افتخار میکنم که خدا لیاقت خدمت به پدرم را داده است/ هزار وعده عملنکرده پیشِروی جانبازان
خبرگزاری تسنیم: رضا جعفریمنش گفت: همین الآن هم اگر از او بپرسید: سالم باشی باز هم به جبهه برمیگردی؟ با جان و دل میپذیرد. اعتقادات، نماز خواندن و دعاکردنش را که دیدم به خود افتخار کردم که خدا چنین لیاقتی به من داده تا به اوخدمت کنم.
خبرگزاری تسنیم: محمد جعفریمنش جانباز ساکن ورامین، امروزه بهدلیل عوارض مربوط به جراحتهای جنگی مشکلات زیادی را متحمل میشود. مجروحیت جعفریمنش از یک ترکش بزرگ توی سرش آغاز شد و هنوز هم عوارض آن پیدرپی ادامه دارد. او حالا سمت چپ بدنش لمس شده است. چشم چپش را تخلیه کرده، کام مصنوعی دارد. مجبور است وقت و بیوقت تشنج حاصل از مجروحیت را تحمل کند. لگنش چندین بار عمل شده، کلیههایش را از دست داده و دیالیز میشود. موجگرفتگی شدید دارد. و پای راستش نیز از زیر زانو قطع شده است. این جانباز با اینهمه مشکلات فقط 65 درصد جانبازی دارد. و خانواده او گلایه زیادی از بیمهری مسئولین داشتهاند.
رضا جعفریمنش تنها پسر جانباز محمد جعفریمنش است که این روزها با کمک مادر دو نفری از پدر پرستاری میکنند و رسیدگیهای درمانی او را نیز پیگیری میکنند. رضا جعفریمنش متولد 1368 است و دروس حوزوی در حوزه علمیه قم را مجبور شد نیمهکاره رها کند تا بتواند بیشتر پیش پدر باشد و رسیدگیهایش را بهعهده بگیرد. اما خدمت به پدر جانبازش را توفیقی میداند که خدا نصیبش کرده است. او یک روز در میان پدرش را برای دیالیز به بیمارستان میبرد و میآورد. و شاید بیشتر از هرکس دیگری به مشکلات درمانی او آشنا باشد.
خبرگزاری تسنیم چندی پیش با جانباز محمد جعفریمنش و مرضیه اصفهانی همسر او گفتوگویی را منتشر کرده بود. حالا گفتوگویی با رضا جعفریمنش پسر جانباز در مورد آخرین وضعیت پدرش و رسیدگیهای مختلف به او انجام شده است.
* تسنیم: پدرتان از چهزمانی دیالیز میشود؟
از سال 85 تا الان دیالیز میشود. هفتهای سه بار و هر جلسه چهار ساعت باید زیر دستگاه دیالیز باشد.
* تسنیم: چه شد که مشکل کلیه پیدا کردند؟
در خانه به خاطر ترکش توی سرشان تشنج شده و زمین خوردند. بعد لگنش شکست. چند باری لگنش را عمل کردند. وقتی آخرین عملشان را انجام دادند و به خانه آمدند، دیدیم نمیتواند نفس بکشد. فردای روزی که از بیمارستان مرخص شده بود دوباره ایشان را به بیمارستان بردیم. گفتند که کلیههایشان را از دست دادهاند.
بنیاد شهید میگوید باید درصد خیلی بالاتر از 70 برود تا 70درصد را به بدهیم
* تسنیم: مجروحیتشان از کجا شروع شد و چگونه ادامه پیدا کرد؟
سال 62 مجروح شدند. ترکش به سر و دو دست و دو پایشان اصابت کرد. از سال 73 تشنجهایشان شروع شد. دکترها گفتند به خاطر ترکش توی سرشان است و دیگر باید هر از چند گاهی این تشنجها را تحمل کند. دارو هم برای ایشان جواب نمیدهد. سمت راست بدنشان که ترکش خورد باعث شد سمت چپ بدن بی حس شود. و کارایی زیادی نداشته باشد. چشمشان هم سال 85 گفتند عفونت کرده و تخلیه کردند. کام دهانشان را هم یک هفته بعد به علت عفونت تخلیه کردند. همین تشنجها باعث زمین خوردن شد و به دنبال آن پایشان هم شکست که همان شکستگی منجر به قطع پایشان شد. در پی همین تشنجها که هنوز هم ادامه دارد چند باری زمین خوردهاند و صورتشان هم آسیب دیده است.
* تسنیم: رسیدگی مسئولین بنیاد شهید چطور بوده؟
اصلا خوب نبوده. از سال 85 که چشم و کام دهانشان تخلیه شده وقتی غذا میخورند، پشت چشمشان میرود. ما آن سال رفتیم گفتیم کمک کنید چشم مصنوعی و کام دهان ایشان را درست کنیم. یک جایی را معرفی کردند که برویم، اما آنجا گفتند این کار ما نیست و نمیتوانیم کاری برایتان انجام دهیم. بعد از آن هم هرچه پیگیری کردیم. مشکلات بر طرف نشد. الان ایشان 65 درصد جانبازی دارند. حتی برای درصد جانبازی ایشان اقدام کردیم. میگویند ما نمیتوانیم درصد ایشان را هفتاد کنیم. باید درصدشان خیلی از هفتاد بالاتر برود تا هفتاد درصد را به ایشان بدهیم.
با در خواست وام ریاست جمهوری موافقت شد اما چون رئیس جمهور عوض شده کسی نیست درخواست را امضا کند
* تسنیم: هزینههای درمان را چطور میپردازید؟
تا دو سال پیش برای هزینهها بنیاد کمک میکرد. اما از دو سال پیش تا به حال بنیاد گفته ایشان چون تحت پوشش سپاه هستند باید تحت پوشش بیمه خدمات درمانی سپاه قرار بگیرند و دیگر از آن موقع هیچ کدام از هزینهها را ندادند. سپاه هم که مراجعه کردیم، فهمیدیم بیمهشان به صورتی است که ما باید هزینهها را پرداخت کنیم بعدا بیمه به مرور بدهد. مثلا در هفت ماه ایشان سه بار بیمارستان بستری شدند. یک بار 9 میلیون و یکبار 6 میلیون هم پرداخت کردهایم و منتظریم که بیمه آنها را چند ماه بعد پرداخت کند. یکسری از هزینهها را هم که دیگر پرداخت نمیکنند. مثل یکسری وسیلههایی که نیاز دارند.
مسئولین بنیاد شهید ورامین آمدند به پدرم سر زدند اما میگفتند کاری از ما برنمیآید و از دست ما خارج است. دو سال پیش برای بازسازی خانه نیاز به پول داشتیم. خانه طبقه بالا بود و نمیتوانستیم ویلچر را را هر روز انتقال دهیم پایین. تصمیم گرفتیم در بازسازی خانه طبقه همکف بیاییم تا این مشکل برطرف شود. به ما قول وام دادند. اما هنوز بعد از گذشت دو سال وامی تحویل داده نشده است. حتی از ریاست جمهوری هم چنین قولی دادند. تماس گرفتند گفتند وام به شما تعلق میگیرد. اخیرا تماس گرفته شد به من گفتند نامه شما اینجا هست و شماره شده است چرا تا به حال نگرفتهاید؟ بعد گفتند هر چند با وامتان موافقت شده اما فعلا چون رئیس جمهور عوض شده است. کسی نیست که این درخواست را امضا کند.
* تسنیم: آخرین پیگیری شما برای درخواست جانبازی پدرتان چه زمانی بوده است؟
فکر میکنم پارسال بود که دوباره مجددا پیگیری کردیم و با بنیاد صحبت کردیم اما نتیجه نداد.
یک روز در میان باید آمپول 38 هزار تومانی مصرف کند/گاهی برای جابه جا کردن پدر مجبورم از توی خیابان کسی را برای کمک بیاورم
* تسنیم: الان بیشترین مشکل ایشان که نیاز به پیگیری و رسیدگی دارد چیست؟
دکترشان گفته که باید در منزل فیزیوتراپی بشوند اما چون هزینههایش را مسئولین انجام نمیدهند برای ما مقدور نیست. غذا خوردن و حمام رفتنشان نیاز به رسیدگی زیادی دارد. حتی من خودم مجبور شدم برای رسیدگی به پدر درسم را رها کنم. چون یکبار دو یا سه ماه بیمارستان بستری بودند و نیاز به رسیدگی داشتند. اما مسئولین هیچ کدام کمکی نکردند. حتی گاهی که حالشان خیلی بد بود و من دست تنها بودم و نمیتوانستم جابه جایشان کنم باید میرفتم و از توی خیابان یک کسی را برای کمک میآوردم.
یک آمپول ایشان اخیرا مصرف میکنند که دانهای 38 هزار تومان است. هفتصد و شصت هزار و خردهای پول دادم تا چند دانه از این آمپولها تهیه کنم. بیمه هم که معمولا سه یا چهار ماه بعد پول آن را میدهد. اگر اینطور باشد ما دیگر هزینه زندگیمان را هم نمیتوانیم پرداخت کنیم.
* تسنیم: چند وقت است این آمپول را مصرف میکنند؟
سری آخری که بیمارستان رفت به خاطر عوارض دیالیز بود، گردنشان ورم کرده و خون لخته شده بود. دکترش گفت که باید از این به بعد این آمپول را استفاده کند. یعنی حدود دو ماه و نیم است که با هر بار دیالیز باید یکی از این آمپولها را به ایشان تزریق کنند.
* تسنیم: چرا از داروخانه تحت پوشش این دارو را تهیه نمیکنید؟
این آمپول را که فقط داروخانه 13 آبان و هلال احمر دارند که آنها هم خارج از تعهد بیمه هستند. ما همین الان هم برای یکسری از هزینههای بیمارستانشان پول قرض کردهایم تا توانستهایم پرداخت کنیم.
مجروحیاتها در پرونده سپاه هست اما بنیاد میگوید ما فقط مدارک همزمان از سال62 را میپذیریم
* تسنیم: از مشکل پایشان بگویید؟
مشکل پای ایشان هم از یک زمین خوردن ساده شروع شد. به خاطر ترکشی که در سر دارند تعادل درستی نداشتند. تشنج و زمین خوردن باعث شد که پایشان شکست. عمل جراحی کرده و پیچ گذاشتند. دو یا سه روز بعد محل عمل سیاه شد. در همان پا و در محل شکستگی ترکش هم داشتند. دیگر بعد از این جریان مجبور به قطع آن شدند. پزشکشان این موارد را در پروندهشان هم نوشت اما توجهی نشد.
بنیاد شهید جانبازی پای پدرم را قبول نکردند. گفتند چیزهایی که بعد از جنگ اتفاق افتاده به ما مربوط نیست. در حالیکه همه آنها در اثر همین مجروحیت بوده است. حتی برای اثبات مشکلات موج گرفتگی هم میگویند باید بروید مدارک همزمانش را بیاورید. در پرونده سپاهش همه این مباحث بوده اما بنیاد شهید میگوید شما باید مدارک همزمان از سال 62 بیاورید که ما اثبات کنیم موج گرفتگی در پرونده شان وجود دارد.
برخی آشنایان میگویند اگر موردی باشد که نیاز شود جانباز را به 70 درصد برسانند. بنیاد بهانه آورده و این کار را معمولا به تعویق میاندازد. در مورد اکثر امکانات میگویند فقط برای جانبازان 70درصد انجام میدهیم. حتی همین مشکل بیمه که عرض کردم را میگویند اگر 70درصد بود انجام داده و هزینهها را پرداخت میکردیم.
افتخار میکنم که خدا چنین لیاقتی را داده، بتوانم به پدرم خدمت کنم/اگر از او بپرسید که سالم باشی باز هم به جبهه برمیگردی با جان و دل میپذیرد
* تسنیم: آقای جعفری منش! شما از روز اول که دنیا آمدید پدرتان جانباز بوده است. فکر میکنید تصویری که شما از پدر دارید با تصویری که دیگران دارند چقدر تفاوت دارد؟
اوایل که سنم کمتر بود و ایشان را میدیدم که تشنج میشوند. و بعضی مواقع اعصابشان خیلی خراب میشد، ناراحت بودم. خواهر کوچکترم را میدیدم که مثلا وقتی چشم پدرم تخلیه شد تا چند روز حالش بد بود. با خودم میگفتم این چه شانسی است که من دارم و چرا پدرم باید اینطور درگیر مشکلات باشند. ولی بعدا که برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه رفتم نگاهم نسبت به همه چیز عوض شد. فهمیدم خدا خواسته که بتوانم خدمت پدرم را کرده و ثوابی ببرم. پدرم هم همیشه شاکر خداست. یعنی تا به حال ندیدهام که حتی یکبار گله کند. حتی همین الان هم اگر از او بپرسید که اگر سالم باشی باز هم به جبهه برمیگردی یا نه؟ با جان و دل میپذیرد. اعتقادات، نماز خواندن و دعا کردنش را که دیدم به خودم افتخار کردم و گفتم خدا چنین لیاقتی را به من داده که بتوانم به او خدمت کنم.
گاهی پدر از رفتن میگوید و مادر گریه میکند/مادرم به خاطر کار زیاد کمر درد و پادرد گرفته است
* تسنیم: رابطه پدر و مادرتان با هم چطور است؟
خیلی با هم خوب هستند. بعضی مواقع وقتی مینشینند با هم صحبت میکنند، پدرم از رفتن میگوید و مادرم هم گریه میکند. نزدیک دوازده سیزده سال است که پدرم افتاده و زمینگیر شدهاند همیشه مادرم از ایشان مراقبت کردهاند. چه شبهایی که تا صبح بیدار بودند و به پدرم رسیدگی کردهاند. گاهی در طول شب چهار یا پنج بار مادرم را صدا میکنند. که آب میخواهم، غذا میخواهم و دستم را ماساژ بدهید. هر بار مادرم صبورانه کمک میکنند و خیلی زحمت میکشند.
الان هم به گونهای شده که مادرم به خاطر کار زیاد و رسیدگی به پدرم، کمردرد و پادرد گرفته. برای جابه جا کردن ایشان باید وزنشان را تحمل کنند. این مسائل به سلامتی مادرم هم لطمه زده است. اینقدر مشکلات بابا زیاد است و ما مشغول رسیدگی به ایشان هستیم که تقریبا سلامتی و مشکلات مادرم را فراموش کردهایم. مادرم خودش خواهر شهید است و داغ برادر را هم دیده است.
* تسنیم: هیچوقت مادرتان گلایه کردهاند؟
نه، اصلاً؛ دلمان برای مادرمان بیشتر میسوزد. اصلاً گلایه هم نمیکند. مسافرت رفتنمان هم خیلی سخت است. چون حتماً باید یک مرد دیگر همراهمان باشد تا بتوانیم پدر را جابهجا کرده و از جایی به جای دیگر ببریم. به همین دلایل مسافرت هم دیگر نمیتوانیم برویم.
---------------------------
گفتوگو از: نجمه السادات مولایی
---------------------------
انتهای پیام/