانان بدانند آینده روشن و امیدبخش این نظام بدون هیچ تردیدى متعلق به شماست. خواهید توانست به توفیق الهى تمدن نوین اسلامى را در این آب و خاک ایجاد کنید. باید دین و تقوا و عفت و پاکیزگى روحى را هرچه بیشتر ترویج و تقویت کنید؛
- جوان امروز به دین، تقوا، علم، نشاط، کار و ورزش نیاز دارد.
بسیج از منظر امام عاشقان
تشکیل بسیج مستضعفین، ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی(رحمت الله علیه) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی امریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه امریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.
اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حکام امریکایی مردم و رهبران کشور و بویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی امریکا و هجوم وی به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیرممکن نبوده و با توجه به سوابق این کشور در جهان لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می ساخت.
بر این اساس امام امت در پنجم آذرماه سال 58، یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند:
یک مملکت بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست و مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدفهای والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب گروههای مقاومت مردمی را درپایگاههای بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.
اولین تجربه آنها به صورت عملی یاری رساندن به سپاه و کمیته در قالب رویارویی با ضدانقلاب و خنثی سازی توطئه های آنها بود و از این راه نقش موثری در خدمت به انقلاب و اهداف الهی آن هم نشان دادند.
با هجوم و تجاوز ارتش عراق به کشور اسلامیمان در شهریور 59 این اعتقاد که یک سازماندهی جهت تشکیل بهتر نیروهای مردمی بوجود آید، قوت گرفت و از آن پس نیروهای مردمی صاحبان اصلی انقلاب اسلامی جهت حضور گسترده در جبهه گروه گروه به بسیج ملحق گردیدند و عملیاتهایی چون طریق القدس، حصر آبادان، فتح المبین، ثامن الائمه و الفجر 8 ، کربلای 5 و .... از دستاوردهای عظیم این تشکل الهی بود.
اگر امروز توفیق این را داشته ایم که کشور اسلامیمان و ملت سلحشور آن را از گزند نابکاران و نااهلان تاریخ حفظ کنیم به یمن حضور گسترده بسیج بوده و لاغیر. چنان که رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام(قدس سره الشریف) فرمودند:
رحمت و برکات خداوند بر بسیج مستضعفان که بحق پشتوانه انقلاب است.
آری رزمنده بسیجی، ضمن توان رزمی بسیار بالا در نبرد نامنظم، جنگجوی قابلی دردفاع منظم به حساب می آید تا حدی که سلاحهای سنگینی چون توپ و تانکهای پیش رفته را به حرکت در آورده و روبروی دشمن قرار داده. هدف از تشکیل واحد بسیج مستضعفین ایجاد توانایی های لازم در کلیه افراد معتقد به قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی به منظور دفاع از کشور، نظام جمهوری اسلامی و همچنین کمک به مردم به هنگام بروز بلایا و حوادث غیرمترقبه یا هماهنگی مراجع ذیربط می باشد. بسیج جایگاهی ملکوتی است. مکانی برای درس چگونه زیستن انسانها، جایگاه عشق و صفا و صمیمت و در یک کلام، شهید جبهه ها و قهرمان یا مظلوم پشت جبهه هاست. بیش از یکسال از صدور فرمان امام خمینی(رحمة الله علیه) مبنی بر تشکیل بسیج نگذشته بود که رژیم بعثی عراق در تحقق اهداف پلید نظام سلطه جهانی، هجوم همه جانبه خود را به میهن اسلامی ما آغاز کرد.
انقلاب اسلامی در آن اوضاع بحرانی ناشی از دگرگونی ها و تغییر و تحولات آن زمان، هیچ گونه، آمادگی لازم را برای مقابله با متجاوزان بعثی نداشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران که با حمایت امام خمینی(رحمة الله علیه) توانسته بود جایگاه خود را پیدا نماید، در حال خودسازی و تثبیت نظم و انظباط بود. سپاه پاسداران هم که نهادی نوپا و برای حفظ امنیت شهرها به وجود آمده بود، فاقد هرگونه تجهیزات لازم و تجربه کافی برای مقابله با تجاوز خارجی بود.
از آن سو دشمن هم با ارتشی تا بن دندان مسلح و برخوردار از پشتیبانی قدرتهای استعمارگر، کشور را مورد هجوم قرار داد. در این اثنا بود که نقش بسیج به عنوان یک نیروی جوشیده از متن مردم انقلابی، در صحنه دفاع مقدس ظهور پیدا کرد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه شد که با دست خالی به دفاع از کیان مقدس نظام اسلامی خود برخاسته بودند و از ایثار خون خویش دریغ نمی کردند، جوانان سلحشوری که به فرمان امام(رحمة الله علیه) در پایگاههای مقاومت تحت نام 'بسیجی' گرد آمده بودند و با کوچکترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد می رفتند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می کردند.
در طول هشت سال دفاع، بسیج آن چنان درخشید که دشمنان اعتراف کردند که 'قدرتی در بسیج نهفته است که می تواند با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی مقابله کند'. بسیج علاوه بر حضور در خط مقدم نبرد وظیفه جذب، آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی و اعزام آنها را به جبهه های نبرد برعهده داشت و در این مدت توانست جمیعت مؤمن و صاحب ارزشی را از امت حزب الله، در درون خود بپروراند و پایه ریزی ارتش مردمی را دنبال کند و سرانجام پس از هشت سال دفاع مقدس، بسیجیان مظلوم و سلحشور جبهه های توحید به همراه امت شهیدپرور، از این آزمایش الهی سربلند و پیروز بیرون آمدند.(حکایاتی از جبهه)
امام راحل این چهره های مظلوم را به شایستگی تمام به تصویر کشیدند و فرمود:
شما آئینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید.
شرکت خواهران در بسیج:
جهاد در مکتب اسلام از فروع دین و از واجباتی است که استواری دین به آن بستگی دارد، زیرا اسباب سربلندی اعتلا و کمال و استقلال جامعه مسلمانان می شود و آن را در برابر دیگر ملل و دشمن متجاوز آبرو و عزت می بخشد. لذا به سبب آنکه دفاع در هر جامعه اسلامی حالت وجوب همگانی دارد، و چون مقدمه واجب نیز واجب می گردد و باید مسلمانان اعم از زن و مرد برای ایجاد زمینه آموزش و حفظ توانایی های دفاعی که خود مقدمه است، کوشش نمایند.
به این ترتیب بر زنان مسلمان نیز واجب است تا در جهات گوناگون، از جمله رزمی، نظامی برای مقابله با دشمن مهاجم به کشور اسلامی، آماده دفاع باشند.
بر همین مبنا آموزش نظامی خواهران نیز در بسیج آغاز شد و علاوه بر آن با فرموده های امام خمینی(ره) در سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها نکات مبهم آن نیز تبیین گردید.
ایشان فرمودند:
'حضرت زهرا سلام الله علیها مجاهده و مخاطبه با حکومتهای وقت داشت و آنها را محاکمه می کرده اند، شما باید از ایشان تبعیت کرده و به او اقتدا کنید تا در روز زن وارد شوید و اگر بپذیرید، هم باید در میدان تحصیل و علم و هم در میدان دفاع از اسلام مجاهده نمایید، که دفاع از اسلام از مهماتی است که بر هر مرد و زن و هر کوچک و بزرگی است. البته در آن محیطی که شما تعلیم نظام می بینید باید محیط آزاد و صحیح و همه جهات عفاف محفوظ گردد.'
مرکز بسیج خواهران مأموریت جذب، آموزش و سازماندهی بانوان کشور را بر عهده دارد و تاکنون توانسته است در امر آموزش خواهران در زمینه های نظامی امدادگری، عقیدتی، سیاسی و سوادآموزی، خدمات و اقدامات مؤثری انجام دهد.
همچنین خواهران بسیجی در دوران دفاع مقدس در پشت جبهه ها نیز حضوری فعال داشتند و در تهیه و تدارک وسایل مورد نیاز رزمندگان اسلام، زحمات فراوانی را متحمل شدند.
بسیج چیست و بسیجی کیست؟
اگر بخواهیم مفهوم بسیج و بسیجی را در ادبیات انقلاب اسلامی جستجو کنیم، چاره ای جز بیان مراد حضرت امام (ره) از بسیج و بسیجی نداریم. در اندیشه امام(ره) بسیج نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست که فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شکل گرفته باشد، بلکه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوند دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامی متصور نیست.
بسیج در صورتی می تواند نهادی جامع و شامل جهات متعدد و پایدار شناخته شود که نیازهای دایمی و باورها و ارزش های فرهنگی پدید آورنده آن به روشنی تعریف شوند، این نیازها ممکن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا نظامی باشند.
به فرموده امام(ره) « بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.»(1)
از دیدگاه امام بسیجی کسی است که در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاکی است که بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود.
تاریخچه و پیدایش بسیج
از دیدگاه امام(ره) تاریخ و سابقه بسیج به بیداری قوم بنی اسراییل و قیام آن قوم بر ضد ظلم فرعونی به فرمان حضرت موسی علیه السلام و بسیج اصحاب پا برهنه و فقیر صفه در برابر ظلم و غارت اشراف بت پرست مکه، به دعوت رسول اکرم - صلی الله علیه و اله و سلم – و نیز اهتمام ائمه اطهار علیهم السلام. که نگرش الهی داشتند و به تشویق مردم به هم پیمانی برای حل مسائل سیاسی و کاهش گرفتاری مسلمین باز می گردد.
در عصر حاضر هم، بسیج مردم در جریان تحریم تنباکو و مبارزه بر ضد استعمار دولت انگلیس به فتوای مرحوم میرزای شیرازی و قیام پانزده خرداد در سال 1342 در برابر ظلم و خیانت رژیم پهلوی و استمرار مبارزه آنان تا سرنگونی حکومت شاهنشاهی در 22 بهمن 1357 ماهیت بسیجی دارد.
«سنگ بنای بسیج بر حکم فقهی و جهادی استوار است؛ جهادی که مبتنی بر روحیه دفاعی باشد و نه تهاجمی یا جهان گشایی، بسیج در نظر امام مولودی جدید است که کارشناسان جهانی نمی توانند آن را بشناسند، هر گاه قوه ایمان در ملتی زنده شود، همگان را به قیام الله فرا می خواند و می تواند سرتاسر یک کشور را بسیج نماید، معیار حرکت بسیج هم همین اسلام و درک مفاهیم عالیه آن است».(2)
از نظر حضرت امام برای پیدایش و تقویت روح ایمان در میان مردم که موتور حرکت بسیج هستند؛ دو عامل نقش بی بدیل و غیر قابل انکار دارد؛ یکی مساجد، دیگری روحانیت.(3)
مساجد مرکز بسیج مردمی بر ضد اهداف شوم دشمن است. مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکت های اسلامی بوده، از مسجد، تبلیغات اسلامی شروع می شده است و حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در بیرق اسلام از مسجد بوده است، همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبش ها بوده است.(4)
پیغمبر مسجد جیوش را برای کوبیدن قدرت ها تجهیز می کرد. روحانیت هم از این قدرت و توان بهره مند است که بتواند مردم را بسیج کند.
مأموریت های بسیج
مهم ترین مأموریت های بسیج را د رحال حاضر می توان بدین شرح خلاصه کرد:
مقابله با استکبار:
در رأس مأموریت های بسیج و ستیز با جهانخواران و به ویژه دشمن اصلی این انقلاب، امریکاست.
در یکی از پیام های امام(ره) به مناسب هفته بسیج در تاریخ 2 آذر 1367 می خوانیم:
«من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسؤولان عرض می کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - موج می زند.
در ادامه برای مقابله با آنان می فرماید: خلاصه کلام اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند». بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد...(5)
قیام در مقابل انحرافات:
«اکنون که به حمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایت کاران خارج شده و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است، در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب های انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانش سراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید و اختیار از دست نرود و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشگاه ها و دبیرستان ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد».(6)
تحمل صبر و مبارزه علمی و عملی
من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نو شکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید...
مبارزه علمی برای جوانان زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیت ها و حقیقت هاست، و اما مبارزه عملی آنان در بهترین صحنه های زندگی و جهاد شهادت شکل گرفته است.
تعلیم و تربیت جوانان در جهت پاسداری از اصول و اهداف انقلاب و نظام
«... بسیجیان در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان مساعی جمیله خود را روز افزون کنند».(7)
مسؤولیت های بسیج
با توجه به جایگاه بسیار حساس بسیج در نشان دادن چهره نظام جمهوری اسلامی و ایجاد جاذبه در درون جامعه برای مشارکت و جذب هر چه بیشتر جوانان و نوجوانان به سمت الگوهای سازنده مبتنی بر هویت ملی – مذهبی از دیدگاه مقام معظم رهبری، بسیج و بسیجی مسؤولیتی سنگین را به عهده داشت و توانست یک ارتش معنوی مردمی را پایه ریزی کند.
به طوری که امام خمینی(ره) در مورد بسیجیان قهرمان فرمودند: شما آیینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق مأوا گزیده اند.
من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بحث از بزرگ ترین سنگرهای دفاع از ارزش های الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است چه صلح باشد و چه جنگ.(8)
در طول 8 سال دفاع مقدس، بسیج آن چنان ظاهر شد که دشمنان اعتراف کردند که قدرتی که در بسیج نهفته، توان مقابله با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی را دارد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه گشت که با دست خالی اما با سلاح ایمان و اعتقاد به ارزش های الهی و انسانی به دفاع از کیان مقدس نظام اسلامی برخاسته بودند و از ایثار جان خویش دریغ نمی کردند.
جوانان سلحشوری که به فرمان امام(ره) در پایگاه های مقاومت تحت عنوان بسیجی گرد آمده بودند و با کوچک ترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد هجوم می بردند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می کردند وظیفه بسیج فقط به جنگ و مساله نظامی محدود نمی شود و امنیت داخلی کشور در سخت ترین شرایط یعنی دوران فعالیت منافقین و دیگر گروه های ضد انقلاب که با کمک کشورهای خارجی ذی نفع در ایران درصدد آشوب و تنش و تجزیه و جدایی قسمت هایی از خاک کشور بودند، به مدد نیروی بسیج و پایگاه های مقاومت حفظ شد.
در حوادث طبیعی و بلایا، همچون زلزله، سیل و طرح واکسیناسیون فلج اطفال حضور بسیجیان گره گشای مشکلات و مایه دلگرمی مردم و مسؤولان بوده است. کما این که در حادثه اسفبار زلزله رودبار در سال 1369 سرعت عمل و ایثار نیروهای مردمی در عملیات نجات به حدی بود که خارجیان حاضر در منطقه با اظهار تعجب از حضور گسترده بسیجیان اقرار کردند که به حضور آنان احتیاج نیست.
در زلزله اسفبار استان قزوین، در همان ساعات اولیه، مردان بسیجی در منطقه زلزله زده در کنار نیروهای امداد هلال احمر و ... و زنان بسیجی در شهرها با تشکیل صف های بسیار طویل اهدای خون و اهدای کمک های نقدی و جنسی جهانیان را به تحسین واداشت. امام خمینی(ره) در مورخ 2/9/67 در هفته بسیج درباره خطر غفلت از بسیجیان و روحیه بسیجی گری به مسؤولان پیامی را صادر می فرمایند.
ایشان فرمودند: «من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسؤولان نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تأکید می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی (بسیج) سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصاً از فرماندهان عزیز آن تشکر می کنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود».(9)
آری، مسؤولان در برابر حفظ روحیه ایثار و خدمت که از ویژگی های بسیجیان است، مسؤول هستند، هر گونه تجمل گرایی و عدم کارایی در عرصه مسؤولیت و بی توجهی به روحیه و عواطف مردم خطری است که می تواند به نهاد بسیج در عرصه های خطر، ضربه وارد کند.
پی نوشت :
1. صحیفه نور، جلد 21، ص 195.
2 و 3. صحیفه نور، ج 14، ص 475. ج 6، ص 175.
4. بیانات امام (رحمت الله علیه) در جمع اعضای هیات نمایندگی عالی رتبه روحانی عربستان – 1/2/58.
5. صحیفه امام جلد 21، ص 54، 2/9/67.
6. صحیفه نور – جلد 21، ص 192.
7. صحیفه امام، جلد 15، ص 232.
8. صحیفه نور ، جلد 21، ص 18و19.
9. صحیفه امام، ج 21، ص 196.
بسیج از منظر مقام معظم رهبری
دراین مقاله به بسیج عظیم مردمی و جایگاه والای آن از منظر مقام معظم رهبری می پردازیم:
سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند.
بیانات مقام معظم رهبری درگرامیداشت هفته بسیج 2/9/68
بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.
مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه 1/9/81
هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است.
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک24/8/79
وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی...
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان 29/7/79
بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمرهای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند.
از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان29/7/79
چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی مهری قرار میدهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی میدانند به جد با بسیج دشمنند، امّا دشمنی آنها فایدهای ندارد.
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ بسیجیان 29/7/79
انکار بسیج و بی احترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا وقتی برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد. یعنی همیشه، چون همیشه احتیاج به امنیت هست، به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد10/6/78
بسیج یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدانها.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77
ملتهایی که مردم در آن از نظر مسئولان آن کشور نقشی دارند، همه جا چیزی شبیه بسیج هست منتهی به این درخشندگی، به این فراگیری، به این زیبایی، به این فداکاری، من در جایی سراغ ندارم...
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان2/9/77
علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77
بسیج عبارت است از مجموعهای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند.
از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج5/9/76
بسیج یکی از برکات انقلاب و از پدیده های بسیار شگفت آور و مخصوص این انقلاب است. این هم یکی از آن چیزهایی است که امام بزرگوار ما با دید الهی خود، با حکمتی که خدای متعال به او ارزانی کرده بود، برای کشور و ملت و انقلاب ما به یادگار گذاشت.
از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است.
از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است.
از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76
بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید:
[ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی و پایگاهها و گردانهای بسیج سراسر کشور8/9/74
عظیم ترین و ماندگارترین یادگار [ امام عزیز و عظیم القدر ما] همین بسیج مردمی است که در همه جا حضور دارد.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و بسیجیان 27/8/71
این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است. بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این.
از بیانات مقام معظم رهبری در پادگان امام حسن مجتبی (ع)5/9/69
اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد
پیام به خانواده های شهدا، مفقودان در آستانه هفته دفاع مقدس 23/6/68
محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونی بسیج هستند.
از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه6/4/64
بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر – دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است.
از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور3/9/78
هرجا وظیفهای باشد، انسان بسیجی در میدان آن وظیفه، حاضر است.
از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78
بسیج به معنی حضور آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78
امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنهای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی ...8/9/74
امام راحل فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است.
از بیانات مقام معظم رهبری 9/7/74
فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است.
از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 9/8/74
هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا میخواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نیروهای مقاومت بسیج 7/9/69
شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است.
از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه 6/4/68
سپاس و ستایش و تمجید و تحسین فراوان خود را بر جوانان بسیجی مؤمن در سرتاسر کشور، این دلهای پاک، این دلهای تپنده با عشق به خدا، با ایمان به حقیقت، با اخلاق و با صفا، نثار می کنم.
از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور عظیم طریق القدس 3/2/76
من به بسیجیان عزیز فعّال این کشور علوی و فاطمی، عرض می کنم؛ امیرالمؤمنین علیه الصّلاه والسلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) 3/9/73
روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان بسیج 27/8/71
ویژگی های بسیجیان و منتظران مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بسیجی بودن یک ارزش و آمادگی برای دفاع از حق- حق شناسی و حق پرستی و پاسداری و صیانت از حق است؛ می توان مفهوم بسیج را با مفاهیمی مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، یاران حق، مرزبانان توحید، شیفتگان خدمت، تشنگان ولایت، پاسداران عدالت، جنود الهی و حزب خدا و منتظران ولی الله و رهروان خمینی کبیر(رض) تطابق داد و از ایشان به بزرگی و بزرگواری و کرامت یاد کرد. در این مقاله به گوشه هایی از صفات منتظران راستین ولی عصر ارواحنا فداه اشاره شده که می توان تبلور صفات یاد شده را در بسیجیان جستجو کرد و انتظار می رود تا بسیجیان با اخلاص اردوگاه خمینی کبیر(رض) با توکل بر خداوند و تلاش صادقانه تجلی صفات یاران مهدی(عج) را نوید بدهند و یاد آن بزرگوار را در دلها و جانها زنده کنند و الگوئی برای نسل امروز و نسلهای آینده باشند مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
و اینست رمز و راز بسیج و بسیجی؟!
اینک به ده ویژگی از صفات یاران مهدی(عج) و فضائل منتظران آن حضرت اشاره می نماییم؛ باشد که خداوند توفیق معرفت و اطاعت به همه ما کرامت فرماید و فکر و فرهنگ و تفکر بسیجی و انتظار را در دلها و جانهای ما زنده سازد و عشق به ولایت را سرمایه و توشه طی طریق ما قرار دهد.
¤ ویژگی یاران و منتظران مصلح موعود
یکی از مسائل پربرکت، سازنده، تاثیرگذار و الهام بخش امت بزرگ اسلامی و پیروان اهل البیت(ع) مسئله انتظار است.
انتظار، آمادگی برای جهانی بهتر، نویدبخش، عدالت خواه و سرشار از ایمان و معنویت و اخلاق است.
انتظار دو بعد سلبی و ایجابی دارد:
الف: نفی وضع موجود
ب: اثبات وضع مطلوب
چه بسا این حقیقت نورانی به نوعی در دعای شریف ندبه وافتتاح و دعاهای مشابه دیگر به صورت بسیار حکیمانه ای ترسیم شده است.
گوهر انتظار از دیدگاه اهل البیت(ع) آرمانخواهی و آرمان گرائی و عشق به بهترین شرائط زندگی برای جهان بشریت است. شرائطی که تمامی استعدادها شکوفا شود و عدالت جهانی حاکم باشد و فقر و محرومیت زدوده شود.
انتظار روح امیدواری و انگیزه نسبت به آینده است:
انسان اهل انتظار هرگز مایوس نمی شود که یاس از گناهان کبیره است. به لطف خداوند و وعده های الهی امیدوار است و برای آینده ای بهتر تلاش می کند.
در روایات آمده است:
کسی که انتظار حاکمیت ما را می کشد مانند کسی می ماند که با خون خود در راه خداوند غوطه می خورد.
در اینجا چند ویژگی بسیجیان راستین و منتظران واقعی آن حضرت را توضیح داده، امید آنکه خداوند متعال توفیق درک این عید بزرگ و صبح سعادت را به همه ما عنایت فرماید.
1-معرفت کامل
یکی از صفات بارز و برجسته مومنان معرفت است؛ ارزش انسانها به معرفت آنهاست- هرچه معرفت کاملتر باشد ارزش انسان والاتر است.
گوهر وجودی انسانها را معرفت تشکیل می دهد، معرفت چراغ راه و راهنماست، معرفت سرمایه دنیا و آخرت است، معرفت بذر شهود و حضور و ادراک حقایق عالم است- معرفت بذر مراتب و درجات قیامت است.
بدون معرفت نهال تعالی انسان پا نمی گیرد و درخت وجود انسان برنمی دهد.
معرفت گوهر شب چراغ جان انسان است و خود کلید معرفه الله است.
در انگاره های دینی افضل انسانها و اکمل ابناء بشر بامعرفت ترینشان است.
و خداوند بزرگترین سرمایه ای که به انسانها داده و آنها را بر دیگر موجودات عالم امتیاز بخشیده، سرمایه و گنجینه معرفت است و «معرفه یفرق بها بین الحق و الباطل».
معرفت کامل با معرفت رسول الله (ص) و ائمه هدی(ع) و غیب و شهادت و دنیا و آخرت بهم آمیخته است و عرفان خداوند منان با عرفان پیامبران و اولیاء و سفرای الهی هم بهم گره خورده و شناخت خداوند و اسمای حسنا و صفات علیا و افعال حکیمانه و ربوبیت و رزاقیت و دیگر صفات او راهنمای انسان به احسن نظام و اتم صنع و اکمل انعام است. البته معرفت شاخه های فراوان دارد که در جای دیگر باید به آن توجه شود که اهم آن شناخت زمان و حادثه ها و شرایط و نیازها و ضروریات است.
2- محبت
معرفت موجب محبت می شود، معرفت عامل عشق و محبت است محبتهای کیمیای انسانسازی و توجه است محبت در انسان تحول ایجاد می کند چنانکه قرآن کریم می فرماید: «والذین آمنوا اشد حبالله».
این کیمیای محبت است که انسان را می سازد و پاک و پاکیزه می کند و آلودگیها را از دل انسان می زداید. حب خداوند و حب اولیاء خدا بزرگترین سرمایه هاست.
اکسیر محبت انسان را به دیار تولی می رساند. محبت حقیقی و عشق حقیقی چشم را بینا و گوش را شنوا و دل را شیفته محبوب می کند و سختی ها را در راه وصول به محبوب برانسان آسان می سازد در روایات آمده است که «المرء مع من احب» انسان با کسی است که او را دوست می دارد؛ در حقیقت رابطه محبت انسان را شبیه محبوب و از جنس او می سازد. چنانچه فرموده اند: «لادین الاالحب»: نیست دیگر مگر محبت (یعنی محبت شاخصه دینداری است).
از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرموده اند:
«هرکس ما را دوست بدارد فردای قیامت با ما خواهدبود.»
اگر انسانی، سنگی را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ محشور فرماید.
و چه بسا کنایه از ارتباط با بت ها و مظاهر گوناگون باشد؛ بهرصورت محبت و عشق به امام عصر (ارواحنا فداه)؛ محبت و مودت و حب عملی و ارتباط واقعی با خاندان عصمت و طهارت(ع)، گوهره دین و جوهره ایمان و یقین است «و هل الدین الا الحب» آیا حقیقت دین جز محبت و عشق و انس و دوستی و ولایت و ارتباط و سنخیت با پاکان و پاکیزگان و اهل آیه تطهیر(ع) چیز دیگری هست؟
رسول الله(ص) فرموده اند:
هرکس قومی را دوست بدارد و با آنها ولایت و ارتباط برقرار نماید، روز قیامت با آنها محشور خواهدشد. این دوستی موجب ارتباط، نزدیکی، تقارب، سنخیت، تعامل، تاثیرپذیری، همگرایی، توالی و ولایت و انس و عشق و الگوگیری و همرنگی خواهدشد.
و همین سنخیت و ولایت و قرب و تعلق خاطر، عامل نجات انسان از مهالک و پیروی از اهل بیت(ع) خواهدشد و چه بسا سر روایاتی که می فرماید: «افضل الاعمال انتظار الفرج».
«محبوبترین اعمال در نزد خداوند متعال انتظار فرج باشد.»
به همین محبت و ولایت و عشق به همه خوبیها و پاکیها و تبری از همه بدی ها و زشتی ها مربوط می شود. و گوهر این روایات، عالی ترین درجه حب نسبت به عالیترین مرتبه محبوب باشد و آنگاه این مفهوم بصورت بسیار روشن صادق است که محبوبترین اعمال در نزد خداوند انتظار فرج است.
از امیرالمومنین روایت شده که در پاسخ زیدبن صوهان که از آنحضرت سوال نموده: بهترین اعمال در نزد خداوند متعال چیست؟ فرموده اند: انتظار فرج است. البته این نوع روایات نوعا نسبی است.
لیکن گوهر آن محبوبترین عشق ها نسبت به محبوبترین معشوق ها و محبوب هاست؛ عشق خداوند متعال و عشق اولیاء او و عشق ولی اولیا و خاتم اوصیا و چشم بینای عالم وجود و واسطه غیب و شهود و ذخیره الهی و سر غائی آفرینش و مظهر غیب مطلق و اسم جامع و اسم اعظم و تجلی آیه نور و آیه تطهیر و سوره کوثر و اهل حضرت بقیه الله ارواحنا فداه است.
«مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم»
در هر صورت محبت نسبت به خداوند متعال و پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی (ع) و فاطمه زهرا(ع) و محبت نسبت به حضرت حجت (عج) و تلاش در راه تحصیل رضایت آن بزرگوار از اهم امور است و باید در راه آن اهتمام ورزید و در راه وصول به آن مجاهدت کرد و عوامل دوری و غفلت را زدود و عوامل انس و اتصال و وحدت را فراهم ساخت.
و همین معنا بهترین و زنده ترین محور تفاهم و تعامل و تالف و تعلق پیروان اهل البیت (ع) و امت اسلامی خواهد بود؛ باید در تبیین و تعریف و توضیح و تحقق آن کوشید و آنرا چراغ راه و رمز الفت و اتحاد اسلامی و تولی و تبری قرار داد.
3- بصیرت
تعمق و تدبر و بصیرت در دین چراغ راهنمای انسانهاست؛ بصیرت در صراط مستقیم همانند قطب نمائی است که جامعه اسلامی را به سمت اهداف بلند و متعالی آن هدایت می کند و در طوفان حوادث روزگار مانع سقوط، انحراف و انحطاط می گردد.
در میدان عظیم تضارب افکار و اندیشه ها و تنازع بقاء و مکتب ها واسم های گوناگون و جنگ های عظیم تبلیغاتی و رسانه ای و فرهنگی و دیدگاهها و نظرات گوناگون مذاهب و مکاتب اسلامی و غیر اسلامی، آنچه پس از معرفت، راهنما و روشنگر است تشخیص درست و بصیرت لازم در راه است.
پرچم ولایت و امامت و رهبری و هدایت امت را کسانی می توانند بدوش بگیرند که دارای سه ویژگی باشند:
الف: صبر و بردباری
ب: بصیرت و بیداری
ج: آگاهی و معرفت نسبت به مواضع حق
مهم تشخیص صحیح و حکیمانه است.
ممکن است افرادی اهل اقدام و عمل باشند و اراده برای کار و تلاش نیز داشته باشند لیکن در حوزه عمل تحت تاثیر القائات شیطانی، نفسانی و مانند آن قرار می گیرند. شمشیرها و زبان های آنها از پایگاه روشن ایمانی و اعتقادی برنخواسته و از الهام الهی و رحمانی نشأت نگرفته بلکه عوامل دیگری موثر بوده که این نوع اقدام نه تنها ارزش نداشته بلکه چه بسا ضدارزش باشد و آثار تخریبی آن از آثار مثبت آن بیشتر خواهد بود.
خوارج از همین قماش نامردمان بودند و در طول تاریخ نیز این قبیل جاهلان و غافلان و فریب خوردگان کم نیستند؛ اگرچه متنسک به دیانت باشند اما کوته نگری ایشان ضربات مهلکی بر پیکره اسلام اصیل وارد خواهد ساخت.
امروز نیز جهان اسلام گرفتار عناصر مسئله دار، تندرو، خشن و گروه های تکفیری و وهابی و منافق و سرسپرده و پرادعاست که هر یک تبری برداشته و بر قامت استوار و با عظمت این دین قویم و این شجره طیبه عدالتخواه و انسانساز می زنند.
مفهوم بصیرت در دین تشخیص حکیمانه و عمل خردمندانه است؛ بصیریت در دین و رصدگری مصالح و منافع دین و پیروان آن و صیانت از کیان آن یک ضرورت است؛ باید از اصول و مبانی دین تجاوز نشود و کسی کاسه داغ تر از آش نباشد و از پاپ کاتولیک تر نگردد.
تعقل و تعادل را حفظ می کند وزانت دینی و اخلاقی داشته از افراط و تفریط بدور باشد.
این چنین شخصیتی سیره پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) را رعایت می کند؛ نان را به نرخ روز نمی خورد- فریبکار نیست و اغراء به جهل نمی کند و خود مغرور نمی شود و دین را وسیله اهداف نفسانی قرار نمی دهد؛ بلکه از دین بعنوان چراغ سعادت و کارافزار حیات طیبه استفاده می کند.
البته در مسائل پیچیده و نیازمند به تحقیق و تفحص و کاوش و کند و کاو و جهد و اجتهاد می کند و از عالمان دین شناس و وظیفه شناس پیروی می کند و اگر خود چراغدار و چراغ بان حریم دین نباشد از عالمان ربانی نور می گیرد و بهره می برد و به آنها تأسی می جوید.
4- نصرت و یاری کردن
موضوع مهم تبلور اندیشه ها و آرزوها و آرمان ها در صحنه عمل و عملیاتی کردن اندیشه ها و دیدگاه هاست. اگر هزاران اندیشه و فکر خوب در ذهن انسان ها باشد کافی نیست گرچه لازم است لیکن زمانی افکار بلند و آرمان های بزرگ شکل عملی خواهد گرفت و تأثیرگذار و الهام بخش خواهد بود و سرنوشت ها را دگرگون می کند که از عالم ذهن و تصور به عالم واقع و تحقق برسد و ساز و کارهای مناسب اجرائی و عملیاتی برای پیاده کردن آن آرمان های متعالی فراهم شود.
آنچه همواره تاریخ ساز و ماندگار است تبدیل اندیشه های ذهنی و تصورات خیالی و آرمان های قلبی به جریان جاری و رود پرخروش زندگانی است. حرف را به عمل گره زدن و عینیت سازی سخن و نمود عملی یافتن.
ابر باران زا و اندیشه های الهام بخش و تأثیرگذار و سازنده می تواند سرنوشت را دگرگون سازد و مسیر کاروان بشریت را متحول نماید.
بدون تردید در طول تاریخ بشریت مردانی بزرگ با اندیشه ها و ایده های متعالی بوده اند که توانسته اند کاروان بشریت را هدایت کنند و برهنگان و یا مظلومان را عزت بخشند و متجاوزان و متجاسران را سر جای خود بنشانند. و این مردان فخر بشریت و سرمایه سعادت انسان ها هستند.
اینجا میدان بزرگ امتحان و ابتلای الهی است؛ در اینجا شخصیت برگزیدگان تاریخ شکوفا می شود و خدمتگزاران راستین جامعه بشریت از مرفهان بی درد و مسرفین بازشناسی می شوند چنان که در حدیث آمده است: در کشاکش و فراز و نشیب روزگار و تحولات زمانه گوهره مردان بزرگ شناخته می شود یا روشن و دانسته می گردد.
آری! در دوران حوادث و طوفان هاست که کشتیبان کارآزموده و امتحان داده و تلخ و شیرین و سرد و گرم چشیده از مدعیان بی هنر شناخته می شود. در اینجا موضوع نصرت اسلام و قرآن و در زمره انصار قرار گرفتن و لباس نصرت دین و یاری امام عصر (ارواحناه فداه) را بر قامت پوشیدن و همچون انصار امام حسین(ع) فداکاری و جانبازی کردن، معیار است؛ صحنه-صحنه حق و باطل و میدان کربلا و عاشورائیان تاریخ و تاریخ سازان پاک سرشت و روشن ضمیر و تفکیک آنها از طاغوتیان و یزیدیان است.
خط جدایی وفاداران راستین مکتب امامت و ولایت از سست عنصران خودباخته و سرانجام تحقق این معنای بلند و سنت الهی که:
«کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله.»
یاران امام زمان (عج) و دوستداران آن بزرگوار در زیارتنامه شریف و دعای عهد مکرر بر این وفاداری و فداکاری و بصیرت و نصرت در راه تحقق آرمانهای حضرت(عج) تاکید نموده و بر این ایمان و ایثار عشق می ورزند. من آماده نصرت شما هستم تا خداوند دین خودش را بواسطه شما زنده کند.
من با شما هستم با شما نه با دشمنان شما.
کاش من با شما و در کنار شما بودم و به درجه رفیع شهادت نائل می شدم و به این فوز بزرگ و عظیم می رسیدم.
5- وفاداری و فداکاری
چون آرمانها بزرگ واهداف متعالی و جهانی و جاودانه است بقدر اهداف باید عزم و اراده و انگیزه و عشق و ایمان و تلاش و مجاهدت باشد و گرنه «نابرده رنج گنج میسر نمی شود» - «من جد و جد» هر کس تلاش کند به هدف خواهد رسید؛ باید در میدان مسابقه به سوی خیرات و برکات بر همگان سبقت گرفت و در یک رقابت نفس گیر قله های شرف و فضیلت را فتح کرد و چراغ نورانی عزت و شرف را به دست گرفت.
چون آرمان مهدویت (ع)، بزرگترین و بالاترین آرمانهای بشریت است به مجاهدت و ریاضت و عشق و فداکاری نیاز دارد؛ هرگز نازپروردگان نبرند ره بجائی و مرده دلان پیروز نخواهند شد.
باید با نشاط و عزم و اراده، با جهاد و اجتهاد و با صبر و استقامت بپا خواست و بر خداوند متعال توکل کرد که «من یتوکل علی ا... فهو حسبه.»
مفاد دعاهای عهد و افتتاح، پیمان با ولی عصر ارواحنا فداه و بیعت با آن حضرت و آمادگی و تدارک همه جانبه برای هرگونه جانفشانی و جانبازی است.
این دست بیعت در دست ولی عصر ارواحنا فداه تا قیامت است و آمادگی آنقدر بالاست که اگر مرگ نیز حائل و واسطه شود باز اعلان آمادگی نموده تا از قبر سربرآوریم و در رکاب جانان جانفشانی کنیم.
این عهد وفای به عهد الهی و پیمان ربوبی، وفای به بیعت، وفای به میثاق امامت، وفای به ولایت الهی و ولایت اولیای الهی، است؛ از عالم ذر تا غدیر خم و تا یوم الانذار و حدیث منزلت با خمسه طیبه اهل کساء و آیه تطهیر و مباهله وفای به اهل البیت(ع) و مودت در رابطه با ذوالقربی و رسول اکرم(ص) و حدیث شریف ثقلین و مظاهر اسماء الله الحسنی و صفاته العلیاء وفای با آن کس که تجلی آیه نور است و تحقق آیه شریفه «و من عنده علم الکتاب» و آیه شریفه «وجعلنا هم ائمه لما صبروا و کانو بآیاتنا یوقنون» همه تجلی این تولی است. هم ایشان که فرمانروایان کشور صبر و یقین و پاسداران و حافظان حریم توحید و امنای الهی بر وحی و تنزل هستند.
وفای به عهد فطرت، که ریشه در تکوین و تشریع هر دو دارد و تشریع نیز مکمل تکوین است و معرفت اکتسابی نیز ظهور معرفت فطری است ثمره این شجره طیبه است. امامت معصومین (ع) که الگوی همه ارزشهای مکتب می باشد و امامت و عدالت، عصمت و طهارت همگی ریشه در عمق فطرت و سرشت عالم دارد.
6- اعتصام به حبل الله
قرآن کریم همه ما را به اعتصام و چنگ زدن به ریسمان استوار الهی و صراط مستقیم ربوبی و تمسک به حبل الله امر می کند.
اعتصام به حبل الله دارای مراتب و منازل فراوان فردی و خانوادگی و اجتماعی و سیاسی و ظاهری و باطنی و اخلاقی و اعتقادی و معرفتی است و ابعاد گسترده حیات انسانها را پوشش می دهد.
اعتماد به حبل الله در درجه اول از عشق و ایمان بالله و ذکر و انس با حضرت حق و توسل و توکل به او شروع می شود.
حبل الله ریسمان الهی است و موجب صعود انسان از وابستگی ها و اسارت ها بسوی خداوند متعال می گردد انسان را از ظلمات جهل و غفلت و جهالت بسوی نور آسمانها و زمین هدایت می کند که:«الله نور السموات و الارض- الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور».
«حبل الله» ریسمان قرآن و عترت است؛ ریسمان امامت و ولایت و حلقه اتصال به هدایت و نصرت الهی است.
حبل الله ریسمان وحدت و همدلی، تفاهم و تعامل، عشق و محبت، اخلاص و استقامت در راه خداست.
اعتصام بحبل الله وظیفه همه مسلمانان و رمز عزت و سربلندی و اعتلای اسلام و مسلمین است.
اعتصام بحبل الله پیوند دلها و زبانها، تجسم اخوت و اتحاد، پیوند همفکری و همکاری و تعاون بر بر و تقوی است.
برای برقراری حکومت عدل جهانی یکی از مولفه های موثر و سرنوشت ساز اعتصام بحبل الله است.
باید همه اقشار مسلمین دست در دست یکدیگر نهاده و برای پیروزی اسلام و مسلمانان قیام کنند و بپا خیزند.
«و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»:
در این آیه کریمه خداوند متعال در دستور بسیار حکیمانه و سرنوشت ساز و مکمل یکدیگر بیان فرموده:
الف: همه به ریسمان الهی چنگ بزنید.
ب: از تفرقه پرهیز کنید.
امر است و نهی، ایجاب است و سلب، اقدام است و ترک، اقبال و تبشیر به اعتصام به حبل الله و ادبار و نهی از تفرقه و تشتت.
اساس نیز بردستور اعتصام به حبل الله و نه دستور اجتماع و یا جمع شدن در یک مکان و یا زیر یک سقف نه.؟!
آنچه از ما خواسته شده اعتصام بحبل الله است؛ که همگی به ریسمان خدا چنگ بزنیم و درجهت اعتصام بحبل الله تلاش و مجاهدت و اقدام نموده و اصل را به اخوت و محبت و عدالت قرار دهیم.
چرا که باید تمامی انگیزه ها و گرایش ها و اقبال ها درجهت اعتصام بحبل الله باشد و بس؟!
7-نیت و انگیزه الهی
نیت اساس وریشه عمل است«النیه اساس العمل»؛ عمل بی ریشه مانند درخت بی بن است همانطور که درخت بدون ریشه موضوعیت نخواهد داشت و ثمر نخواهد داد؛ اعمال انسانی نیز تابع ریشه ها، مبانی فکری و اعتقادی و انگیزه است؛ امیرالمؤمنین در نهج البلاغه فرموده اند:«بدان هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاک و پاکیزه باشد باطنش نیز پاک و پاکیزه خواهد بود و آنچه ظاهرش پلید باطنش نیز پلید باشد خواهد بود. و پیامبر (ص) فرمود: بدان برای هر عملی رویش هست و هر رویشی از آب بی نیاز نیست1.
و بدان برای هر عملی گیاهی است و هیچ گیاهی از آب بی نیاز نیست و آب ها مختلفند آن آب که پاک باشد سیراب کردنش، کشتش پاک و میوه آن شیرین خواهد بود و آنچه که سیراب شدن آن پلید باشد، کشتش پلید و میوه اش تلخ خواهد بود.
«نیت» قوام شخصیت انسان را تشکیل می دهد و گفتار انسانها از شخصیت روحی و معنوی آنها شکل می گیرد و تحت هدایت تعقل و روح و جان و قلب عمل می کند؛ هرچه روح قوی تر قلب نورانی تر- انگیزه ها الهی تر عمل شایسته تر خواهد بود؛ شاکله وجودی انسانها را مجموعه ای از افکار و انگیزه ها و اخلاقیات و اعمال تشکیل می دهد و ساختار و ساختمان فکری و روحی انسانهاست که ساختار عملی و رفتار و گفتار و روابط انسانی و اجتماعی انسانها را سامان می دهد و می سازد و چه بسا آیه شریفه «قل کل یعمل علی شاکله».
به این حقیقت اشاره نموده و پرده از روی این واقعیت برگرفته که شاکله وجودی انسان و قوام حیات او را انگیزه های باطنی و روحیه ها می سازند.
و اساس بنای وجودی انسان به افکار و نیات او وابسته است.
در روایتی امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: کردارها و رفتارها و گفتارها. میوه ها و ثمرات نیت ها و انگیزه هاست؛ فردای قیامت مردمان برحسب نیاتشان محشور می شوند.
علت خلود اهل آتش در آتش نیات و شخصیت باطنی آنهاست و علت جاودانگی اهل بهشت در بهشت نیز نیات و شخصیت باطنی و هویت درونی آنهاست و جوهر وجودی انسانها منشأ است و قلب آنها نه قالب آنها. اعمال و اشکال و فرمهای ظاهر و قالبی نشاندهنده باطن و حقیقت انسانهاست و شاکله انسانها را نیات انسانها می سازد. نیات خیر و حشر نیز به تراوشات روح و تنزلات حقیقت انسانها مربوط می شود.
نیت ها زمینه ساز الطاف و عنایات خداوند متعال است؛ نیت ها عامل توفیق و تداوم لطف الهی است نیت پاک گوهر بی بدیلی است که هرگز قابل جایگزینی نیست.
باید کوشید تا این سرمایه ارزشمند را تحصیل کرد؛ باید از خدا خواست و در دعا و انابه به درگاه ایزدی و اخلاص در عمل کوشید؛ نیت پاک عامل برکت است و سرمایه سعادت؟!
باید با انگیزه الهی برای کسب مکارم و عشق به خدمت و پاسداری و صیانت از مکتب توحید بپا خواست.
باید عازم و مصمم بود و با عزم و اراده برای پیشبرد آرمانهای بلند و متعالی اسلامی کوشید؛ باید پرچم عزت و شرف را بدوش گرفت و تا فتح قله ها نهراسید نباید مأیوس شد و باید کار را چنان دنبال کرد که رهبران الهی انجام دادند و کربلائیان با خون نوشتند و عاشورائیان در این رابطه عشق بازی کردند. آنچه ربی ها و ربانیون انجام دادند، آنچه مردان خدا و رجال دین برگزیدند همان را باید برگزید، مردانی که تجارت و بیع آنان را از یاد خدا غافل نمی کند و البته خداوند نیز توفیق خواهد داد و خریدار هم خداست که «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم.»
8-صبر و استقامت در راه خدا
دین ما میدان جهاد و مجاهدت در راه خداست؛ میدان فداکاری برای حاکمیت ارزشهای الهی است و عرصه مبارزه با شیاطین و طاغوتیان و عمال آنهاست.
و جز با صبر و استقامت و مجاهدت و ریاضت و برنامه ریزی و تدبیر حکیمانه توفیق چشمگیر حاصل نخواهد شد؛ این عرصه، عرصه تبلور ایمان راستین اصحاب یقین و تقابل با جریانهای سلطه گر و استکباری عالم است. از یک سو اصحاب معرفت و خدمتگزاران با صداقت و امانت و از سوی دیگر ارباب قدرت و سردمداران شرک و نفاق و خیانت در برابر یکدیگر قرار گرفته و]تا بود چنین بوده و تا هست[ چنین هست و تنها راه تدبیر حکیمانه و صبر و استقامت در راه خدا و توکل علی الله است.
«و من یتوکل علی الله فهو حسبه» خداوند خود کفایت خواهد فرمود. اگر مسلمانان در صدر اسلام پیروز شدند و اگر قله ها را فتح کردند و اگر تا اندلس و قرناطه و اشبیلیه و قرطبه پیش رفتند و اگر فرهنگ و تمدن در شرق و غرب عالم ساختند و اگر از ایروان تا قیروان و از سمرقند و بخارا تا پکن و مالزی و اندونزی و تایلند و شرق دور تا غرب اروپا و شمال آفریقا همه جا فرهنگ و تمدن اسلامی درخشید و دلها را زنده کرد و به امت اسلامی هویت بخشید و چراغهای نورانی اسلامی را روشن کرد و مرزبانان بزرگی برای پاسداری از اسلام ساخت و ابن سیناها و مولوی ها، سعدی ها و حافظ ها، شیخ طوسی ها و شیخ مفیدهاو شیخ بهائی ها و شیخ انصاری ها و خواجه نصیرالدین طوسی ها و ملاصدراها و ابن عربی ها را ساخت.
و هزاران انسان وارسته و عالم و عارف و فیلسوف و حکیم و ریاضی دان و پزشک و فیزیکدان و شیمی دان بزرگ تربیت کرد- که قطعا تحولات امروزی غرب مدیون فداکاری های دیروز مسلمانان و اندیشمندان عالم اسلام است- این همه به برکت اسلام اصیل است؛ اگر پیوند رنسانس در غرب را از دنیای اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی جدا کنیم هرگز رنسانس فرهنگی و تمدنی و تحولی در غرب بوجود نمی آمد و اینهمه مدیون جهاد بزرگ علمی و عملی اندیشمندان اسلامی و بیدادگران اقالیم قبله و سرداران ادب و قلم و زبان و فکر و اندیشه است و امروز نیز دنیای اسلام به این جهاد نورانی نیازمند است.
9- مجاهدت در راه خدا
جهاد همه جانبه و فراگیر برای احیای مجد و عظمت اسلامی یکی دیگر از صفات یاوران مهدی(عج) و یکی از ویژگیهای ارباب ادب و معرفت و شیفتگان حق و عدالت است.
جهاد، مایه عزت امت اسلامی است، جهاد مفهوم وسیع و ابعاد گسترده ای دارد.
جهاد علمی و عملی، اخلاقی و معرفتی و مبارزه و تلاش همه جانبه برای عزت اسلام و مسلمانان و برای پاسداری از ارزشهای اسلام و امت اسلامی و تمامی مظلومان و مستضعفان عالم یک رسالت الهی است؛ آری! «المؤمن علوی و المؤمن مجاهد» مؤمن علی گونه است و مؤمن مجاهدست.
جهاد در معارف دینی ابعاد گسترده ای دارد:
1- جهاد با نفس 2- جهاد تبلیغی 3- جهاد با دشمنان یا جهاداکبر و جهاد اصغر
روش جهاد نیز بسیار مهم و قابل توجه و تأمل است؛ جهاد بر مبنای تقوی و حکمت و در جهت تحقق عدالت و آرمانهای الهی «و جاهدوا فی الله حق جهاده» آنچنان که شایسته خداوند است در راه خدا جهاد کنید. یا «جاهدهم به جهاداً کبیراً» که جهاد تبلیغی و تبشیری حکیمانه دین و معارف الهی است.
روشها نیز در این عرصه ها بسیار مهم است و از همه مهمتر الگو بودن مجاهدان راه خدا و شایستگی و بایستگی برای ارائه چهره ای درخشان و جذاب و با نشاط و تأثیرگذار و انسان ساز و عالم پرور و صادق امین و قابل اعتماد و اطمینان از مکتب اسلام است که بسیار مهم و سرنوشت ساز است.
باید مؤمنان راستین این چنین باشند شاخص و صادق امین، مؤمن بالله و به رسول الله. عارف بالله و بالیوم الاخر دارای روحیه اتکای به نفس و اتکال علی الله.
باید اهل بیت رسول الله را الگو قرار دهیم و با الهام از ایشان راه ایشان را تداوم بخشیم و احیاگر کرائم اخلاق و محاسن آداب باشیم که ایشان گنجینه های رحمانی و تجلی کرائم قرآن کریم هستند قرآن مجسم و مظهر صدق و صفا و عدل و وفا و خزانه داران غیب و دربانان حریم یقین و پاسداران وحی و مؤمنان راستین و پاسداران سنن الهی و مدافعان حریم توحید و رسالت و مرزبانان علم و حکمت و معرفت هستند2.
10- پرهیز از آلودگی ها و انحرافات
سلامت انسان از انحرافات و آلودگیها و پرهیز از گناهان و لغزشها بزرگترین رمز موفقیت او در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی خواهد بود.
آلودگیها و انحرافات و گناهان عامل انحطاط و سقوط انسان است؛ گناه- فرد و جامعه را آلوده می کند و عامل سقوط و انحطاط یا اضمحلال می شود؛ در برابر آن حفظ و صیانت خود و جامعه از آلودگیها و انحرافات و مقاومت در برابر لغزشها و خطاها نشاندهنده صلابت و مقاومت انسان، عزم و اراده او، صلابت و پایمردی در راه خداست. یکی از معیارهای اصلی برای شناسائی انسانها و جوامع انسانی سلامت در برابر لغزشها و آلودگیهاست.
شاخص تقوی، عفاف، امانتداری و صداقت در کارها را بهترین نشانه ها در شادابی و پویائی و تحرک جوامع است؛ و آلودگی و انحرافات گوناگون اخلاقی و جنسی و اجتماعی، بزرگترین نشانه سقوط و انحراف و انحطاط است.
در جامعه اسلامی، ارزشها حاکم است و جرم و گناه و آلودگی و انحراف راه ندارد و ملاک جامعه اسلامی رعایت اصول و ارزشهاست والا با ادعا و تظاهر جامعه، اسلامی نخواهد شد. اگر ما در انتظار حکومت عدل جهانی هستیم باید زمینه ها و بسترها را برای آن شرائط فراهم کنیم، باید ارزشها گسترش پیدا کند- باید ملاکهای الهی حاکم باشد؛ باید صفات و اوصاف اهل تقوی فراگیر باشد؛ در جامعه اسلامی همگرائی، همدلی، همفکری، دین باوری و ورع و تقوی حاکم است؛ روح تعاون برا بر و تقوی و تواصی بحق و تواصی به صبر زنده است.
امر بمعروف و نهی از منکر رواج دارد- ارزشها زنده و گناه و آلودگی ها منفور است.
عفاف و پاکدامنی ارزش دارد؛ فساد و فحشا مطرود است؛ اهل تقوی عزیز و محبوبند و اهل فجور ذلیل اند. شایستگان سربلندند و آلودگان سربزیرند؛ لطف خداوند شامل حال همه است و برکات خداوند نازل و همه با یکدیگر در جهت رضایت خداوند همراه و همسو و وفادارند.
و اینست معنا و مفهوم امت اسلامی و امت قائمه به عدل و قسط و حق.
بسیج، آموزش استقامت، رویش فداکارى
اسوههاى ایثار
بسیج درخت پرثمرى است که شکوفههاى شکوهمند آن رایحه ایثار، اخلاص و مقاومت را در فضاى انسانیت پراکنده مىسازد، در بوستان بسیج دلاورانى گمنام پرورش یافتهاند که با رشادت خالصانه عروج به سوى عرش، قدس و ملکوت را زمزمه کردهاند.
از این نهاد معطر هزاران عاشق به قلّه رفیع شهادت رسیدهاند و میلیونها نوجوان و جوان جویاى رضاى حق که تشنه معرفت و شیفته زیارت حسین بن على علیه السلام بودهاند به این بارگاه پُربار راه یافتهاند.
این گلستان که با نام سالار شهیدان عجین گشته و عطر عترت رایحهاى جهانبخش به آن عطا کرده آن چنان ابهت، صلابت و درخششى دارد که هر روز و هر زمان که بگذرد بر رونق، نام آورى، تأثیرگذارى و برکاتش افزوده مىشود.
تربیت یافتگان این مدرسه با انگیزهاى الهى، مقاومتى کم نظیر، برنامه ریزىهاى حساب شده و جهت دار، گوش به فرمان ولایت به دفاع از آرمانها و ارزشهاى انقلاب اسلامى برخاستهاند و از این روى از بدو تأسیس، خار چشم دشمنان بودهاند و گروههایى کوشیدند با باتلاقهاى آلوده و مردابهاى متعفن خود کدورت و شکستى بر این حریم وارد سازند امّا خود باخته، سرافکنده و خسران دیده، نومید،افسرده و رسوا شدند. بسیج یک خیزش ژرف، ارزشى، منطقى و منطبق بر نیازهاى جامعه اسلامى است. بصیرت بسیجى با ایمان و پارسائى توأم گردیده و محصولات ارزندهاى را به ارمغان آورده است.
آنها که دلشان به نور الهى منوّر است و در قبال مسلمانان احساس مسؤولیت مىنمایند و مىکوشند پرچم سربلندى و عزت اسلامى را در فرازین قلّه جهان به اهتزاز درآورند در حقیقت بسیجى هستند. حضور پرنشاط و ریشه دار و رشد دهنده در تمامى عرصههاى فکرى، علمى، فرهنگى که شرافت، استقلال و استوارى ملتى را که در پرتو قرآن و عترت ترسیم کند نیز یک حرکت خودجوش بسیجى است که استمرار و ژرف بخشیدن به آن در گستره زمان و مکان ضرورتى اجتنابناپذیر مىباشد.(1)
بسیج را باید مفهومى فراگیر دانست که عمومیت آن طیف وسیعى از اندیشههاى متعالى را در خود جاى داده است. عنوان و لقب این واژه مقدس مىتواند هماى سعادت را بر دوش هر فردى از هر قشرى از جامعه فرو بنشاند. بسیجى با تعهد و تقوا، عزم و اراده، صفا و صداقت، شجاعت و همّت، عدالت خواهى، تیزهوشى و زمانشناسى در فرازهاى حساس انقلاب و نظام اسلامى حضورى مداوم و سرنوشت ساز دارد.
در واقع بسیج یک هویت فرهنگى، روشن، پاک و آینده نگر است و کردارش براى رضایت کردگار است و با چنین هدفى هر جا که به وجود بسیجى نیاز باشد، حضور خالصانه و معنادارش بدون درنگ و عارى از هرگونه فرصت سوزى و عافیتطلبى، مشاهده مىگردد. حال امکان دارد این حضور در دفاع مقدس باشد یا عرصههاى علمى و یا احیاناً خنثى کردن نقشههاى رنگارنگ و تشویش آفرین و کینه توزانه دشمنان، هرجا که بسیجى اخلاص، توانمندى و ابتکار خود را به نمایش بگذارد دغدغهها و نگرانىها و آشفتگىها چون برفى که در برابر آفتاب تابستان قرار گیرد، از بین مىروند و به جایش امنیت، آرامش، امید، رشد و توسعه هویدا مىگردد.
متأسفانه تفکر بسیجى پس از دوران دفاع مقدّس، در مقاطعى خاص و در پیچ و خمهاى سیاسى و جناح بازى در محاق مظلومیت قرار گرفته و افرادى براى مطرح نمودن حزب و دسته خود و یا تحکیم پایههاى قدرتطلبى خویش سعى کردهاند این شجره طیّبه را مورد یورش طوفانهاى پرگرد و غبار خود قرار دهند و از سوى دیگر تبرها و تیشه هایى بدست گرفتند تا ریشههاى این نهال ناب را آماج نیتهاى آلوده خود سازند امّا عِرض خود بردهاند و زحمتى براى آن فداکاران فراهم کردهاند و این غوغاهاى شیطانى، طشت نفاق و دورویى آنان را از بام غرور بر دشتى خشک و بىحاصل افکنده است و اصولاً بسیجى مشغول تلاش و درپى گرهگشایى از مشکلات مردمان و مؤمنان و محرومان صالح است و دیگر جایى براى طیفهاى سیاسى باقى نمىگذارد و دنیاگرایى، رفاهطلبى،گروه گرایى و سرسپردگى به جناحى خاص را بر نمىتابد و حتى با این آفتها و علفهاى هرز در ستیز است.
جرثومههاى زنگ زده و رنگ باخته خاطرههاى فداکارىهاى بسیجىهاى مخلص و با اقتدار را در ایام دفاع مقدس فراموش کردهاند که چگونه آنان جان بر کف و شجاعانه بر سپاه پرتشویش متجاوزان متجاسر یورش آوردند و تکبیر رعد آساى آنان چنان بر قلب مریض و اندام علیل کینه توزان رعشه افکند که دیگر قادر نمىباشند در هیچ زمانى این رسوایى، شکست و سرافکندگى را ترمیم کنند.
نمادهاى ناب
بسیج در لغت یعنى سامان، جهاد، آمادگى، عزم،تجهیزات و برگ سفر مهیا ساختن و نهاد بسیج جذب، آموزش و سازماندهى و حفظ انسجام آحاد نیروها و امکانات مردمى و دولتى را به منظور آمادگى عمومى براى تأمین و توسعه ضرورتهاى ارزشى، ملى و انقلابى و نیز مقابله با هرگونه تهدید علیه اهداف، علائق و دستاوردهاى انقلاب اسلامى بر عهده دارد، امام خمینى بسیج را این گونه تعریف کردهاند: بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بىنشانى گرفتهاند و مقام معظم رهبرى، عنوان بسیج را این گونه ترسیم نمودهاند: بسیج عبارت است از تشکیلاتى که در آن افراد متفرّق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه و متعهد و بصیر و بیناى به مسایل کشور و نیاز ملت تبدیل مىشوند. مجموعهاى که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع مىکند.(2)
در یک نگرش والا، بسیج سازمانى نظامى نیست که صرفاً در زمان جنگ و به منظور دفاع در برابر دشمنان شکل گرفته باشد، بلکه نهادى است وسیع و پاسخگوى نیازهاى اساسى و حیاتى جامعه و با اجزاى دیگر نظام چنان هماهنگى و پیوند دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامى متصوّر نیست. بسیجى در عمل علاقه خود را به پیشرفت، حفظ، گسترش و اعتلاى نظام اسلامى و شأن و حیثیت ملّت مسلمان نشان مىدهد یعنى بسیجى بودن معیار و ملاکى است که بر اساس آن میزان تعهّد اعضاى آن به اصول و آرمانهاى انقلابى و اسلامى سنجیده مىشود و البته پر واضح است که اقتدار نظام تا حدّ زیادى مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در صحنههاى گوناگون، تحت رهبرى مقام باقداست ولایت مىباشد و حتى رسیدن به
اقتدار و شوکت جهانى مسلمانان با بسیجى همه جانبه و فراگیر در جهان میسّر خواهد بود و این امر شدنى است و به فرمایش امام خمینى باید به دنبال تحقق آن بود.
بسیج و بسیجى متعلّق به قشر خاص، کشورى و منطقهاى و برههاى از زمان نمىباشد این نهاد مقدس مرزها را در هم مىنوردد و مىتوان این مفهوم را به سراسر جهان سرایت داد، اوج این واژه در هنگامى است که رهبران الهى بسیجى بودهاند و هابیل اولین شهیدى است که خداوند خلعت بسیجى را به وى پوشانید. حضرت امام حسین(ع) بزرگ بسیجى عالم امکان بود که نه تنها در سرنوشت مسلمانان بلکه در تجدید حیات سایر ملل و جوامع تأثیرى عمیق داشت. قیام آن حضرت نخستین حرکت و خروش تمام عیار از حیث جان و مال در مقابل دنیاى تزویر و تبذیر بود و اقدام و شهامت را براى بشریت در همیشه تاریخ به ارمغان نهاد. پیروان بسیجى فرهنگ عاشورا با الهام از حماسه حسینى نبض هر حرکت انقلابىاند و نسبت به اجتماع، فرهنگ و سیاست، حساسیّت بروز مىدهد و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهى از منکر عرصه را بر اهل ابتذال و فساد آفرینان تنگ مىسازد، چون مىداند عقب نشینى یا سکوت در این عرصه، تهاجم و گستاخى هرزه کاران را به دنبال مىآورد.
حضرت امام حسین(ع) فریاد: «هیهات منّاالذله»، خروش «یا سیوف خذینى» و شعار «القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة» را در گوش جانها و ضمیر خفته انسانها طنین انداز نمود و این آواى توحیدى چون پتکى بر سر یزیدیان فرود آمد و طومار تباهىهاى آنها را درهم پیچید و به زباله دانى تاریخ افکند. رمز بقاى انقلاب اسلامى، ایستادگى و مقاومت در برابر مخالفان و دشمنانى است که هر لحظه در کمین هستند تا بر آرمانها و ارزشها بتازند
و بذر شقاوت و شرارت در جامعه بیافشانند و گلبرگهاى عزت و عظمت را با یورش وحشیانه خود، پرپر سازند و این شیوه را فداکاران و مجاهدان در مکتب امام حسین(ع) فرا گرفتهاند.(3)
نهضت سترگ کربلا نماد نابى از روحیّه بسیجى است که به بهترین شکل ممکن در تمامى صحنهها و لحظات آن مشاهده مىگردد و از مردى سالخورده به نام حبیب ابن مظاهر، کودکى شیرخواره، نوجوانى سیزده ساله، جوان هاشمى تا بانویى با شهامت در این حرکت با برکت حضور دارند و به ایفاى نقش خویش پرداخته و رسالت خود را به نحو احسن در حد توان انجام دادهاند.
ریشههاى قرآنى
تفکر بسیجى، فرهنگ ارزشى پربارى است که براى احیاى قرآن و فعال نمودن ارزشهاى فراموش شده از صدر اسلام تا عاشوراى حسینى و قیامهاى مسلمین در مسیر تاریخ و انقلاب اسلامى، شکل گرفته است، جنبههاى گوناگون حماسى بسیج که درس ایثار، رشادت و پایدارى را به انسانها مىآموزد، ریشههاى روشنى در فرهنگ قرآنى دارد.
خداوند در قرآن مىفرماید: ولو لادفع اللّه النّاس بعضهم ببعضٍ لهدّمت صوامع وبیعٌ و صلواتٌ و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیراً و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىٌ عزیز؛(4) و اگر خداوند بعضى را توسط برخى دیگر دفع نکرده بود، دیرها، کلیساها،کنشتها و مسجدهایى که نام خدا در آنها به فراوانى برده مىشود ویران مىگردید و خدا هر کس را که یاریش کند، کمک مىنماید و او خدایى است توانا و پیروزمند.
آرى اگر بسیجیان، مؤمنان و ایثارگران مخلص از اهل ایمان دفاع نکنند و دست روى دست بگذارند طاغوتها، مستکبران و ستمگران اجازه نمىدهند مردم به عبادت و ذکر خدا روى آورند، البته مدافعان قلمرو توحید در این عرصه تنها نمىباشند و وعده الهى درباره نصرت آنان حتمى است و از امدادهاى پروردگار با وجود آن که در بسیارى از میادین از نظر نفرات و ساز و برگ جنگى در اقلّیت بودند بر دشمنان پیروز شدند. البته آنان پس از این غلبه و فتح بزرگ به زندگى دنیایى، عیش و نوش و رفاهطلبى روى نمىآورند بلکه فتوح افتخار آفرین را نردبانى براى ترقى معنوى خود و جامعه قرار مىدهند و ارتباط خویش را با خدا محکم و با جامعه الهى پیوندى استوار دارند و به برپایى نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهى از منکر توجه مىنمایند. زیرا این امور پایههاى اساسى یک جامعه سالم را به وجود مىآورند:
«الّذین ان مکّناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزّکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور؛(5) همان کسان که اگر در زمین مکانتشان دهیم نماز مىگزارند، زکات مىدهند و امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و فرجام امور با خداست.»
قرآن در فراز دیگرى به دنبال نبرد داود با جالوت و به قتل رسانیدن او مىفرماید:
«فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت و آتاه اللّه الملک و الحکمة و علّمه ممّا یشاء و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعضٍ لفسدت الارض ولکن اللّه ذوفضلٍ على العالمین؛(6) پس به خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را به قتل رسانید و خدا به او حکومت و حکمت داد و آن چه مىخواست به وى آموخت و اگر خداوند بعضى از مردم را توسط بعض دیگر دفع نمىکرد زمین تباه مىشد ولى حق تعالى فضل و کرم خویش را بر جهانیان ارزانى مىدارد. و این آیه خود حکمت تأسیس بسیج و فلسفه جهاد و دفاع در راه خدا را گوشزد مىنماید.
قرآن براى تحقق یافتن چنین امر مبارکى مىفرماید:
«انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم و انفسکم فى سبیل اللّه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛(7) به سوى نبرد روانه شوید خواه بر شما آسان باشد خواه سخت و با دارایى و اموال و جان خویش در راه خدا جهاد کنید، اگر بدانید خیر شما در این است.» یعنى هیچ عاملى نباید بهانهاى براى عدم بسیج مردم به سوى ستیز با کفار، مشرکان و متجاوزان گردد، فقر یا ثروت، کثرت مشاغل زندگى، دل بستگى و وابستگى به خانواده، خویشاوندان و دوستان، مانع این حرکت نخواهد بود. تجهیز نیروها و امکانات در برابر دشمنان نیز اصلى است که قرآن بر آن تأکید دارد: «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه و عدوّکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم و ماتنفقوا من شىء فى سبیل اللّه یوفّ الیکم و انتم لاتظلمون؛(8) و در برابر (دشمنان) تا مىتوانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و خودتان و جز آنها که شما نمىشناسید و البته خدا مىشناسد را(از قدرت خود) بترسانید و آن چه را که در راه خدا هزینه مىکنید، به تمامى به شما بازگردانیده شود و به شما ستم نمىگردد.»
یکى از جنبههاى مورد توجه در قرآن استقامت در راه حق است و خداوند به رسولش مىفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک؛(9) همچنان که مأمور شدهاى ثابت قدم باش» و امام خمینى در این باره مىگوید: «در این دنیا کسانى که براى شرافت خودشان،...براى شرافت اسلام امورى را انجام مىدهند...اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، آنها را حوادث نلرزاند، اینها به مقصد مىرسند براى این که استقامت یک امر مهمّى است. چه بسا پیروزىهایى که براى ملّتى پیش مىآید براى این که استقامت ندارند و سستى مىکنند آن پیروزى از دستشان مىرود.»(10)
استقامت براى رفع فتنه لازم است و رسول اکرم (ص) نگران آن است که مبادا امّت اسلامى پایدارى نورزند و چون استقامت از شروط مهم پیروزى است امام خمینى از مردم این مرز و بوم انتظار دارد تحول روحى مزبور را حفظ کنند، این ویژگى نهضت اسلامى را بیمه مىنماید، ملّت پایدار، از مشکلات هراس ندارد و براى صدور انقلاب خود از این اصل استوار بهره مىبرد و باید براى استقرار حق و محو باطل به این عنصر سازنده و رشد دهنده روى آورد. امام خمینى یادآور مىشود:
«پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدى در چه غربتهایى براى دین حق و امحاء باطل استقامت و ایستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاى ابولهبها، ابوجهلها و ابوسفیانها نهراسیدهاند و در شدیدترین محاصرههاى اقتصادى در شعب ابى طالب به راه خود ادامه دادهاند و تسلیم نشدهاند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگهاى پیاپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و کارشکنىها، به هدایت و رشد همت گماشتهاند که دل صخرهها و سنگها و بیابانها و کوهها و کوچهها و بازارهاى مکه و مدینه پر است از هنگامه پیام رسالت آنان.»(11)
نمونههایى از صدر اسلام
در عصر بعثت هنگامى که مسلمانان در مکّه به ترویج دین مبین اسلام مشغول بودند پیوسته از طرف جوامع شرک زده و جاهلى مورد شکنجههاى شدید روانى و بدنى قرار مىگرفتند و لذا بطور مکرّر از رسول اکرم(ص) تقاضا مىنمودند، ترتیبى اتخاذ گردد تا نقشههاى آنان را خنثى کرده و شرارتهاى دشمنان را درهم بشکنند اما پیامبر(ص) که از جانب وحى چنین دستورى را دریافت نفرموده بود آنان را در انتظار نزول آیه جهاد و دفاع مىگذاشت و چون هجرت به مدینه صورت گرفت با افزایش نیروى انسانى و اضافه شدن بر توانمندىهاى مسلمانان، فرمان وحى براى دفع توطئه مشرکان، کفّار و منافقان صادر گشت.
آن چه در این میان بیشتر توجه آدمى را به سوى خود جلب مىکند شور، هیجان و استقبال گستردهاى است که در جامعه مدینه پس از اجازه جهاد دیده مىشود. حتى کسانى که از امکانات مادى و بدنى برخوردار نبودند، احساس وظیفه مىکردند. چنانچه پیرمردى نابینا از اصحاب رسول خدا(ص) به حضور حضرت مىرسد و عرضه مىدارد: کسى را ندارد که عصایش را بگیرد و وى را راهنمایى کند و در عین حال نگران است که مبادا پیش خداوند از عدم شرکت در بسیج عمومى براى دفع کفر و ستم معذور باشد. او هم مىخواهد اهل بغى را به هلاکت برساند و راه رشد را براى انسانها ترسیم نماید، همه مسلمانان با اشتیاق در صدد آن هستند که موانع اسارت انسانها را از طریق نبرد با تباهىها و تیرگىها از بین ببرند تا خورشید هدایت بر وجودشان پرتو افشانى کند و در مسیر درستى و راستى قرار گیرند.
جمعى براى گرفتن مرکبى نزد پیامبر مىآیند و چون از آن حضرت مىشنوند: مرکبى که شما را بر آن سوار کنند، در اختیار ندارم، افسرده و غمگین مىگردند. قرآن به این نکته اشاره دارد: «و لا على الّذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لااجد ما احملکم علیه تولّوا و اعینهم تفیض من الدّمع حزناً الّا یجدوا ما ینفقون.»(12) و نیز بر آنان که به نزدت آمدند تا ساز و برگ نبردشان دهى و تو گفتى که ساز و برگى ندارم و آنها براى خرج کردن هیچ نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند، گناهى نیست.»
در ادامه آیه خشم و عذاب خدا مختص کسانى است که با وجود توانگرى از پیامبر رخصت مىخواهند و بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند که خدا بر دل این افراد مهر نهاده است که نمىدانند.
مسلمانان صدر اسلام حتى در نبردهایى که شخص پیامبر در آنها حضور نداشتند و به آنها سریه مىگفتند، با اشتیاق و هیجان حضور مىیافتند لذا آیهاى نازل شد که بر اساس آن لازم است جمعى در مدینه بمانند و از پیامبر احکام دین خود را فرا گیرند و پس از بازگشت رزمندگان از جبههها، به آنان نیز بیاموزند. زیرا مسلمین عصر جاهلیت را پشت سر نهادهاند و دشمنانى را که از این سیاهى رهایى یافته بودند در پیش داشتند و از این روى، از آیینى که مایه سعادت و عامل نجاتشان بود دفاع مىنمودند به گونهاى که دشمنان را با تمام عُدّه و عدّه از پاى درآوردند و پرچم پرافتخار اسلام را بر بام جهان برافراشتند. آنان در شرایطى این بسیج عمومى را پذیرا شدند که از حداقل امکانات مادى و نیروى انسانى برخوردار بودند به گونهاى که حتى گاهى هر چند نفر رزمنده به یک خرما قناعت مىکردند و در شرایط گرماى طاقت فرساى جزیرة العرب وضع ناگوارى داشتند.
امام خمینى(قدس سره) درباره پیشینه بسیج در صدر اسلام مىفرماید:
«پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد، همین سر و پابرهنهها را بسیج کرد بر ضد مشرکین و قتال کرد و جنگها کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید و عدالت اجتماعى را ایجاد کرد. اصحاب صفّه که معروف است اینها یک عدهاى بودند که توى مسجد مىآمدند روى صفّهاى، یک سکویى آنجا مىخوابیدند. در جنگهایى که مىشد این نداشتند چیزى، یک خرما را (این طور مىگویند) این دهنش مىگذاشت و درمىآورد و مىداد به آن، آن دهنش مىگذاشت در مىآورد مىداد به آن، این طور بود وصفشان، اینها را پیغمبر بسیج کرد بر ضد این سرمایه دارها، بر ضد این قدرتمندها، بر ضد این مشرکین که مردم را غارت مىکردند.»(13)
زنان صدر اسلام با پرکردن خلأ نبود مردان، کارهاى آنها را انجام مىدادند و به امور خانواده مىپرداختند تا رزمندگان با خاطرى آسوده به نبرد بپردازند و با توجه به این که جهاد بر زنان واجب نمىباشد برخى از بانوان با تجربه براى کمک به مجاهدان که غالباً فرزندان، برادران و خویشاوندان و شوهران خود بودند، همراه آنان از مدینه بیرون مىآمدند و با سیراب کردن تشنگان، شستن لباس رزمندگان و پانسمان کردن زخم مجروحان به پیروزى مسلمین علیه کفر و الحاد کمک مىکردند.
حکمت و ضرورت تشکّل بسیجى
انقلاب اسلامى از بدو تولّد آماج صدها توطئه و تهدید بوده و در ادامه نیز بر حجم این تهدیدات افزوده شده است. به علاوه برخى دشمنان چهره در نقاب کشیده و نه به عنوان دشمن آشکار بلکه در نقش یک خصم نامرئى ریشهها و اساس انقلاب را هدف قرار دادهاند. پس از شکستهاى مکرر عوامل استکبار و کارگزاران ابرقدرتها در اعمال انواع برخوردهاى فیزیکى، آنان را بر آن داشته تا از سایر ابزارها و روشها براى هجوم به این نهضت اسلامى و مردمى که جهان اسلام و محرومان جهان چشم امید خود را به آن دوختهاند، استفاده کنند و اصولاً ماهیت ضد استکبارى و دشمن ستیزى انقلاب و نیز دفاع از مظلومان و مستضعفین صالح جهان، باعث شده که این مشعل مقدّس از نظر بیگانگان و ایادى آنان به عنوان نیروى بازدارنده، براى اجراى نقشههاى ایشان، دور نماند.
بر همین اساس پایه بزرگترین بسیج مردمى به دستور امام بنا نهاده شده، مجموعهاى که با اتکا به حضور مقتدرانه و خالصانه مردم نه تنها در بعد نظامى، آمادگىهاى لازم را کسب کرده بلکه قادر است متناسب با شرایط مختلف هر نوع مأموریتى را در هر عرصهاى، اجرا کند و براى خنثى نمودن هر نقشهاى مهیّا باشد.
بعد از تسخیر انقلابى لانه جاسوسى آمریکا انتظار آن مىرفت که از سوى این جهانخوار وحشى توطئهها و تحریکاتى بر ضد ایران انقلابى شدت یافته و با گسترش آنها، زمینه دخالت نظامى را آماده نماید تا با حمله مسلحانه به ایران و انقلاب اسلامى، نظام مردمى ایران را از پاى درآورد بدیهى است در این تهاجم متجاوز، امّت اسلام نمىتوانست از مشتهاى خویش بهره گیرد و در برابر این ابرقدرت بایستد بلکه ضرورت مسلّح شدن و آموزش نظامى براى همه مشخص بود همچنین انسجام نیروهاى مؤمن و مردمى، ضرورت یک تشکّل خودجوش را مورد توجه قرار داد از این رو امام خمینى فرمان تاریخى تشکیل بسیج عمومى را صادر کرده و در باب ضرورت آن فرمودند: «الآن در رأس همه مسایل اسلامى ما قضیه مواجهه با آمریکا است و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد. مبادا یک وقتى تبلیغاتى سویى بشود و نظر ما هم تشتت پیدا کند...اگر غفلت بشود مملکت از بین مىرود. غفلت نکردن به این است که همه قوا را و هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. قواى خودتان را مجهز بکنید و تعلیمات نظامى پیدا کنید و به دوستانتان تعلیم دهید.»
مسلّح شدن صرف و نظامى گردیدن بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر هدف اصلى نبود و امت مسلمان باید با نیّتى پاک و خالص بداند براى چه قدم به میدان مبارزه مىنهد، لهذا امام بسیج همه جانبه را مطرح کردند: «من از آن چه تا کنون به همّت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است امید آن دارم که در بسیج همه جانبه، آموزش نظامى و عقیدتى، اخلاقى و فرهنگى با تأییدات خداوند متعال موفق شوند...بکوشید تا هرچه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتکال به خداى قادر مجهز شوید به سلاح و صلاح که خداى بزرگ با شماست.»
وقتى بسیج این گونه عمل کند عاملى براى رشد و تعالى امّت اسلام خواهد بود. با آن خصوصیاتى که امام امت براى تشکیلات ذکر کرده و خط مشى آن را مشخص فرمودهاند و با توجه به کارنامه درخشان این نهاد خودجوش، بسیج مىتواند الگویى براى محرومان جهان باشد: «من امیدوارم که این بسیج عمومى اسلامى، الگو براى تمام مستضعفین و ملّتهاى مسلمان عامل باشد و قرن پانزدهم، قرن شکستن بتهاى بزرگ و جایگزینى اسلام و توحید به جاى شرک و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بىدادگرى و قرن انسانهاى متعهد به جاى آدم خواران بىفرهنگ باشد.»(14)
بنابراین به دنبال هوشیارى و درایت بىنظیر امام خمینى و به برکت این دور اندیشى و هدایت انقلاب در مسیر اصلى خود و پس از بر ملأشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه آمریکا در ماجراى سقوط لانه جاسوسى و انقلاب دوم در پنجم آذرماه سال 1358 یعنى در مدتى کمتر از یک ماه بعد از این حرکت، فرمان تاریخى امام خمینى در تشکیل بسیج صادر گردید:(15)
«مملکت اسلامى باید همهاش نظامى باشد و تعلیمات نظامى داشته باشد، باید این طور باشد که یک مملکتى که بیست میلیون (نفر) جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتشى داشته باشد و یک چنین مملکتى آسیبپذیر نیست.»(16)
در نگرش مقام معظّم رهبرى
بسیجى آن کسى است که در میدان عمل وارد مىشود، تن به حادثه و موج مىدهد، سرما و گرما را تحمّل مىکند و از لذّتهاى شیرین زیر دندان هر انسان، به راحتى چشم مىپوشد، بسیج یعنى آن مجموعهاى از مردم اعم از جوانان مشغول به تحصیل، یا مشغول به کار موظف ادارى یا مشغول به کار کشاورزى و کارگرى یا مشغول به مشاغل آزاد دیگر، که با ایمان عمیق توأم با عواطف و احساسات و صادقانه خود حاضرند همه توانشان را در خدمت اهداف نظام و انقلاب و منافع ملّت بکار ببرند. بسیج یعنى حضور ناشى از ایمان و اخلاص و انگیزه دینى و ایمان صادقانه در هر میدانى که انسان احساس مىکند کارآیى دارد که نمونه بارز آن میدان جنگ بود. بسیجى آرمان گرا و با اخلاص و با گذشت و در هر میدانى تن به کار بده است یک روز میدان نبرد است به آن کار، تن مىدهد، یک روز هم میدان سیاست و میدان علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى است. بسیجى هرجا وارد شود، این گونه عمل مىکند. خیلى از این پیشرفتهایى که امروز فلان نشریه نظامى بینالمللى وابسته به آمریکائىها با نگرانى از آن یاد مىکند و مىگوید ایران به فلان سلاح دست یافته یا دارد دست پیدا مىکند، توسط همین بسیجىها حاصل شده است.
چون نیروى مؤمن و بسیجى داراى هدف است، مىفهمد دارد چه کار مىکند، لذا چنین نیرویى امیدوار و هم شاد است.
بسیج یکى از معجزات انقلاب و از کارهاى عظیمى بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه الهى، این نهال برومند و پرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزى که با فرمان امام بزرگوار در سراسر کشور اسلامى مانند گیاه معطّر و مبارکى شروع به رویش کرد کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومى و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت. این پاسخ به یک نیاز حقیقى بوده، دست قدرتمند امام بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید بدون این که براى تحلیل گران، سیاسیون سابقه دار و حتى انقلابیون قدیمى و مخلص قابل پیش بینى باشد و این بذر مبارک در همه زوایاى کشور روئید و بالید و ثمربخش شد.
در دوران جنگ تحمیلى بسیج درخشید، عالىترین مضامین انسانى در بسیج معنا شد و تجسّم یافت، پرجاذبهترین جلوههاى هستى در بسیج خود را نشان داده در دنیایى که خود خواهى و خودپرستى و حرص و هواى نفس، اغلب حوادث آن را رقم مىزند بسیج مظهر عشق و فداکارى و گذشت و نگاه حکیمانه یک جوان به عالم وجود شد و بعضى تصوّر کردند که با پایان جنگ، بسیج هم پایان خواهد گرفت، بعضى هم صلاح اندیشى کردند که با پایان دوران جنگ دیگر احتیاجى به بسیجى نیست، فکرهایى که از نور بصیرت معنوى برخوردار نمىباشد، بهتر از این محصولى نمىدهد، بسیج آن روز از مرزهاى نظام جغرافیایى کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد اما اگر مرزهاى دفاعى انقلاب فقط به مرزهاى جغرافیایى منحصر شود.
امروزه نیروى مقاومت بسیج که مجموعه عظیمى در سازمان وسیعى از، عمدتاً، جوانان کشور است باید این مسؤولیت را بر دوش خود احساس کند که دست جوانان نوخاسته کشور را بگیرد. بسیج مىتواند این نقش بزرگ را ایفا کند که براى استقرار معنویت در جامعه به عنوان ملجأ و پناهگاه دلهاى باصفاى جوانان و راهنماى دلسوز و دردشناس و همدل، دست جوانان را بگیرد.(17)
فرهنگ بسیجى
بسیج اگر چه یک نظام بیست میلیونى است تا از توطئهها جلوگیرى کند و نیروهایش مهیّاى فداکارى در راه اسلام و کشورند و جوانان این تشکّل آمادهاند در دل شب، نخوابند و استراحت نکنند تا مردم شهرها و روستاها در آرامش و امنیت باشند و گستره آن مجموعهاى از مردم را در بر مىگیرد و عرصههاى فعالیت آن گسترده است امّا آن چه که اهمیت دارد تفکر، فرهنگ و ارزشهاى بسیجى است که مىتواند آحاد جامعه را از درون متحول کند و آنان را به رشد معنوى و اخلاقى برساند. فرهنگ بسیج از ایثار، خلوص، هدفمندى،توکل، ساده زیستى و پرهیز از تجملات موج مىزند و در یک کلام فضایل و خصال خداپسندانه را ترویج مىدهد. اگر بناست انقلاب و نظام اسلامى از تهاجم دشمن مصون باشد، کشورى آزاد و مستقل داشته باشیم و در جهت امنیت ملى، توسعه فرهنگى و اقتصادى برنامه ریزى کنیم و جامعه را به سرافرازى و عزت برسانیم باید فرهنگ و مجموعهاى از باورها، بایدها و نبایدهاى بسیجى را در تار و پود جامعه، ریشه دار سازیم، در تمامى سطوح ادارى، علمى، فنى و اجتماعى همه باید به خصوصیات بارز بیسجى مجهز و مسلح باشند و نمونهاى از یک عضو این تشکل در فضیلتها و درونى کردن ارزشها باشند تا بتوانند زمینههاى ترقى، رشد و تعالى خود و جامعه را فراهم سازند این فرهنگ مشخصات و نمودهایى دارد که شناخت آنها، تصویرى روشن از بسیجىها فراروى ما قرار مىدهد، برخى از این ویژگىها عبارتند از:
1- شناخت ضرورتها و مقتضیات زمان:
انسان باید بداند در چه شرایط و فضایى بسر مىبرد و راه برون رفت از شرایط ایستا و راکد را هم باید بداند، بسیجى با هوشیارى نسبت به رویدادها، تعقیب زنجیرهاى حوادث و ژرفنگرى در رویدادها، در تمامى صحنهها به ایفاى نقش پرداخت و به دلیل این بصیرت و شناخت، موضعگیرىهایش مناسب و درست بود به فرمایش حضرت على(ع) هر کس به زمان سیاسى و اجتماعى خود آگاه باشد، تند بادهاى حوادث به او یورش نمىآورد: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».
2- اخلاص:
صداقت در گفتار، رابطه با خدا، ارتباط با مردم و اخلاص در انگیزهها، هدفها و تلاش، با روح بسیجى عجین شده است که باید این رایحه آرامش بخش به سوى جامعه سرایت یابد.
3- پرهیز از عافیتطلبى و سست عنصرى:
بسیجى در تمامى تصمیمهاى بزرگ، کارهاى خطیر و سرنوشت ساز و بحرانهایى که جامعه را در معرض تهدید قرار مىدهد، حضورى فعال دارد، از مشکلات نمىهراسد و خطر را به جان مىخرد و با بهانهها و دست آویزها به گریز و پرهیز و اختفاو عزلت پناه نمىبرد. اصولاً کسى که جان خود را به نور ایمان صیقل داده و از چشمه پر بهره قرآن و عترت جرعهها نوشیده و هدف خویش را خالص نموده، از این گونه رفتارها گریزان است و در تنگناهاى حوادث، حماسه مىآفریند و با توجیهات غلط و عافیت طلبانه به شدّت مخالف است.
4- بصیرت و معرفت:
بسیجى در برابر دشوارىها، صبور است، در مسایل گوناگون درنگ مىکند، کارهایش با آگاهى و بینش ژرف توأم است، در موضعگیرىها، دقت و سنجش دارد، از شتابزدگى مىپرهیزد و به جا و حساب شده و اصولى تصمیم مىگیرد. او فراست و بصیرت را بر اثر پارسایى و پرهیزگارى و ارتباط با خدا بدست آورده است که رسول اکرم(ص) مىفرمایند: «اتّقوا فراسة المؤمن لانّه ینظر بنور اللّه عزّ و جلّ؛ از فراست مؤمن بپرهیزید زیرا با نور الهى به همه چیز مىنگرد.» بنابراین قدرت تشخیص بسیجى والا، فوق العاده و اثر بخش است.
5 - بر محور قرآن و عترت:
رسول اکرم(ص) فرمودهاند: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا ابداً و انّهما لن یفترقا»(18)
دقت در این حدیث معتبر و مستند این اصل را ثابت مىکند که اولاً اهل بیت و قرآن با هم پیوندى استوار دارند و ثانیاً این دو تا روز رستاخیز با هم هستند و قول و فعل عترت نبىاکرم(ص) همچون قرآن از خطا و اشتباه مصون بوده و حجت محسوب مىگردند. بر همین اساس بسیجى هم پیرو قرآن و رسول اکرم است و نظرات آنان را به مرحله اجرا در مىآورد. پیوند دائمى با این دو ثقل، آدمى را از لغزشها، انحرافات، گروهگرایى، جناح بازى و حزب گرایىهاى بیهوده، مصون مىنماید. بسیجى هرکجا باشد ولایى مىاندیشد، عمل مىکند و مطابق با آرمانهاى حاکمیت الهى و قرآنى، پیش مىرود.(19)
پىنوشتها: -
1. در این باره بنگرید به بسیج و تفکر بسیجى در آیینه رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى، مؤسسه فرهنگى قدر ولایت.
2. روزنامه اطلاعات، شماره 22642، هفتم آذر 1381، ص 7.
3. حسین مصلح بسیجى، محمد حسین مردانى نوکنده، روزنامه کیهان، 10 اسفند 1382، شماره 17895، ص 6.
4. سوره حج، آیه 39.
5. همان سوره، آیه 40.
6. سوره بقره، آیه 251.
7. سوره توبه، آیه 41.
8. سوره انفال، آیه 60.
9. سوره هود، آیه 112.
10. تبیان، دفتر 24 (جنگ و دفاع در اندیشه امام خمینى)، ص 85 - 84.
11. صحیفه نور، ج 20، ص 132.
12. سوره توبه، آیه 92.
13. ویژه نامه گرامیداشت هفته بسیج، آذرماه 1381، نیروى مقاومت بسیج سپاه، معاونت آموزش.
14. مجله پیام انقلاب، شماره 72، ششم آذرماه سال 1361، ص 38 - 36.
15. گلبرک، ماهنامه مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، شماره 81، ص 31، مصاحبه با مسؤول واحد بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، پیام انقلاب، همان، ص 40.
16. یاد ایام، ج 1، ص 312، تبیان، دفتر 33، ص 48، مأخوذ و برگزیده از کتاب معجزه انقلاب اسلامى، معاونت آموزش نیروى مقاومت بسیج سپاه.
17. بنگرید به تبیان، دفتر 24، ص 81 - 80.
18. این حدیث را میرحامد حسین از دویست نفر از علماى اهل سنت نقل کرده و مجموعه تحقیقات وى در این باره را در شش جلد تحت عنوان «عبقات الانوار» به طبع رسانیده است.
19. بسیج پیوند با ولایت، مسعود علوى، نمایه 159، ص 1، ایثارگران، سال اول، شماره سوم، مهر 1380، مقاله دکتر محمد رضا سنگرى.
ویژگیهای تفکر بسیجی
“بسیجی” از جمله واژههایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایرهالمعارف انقلاب اسلامی یافت میشود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناختهای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است.
شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلامالله علیه) نقش تعیین کننده دارد.
ملاک و مبنا برای معرفت بسیجی، تفکر بسیجی است که ما را میتواند به گوشههایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد.
در این نوشتار که به قلم سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به رشته تحریر درآمده ویژگیهای بسیجی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است که تقدیم حضورتان میکنیم؛
بررسی مفهوم واژههای اساسی تحقیق
1) بسیجی
“بسیجی” از جمله واژههایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایرهالمعارف انقلاب اسلامی یافت میشود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناختهای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است. او مطیع اوامر “ولی فقیه” زمان است؛ بر دشمن میتازد و امان از او میبرد؛”پارسای” شب است و “شیر” روز؛ هدف غایی بسیاروالای بسیجی او را در جایگاهی بس مقدس قرار داده است. یک چریک یا یک پارتیزان برای جنگ خود علیه دشمن هدف عالی دارد. او میجنگد تا کشور و مردمش را از تجاوز دشمن و از یوغ استعمارگر نجات دهد. این به نوبه خود هدفی عالی است؛ اما در این راه چیز دیگری نیست. آخرش همین است و بس. اما بسیجی میجنگد چون بهواسطه ولی فقیه زمان خودمطیع اوامر الهی است؛ یعنی میجنگد چون دستور خداوند، جهاد است و صلح میکند چون اراده خدا بر آن قرار دارد. این است که به بسیجی روح و نشاط میدهد و او را تا ردیف اولیای الهی ارتقا میبخشد. همین درجه از عبودیت و بندگی است که آن یار سفر کرده را به وجد میآورد تا آنجا که بسیجی را فرزند خود میخواند و با آن درجه از خلوصی که در وجود مبارکش سراغ داریم، برانگیخته شدن در روز محشر را با فرزندان بسیجیاش از خدا میخواهد. بدین ترتیب معلوم میشود که بسیجی مفهومی کلیتر از رزمنده است چرا که مراتب بندگی فقط در جنگ نیست که تبلور مییابد بلکه در تمام شئون زندگی بشری عینیت دارد. بسیجی کسی است که در هیچ یک از دستهبندیهای مادی و متعارف قرار نمیگیرد. نه متعلق به حزب است و نه متعلق به زمان، مکان،طایفه، صنف بخصوصی و نه هر دستهبندی دیگر. زیرا بسیجی یار امام است و بسیجی عبد خداست وانسانی از تبار ابراهیم (علیهالسلام) که اسماعیلوار، مصمم وعاشقانه به مسلخ عشق میرود؛ راه حق میجوید و سالک همیشه کوی دوست است.
2) تفکر بسیجی و ویژگیهای آن
این واژه مقدس که اولین بار از پرتو کلام نورانی امام راحل تجلی یافت به یک معنا همان اندیشه واعتقادی است که شریفترین فرزندان امام آن را آگاهانه برگزیدند و تمام فکر و خلق و خوی و عمل خود را با آن میزان، تنظیم کردند تا آنجا که انسانهای دیگری شدند با رایحهای ولایی و صبغهای الهی و جلوهای قرآنی و به معنای دیگر تفکر بسیجی به تمام و کمال، همان اندیشه و اعتقاد کامل به اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه و آله) است یعنی بیاسلام ناب، بسیجی نتوان شد و بیتفکر بسیجی، اسلام، اسلام محمدی نخواهد بود. بنابراین تفکر بسیجی، تعبیری بدیع از مکتب اسلام و آئین الهی تشیع است. این تفکر ویژگیهایی دارد که همان شاخصههای اسلام ناب محمدی(صلیالله علیه و آله) و شاخصههای اسلام علوی و اسلام زهرایی و اسلام عاشورایی حسینی و زینبی است.
امام خمینی(سلامالله علیه)احیاگر اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه وآله) و پایهگذار و معلم مکتب “تفکر بسیجی”در عصر ما بزرگترین تفسیر را از بسیج و تفکر بسیجی، ارائه میفرماید:”من... از خدا میخواهم که با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در دنیا افتخارم این است که خود بسیجیام”.
با این تعبیر امام راحل هم بسیجی و تفکر بسیجی را تا اعلا درجه ستود زیرا به بسیجی بودن افتخار کرد و هم به رهروان آموخت که تفکر بسیجی چیست و اسوه بسیجی کیست.
از برکات نهضت عظیم و مقدس اسلامی به رهبری حضرت امام راحل حضور هرچند کوتاه مدت ولی موثر و همه جانبه تفکر امام راحل در همه صحنههای حیات امت اسلامی بویژه در مهمترین حادثه انقلاب اسلامی یعنی دفاع مقدس بود.
این حضور که از پشتوانه گرانبها از عالیترین درجات ایمان و عمل صالح برخوردار بود در کوتاهترین مدت منشاء چنان تحولات شگرفی در میان رهروان شد که حتی گاهی راه باور را بر همرهان دشوار میکرد و رنگ و بوی افسانه به خود میگرفت، اما عاقبت دشمنان هم دریافتند که تفکر بسیجی آنگونه که امام راحل پایهگذاری کرد، کیمیایی است که حتی افسانهها را در وادی واقعیت به مبارزه میطلبد.
تفکر بسیجی آن چنان حقانیت اصحاب کربلا را به نمایش گذاشت که دیگر هیچ منکری نتواند شائبه مبالغه در داستان فداکاران کربلا را به دل راه دهد.
تفکر بسیجی با اوصاف اعجابآورش چیزی نیست جز برنامه بینظیر توحید وعدالتخواهی وشاخصههای آن چنین است:
1) پیوند و بیعت با ولایت:
از محمد(صلیالله علیه وآله) و علی(علیهالسلام) تا مهدی(عج) و در زمان غیبت با ولایت فقیه.
2) ایمان و اخلاص:
تفکر بسیجی بیش از هر چیز بر ایمان خالص و محض به غیب مبتنی است؛ ایمان به الله با همه اسما و اوصاف جمال و جلالش بدون ذرهای تردید یا شرک.
3) حریت در عبودیت:
در این مکتب، بندگی نه از روی طمع و نه از روی خوف بلکه از روی آزادگی و عشق به معبود است؛ همانگونه که امیرمومنان(ع) در وصف خویش بیان فرمود لذا بسیجی بنده رب است نه بنده زر و زور؛ چه او شرافتمندتر از این است که غیر از این باشد.
4) اطاعت آگاهانه:
از آنجا که بسیج در اصل خود تبلور آیه شریفه “اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم” (نساء 59) است، بدون تردید اطاعت و فرمانبرداری آگاهانه در تفکر بسیجی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص میدهد زیرا در تفکر بسیجی عنایت نهایی برای انسان، کسب رضایت معبود است و چنین غایتی جز با فرمانبرداری مطلق از اوامر الهی که همانا عمل به تکلیف معین شده از سوی امام و ولی فقیه در زمان غیبت است، حاصل نمیشود.
اطاعت از فرماندهی از بدیهیترین ویژگیها و آشناترین شاخصههای رزمندگان است که یک روز ندای هل من ناصر حسین زمانه را با ترک مال و منال و جاه و مقام و درس و مدرسه پاسخ دادند و روز دیگر جام زهر پذیرش قطعنامه را به امر فرمانده عزیزشان بر خویش گوارا کردند و سپس بلافاصله برای خرد کردن دندان تهاجم خائنان منافق و صدام پلید “مرصاد” را آفریدند و ثابت کردند آن کس که بسیجی است چون موم در دست فرمانده بحق خود نرم و انعطافپذیر است و انعطافپذیری در برابر فرمان حق، خصلت خاص همه صاحبان تفکر بسیجی است.
5) عدالتخواهی:
از مهمترین ویژگیهای تفکر بسیجی عدالتخواهی همه جانبه است در همه ابعاد اجتماعی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی.
بسیجی تفسیر عدالت علی(علیه السلام) است که به قیمت تمام جهان حاضر نیست به قدر گرفتن پوست جویی از دهان مورچهای به کسی ستم کند اگرچه آن کس دشمن او باشد.
بسیجیان به حکم “کونوا قوامین لله شهداء بالقسط...”(مائده، 8) قائمان به قسط هستند و بدکاری هیچ قومی آنها را به ستمکاری نمیکشاند. خودداری رزمندگان ما از مقابله به مثل با جنایات صدام علیه مردم از همین تعهد ناشی میشد.
6) ظلمستیزی:
بسیجی مصداق فریاد عادلترین مظلوم و مظلومترین عادل خلقت یعنی فریاد “کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا” امیرمومنان (علیهالسلام) است. بسیجی فرمانبردار امامی است که فرمود:”ما تا آخر در کنار مظلومان جهان میایستیم و با ظالم میجنگیم” یعنی ما تا فنای فتنه در جهان مجاهده میکنیم (انفال، 39) و در میدان مبارزه با ظلم، لبه تیز شمشیر خود را متوجه ریشه همه مظاهر فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ستمگران میکنیم و تا قطع تمامی آن ریشههای متعفن از پا نخواهیم نشست.
7) شهادتطلبی عاشقانه:
اشتیاق غرقه شدن در خون خود همواره بزرگترین آرزوی اولیای الهی بوده است و “فزت و رب الکعبه” زبان حال همه عاشورائیانی است که یک عمر استغاثه برای توفیق شهادت در راه خدا را پیشه خود میساختند و در انتظار آن بیتابانه لحظهشماری میکردهاند.
داستان پیشی گرفتن اصحاب امام حسین(علیهالسلام) در میدان کربلا و رزمندگان ما در ایام دفاع مقدس علاوه بر اثبات این حقیقت شگرف، گویای اوج ازخودگذشتگی و کمالی است که از آشکارترین ویژگیهای تفکر بسیجی است.
8) ایثارگری کریمانه:
هرچند ایمان خالص به غیب، این باور را که انسان هرچه را در این دنیای مادی در راه خداوند از دست بدهد در واقع حقیقت آن را در اعلا مرتبهاش به دست آورده است، در تفکر بسیجی ایثارگری معنای گستردهتری دارد و آن از خودگذشتگی است به تمام معنا. همه چیز برای رضای خداوند در طبق اخلاص گذاشته میشود.
چنین تفکری انسان را تا آن اندازه متعالی میکند که حاضر میشود در گمنامترین وضعیت دنیوی در اوج بیتوقعی و وارستگی از همه چیز خود بگذرد و چون حسین(علیهالسلام) با زمزمه “رضا برضاک”پای در میدانی میگذارد که در نظر خلایق چیزی جز دام بلا و مصائب نیست.
9) زهد و قناعت:
پس از روشن شدن ارتباط عمیق ایثارگری با تفکر بسیجی دیگر نمیتوان آن را منهای زهد و قناعت تصور کرد زیرا اساس این تفکر بر چیزی است که حتی سایه رفاهطلبی، راحتطلبی، شکمبارگی، اسراف، تبذیر، تجملپرستی و دنیادوستی در قاموس آن راه ندارد.
تفکر بسیجی این است که کوله بار زهدی علیوار، توشهای از سادهترین طعامها و سرپناهی از بیتجملترین بناها و پوشاکی از مردمیترین پوششها را به همراه دارد.
بسیجی هنوز تصویر خانه گلی علی (علیه السلام) و اتاق کوچک امام خمینی(ره) و حسینیه بیتجمل جماران را بر لوح دل خویش دارد و میداند که تفکر بسیجی یعنی عزم راسخ مبارزه و این عزم همانطور که امام بسیجیان فرمودند با رفاه طلبی و راحتطلبی هرگز سرسازش ندارد.
10) تواضع و صمیمیت:
اصولا آنچه بوی تکبر و خودبینی میدهد هزاران سال از فرهنگ متعالی بسیج و تفکر بسیجی فاصله دارد زیرا بسیجی پیش از هر چیز همه سدهای منیت و خودبینی را در هم شکسته است او در میان اسمای الهی محو و در میان بندگان خدا ناشناس است. او علو و مرتبت را از آن خدا میبیند و اسوهای دارد که هرگاه تازه واردی بر جمع او و یارانش وارد میشد، نمیتوانست بدون راهنمایی یاران دیگر او را از دیگران بازشناسد (سنن النبی علامه طباطبایی) او سردار رشیدی چون مالکاشتر داشته است که از شدت تواضع،جاهلان بر او جسارت میکردند و او با کرامت آنان را دعا میکرد.
او امامی دارد که وقتی استقبالکنندگان لجام اسب او را کشیدند و در رکاب او دویدند به خشم آمد و بر آنان خروشید که این رسم نه شایسته امیرمومنان است که خودمشی اهل ایمان را مشی تواضع میداند.
او امامی دارد که دعوت فقرا را به صرف غذایی از آب استخوان پخته میپزد و پیامبری دارد که چون بردگان، متواضعانه مشی میکند و همچون آنان طعام صرف میکند و همچون آنان جلوس میکند در حالی که عزیزترین و شریفترین است نزد خدای (نهجالبلاغه، خطبه 159، فراز 22.) خود او آنگاه که در کنار زیردستان خود بر پشت وانت سوار میشود و دیگران را بر جای بهتر مینشاند میخواهد بگوید که من پرچمدار تفکر بسیجیام؛ تفکر آن پیامبری که در زمان رواج رفتارهای اشرافگرانه و استکباری سفیانیان در اوج عزت و اقتدار بر استر یا چارپایی بدون زین و پالان سفر میکرد(سنن النبی علامهطباطبایی.) بر بوریایی میآرمید و پیاده مسافتهای طولانی کوچههای مدینه را طی میکرد و همه اینها در حالی بود که حتی جبرئیل شایسته همراهی او تا “قاب قوسین اوادنی” (النجم، 9) نبود. ندای “ولاتمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا” (اسرا، 37) آویزه گوش اوست تا مجمع یاران و اهل ایمان را مقرون صفا و صمیمیت کند و بوستان دین را بارورتر سازد.
11) شجاعت و دلاوری:
حرکت شجاعانه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در صفوف مقدم نبرد با دشمنان، مبارزه یک تنه حضرت امیر(علیه السلام) با قویترین پهلوان عصر خویش آنجا که یک ضربت او بر همه عبادات جن و انس برتری یافت و ایستادگی شجاعانه مظلومان کربلا در برابر سپاه بیشمار قساوتپیشگان یزیدی همه و همه برگهای زرینی از پرونده درخشان شجاعتهای اعجابانگیز تربیتشدگان مکتب اسلام ناب یعنی تفکر بسیجی است. نبرد تن با تانک، نبرد نوجوانان دریادل بسیجی با رزمدیدهترین فرماندهان دشمن و نبرد پابرهنگان جانباخته با میدانهای بیترحم مین و انفجار، پیشروی به قلب دشمن زیرباران آتش دشمن و بالاخره نبرد بدن با فولاد و آتش، جملگی آثار انکارناشدنی تحولی هستند که تفکر بسیجی در همه معیارهای محاسباتی انسان مومن پدید آورد.
سرگذشت فرماندهان شهید که بهمانند ستارگان درخشانی آسمان مصفای انقلاب اسلامی را منور کردهاند، گواهان صادق این حقیقتند که تفکر بسیجی محرک مقدسی است که همواره بهترینها را مشتاقانه به سوی سهمگینترین میدانهای مبارزه و نبرد سوق میدهد. شهیدان گرانقدری نظیرچمران، خرازی، حاج همت، باقری، باکریها، میثمی، چراغی، کریمی، بروجردی، شفیعزاده، زینالدین و... الواح زرین دفتر عشق و شهادت و مکتب تفکر بسیجی هستند.
12) صلابت و کوبندگی:
تفکر بسیجی آنگاه که دفاع از کیان اسلام و عزت مسلمین و حقوق مستضعفین در میان باشد، صیقلدهنده شمشیر عدالتجو و ظلمستیز رزمندگان و استحکامبخش گامهای استوار همراهان و یاران رسولالله خواهد بود. چه اینان در کنار رسولالله(صلیالله علیه و آله) اشداء علی الکفار (فتح، 21) هستند و نامشان چون نام مولایشان لرزه بر اندام منحرفان و مفسدان میاندازد.
اینان احیاگر خاطره رشادتهای امیرمومنان و فرمانده دلاورش مالک و فرزند شهیدش عباس علمدار هستند و اینان کسانی بودند که یک تکبیر آنان شیرازه سپاه دشمن را از هم میگسیخت و گروه گروه از آنان را ذلیلانه به شکست و اسارت وا میداشت.
اینان فرزندان خمینی(رحمهالله علیه) بودند که چون ابراهیم با ندای تکبیر بتهای شرق و غرب را در هم کوبیدند و مستکبران را به عجز و ذلت کشاند.
13) ابتکار و خلاقیت:
طراحی خندق در نبرداحزاب، آنگاه که جمعیت مومنان در محاصره سهمگین کفار و مشرکین قرار داشتند، نشان داد که عنایت الهی چگونه اذهان اهل ایمان را به نور خود پویا میکند و البته این امر بدیهی است. او خود وعده فرمود:”ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا”. (انفال، 29) او که به اهل تقوا شناخت عالی از همه رموز خلقت میدهد، طبیعی است که کشف رموز جهان مادی در چنین مکتبی برای اهل ایمان و تقوا بسیار پیش پا افتاده خواهد بود.
تفکر بسیجی ذهن را چنان صیقل میدهد که پردههای غیب را کنار میزند. حال چگونه در وادی روابط و حوادث مادی چیزی بر صاحب این تفکر میتواند پوشیده بماند. اقدامات شگفتآور امام بسیجیان در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نیز صدها نمونه استثنایی از ابتکارات رزمندگان اسلام در صحنههای دفاع مقدس، حقایقی است که نشانگر شکوفایی استعداد ابتکار و خلاقیت در مومنان است.
14) شاخصههای دیگری نظیر عزت نفس، گمنامی و دوری از شهرت طلبی، مدیریت و تدبیر شایسته، غیرت و جوانمردی، تعهد و وفاداری، صبر و پایداری، ترحم و نوعدوستی حتی با دشمنان، عبادت واستغاثه به درگاه خداوند، تکبر در برابر استکبار و ... نیز همگی درفرهنگ و تفکر بسیجی از درخشندگی خاصی برخوردارند که به جهت رعایت اختصار از بیان آنها پرهیز میشود.
بسیج در کلام شهیدان
«برادران بسیجی و انجمن اسلامی، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانید تا سعادتمند شوید. سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان، این قلب تپنده امتحزب الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید. انشاءالله»
پاسدار شهید غلامحسین طالبی رحمت آبادی از : شهرری
«برادران بسیجی که به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقیقی خون شهدا میباشید، باید همگی و در همه حال به فکر تزکیه نفس خود باشیم و خودمان را بسازیم و این نکته را باید توجه داشته باشید که این لباس جانبازی که پوشیدهاند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهمیت و مسؤولیتخطیری که بر دوش شما استباشید. قدر خودتان و قدر یکدیگر را بدانید.»
پاسدار شهید محمد رضا رمضانی از: تهران
«جبهه صحنه عاشق را و کربلا است، بسیجیان میآیند و در خون خود میغلتند و صحنه جنگ را رنگین میکنند ولی راضیند به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد. بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.»
دانش آموز شهید حسین ابراهیم از: تهران
«و اما برادران بسیجی که بدون هیچ چشم داشتی شبانه روز در تلاشید، مبادا لحظهای ناامیدی و یاس شما را در برگیرد چرا که:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
دانشجوی شهید جمشید میرزایی از: میانه
«ای بسیجیان، شما محبوب ولی الله هستید، شما یاران روح الله هستید. شما کوبنده عدوالله هستید، شما حقیقت جندالله هستید، شما تجلی حزب الله هستید، شما خاصه اولیاء الله هستید، و شما ایستادگان در راه خدایید. برپادارندگان عدالتید و همانهایی که خداوند اراده کرده انتقامش را از ستمکاران با دستانتان بگیرد.»
پاسدار شهید روح الله شاپور صفری از: تهران
«غیور مردان بسیج و شیعیان ایران، یک لحظه به جز اسلام و قرآن فکر نکیند و امام را تنها نگذارید بدانید اگر امام تنها بماند و قلبش بشکند تمام شما جوانان مسؤولید. عزیزان، پاسدار ولایت فقیه باشید تا اسلام احیاء شود تا بهتر ابرقدرتها را سرکوب کنید.»
دانش آموز شهید ذبیح الله مرادی از: همدان
«خطاب به برادران بسیجی، برادران عزیز شما در حال حاضر دشمنان زیادی دارید و همه دشمنان سعی در کوبیدن شما دارند. شما را به خدا کاری نکنید که بسیجبدنام شود. اخلاق اسلامی را رعایت کنید و برای رضای خدا اسلحه به دست گیرید و مخاصمات را کنار بگذارید و دست در دست هم کاری کنید که این گروه به نهایت رشد خود برسد و انشاءالله بتوانید رضای خداوند را تحصیل کنید.»
مبادی حقوقی اتحاد ملی و نقش بسیج در تحقق و تحکیم آن
وحدت ملی، نتیجه بلافصل ارتقای سطح تعاملات انسانی میان اعضای اجتماع و تحکیم سطح علایق و اعتقادشان به سرنوشت مشترک است که نه تنها تنسیق امور عمومی را تسهیل میکند بلکه بقای روابط اجتماعی و اعمال اقتدار عمومی را در چارچوب جامعه سیاسی از حیث روابط درونی و بیرونی (حاکمیت دولت و در دولت) تضمین میکند. در شرایط کنونی جوامع که تهدیدهای متعدد و مختلفی وضعیت مطلوب و بایسته و حتی موجود روابط جمعی را نشانه رفتهاند، نه تنها تدقیق در مؤلفههای وحدت و اتحاد ملی برای جامعه ایرانی ضروری است، بلکه حکایت از درایت و تعمیق درک نقش این امر در اقتدار و امنیت ملی دارد.
در هر حال، با تأکید مقام معظم رهبری بر اهمیت محور اتحاد ملی ، هر یک از نهادهای عمومی باید سهم خود را در این خصوص به عمل آورند. به نظر میرسد نیروی مقاومت بسیج به دلیل خصیصه عمومی بودن بستر و موضوع کارکردهای آن، بیش از هر نهاد دیگری میتواند در این حوزه نقش آفرینی کند. در این مقاله، با تکیه بر تحلیل حقوقی نحوه شکل گیری و تعمیق همبستگی، وفاق و اتحاد ملی را به ویژه با بهره گیری از عناصر حقوقی دخیل در آن و نقش بسیج در این رابطه تحلیل خواهیم کرد.
واضح است که از نظر استراتژیک، ایران به عنوان قلب دنیا محسوب میشود؛ زیرا نه تنها برفراز منطقهای به نام خاورمیانه؛ یعنی محل انباشت سرمایههای طبیعی و خداداد (سطحی و زیرسطحی) و همچنین محل تقاطع آبراههای بینالمللی قرار دارد، بلکه یکی از قدیمیترین سرمایههای فرهنگی و تمدنی بشری را نیز در خود جای داده است. از این رو، این دیار در طول تاریخ مورد هجومهای متعدد بیگانگان واقع شده و همواره چشم طمع متجاوزان به این مرز و بوم و سرمایههای آن بوده است. هر وقت توانستهاند، ترفندهایشان را برای به راه انداختن چالش و منازعه به منظور کسب سلطه بر بخشهایی از این کشور پهناور به کار بستهاند. در این میان، با درنظر گرفتن تحولات در وضعیت معاصر، تهدیدهای نرم افزاری و سخت افزاری علیه امنیت ملی این سرزمین نیز کم نیست.
به همین دلیل، جامعه اسلامی ایران این روزها بیشتر از هر روزگاری، نیازمند وفاق و اتحاد ملی است تا با تکیه بر آن، تأمین امنیت ملی به صورت اطمینان بخش و فارغ از نگرانی نسبت به خصم و خصومتهایشان، جامعه ای امن را برای شهروندان لایق و شایسته این سرزمین به ارمغان آورد و بیش از گذشته، استحکام و قوام خود را به رخ جهانیان بکشد.
پیش نیاز و مقدمة بحث، هویت جمعی است. این هویت به مجموعه ای از انسانها تعلق دارد که حول محور اشتراکات مادی و یا معنوی گردهم آمده، اصولاً مجموعهای نرم افزاری به نام ملت را خلق نموده و روابط و مناسبات متقابلشان در جامعه ای متشکل به نام دولت سازمان یافته است. هویت جمعی که به صورت طبیعی و قهری به اتحاد یا وحدت ملی منتهی میشود، بر اساس مفهوم نوین ملت و حداکثرسازی اشتراکات اعضای آن با بسط این اشتراکات به بدنه دستگاه مسئول هدایت و مدیریت امور عمومی استوار است.
در مفهوم نوین ملت (در اجتماعات داخلی)، تنها بر اشتراکات ناشی از طبیعت و عناصر بیرونی و خارج از اراده انسانی نظیر زبان، نژاد و سرزمین تکیه نمیشود، بلکه این مؤلفهها تنها مقدماتی برای ورود به عناصری مهمتر نظیر عناصر روانی و فکری و به ویژه اعتقادی هستند که بدون زبان و نژاد و بی نیاز به وحدت محل اسکان نیز به همبستگی و احساس سرنوشت مشترک میانجامند. البته با تجمیع این دو شاخص کلان، علقههای احساس مشترک اجتماعی به حداکثر خواهد رسید. گفتنی است که در آرمان جامعه جهانی که فرایند "جهانی شدن" آن را تبلیغ میکند، مفهوم ملت از مجموعههای متعدد تشکیل دهنده ساختار جامعه بینالمللی، مجزا شده و ملت واحد یا جهانی را در پی تکیه بر عناصر ذاتی و مشترک بشری، جستجو میکند.
در این صورت، شهروندی جهانی پدیدار خواهد شد که همه جمعیت انسانی را همنوع و اعضای یک ملت میشمارد. در چنین آرمانی، محور وفاق و همگرایی، "بنی آدم" است که با تکیه بر وحدت جوهر، این نکته را یادآوری میکنند که: "بنی آدم اعضای یک یکدیگرند - که در آفرینش ز یکگوهرند". باوجود برخی تحولات، هنوز شهروند جهانی واقعیت حقوقی نیافته(گرین، 1378، ص 63) و تا شکلگیری ملت واحد جهانی که اندیشه اسلامی نیز آن را در قالب امت واحده مطرح کرده، زمان زیادی باقی است.
به همین دلیل، وفاق و اتحاد ملی در شرایط حاضر، شایسته توجه است. عنصر و وصف ملی این اتحاد، مبین آن است که چارچوب راهبرد اتحاد ملی، تمرکز ویژه بر مؤلفههای درون اجتماع ایران ضمن توجه به محیط بیرونی است.
نظر به مطالعات امنیتی اخیر در خصوص قدرت نرم که مبنای قدرت را در اجتماع از عناصر بیرونی و اجبار به عناصر درونی و اقناع ناشی از اعتقاد و ارزشی شدن رابطه مبتنی بر تبعیت میداند، چیرگی پندارها و اعتقادات جمعی در شکل گیری هویت مشترک، بیش از سایر عناصر نمود مییابد. به همین تعبیر، "پیوند هر اجتماعی بر اساس یک سیستم پندار قرار دارد. مراد از پندار، عقاید ارزش گذاری شده و تصوراتی است که مردم طبق آنها یا به خاطر آنها زندگی میکنند". (آیور، 1349، ص 7)
در واقع هویت ملی، نوعی احساس تعهد و تعلّق عاطفی نسبت به اجتماع ملی است که موجب وحدت و انسجام جامعه است و بخشی از هویت فرد را تشکیل میدهد (ولی پورزرومی، 1381، ص 137). ایجاد و تحکیم و ارتقای وحدت کلمه به عنوان یکی از موارد توصیه شده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، از جمله نکاتی است که ضمن ایجاز و اختصار در عبارت پردازی، متضمن پیامی عمیق و کامل در حوزه امنیت ملی است. چرا که وحدت کلمه به دلیل تحقق و تجسم بخشی به همگرایی نظری و عملی یا وفاق در سه بُعد هنجاری (ایجاد اشتراک در اعتقادات و باورها)، گفتمانی (اشتراک در نظر و گفتمان) و رفتاری (اشتراک در عمل و کردار جمعی) میان نهادهای حکومتی و ترسیم رهنمودهای کلان، گسترش همبستگی در تفکر عمومی، به مثابه یکی از ستونهای شکلگیری هویت جمعی و وحدت ملی عمل مینماید. این امر در توصیههای مقام معظم رهبری نیز به ویژه در آستانه آغاز سال 1386 در راستای تبیین چارچوب کلی برنامهریزی عمومی در این سال و سالهای آتی مطرح شده است.
نامگذاری سال1386 به عنوان اتحاد ملی و انسجام اسلامی، مبتنی بر ضرورت تحقق و تعمیق این دو محور به عنوان موتور محرکه جامعه اسلامی ایران در دستیابی به اهدافی است که با در نظر گرفتن سیاستهای کلان کشور (به ویژه سند چشمانداز) و اوضاع و احوال فعلی محیط داخلی و بینالمللی، تلاش و مساعی جمعی را ضروری ساخت و در این راستا، نهادهای عمومی را به ممارست و برنامهریزی حول آنها فراخوانده است.
در هر حال، با تأکید مقام معظم رهبری بر اهمیت محور اتحاد ملی ، هر یک از نهادهای عمومی باید سهم خود را در این خصوص به عمل آورند. به نظر میرسد نیروی مقاومت بسیج به دلیل خصیصه عمومی بودن بستر و موضوع کارکردهای آن، بیش از هر نهاد دیگر میتواند در این حوزه نقش آفرینی کند. در این مقاله، با تکیه بر تحلیل بافت و ساخت روابط اجتماعی، نحوة شکلگیری و تعمیق همبستگی، وفاق و اتحاد ملی به ویژه با بهره گیری از عناصر حقوقی دخیل در این رابطه، نقش بسیج را در این رابطه تحلیل خواهیم کرد.
در این نوشتار، به تحلیل مبانی اتحاد ملی در جمهوری اسلامی ایران و نحوة تعمیق آن با درنظر گرفتن وضعیت کنونی و دورنمای آینده خواهیم پرداخت. در این خصوص، مناسبات میان اتحاد و همبستگی ملی را نیز با تکیه بر موازین و بسترهای حقوقی که قانوناساسی و سایر منابع فرازین حقوق کشورمان پی ریزی کرده اند، تحلیل خواهیم کرد و ضمن تشریح و ترسیم ابزارهای قانونی دخیل و مؤثر بر روند تعمیق اتحاد ملی، بایستههای این عرصه را نیز ارائه خواهیم کرد.
بند اول: مؤلفههای ذهنی و عینی در تحلیل مبادی وحدت ملی
تحلیل نوع روابط میان اعضای اجتماع و نحوه گذار آنها از اندیشه و عمل انفرادی تا بینش و رفتار جمعی و منسجمی که به شکل گیری هویتی واحد میان آنها منتهی شود، لازمه تدقیق در هر مطالعه قاعده شناختی و دستوری حقوقی است. از این رو، درک وضعیت کنونی روابط جمعی در جامعه ایرانی و اینکه چگونه میتوان این وضعیت را به سمت و سوی اتحاد و وحدت ملی بیشتر حرکت داد، مستلزم بیان مختصر علقهها و مؤلفه هایی است که بیرون و خارج از نظام حقوقی، روابط اجتماعی را تعیین میکنند و سازمان میبخشند و حتی بسترهای وجود و اجرای هنجارهای حقوقی نیز تحت الشعاع قرار میدهند.
بی تردید، ساده ترین عنصر زندگی مشترک انسانی، کنش اجتماعی؛ یعنی سلسله حرکات بارزی است که یک انسان برای حصول به هدفی نسبت به انسان دیگر صورت میدهد. کنش اجتماعی مستلزم برخورد اجتماعی است که به نوبه خود، نخستین تأثیر عقلی، جسمی یا روانی است که انسانی در انسان دیگر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، فوری یا تأخیری، در عرصة اجتماع برجا میگذارد. در نتیجة همین تأثیر، تغییر یا واکنشی در دیگری یا دیگران پدید میآید که پاسخ نیز اطلاق میشود(برن، 1353 ص 26). گذار انسان از پراکندگی و زیست مجزا به حیات جمعی، واقعیتی تاریخی (وکیو، 1380، ص 134) است که صدق آن را نه تنها مطالعات نظری، بلکه تجربه و سوابق حیات متحول جمعی نیز به اثبات رساندهاند. از نظر جامعه شناختی، قبض و بسط روابط جمعی، مستلزم وجود برهم کنش میان اعضای اجتماع است و اساساً روابط اجتماعی با وجود این برهمکنشهاست که پدیدار میشود.
با این حال، نوع بر هم کنشها و سطح تقابل در رفتارها، الگوی واحدی ندارد، بلکه نه تنها بسته به زمان و مکان، متحول و پویاست بلکه همزمان نیز ممکن است در سطوح و قشربندی خاصی از اجتماع بروز و ظهور یابد. با این حال، منظور این نوشتار از روابط متقابل اجتماعی، نه در سطح محدود و گروههای کوچک، بلکه در عمیقترین سطح روابط جمعی؛ یعنی "جامعه" است. با این حال، وضعیت جامعه و سطح نزدیک شدن و قرابت اجتماعی اعضای آن بستگی تام به گروهای کوچکتر و از مراحل اولیه اجتماعی شدن تا مرحله جامعه پذیری است. به همین دلیل، برای ایجاد روابط منسجم و همگون در جامعه، باید ناسازگاریهای اجتماعی را در سطح گروههای محدود از خانواده تا مدرسه و دوستان و سازمانهای اجتماعی شکافت و برطرف کرد. با این حال، اتحاد ملی به منزلة بسط دادن هویت و موجودیت به مجموعه اعضای اجتماع فراگیر است. این امر مطالعهای کلان میطلبد و فراتر از مطالعات خرد جامعه شناختی، جرم شناختی و امنیتی است.
1. هستههای درون اجتماعی همگرایی و وفاق
تحوّل و تغییر، از خصایص ثابت و دائمی اجتماعات است که نه تنها در ذات و ماهیت تکاملی آنها نهفته است، بلکه لازمة پیشرفت بشر و گام برداشتن به سمت و سوی تعالی و سعادت است. در این سیر تحولات، محور تأمل و تدقیق اجتماعات اغلب دگرگون میشود و در پی روشنگری ناشی از علوم و ارتباطات و توسعة علوم مختلف، اهمیت برخی از مؤلفه های زیست پایدار یا عناصر مرتبط و مؤثر بر آن، آشکار میشود و با شناسایی این اهمیت در سطوح تصمیمگیری های کلان و خرد، در چارچوب راهبردها قرار میگیرند.
تأمّل و تأکید تاریخی بر تحولات اجتماعی که جامعه شناسی تاریخ گرا را خلق کرده و کنش اجتماعی را در کنار کنش تاریخی تحلیل میکند (روشه، 1383، ص 30)، جامعه را تاریخ میداند چراکه "دائماً در حال حرکت تاریخی است"(همان، ص 15). تحول تاریخی در روند توسعه اجتماعات انسانی را که در نهایت به تشکیل دولت-کشور و نهادهای منسجم دولتی و تقبّل مسئولیت این نهادها در ساماندهی اساسی روابط اجتماعی انجامیده است، میتوان به گذار از همکاریهای محدود به مانندگری، انسجام گروه و همبستگی عمومی تعبیر کرد.
الف) بنای اولیه: همکاری به عنوان تشریک حداقل مساعی
همکاری، یکی بودن مساعی دو یا چند عضو اجتماع برای حصول به هدفی معین است. در واقع؛ اساس شکل گیری بنیادیترین نهاد در ساختار روابط جمعی؛ یعنی گروه اجتماعی همین تعاملهای (هرچند محدود و مضیق) انسانی است. اما این تعاملها، دامنه ای محدود داشته و بسته به اهداف مورد نظر، ترسیم میشوند. در مواردی که هدف، محدود باشد، تعاملها نیز محدود میماند و در صورتی که هدف مذکور از تحرّک و پویایی زیادی برخوردار باشد، به همان سادگی و تحرّک در اوضاع و احوال اجتماعی است که تعاملات میان اشخاص نیز خاتمه مییابد و ممکن است حتی به رقابت یا ستیزه منتهی شود.
از این جهت، در هر اجتماعی، همکاری به عنوان حداقل مبانی پیوند اعضای اجتماع وجود دارد(Axelrod,1984, p.114) ، اما این سطح از تعامل برای سازماندهی مناسب روابط جمعی کافی نیست. در وضعیت کنونی جامعه ایرانی نیز تعاملهای افراد به حداقل سطح همکاری محدود نمی شود، بلکه به تناسب امور، تعاملها از این سطح فراتر رفته و به اشتراکات حداکثری در ابعاد مادی و معنوی به ویژه ارزشی منجر شده است. با این حال، در وضعیت کنونی جریانهایی برای کاهش این تعاملها و ایجاد واگرایی در اجتماع صورت گرفته که پردازش آنها و تحلیل علل بروز و راهکارهای رفعشان، وظیفهای در راهبرد وحدت و اتحاد ملی خواهد بود.
ب) همگرایی نسبی و تکثیر اشتراکات
مانندگری به عنوان جریانی از همگرایی و گذار از افتراق به تقریب عینی و عملی، یکی شدن دو یا چند شخص از جهات بسیار (برن، 1353، ص 28) و متعدد است؛ به گونهای که اشتراکات میان آنها موجب تعمیق سطح تعاملشان از حد همکاری ساده به همبستگی و وحدت نسبی در خصوص برخی مسائل حیاتی و حساس اجتماع منتهی شود. فرهنگپذیری و جامعه پذیری، مهمترین جلوههای این همگرایی هستند.
فرهنگ پذیری، هماهنگ شدن شخص با رسوم و هنجارهای اخلاقی و سایر مظاهر حیات اجتماعی است که میراث اجتماع و نسلهای گذشته تلقی میشوند (همان)؛ در حالی که جامعه پذیری، گستره ای کلی تر داشته و هماهنگی با کلیه موازین اجتماعی را از اعضای اجتماع انتظار دارد. هرچند این موازین ابداعی و ابتکاری بوده و بدون اینکه جایگاهی در میراث اجتماعی داشته باشند، متناسب با تحولات زمان و مکان خلق شده باشند.
این تعبیر، با درک خصایص اجتماع و مؤلفههای جامعه شناختی حاکم بر روابط جمعی استوار است؛ یعنی بافت اجتماع و خصایص ذاتی، روانی و محیطی انسان به گونهای است که امکان همسازی کامل میان آنها وجود ندارد. با این حال، قدرت تعقلی که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته، قادر است حداکثر اختلافات را به حداکثر اشتراکات تبدیل کند. در این صورت است که تفاهم و گفتمان به عنوان ابزاری اساسی به ویژه در اجتماعات پیچیدة امروزین وجاهت مییابد؛ چراکه "سازگاری یا تلاش تعاملی مبتنی بر خواست و آگاهی انسانها" (همان) برای حداکثرسازی اشتراکات و حداقل کردن اختلافات، کامل ترین صورت از همسازی است.
با همسازی در کنشهای متقابل اجتماعی است که گروه اجتماعی به عنوان اساسیترین ساخت اجتماع و حتی اجزای این گروهها زاده میشود. گروههای مذکور دامنه متفاوتی دارند و از تجمع ارادی دو فرد گرفته تا تشکل ناشی از همگرایی کل اعضای یک جامعه (جامعه) را در بر میگیرد. در واقع؛ جامعه نیز خود یک گروه، بلکه بزرگترین گروه اجتماعی است. از نظر نقش بازتابهای عقلانی در شکلگیری این گروههاست که از گروههای ارادی و غیر ارادی یاد میشود. مبنای اساسی شکلگیری نهادهای عمومی را باید در بستر تعاملات ارادی و آگاهانه اعضای اجتماع جستجو کرد که این نهادها را به عنوان نمادی از گروههای ارادی به منصه ظهور میرساند. در این صورت است که نه تنها شکل گیری نهادهای عمومی اعم از دولتی یا غیردولتی، تابع ادراکات جامعه شناختی ناظر بر گروههای ارادی است، بلکه پویش نحوة سازماندهی کنشهای متقابل در نهادهای مذکور را نیز باید در چارچوب همین گروهها مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این نهادها، ماموریتها و به واقع، کارویژههای معین و دامنه داری دارند که تمام یا اغلب عناصر و ابعاد اجتماع، از آنها تأثیر میپذیرند و نفع میبرند. با این حال، ممکن است منافع جمعی موجد شکل گیری نهادهای مذکور، موقت و زماندار باشند که در این صورت، با خاتمه ضرورتهای شکل دهنده به منفعت مذکور، عمر نهاد موردنظر نیز منقضی میشود.
2. همبستگی و هویت جمعی، پیش نیاز اتحاد ملی
سطح قرابت ذهنی و رفتاری مورد توجه و تأکید در قالب اتحاد ملی، همبستگی و وفاق است که بر ارتقای سطح تعامل میان اعضای اجتماع از سطح حداقلی به حداکثری استوار است و عمدتاً به "استقرار وابستگی متقابل نزدیکتر میان اجزای یک موجود زنده یا میان اعضای یک جامعه" (دوورژه، 1376، ص 358) اطلاق میشود. در واقع؛ در مواردی که گروه دارای سازگاری فراوان باشد، یگانگی گروهی سبب میشود که انتظامی استوار بین آنها برقرار شود. این انتظام که انسجام گروهی یا به همپیوستگی نامیده میشود، نظم گروهی را پدید میآورد و در پرتو نظم مذکور است که حرکت اعضای منفرد اجتماع به سمت و سوی نوعی هویت جمعی (اعم از وحدت در اعتقادات و ارزشها یا وحدت رفتاری) مبتنی بر تعامل ایستا (مکانیک) یا پویا (دینامیک) تسهیل میشود و از این وحدت و هویت جمعی، وحدت ملی به مثابه وحدت میان اعضای اجتماع در کلّیت آن (اعم از اعضای حقیقی یا حقوقی) و هم افزایی ظرفیتهایشان برای تحقق خواست عمومی و منافع ملی (اعم از منافع ملموس یا عالی جامعه) است.
در چنین سطحی از فرایند جامعه پذیری انسان، ملت شکل میگیرد و با کارکردهایی که دارد، وحدت ملی را دوام و بقا میبخشد. در واقع؛ اشتراک پایدار انسانها که بر شالوده اشتراکات ذاتی یا عرضی (عناصر محیطی یا روانی و فکری) (ناشناس، 1357، ص 115) شکل میگیرد، نه تنها هویت جمعی را ممکن میسازد، بلکه با همبسته کردن افراد حول محورهای ملی (زبان، نژاد، سرزمین، عقیده و مرام و همچنین بینش، ایده و ...)، وحدت ناشی از این هویت مشترک را استمرار میبخشد.
گفته میشود که همبستگی در چارچوب تمایل متقابل انسانها به زندگی جمعی یا کشش متقابل (دوورژه، پیشین، ص 371) امری غریزی یا فطری است. با این حال، به نظر میرسد که نفس زیست جمعی، مبنای فطری دارد اما سطح قرابت انسانها در این زیست، مستلزم تعاملهای قهری به ویژه عقلانی است؛ به طوری که همبستگی کامل که خصیصه بارز جامعه مدنی است، تنها با تکیه بر ابزار عقلانیت و تفاهم و گفتمان نظری و عملی در اجتماع میسّر است و این سطح از توسعة روابط جمعی، از حد حدوث واقعه ای غیرارادی یا تجریه تاریخی خارج است. به همین دلیل برای برجسته کردن مبانی همبستگی؛ یعنی ابتدا درک خود و توانمندیهایمان در اجتماع و سپس اقناع همدیگر برای گذشتن از خویش به نفع سایر همنوعان، به تحلیل و پیجویی علمی میپردازیم و راهکار ارائه میدهیم و از فرصت و تهدید سخن میگوییم.
در واقع؛ وحدت ملی با ایده جامعه مدنی نیز تلاقی عمیق دارد. با این حال، "در ماورای جامعه مدنی موجود در جهان که ناقص و سطحی است، رویای جامعهای هماهنگ که اعضای آن در نهایت از خودخواهی ها، تنگ نظریها و موجودیت مجزّای خود کنده شده و هر کدام نه به کمک تعهدات حقوقی و سازوکارهای مبادله و تقسیم کار و نه به کمک زنجیرههای بایستن و داشتن، بلکه به مدد تفاهم متقابل، نوعدوستی و عشق، با همدیگر بستگی و وابستگی یافته باشند، هنوز وجود دارد". (همان، ص 371)
بند دوم: مبانی حقوقی همبستگی و وحدت ملی و اثرسنجی آن
وحدت ملی، نتیجه همگون شدن یا همگونگی میان اعضای اجتماع است که در عین اینکه بقای جامعه را تضمین میکند، هویت مستقل آن را در برابر سایر اجتماعات مینمایاند. در واقع؛ "همگونگی، فرایند متحد کردن یک جامعه است؛ فرایندی که میکوشد جامعه را جامعه ای هماهنگ سازد و بر نظمی استوار کند که توسط اعضای آن جامعه به صورت نظم حس شده باشد" (همان، ص 358). از این جهت، اگر در نوشتار حاضر وحدت ملی را گاه در کنار همبستگی و وفاق ملی به کار میبریم، پیوندهای معنایی آنها را که گاه به ترادف در معنا میانجامد، مورد تأکید قرار میدهد.
1. مبادی همبستگی و وحدت ملی در قانون اساسی
کار ویژه هر نظم حقوقی - سیاسی، ایجاد وفاق به عنوان بستر ضروری همگرایی اعضای جامعه و شکلبندی یک جامعه سیاسی متکامل با آرمانها و اهدافی عالی و توسعه یافته است. براساس تعبیر میثاقی وفاق(خلیلی 1379-1378، ص 172-151)، قانون اساسی، و سایر منابع مبتنی بر آن، سازهای برای سازش آزادی فرد و اقتدار حکومت است. بر این اساس، دولت به عنوان جزیی از حکومت، بایسته است از هر طریق به ویژه مشارکت در تقنین، زمینههای تعمیق سازش و تعامل ملت - حکومت را از یک سو و وفاق درون حکومتی را از سوی دیگر فراهم سازد تا در سایة آن، ساختمان وفاق از تزلزل در امان بوده و دولت به میثاق خود با ملت و حکومت عمل کرده باشد. از طرف دیگر، این نقش آفرینی که در پرتو نظام همکاری قوا جلوهای عادی به خود میگیرد، منزلت و پایگاه اجتماعی دولت را از جهت تعقیب وفاق و تعامل قوا در پیشبرد اهداف نظام سیاسی و تأمین خواست ملت افزایش میدهد.
همبستگی را میتوان به ابعاد سیاسی،فرهنگی و ارزشی،روانی یا عملی(دوورژه، پیشین، ص 371) و همچنین زمانی تقسیم کرد. در این میان، همگونی سیاسی سهمی است که قدرت متشکل و سازمان یافته (دولت در جامعه کل) در فرایند متحد کردن جامعه دارد. به دلیل اینکه تمرکز این نوشتار بر پردازش آموزههای حقوقی راجع به وحدت و امنیت ملی است، در اینجا به همبستگی هنجاری پوزیتیویستی که متکی به قواعد حقوق موضوعه است، اشاره میشود. قواعد حقوقی برای همه به صورت عام اعمال میشود و با تکیه بر ضمانت اجراهای مادی و بیرونی خود، اعضای جامعه را به همبستگی قهری و امری سوق میدهد. در واقع؛ برخلاف همبستگیهای سیاسی که تابعی از تحولات در قدرت و خاستگاه و برایند قدرت است، همبستگی متکی بر هنجارهای حقوقی، ثبات بیشتری دارند و کمتر دستخوش تغییر و تحول میشوند. ارزشهای نهفته در قانون اساسی و اسناد بنیادین حقوقی، پایدارترین دسته از این قواعد دستوری و هنجارهای همبسته را تشکیل میدهند.
در واقع؛ قانون اساسی به عنوان میثاق و منشور سیاسی و حقوقی دولت - کشور و شکلگیری نظامی مستقل و پایدار، رکن رکین پیدایی همبستگی حقوقی و سیاسی در اجتماع است. این همبستگی چنان با دوام و بقای جامعه عجین و قرین است که تغییر آنها تنها با تغییر قانون اساسی ممکن و میسّر است و فرایندهای دشوار و استثنایی در بازنگری قانون اساسی نیز به معنای آن است که اصولاً این ارزشها بدون تغییر بماند و چارچوب وحدت و همبستگی ملی را تشکیل دهد. (تیلا، 1384)
قانون اساسی، منشور تبیین حقوق و تعهدات زیست پایدار و جمعی است؛ حقوق و تعهدات فرادستان و فرودستان از یک سو و حقوق تعهدات نهادهای حاکم در برابر یکدیگر از سوی دیگر. پاسخگویی مسئولان به مردم و اولویت دادن به تأمین واقعی مطالبات آنها، مهمترین عنصر در تحقق این مقصود خواهد بود. از این رو، در نظامهای منتخب و مردم محور، تعامل قوا صرفاً برایند نوع روابط نهادهای اعمال کننده اقتدار عمومی(روابط درون حکومتی)نیست، بلکه اساساً به روابط ملت - حکومت باز میگردد. میان قوای حاکم تنها زمانی وفاق و تعامل سازنده، مؤثر و سالم پدید میآید که حکومت به عنوان یک مجموعه سازمان یافته، نوع روابط خود را با فرمانبرداران به طریقی که حاکمیت قانون و تأمین حقوق اساسی و نیازهای شهروندان اقتضا میکند، تنظیم نماید.
نظام حقوقی ـ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران بر پایه نوعی نظام همکاری ملت و دولت استوار است: از یک سو، رسالت خدمتگذاری دولت به مردم نه تنها مردم را بر دولت برتری و تقدّم میبخشد، بلکه مردم را نیز به همکاری در تسهیل اجرای کارکردهای ارائه خدمات عمومی فرا میخواند (تعاملهای طولی مردم- دولت) و از سوی دیگر، این تعامل در روابط عرضی میان اجزای نهادهای حکومتی نیز جاری است؛ به طوری که تعامل بر پایه روابط متقابل میان قوای سه گانه شکل گرفته است. با توجه به کلیت نقاط ارتباطی مذکور، تعابیری که بدون اتکا به رهیافت وفاق محوری منطوق قانون اساسی، موجب اختلال در حرکت منطقی و بایستة این سیستم به سوی اهداف عالیة ملت- حکومت خواهد شد. این تعاملها در هر دو جهت آن، شکل گیری هویت مشترک را تسهیل میکند و هر اندازه نمودهای همکاری و تعامل در عمل بیشتر باشد، وفاق و وحدت ملی نیز رنگ و عمق بیشتری خواهد یافت.
در میان مبانی و مبادی اولیه و اساسی آفرینش، وفاق و وحدت ملی را باید در پرتو قانون اساسی جستجو کرد. چنین آفرینشی، کارویژة ذاتی قانون اساسی است. درک معرفت شناسانه از نوع روابط متقابل قوای سه گانه، باید تابعی از وحدت و همگونی هدف و غایت باشد. در صورتی که وحدت غایت و هدف (پیمایش مناسب مسیر توسعه و تعالی فرد و جامعه و حیات رو به رشد) در سرلوحه جهتگیریها و راهبرد نهادها قرار گیرد، بدون شک نوعی سازش در مجاری و الگوهای حصول به این اهداف (استراتژیها) ایجاد خواهد شد. لازمة حصول به این مقصود، پیدایی بسترهای نرم افزاری وفاق (اقدام پایه) در قوا و نهادینه سازی سازوکار ایجاد و اجرای وفاق (شرط کافی) در کشوراست. وفاق در مجموعه نهادهای اعمال اقتدار عمومی(حکومت)، مقدمه لازم برای تعمیم وفاق به روابط فرادستان و فرودستان؛ یعنی جامعیت وفاق در کشور خواهد بود.
بایسته های تکوین و تعمیق بینش تعامل قوا در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: توزیع برابر اقتدار عمومی میان قوای حاکم، تفسیر صلاحیتها و مظاهر اعمال اقتدار عمومی با رویکرد همکارانه، تأمین مطالبات مردم، اولویت وحدت بخش عملکرد قوای حاکم، احترام به قانون به منزلة عامل چارچوب دهنده تعامل قوا. در این میان، ابتدا ارزشهای دینی است که قانون اساسی به عنوان مبنای وحدت ملی مقرر کرده است. در کنار آن، اشتراکات ناشی از مؤلفههای تاریخی و ملی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
الف. مبادی و ارزشهای دینی تعاملی در قانون اساسی
اسلام سرسختانه با استبداد مخالفت و مقابله میکند، منشأ اصالت انسانی حکومت را نفی میکند و خداوند را حاکم اصلی بر کلیه امور فردی و اجتماعی میداند تا افراد نسبت به یکدیگر برتری نداشته باشند و حکومت وسیلهای برای سلطه جویی قرار نگیرد. نظر به اینکه هدف از تفکیک قوا نیز جلوگیری از استبداد است، این علت مشترک راه همزیستی آنها را هموار میسازد. به عبارت دیگر؛ کنترل قدرت و زدودن زنگار از فکر و آمال حاکمان، هدفی است که اسلام نیز اساساً آن را دنبال میکند، هرچند این امر در پرتو تأسیسی موسوم به تفکیک قوا نمود نیابد.
در این روند است که اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظام تفکیک قوای مقننه، مجریه و قضائیه را به طور نسبی و با شیوه خاص خویش پذیرفته است. بر این اساس، اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی (متشکل از نمایندگان منتخب مردم) یا از طریق اقدام مستقیم مردم (همه پرسی)، اعمال قوه مجریه از طریق رهبری، رئیس جمهور و وزرا و اعمال قوه قضائیه به وسیله دادگاههای دادگستری است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در تدوین قوای سهگانه، علاوه بر ضرورت همکاری قوا برای تأمین اهداف کلی نظام، از اندیشه مذکور به دور نبوده و مراتبی از ارتباط متقابل، توأم با نظارت، مسئولیت بین قوای حاکم را پیشبینی کرده است. مقدمه قانون اساسی مملو از واژگان و عبارت پردازیهایی است که بر اساس آن روح اسلامی در کالبد اصول حقوقی تنظیم کنندة رفتار ملت و حکومت ایران دمیده شده است تا از این طریق، طرح نو از حکومت اسلامی، پیریزی شود. در واقع، "حکومت از دیدگاه اسلام برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست، بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید".
ب. مبادی تاریخی و فرهنگی مؤثر بر وحدت ملّی
قانون اساسی علاوه بر مبانی دینی و اعتقادی وحدت ملی، تأثیر مؤلفههای تاریخی و فرهنگی را بر احساس تعلّق افراد به همدیگر و تصور سرنوشت جمعی و مشترک نیز مورد توجه قرار داده و اصول پانزدهم تا هجدهم را به آنها اختصاص داده است.
براین اساس، زبان، خط، تاریخ و پرچم رسمی کشور نه تنها حلقه هایی واسط میان اعضای اجتماع هستند که آنها را حول محوری واحد در جامعه سیاسی گردهم میآورند، بلکه هدایت حقوقی مشترکی را به نام دولت-کشور خلق میکنند که بقای این اوصاف تاریخی، به دوام و بقای وحدت و هویت جمعی و مشترک مذکور خواهد انجامید. با این حال، قانون اساسی تأکید بر مشترکات مذکور را به معنای عدم شناسایی اوصاف دیگر ندانسته، بلکه تفاوت در برخی از حوزهها را نظیر زبان و ادبیات، که به معنای بهره گیری بخشی از اقوام ایرانی از فرهنگها یا خرده فرهنگهایی مستقل در کنار زبان و فرهنگ پارسی ایرانی است، به عنوان عناصر مؤثر بر تحکیم همبستگی شناخته است. در واقع، قانونگذار قومیتها و اقلیتها را نشانهای از تکثّر اعضای جامعة ایرانی تلقی کرده که به دلیل اشتراکهای حداقلی، نه تنها موجودیت فرهنگی و تاریخی مستقل آنها در این جامعه واحد مضمحل نمیشود، بلکه حفظ افتراقاتشان به نوعی ضامن قبض و بسط مناسب روابط اجتماعی است که از ظرفیت کافی برای تقویت همبستگیها برخوردار است.
بر همین اساس، اصل نوزدهم قانون اساسی به صراحت مقرر داشته که: "مردم ایران از هر قوم و قبلیه ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و زبان، نژاد و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود". در واقع، آنچه موجب صورت بندی حقوقی وحدت ملی میشود، تجمع افراد انسانی با اشتراکات حداکثری است که از این افراد، مفهوم "ملت" را خلق میکند. ضمن اینکه وجود هویت مشترک به نام ملت، موجد نفی حق داشتن و حفظ بخش حداقلی فرهنگها و آداب آنها که ممکن است مختص به هر قوم با قبیله خاص باشد، نخواهد بود. بدون شک، شناسایی برابری حقوقی این اقوام، موجب تسریع و تشدید الفت قلوب و احساس سرنوشت مشترک برای کلیه اعضای جامعه ایرانی است که با تحکیم هویتهای جمعی،وحدت ملی را درابعاد مختلف نظری و عملی شکل خواهدداد.
ج. اشارههای تصریحی به همبستگی و وحدت ملی
در کنار مبادی نظری و فلسفی مذکور که نتیجة طبیعی تجمیع نظام سیاسی در قالب "جمهوری اسلامی" است، در برخی از موارد، قانونگذار به صراحت بر همبستگی ملی تأکید کرده است:
در اصل دوم قانون اساسی تصریح شده که پایههای ایمانی نظام جمهوری اسلامی ایران باید از طریق اجتهاد (مبادی دینی) و استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها، موارد زیر را تأمین کند:
"نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی".
در واقع؛ مقصود اصلی این بخش از قانون اساسی این است که همبستگی ملی (هدف و آرمانی در مسیر غایت نهایی) باید با بهره گیری از دو مبنای دینی و وضعی (روشها و ابزارها)، محقق و تأمین شود. مبانی اعتقادی نظام که با خدامحوری و انسان محوری همزمان (کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او به عنوان نتیجه یکی از مبانی اعتقادی دینی و قبول خدامحوری) همراه است، روح این مسیر راهبردی را تشکیل میدهد.
2. اتحاد ملی بر کارکردهای دولت در عرصههای ملی و بینالمللی
اتحاد ملی با ایجاد الفت قلبی و احساسی میان اعضای اجتماع و واداشتن آنها به تعریفی کمابیش مشترک از منشور زیست جمعی پایدار و رو به توسعه، نه تنها فضا و محیط داخلی جامعه را مهیای زیستی بهتر و سامانمندتر میکند، بلکه بر روابط خارجی جامعه و نظام سیاسی نیز تأثیرگذار است؛ به طوری که فرصت خلق میکند و تهدید را کاهش میدهد. در این راستا، میتوان به تأسی و تأثّر اتحاد ملی با مقولههایی نظیر امنیت ملی، مشروعیت نظام سیاسی و تسهیل روند ایفای مسئولیتهای عمومی اشاره کرد.
الف) اتحاد ملی و امنیت ملی
امنیت به عنوان دلمشغولی غالب و مشترک کلیه فرهنگها، تمدنها و اجتماعات از گذشته تا کنون، مفهومی است که همه به صورت اجمالی از گستره و مصداق آن مطلعند، اما به ندرت کسی میتواند به صورت جامع و مانع مفهوم و دامنة دقیق آن را ترسیم کند(See: Clements, 1990, P.3). در هر حال، هرگونه تحلیل پیرامون امنیت در جهان سوم، مستلزم ارزیابی تعامل پویا میان محیط امنیتی،ابعاد سختافزاری و جنبههای نرمافزاری امنیت ملی است.(آذر، 1377، ص 56)
همه اعضای اجتماع، به صورت طبیعی تمایل به امنیت دارند و از بی نظمی متنفرند (دوورژه، پیشین، ص 392). در نتیجه، فراهم کردن فضای بروز این تمایلات و احساسات عمومی یا سازمان دادن به نحوة بروز آنها، فرصتی امنیتی است که انسجام ملی را به اقتدار ملی منتهی میسازد؛ اقتداری که نه تنها در برابر منازعات و چالشهای داخلی، پیشگیرانه است، بلکه در برابر تهدیدهای خارجی به صورت ارتقای ظرفیتهای مقابله (توانمندیهای بالقوه)و همچنین بروز و ظهور حداکثرسطح از واکنش(اقتدار بالفعل) نمود خواهد یافت.
در نتیجه، اتحاد ملی با همبسته کردن اعضای اجتماع و پیوند دادن آنها (منافعشان و از همه مهمتر، سرنوشتشان به همدیگر)، به صورت پیشگیرانه (preventive)و واکنشی(reactive)، وضعیت امنیت ملی را ارتقا میبخشد و لوازم نرم افزاری و سخت افزاری آن را مهیای تضمین "جامعهای امن" میسازد. به همین دلیل میتوان امنیت ارتقایافته و اطمینان بخش را ملازم با حضور مؤثر عموم در عرصه خلق و ایجاد زیربناهای امنیت یا امنیتسازی (security-making) و همچنین صیانت از وضعیت امنیتی موجود یا امنیتبانی (security- keeping) دانست. میان امنیت و اتحاد ملی، رابطهای مستقیم وجود دارد: هرچه وفاق و همبستگی در میان ملت بیشتر باشد، ضریب امنیتی کشور بیشتر میشود.
فهرست منابع
1.آذر، ادوارد و چونگ ایمون(1377)؛ "ابعاد نرم افزاری امنیت ملی: مشروعیت، انسجام و ظرفیت سیستم سیاسی"، ترجمه گروه امنیت ملی، سیاست دفاعی، شماره 22 (بهار).
2.آیور، مک(1349)؛ جامعه و حکومت، ترجمه ابراهیم علی کنی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
3.برن، آگ و نیم کوف(1353)؛ زمینه جامعه شناسی، ترجمه و اقتباس ا.ح. آریانپور، نشر دهخدا.
4.تیلا، پروانه(1384)؛ "تفکیک تعاملی قوا و وفاق محوری نهادهای حاکم در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران"، ماهنامه اطلاع رسانی حقوقی، شماره 10، فروردین و اردیبهشت.
5.دوورژه، موریس(1370)؛ جامعه شناسی حقوقی، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعتپناهی، تهران، دانشگاه تهران.
6.دوورژه، موریس(1376)؛ جامعه شناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، دانشگاه تهران.
7.رفیعی، سیدکمال الدین (1386)؛ "مقدمهای در باب قدرت نرم"، گزارش راهبردی چاپ نشده.
8.روشه، گی (1383)؛ تغییرات اجتماعی، ترجمه دکتر منوجهر وثوقی، تهران، نشر نی.
9.ساعد، نادر و محمد جعفر ساعد (1384)؛ "نقدی بر نقش و کارویژه بسیج در پرتو قانون برنامه چهارم توسعه: کاستیها و راهکارها"، فصلنامه مطالعات بسیج، شماره 26(بهار).
10.شریفیطرازکوهی،حسین(1378)(مترجم)، جامعه مدنی جهانی،تهران، نشر دادگستر.
11.قاضی، ابوالفضل (1372)؛ حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران، دانشگاه تهران.
12.کاتوزیان، ناصر(1372)؛ مقدمه علم حقوق و مطالعهدر نظام حقوقی ایران، تهران، نشر یلدا.
13.کلمبیس، تئودور و جیمز ولف (1381)؛ "بازیگران جدید در نظام بینالملل"، راهبرد، شماره 24.
14.گرین، ال.سی(1378)؛ "آیا شهروند جهانی واقعیت حقوقی دارد؟"، جامعه مدنی جهانی، ترجمه دکتر حسین شریفی طرازکوهی، تهران، نشر دادگستر.
15.گیدنز، آنتونی (1383)؛ جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشرنی.
16.مشیرزاده، حمیرا (1384)؛ تحول در نظریههای روابط بینالملل، تهران، سمت.
17.ناشناس(1357)؛ واژههای سیاسی، تهران، [بینا].
18.نبوی، سید عباس (1379)؛ فلسفه قدرت، تهران، سمت.
19.وکیو، دل (1380)؛ فلسفه حقوق، ترجمه قدرت الله واحدی، تهران، نشر میزان.
20.ولی پور زرومی، حسین (1381)؛ "درآمدی بر بنیادهای اجتماعی امنیت"، راهبرد، شماره 26.
21.هاشمی، سیدمحمد(1384)؛ حقوق بشر و آزادیهای اساسی، تهران، میزان.
22.Axelrod, R (1984). The Evolution of Co-Operation, NY: Basic Books, Chapter 9, pp 169-192.
23.Bognetti, C (2005). "Costistutional Law", Britanica Encyclopedia, www.Britanica. com.
24.Burk, J (ed.) (1991). Morris Janowitz: On Social Organization and Social Control, Chicago, IL: University of Chicago Press.
25.Barendt, Eric (1985). An Introduction to Constitutional Law, New York, Oxford Uni. Press.
26.Clements, Kevin (1990). "Toward a Sociology of Security", Working Paper 90, New Zealand, University of Colorado at Boulder, Department of Sociology University of Canterbury Christchurch 1, 4, July.
27.Kinely, D (1995). "Constitutions and the Doctrine of Parliamentary Supremacy and the Rule of Law", The Federal Law Review, Vol. 22.
28.Shoenbrod, D (1999). "Delegation and Democracy: Reply to my Critics", Cardozo Law Review, Vol. 20.
29.Schmit, Carl (1985). Political Theology,: Four Chapters on the Concept of Sovereignty, Trans. Schwab, Cambridge, MIT Press.
30.Smith, R. D (1998). "Social Structure and Chaos Theory", Sociological Research Online, Vol. 3, No. 1, www.socresonline.org.uk/ socresonline/ 3/1/11.ghtml
نقش بسیجیان در تداوم انقلاب اسلامی
برخی از زمینه هایی را که بسیجیان می توانند در آن به صورت فعال وارد شده و از توان خود در دفاع از حریم آزادی و استقلال و حکومت اسلامی بهره گیرند، می توان به شرح زیر عنوان کرد:
1- بسیجی و حضور در صحنه
بسیجیان با تعقیب خط صحیح انقلاب اسلامی، از طریق افزایش معلومات و سطح دانش و آگاهی های خود من جمله بینش سیاسی، می توانند در صحنه های مختلف، حضور خود را اعلام دارند و خنثی گر توطئه دشمنان انقلاب بوده و با شجاعت و فداکاری از آفات احتمالی انقلاب جلوگیری کنند. آنها از این طریق می توانند راه شهدای جاوید را پاس دارند و از ارزش های والای انقلاب اسلامی محافظت نمایند.
شناخت آفات انقلاب و زدودن آنها یکی از وظایف عمده بسیجیان است که همانند باغبانانی دلسوز، نهال نورسته انقلاب را از وسوسه خناسان مصون نگه دارند. زیرا یک انقلاب ممکن است به آفات مختلفی که چهره ها و رنگ های متفاوت دارند، دچار شده و به تدریج از محتوای اصلی خود خارج شود و سرانجام به انحراف یا شکست مبتلا گردد. این آفات، «ناشی از عوامل فطری، روانی و اجتماعی» است که به صورت بسیار نامحسوس و خزنده، جامعه انقلابی را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار داده و خسارات خود را با خالی کردن انقلاب از محتوای اصلی و درونی آن وارد می آورند.»19
برخی از این آفات عبارتند از:
1- نفوذ اندیشه های بیگانه، 2- تجددگرایی افراطی، 3- ناتمام گذاشتن انقلاب، 4- نفوذ و رخنه فرصت طلبان، 5- بازگشت به سوی فرهنگ ها و ارزش های پست و طرد شده، 6- خستگی نیروهای انقلابی و از دست دادن روحیه انقلابی، 7- اختلاف و تفرقه، 8- پشت کردن از معنویات و روآوری به مادیات و زخارف دنیوی، 9- فسق و فساد و ترک امر به معروف و نهی از منکر، 10- نادیده گرفتن اوامر و فرامین رهبری انقلاب، و عوامل دیگر20...
چنانچه نیروهای انقلابی در مبارزه با مشکلات، فشارها، مخالفت ها و آفات انقلاب، موفق نشوند، خطر از دست رفتن انقلاب وجود دارد. بسیجیان به دلیل این که از دلسوزان و دوستداران واقعی انقلاب اسلامی هستند، باید بیشترین سهم را در رفع آفات انقلاب برعهده گیرند.
آنان با وحدت و اتحاد و ترغیب و تشویق آن در میان امت، پرهیز از اختلاف و تفرقه، انتشار امور معنوی و مبانی مذهبی در جامعه به ویژه در میان جوانان، شناخت دقیق دشمنان و آگاهی از ترفندهای گوناگون عناصر ضدانقلاب (داخلی و خارجی) و جلوگیری از ضربه فرصت طلبان به انقلاب، می توانند در صیانت راه انقلاب و تداوم آن، گام های مؤثری را بردارند. یقیناً این نیروهای مخلص، کارآیی خود را در این زمینه با هوشیاری، ارتقاء آگاهی و بینش، حضور مستمر و فعال در صحنه های انقلاب می توانند دوچندان کنند. زیرا اگر آنان عرصه را خالی کنند، ضمن این که دشمن از این یأس و سرخوردگی شاد می شود، نیروهای فرصت طلبان و نامحرمان با انقلاب، در جهت مسخ ارزش های انقلاب و تهی نمودن آن از درون اقدام می کنند.
2- بسیجی و معنویت و اخلاق
حفظ معنویت انقلاب که از آرمان های مهم و اساسی آن است همراه با حفظ معارف و اخلاق اسلامی از ضروریات اصلی است که بسیجیان مکلف به آن می باشند. تکیه بر معنویات به صورت عملی، آنچنان که دیگران در چهره بسیجی روح عرفان و معنویت را مشاهده کنند و متخلق بودن به اخلاق اسلامی از اموری است که باید بسیجیان خود را عامل بدان بدانند و این خصوصیات به طور عینی و عملی در وجود آنها متجلی باشد.
بسیجیان می بایست زبان گویای انقلاب، اسوه و الگویی صادق، نمونه بارز و مجسم مؤمن اسلام باشند. انقلاب ما یک انقلاب الهی، ارزشی و معنوی بود و از اهداف عمده آن، حاکمیت اخلاق و معارف اسلامی درجامعه است. بسیجیان با ارزش گذاشتن به معنویات و عمل نمودن به دستورات دینی و دارا بودن اخلاق اسلامی، می توانند در حفظ، تبلیغ و اشاعه فرهنگ و معارف اسلامی بکوشند و دیگران را به ارزش های اسلامی راغب سازند. آنها با اهتمام دراجرای امر به معروف و نهی از منکر از راه زبان و عمل، به معارف دین که خود زیربنا و اساس انقلاب اسلامی است ارج می نهند و در نتیجه، فضای جامعه را سالم و سلامت حرکت انقلاب را تأمین می کنند.
بسیجیان می توانند پاسدار معروفات جامعه باشند و بازدارندگان منکرات. آنها می توانند با صبر و استقامت و فداکاری خویش، با عرفان و شناخت و اخلاق نیکو، با بزرگ منشی و تعاون و همکاری با دیگران، نمونه ای از انسان والای اسلامی باشند که خود را متعهد به انجام رسالتی بزرگ می دانند.
آنان می توانند عملاً درسهای مختلفی از عشق و ایثار، استقامت و معنویت و اخلاق و... را به جامعه بیاموزند و از این نظر، اسوه ای عملی برای دیگران قرار گیرند. الگویی که ساخته انقلاب است و می تواند راه انقلاب را در زمینه تحول بخشیدن به جان و نفوس انسانها تداوم بخشد.
بسیجیان می توانند اسوه های انقلاب، اسلام و مکتب باشند و در پرورش انسانها تأثیر عملی و مثبت داشته باشند. می توانند در تقویت اراده دیگران و در برانگیختن حس اعتماد به نفس و اتکاء به خویشتن در دیگران مؤثر باشند و در تربیت نسلی قوی، با اراده و مصمم، نقش بسزایی داشته باشند منوط به این که از نقش خود آگاه بوده و عملاً زمینه چنین رسالت مهمی را فراهم سازند.
بسیجیان با خودسازی و تقویت اراده خویش، حضور در صحنه های مختلف، زدودن یأس و نومیدی و نهراسیدن از مشکلات، می توانند افرادی مؤثر در خدمت جامعه و انقلاب باشند و این خود پیروزی بزرگی است، چنان که در سخنان امام راحل«ره» بدان اشاره شده است: «... پیروزی این نیست که ما فقط طاغوت را از بین ببریم، پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم مبتدل بشویم به یک موجود انسانی، الهی، اسلامی که همه کارهایمان، همه عقایدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامی باشد.» 21
و درباره اهمیت معنویات می فرماید: «عمده معنویات یک مملکت است... من از خدا می خواهم که معنویات ما را رشد بدهد.» 22
بنابراین، اسوه بودن بسیجیان منزلت کمی نیست. از شؤون انبیاء الهی است. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» (احزاب/21). هدف تعالیم همه انبیاء، انسان سازی است. چنان که «هدف عمده اسلام با توجه به تمامی ابعاد، انسان سازی است.» 23
3- بسیجی و علم و دانش
پیشرفت و ترقی علمی- فناوری با توسعه و خودکفایی کشور، ارتباط تنگاتنگ دارد. هرچه کشوری از توان علمی بالا و از صنعت و فناوری پیشرفته برخوردار باشد، با همت و پشتکار و نیروی ایمان مردم فعال آن، می تواند مراحل توسعه و سازندگی را در زمان کوتاهتر طی کرده و نیازهای خود را به دور از وابستگی به قدرتهای استعماری مرتفع سازد.
اکنون که «به مرحله حساسی از دوران انقلاب خود رسیده ایم، دوران سازندگی، دورانی که باید از ثمرات انقلابمان مردم محروم و ستمدیده ایران بهره مند شوند، دورانی که باید شکوه نظام عدل اسلامی را لمس کنند» 24، بسیجیان در این زمینه می توانند بسیار مؤثر باشند. آنها با فرا گرفتن علوم و فنون روز، کسب آگاهیها و تجارب معمول، چه از راه تحصیل در دانشگاه ها و مراکز علمی، چه به صورت تجربی و کار در صنایع و مراکز تولیدی، با ابتکارات، اختراعات و نوآوری ها و با به کار گرفتن خلاقیت های ذهنی خود در عرصه سازندگی و توسعه کشور می توانند در کنار دیگران نقش عمده ای ایفا کنند.
بسیجیان باید توان علمی خویش را بالا برده و با افزایش مهارتها و دست یافتن به تجارب و تخصص های لازم، هرکدام در رشته و حرفه ای، با اخلاص و دلسوزی که نسبت به انقلاب دارند، چرخ های تولید، خودکفایی و استقلال واقعی مملکت را به گردش درآورند.
به تعبیر رهبر فقید انقلاب اسلامی، با سقوط قدرت شاه «سدی که مانع از حرکت بود شکسته شد، لکن ما مراحل بسیار مشکل داریم که باید با تشریک مساعی همه ملت و دعای همه ملت، این مشکلات رفع بشود.» 25
4- بسیجیان و امور نظامی
هرچند دوران جنگ و دفاع پایان یافته و اینک در دوران آرامش و بازسازی به سر می بریم، لیکن بسیجیان با آشنایی عملی که با امور نظامی داشته و با تجاربی که از حضور در صحنه های مختلف نبرد پیدا کرده اند، می بایست روحیه نظامی و سلحشوری خود را حفظ و تقویت نمایند و با مراقبت از بنیه رزمی و حالات بسیجی خود، تجارب گرانبهای دوران دفاع مقدس را به دست فراموشی نسپارند.
علاوه بر این آمادگی فردی، از طریق انتقال و آموزش تجربه های رزمی و نظامی و کسب آموزشهای جدید و غافل نماندن از سلاحهایی که روزگاری آشنای دستان توانمند آنها بوده، آمادگیهای رزمی و نظامی خویش را افزایش و استمرار بخشند. البته این امر نیاز به برنامه ریزی و هماهنگی دارد که بر عهده نهادها و مراکز مسئول می باشد.
5- بسیجیان و عرصه فرهنگ و هنر
بسیجیان با شناخت و آگاهی از فرهنگ ناب اسلامی و ارزشهای والای آن، سپس پاسداری از آن ارزشها و جلوگیری از هجوم دشمنان به عرصه این فرهنگ، می توانند حافظ اصالتها و ارزشهای انقلاب باشند. پس از شناخت ارزشها و اصالتهای فرهنگی، معرفی و تبلیغ آنها در جامعه، انجام کارهای اصولی و محتوایی به منظور رسمیت بخشیدن و ترویج آنها، چه از راه آموزش، یا در قالب فیلم و دیگر برنامه های هنری، ضرورت می یابد.
اگر خواهان جامعه ای واقعا اسلامی هستیم باید آن چنان فرهنگ اصیل اسلامی را به مردم شناساند و نیروهای جامعه را با این فرهنگ و ارزشهای آن آشنا کرد که تاثیر فرهنگ بیگانه بر آنها به حداقل کاهش یابد. بی شک وقتی داشته های فرهنگی و مذهبی خود را به صورت مناسب و صحیح عرضه نماییم و رغبت و جاذبه مردم را نسبت به آن برانگیزیم، فرهنگ منحط غرب، زمینه ای برای نفوذ در جامعه اسلامی نخواهد داشت.
بسیجیان در عرصه فرهنگ، چه در امر تعلیم و تربیت کودکان و جوانان و چه در کارهای هنری در ابعاد مختلف آن مانند: فیلم و سینما، تئاتر، نویسندگی و خلق آثار بدیع، شعر و ادبیات، هنرهای نمایشی و تفریحی و... می توانند ضمن پرورش استعدادهای خود، نقش موثر خویش را به نمایش گذارند.
بسیجیان با شرکت در مراسم و محافل فرهنگی، جشنها، سرگرمیها، امور ورزشی می توانند در سالم سازی فضای فرهنگی جامعه و جذب جوانان به امور سالم از روآوری آنان به ناهنجاری های اجتماعی و انحرافات و فرهنگ بیگانه جلوگیری کنند. آنها که در جبهه های نبرد، زیباترین صحنه ها را آفریدند و هرکدام راویان زنده خاطره ها هستند، قادرند که در زمینه های گوناگون فرهنگی، خالق آثاری زیبا باشند. هرکدام می توانند هنرمندی قابل، نویسنده ای توانا، شاعر و ادیبی خوش ذوق، و قهرمانی شایسته باشند و باهنر خود به فرهنگ جامعه و فرهنگ انقلاب خدمت نمایند.
6- بسیجیان و رهبری
رهبری یکی از ارکان مهم هر انقلابی است که در تبیین استراتژی انقلاب، پیروزی و سپس هدایت و تداوم آن نقش اساسی دارد. از این رو، پیوند بسیجیان با رهبری انقلاب بسیار مهم است. اطاعت و تبعیت از فرامین رهبری اقدامی است در جهت تداوم انقلاب و حمایت از آن. این ارتباط ضمن نمودار ساختن پیوند معنوی بسیجیان با سلسله ولایت و اعتقاد به نظام نبوت و امامت در فرهنگ شیعی، نگرش او را نسبت به مسئله حکومت و رهبری در عصر غیبت امام زمان(عج) نیز نشان می دهد.از طرفی اگر بسیجی خواهان حفظ انقلاب و دستاوردهای آن است و سعی در رفع مشکلات آن دارد، استحکام پیوند او با رهبری، ضامن تحقق این خواسته می باشد. او می تواند با اتصال به رشته ولایت و رهبری، اتصال خود را با انقلاب اسلامی حفظ نموده و رسالت خویش را در قبال آن، که همانا حفظ ارزشها و تلاش در جهت تحقق اهداف و آرمانهای آن است، به انجام برساند.
نتیجه
از مجموع آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت که بسیجیان در قبال انقلاب اسلامی تعهدی عظیم و رسالتی بزرگ دارند، پیمانی که با شهدای همرزم خود داشتند که پاسدار راه و اهداف آنان باشند. این تعهد را با انجام رسالتی که در پاسداری و تداوم راه انقلاب برعهده دارند، می توانند ادا کنند. آنان در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، معنوی می توانند به انقلاب اسلامی خدمت کرده و در رفع مشکلات آن بکوشند کار و تلاش آنها در این زمینه ها نشان دهنده عزم و اراده استوار آنان و شوق و علاقه شان به حفظ انقلاب و سازندگی ایرانی آباد، مستقل و سعادتمند است.
پیام هایی به مناسبت هفته بسیج
اشاره: هفته بسیج، بزرگداشت جانفشانىهایى است که براى سربلندى این سرزمین صورت گرفته است. گمان غلطى است اگر بسیج را حاصل جنگ تحمیلى یا انقلاب اسلامى بدانیم. بسیج، فهم درست اتحاد، اراده و اخلاص مسلمانان است که با ظهور اسلام تولد یافته و در ملتهاى مسلمان رشد کرده است. هوشمندى حضرت امام خمینى رحمت الله علیه و عدالتخواهى میلیونها انسان باایمان، تنها، تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود. این مقاله، شامل پیامهایى است که هر کدام گوشهاى از برنامهها، ویژگىها و آرمانهاى بسیج را به همراه دارند.
تفکر بسیج؛ روحى در کالبد نظام
در هر مجموعه منظم و هدفمند، افزون بر پیشرفت اجزا، هماهنگى و همگرایى میان آنان نیز ضرورى است تا خواستههاى مجموعه تحقق یابد. فراگیر شدن تفکر بسیجى که همان اخلاص، ایمان به هدف، بالندگى و رشدآفرینى است، در ذهن همه افراد جامعه، حرکتى همسو را به دنبال دارد. فعالیتهاى اقتصادى، پیشرفتهاى نظامى، دستاوردهاى علمى و...، هر کدام بخشى از بدنه جامعه را ترمیم مىکند، ولى روح حاکم بر تمام بخشها، تفکر بسیجى است. تفکر بسیج، ارتباط ناگسستنى میان اجزاى نظام اسلامى را رقم مىزند؛ چرا که یکپارچگى اعضاى گوناگون جامعه، ناشى از یگانگى افکار آنهاست.
بسیج عمومى
خودمحورىها، کجروىها و ترجیح خواستههاى شخصى یا گروهى بر نیاز جامعه، آسیب جبران ناپذیرى بر بدنه اجتماع وارد مىآورد. نظام اسلامى با برخورد قاطع، از فردگرایى جلوگیرى مىکند تا مبادا سلیقههاى فردى و حزبى بر صلاح ملت ترجیح داده شود.
در پرتو این تفکر، بسیج خود را حزبى سیاسى یا گروهى نظامى یا اقتصادى نمىداند. بسیج، حاصل فهم همگانى مردم از نیکىهاست که یکایک آنها نقش حساسى در اجراى آن بر عهده دارند. هر کس با توانایىهاى خود، نیرویى از بسیج است که براى رساندن مملکت به جایگاه حقیقى و آرمانىاش تلاش مىکند.
امنیت؛ ارمغان بسیج
مخالفت دشمنان با تحقق اندیشههاى اسلامى، برپایى حکومت عدل را با مشکلات فراوانى روبهرو مىکند؛ شیطنتها و مزاحمتهایى که سلامت جامعه را به خطر مىاندازد. نخستین گام براى گسترش مبانى دینى در کشور، ایجاد بستر مناسب و امنیت است. آرامش روانى و آسایش خاطر، عرصه را براى حاکمیت خدا و قانون او فراهم مىآورد.
یکى از حیاتىترین وظایف بسیج، حفظ امنیت کشور است. شرکت پرشور در جنگ تحمیلى، نمونه برجستهاى از حضور موفق بسیج در صحنه امنیت ملى بوده است. اکنون نیز نیروهاى بسیجى با گذراندن دورههاى گوناگون نظامى، خود را در برابر تهاجم دشمنان خارجى و توطئههاى داخلى آماده مىسازند.
وحدت عقیده و عمل
اهداف والاى بسیج، تنها با حضور جسمانى در صحنه محقق نمىشود. این وجود بینش است که عمل انسان را کامل مىکند. آنگاه که دلها و بینشها پراکنده باشند، تنها مُشتى اجساد بىفایدهاند که دور هم گرد آمدهاند. هر حضور موفقى، وحدت عقیده و عمل را مىطلبد.
وحدت در بسیج، وحدتى همهجانبه است. در تفکر بسیج، دوگانگىِ عقیده و عمل، منافقساز است. انسانى که از اعتقاد تهى است و فرمانبردار چشم و گوش بسته است، بسیار کمتر از انسانى کارآیى دارد که آگاهانه اقدام مىکند. بسیج، تجلىگاه حقیقى ایده و عمل است.
شهادت؛ میراث الهى
مگر شهادت ارثى نیست که از انبیا رسیده است؟ مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم؟ مگر حسین علیهالسلام را پیشواى خویش نمىدانیم؟ شهادت در مکتب تشیّع، پرواز از قفس دنیاست و نزد خداوند، هیچ قطرهاى محبوبتر از قطره خونى نیست که در راه خدا ریخته مىشود. خون شهید، گرمى و حیات را در پیکر جامعه به جریان درمىآورد. بالاتر از هر عمل نیکویى، عمل نیکى وجود دارد تا زمانى که انسان در راه خدا شهید شود. برتر از شهادت، هیچ عمل نیکى وجود ندارد. در تفکر بسیج، برترین شرف و افتخارآمیزترین مرتبه، شهادت است. عشق به شهادت، تبلور باشکوه و حماسهآفرین ایمان است و امید به شهادت، قوىترین انگیزه زیستن در دنیا به شمار مىآید.
حضور در همه قشرها
معمولاً گسترش یک اندیشه نیک در میان توده مردم و گرایش اقشار گوناگون به آن، نشانه اهداف انسانى و آرمانهاى مردمى آن اندیشه است. قشرهاى مختلف مردم پس از آشنایى دقیق و درست با یک تفکر، قضاوت منصفانهاى درباره آن مىکنند و موافقت یا مخالفت خود را بیان مىدارند.
امروزه تفکر بسیج به اندازهاى در میان مردم راه یافته است که نمایندگان برجستهاى در میان تودههاى گوناگون مردم دارد. دبستانها و دبیرستانها، کارخانهها و مؤسسهها، دانشگاهها و مراکز گوناگون علمى و صنعتى کشور، شاهد حضور پررنگ بسیجیان هستند. بىگمان، بسیج، یکى از فراگیرترین اندیشهها در کشور است.
نیروى جوانى
جوان، سرشار از انرژى است. حضور فعّال و مؤثر او در هر حرکتى، نوید موفقیت و پیشرفت دارد. بهرهمندى از قدرت جسمى، نشاط فکرى و هیجانطلبى، جوانان را به سرمایههایى براى سعادتمندى جامعه تبدیل کرده است. جوانان، نسلى سرشار از آمادگى براى کارهاى بزرگند و استعداد هر تحولى را دارند.
بسیج، از پیشروترین گروههایى است که توانسته جوانان فراوانى را سازماندهى کند. جوانانى که تمام نیرو و احساس خویش را براى رسیدن به اهداف بسیج، هدیه آورده و مسئولیتهاى گوناگون را بر دوش گرفتهاند. به فرموده مقام معظم رهبرى: «امروز ـ بحمداللّه ـ جوانان ما از قشرهاى مختلف در بسیج احساس حیات و نشاط مىکنند».
استقامت و بسیج
پایدارى در راه حق و تحمل رنجهاى این راه پُرحادثه، از ویژگىهاى ضرورى براى رسیدن به ارزشهاى الهى است. هدف مقدس، انسان را در مسیر رسیدن به آن مقاوم مىکند. بسیج با بینش عمیق خود، انگیزه لازم را براى تلاش تا پاى جان در افراد ایجاد مىکند. راستى گفتار، درستى عمل و اخلاص قلبى بسیجیان، زمانى مُهر تأیید مىخورد که بردبار باشند و قدمى به عقب برندارند. بىشک، هیچ عامل دیگرى همچون استقامت نمىتواند اهل حق را در رویارویى با باطل پیروز گرداند.
روحانیت و بسیج
نگاهى به تاریخ ایران در سدههاى اخیر نشان مىدهد که هیچ جنبش و تحولى بدون رهبرى یا پشتیبانى روحانیان از سوى مردم آغاز نشده است. مبارزه با ستم و تلاش براى گسترش عدالت، از وظایف مهم روحانى است. روحانى کسى است که خود را در مسیر سعادت قرار داده است و براى حرکت درست مردم در مسیر کمال، کوشش مىکند. چنین فردى، سر تسلیم در برابر ناعدالتى خم نخواهد کرد.
بسیج نیز نهادى است که از میان مردم برخاسته و همواره حضور پررنگ روحانیان مبارز را شاهد بوده است. روحانیان بسیجى که در دوران جنگ، شهیدان فراوانى را براى سرافرازى ملت تقدیم کردهاند، امروز نیز در بخشهاى عقیدتى، نظامى، سیاسى و... حضورى فعال دارند.
زنان بسیجى
بخش عمدهاى از هر جامعه را زنان تشکیل مىدهند که اصلىترین نقش تربیتى را بر عهده دارند. ادعاى گرانى نیست اگر زنان را فرهنگسازترین بخش هر ملت بدانیم. اسلام نیز توجه فراوانى به جایگاه زنان دارد و بر حضور مثبت آنان در اجتماع تأکید مىکند.
جایگاه ویژه زنان در جامعه سبب شد تا اندیشه بسیج به صورت زنده و پویا در میان آنان نیز ریشه بدواند و رشد کند. زنان با حضور مؤثر خود در پیروزى انقلاب اسلامى و نیز کمکهاى بىدریغ در جنگ تحمیلى، حقى سترگ بر انقلاب دارند. بسیج خواهران با جذب، آموزش و سازماندهى بانوان کشور، براى گسترش فرهنگ بسیج، تلاشهاى فراوانى کرده و تاکنون اقدامات مفیدى در زمینههاى نظامى، امدادگرى، عقیدتى، سیاسى و سوادآموزى انجام داده است.
امر به معروف و نهى از منکر در نگاه بسیج
هر حکمى از احکام اسلامى، اهمیتى دارد که بىتوجهى به آن، اجراى احکام دیگر را نیز با مشکل روبهرو مىسازد. در این میان، بىتوجهى به احکامى که جنبه اجتماعى دارند، بیش از احکام دیگر، نابسامانى پدید مىآورد. اسلام، روش جلوگیرى از نابسامانىهاى اجتماعى را امر به معروف و نهى از منکر مىداند. قرآن کریم و احادیث معصومان به صراحت بر این فریضه الهى تأکید مىکنند و فراموشى آن را آفتى مىدانند که سلامت دین و دنیا را به خطر مىاندازد و جامعه را به فساد مىکشاند.
یکى از وظایف مهم و دقیق بسیج، امر به معروف و نهى از منکر است. بسیج به عنوان نیرویى مردمى، وظیفه دارد با هرگونه فساد و انحراف اجتماعى برخورد کند. انجام چنین وظیفه حساسى، نیازمند تربیت نیروهاى باتجربه و کارآزموده است که شیوههاى برخورد درست با متخلفان را بشناسند و با شرایط و موقعیتهاى امر به معروف و نهى از منکر نیز آشنا باشند. امروزه، پایگاههاى بسیج در سراسر کشور، برنامه منظم و گستردهاى را براى آموزش چنین افرادى پیش رو دارند.
واکنشهاى اضطرارى
حوادث پیشبینىنشده مانند زلزله، سیل و توفان، هر ساله انسانهاى فراوانى را به کام مرگ مىکشاند. گرچه اقدام براى پیشگیرى، نخستین گام براى کاهش خسارتهاى ناشى از این حوادث است، ولى به امدادرسانى پس از وقوع این پدیدهها نیز نباید بىتوجهى کرد.
تجربههاى تلخ گذشته که به از دست دادن هممیهنانمان در حوادث گوناگون به ویژه زلزله انجامید، زمینه حرکت مؤثر نیروهاى بسیج در سراسر کشور شد. آنان با آموزش شیوههاى امداد و نجات و روشهاى پیشگیرى و کاهش خسارت، آمادگى مردم را در برابر این حوادث، افزایش مىدهند. هماکنون ایران، یکى از سریعترین کشورهاى جهان در امدادرسانى به مناطق حادثهدیده است؛ چرا که نیروهاى آگاه و هوشیار بسیج، در این برنامه نیز همچون فعالیتهاى دیگر خود، موفق عمل کردهاند.
بسیج یعنی...
بسیج، مدرسه است؛ مدرسهای که معلم و محصل و درسش همگی ایثار است و جهاد و خدمت. بسیج، لشکر است؛ لشکری که فرمانده و فرمانبر و میدان رزمش، همگی گذشت است و فداکاری و اطاعت از خدا و دوری از غیر خدا. بسیج، درخت پاکی است که با خون هزاران بسیجی جان بر کف و شجاع آبیاری و تنومند گشت، رشد یافت و به اوج عشقی خدایی رسید. بسیج و بسیجی، نیروهای رزمندهای را در نظر میآورد که با شجاعت تمام، هشت سال دفاع از حکومت سالامی را به عهده گرفتند و مردانه و بدون خستگی، صحنههایی را در جنگ آفریدند که قلم هیچ گاه قادر به توصیف آن نیست. مقام معظم رهبری در توصیف بسیج میفرماید: «بسیج، یعنی همین پایگاههای مقاومت و همین نیروهای جوان و پرشور. همین جوانانی که نماز و عبادتشان، پدران و مادران پیر را به شگفتی و تعجب وادار میکند. بسیج یعنی متن مردم، مردمی که میتوان امید دفاع از انقلاب را از آنها داشت».
ریشه تاریخی بسیج
ریشه تاریخی بسیج، به صدر اسلام و زمانی بر میگردد که پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ، مردم را ـ از زن و مردم و پیر و جوان ـ برای تبلیغ دین و آمادگی در برابر تجاوز قدرتهای وقت فراخواند و بسیج کرد. این حرکت، همراه با زمان پیش رفت و امامان بزرگوار نیز بنا به مقتضات زمان، از قدرت بسیج مردمی استفاده میکردند. نمونه بارز آن، حرکت بزرگ بسیجی جهان اسلام، حضرت امام حسین علیهالسلام بود. این حرکت، البته نه با نام بسیج، بلکه با تفکر بسیج تا به امروز همچنان ادامه داشته است.
تشکیل بسیج مستضعفین
هوشیاری و درایت بینظیر حضرت امام خمینی رحمهالله ، از جمله اساسیترین عوامل در راه خنثی سازی توطئهها در جریان انقلاب سالامی به شمار میآمد. به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد. با سقوط لانه جاسوسی آمریکا در تهران و بر ملا شدن ماهیت سلطه جو و تجاوز کارانه آمریکا، شیطان بزرگ با ضربهای سخت و جبرانناپذیر رو به رو شد. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حاکمان آمریکایی، مردم و رهبران کشور و به ویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی آمریکا و هجوم به جمهوری اسلامی، ناممکن نیست. بر این اساس، امام امت در پنجم آذرماه سال 1358، یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمود.
ضرورت تشکیل بسیج
حضرت امام خمینی رحمهالله ، توجه ویژهای به تشکیل بسیج در سراسر جهان داشتند. در واقع هدف از تشکیل بسیج مستضعفین، ایجاد تواناییهای لازم در همه افراد معتقد به قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی، به منظور دفاع از کشور، نظام جمهوری اسلامی و همچنین کمک به مردم، به هنگام بروز بالایا و حوادث پیش بینی نشده است. بسیج، جایگاهی ملکوتی است؛ مکانی برای درس چگونه زیستن انسانها و جایگاه عشق و صفا و صمیمیت. امام خمینی رحمهالله خطاب به بسیجیان جهان اسلام میفرماید: «باید بسیجیان جهان اسلام، در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند، و این شدنی است؛ چرا که بسیج، تنها منحصر به ایران نیست. باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد». بر این اساس، بسیج به نهادی ارزشمند و مقدس تبدیل گردید و رفته رفته، مدرسه عشق، دانشگاه شهادت و عبادتگاه عارفان مسلح نام گرفت.
تفکر بسیجی
قداست بسیج و بسیجی، به اندیشه پاک و نیت خالص بسیجیان باز میگردد؛ چرا که آنها در همه عرصههای زندگی، براساس اعتقاد، احساس مسئولیت مو عمل به وظیفه الهی کار میکنند و آنچه دشمنان را به زانو در میآورد، تفکر بسیجی است. امام راحل رحمهالله در این باره چنین میفرمود: «اگر به کشوری، نوای دلنشین تفکر بسیجی طنینانداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد شد؛ و الا، هر لحظه باید نتظر حادثه ماند». ایشان برای این که حادثهای دیگر، آینده کشور را تهدید نکند میفرمود بسیج باید سازماندهی شود. باید آمادگی به وجود بیاونرد و آن را حفظ کنند».
پیوند بسیج با ولایت
خداوند در آیه 62 سوره انفال، خطاب به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «پروردگارت کسی است که تو را به واسطه نصر خویش و به واسطه اهل ایمان یاری میکند». در این دوران، مصداق ارز اهل ایمان که به یاری خدا بر میخیزند، بسیجیانی هستند که اگر نقطه درخشانی جز مقطع دفاع مقدس در کارنامه کرامت آسای خویش نداشتند، همان برای اثبات منزلتشان برترین سند است. در حالی که سراسر تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی، سرشار از ایثارگریها و از جان گذشتگیهای بسیج در راه گذر از برهههای بحرانی و نقش بر آب کردن نقشهای دشمنان آیین و میهن است. مفهوم والای بسیج که همان پیوند امت با ولایت و والایی است، هماره پا برجاست و مختص دوره دفاع مقدس نیست. بسیج، حقیقتی نافذ در جان و ایمان است. هر کس در هر مکانی تلاش و خدمت مشغول است، اگر به این ولایت و والایی بیندیشد و مطابق با آرمانهای حاکمیت الهی عمل کند، بسیجی است.
عرصههای فعالیت
از آنجا که گستره بسیج، مجموعهای از مردم،اعم از جوانان مشغول به تحصیل، کارکنان ادارهها، کشاورزان، کارگران و سرانجام متخصصان حرفهها و مشاغل گوناگون صنعتی و غیر صنعتی را در بر میگیرد، طبیعی است که در همه عرصههای اجتماعی، سازندگی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی نیز از توانمندیها و قابلیتهای لازم برخوردار باشد. در نگاهی مکی، میتوان مواردی چون دفاع در برابر تهاجم بیگانگان، سازندگی، بسیج فرهنگی، ایجاد امنیت داخلی، امداد رسانی، بهداشت و فعالیتهای اقتصادی را، عرصههای فعالیت بسیج برشمرد.
بسیجی از نگاه امام خمینی رحمت الله علیه
با بهرهگیری از سخنان امام خمینی رحمهالله درباره بسیج، میتوان ویژگیهای این گروه را چنین برشمرد: شهادتطلبی، پرهیزکاری، جهاد، اخلاص، خدمتدر راه خدا، ظلم ستیزی، ایثار، فداکاری، عمل به تکلیف، ولایت مداری، بردباری، پرهیز از تحجر گرایی، و نیز انس با دعا، نیایش و قرآن کریم.
بسیج در بیان مقام معظم رهبری
بسیج یعنی ایمان عاشقانه
علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد.
بسیج یعنی پاک ترین انسانها
بسیج عبارت است از مجموعهای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند...بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است...بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است.
بسیج یعنی حرکت
بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید: [ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد.
بسیج یعنی قدرت
این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است...بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این.
بسیج یعنی تلاش و جهاد مخلصانه
اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد.
بسیجی یعنی مغز متفکّر
بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر – دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است.
بسیج یعنی آبادانی
امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنهای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد......امام فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است. .... فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است.
بسیج یعنی ارزش
هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا میخواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.
بسیج یعنی الگو
شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است.
بسیج یعنی سعادت ابدی
روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست.
بسیج یعنی یک فرهنگ
بعضى در میدان بسیج، خلوص و صفایشان مثل خورشید مىتابد و انسان را مجذوب مىکند. بههرحال، بسیج یک فرهنگ است؛ بسیج، یک ذهنیت برجسته و والا در جامعهى ماست...شما آن نسلى هستید که اگر خوب عمل کردید، آیندهى این کشور را - صد سال، دویست سال یا بیشتر - تضمین خواهید کرد. همین بیدار شدن، همین حساس بودن، همین انگیزه داشتن، همین ایمان، همین امید، همین تکیه به هدایت الهى و اعتماد به کمک الهى، قوارهى اصلى بسیج است؛ این یک فرهنگ است. اگر اینطور حرکت کنیم، خداى متعال کمک خواهد کرد. کمک الهى متعلق به همهى خلایق است؛ به شرطى که خودشان را آمادهى دریافت این کمک کنند؛ دستشان را دراز کنند و این میوه را بچینند؛ از جا بلند شوند، همت کنند و از این میوه استفاده کنند؛ این، در اختیار همه است.
بسیج یعنی مظهر تجدد و نوگرایى
بسیجى یعنى چه ؟ بسیج یعنى به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانى؟ میدان چالشهاى حیاتى و اساسى. میدانها و چالشهاى اساسى زندگى چیست؟ فقط آن وقتى است که به کشورى حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهاى خودشان دفاع کنند؟ البته که نه؛ این فقط یکى از موارد به میدان آمدن است. آن وقتى هم که هویت ملى و سیاسى یک ملت مورد مناقشه قرار مىگیرد، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که به فرهنگ و اعتقادات و باورهاى ریشهدار یک ملت اهانت مىشود و آن را تحقیر مىکنند، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که نسل برگزیدهى یک ملت احساس مىکنند از غافلهى دانش عقب ماندهاند و باید علاجى بکنند، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که احساس بشود پایههاى یک زندگى مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که جبهههاى فکرى و فرهنگى دنیا براى تسخیر ملتها با ابزارهاى فوق مدرن مىآیند تا ملتى را از سابقه و فرهنگ و ریشهى خود جدا کنند و براحتى آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جاى به میدان آمدن است. همهى اینها انسانهایى را مىطلبد که نیاز را احساس کنند...تجدد و نوگرایىِ حقیقى و باز کردن میدانهاى تازهى زندگى، مطلوب اسلام است؛ اصلاً اسلام این را از انسان خواسته؛ این به برکت تأمل، تعمق، کار درست، کار فکرى، تلاش عملى، مجاهدت، استقبال از کار و از خطر در همهى میدانها، و همتها را بلند کردن بهدست مىآید. این کارها مربوط به کیست؟ مربوط به بسیج است. اگر بسیج را درست معنا کنیم، همین است. بسیج همچنین یعنى انسان باهمتى که غیرت دینى و دانایىِ فکرى و نیازشناسى و ابتکار و جوشش ذهنى و خلاقیت دارد و وارد میدان مىشود.
معاونت سیاسی شورای سیاست گذاری ائمه جمعه
انتهای پیام/