روز رحلت امام در پاکستان؛ راهپمایی کیلومتری اهل تسنن و تشیع برای تسلیت به سفارت ایران و واکنش اهالی سفارت

۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۳
اخبار فرهنگی

خبرگزاری تسنیم: انور زیب، وهابی پیوسته به مکتب اهل بیت؛خاطرات نابی برایمان تعریف می‌کند. روزی که خبر رحلت امام به آنها می‌رسد یک راهپیمایی چندکیلومتری می‌کنند تا به کنسولگری برسند و آنجا با ایرانی‌هایی مواجه می‌شوند که وقتی دوربین می‌اید گریه می‌کنند

انور زیب، پاکستانی مقیم ایران، داستان زندگی خودش را نمونه خوبی برای پاسخ به این سؤال می‌داند که انقلاب ایران در پاکستان چه کرد؟ انور زیب یک مسلمان اهل‌سنت پاکستان بوده است که زمانی نظرش به وهابیت به‌شدت نزدیک بوده است و امروز از عاشقان ایران و به‌قول خودش مکتب اهل‌بیت(ع) است.

دست روزگار انورزیب را به شهید عارف حسینی، «خمینی پاکستان» می‌رساند و او از دوره‌ای خبرنگار خصوصی شهید می‌شود. خاطرات خصوصی که شاهین برای اولین بار از زندگی و منش شهید عارف حسینی تعریف می‌کند، حتی در مواقعی حیرت‌انگیز است.بحثمان گل می‌اندازد و می‌رسد به این که ایرانی‌ها در پاکستان و برای پاکستان چه کرده‌اند. حالا نوبت ماست که کمی شرمنده شویم. شاهین انور زیب، در حدود 30 کتاب را از زبان فارسی به زبان پشتو ترجمه کرده است و حالا، به خصوص این روزها که بحث‌ سازش یا نبرد با آمریکا، به شدت در ایران داغ شده است این جمله او که " اهل سنت پاکستان هم به ایستادکی ایران مقابل آمریکا امید دوخته‌اند" به شدت قابل توجه است.

تسنیم: در مورد این صحبت کردیم که پاکستانی‌ها؛ حتی اهل سنت پاکستان تا چه حد دوستدار ایران و انقلابش هستند، دوست داریم بخش دوم گفتگوی ما مختص این شود که ایران در آنجا چه کرده است؟ چه قدر پایه‌های این علاقه‌مندی از سوی ایران تقویت شده، چه قدر از حرکت‌های خاص فرهنگی آرمانی در پاکستان از سوی ایران حمایت شود و خلاصه ایران چه قدر در پاکستان کار کرده است

قبل از جواب گفتن به سوال جنابعالی باید یک بار دیگر در مورد خودم این حقیقت را عرض کنم که بنده با سیاست داخلی ایران و یا پاکستان کار ندارم و با شیعه و سنی هم کار ندارم و هر دو را دو دوستداران اسلام و دو بازو اسلام می دانم. من خودم که وقتی از ماهیت وهابیت واقف و از آن روگردان شدم و با مکتب اهلبیت علیهم السلام پیوستم الان خود را بقول دکترمحمد تیجانی یک اهل سنت واقعی احساس می کنم. و از آن زمان تا امروز از هر جماعتی و گروهی که آن شیعه باشد یا سنی اما برای اتحاد شیعه و سنی کار می کند حمایت می کنم. و اختلافات و تفرقه بین شیعه وسنی را به ضرر اسلام می دانم.

ایران زیر ذره‌بین است

واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی ایران عربستان سعودی در پاکستان بویژه در منطقه پشتونخوا خیلی فعالیت ها را انجام داده و انجام می دهد و وهابیون خیلی مردم سنی را وهابی ساختند و آنها را این قدر شست و شو ذهنی دادند که خود ایشان هم نمی فهمند که ما وهابی شده ایم. وهابیت در پاکستان با پول آل سعود و دیگر کشورهای وهابی عرب و با حمایت آمریکا خیلی پیشرفت کرده است که این کار بر انقلاب اسلامی در پاکستان خیلی تاثیر منفی کرده است اما ایران هم آنطور که باید انجام دهد فعالیتها حتی حد اقل فرهنگی را انجام نمی دهد. ایران آنجا به شدت زیر ذره‌ بین است و هر حرکت ولو کوچک ولی اشتباهی به شدت به وجهه ایران ضربه می‌ زند.از آنجا که بنده یک شخص فرهنگی و ادبی هستم باید در این مورد مشاهدات خود را عرض کنم و بگویم که در خیلی از قسمت‌ها کارهای فرهنگی ایران در پاکستان با نحو احسن انجام نمی شود. گاهی اشتباهاتی انجام می شود که همین اشتباهات به ضرر تمام می شوند.

در مقابل کسانی هم از ایران به آنجا آمده‌ اند و کارهایی فرهنگی و ادبی که کرده ‌اند که حسابی جواب داده است و موفق بوده است. من در اوایل انقلاب برای مطالعه در مورد انقلاب اسلامی به کتابخانه خانه فرهنگ درپیشاور می رفتم. در آن زمان آقای مهدی وهاج رئیس خانه فرهنگ ایران در پیشاور پاکستان بود. من هیچ وقت ندیدم او پشت میز نشسته باشد، همیشه کار و فعالیت می کرد. هر مهمانی که می آمد آقای وهاج به استقبالش می رفت و به گرمی پذیرایی می کرد. مردم پاکستان باالخصوص پشتون خود هم مخلص و تشنه خلوص هستند و وقتی می‌دیدند که او چه‌ قدر دوستانه و گرم و مخلص است استقبال می‌کردند و در آن دوران خانه فرهنگ ایران در پیشاور، مرکزی برای فعالیت‌های فرهنگی شده بود.

در دوره‌ای پاکستانی‌ها می‌گفتند دولت هم مثل خانه فرهنگ ایران به مردم و زبان پشتو توجه نمی‌کنند

دومین نفری که من دیدم واقعا کار می‌کند و کارهایش نتیجه می ‌دهد هم آقای رئیس السادات بود. ایشان فرهنگ مردم را خیلی خوب شناخت و خیلی خوب با مردم با خلوص و محبت برخورد می کرد، با مردم رفت و آمد می کرد، با آنها همکلام و هم‌ سفره می‌شد و از این طریق دل‌های مردم را جذب می‌کرد. ایشان هم لحظه‌ای آرام و قرار نداشت و مدام کار می‌کرد و همه جا سر می ‌زد و خیلی خانه فرهنگ در دوران او رونق گرفته بود. کسانی باید برای آنجا انتخاب شوند که بتوانند به مردم محبت کنند و مردمی باشند. این مساله خیلی تأثیر زیادی دارد. یادم می‌اید که برای اولین بار در پیشاور، آقای رئیس السادات کار فرهنگی و ادبی به زبان پشتو را شروع کرد و این در حالی بود که مخالفان پشتو زبان آنجا به شدت تبلیغات می کردند. اما وقتی آقای رئیس‌السادات کارادبی و فرهنگیش در زمینه زبان پشتو را شروع کرد، مردم و ادبا مثل سیل وارد خانه فرهنگ شدند و هنوز هم مراسماتی از آن دوره باقی مانده است که آنجا برگزار می شود. طبق روال قبلی جلسات فرهنگی و ادبی در آنجا برقرار می شود. ادبا و شعرا در آن دوره حتی می‌گفتند که دولت پاکستان هم مثل خانه فرهنگ به مردم آنجا و زبان پشتو توجه نمی کنند. کارهای فرهنگی باید این طور باشد تا انقلاب اسلامی به شیوه ای صحیح معرفی شود.

تسنیم: پس زمینه و پتانسیل برای ایران بعد از گذشت سی‌وپنج سال هنوز در آنجا فراهم است؟ و به محض اینکه کسی آمده است و این زمینه را شناخته است، کار فرهنگی ایران به شدت موفق بوده است

بله، زمینه و ثمر آماده است و فقط به فردی که این زمینه چینی را خراب نکند و ادامه دهد احتیاج است.. رهبران فرهنگی باید آنجا مردم را پیدا کنند. اصل انقلاب ایران فرهنگی بود و باید به وسیله رهبران فرهنگی ادامه پیدا کند نویسندگان و شعرا باید سرمایه گذاری فرهنگی خود را در آنجا انجام دهند. شما اصلا نمی‌توانید تصور کنید که مردم پاکستان نه فقط شیعه‌ها بلکه اهل تسنن تشنه انقلاب اسلامی هستند. ما در مناطق اهل تسنن، یا جمعیت صد درصد اهل سنت؛ سالگرد انقلاب اسلامی را برگزار می کردیم و چه جماعت عظیمی می‌آمدند و چه‌ قدر هم استقبال می‌شد. همچنین سالگرد رحلت امام در آنجا برگزار می‌شد اما متاسفانه آنجا کار و سرمایه‌ گذاری نمی‌شود. اگر می شد مردم می آمدند، اما کسی نبود که پای کار را بگیرد.

عشق پاکستانی‌ها به امام خمینی زبانزد است

ماجرای روز رحلت امام در پاکستان، تا دوربین آمد شروع به گریه کردند

خود من یادم می‌آید که روز رحلت امام، به محض اینکه ما خبر را فهمیدیم، گریه‌ کنان و سینه زنی می کردیم و در یک راهپیمایی چند کیلومتری تا منزل رئیس کنسولگری برای تسلیت رفتیم. مردم جمع شدند و چه جماعتی از پاکستانی‌های شیعه و سنی نالان و گریان بودند بنده خودم دردوران راهمپیمایی تا منزل سرکنسول ایران یک مرثیه در مدح امام راحل به زبان پشتو آماده کردم و در مراسمی که آنجا برگزار شده بود خواندم. خود من آنجا مشاهده کردم که مسئولین ایرانی وقتی دور بین برای فیلمبرداری آمد، شروع به سینه زنی و گریه کردند و وقتی دوربین رفت کل قضیه تمام شد و آن طور تاثرات غم و اندوه که در مردم شیعه و سنی اهل پیشاور دیده می شدند در آنها مشاهده نمی شد.

تسنیم: در سفر آقای خامنه ای به پاکستان هم شما حضور داشتید؟

نه، در آنجا حضور نداشتم اما خاطرات زیادی شنیدم. مثلا شنیدم وقتی آقای رهبرمعظم سید علی خامنه‌ای که در آن زمان رییس جمهوری اسلامی ایران بود به میان مردم آمد مردم آن قدر استقبال کردند که ماشینی را که رهبرمعظم و ضیاء الحق در آن بودند را بوس می کردند او حتی آن قسمت زمین را که ماشین از آنجا رد می شد بوس می کردند. همان‌ جا هم ظاهرا ضیاء الحق به رهبرمعظم ایران گفته بود که مثل اینکه مردم شما را خیلی دوست دارند. آقای خامنه ای هم به او گفتند: این دوستی با من نیست بلکه دوستی با اسلام است. این پاسخ خوبی به ضیاء الحق بود و در واقع کنایه‌ای بود که شما هم نام اسلام را مطرح می کنید اما اسلام شما توخالی و اسلام آمریکایی است. اسلام محمدی (ص) و واقعی آن چیزی است که در ایران مطرح می شود.

ماجرای سفر رهبری به پاکستان در تاریخ این کشور باقی ماند

امریکا خیلی سعی کرد و می کند که در منطقه و باالخصوص در پاکستان درمقابل انقلاب اسلامی هچون وهابیت، اسلامی را مطرح کند که تو خالی باشد یا موجب بدنامی اسلام شود که امروز ما شاهد این اسلام در دست ترورستهای وهابی هستیم.

دومین خاطره را هم من همان موقع در روزنامه ها خواندم. وقتی رهبرمعظم به اسلام آباد رسید به ضیاءالحق گفت: من از اینجا به لاهور و مرقد علامه اقبال (ره) می روم. در آنجا رهبرمعظم یک کنفرانس خبری داشت و در کنفرانس مطرح کرد: من علامه اقبال را مرشد خود می دانم و این حرف تاریخی از ایشان ماند. همچنین ایشان گفت: همان حرف ها و ویژگی هایی که علامه اقبال (ره) آن را در شعر مطرح می کرد، امام خمینی (ره) آن را در میدان عمل آزمودند.

تسنیم:‌خود هم رهبر انقلاب هم که مردم پاکستان را دوست دارد و به خاطر سیلی که چند سال پیش درآنجا آمد، آقای خامنه ای حتی در نماز جمعه گریه کردند.

به نظرم این موضوعات باید بین مردم عادی از طریق رسانه ها مطرح شود؛ اما نمی شود. امروز زمان فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. باید از این طریق و به زبان خود مردم این حقایق منتشر شود.من بارها گفته ‌ام که رسانه‌های ایرانی حتما باید به زبان پشتو هم اخبار و مطالب خود را منتشر کنند. مردم پشتون در تاریخ علیه انگلیسی ها انقلاب برپا کردند، فداکاری و ایثار کردند و کشته ها و زخمی های بسیاری را در راه استقلال دادند و انگلیسی ها را از هند بیرون کردند.اما کسی به پشتونها این تاریخ را یادآوری نمی‌کند. و مثل تاریخ اسلام که بدست نااهلان تحریف شد و کسانی که برای اسلام و مسلمین جانثاری و فداکاری ها انجام داده‌اند از آنها خبری نیست و برعکس کسانی که اسلام را بدنام کرده اند و به اسلام و مسلمین ضرر رسانده‌اند زیاد مطرح می‌شود. هم آن‌طور در تاریخ کشور ما هم از فداکاری‌هایی که پشتون‌ها برای استقلال و آزادی داده اند خبری نیست.

تسنیم:‌کمی هم درباره نهضت جعفری و مدرسه شهید عارف حسینی صحبت کنید. سرنوشت آنجا بعد از شهید به کجا رسید؟

بعد از شهادت شهید حسینی براساس آیین نامه نهضت جعفری، علامه سید ساجد علی نقوی جانشین رهبر شیعیان پاکستان انتخاب شد. آقای نقوی از امام خمینی (ره) هم مجوز نمایندگی ولی فقیه در پاکستان گرفت و بعد از رحلت ایشان هم از رهبر معظم آقای خامنه ای برای نمایندگی در پاکستان مجوز گرفت. من در زمان شهید حسینی شخصا شاهد بودم که هر وقت یک مشکل یا مساله سیاسی مطرح می شد شهید عارف حسینی با علامه سید ساجد علی نقوی تماس می‌گرفت و با ایشان درباره سیاست کشور مشورت می کرد.من خودم هیچ وقت ندیدم که شهید عارف حسینی به صورت فردی با کس دیگری در پاکستان مشورت کند. هرگاه مسأله ای پیش می آمد که فوری بود و باید مشورت می کرد، اولین طرف مشورت سید ساجد نقوی بود.

وقتی شهید حسینی در مینار پاکستان لاهور در یک اجتماع عظیم الشان نهضت جعفری را به عنوان یک نهضت دینی-سیاسی مطرح کرد، در همان روزها یک کمیته سیاسی در سراسر پاکستان درست کرد تا تصمیم گیری های سیاسی را انجام دهند و رئیس آن را هم علامه سید ساجد نقوی گذاشت و هر وقت در کنفرانس های مطبوعاتی از شهید سوال می کردند که تصمیم شما در انتخابات آینده پاکستان چیست؟ ... ایشان می گفت: ما به رهبری ساجد نقوی یک کمیته تشکیل دادیم که او هر تصمیمی بگیرد، ما قبول می کنیم. یعنی ایشان در سیاست و مسائل فرهنگی وارد و همکلاس شهید بود. آقای علامه ساجد علی نقوی بعد از شهادت علامه سید عارف الحسینی راه شهید را ادامه دادند و ایشان نمایندگان نهضت را در مجالس ملی و ایالتی و مجلس سنا پاکستان رساند. و آلان هم بعنوان نماینده ولی امر مسلمین در پاکستان فعالیتهای مذهبی، سیاسی و فرهنگی را به نحو احسن انجام می دهد. اما متاسفانه الان برخی‌ها در رهبری ایشان تردید می ‌کنند و اختلافاتی را به راه انداخته‌اند و سنگ اندازی می کنند. و هم آنطور که قبلا هم عرض کرده بودم که در لبنان که در محاصره دسیسهای دشمنان اسلام هست مردم حزب اللهی محض به خاطر این که آقای سید حسن نصرالله نماینده ولی فقیه در لبنان هستند دست به دامان ایشان زده اند و در مقابل دشمنان اسلام ایستاده اند اما متاسفانه در پاکستان بعضی ها که ادعای پیروی از رهبری را هم دارند در مقابل نماینده ولی امر مسلمین ایستاده اند و برایش مشکلات ایجاد می کنند.

مردم پاکستان باید از الگوی حزب‌الله لبنان پیروی کنند

از نظر بنده کسانی که ادعای پیروی از اهلبیت اطهار علیهم السلام را دارند باید بطور کامل از ولی فقیه زمان خود هم در سیاست و هم در مذهب پیروی کنند که پِیروی از ولایت فقیه زمان پیروی از اهلبیت اطهار علیهم السلام است و پیروی از نماینده ولی فقیه پیروی از ولایت فقیه می باشد. و تفسیر آیه قرآن که می فرماید: اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم همین است. و مردم حزب اللهی لبنان بر این آیه مبارک عمل کرده و موفق هستند لذا باید مردم پاکستان هم اگر می خواهند که موفق شوند از مردم حزب اللهی لبنان درس بگیرند.

سایر مطالب پرونده: