سبک زندگی حسینی، تکلیفمحور است/ وعاظ «شور» را تأیید و تعدیل کنند
خبرگزاری تسنیم: استاد حوزه علمیه قم درباره سهم مداح و واعظ در مجالس حسینی(ع) گفت: بخشی از تقصیر در خصوص فاصله گرفتن عزاداران از منبر و سخنران، متوجه خود وعاظ است؛ آنان باید در کنار تأکید بر شعور و معرفت، شور را نیز تأیید و تعدیل، و نه تخریب، کنند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ماندگاری، استاد حوزه علمیه قم و رئیس هیئت امنای مؤسسه تفحص سیره شهدا، از خطبا و وعاظ نامآشنای کشور است که کلام جذاب، لحن ساده و بیان همهفهم وی، باعث شده تا همواره منبری پررونق داشته باشد. بهمناسبت دهه محرم و ایام واقعه جانسوز عاشورا، خبرنگار فرهنگی تسنیم موضوعات مختلفی چون هیئت و سبک زندگی، عاشورا و استکبارستیزی، هیئت و سیاست، سهم واعظ و مداح در مجلس امام حسین(ع)، جایگاه و مقام روضه و... را با وی به گفتوگو نشسته است:
* استاد ارجمند، همانگونه که مستحضرید آغاز ماه محرم امسال با روز 13 آبان مقارن شده بود؛ به نظر میآید استکبارستیزی بزرگترین وجه تشابه 13 آبان و عاشورا است. استکبارستیزی یک شعار سیاسی صرف است یا یک تکلیف دینی؟ و هیئتهای ما چگونه میتوانند این اصل مهم عاشورایی را در مجالس خود تثبیت کنند و نگذارند به بوته فراموشی سپرده شود؟
اگر استکبارستیزی را یک شعار سیاسی صرف و مقطعی بدانیم، آنوقت است که بعضیها میگویند زمانهاش گذشته است؛ اما در سبک زندگی دینی اتفاقاً استکبارستیزی جزو اصل تکالیف است؛ یعنی ما باید استکبارستیزی را در اصل اعتقادات و در اصل سبک زندگیمان ببینیم. اولین جملهای که در دین به ما یاد دادهاند این است که اول بگویید «لا اله» و بعد از آن بگویید «الّا اللّه»؛ یعنی اگر هر طاغوت و استکباری را نفی کردید، آنگاه میتوانید بنده خدا باشید. وقتی ما میگوییم تکلیف دینی را میخواهیم انجام بدهیم، در درونش این نکته نهفته است که میخواهیم با تکلیف غربی و شرقی مبارزه کنیم؛ البته آن قسمتهایی از آنها که با دین منافات دارد ولی جاهایی که منافاتی با دین ندارد، مورد تأیید است.
ما در لباس پوشیدنمان هم استکبارستیزیم، چون در هر تکلیفمان میگوییم حرام نه و حلال آری؛ پس در عزاداریهایمان هم باید اینگونه باشد که به آنچه دشمن میخواهد نه بگوییم و به آنچه خدا و پیغمبر و ائمه میخواهند آری بگوییم. حالا آنکسی هم که میگوید «حسین جان» یعنی لعنت بر یزید؛ یعنی در هر حسین جانی یک لعنت بر یزید نهفته است. در هر «السلام علی الحسین» یک «اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمد» نهفته است. کسی نمیتواند «لبیک یا حسین(ع)» بگوید ولی از یزید برائت نجوید.
«هیهات منّا الذلّه» مغز دیانت ماست
مثل این است که بگوییم ما چهکار داریم که امام حسین(ع) را با چه و چگونه کشتند. ما فقط میگوییم حسین حسین... پس هر سخنران و مداح و مسلمانی باید بداند که استکبارستیزی مغز دیانت ماست؛ همانگونه که خود امام حسین(ع) فرمودند: «هیهات منّا الذلّه». چون تا به شیطان نه نگوییم (چه شیطان درون و چه شیطان بیرون) نمیتوانیم به خداوند آری بگوییم. اصلاً «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم» یعنی استکبارستیزی، «اعوذ باللّه من همزات الشیاطین» یعنی استکبارستیزی، «لا اله الّا اللّه» یعنی استکبارستیزی، «علی ولیّ اللّه» یعنی غیر از علی «ولیّ اللّه» نیست، طاغوت «ولیّ اللّه» نیست، معاویه «ولیّ اللّه» نیست، «یزید ولیّ اللّه» نیست؛ این یعنی استکبارستیزی.
* تسنیم: با توجه به وجود برخی از آسیبهای شکلی در عزاداری امام حسین(ع) که در سالهای اخیر فزونی هم یافته است، در مورد محدودههایی که هیئتهای عزاداری باید مراعات کنند، بفرمایید، بهتعبیر دیگر چگونه میتوان سبک زندگی عاشورایی را در شکل و شمایل هیئت امام حسین(ع) عملی کرد؟
در رابطه با سبک زندگی حسینی و عاشورایی فکر میکنم به گفتن همین یک جمله بیشتر نیاز نیست که سبک زندگی حسینی، همان سبک و روش زندگی دینی است. روش زندگی دینی بر این اساس است که انسان بر اساس شرایط فردی خود اعم از شرایط جسمی و روحی و بر اساس زندگی اجتماعیاش و اقتضائات زمان و مکان خود، تکلیفش را انجام بدهد.
حالا وقتی ماه محرم میشود، باید دید که بر اساس سبک زندگی دینی، تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما در این ماه اقامه عزاست، تکلیف ما هیئت برپا کردن، حسینیه زدن، تکیه زدن، سیاهپوش کردن و مراسم عزاداری راه انداختن است. حالا در همین موارد وقتی میخواهیم کارمان را انجام دهیم، نیز تکلیفمان سلیقهای نیست. تکلیفمان را بر اساس شرایط و بر اساس قرآن و عترت از کارشناس دین میگیریم. پس سبک زندگی دینی اولاً برای هرکسی تکلیفمحور است.
دین به ما میگوید شما کنار فعالیتهای عادی زندگیتان (خواب، خوراک، پوشاک، ارتباطات اجتماعی و...) فعالیتهای مقطعی و موردی هم دارید. این فعالیتهای مقطعیاش چیست؟ همان است که اهلبیت(ع) میگویند: «یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا»؛ یعنی در غمهای ما محزون باشید و در شادیهای ما شاد. این تکلیف دینی به ما میگوید اگر دشمن تحریم کرد، شما قناعت کنید، جهاد اقتصادی کنید، مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی داشته باشید.
پس سبک زندگی هیئتی، همان سبک زندگی تکلیفمدارانه دینی است. توی هیئت هم قرار نیست هرکسی بهسلیقه خودش عمل کند. همینطور در مسجد هم قرار نیست هرکسی بهسلیقه شخصیاش عمل کند. پس در هیئت آنچیزی که دین به ما اجازه میدهد، انجام میدهیم تا محزون و عزادار باشیم. بنده فکر میکنم اگر این اصل کلی را در سبک زندگی دینی باور کنیم (و در هیئت بهاقتضای هیئت)، شکل و شمایل هیئت حقیقی امام حسین(ع) میگیرد.
در هیئت امام حسین(ع) بهسلیقه خود یا بهعرف شرق و غرب عمل نکنیم
ما در هیئت هم حق نداریم بهسلیقه خود یا بهعرف شرق و غرب عمل کنیم، ما در عزاداریهایمان نمیخواهیم مثل مثلاً هندوها عزاداری کنیم، همچنان که قرار نیست بهمدل آنها عروسی کنیم یا غذا بخوریم. ما قرار است با مدل دین کارهایمان را انجام بدهیم و آنچه الآن نهفقط در ماه محرم یا رمضان و...، بلکه در همه زندگی مشکل ماست، این است که فکر میکنیم اجازه داریم در بعضی جاها از دین فاصله بگیریم.
* تسنیم: سؤال دیگر درباره نسبت مجلس امام حسین(ع) و سیاست است؛ امروز در برخی مجالس مشاهده میشود که برخی از نوحهخوانان و ذاکران بهبهانه دوری از سیاست و اهل آن، از گفتن و خواندن درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس و پرداختن به مسائل روز پرهیز میکنند و ادعایشان این است که دستگاه امام حسین(ع) ربطی با سیاست ندارد، بهنظر شما این نگاه از کجا نشأت میگیرد؟
یک مقدار از این نگاه نشأت گرفته از بعضی افراط و تفریطهاست. البته مقداری هم از بعضی جهالتهاست. ما افراط و تفریطها را قبول نداریم. به این معنا که بعضی وقتها آمدیم از امام حق و باطل امروز گفتیم، ولی از امام حق و باطل دیروز کمتر سخن گفتیم و نگفتیم که حق و باطل امروز نیز تداوم همان حق و باطل گذشته است. یکی از دوستان تعبیر زیبایی داشت؛ وقتی ما شهید گمنامی را در یکی از همین هیئتها میآوریم، قبل از اینکه بگوییم این شهید فدایی راه امام خمینی(ره) شده، باید بگوییم این شهید «لتراب مقدمه الفداء» یعنی فدایی راه امام زمان(عج) خویش شده است و چون امام خمینی(ره) نایب امام زمان(عج) و منادی او بوده، شهدای ما نیز به حرف او رفتهاند تا جانشان را فدای امام زمانشان کنند. ما گاهی اوقات یک مقدار این ظرافتها را به خرج ندادیم و افراط و تفریط کردیم.
از آنطرف قضیه نیز جهالت است. به همان آقایی که میگوید از سیاست گفتن و از شهید و شهادت و امام و رهبری و آمریکا و اسرائیل گفتن امروز سیاسیبازی است، میگوییم خیلی خوب! بهقول شهید مطهری «اگر امام حسین(ع) الآن بود، یزیدش چهکسی بود؟». این را هم خود امام حسین(ع) به ما یاد دادهاند، فرمودند: «...و مثلی لایبایع مثله». «...فردی همچون من با فردی مثل یزید بیعت نمیکند». این شعار کلیدی امام حسین(ع) بود. یعنی هرکس مثل من و در خط من و در هیئت و در راه و مکتب من است و میخواهد حیات حسینی داشته باشد، با هرکسی که مثل یزید است، بیعت نخواهد کرد و این دو، کنار هم جمع نخواهند شد.
امروز آیا فرهنگ ماهواره مقابل فرهنگ امام حسین(ع) هست یا نه؟ امروز آیا دشمنیهای اسرائیل و آمریکا نسبت به اسلام و جنایات آنها در نقاط مختلف کشورهای اسلامی اعم از فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق مقابل فرهنگ حسینی هست که ما باید از مظلوم دفاع کنیم و با ظالم بجنگیم یا نه؟ ما به همین بزرگواران میگوییم آیا این شعارها، شعارهای امام حسین(ع) هست یا نیست؟ این شعارها: «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید»؛ «هرکه فرمانروایی ستمگر را ببیند که حرامهای خدا را حلال میشمرد، پیمان خدا را میشکند، با سنت رسول خدا(ص) مخالفت میکند و میان بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار میکند، اگر با کردار و گفتار خود بر او نشورد، بر خداست که او را در جایگاه (پست و عذابآور) آن ستمگر درآورد»، «هیهات منّا الذلّه» و... .
اگر اینها شعارهای امام حسین(ع) است، پس مصداق امروزیاش چهکسانی هستند؟ لذاست که میگوییم امام حسین(ع) یک قصه عتیقه تاریخی نیست، بلکه یک قصه جاری در زمان است و به همین دلیل است که میگوییم و معتقدیم: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».
* تسنیم: برخی میگویند که جریاناتی کوشیدهاند تا روضه سیدالشهداء(ع) را سطحی و نازل جلوه داده با تخفیف درباره آن سخن بگویند، اما علما و مراجع بزرگ همواره بر عظمت و منحصر به فرد بودن مقام روضه و گریه تأکید کردهاند؛ در تبیین این نگاه و پیامهای روضه قدری سخن بگویید.
گریه بر امام حسین(ع) چهار پیام ویژه دارد: پیام اولش این است که انسان با گریه میخواهد اوج غربت اهلبیت(ع) را بگوید. در زمان امروز ما شخصی که یک هنر کوچک و یک امتیاز ویژهای دارد، حلوا حلوایش میکنند! حال شما ببینید که اهلبیت(ع) را که تمام وجودشان نور و امتیاز بود، چرا با بدترین وجه به شهادت رساندند؟ این نشان غربت اینهاست.
پیامهای گریه بر امام حسین(ع)؛ از محبت تا هدایت
پیام دوم گریه بر امام حسین(ع) پیام محبت است. از بابت این مثال عذرخواهی میکنم، اما برای تقریب به ذهن ناچارم ذکر کنم: وقتی یک انسان معمولی را میبینیم که در یک تصادف به یک وضعی کشته میشود، مردم اشکشان جاری میشود. حال بهترین انسان عالم را اینگونه به شهادت رساندهاند، چگونه میتوان از کنار آن بهسادگی گذشت.
پیام سوم گریه، پیام هدایت است؛ یعنی ما با گریه بهدنبال این وجود عزیزی که به شهادت رسیده، جلو میرویم، بهتعبیر دیگر با وجود اینکه میخواستند مسیر و خط امام حسین(ع) را از بین برده کور کنند، اما این حرکت باعث هدایت شد: خط خدا کورشدنی نیست؛ «یُریدُونَ لِیُطفِئُوا نُور اللّه بِأفواهِهِم وَاللّهُ مُتِمّ نُوره». پیام چهارم گریه هم پیام برائت است؛ یعنی ما با گریه بر امام حسین(ع) از دشمنان دیروز و امروز ایشان برائت میجوییم. حال با روشن شدن این پیامهای گریه بر سیدالشهداء(ع) شاید بهتر بتوان فهمید که چرا علمای ما ارزش گریه را از هرچیزی بالاتر میدانستند.
*تسنیم: درباره تقابل دو دیدگاه حماسی و شعوری در برابر دیدگاه عاطفی و شوری نهضت حسینی(ع) بفرمایید، اینکه سهم مداح و واعظ در مجالس حسینی(ع) چه میزان است و مداحمحور یا واعظمحور بودن هیئات چه آثار و تبعاتی میتواند در پی داشته باشد؟
اگر ما واقعاً دنبال این باشیم که بخواهیم حقیقت راه امام حسین(ع) را بدانیم، تداوم راه امام(ع) نیازمند دو بال است: یکی شور و یکی هم شعور. باز فکر میکنم اینجا نیز افراط و تفریط شده و یک عده خواستهاند شعور حسینی را زیاد بکنند، ولی شور حسینی را تخریب کردهاند. بهاعتقاد بنده شور هم نباید تخریب بشود: «شور حسین است چهها میکند...» شور امام حسین(ع) خدایی است و اگر کل دنیا هم تلاش کنند باز نمیتوانند واقعهای مثل حادثه کربلا با آن شور حسینی را ایجاد بکنند. لذا من احساس میکنم آنهایی هم که یک مقداری دارند از منبر جدا میشوند، مقداری از آن تقصیر خودمان است؛ ما با شور مبارزه کردیم، حال آنها هم میآیند و با شعور مبارزه میکنند.
راه آن این است که ما شور را تأیید و تعدیل کنیم؛ شور حسینی باید هم تأیید و هم تعدیل بشود و نه تخریب. وقتی تعدیل شد، خود همانهایی که از منبر فاصله میگرفتهاند، بهسمت افزایش شعور حسینی میآیند؛ هم خودشان در ابزار شور (مثل شعر) شعور میآورند و هم از منبری و سخنران که انشاءالله منبع شعوردهی حسینی است، بیشتر استفاده میکنند.
* تسنیم: سؤال آخر بنده اینکه درباره یکی از تعابیر مربوط به عاشورا بپرسم: حضرت زینب(س) در مجلس ابنزیاد در توصیف خود از مشاهده گودال قتلگاه تعبیر عجیبی به کار میبرند؛ «مارأیت الّا جمیلاً»، تفسیر شما از این کلام نورانی چیست؟
این جمله نشاندهنده حسنظن به خداست: «یکی درد و یکی درمان پسندد...». وقتی ما باور کردیم که اولاً کارگردان عالم هستی خداست و دوم ما مأموریم که تکلیفمان را انجام بدهیم، آنگاه اگر خدا هر تقدیری برای ما رقم زد، آن تقدیر از دید ما زیباست.
انتهای پیام/*