تاکتیک شهید چمران برای آزادی سوسنگرد در عملیاتهای بعد هم کارگشا بود
خبرگزاری تسنیم: برادر شهید چمران با اشاره به جزئیات آزادی سوسنگرد در تاسوعای سال ۵۹ و نقشه شهید چمران گفت: تاکتیک شهید چمران برای آزادسازی سوسنگرد در واقع روشی بود که بعدها در بیشتر عملیاتها جاافتاده و کارگشا شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم سی و سومین سالگرد بزرگداشت شکست حصر و آزادسازی سوسنگرد امروز چهارشنبه 29 آبان 92 در سالن غدیر دانشگاه علوم انتظامی برگزار شد. این مراسم با حضور سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ، سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، مهدی چمران عضو شورای شهر تهران، حجتالاسلام و المسلمین آلهاشم، نماینده ولی فقیه در ارتش جمهوری اسلامی ایران، جانباز حسنبیگی از جهاد کشاورزی، سردار نامی جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سردار زادهکمند، سردار عصار فرمانده دانشگاه علوم انتظامی امین و جمعی دیگر از مسئولین لشکری و کشوری و پرسنل دانشگاه نیروی انتظامی برگزار شد.
مهدی چمران با اشاره به حماسه آزادسازی سوسنگرد گفت: سوسنگرد یکی از نقاط استراتژیک دشمن بود که در آغاز جنگ تحمیلی سعی صدام در تسخیر آن بود. بعد از شکست حصر آن نیز صدام قسم یاد کرد که آن را خواهد گرفت؛ اما بهلطف خدا سوسنگرد آزاد باقی ماند. 26 آبان 59 مانند امسال در ایام محرم و دقیقاً شب تاسوعای حسینی بود بهگونهای که روز آزادی سوسنگرد که من در ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران در اهواز بودم، عاشورا بود. شهدای مظلوم ستاد جنگهای نامنظم و نیروهای مردمی که خالصانه آن روز آمده بودند این حماسه را آفریدند. شهید چمران و مقام معظم رهبری با هم ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند که فرماندهی جنگی آن را شهید چمران بهعهده داشت. چون جنگ را بهخوبی در لبنان تجربه کرده بود و تانکهای فالانژهای لبنانی را به آتش کشیده بود، در آن روزها جنگیدن تجربه میخواست و چمران تجربه جنگ چریکی را بهخوبی داشت.
وی افزود: در آن سال ما هنوز بسیج نداشتیم، ارتش ما فرم خوبی نداشت و سپاه تازه شکل گرفته بود، در این شرایط نیروهای مردمی به کمک آمدند. از اطراف کشور جمع شدند و شروع به جنگیدن کردند. طی نامهای که شهید چمران خدمت امام نوشت، عنوان کرد: ما با این سیستم در مقابل لشکر عراق نمیتوانیم ایستادگی کنیم، باید مواضع خود را حفظ کنیم تا ارتش سپاه خود را بسازد، بنابراین باید با استفاده از نیروهای مردمی بجنگیم. عملیات از صبح 26 آبان 59 آغاز شد، فرمانده کل قوا اجازه نمیداد تیپ زرهی در آن روز وارد جنگ شود. سرهنگ شهبازی که مسئولیت این تیپ را بهعهده داشت میخواست به ماهشهر برای مأموریت برود، به او گفته شد که اول در سوسنگرد برای کمک حضور پیدا کند و بعد به ماهشهر برود. منتهی فرمانده نیروی زمینی میگفت این تیپ نمیتواند در مقابل تجهیزات زرهی عراق بجنگد، اگرچه این حرف بهلحاظ نظامی ظاهراً درست بود، اما شهید چمران و مقام معظم رهبری تاکتیک دیگری را طراحی کرده بودند و اصرار داشتند این تیپ از ارتش به کمک بیاید.
چمران در ادامه تصریح کرد: بالاخره تیپ در منطقه حضور پیدا کرد و سپاه اهواز هم آمده نیروها را تقسیم کرد. در اینجا دیگر روش جنگ روش کلاسیک نبود که طبق آن تانکها حمله کنند و نیروهای پیاده بعد از آن بیایند. تاکتیک دکتر چمران این بود که پیادهها جلو بروند و نیروهای زرهی آنها را پشتیبانی کنند. شهید چمران روی جاده را برای خود انتخاب کرد و با تعدادی از نیروهای زبده در آنجا حضور پیدا کرد. پاسداران شمال و عشایر خوزستان بهفرماندهی غرضی، استاندار خوزستان جنوب جاده را پوشش میدادند و جلو رفته تانکهای عراقی را میزنند و عراقیها هم متعجب بودند که چطور نیروهای پیاده ایرانی با کفش کتانی و لباسهای نهچندان نظامی بههمراه آرپیجی و توپ جلو میآمدند.
برادر شهید مصطفی چمران در ادامه از نقش چمران در عملیات آزادسازی سوسنگرد گفت و افزود: دکتر چمران در اواسط عملیات گفت دیدم صحنه جنگ کمی ساکت است. کاغذ میخواست. آقای آزادی یک تقویم جیبی کوچک آورد و شهید چمران روی آن برای تیمسار فلاحی نوشت: ما در وسط جبهه جنگیم؛ توپخانه آتش بریزد و آرامش عملیات را بشکند، و آن را به دست شهید فلاحی رساندند. تاکتیک شهید چمران برای آزادسازی سوسنگرد در واقع روشی بود که در بیشتر عملیاتها جاافتاده و کارگشا شد. وقتی دکتر چمران در این عملیات دید که نیروهایش محاصره میشوند، گفت: من یک تصمیم انتحاری گرفتهام و به همه گفتم برگردید و خودم تنها ماندم تا با دشمن بجنگم. البته شهید اکبر چهرقانی و ستوان معصومی همراه او ماندند که چهرقانی در همان روز به شهادت رسیدند. اینها بهسمت دشمن میرفتند و دشمن فکر میکرد گروهی در مقابلش قرار دارد و نیروهایش را متمرکز کرده جلو میبرد؛ در این حین مابقی نیروها رهایی پیدا کردند.
مهدی چمران با اشاره به زبان حال شهید مصطفی چمران در رزم سوسنگرد گفت: شهید چمران زبانحال آن اوقات را اینگونه روایت میکند: "شب تاسوعا بود و احساس میکردم در رکاب امام حسین(ع) میجنگم، یک عمر گفته بودم «یا لیتنی کنت معک» و آنجا احساس میکردم اینجا کربلا است و من در رکاب امام حسین(ع) میجنگم. با امام راز و نیاز میکردم که در رکاب تو نبودم، اما به کربلای خوزستان رسیدم و آرزوی من این است که خون گرمم بر زمین بریزد و به شهادت برسم. در این لحظات هیچچیز را احساس نمیکردم و هرچه به شهادت نزدیکتر میشدم برافروختهتر و شادمانتر میشدم". کماندوهای عراقی شهید چمران را در لباس پلنگی دیدند و گمان کردند که او عراقی است، با او عراقی صحبت کردند او هم که به عربی مسلط بود، وقتی عراقیها گاردشان را شکافتند و جلو آمدند چمران آنها را به رگبار بست چنانکه دشمنان در حالی که کامیون خود را به جا گذاشته بودند، فرار کردند و چمران هم توانست با کامیون آنها به عقب برگردد. اگر ما میتوانستیم این قهرمانان و جریاناتی مانند سوسنگرد را بهخوبی بازگو کنیم، دیگر جوانان ما نیازی به قهرمانان هالیوودی احساس نمیکردند.
انتهای پیام/*