مقصر محرومیت از تحصیل کودکان کیست؟! کار، اعتیاد والدین یا قوانین منسوخ
خبرگزاری تسنیم: آنهایی که حتی به اندازه سر سوزنی با کودکان کار و شرایط کاری کودکان در خیابانها آشنا هستند، میدانند این کودکان غالبا از کمترین سنی که بتوان تصور روشنی از آن داشت با کار و محیط بیرحم و خشن خیابان و روی سخت و شقی جامعه آشنا شدهاند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، گاهی باید گزارشی را از آخر به اول خواند؛ از ته به سر... گاهی لازم است حقیقت را هرچقدر که تلخ باشد و گس، بیمقدمه و موخره گفت؛ رک و پوست کنده ... گرچه روایتی است تکراری و به قول امروزیها دِمُده، ولی باید گفت هستند کودکانی که علیرغم شیطنت و سروصدایشان در مقابل چشمان ما، درست وسط ترافیک و بوق اتومبیلها، در واگنهای شلوغ مترو، کف پیادهروهای سنگفرش شده و خلاصه هر جایی که گذر و رهگذری وجود دارد، درست همانجا دیده نمیشوند.
آنهایی که حتی به اندازه سر سوزنی با کودکان کار و شرایط کاری کودکان در خیابانها آشنا هستند، میدانند این کودکان غالبا از کمترین سنی که بتوان تصور روشنی از آن داشت با کار و محیط بیرحم و خشن خیابان و روی سخت و شقی جامعه آشنا شدهاند. جامعهای که با بیتفاوتی و شاید بیمسئولیتی باعث شده تا کودکان در پس رنگولعاب خیابانهای پر زرقوبرق شهر، با پوست خشن و زِبر زیرین جامعه روبرو شوند و شاهد بیرحمانهترین و کثیفترین روابط خیابانی باشند. لذا این مساله باعث میشود تا برخورد با چنین کودکانی بسیار سخت باشد و هریک از این کودکان در برخورد با هریک از افراد جامعه،ناخواسته و ناخودآگاه وی را نماینده جامعهای بداند که حالوروز فعلیاش را در بیرحمی، خشونت و شاید مهمتر از همه بیتفاوتی و ترحم آنها نسبت به خود، ارزیابی و تصور کند. تصوری که شاید چندان هم نابجا نبوده و هریک از ما به سهم خود در بروز چنین شرایطی برای این کودکان مقصر و البته مسئول بودهایم.
کار؛ سهم کودکان از اعتیاد پدران
اگر تاب شنیدن سخنان این کودکان را داشته باشید و ساعتی با آنها همقدم شوید خواهید دید اغلب این کودکان، قربانی اعتیاد خانوادههای خود شدهاند و از زمانی که چشم به روی این دنیا باز کردهاند، آتش اعتیاد را دامنگیر خود دیده و در چنین فضایی قد کشیده و رشد کردهاند. رضا 13 ساله، 8 سال است که نانآور خانه است و به عبارت بهتر خرج اعتیاد پدرش را میدهد. از کار پدرش جویا میشوم و او میگوید: از وقتی که یادم میآید، کار پدرم دود کردن درآمد من و برادرم بوده...
نیما مختاریان یکی از مسئولین خانه علم خاکسفید که این روزها به همراه چند دانشجوی داوطلب دیگر در حال آموزش به بیش از 100 کودک کار در محله خاکسفید است، با بیان اینکه برخی موضوعات مرتبط با کودکان، جزء خطوط قرمز و حاشیهای هستند، پیرامون رابطه اعتیاد با کار کودکان و کودکان کار میگوید. او معتقد است: باید قبول کرد کودکان کار،کودکان آسیب هستند و برخی از این کودکان برای تامین مخارج پدر و مادرانشان مجبور به کار و یا حتی دزدی و فروش مواد مخدر شدهاند.
او در توضیح فعالیتهای خانه علم خاکسفید بیان میکند: ما در 4 سال اخیر سعی کردهایم با جذب کودکان کار در این تقطه از شهر، با تمرکز بر فعالیت فرهنگی روی آنها و خانوادههایشان، طرز تفکر و فرهنگ ذهنی آنها را تغییر دهیم ولی متاسفانه در برخی موارد خانوادهها حاضر به همکاری با ما نیستند و کار کودکانشان به همان منوال گذشته ادامه پیدا میکند.
مدیر خانه علم خاکسفید با تاکید بر اینکه موضوعات مطرح در مورد بسیاری از این کودکان جزء خطوط قرمز و حاشیهای هستند، از شرایط بسیار بد اعتیاد در مناطق حاشیهای تهران گله میکند و میگوید: متاسفانه مشکل اعتیاد در برخی از مناطق حاشیه شهر بسیار وخیم است و مواد مخدر در بعضی از این نقاط از نان نیز دردسترستر است.
مختاریان در ادامه تاکید میکند: هدف اولیه ما در خانه علم، کمک به کودکان به حاشیه رانده شده و جامعه «غربت» است که در اغلب موارد به دلیل اعتیاد خانوادههای خود درگیر کار و مشکلات شدید دیگری شدهاند.
اما نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این مساله است که شیوع اعتیاد در میان اتباع افغان داخل کشور بسیار کمتر از ایرانیان است و این معضل باعث شده تا اعتیاد به عنوان فصل مشترک میان تمامی کودکان کار ایرانی مطرح شود و کار این کودکان هیچگاه به بار ننشیند و حتی بسیاری از این کودکان با وجود داشتن درآمد با مشکل شدید سوءتغذیه دست به گریبان باشند.
این دانشجوی فعال در حوزه کودکان کار میگوید: وضعیت مالی و معیشتی بسیاری از خانواده این کودکان به حدی وخیم است که یک وعده غذایی که به این کودکان در خانه علم داده میشود برای بسیاری از آنها، نقشی حیاتی دارد چراکه تنها وعده غذایی است که این کودکان میتوانند با آن خود را سیر کنند.
شین؛ مثل شناسنامه، کاف؛ مثل کودکان محروم از تحصیل!
یکی از دیگر مشکلات این کودکان که باعث شده آنها علاوه بر درگیر شدن با معضل کار در سنین کودکی، از حق تحصیل نیز محروم شوند نداشتن اوراق هویتی و شناسنامه است.
مختاریان میگوید: ما علاوه بر مشکلات متعددی که با خانواده این کودکان برای تحصیل آنها داریم، با مشکل شناسنامه و اوراق هویتی این کودکان نیز روبرو هستیم که باعث شده تحصیل این کودکان نیز در سایهای از ابهام قرار گیرد. حتی علاوه بر کودکان اتباع افغانی که بسیاری از آنها با مشکل نداشتن اوراق هویتی و بالتبع اجازه تحصیل روبرو هستند، هستند کودکان ایرانی که به واسطه نداشتن شناسنامه، با مشکلات تحصیلی روبرو میشوند.
او در توضیح چرایی نداشتن شناسنامه و اوراق هویتی در این کودکان اضافه میکند: نداشتن شناسنامه برای این کودکان دلایل متعددی دارد. برخی از والدین آنها، شناسنامه کودکانشان را گرو گذاشتهاند، برخی از آنها به دلیل مشکلات مالی در پرداخت هزینه زایمان از بیمارستان فرار کردهاند و گواهی ولادت فرزندشان را نگرفتهاند و برخی از این والدین حتی گواهی ازدواج نیز ندارند، چه برسد به شناسنامه کودک!
مسئول خانه علم خاکسفید در ادامه تاکید میکند: البته ما در خانه علم خاکسفید در این زمینه نیز فعالیت میکنیم و سعی در حل مشکلات هویتی این کودکان داریم و خوشبختانه در 4 سال اخیر با همکاری سازمان ثبت اسناد موفق شدهایم برای 60 تا 70 نفر از این کودکان شناسنامه تهیه کنیم ولی در برخی موارد نیز علیرغم دوندگیهای چندین ماهه، نتوانستهایم برای برخی از این کودکان اسناد هویتی دستوپا کنیم.
چه کسی مسئول است؛ فقر یا ضعف قوانین ؟!
از سوی دیگر بسیاری از خانوادههای این کودکان بهدلایل مختلف مالی و فرهنگی با تحصیل آنها مخالفند و اجازه تحصیل به کودکان خود را نمیدهند.
حبیبه 18 ساله و کلاس ششم است. او سال گذشته در خانه علم خاکسفید توانست 3 کلاس را در 1 سال بخواند. عاشق ریاضیات است و میخواهد در آینده نقاش شود. او که یکی از اتباع افغانی است، حتی با وجود برخورداری از اوراق هویتی و شناسنامه، بهدلیل مشکلات مالی قادر به تحصیل در مدرسه نبوده... امیرمحمد 8 ساله که گلفروش جاده بهشتزهراست نیز میگوید: من خیلی دوست دارم مدرسه بروم و درس بخوانم ولی پدرم میگوید درس به درد نمیخورد و برای من بهتر است که از الان کار کنم تا آینده بهتری داشته باشم...
این در حالی است که طبق قانون، آموزش تا انتهای دوره راهنمایی برای کودکان، اجباری و رایگان است ولی در مواردی این قانون عملی نمیشود و به دلیل نداشتن ضمانت اجرایی، بسیاری از کودکان به دلایل مختلف از جمله فقر، از حق اولیه تحصیل محروم میشوند.
علی عباسپور تهرانیفرد، رئیس کمیسیون آموزش مجلس هشتم در زمان ریاستش بر این کمیسیون در گفتگو با یکی از رسانهها با تاکید بر این که آموزش اجباری و رایگان کودکان در ایران خلاء قانونی ندارد، از وجود قوانینی خبر داد که پیشینه آنان به 67 سال قبل بازمیگردد و گفت: «قوانین محکمی از سال 1322 در اختیار داریم که آن زمان تصویب کردهاند سازمان ثبتاحوال اسامی تمامی لازمالتعلیمها را به آموزش و پرورش بدهد و اگر پدران این بچهها بیبضاعت بودند، وظیفه دولت است که هزینه ثبتنام و تحصیل این بچهها را فراهم کند و چنانچه بدون عذر موجه پدران مانع تحصیل کودکان شوند، 10 ریال جریمه میشوند.به گفته او در سال 1353 این قانون به روز شد و میزان جریمه خانوادهها و سرپرستانی که کودکانشان را از ورود به مدرسه منع کنند به 1000 تا 20 هزار تومان افزایش یافت، ضمن اینکه برای این متخلفان حبس یک تا 3 سال نیز در نظر گرفته میشود.
این در حالی است که این قوانین با وجود نداشتن آماری دقیق از کودکان محروم از تحصیل و لازمالتعلیم و همچنین عدم وجود قانون مناسب و بروز و متولی قدرتمند در اجرای آن، عملا به صورت قانونی تزئینی و بدون ضمانت اجرایی درآمده است.
اما آنچه میتواند در حل این معضل سودمند بیفتد، تلاش هدفمند و یکپارچه بسیاری از ادارات، ارگانها، نهادها و سازمانهایی است که میتوانند با برنامهریزی و حرکت منسجم و هماهنگ خود، گامهای بلند و امیدوارکنندهای را در این زمینه بردارند؛ اصلاح آییننامهها و حتی قوانین مرتبط با اداراتی همچون آموزش و پرورش و سازمان ثبت احوال که باعث تسهیل آموزش کودکان فاقد شناسنامه میشود از جمله این تلاشهاست.
همچنین نقش نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اصلاح قانون حمایت از کودکان و بروز ساختن تعاریف مرتبط با حقوق کودک، سرپرستی، والدین بدسرپرست و کودکآزاری و همچنین قوهقضائیه در واکنش سریع و حساسیت به مواردی از این قبیل، نقش ویژهای است که میتواند به بهبود شرایط کودکان و تنگتر شدن عرصه برای سوءاستفاده از آنها بیانجامد.
در پایان آنچه جای نگرانی است، تغییر شغل و شرایط کاری برخی از کودکان کار است؛ کودکانی که تا چندی پیش به عنوان فروشنده گل و پس از آن در قامت یک فالفروش در خیابانها کار میکردند، امروز در سایه سکوت مسئولان شهرداری به عنوان زباله جمعکن و بازیافتی وارد بازار کار میشوند و سر از سطل زبالهها و مراکز بازیافت زباله درمیآورند؛ شغلی که به واسطه شرایط کاری و افراد در تماس با این کودکان، میتواند به بیشتر و پیچیدهتر شدن آسیبهای پیش روی این قربانیان معصوم خانواده و جامعه منتهی شود.
گزارش از محمد قربانی، بخش اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛
انتهای پیام/