خیام جهالت زمانه خود را به سُخره میگیرد
خبرگزاری تسنیم: «بررسی رباعی و شخصیت خیام» نام سومین نشست موسسه «هافز» بود که با حضور دکتر خسرو رستمی، دکتر الهام باقری و تعدادی از علاقهمندان به ادبیات ایران در سرای اهل قلم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «بررسی رباعی و شخصیت خیام» نام سومین نشست موسسه «هافز» بود که با حضور دکتر خسرو رستمی، دکتر الهام باقری و برخی از علاقهمندان به ادبیات ایران در سرای اهل قلم برگزار شد.
دکتر خسرو رستمی در بخش اصلی این مراسم به بیان دیدگاههای خود درباره شخصیت و رباعیهای خیام پرداخت. رستمی گفت: خیام در زندگی خود دو نوع دل مشغولی داشته است، یکی دل مشغولی های فکری، معرفتی و دانشی که او را موظف میکرده تا در جایگاه یک فرد، از طبقه خواص، ویژگی های یک آدم خاص را بازی کند؛ آن هم در دوره سلجوقیان که هر کس دچار بی مهری سلطان می شد تمام تار و پود خود را از دست می داد.
وی ادامه داد: اما یک ساحت دیگر در خیام وجود داشته و آن هم؛ خیام رنجور و تنها بوده است، یعنی خیام در زندگی خود ساعاتی داشته که با دلتنگیهایش تنها میشده و دیگر نه فیلسوف بوده و نه ریاضیدان و منجم. او در تنهایی خود و در تاریکی خودش نشسته و میخواهد با همه دانشها وپیش آگاهیهایی که دارد درباره گذر زمان، عالم و آدم ، خودش و هستی، آزادانه و بی تکلف صحبت کند.
رستمی گفت: من با بعد دوم خیام بیشتر همزاد پنداری میکنم و احتمالا این اشعار هم میوه بُعد دوم این شخصیت است. درباره خیام هزاران بحث شده؛ برخی از افراد او را دَهری و گروهی او را پوچگرا و هلنیسم (اعتقاد هیلینسم بر این است که باید این جهان را با اندوهش کنار بگذاریم) دانستهاند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نگاهها و برداشتهای متفاوت از شخصیت خیام، اظهار کرد: هر کسی از زاویه دید خود سعی کرده است، باغ پیچیده خیام را تفسیر کند. واقعیت این است که در لابه لای رباعیات خیام ما رگه هایی از اثبات این گمانه ها را نیز می بینیم اما در واقع چیزی هم نمیبینیم. مثلا؛ نشانههایی از گرایشهای مختلف در رباعیات خیام وجود دارد، اما چون نیک بنگریم؛ این نشانهها قطعی نیست، پس با قطعیت نمیتوان درباره شعر او نظر داد.
وی با اشاره به چند ویژگی موجود در شعر گفت کرد: ما در رباعیات خیام «تَسخُر» (سخره گرفتن) را میبینیم. اما این سخره گرفتن در رابطه با ابتذال روزمره است. خیام استادانه و بی رحمانه جهالت حاکم بر زمانه را به سخره می گیرد. دلتنگی های خیام در رباعیات جلوه می کند و پرخاش معنوی و فسلفوی پیدا می کند. خیام در این رباعیات به جهالت عصر خود پرخاش می کند و در قالب شعر این پرخاش را نشان می دهد چون شعر رسانه منحصر به فردی برای بزرگان ادبیات ما بوده که در قالب آن پیام خود را به نسل های دیگر میرساندیم.
رستمی میگوید: نمی توان گفت که خیام از مکتب خراسانی بی بهره بوده، شاید بی نیازی، خفت و ملاحظاتی بوده است که گنجینهای را به نام رباعیات خود ارائه کرده اما بر روی آن خاک نریخته و نخواسته که به عنوان شاعر در عصر خود شناخته شود.
وی ادامه داد: حتی او در پرخاش گریهای شعریاش تنها به گلایه از خلق و خوی مردم و حاکم هم بسنده نمی کند و گریبان چرخه گردون را می گیرد و در شعرهایش عنوان میکند که؛ چرا باید ما به وجود بیاییم و خیلی زود از لذات زندگی بی بهره شویم؟ او پرخاش گری به سرشت و مبنای هستی دارد که حتی این نگاه می تواند، شکی باشد که توحید را هم تقویت کند. بسیاری از عرفا به ما یاد داده اند که گاهی پیروی خائفانه سودمند نیست و از ما یک پیرو جسور و بصیر نمیسازد.
رستمی گفت: این تردیدهای جدی که خیام ارائه می کند حتی امروز هم تسکین بخش ماست. البته امروز چنین رفتارهایی کمتر دیده می شود اما در گذشته مردم رفتارهای معنوی و عاطفی داشتند و الگوی مصرف شعری و ادبی داشتند و گاهی به حافظ و سعدی و حتی گاهی به رباعیات خیام پناه میبردند.
رستمی گفت: باید سخره گرفتن در شعر خیام را جدی گرفت شاید این سخره گرفتن مشابه با طنز های شیرین جامی و دیگران نیست. اما پشت قصه سخره گیری عمیقی وجود دارد که نسبت به جهالت زمانه است و نشان میدهد او بسیار آدم جسوری بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: خیام بسیاری از اصطلاحاتی که به کار میبرد انسان گونه پنداری است یعنی برای تمام مظاهر طبیعت خصلت انسانی قائل میشود مانند سایر شاعران چون مایه خام خیال را دارد. "ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست " انگار که ابر و سبزه دو انسان هستند که دارند به حال هم زار می زنند.
وی با تاکید بر این که نباید خیام را پوچگرا و نهیلیسم دید، افزود: پوچگرایی تعریف دارد در حالی که خیام دعوت به تحیر می کند و حیرت یک مقام است. سقراط می گوید «حکمت گمشده انسان است و حکمت آغاز حیرت است». می خواهم بگویم یک مقدار به جای آن که خیام را پوچگرا ببینیم او را در مقام تحیر ببینیم. زندگی فردی و واقعی اجتماعی خیام نشان می دهد که خیام یک انسان دقیق، منظم و دارای جایگاه اجتماعی بالا و از رجُل دوران خود است و به او نمی آید که بخواهد پوچگرا باشد.
رستمی گفت: اما اشعار خیام دعوت به تحیر می کند و من بعدها نگاه خیام را در فلسفه فیلسوفان بزرگ هم دیده ام مانند "هایدگر" که کتابی به نام هستی و زمان دارد. از سویی بودا می گوید "هستی هدف نیست ضیافت است"... ولی از ظن خیام می توانیم بگوییم که هستی حیرت کده است و این موضوع با پوچی فرق دارد و حیرت ما را از حکم و خودخواهی بیرون می برد.
رستمی اظهار کرد: از جمله نکات دیگری که در جهانبینی خیام است و من آن ها را "اجتماعیات در اندیشه های خیام" می نامنم این است که حتی دانشمندان زمان خود را به نقد کشیده است و درباره اعتقاداتی که برآمده از ترکان غزنوی ، سلجوقیان و ... بوده در شعرهایش انتقاد کرده است. به طور مثال در آن دوران وقتی شخصی فوت می کرد وسایلی مانند طعام و شراب و کالاهای گرانقیمت را با او دفن می کردند که خیام برای رد این اعتقادات از استعاره های زیبایی در شعرش استفاده می کند و در شعرش می گوید: از جمله رفتگان این راه دراز ، باز آمده ای کو که به ما گوید راز، کان بر سر این دو راهه از روی نیاز، چیزی نگذارید که نمی آید باز ... در اشعار خیام از این استعاره های شاعرانه بسیار زیاد است.
وی به نوشته ای از تاگو اشاره کرد و گفت: در نوشته های تاگو آمده است که آیا "گل فرو افتاده به شاخه باز می گردد" و همه این نوشته را تحسین کرده اند در حالی که خیام در قرن 56 می گوید " آن لاله که پژمرد نخواهد بشکفت " که چنین نوشته ای شگفت انگیز است و ما را دعوت به تفکر می کند.
رستمی گفت: خیلی از وقت ها دلم برای بزرگان تاریخ می سوزد چون آن ها نهنگ هستند اما مجبورند که در یک آکواریوم شنا کنند و زمانی که پراز بیداد زمانه می شوند، پرخاش سخن آن ها گل می کند و ما می توانیم این 57 رباعی را گزیده پرخاش های یک انسان حکیم بدانیم و می توان گفت، خیام یک جاهایی در رباعیاتش خود واقعی اش را بروز داده است.
در ابتدای این جلسه دکتر باقری با اشاره به زندگی نامه حکیم عمر خیام، گفت: خیام ریاضیدان، حکیم، ستارهشناس، فیزیکدان، پزشک، فقیه، عالم بر دانش کلام و قرائت، تاریخ، علوم یونانی و البته شاعر بودهاست. این البته شاعر که گفتم چون خود خیام هرگز در دوره خودش نه مدعی شاعری بوده و نه کسی او را به نام شاعری میشناخته است. شاعر بودن خیام بعدها به ما رسیده و تنها دو سه تن از بزرگان همچون نظامی، خیام را دیده و در موردش گزارش نوشتند.
باقری اظهارکرد: نظامی عروضی در چهار مقاله ملاقات خودش را با خیام نوشته و هیچ اشارهای به شاعر بودنش نکرده و از حکیم و دانشمند بودنش صحبت کرده است همچنین ابوالحسن علیبنزید بیهقی مورخ و فیلسوف همشهری ابوالفضل بیهقی نیز درباره حکمت خیامی نوشته است.
این استاد ادبیات با تاکید بر این که اطلاعات در مورد خیام بسیار پراکنده است و در کتابهای متفاوتی در باره او نوشته شده است، گفت:از مطالعه مجموعه این مطالب متوجه میشویم که زندگی خیام دو بخش داشتهاست یکی زمانی که قدر میدیده و بر صدر مینشسته و دیگر مربوط به زمانی است که در دوره ملکشاه سلجوقی بوده و سلطنت سلطان سنجر بر می گردد.
وی ادامه داد: در این دوره سلطان سنجر بیمار می شود و خیام به عنوان درمانگر به وزیر میگوید که فکر نمی کند که سلطان باقی بماند اما سلطان زنده می ماند و وزیر به سلطان سنجر خبر میدهد که خیام همچین حرفی زده و در نتیجه خیام مبغوض درگاه شاه میشود. خیام در دوره اول زندگیاش به عنوان ریاضی دان و ستاره شناس، در دربار ملکشاه و خاقان سمرقند بوده است و گاهشمار مشهور جلالی را در آن دوره نوشت.
در بخشهای دیگری از این برنامه حاضران در سالن سرای اهل قلم به بیان دیدگاهها و پرسشهای خود درباره شخصیت و اشعار خیام پرداختند.
در این نشست، رباعیات " از آمدن و رفتن ما سودی کو؟ / از بافتهی وجود ما پودی کو؟در چنبر چرخ جان چندین پاکان / میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟ " ،"از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن! / فردا که نیامده است، فریاد مکن!"، بر نامده و گذشته بنیاد مکن! / حالی خوش باش و عمر بر باد مکن"، "در خواب بُدم مرا خردمندی گفت: / «کز خواب کسی را گُل شادی نشکفت کاری چه کنی که با اجل باشد جُفت / می خور که به زیر خاک میباید خُفت " مورد بحث و گفت وگو حاضرین قرار گرفت.
همچنین در این جلسه علی دهباشی ، دکتر نیک سرشت و دکتر سمیعی از جمله مهیمانان این جلسه بودند.
انتهای پیام /