دولت یازدهم به آفت فساد اقتصادی آلوده نشود
خبرگزاری تسنیم: دکتر روحانی از لیست مفاسد اقتصادی حرفی نزده بودند اما برای استحکام پایههای اعتماد مردم باید هرچه سریع تر دست به حسابرسی اساسی کرده و مراقب باشد دولت یازدهم نیز به آفت فساد اقتصادی آلوده نشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، قرنها پیش از زمان میلاد مسیح و همزمان با شکلگیری تمدنهای بشری به موازات پیشرفت آدمی مباحث سیاسی و مجادله تفکرهای مختلف پدید آمد. اگرچه حکومتهای سرزمینهای مختلف برای کسب سرزمین و منفعتهای مالی و اقتصادی با دیگر کشورهای اطراف خود وارد جنگهای نظامی میشدند اما در درون حکومتها گروههای سیاسی با منشهای مختلفی هم پدید آمد. اختلافات فکری موضوعی که با ظهور چهرههایی همچون ارسطو، سقراط،افلاطون، کنفوسیوس و هزاران هزار اندیشمند دیگر درطول سالیان سال چهرهای آکادمیک به خود گرفت. گروهی در پی آزادی اندیشه و برابری مبارزه میکردند؛ گروهی دیگر مدعی مساوات اقتصادی بودند ؛ بودند افرادی که مردم را فاقد شعور و قدرت تصمیمگیری دانسته و قائل به دیکتاتوری نخبگان بودند اما همه آنها امروز به صفحات تاریخ پیوستهاند. جنگ این گروهها برای قرنهای متمادی دست مایه انقلابها، شورشها و جنگهای داخلی در چهارگوشه جهان گردید. بعد از وقوع انقلاب صنعتی این جدالهای سیاسی چهره تندتر و حتی خشن تری به خود گرفت.
انقلاب اکتبربلشویکها علیه سلسله مخوف تزارها منتهی به تشکیل دیکتاتوری کمونیستها شد؛هزاران انسان بیگناه در اردوگاههای کاراجباری سیبری یا معادن اورانیوم به غیرانسانی ترین شکل ممکن کشته شدند؛با فروپاشی اتحادجماهیرشوروی اگرچه دیکتاتوری پیشین برچیده شد اما دیکتاتوری اولیگارشی سیاستمداران نوظهور و باندهای مافیایی شکل گرفت. اروپاییها تا کنون دو جنگ جهانی را مزه کردهاند، کشورهای مختلف اروپایی از ایرلند گرفته تا اسپانیا جنگهای داخلی بی شماری را به خود دیدهاند. قاره سیاه که سالها مستعمره قاره سبز بوده است وضع تاریکی داشته است،اگرچه امروز به برکت وجود چهرههایی همچون نلسون ماندلا دیکتاتورهایی همچون آپارتاید با طغیان ملّت قلع و قمع شدهاند اما هنوز در آفریقا هر روز صدها زن مورد تجاوز قرار میگیرند و دهها انسان بیگناه کشته میشوند. زنجیره مرگ انسانهای بیگناه در آسیا نیز امتداد یافته است. مردم قاره زرد به بهانههای نژادی و مذهبی کشته میشوند، خاورمیانه نقطه اتصال این دوقاره نیز متاسفانه به شاهرگ مرگ تبدیل شده است.
در طول چند دهه اخیرعملیاتهای تروریستی طالبان ، القاعده پایه ثابت خبرگزاریها بوده است. اخیرا سلفیها نیز به بحرانی بزرگ تر برای جامعه جهانی تبدیل شده اند. در این میان ایران اسلامی امروز ساحل آرامش، ثبات و امنیت تلقی میشود. موضوعی که در یک شب و یک روز به ثمر ننشسته است.تمدن پارسیها که از قدیمیترین حکومتها بر روی کره زمین است همواره چشم طمّاع استعمارگران مختلف را در کمین خود دیده است. در قرون معاصر ایرانیها از نخستین مردمی بودند که برای دموکراسی علیه پادشاهان حاکم بر سرزمین خود طغیان کردند، آنها در مقابل سربازان ملکه ویکتوریا و قزاقها رشادتهایی به یادماندنی در تاریخ کهن این سرزمین ثبت کردند که اگر این گونه نبود براثر عدم کفایت پادشاهان پیشین، این کشور در حد یک استان امروزی بود؛اگرچه بخش وسیعی از این سرزمین با قراردادهای ننگین به تاراج روس و انگلیس رفت.
به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی در جریان نهضت مشروطه و دخالت مستقیم کرملین در سرکوب مشروطه خواهان نشان از هراس آنها از حکومت مردم بر ایران دارد.به موازات روسها انگلیسیها نیزباسرمایه گذاری بر افراطیون،سیاست مذهب زایی همانند آنچه که در هند اجرا کرده بودند در ایجاد مذهب بابیه و بهائیه به کار بستند.در زمان حکومت پهلوی اگرچه وضع ظاهری ایران از لحاظ اقتصادی بهبود یافت اما آزادی بیان همچنان محدود به «جاوید شاه» بود و حرفی مخالف توسط ساواک مجازات میشد تا وقوع انقلاب سال1357 به رهبری امام خمینی (ره) که براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی بیان گسترش یافت.در طول سالهای بعد از انقلاب،به موازات جنگ تحمیلی مباحث و مجادلات سیاسی به وقوع پیوست که گروههایی همانند منافقین از صف جمهوری اسلامی جدا شده و به دشمنان پیوستند.
گروههایی هم مانند فرقان ایجاد شدند که دست به ترور زدند اما هیچ یک از آنها راه به جایی نبردند البته هزینههایی سنگین به ایران اسلامی تحمیل کردند. در سالهای پس از جنگ تحمیلی صف بندیهای جدیدی بین نیروهای انقلاب شکل گرفت تا در نهایت پس از پیروزی سیدمحمد خاتمی بحث نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا ایجاد شد؛ در آن سالها، برادران دیروز شدند رقیب امروز!تضاد فکر و منش سیاسی یکی از عوامل پیشرفت یک مملکت دموکراتیک به شمار میرود و یک اصل بدیهی در مردمسالاری دینی است، اما بداخلاقیهای سیاسی از همان روزها شروع شد که تا امروز با فراز و نشیب ادامه یافته است.پس از شکست اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال1384 توسط محمود احمدی نژاد ادبیات سیاسی ایران به پوپولیسم تغییر کرد. ظاهرا رابین هود به جنگ ثروتمندان آمده بود و حق مستضعفین را با به چالش کشیدن تاریخ جمهوری اسلامی طلب میکرد،که ریشه در عملکرد ناصحیح برخی طیفهای اصلاحطلبان داشت.
منش رابین هودی، در جریان انتخابات 1388 با گفتمان «بگم، بگم» و همراهی نابخردی سیاسی مخالفان وی،در نهایت منتهی به التهاب سیاسی دردناکی شد که پس از انقلاب بیسابقه بود؛ فرزندان انقلاب در مقابل یکدیگر ایستادند موضوع به یک دعوای خانوادگی تبدیل شد.
در طول سالهای پس از این رخداد نامطلوب دعواهای سیاسی با تغییر شکل تغییرجهت داد و بحث انحراف از اصول انقلاب اسلامی مطرح شد. گویی تاریخ این بار توسط طیف موسوم به سوم تیر تکرار میشد. مستاجران دهم پاستور یک تنه همه ارکان نظام را به چالش میکشیدند؛آنها با بی برنامگی و عدم توجه به فرامین مقام معظم رهبری در سالی که باید منتهی به خلق حماسه اقتصادی میشد،باعث منفی شدن رشد اقتصادی ایران شدند.
درمیان بلبشوی سیاسی که ایران را فراگرفته بود،صاحبان اصلی انقلاب به پای صندوقهای رای آمدند و حماسهای سیاسی خلق کردند. حضورپرشور مردم در انتخابات ریاست جمهوری همه امیدهای دشمنان انقلاب و برخی عناصر داخلی برای قهر ملّت با صندوقهای رای را نقش برآب کرد.پس از انتخابات،ادبیات اعتدال آبی شد بر آتش افراطیون ؛ گروههایی که بقای خود را در جنجال و بحران داخلی میدیدند از نتیجه انتخابات شوکه شدند اما برای بقا برنامههایی جدید تدوین کردند. درهمین حال، دلالان داخلی و خارجی که از کنار سفره تحریمها به ثروتهای هنگفت رسیده بودند؛ به همراه برخی دولتها که با مبادله تهاتری کالا به ثروتهای هنگفت رسیده بودند از وضع جدید راضی نیستند.
دیپلماسی ظریف دولت اعتدال در نخستین گام مجمع عمومی سازمان ملل متحد را تحت تاثیر قرار داد،مانع از حمله غرب به سوریه شده و به فاصله کوتاهی بحث تحریم زدایی آغاز کرد. اگرچه آن آقایی که میگفت قطعنامههای سازمان ملل کاغذپاره ای بیش نیستند و تحریمهای غرب اثر گذارنیستند،رفته است؛ اما ایران همچنان بهای سنگین دیپلماسی غلط آن روزها را میپردازد.براساس خبرهای منتشره از مذاکرات ژنو،تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران اسلامی لغو خواهد شد ، سرمایه توقیف شده ایران در آمریکا و اروپا رفع بلوکه میشوند و از حالا لیست بلند سرمایه گذاران خارجی را میتوان پشت درهای اقتصاد دید. همه این اتفاقات در کنار هم نوید یک جهش اقتصادی را میدهد.البته در معادله جدید نباید به هیچ وجه زیادی خوشبین بود، زیرا طرف معامله اجنبی است.
در این حال و هوای خوش از چند روز پیش افراطیون چپ و راست با تجدید قوا،همزمان با هم به میدان بازگشته اند. گروهی خود را صاحب انقلاب و نظام میدانند و گروهی دیگر خود را قیّم ملت، اما هیچ یک به فکر منافع ملی ایران نیستند. کسانی که تا دیروز باخط کش خودی و غیر خودی مردم را تقسیم میکردند و با هر موضوعی به شکل امنیتی برخورد میکردند حالا خواهان افشای مفادمذاکرات ژنو شدهاند؛ آیا آنها که داعیه دار بصیرت هستند به تدبیر و مدیریت مقام معظم رهبری شک دارند که اینگونه به دولت خرده میگیرند؟
از طرف دیگر از برخی محافل ظاهرا مذهبی سخنان ناخوشایندی شنیده شده که با توجه به نزدیکی ایام محرم باید با دقت بیشتری با آن مواجه شد، نوع نگاهی که در تقدس سازی از دولت پیشین وجود داشت حالا جای خود را به تخریب سیاسی داده است. این درست است که حکومت ایران دینی است اما این کشور قانون اساسی دارد و براساس این قانون است که خیمه جمهوری اسلامی پابرجاست و اگر هم کسی خبط و خطایی کرده است در هرجایگاهی باید برخورد شود. از این آقایان باید پرسید که چرا در مقابل مفاسد اقتصادی بزرگ و کوچکی که اخیرا افشا شده است سکوت اختیار کرده اند؟
حیف و میل اموال بیتالمال متعلق به مردم خیانت به آرمانهای نظام و خون شهدا است که باید به شدیدترین شکل ممکن توسط قوه قضائیه و رسانهها با آن برخورد شود. احمدینژاد همیشه از لیست مفسدینی سخن میگفت که در جیب دارد اما اجازه افشای آن را ندارد اما حالا اگرچه دکتر روحانی از لیست مفاسد اقتصادی حرفی نزده بودند اما برای استحکام پایههای اعتماد مردم باید هرچه سریع تر دست به حسابرسی اساسی کرده و مراقب باشد دولت یازدهم نیز به آفت فساد اقتصادی آلوده نشود.در مقابل اصولگرایان افراطی، اصلاح طلبان افراطی هم هستند که برای نمود پیدا کردن در جامعه دست به بحران زایی میزنند.
آنها از فیس بوک و هر رسانه دیگری که بتوانند برای مطرح کردن نام خود سوء استفاده میکنند. آنها برای منفعتهای حزبی خود حتی هم مسلکهایشان را به چالش میکشند.در اتحادی نامرئی با این دو گروه،مافیاهای اقتصادی که منافع اقتصادی خود را در خطر میبینند عزم ایجاد بحران سیاسی و حتی اقتصادی دارند تا با بازگشت به شکل سابق منافع نامشروع خود را محقق کنند. درحالی که اعتدالیون اصلاح طلب و اصولگرا دوشادوش هم برای عبور از پیچ بحران کنونی تلاش میکنند؛افراطیون چپ و راست برای تصاحب کرسیهای مجلس معتدلین اصولگرا ، اصلاح طلب و حامیان دولت را در بحرانهای خود به چالش میکشند زیرا حیات سیاسی آنها در خطر است.
آقایان و خانمهای ظاهرا دلسوز،نرخ فقر و تورم که از چندسال پیش آغاز شده است همچنان با شتاب به پیش میرود؛ اگرچه آن آقایی که میگفت هیچ کس در ایران گرسنه نمیخوابد رفته است دیگر در مسند قدرت نیست اما صدای شکسته شدن استخوانهای مردم زیر بارگرانی شنیده میشود.بیکاری، فقر و تورم موضوعی نیست که بتوان با بی تفاوتی از کنار آن گذشت. جمهوری اسلامی معتقدترین مردم دنیا را دارد اما دشمنان با توسل به همین موضوعات دست به برنامه ریزی زده اند و هرگونه خدشه به حیثیت نظام حیات عادی شما را هم به چالش خواهد شد.
منبع:روزنامه مردم سالاری
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.