شباهتهای کودتای۲۸مرداد بــا فتنــــه۸۸
خبرگزاری تسنیم: دولت مردان متوجه باشند با اندیشههای لیبرالی و سیاست سازش کارانه نمی توانند خواستهای انقلاب را محقق نمایند و دچار شکست میشوند. در انقلاب اسلامی ایران آنچه توانست انقلاب را به پیروزی رسانده و حیات آن را تضمین نماید،قاطعیت بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از آدینه تهران، کودتای 28 و نقش آن در تحولات تاریخی ایران معاصر، نقش دول استعماری و تلاش آن برای حفظ زنجیره وابستگی ،جایگاه روحانیت و شباهت این تحولات با حوادث سالهای اخیر به خصوص فتنه سال 88 و تحولات اخیر مصر از جمله مسائلی است حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی در گفتگو با خبرنگار آدینه تهران مطرح کرد. در ادامه مشروح این گفتگو از نظرتان خواهد گذشت.
کودتای 28 مرداد بدون واکاوی مسئله ملی کردن صنعت نفت قابل تحلیل نیست، به نظر شما اهداف کلی از ملی کردن صنعت نفت توسط نیروهای ملی - مذهبی چه بود؟
در پاسخ به این سوال باید گفت با نگاهی به تاریخ معاصر کشور این نکته قابل مشاهده است که در حرکتهای گوناگونی که علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی صورت گرفته همواره روحانیت آگاه و مبارز نقش رهبری را بر عهده داشته است. در حرکتهایی مانند قیام تنباکو، جنگهای ایران و روس و... اسلام و روحانیت مبارز حضور داشته و مردم را به مبارزه علیه استعمار و استبداد دعوت و ترغیب میکرده است. در جریان ملی شدن صنعت نفت نیز حضور اسلام و روحانیت مهم است. در آموزههای اسلامی هرگونه سلطه کفار و مشرکان بر جامعه اسلامی نفی گردیده است. بنابراین سلطه انگلستان بر منابع نفتی کشور اسلامی ایران مخالف مبانی و اصول صریح اسلام بود. به لحاظ انسانی و ملی نیز ملت ایران امتیاز نفت و سلطه انگلستان بر منابع نفتی ایران را مغایر حقوق خود میدانستند و سلطه انگلستان را عامل تحقیر خود میدیدند. شرکت نفت انگلیس وقاحت را تابه آن حد رسانده بود که سردر پالایشگاه آبادان تابلویی به این مضمون نصب نموده بود. که (ورود ایرانی و سگ ممنوع) مسلماً ملت ایران از نظر انسانی نیز نمی توانستند تحمل کنند که منابع نفتی آنها تحت سلطه کشوری باشد که حیثیت انسانی آنان را تحقیر مینماید. در اینجا باید به نقش آیت ا... کاشانی اشاره گردد، ایشان علاوه بر جنبه مذهبی، دارای جنبه انقلابی و استعمار ستیزی داشت. خود ایشان و نیز پدرشان همواره به مبارزه علیه استعمار انگلستان میپرداختند. در ابتدای دهه 20 ایشان خواهان قطع دست استعمار انگلیس از منابع نفتی ایران بود. بنابراین ایشان نقش مهمی در تکوین اندیشه ملی شدن صنعت نفت در ایران داشته اند. نکته قابل توجه دیگر حضور آمریکا در تحولات آن دوران است، پس از جنگ جهانی دوم، قدرت انگلستان روبه افول نهاد، این مسئله امکان عرض اندام اتحاد شوروی را ممکن میساخت، آمریکا برای جلوگیری از حضور و سلطه شوروی در ایران، در پی آن بود تا با پررنگ ساختن اندیشههای ناسیونالیستی در ایران مانع تسلط شوروی در ایران گردد و پس از آن قدرت خود را جایگزین قدرت انگلستان سازد. و به غارت منابع نفتی ایران بپردازد البته این به آن معنانیست که ملی گرایان ایرانی همانند دکتر مصدق دارای اندیشه ملی و انسانی نبودند اما آمریکا در تحریک و تحریص آنان نقش داشت.
دلایل شکست نهضت و وقوع کودتای 28 مرداد چه بود؟
در زمینه دلایل و زمینههای شکست نهضت میتوان به چند عامل اشاره نمود: 1- اولین عامل اختلافات میان رهبران نهضت بود. استعمار هنگامیکه نتوانست بطور مستقیم نهضت را با شکست مواجه کند، ترفند ایجاد اختلاف را بکار گرفت، و به این ترتیب میان رهبران و نیروهای مبارز تفرقهافکنی نمود. 2- جنبه دینی و مذهبی نهضت کمرنگ گردید. دکتر مصدق پس از قیام 30 تیر و بازگشت به قدرت ، دچار غرور گردید و چنین تصور نمود که دارای قدرت فراوانی است و دیگر نیازی به پشتیبانی علما و روحانیون ندارد. در این راستا در پی اجرای اندیشه جدایی دین از سیاست و کنار نهادن روحانیون از صحنه بود. در همین دوران روحانی چون نواب صفوی به زندان افتاد. 3- هجمه و اهانت هایی که به روحانیون صورت گرفت شدید بود که این خود یکی از عوامل ضعف و در نهایت اضمحلال نهضت بود. در روزنامهها و سخنرانیها به روحانیت از جمله آیت ا... کاشانی اهانت شد. به این ترتیب مردم متوجه شدند که دولت، یک دولت اسلامی نیست و این عاملی بود که باعث ضعف و شکست دولت گردید. 4- عامل چهارم خوش بینی بیش از حد مصدق و ملیون به آمریکا بود. هرچند رهبران مذهبی همچون آیت ا... کاشانی و نواب صفوی مکرراً به مصدق هشدار میداند که آمریکا و انگلستان به لحاظ ماهوی هیچ تفاوتی با هم نداشته و هر دو استعمار هستند. اما مصدق بیش از حد به آمریکا خوش بین بوده و تصور میکرد آمریکا در رویا روی میان ایران و انگلستان، از ایران حمایت خواهد کرد. 5-عامل دیگر نبود قاطعیت در مقابل دشمنی و وجود روحیه شامح در مقابل رژیم شاه بود. چرا که مصدق مطابق قانون اساسی سوگند یادکرده بود تا رژیم سلطنتی را ساقط ننماید.
در مجموع میتوان گفت چیرگی اندیشههای لیبرالی بر اندیشههای اسلامی موجب شکست دولت مصدق گردید.
اهداف انگلیس و آمریکا از انجام کودتای 28 مرداد چه بود؟
مهمترین هدف انگلیس و آمریکا از انجام کودتا حفظ سلطه خود بر منابع نفتی ایران بود، نکته حایز اهمیت دیگر آن بود که این دولتهای استعمارگر دچار این هراس بودند که نهضت ملی کردن نفت در ایران، بصورت الگویی برای سایر کشورهای تحت سلطه درآید و دیگر ملتهای تحت سلطه با الگوگیری از ملت مبارز ایران«، دست به قیام زده و دست استعمارگران را از منابع خود کوتاه نموده و منافع آنان را به خطر اندازند. بنابراین با انجام کودتا و شکست کشاندن نهضت در پی آن بودند که حرکت ملت ایران بصورت الگویی برسایر ملل تحت سلطه در نیاید. مسئله دیگر خطری بود که از جانب شوروی احساس مینمود. آنها تصور میکردند که اگر دست به کودتا نزنند و دولت مصدق را که دولتی است که طبق موازین قانونی حرکت مینماید را ساقط ننمایند ممکن است شوروی از این فرصت بهره برداری نموده و بر منابع نفتی ایران تسلط یابد. بنابراین با انجام کودتا تحکیم سلطه خود بر ایران دست شوروی را از منابع نفتی ایران و نیز آبهای گرم خلیج فارس کوتاه نمودند. هدف بعدی سرکوب آزادی خواهان و ایجاد یاس و ناامیدی در میان مبارزان و مردم بود. در دوره معاصر نیز کشورهای استعمارگر همانند آمریکا از یک ملت آگاه وحشت دارند و در هر کشور تلاش مینمایند تا ملتهای آگاه و آزادی خواه را سرکوب نمایند. دولتهای استعمارگر از یک ملت آگاه و زنده وحشت دارند. بنابراین همواره در پی آن هستند که ملتها و دولتهای مستقل و آزاد را ساقط نموده و یک دولت وابسته و دست نشانده را جایگزین آن نمایند. در همین راستا با دولتهای خودکامه و خونخواری که منافع آنها را تأمین مینماید به راحتی کنار آمده و از آن حمایت مینمایند و هیچ سخنی نیز از لزوم رعایت حقوق بشر به میان نمی آورند. دمکراسی مورد نظر آمریکا به معنای حاکمیت یک دیکتاتور خون آشام است که بتواند منافع آمریکا را به قیمت سرکوب ملت و آزادی خواهان تأمین نماید. هدف مهم دیگر آمریکا و انگلیس از انجام کودتا ایجاد پایگاهی جهت حمایت از رژیم نوپای اسرائیل بود. آن به دنبال آن بودند تا دولتهای دست نشانده دیگری را در منطقه ایجاد نمایند تا از موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی حمایت نمایند.
شباهتهای میان فتنه سال 88 و کودتای سال 32 را چگونه میبینید؟
اولین مشابهت که میان این دو واقعه قابل مشاهده است روی آوردن بعضی از چهرههای انقلابی به اندیشههای لیبرالیستی است. کسانی همانند آقای کروبی و آقای موسوی که عامل فتنه نبودند اما آلت دست قرار گرفتند تحت تأثیر اندیشههای لیبرالیستی قرار گرفتند. دشمن توانست توسط عوامل خود برروی این افراد کار کرده و آنها را از خط انقلاب و امام جدا نماید. بنده از نزدیک شاهد بودم که آقای کروبی به شدت به اندیشه لیبرالیستی روی آورده بود و هرگونه اندیشه انقلابی را مورد نکوهش قرار میدادند. وی معتقد بود شرایط اقتضا مینماید که از حرکتهای انقلابی اجتناب بورزیم. این روحیه باعث گردید تا آنها از خط انقلابی و مردم جدا شده و آلت دست دشمن قرار گیرند. مسئله دوم هم دستی استکبار جهانی در جهت ضربه زدن به انقلاب اسلامی مشابه همکاری دولتهای استعماری در شکست نهضت ملی کردن صنعت نفت است. سومین مشابهت هجمه به مقدسات اسلامی و اهانت به روحانیت بود که در فتنه 88 همانند کودتای 28 مرداد صورت گرفت. به این ترتیب روی گردانی از رهبری و روحانیون در هر دو این وقایع قابل مشاهده است. نکته مشابه دیگر در هر دو این وقایع حمایت از رژیم صهیونیستی بود. در کودتای 28 مرداد یکی از اهداف آمریکا حمایت از رژیم صهیونیستی و کمک به تثبیت موقعیت و موجودیت این رژیم بود. در فتنه 88 نیز به نوعی این مسئله قابل مشاهده بود که اراذل و اوباشی که به صحنه آمده بودند در راستای منافع رژیم صهیونیستی عمل میکردند. از جمله ضربدر زدن روی شعار مرگ بر اسرائیل، یا مطرح کردن شعار نه غزه ، نه لبنان.... همگی نشان دهنده آن بود که در این حرکت منافع رژیم صهیونیستی مطرح است.
به نظر شما آیا میتوان مشابهت هایی میان وقایع کنونی مصر و کودتای 28 مرداد مشاهد نمود؟
مشابهتهای زیادی میان وقایع کنونی مصر و کودتای 28 مرداد وجود دارد. در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ملت ایران به امید به حاکمیت رسیدن اسلام قطع نمودن دست بیگانگان وارد صحنه شدند. در جریان انقلاب مصر همه مردم با شعار الله اکبر و با حرکت از مساجد و با حمله به سفارتخانه رژیم صهیونیستی و باشعار اینکه قرارداد کمپ دیوید باید لغو گردد وارد صحنه شدند و رژیم حسنی مبارک را سرنگون نمودند. اما دولتی که پس از انقلابی با رأی مردم به قدرت رسید، آرمانهای انقلابی مردم را محقق نکرد. دولت مرسی نه خواستهای سیاسی مردم را محقق نمود و نه نیازهای اقتصادی آنها را پاسخ داد و نه مطالبات دینی مردم را محقق نمود. یکی از اهداف انقلاب مردم قطع رابطه با رژیم صهیونیستی بود، اما در مقابل دولت مرسی، با رژیم صهیونیستی از در مصالحه وارد گردید و قرارداد ننگین کمپ دیوید را حفظ نمود. مردم به این نتیجه رسیدند که دولت مرسی با دولت مبارک فرق چندانی ندارد. دولت مرسی نه منافع مادی آنها را تأمین نموده و نه آرمانهای سیاسی و دینی آنها را محقق ساخته است. بنابراین عموم مردم به او پشت کردند و این فرصتی را برای دشمن فراهم ساخت و باعث سقوط وی شد. این مسئله همانند وقایعی بود که در دوران دولت مصدق به وقوع پیوست. در آن دوران نیز دولت مصدق نسبت به آرمانهای اسلامی بی اعتنایی نمود و خواستهای مردم را محقق ننمود. این درسی است برای دولت مردان امروز حاکم متوجه باشند با اندیشههای لیبرالی و سیاست سازش کارانه نمی توانند خواستهای مردم و انقلاب را محقق نمایند و دچار شکست میشوند در انقلاب اسلامی ایران آنچه توانست انقلابی را به پیروزی رسانده و حیات آن را تضمین نماید،قاطعیت و حرکت انقلابی بوده است. حرکتها و اقدامات لیبرال منشانه باعث طمع دشمن شده و ملت نیز با این حرکتها موافق نیستند. چنانکه مقام معظم رهبری تاکید نمودند ما با دنیا تفاهم و تعامل داریم اما با قدرتهای سلطه گر و زورگوی فزون خواه که فقط به دنبال غارت و سرکوب ملل دیگر هستند، با آنها مقابله میکنیم. این قدرتهای زورگو دنبال تفاهم و گفتگو نیستند. با انها باید با قدرت و قاطعیت برخورد کرد. تجربه رژیم دکتر مصدق و نیز دولت مرسی نمایانگر آنست که دولت هایی که بخواهند با دولتهای استعمارگر با تسامح برخورد نمایند در نهایت دچار ضعف و شکست میشوند.
انتهای پیام/