شاعران جوان، شعر رضوی را از دام مکررات نجات دهند/شاعر رضوی مورخ نیست
خبرگزاری تسنیم: امیراسماعیل آذر با بیان اینکه شعر رضوی در دوران معاصر جایی برای تبیین فرهنگ رضوی نبوده است، می گوید: شاعران جوان باید با رجوع به منابع اصلی، شعر رضوی را از تکرار مکررات گذشتگان نجات دهند.
امیراسماعیل آذر، استاد دانشگاه و پژوهشگر که چند سالی است فعالیتهای خود را در حوزه شعر آئینی متمرکز کرده است، با حضور در خبرگزاری تسنیم ، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی این خبرگزاری به بررسی شعر رضوی، از ابتدا تا دوران معاصر پرداخت. مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: با توجه به اینکه شعر آئینی از پشتوانه و پیشینه خوبی در ادب فارسی برخوردار است، چه تعداد از سرودههای این حوزه به شخصیت امام رضا(ع) پرداخته و اساساً شعر رضوی چه نقشی در ادب آئینی ما دارد؟
قبل از اینکه فارسیزبانان برای امام رضا(ع) شعر بسرایند، شاعری به نام دعبل خزاعی پیشقدم شد و زبان به مدح این امام همام گشود. پس از وی، شاعرانی مانند فرزدق و ... وارد این حوزه شدند و جزء نخستین کسانی بودند که ادبیات را در خدمت سیره اهل بیت(ع) به ویژه امام هشتم(ع) قرار دادند.
پیشینه نخستین سرودههای آئینی در زبان فارسی را باید در دیوان کسایی مروزی جست. شاعری که برای اولینبار زبان به مدح پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) گشود که از این سرودهها تنها 4 یا 5 بیت به دست ما رسیده است. بعد از کسایی، سیف فرغانی و سنایی غزنوی بودند که وارد این حوزه شدند. در این میان، سنایی به عنوان یک شاخص عمل کرد و اولین قصیده رضوی را باید با مطلع «دین را حرمی است در خراسان/دشوار تو را به محشر آسان» در دیوان وی بخوانیم. به طور کلی وجوهی در شعر وی هست که سرودههای او را از دیگران ممتاز میکند و سبکی را فرا روی دیگران قرار میدهد که شاعرانی مانند عطار، شمس مغربی، مولوی و سعدی و حافظ به تبعیت از وی میپردازند. نمادپردازی و استفاده از واژگان قلندریه در سرودههای این شاعر سبب شد تا شاعران دیگر نیز به تبعیت از وی از این واژگان به منظو ر ارائه معنی ثانویه بهره ببرند.
در زمان صفویه شعر مذهبی به ویژه شعر آئینی اوج گرفت و پس از آن در زمان قاجار هم فعالیت در این حوزهها ادامه داشت تا اینکه به دوران معاصر رسید. مهمترین موضوعی که شاعران در حوزه شعر آئینی به آن توجه کردند، قیام عاشورا و شعر حسینی بود. در شعرهای عاشورایی کسانی مانند حسین مسرور و ایرج میرزا به تعزیت عاشورا و ائمه(ع) پرداختند. رشد این دسته از اشعار در دوران معاصر به گونهای است که اگر شعر مسرور را در کفهای از ترازو و شعر دیگر شاعران معاصر را در کفهای دیگر قرار دهیم، کفه مسرور سنگین تر است، باید گفت هیچ سرودهای در طول ادب فارسی به پای نمادپردازی قوی او در این شعر عاشورایی نرسیده است.
گرچه رگههای شعر رضوی را میتوان از دوران سنایی تا به امروز پیگیری و بررسی کرد، اما اوج توجه به شعر رضوی را باید در دوران معاصر دید. در کنار برگزاری جشنوارهها، اقداماتی چون برپایی مسابقات مشاعره رضوی از دیگر زمینههایی بود که منجر به ارتقای کیفی و کمی سرودههای رضوی شد. اقبال بسیاری از شاعران نو قلم به شعر رضوی، پس از اجرای مشاعرههای رضوی بود که در رسانه ملی هم پخش شد. علاوه بر این، مشاعره رضوی زمینهای شد تا پیوند خانوادهها با شعر رضوی که نمونهای از ارادت شاعران به مقام و ساحت مقدس امام رضا(ع) است، بیشتر شود.
* تسنیم: با بررسی شعر رضوی در دورههای مختلف ادب فارسی، به ویژه شعر معاصر، متوجه میشویم که این نوع سرودهها، همانند بسیاری از اشعار آئینی موجود، بر توصیف استوار است و کمتر خواننده را با سیره عملی امام هشتم(ع) آشنا میکند. دلیل این امر چیست؟ آیا این موضوع را باید یکی از آسیبهای شعر رضوی در دوران اخیر به حساب آوریم؟
اصولاً شعر مذهبی و آئینی و به تبعیت از آن شعر رضوی، از سنایی تا دوران معاصر، بیشتر بر مبنای توصیف به نظم درآمدهاند و کمتر سرودههایی را مییابیم که به مکتب و سیره اهل بیت(ع) بپردازد. این در حالی است که در میان شعرای آئینی عرب، سیره اهل بیت(ع) موضوعی شاخص دیده میشود. به عنوان نمونه، در سال 61 هجری، هر قصیده کمیت اسدی برای اهل بیت(ع) در حکم سپاهی بود در مقابل متوکل عباسی، اما شعر ائینی در ادب فارسی به سمت توصیف رفت. شعر رضوی نیز به تبعیت شعر آئینی و نگاه غالب شعرا به این حوزه شعری است محدود در توصیف، منقبت و مرثیه.
*تسنیم: دلیل این ورود این رویکرد به شعر فارسی چیست؟
هیچکس از شاعر انتظار یک مورخ را ندارد. شاعر، مورخ نیست و هیچکس در شعر به دنبال شنیدن یک حقیقت علمی نیست. شعر امری است که موضوع را با منطق هنجارهای خودش سخن را جدا میکند و با تغییرات اساسی موضوعی را برای مخاطب بیان میکند. به عنوان نمونه در شعر سهراب وقتی میگوییم «من مسلمانم»؛ این شعر نیست چرا که همه به این امر واقفند، زمانی این سروده به سمت شاعرانگی پیش میرود که شاعر میگوید: «قبلهام یک گل سرخ»؛ اینجاست که زبان از هنجار مرکزی خارج میشود و خواننده را به تأمل وا میدارد، تأملی که با قاعده علمی متفاوت است.
از دیگر کارهایی که شاعر میکند اولاً به تاریک هستی میرود و از آنجا خبر را به خواننده ارائه میدهد. شاعر از محسوسات موضوعی را میگیرد و به نامحسوس پیش میبرد.
شاعر در شعر آئینی رسالت یک مورخ را بر عهده ندارد
شاعر به دنبال این نیست که تاریخ بگوید یا همانند علم موضوعی را اثبات کند. این حس اوست که شعر را زیبا میکند. شاعران منقبت فقط منقبت را میگویند. اگرچه این نوع سرودهها سابقه دارد و شنیدن آن برای خواننده لذتبخش است، اما در یک برش فکری این کافی نیست. اگر از شعر رضوی سخن میگوییم، باید به مکتب رضوی که یک فرهنگ است، بپردازیم، فرهنگی که در زندگی و سیره اهل بیت(ع) دیده میشود. شاعران هیچگاه دنبال این نبودهاند که به صورت عمیق و اساسی این موضوع را بیان کنند، به همین خاطر شعر رضوی در حد منقبت و مرثیه باقی مانده است.
فرهنگ و سیره امام رضا(ع)، موضوع فراموششده سرودههای رضوی
اما موضوعی که شاعران امروز و دیروز کمتر به آن توجه کردهاند، این است که برشی از فرهنگ ائمه(ع) را بگیرند و با زبان شعر بیان کنند. به عنوان نمونه، بارها ترکیب «حماسه حسینی» را شنیدهایم. در این عبارت، قیام امام حسین(ع) به عنوان یک واقعیت تاریخی را با حماسه که یک روایت ادبی است، آمیختهایم. در اینجا، هر چند عاشورا را اسطوره و نماد نمیدانیم، اما دریافتی از نوع حماسهگونه بودن آن داریم. به این معنی که محور جنگها و تضادها در حماسههای دنیا مانند گیلگمش، شان سون دورلند، نیبلونگن، ایلیاد و ادیسه و شاهنامه جنگ با زمین و نیکی با بدی است، اما در حماسه عاشورایی محور عقیده است. این عقیده باید در شعر شاعران ثبت شود. معمولاً سرودهای در حوزه شعر آئینی به ثبت رسیده است و ماندگار شده که به این موضوع پرداخته باشد. شاعر امروز باید تلاش کند تا باورهای اسلامی را بیان کند و در ضمیر مخاطبان باقی گذارد.
الکساندر پوپ میگوید: اگر کسی در بیابان باشد و حرف زیبایی بزند، مردمان او را پیدا خواهند کرد و برای شنیدن حرفهایش فرش قرمز پهن میکنند. به عبارتی «شعر خوش آن است که راهت زند / پنجه به دامان نگاهت زند»: شعری خوب است که تأثیر در ژرفای نگاه مخاطب بزند و در وجود وی رسوب کند. به دیگر معنی، وقتی یکبار ان را میخوانید، دوست داشته باشید تا به حافظه بسپرید.
در تاریخ ادبی ما رشحه اصفهانی تنها 5 بیت شعر گفته است، اما این چند بیت آنقدر زیبا هست که بعد از دهها سال تکرار و از آن به عنوان شعر ممتاز یاد میشود. در یک کلام شعر باید پنجه در نگاه افراد زند، باید به گونهای باشد که خود خواننده به دنبال آن برود، نه اینکه شاعر کتاب خود را به دیگران هدیه دهد.
*تسنیم: برگزاری جشنوارههای متعدد رضوی در سالهای اخیر چه تأثیری در ارتقای کمی و کیفی این اشعار داشته است؟ آیا این نوع جشنوارهها، زمینه را برای سفارشنویسی و تنزل کیفی اشعار فراهم نمیکند؟
شعر در یک برش برای اطلاعات دادن نیست، اما میتواند همانند سروده حسین مسرور، هم پیام دارای باشد و هم زیبایی و شاعرانگی داشته باشد، مضاف بر اینکه این شعر میتواند خود فرهنگی برای شیعه باشد. شعر خوب آئینی باید چنین اثری داشته باشد، نه اینکه کاغذی پر شود و در جشنواره شرکت کند. اگر چنین نباشد حتی جشنوارههای رضوی هم نمیتواند روی آن تأثیر بگذارد.
به نظر من جشنوارهها باید سرودههایی را انتخاب کنند که هر یک از ابیات آنها به عنوان اثری هنری به پیشگاه امام رضا(ع) تقدیم شود و در موزه شعر باقی بماند. چرا نباید شعرهای ما به عنوان اثری هنری در موزه ادبیات رضوی باقی به یادگار بمانند؟
شاعران بزرگترین شخصیتها در همه جوامع هستند. شاعر به سرزمینی میرود که کسی نمیتواند وارد آن شود و افق دید خود را به جایی میدوزد که نگریستن به آن برای همه امکان ندارد، از این رو دستاندرکاران جشنوارهها مدیران قابل و شاعران عصای آنها در برپایی آنها باشند. باید مدیریت جشنواره به مدیران واگذار شود که مدیریت کنند و طرح بدهند تا بتوانند نظر نسل جوان را به شرکت در جشنواره جذب کنند. روند جشنوارهها باید به گونهای تنظیم شود که برترین سرودهها به این جشنوارهها راه پیدا کند. البته ناگفته نماند که عملکرد جشنوارهها در سالهای اخیر، روند رو به رشدی داشته است، اگر چه هنوز تا رسیدن به نقطه متعالی فاصله بسیار است.
* تسنیم: در دهه اخیر نیز شاهد فعالیتهای متعدد در حوزه شعر رضوی بودیم و شاعران بزرگی در این حزوه رشد کردند و متولد شدند. روند و نوع فعالیت شعر معاصر رضوی را با دورههای گذشته چگونه مقایسه میکنید؟
شعر معاصر رضوی، در مقایسه با سرودههای پیش از انقلاب، هم از منظر کمی و هم از منظر کیفی روند رو به رشدی را تجربه کرده است. البته در این میان سرودههایی میبینیم که علاوه بر محتوا از نظر آرایههای لفظی و معنوی نیز همانند هم شده و تکرار در این نوع سرودهها بسیار دیده میشود. دلیل این امر را می توان در کماطلاعی شاعران نوقلم از منابع قدیمی نوشته شده در این عرصه دانست.
کماطلاعی، تکرار مکررات را در شعر رضوی به همراه داشته است
زمانی صادرات به نحو مطلوب صورت میگیرد که واردات خوبی داشته باشیم. شاعر نیز باید از دیروز خود با خبر باشد، باید بداند کجای ادبیات فارسی قرار گرفته است. ترجمههای قرآن و احادیث مشهور را مطالعه کرده باشد، چرا که قرآن با شعر ما آمیخته است. تأثیرپذیری شاعران فارسی از این دو منبع اصلی بیشتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم، اگر غیر از این بود این همه منبع عظیم را برای ما نمیگذاشتند. معمولاً شاعرانی در تکرار مکررات گرفتار میشوند که از پیشینه ادبی اطلاع چندانی ندارند. به همین دلیل توصیه میشود که سابقه ادبی، تاریخهای آئینی و احادیث را مطالعه کنند، چرا که با دست تهی نمیتوان به بازار رفت.
*تسنیم: چگونه می توان شعر رضوی معاصر را ماندگار و به عنوان یک نوع ادبی در جهان معرفی کرد؟
زمانی توصیه کردم که ادبیات را به دو دسته شعر دیداری و غیر دیداری تقسیمبندی کنیم. در ادبیات جهان ادبیاتی هست به نام ادبیات فناناپذیری، اصلا اینکه مولانا در جهان گل انداخت و همه را سر سفره خود نشاند، این بود که انسان را وصل به خدا کرد و آن را به عنوان یک موجود نامحدود معرفی کرد. اگر شاعران و نویسندگانی مانند حافظ، مولانا، امیلی برونته و... در جهان باقی ماندند و شعر آنها بر سر زبانها است، به این دلیل است که پیوند میان انسان با آیمان را حفظ کردهاند.
شعر رضوی، پیوند انسان با آسمان باشد
اگر شاعری شعرش را از این حجم محدود درآورد، شاعر میماند. تا کی باید به توصیف بپردازیم. شعر معاصر ما باید از زمین بلند شود به آسمان بپردازد. دنیای امروز میخواهد راههای رسیدن به آسمان را ببندد، این شاعر است که میتواند این راه را برای انسان امروز هموار کند. سیاست جهانی یعنی دعوت به مصرف، به همین خاطر امروز بیش از هر روز دیگر به آسمان نیاز داریم. مولانا میگوید: «هر چه او بیدارتر در خوابتر/ هست بیداریش از خوابش بتر/ جان همه روز از لگدکوب خیال/ وز زیان و سود وز خوف زوال/ نه صفا میماندش نه لطف و فر/ نه به سوی آسمان راه سفر»
شاعر میتواند این راه را باز کند، به شرطی که خودش این راه را بپیماید: «کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد»، اما شاعری که در تنگناهای زندگی خودش مانده است، چگونه میتواند این راه را طی کند. شعر قالب هنری است و در یک قالب هنری میتوان ارزشها و اعتقادات را بهتر عرضه کرد.
انتهای پیام/