یادداشت روشنروان در حاشیه اوضاع نامشخص ارکسترهای بزرگ کشور
خبرگزاری تسنیم: کامبیز روشنروان: تعطیل کردن ارکسترها پیامی واضح و روشن برای موسیقیدانان دارد و آن این است که موسیقی جدی از این پس جایی در فرهنگ موسیقی کشور ندارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کامبیز روشنروان، آهنگساز، نواپرداز، استاد و مدرس موسیقی متولد 1328 تهران است. هنر خود را در هنرستان موسیقی زیر نظر استاد حسیندهلوی فرا گرفت. لیسانس موسیقی از دانشگاه تهران با گرایش آهنگسازی و فوق لیسانس از دانشگاه کالیفرنیا و دکترای آهنگسازی از دانشگاه هاوایی مراتب آکادمیک روشن روان است.
روشن روان در آهنگسازی فیلم هم چهرهای نامآشناست. موسیقی متن فیلم برنج خونین از جمله نخستین موسیقیهایی بود که پس از انقلاب ساخته شد. موسیقی متن فیلمهای گلهای داودی ، سفیر، سریال امیرکبیر و ... از آثار اوست. او نزدیک به 120 موسیقی متن فیلم ساخته و با کارگردانانی چون عباس کیارستمی، امیر نادری، رسول صدر عاملی، کیومرث پور احمد، مهدی فخیم زاده و دیگران همکاری داشته و برای برخی از این فیلمها هم جایزه بهترین موسیقی جشنواره فیلم فجر را به دست آورد. ساخت قطعاتی در قالبهای سمفونی و قالبهای موسیقی کلاسیک از دیگر تلاشهای روشن روان به شمار میرود که از جمله آنها میتوان به سمفونی «فلک الافلاک»، سمفونی «پرواز» اشاره کرد. این موسیقیدان به بهانه اوضاع کنونی ارکسترهای ملی و تهران یادداشتی نوشته و منتشر کرده که در زیر میخوانید؛
کامبیر روشنروان: آهنگسازان همواره سازبندی و نوع موسیقی خود را بر مبنای فاکتورهای مختلفی از جمله: فرم، مضمون، تاثیرگذاری، کلام، امکانات اجرایی و… تعیین میکنند؛ فرضا اگر آهنگساز بخواهد در یک مسابقه آهنگسازی شرکت کند ناچار است ترکیبی از سازها را که در مقررات مربوط به شرکت در مسابقه اعلام شده رعایت کند یا اگر بخواهد بر مبنای غزلی از شعرای قدیم موسیقی بسازد طبعا سازهای مناسب آن را انتخاب میکند و اگر سفارش ساخت یک سمفونی را دریافت کند قطعا اولین انتخابش ارکستر سمفونی خواهد بود.
به این ترتیب مشاهده میشود که هر اثر موسیقی برای اجرا نیازمند ترکیب ویژهیی از سازهاست. کلیه آثاری که برای ارکستر ساخته شدهاند اعم از ایرانی و غیرایرانی برای اینکه به اجرا درآیند نیازمند ارکستر ویژه خود هستند؛ برای مثال آثار ارکسترال موسیقی ملی ایران نیازمند ارکستری شامل سازهای کلاسیک غربی و سازهای ایرانی است و آثار بزرگ موسیقی کلاسیک و همچنین قطعاتی که در سالیان اخیر تحت عنوان سمفونی به مناسبتهای گوناگون به بعضی از آهنگسازان ایرانی سفارش داده میشوند الزاما باید با ارکستر سمفونی و گاهی چند ساز ایرانی اجرا شوند.
ارکستر سمفونی تهران که با قدمتی نزدیک به 80 سال در ردیف قدیمیترین ارکسترهای سمفونی در آسیاست در طول حیات خود فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است و همیشه در ذهن مخاطبان ایرانی خود به عنوان سمبل موسیقی کلاسیک و علمی شناخته شده است. این ارکستر متاسفانه ماههاست که تعطیل شده و کنسرتی نداشته است و نوازندگان آن که همگی جزو بهترین و باتجربهترین نوازندگان سازهای کلاسیک در کشورمان هستند بدون حقوق و قراردادی مشخص رها شدهاند بدون توجه به اینکه حدود هشتاد نوازنده این ارکستر که بعضا متجاوز از بیست سال در این ارکستر نوازندگی کردهاند چه باید بکنند و چگونه زندگی خود و خانوادهشان را تامین کنند. انحلال عملی این ارکستر تبعات سنگینی برای موسیقی ایران به همراه داشته و خواهد داشت.
ارکستر موسیقی ملی هم متاسفانه به سرنوشت ارکستر سمفونی دچار شده و بیش از 9 ماه است که توسط دفتر موسیقی تعطیل شده و 80 نوازنده آن به جمع بیکاران کشور پیوستهاند. ارکستر موسیقی ملی که نتیجه تلاشهای بیوقفه مدیریت دفتر موسیقی در 12 سال پیش است و صرفا به اجرای آثار موسیقی ایرانی میپرداخت و همواره کنسرتهایش با استقبال چشمگیری روبهرو بوده است امروزه دیگر وجود ندارد و فقط خاطره خوشی از آن در ذهن مردم باقی مانده است. ارکستری که با اجرای آثار بزرگان موسیقی ایران در مدت نسبتا کوتاه عمر خود علاقهمندان فراوانی را جذب کرد علاقهمندانی که سالها با آثار اساتید بزرگ موسیقی ایران زیسته و آنها را با خود زمزمه کرده بودند.
انحلال دو ارکستر بزرگ کشورمان تعبیرات گوناگونی در میان موسیقیدانان و مردم داشته و حدس و گمانهایی که زدهاند نشان میدهد دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی و سیاستگذار موسیقی در کشور است مسبب اصلی انحلال ارکسترها بوده و چون اعتقادی به موسیقی سالم، فرهنگی، تفکربرانگیز، فاخر و علمی نداشته این عمل را مرتکب شده است بدون اینکه تبعات منفی و ناخوشایند آن را در نظر بگیرد. با انحلال ارکستر سمفونی و ارکستر موسیقی ملی که تنها ارکسترهای بزرگ و رسمی کشور هستند بیش از صد و شصت نوازنده بیکار شده و به لشکر بیکاران اضافه شدند و متاسفانه هیچ مسوولی تا کنون دلیل چنین عملی را توضیح نداده و اعلام نکرده چگونه این تعداد نوازنده و خانوادههای آنان میتوانند زندگی خود را تامین کنند و سرنوشت این افراد متخصص و کارآمد چه خواهد بود.
مدیر کل محترم دفتر موسیقی توضیح ندادهاند از این پس آهنگسازان برای کدام ارکستر باید موسیقی بسازند و سرنوشت موسیقی ملی ایران و آثار ارکسترال چه میشود؟ آیا آهنگسازان ایرانی برای اجرا و ضبط موسیقی خود باید به یکی از کشورهای منطقه رفته و موسیقی خود را اجرا کنند؟ و علاوه بر آن با صرف هزینهیی بسیار سنگین که از عهده آهنگسازان خارج است موسیقی خود را در خارج کشور به صحنه برده و مردم کشورمان را از شنیدن آنها محروم کنند؟ آیا این به معنی نفی موسیقی علمی و حرکت به سوی موسیقی روزمره و تقویت بیشتر آن نیست؟
در اینجا لازم است از مدیریت موسیقی کشور سوال شود چنین سیاستی با کدام منطق و منافع ملی همخوانی دارد؟آیا موسیقی ایران باید از این پس در انحصار موسیقی روزمره و به طور محدود موسیقی سنتی و نواحی باشد؟ ارتقای کیفی آثار موسیقی ایرانی چگونه و از چه طریق حاصل خواهد شد؟ تکلیف علاقهمندان موسیقی ارکسترال چیست؟ چه کسی جوابگوی خسارات سنگینی است که با این عمل اشتباه بر پیکر نحیف موسیقی ایران وارد میشود؟
تعطیل کردن ارکسترها پیامی واضح و روشن برای موسیقیدانان دارد و آن این است که موسیقی جدی از این پس جایی در فرهنگ موسیقی کشور ندارد. همزمانی انحلال ارکسترها و زمزمه حذف رشته ساز جهانی در هنرستانها و دانشکدههای موسیقی صحت پیام دفتر موسیقی را تقویت کرده و از این رو موج جدیدی از مهاجرت موسیقیدانان متخصص و ماهر را سبب شده است.
انتهای پیام/