نظام جدید جهانی؛ صفآرایی مقاومت در برابر سلطه/ نرمش قهرمانانه باید ضرورتهای مقاومت را برآورده سازد
خبرگزاری تسنیم: استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالمللی نظام جدید جهانی را عرصه صفآرایی مقاومت در برابر سلطه توصیف کرده نرمش قهرمانانه را تاکتیکی برای آورده کردن ضرورتهای هویتی و راهبردی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت دانست.
دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران و رئیس گروه علوم سیاسی این دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم به تشریح دیدگاههای خود درباره تأثیر گفتمان انقلاب اسلامی ایران در عرصه نظام بینالملل پرداخت.
تسنیم: رهبر معظم انقلاب در دیداری که اخیرا با فرماندهان سپاه داشتند فرموند انقلاب اسلامی ایران نظم نوینی را به جهان معرفی کرده است. به نظر جنابعالی این نظم نوین جهانی که برگرفته از اصول انقلاب اسلامی است در چه حوزههایی جریان دارد؟
ابراهیم متقی: تحول در سیاست بین الملل یکی از واقعیتهای پایان ناپذیر نظام جهانی است این تحول در شرایط خاصی حاصل میشود که با نقاط عطف تاریخی همراه بوده و شکل گیری انقلاب اسلامی ایران یکی از نقاط عطف تاریخی محسوب میشود که از درون فضای اجتماعی کشورهای خاورمیانه سر برآورده و آثار خودش را در محیط گستردهتری از منطقه منعکس کرده است اصلی ترین ویژگی انقلاب اسلامی انعکاس و گسترش آن از یک حوزه جغرافیایی با حوزه جغرافیایی دیگر بود مبانی اندیشه انقلاب اسلامی بیش از شکلبندیهای ساختاری و نیروهای ساختاری آن بر محیط اطراف تاثیر گذاشت.
هرگاه انقلابی در تاریخ ایجاد میشود آثار آن را میتوان در محیط منطقه ای و بین المللی مورد ارزیابی قرار داد به طور مثال در سال 1789 انقلاب فرانسه فضای تیم موازنه قدرت اروپا را دگرگون کرد. شکل جدیدی از تعامل بین بازیگران به وجود آمد. رویکردهایی همانند آزادی، جمهوری، برادری به عنوان زیربنای اندیشه و کنش سیاسی شهروندان اروپایی تلقی میشد. انقلاب روسیه هم در سال 1917 آثار خود را فراتر از کمین فرم و کمین تِرن در محیط پیرامونی منعکس کرد. مشابه چنین وضعیتی در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران به وجود آمد این انقلاب گفتمانی را تولید کرد که معطوف به مبارزه با قدرت های بزرگ در جهت ایجاد عدالت در کنش بین المللی است. بسیاری از گروه های اجتماعی که درحوزه های جغرافیایی قرار داشتند تحت تاثیر آموزه های انقلاب اسلامی قرار گرفتند آموزه هایی که تاکید بر مفاهیمی همانند عدالت، قدرت نرم ، مبارزه با تبعیض دارند و به این ترتیب زمینه خط یک گفتمان را به وجودآورد که این گفتمان معطوف به نقد قدرت در ساختار نظام جهانی محسوب میشود.
* میشل فوکو انقلاب ایران را اولین انقلاب پستمدرنی جهان میداند.
در همین دوران است که شاهد دو تحول بنیادین در ادبیات روابط بین الملل هستیم. نظریات مکتب انتقادی و نظرات پست مدرن در این دوران از اعتبار بیشتری برخوردار شدند. حتی در حوزه ادبیات روابط بین الملل سازهانگاران ظهور پیدا کردند. ظهور سازه انگاران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قالبهای هنجاری پست مدرنی بود که در ادبیات انقلاب منعکس میشود و میشل فوکو آن را به عنوان اولین انقلاب پست مدرنیستی جهان معرفی میکند، انقلابی که معطوف به قدرت مبتنی بر سلطه و ابزار نیست. قدرت جدیدی در حال شکل گیری است که ماهیت ساختاری ندارد اما فراتر از ساختار در حوزه های مختلف جغرافیایی منعکس میشود. اینجاست که اندیشه انقلاب در قالب اندیشه مقاومت در حوزه های جغرافیایی منعکس میشود.
مقاومت واکنشی در برابر استعمار و سلطه محسوب می شود. به همین دلیل است که در زمان حیات امام خمینی مفاهیمی از جمله نه شرقی نه غربی تولید میشود و انقلاب اسلامی در برابر شرق و غرب قرار میگیرد. به عبارت دیگر نشانه هایی از یونیزهسازی نظام جهانی حاصل میشود. هرگاه فضا یونیزه میشود نشان دهنده این است که قالبهای گفتمانی جدید ظهور پیدا کرده که این گفتمان نقد فضای موجود نظام جهانی را عهدهدار است. طبیعی است که هر گفتمان متحدین خاص خود را در حوزه های مختلف جغرافیایی خواهد داشت و از همه مهمتر هر گفتمان باز تولید میشود و در هر جامعهای نیروهای اجتماعی قادر خواهند بود تا زمینه های بازتولید قابلیت های خود را فراهم آورند. جنبش مقابله با استعمار در دهه 1980 و بعد از آن جنبش ضد نظام سلطه در سالهایی که آیت الله خامنهای رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته در چنین فضایی ایجاد شده است.
* در فضای جدید مرکزیت مجموعه مقابله کننده با انقلاب ایران نظام سلطه تلقی میشود که در برابر آن جبهه مقاومت شکل می گیرد.
در این فضا ما از یک سو شاهد فرایندی هستیم که معطوف به نقد استعمار و قدرت های بزرگ است و بعد از آن معادله راهبردی جمهوری اسلامی در چارچوب ویژگیهای نظام جدید پیچیده تر میشود یعنی ساختاری در اندیشه های رهبران جمهوری اسلامی ایران در حال شکلگیری است که از یک سو مرکزیت خاص خود را دارد و از سوی دیگر این مرکزیت نیروهای پیرامونی متصل به مرکزیت را ایجاد میکند. در فضای جدید مرکزیت مجموعه مقابله کننده با انقلاب ایران نظام سلطه تلقی میشود. نظام سلطه ممکن است شامل برخی قدرت های بزرگ باشد مانند آمریکا ، فرانسه و انگلیسی و برخی از بازیگران منطقهای همانند بحرین و عربستان و قطر را در برگیرد و همچنین در برگیرنده برخی نیروهای اجتماعی فروملی باشد. در برابر آن جبهه مقاومت شکل میگیرد. جبهه مقاومت در شکل بندی تئوریک دوران جدید فقط مربوط به انقلاب ایران نیست بلکه ممکن است برخی از قدرتهای بزرگ همانند روسیه و چین در فضای جبهه مقاومت قرار بگیرند.
بنابراین شکلبندی تحلیل ساختاری بازیگران در نظام جهانی در سالهای دوران امام و دوران جدید تغییر پیدا میکند. در آ ن دوران مقابله با استکبار در چارچوب نه غربی نه شرقی مستضعفین در برابر مستکبرین قرار داشتند، درفضای فعلی معادله قدرت در نظام جهانی پیچیده تر میشود.از یک سو ما فضای نظام سلطه در قالب "استیلاء" (domination) را داریم و از سوی دیگر فضای "مقاومت" (resistance) را داریم. به این ترتیب نظام جدیدی که در حال شکل گیری است معطوف به صف آرایی دو قالب گفتمان است، از یک سو قالب گفتمانی است که در فضای تحلیل مجموعه جمهوری اسلامی ایران، قدرت های بزرگ و نیروهای اجتماعی مقاومت قرار میگیرد و در برابر نیروهای دیگری وجود دارد که در سه فضای فراملی ، فروملی و دولت-ملت معنا پیدا میکند. بنابراین معادله از وضعیت بلوک به ایدئولوژیک به حوزه بلوک ساختاری تغییر محتوا پیدا میکند.
تسنیم: آقای دکتر آنچه که ما آن را نظم نوین جهانی برگرفته از اصول انقلاب اسلامی را مینامیم و شما نیروهای آن را به صورت جبهه مقاومت توصیف میکنید و نظم نوین مد نظر سردمداران غرب که در سخنرانی جرج بوش پدر در دهه 90 مطرح شد و از آن تعبیر به جبهه سلطه کردید، اساسا چه تفاوتهایی با هم دارند؟
ابراهیم متقی: دو نگاه کاملا متفاوت در مورد الگوهای رفتاری وجود دارد. از یک سو اندیشههای غربی در چارچوب توسعه و گسترش دموکراسی معنا پیدا میکند. از سوی دیگر فضای ایران در برابر آنچه که ماهیت سلطه دارد ولی در قالب دموکراسی، حقوق بشر و مداخله انسان دوستانه مسئولیت حمایت در حقوق بین الملل معنا پیدا میکند واکنش نشان میدهد. بنابراین دو رویکردی که با ادبیات مختلفی مطرح می شود و آنچه که از سوی انقلاب ایران منعکس می شود باید در چارچوب هویت مورد سنجش قرار دهیم. آنچه عصر موجود را منعکس میکند شاخصهایی است که بر اساس آنها هویت در برابر سلطه معنا پیدا میکند. حتی نظام سلطهای که از سوی رهبری جمهوری اسلامی ایران مطرح می شود دارای بسیاری از شاخصهایی است که به نوعی فوکو در بحث مربوط به قدرت و سلطه و حکومت مورد پردازش قرار میدهد. پس نظام جهانی و نظام غرب تلاش دارد تا زمینه های لازم را برای یکپارچهسازی هژمونیک فراهم کند و طبعا در این فضا موضوعی به نام قدرت وجود ندارد چرا که در اندیشه فوکویی اگر قدرت وجود داشته باشد باید حتما مقاومت مورد پذیرش قرار بگیرد. جهان غرب مقاومت را مورد پذیرش قرار نمیدهد به همین دلیل است که مقاومت در حاشیه و پیرامون به گونهای اجتناب ناپذیر در فضای شکلگیری قرار گرفت است.
تسنیم: جنابعالی چه چشماندازی برای این نظم نوین جهانی منتج از آرمانهاو اصول انقلاب اسلامی قائل هستید؟ آینده به چه مستی پیش میرود و آرایش نیروها به چه شکلی خواهد بود؟
ابراهیم متقی: نقش نیروهای هویتی در سالهای گذشته افزایش پیدا کرده است. برخی اعتقاد دارند که نیروهای هویتی تحت تاثیر ابزارهای ارتباطی قرار دارند. آنچه که به عنوان جنبش فیس بوک از آن یاد میشود. برخی نیز اعتقاد دارند نیروهای هویتی تابعی از فرایند مقاومت و ایدئولوژی مقاومت هستند. بنابراین سه نوع هویت به موازات یکدیگر در حال شکل گیری و گسترش است: هویت مقاومت، هویت برنامهدار و از طرف دیگر هویت معنایی. سه مولفهای که با موازات یکدیگر در حال گسترش هستند.
* بیداری اسلامی نماد و انعکاس جنبش مقاومت است.
از سوی دیگر نظام جهانی هم تلاش دارند تا این هویت ها را از درون در وضعیت تعارض قرار دهد برای مثال القاعده علیه حزبالله. این اقدامی است که نظام سلطه انجام داده است. بنابراین هویت مقاومت، هویت برنامه دار و هویت معنایی که از آن به عنوان هویت مشروعیت بخش هم یاد می شود را باید به عنوان فضایی دانست که نیروهای اجتماعی در کشورهای مختلف بر این اساس خودشان را در نظام جهانی منعکس می کنند و تلاش می کنند تا معادله قدرت را ارتقا دهند. طبیعی است که در این شرایط نظام سلطه هم از ابزارهای موثر از قالب های گفتمانی اثر بخش و سازوکارهای اطلاعاتی و امنیتی ویژه برخوردار است که توانسته در برخی از مواقع هویت مقاومت را در برابر یکدیگر قرار دهد. یعنی آنتی مقاومت را از درون خود مقاومت ایجاد میکند.
تسنیم: جنابعالی تاچه حدی بیداری اسلامی را معلول این نظم نوین جهانی انقلاب اسلامی میدانید؟
ابراهیم متقی: خود بیداری اسلامی نماد و انعکاس جنبش مقاومت است. چون مقاومت بدون خود آگاهی حاصل نمی شود. بنابراین بیداری اسلامی مروبط به سال 2011 به بعد است اما ادبیات بیداری اسلامی و هویت اسلامی مربوط به سالهای 1979 و 1980 به بعد است. آنچه که به عنوان بیداری اسلامی یاد می شود را باید انعکاس هنجارهای اسلامی، گفتمان اصولگرایی دینی و همچنین خودآگاهی دینی دانست که در سال 1979 به بعد به مدت 32 سال دوران گسترش خود را پیمود و در سال 2011 منجر به ظهور انقلابهای اجتماعی در فضای خودآگهی دینی و تبدیل خودآگاهی دینی به کنش اجتماعی شده است.
تسنیم: آیا این نظم نوین جهانی مایه ارتقاء قدرت نرم ایران در فضای بینالمللی شده است؟
ابراهیم متقی: قدرت نرم باید ماهیت سازنده، فراگیر و اثربخش داشته باشد. خود بحث مربوط به هویت مقاومت بخشی از قدرت نرم است. چون پادگفتمان در برابر هویت مقاومت ایجاد شده است در این شرایط اگر ایران بتواند موازنهای نرم را ایجاد کند، میتوان مسائل مربوط به اثر بخشی گفتمان بیداری اسلامی را تبیین کنیم.
تسنیم: ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام چه نقشی را در ارتقاء موازنه قدرت دارد؟
ابراهیم متقی: موازنه نرم اصلی ترین بخش بازیگری است که نقش ام القری را ایفا میکند. نقش امالقری به معنای این است که در ابتدا کشور باید قابلیت ساختاریاش افزایش پیدا کند و بعد از آن زمینه نقشیابی ساختاری به وجود آید. اگر شرایطی ایجاد شود که منجر به تضعیف نشانههای ساختار جمهوری اسلامی ایران شود در آن شرایط اثر بخشی ایران تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا خواهد کرد.
* موازنه نرم اصلی ترین بخش بازیگری است که نقش ام القری را ایفا میکند.
تسنیم: از چه ابزاری باید برای رسیدن به این هدف استفاده کنیم؟
ابراهیم متقی: طبعا تولید ادبیات تولید مفهوم متنوع سازی ابتکار راهبردی در زمره اصلی ترین ضرورتهای جمهوری اسلامی ایران در عصر موجود است. اگر ما مفاهیم و گفتمانمان تکراری باشد و الگوی رفتاری ما در محیط پیرامونی تکراری باشد طبیعی است که پادگفتمان حاصل خواهد شد. آنچه که باید انجام دهیم متنوع سازی دالهای شناوری که هر دال شناور می تواند یک نوع گفتمان مقاومت را منعکس کند. بنابراین مهم ترین مسئله بقا و بازتولید گفتمان است.
تسنیم: به کارگیری فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد نرمش قهرمانانه و تغییر در عرصه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابراهیم متقی: آن چیزی که به عنوان ادبیات سیاسی ایران در فضای موجود مطرح می شود در قالب انعطافپذیری راهبردی است و به نوعی تیم همراه آقای روحانی در سفر به نیویورک تلاش دارد تا توافقات انجام شده و ادبیات به کار گرفته شود را در قالب نرمش قهرمانانه منعکس کنند.
تفسیری که حضرت آقا در مورد نرمش قهرمانانه در دوران قبل داشتند و به نوعی تکرار شد معطوف به بکارگیری عبارتی بود که بر این موضوع تاکید دارد که دیپلمات های ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر باشند. یعنی اینکه ادبیات دیپلماتیک آنها بتواند ضرورتهای هویتی و راهبردی جمهوری اسلامی را از طریق الگوهایی تأمین کند که کاملا ماهیت مقابله جویانه داشته باشد و پاسخگوی ضرورتهای جبهه مقاومت باشد و نکته دوم اینکه حساسیت برانگیز نباشد. ایشان فرمودند که دیپلمات های ایرانی باید از ادبیاتی استفاده کنند که نرمتر از حریر باشد. در بسیاری از مواقع برخی از کارگزاران و دیپلماتهای ایرانی از ادبیاتی استفاده میکنند که هزینه ساز است یعنی قالبهای نرمی دیپلماتیک را ندارد. ایشان همچنین فرمودند باید ادبیات و دیپلماتها سخت تر از فولاد و سنگ باشند یعنی اینکه هم نماد قدرت نرم را داشته باشند، هم اثر بخش و تعیین کننده باشند و در نهایت اینکه در مواضع اصولی مستحکم باشد. خیلی از این موارد را میتوان چنین تفسیر کرد که طبعا دیپلماتهای ما منافع ملی و اهداف ملی و ادبیات راهبردی که باضرورت های نرمش قهرمانانه هماهنگ باشند را مورد استفاده قرار دادند. اما دیپلماسی یک فرایند است در شرایط موجود ما نمی توانیم قضاوت زود هنگام داشته باشیم. آیا جمهوری اسلامی تا چه حدی می تواند به اهداف خودش دست پیدا کند؟ آیا نرمشی که در حوزه هسته ای در دستور کار خودمان قرار داده ایم منجر به پایان دادن تحریم ها خواهد شد یا نه؟ اگر منجر به پایان دادن تحریم ها داده شود ما به سالهای دهه 1990 باز خواهیم گشت.
* تیم همراه آقای روحانی در سفر به نیویورک تلاش کرد تا بتواند توافقات انجام شده و ادبیات به کار گرفته شود را در قالب نرمش قهرمانانه منعکس کنند.
تسنیم: سفر اخیر آقای روحانی به نیویورک را چطور ارزیابی می کنید و دستاوردهای این سفر چه تاثیری میتواند در عرصه سیاست خارجی کشورمان داشته باشد؟
ابراهیم متقی: سفر رئیس جمهور به نیویورک و سخنرانی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل را اگر بخواهیم در واژه های محدودی ارزیابی کنیم باید آن را در فضای مبهم اما سازنده تلقی کنیم. اما چرا؟ به این دلیل که بسیاری از ادبیات آقای روحانی با مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته مشابهت داشته است. یعنی سخنرانی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل، در جنبش غیرمتعهدها و کمیسیون خلع سلاح را باید مشابه ادبیاتی بدانیم که در سال های گذشته به کار گرفته شده. بنابراین در فضای کلی سیاست خارجی ایران و قالب های گفتمانی آن تغییر چندانی ایجاد نشده است. اما استقبال جهان غرب از این فرایند بسیار گسترده بود به عبارتی دیگر جهان غرب تلاش کرد تا شرایطی را ایجاد کند که ادبیات رئیس جمهور ایران را جذب کند و از طریق سیاست جزبی و متقاعد سازی شرایط لازم را برای ایجاد فضای جدید در حوزه سیاست جهانی به وجود بیاورد. بنابراین ادبیاتی که به کار گرفته شد تفاوت محتوایی با ادبیات قبلی نداشت اما پذیرش این ادبیات در ساختار رسانه ای و دیپلماتی نسبتا مثبت بود.
* بسیاری از ادبیات آقای روحانی با مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته مشابهت داشته است اما غرب تلاش کرد تا شرایطی را ایجاد کند که ادبیات رئیس جمهور ایران را جذب کند.
تسنیم: ارزیابی شما از گفت وگویی تلفنی اوباما و روحانی چیست و این موضوع را برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه تحلیل میکنید؟
ابراهیم متقی: در روز پنج شنبه محمد جواد ظریف با جان کری دیداری فراگیر و دوجانبهای را انجام دادند که این مذاکرات به صورت رسمی بین دو مقام مسئول ایرانی و آمریکایی برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجام گرفت. البته مذاکرات زیادی بین مقامات ایرانی و آمریکایی در گذشته داشتیم اما به صورت غیررسمی و به طور غیرآشکار؛ بنابراین مذاکرات روز پنج شنبه (26 سپتامبر) را باید اولین مذاکرات رسمی و آشکار مقامات ایرانی و آمریکایی بدانیم.
همانطور که می دانید سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا در مصاحبهای مطرح کرد که تیم همراه آقای روحانی گفتوگوی تلفنی با اوباما را درخواست کرده و ما توانستیم این مکالمه و شرایط آ ن را فراهم کنیم. واقعیت این بود که زمینه برای گفت وگویی نمادین ایران و آمریکا فراهم شده بود و طبیعی بود که آقای روحانی نمی توانست در ضیافت نهار بان کی مون شرکت کند چرا که در نماد غربیها وقتی که جام ها بلند می شود به عنوان نماد صلح از آن یاد می کند و اگر آقای روحانی میخواست آبمیوه و آب هم بخورد طبیعی بود که این امر واکنش های زیادی در داخل کشور ایجاد میکرد. شاید آن دیدار نمادین با این مکالمه نمادین جابجا شده باشد. بنابراین نیویورک این فرصت را به وجود آورد تا روند جدید در دستور کار قرار گیرد و مسئله مربوط به مذاکرات از آنجایی که بعد از دیدار ظریف و جان کری انجام گرفت نشان دهنده این است که توافق هایی در حال شکل گیری است.
تسنیم:به نظر شما انتقال پرونده هسته ای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه چه تاثیری در موفقیت دو طرف خواهد داشت؟
ابراهیم متقی: آقای روحانی بر این اعتقاد هستند که کارویژه وزارت خانهها پاسخ به نیازهای راهبردی ایران است و وزارت امور خارجه هم به لحاظ کار دیپلماتیک از پیشنیه و ساختار لازم برخوردار است و هم به لحاظ تولید ادبیات راهبردی. بنابراین وزارت خارجه میتواند فضای اجراء را در دستور کار قرار دهد. کارگزارهای قبلی شورای عالی امنیت ملی در انجام ساز و کارهای دیپلماتیم ضعیف بودند. انعطاف پذیری دیپلماتیک را در چارچوب نرمش قهرمانانه نداشتند. همچنین ابتکار لازم را برای تولید گفتمان های سازنده نداشتند. به همین دلیل آقای روحانی موضوع انجام مذاکرات را به وزارت امورخارجه داد اما سیاست گذاری راهبردی مربوط به شورای عالی امنیت ملی است.
تسنیم: مذاکرات ایران و 1+5 را چطور پیش بینی میکنید؟
ابراهیم متقی: دور جدید مذاکرات در ژنو برگزار خواهد شد. مذاکرات در نیویورک سمبلیک و نمادین بود. مذاکرات ژنو بعد از مذاکرات آژانس انرژی اتمی و گزارش آمانو انجام خواهد گرفت. آنها اعتقاد دارند که باید اعتماد سازی ایران فراگیر و متنوع باشد. در این مرحله مذاکرات را به پیش خواهد بود.
تسنیم: به نظر شما سیاست خارجی دولت یازدهم چه تفاوتی با سیاست خارجی دولت دهم دارد؟
ابراهیم متقی: من هیچ گونه تفاوتی بین روندها و نشانهها و قالب های گفتمانی سیاست خارجی احمدی نژاد در سال 89 تا 92 و آنچه که در حال پیگیری است نمیبینیم یعنی تفاوتی بین رویکرد وزارت امور خارجه و وزیر امور خارجه ایران در دوران صالحی و ظریف وجود ندارد. در فضای موجود جهان غرب تلاش میکند تا براساس پیشینه کنش دیپلماتیک آقای روحانی از الگوی انعطافپذیرتری استفاده کند. در این ارتباط جک استراو نقش بسیاری اساسی را ایفائ کرد. وی توانست ویلیام هیگ، وزیر خارجه انگلستان، و دولت این کشور را متقاعد کند که شرایط همکاری با ایران با توجه به ویژگیهای شخصیتی و الگوهای رفتاری تیم جدید سیاست خارجی ایران به وجود آمده است. بنابراین من تغییری در ادبیات نمیبینیم اما طبعا فضای جهانی در برخورد با آقای روحانی به مراتب سازنده تر در مقایسه با آقای احمدینژاد است. احمدی نژاد مفاهیمی خارج از موقعیت ریاست جمهور مطرح می کرد. یعنی احساس میکرد یک فعال سیاسی است و از مفاهیمی که ممکن است یک فعال سیاسی یا استاد دانشگاه به کار بگیرد استفاده میکرد؛ همانند هولوکاست. در حالی که رویکرد ایران در آن زمان هم معطوف به پذیرش هولوکاست بود اما ادبیاتی را به کار می گرفت که برای نظام جهانی و آمریکایی و اسرائیل ها آزار دهنده بود و آنها می توانستند یک جو ضد ایرانی ایجاد کند. در مقاله ای که هاآرتص منتشر کرد نویسنده اسرائیلی ادعا کرد که احمدی نژاد هدیه خداوندی برای اسرائیل است چرا که می تواند ادبیاتی به کار ببرد که موجب اجماع در داخل اسرائیل و نظام جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران شود.
انتهای پیام/