نتانیاهو مجبور است مذاکرات بیشتر غرب با ایران را تحمل کند
خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده بروکینگز مدعی است که مذاکرات ایران و فرایند صلح خاورمیانه تأثیر متقابلی بر یکدیگر داشته و آمریکا و اسرائیل سعی میکنند از این مسئله به عنوان اهرم فشاری بر یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه بروکینگز، کارشناس این اندیشکده به بررسی گزینههای پیش روی نتانیاهو برای جلوگیری از ایران هستهای پرداخته و نتیجه گیری میکند که اسرائیل در صدد بر هم زدن مذاکرات است، اما میخواهد طوری این کار را انجام دهد که ایران را مسبب آن نشان دهد و برای رسیدن به این هدف، نتانیاهو مجبور است بیش از حد دلخواه خود مذاکرات را تحمل کند.
دو ویژگی از ساختار مذاکره در دیپلماسی مربوط به مسئله هستهای ایران، علیه جامعه بینالمللی عمل کرده است؛ یکی پیشرفت سریع در مذاکرات و دیگری شکل دورهای آن. این دو ویژگی چند مورد را برای گروه 1+5 دشوارتر ساخته است؛ از جمله ائتلاف قدرتهای جهانی که به دنبال مذاکره با ایران بودهاند، متحد باقی ماندن در ترتیب بندی اولویتهای آنها و تحریک و تقویت استراتژی آنها در قبال ایران. این دو ویژگی همچنین آزادی عمل بیشتری را برای ایران فراهم کرده است تا از اختلافات میان آنها استفاده کند. اگرچه کاترین اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امنیتی در هر دور از مذاکرات به همراه همکاران خود در گروه 1+5 حاضر بوده است، اما زمان زیادی برای مشورت میان 6 دولت، مطمئناً نه به عنوان گروهی کامل، نمیتوانسته وجود داشته باشد.
اگر اتحاد در میان گروه 1+5 دچار تزلزل شود و یکی از این قدرتها از طرف دیگران به عنوان مخل معامله به حساب بیاید، در این صورت نظام تحریمها ممکن است به سرعت به سمت زوال پیش برود. اسرائیل و سایرین از این مسئله نگران بودهاند که پیشرفت به سمت معاملهای موقتی، سبب بروز ضعف در ائتلاف تحریمها خواهد شد؛ همچنانکه دولتها شروع به تغییر مواضع خود کردهاند تا مزیتهای نفر اول بودن در تجارت دوباره با ایران را به دست بیاورند. به هر حال، پس از این مذاکرات اخیر به نظر میرسد که شکست در مجموعه تحریمها میتواند یکی از نتایج مذاکرات ناکام و بی نتیجه باشد.
با توجه به تأثیر بر سایر منافع آمریکا و سرمایه گذاریها در خاورمیانه، تأثیر متقابل آشکاری، به ویژه در روابط آمریکا و اسرائیل، میان مذاکرات ایران و فرایند صلح خاورمیانه وجود دارد. من این مسئله را در یکی از یادداشتهای بروکینگز جستجو کردم؛ وقتی نخست وزیر اسرائیل با رئیس جمهور باراک اوباما در دفتر ریاست جمهوری در ماه سپتامبر 2013 ملاقات نموده و خاطر نشان کرد که هر دو مسئله احتمالاً در زمانی تقریباً یکسان به نقطه حساس و بحرانی میرسند.
برای نتانیاهو، ایران در اولویت و فرایند صلح خاورمیانه تقریباً در ردههای بعدی قرار دارد. بنابراین، اگر آمریکا و متحدان او پیشرفتی در جهت انجام معامله با ایران به دست آورند، این گزینه، و شاید این نیاز، برای نتانیاهو مطرح میشود که امتیازاتی را در فرایند صلح خاورمیانه در عوض سیاستهای خشنتر آمریکا در قبال ایران اعطا کند. به نظر من، این یکی از دلایلی است که جان کری در مصاحبه عمومی در روز جمعه، اسرائیل را در مورد فرایند صلح خاورمیانه مورد فشار قرار داد و نتانیاهو تقریباً به خاطر اعتراض بازدارنده خود در مورد یک معامله مضطرب بود؛ شایان ذکر است که ارتباط بین این دو مسئله به نفع جان کری عمل کرد.
اما اگر گفتگوها با ایران، تأخیر واقعی در پیشرفت این کشور به سمت توانمندی تسلیحات هستهای ایجاد نکند، بنابراین، نتانیاهو میتواند اینطور برای آمریکا و حتی در داخل استدلال کند که خطر در شرف وقوع و احتمال حمله نظامی مانع هرگونه تفکر در مورد اعطای امتیازات سرزمینی به فلسطینیها میشود. آمریکا بدون شک برای اسرائیل دلیل میآورد که پیشرفت در فرایند صلح خاورمیانه به تقویت ائتلاف منطقهای در هر گونه حمله به ایران کمک خواهد کرد، اما ممکن است این حرف برای نتانیاهو غیر واقعی به نظر بیاید؛ چرا که او عقیده دارد که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به همان اندازه که او در مسئله ایران به آمریکا بد گمان است، به آمریکا بد گمان هستند.
در واپسین لحظات، اگر نتانیاهو تشخیص دهد که مذاکره ائتلاف بینالمللی با ایران روبه زوال است، یا این مذاکرات به ایران اجازه خواهد داد تا به حرکت خود به سمت توانمندی تسلیحات هستهای ادامه دهد، میتواند دستور حمله اسرائیل به ایران را صادر کند. این اقدام ممکن است آمریکا را مجبور کند که باقی برنامه خود را در خاورمیانه رها کرده تا در نابودی برنامه هستهای ایران از اسرائیل حمایت کند و نتایج آن را مدیریت نماید. اما اسرائیلیهای باهوش و ذکاوت همواره حمله آمریکا را به حمله اسرائیل ترجیح دادهاند، چون نیروهای آمریکایی میتوانند آسیب بیشتری به توانمندیهای هستهای ایران وارد آورند. اسرائیلیها، به ویژه پس از مذاکرات کنگره در ماه سپتامبر در مورد اجازه استفاده از نیروی نظامی در سوریه، میدانند که بدترین کاری که میتوانند در حق اتحاد دیرینه خود با واشنگتن انجام دهند این است که از طرف مردم آمریکا به مثابه عامل تحریک کننده به جنگی قلمداد شوند که دولت خودشان درصدد پرهیز از آن است.
جان کری و باراک اوباما خواهان معامله با ایران هستند، اما معامله با شرایطی که آنها گمان میکنند تهدید موجود را حل خواهد کرد. اگر نتانیاهو به این معامله اطمینان نداشته باشد، میتواند درصدد بر هم زدن آن برآید؛ همان کاری که با گام اول این معامله انجام داد. اما او ترجیح میدهد مذاکرات ایران طوری شکست بخورد که کسی نتواند واشنگتن یا اورشلیم را برای این ناکامی مقصر بداند. هرگونه شکست در مذاکرات که بتوان آن را به گردن گروه 1+5 انداخت، قدرت و دوام نظام جهانی تحریمها را به خطر خواهد انداخت. بنابراین، به نظر میرسد بهترین نتیجه برای نتانیاهو این است که ناکامی در مذاکرات به دلیل ناسازگاری و عدم تراضی ایران باشد. برای رسیدن به این مطلوب، ممکن است او مجبور باشد مذاکرات بیشتری را تحمل کند؛ بیشتر از آنچه که مورد نظر او بوده است.
انتهای پیام/