حاشیههایی از دیدار شاعران با رهبری؛ از غزلهایی با طعم مشهد تا یادی از استاد قهرمان
خبرگزاری تسنیم: سعیدیراد، شاعر، در بخشی از حاشیههای دیدار شاعران با رهبر انقلاب مینویسد: « نوبت به شعرخوانی استاد غلامرضا شکوهی از مشهد میرسد. غزلی میخواند. در پایان غزل آقا فرمودند: طعم مشهد میداد.»
خبرگزاری تسنیم، عبدالرحیم سعیدیراد:
حاشیههای برنامه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب:
1. از حوالی ساعت هفت و نیم بعد از ظهر شاعران یکییکی از راه میرسند و در صف نماز برای خود جایی دست و پا میکنند. من هم کنار ابراهیم سنایی که از اهواز آمده است مینشینم. جلیل صفربیگی هم از ایلام آمده است و میگوید من تنها نماینده ایلام هستم که دعوت شدهام.
2. هوا بسیار گرم است، اما شعرا بیخیال آن شدهاند و با هم غرق صحبتند.
3. دوربینی بین جمعیت میچرخد و از برخی شاعران میخواهد که یک بیت بخوانند. به سنایی که رسید یک رباعی خواند!
4. نیم ساعت مانده به اذان مقام معظم رهبری به همراه آقای حداد عادل تشریف آوردند. به همه جمع سلام کردند و آقای گرمارودی را در آغوش گرفت و فرمودند: به عوض همه...
5. از همان آغاز شعرا برای اهدای کتابهایشان صف کشیدند. من برای اهدای کتاب «اندیمشک در جنگ تحمیلی» داخل صف شدم. از لای جمعیت صدای ابراهیم سنایی را شنیدم که جلوی آقا زانو زده بود و به ایشان گفت: راستش من کتاب ندارم و تقلب کردم و در این صف ایستادم تا عرض ارادتی کنم! حضرت آقا لبخندی زدند و فرمودند: چه تقلب خوبی!
6. محمدحسین انصارینژاد روحانی جوانی است که از بوشهر آمده بود. ایشان زرنگی کرد و در یک چشم به هم زدن خود را به رهبری رساند و چفیه ایشان را گرفت!
7. نوبت به من که رسید، کتاب را تقدیم کردم و توضیح دادم که این کتاب را عزیزان اندیمشکی فرستادند تا تقدیم حضرتعالی کنم و توضیح دادم که اندیمشک خیلی زودتر از شهرهای دیگه مثل دزفول کار نوشتن تاریخ جنگ را شروع کرده است. البته خبر دارم که دزفولیها هم به تازگی این کار را شروع کردهاند. حضرت آقا در حالی که کتاب را ورق میزدند و به عکسهای انتهای کتاب نگاه میکردند فرمودند: به به! چه کتاب خوبی! اقدام ارزندهای کردهاند.
8. آقای سبزواری که از راه رسیدند، آقا فرمودند: کجایید؟ دلمان برایتان تنگ شده بود. کسالت برطرف شد؟...
9. آقای براتیپور هم برای عرض ارادت آمدند و گفتند ببخشید من هم کتابی همراه ندارم که تقدیم کنم. آقا فرمودند: شما خودتان اهل کتابید.
10. خلیل ذکاوت هم به جای کتاب شعری تقدیم کرد و گفت: برای حضرت علی(ع) است. رهبری بیت اول آن را خواند و فرمود: از صدفها دُر نمیگیرند این یک غلط رایج است. صدف دُر ندارد، مروارید دارد. خیلی تعجبآور بود که در آن شلوغی جمعیت حضرت آقا با چه آرامشی نقد شعر میکند.
11. مذاکرات شعرا با آقای دکتر حسینی وزیر محترم ارشاد اسلامی و آقای حداد عادل هم در جریان است و بسیاری از شعرا به گپ و گفت با آنها مشغولند.
12. صدای اذان که شنیده میشود به سرعت صفها برای ادای نماز مغرب بسته میشود. شرح این نماز روحانی به زبان قلم نمیآید.
13. بعد از نماز آرام آرام همه به سمت محل افطاری حرکت میکنند. افطار آقا مثل هر سال است ساده و صمیمی و با برکت. خودش هم در وسط جمع جایی که همه شاعران را ببیند، مینشینند.
14. هرکس افطارش تمام میشود به سمت سالن برگزاری شعر خوانی حرکت میکند. به همه شماره صندلی دادهاند و هرکس بیدغدغه سر جای خود مینشیند.
15. آقای دکتر قزوه اجرای برنامه به عهده دارد. بعد از اجازه از مقام معظم رهبری از آقای سبزعلی، قاری محترم قرآن مجید، میخواهد که برنامه خود را آغاز کند. بعد از آن با این بیت از زندهیاد محمد قهرمان جلسه را شروع میکند: «یا رب از سرمستی غفلت به هوشآور مرا / از شراب معرفت، چون خم به جوشآور مرا»
16. بعد هم به سنت هرساله یادی از سفرکردگان شعر انقلاب کرد: زنده یاد اوستا، سپیده کاشانی ... تا نجمه زارع سپس برای احمد عزیزی و علی معلم که هر دو در بستر بیماری بسر میبرند از خداوند شفای عاجل خواست و از حضار خواست برای سلامتی شان صلوات بفرستند.
17. اولین شاعر برنامه استاد حمید سبزواری بود که بعد از یادی از حضرت امام(ره) غزلی با عنوان «تو عاشقانه سفر کن» میخواند.
18. آقای گرمارودی وقتش را به دیگران داده اما وقتی از میخواهند شعری بخواند، یک غزل 5 بیتی میخواند با این مطلع: «منم که میرسدم نو به نو ز خویش غمی/ ز دست خویش نیاسودهام به عمر دمی»
19. کیومرث عباسی قصری از قصر شیرین یکی از شعرهای خوب برنامه را میخواند با این مطلع: نه شهر داد نه کوه و صحرا/ توان و تاب جنون ما را... حضرت آقا ضمن تمجید از ایشان خطاب به آقای قزوه فرمودند: از ایشان قبلاً غزل نشنیده بودم. آقای قزوه جواب دادند: کمتر در جمع ما حاضر بودند.
20. نوبت به شعرخوانی استاد غلامرضا شکوهی از مشهد میرسد. غزلی تقدیم رهبری میکند: «به تماشای قدت آینهها کوتاهند/ماهها پشت نگاه تو شبیه ماهند... و یک غزل دیگر با این مطلع: «پا به پای ستارهها بنشین، دست در دست آسمان بگذار/گاهگاهی هوایی خود باش، خاک را بهر خاکیان بگذار»... در پایان غزل آقا فرمودند: طعم مشهد میداد.
21. حاج علی انسانی هم وقت خود را به جوانها داد و بعد از آقای مبشر از افغانستان درخواست شد شعر بخواند که برای شروع یک دوبیتی خواند: «مرا پیمانه و خم میشناسند/شریک درد مردم میشناسند/مرا با این دوبیتیهای خاکی/ تمام مردم قم میشناسند...»
2. عزیز مهدی شاعر جوانیست که از هند به شعرخوانی آمده است. قبل از شعرخوانی میگوید: «اول میخواهم سلام مقلدانتان را در هند به شما برسانم» و بعد غزلی با این مطلع میخواند: «بوی نارنج آمد از آرامگاه پیر ما/شد دعا صبحگاهی ناله شبگیر ما» ... رهبری می فرماید: شعر روان و صاف و خیلی خوبی بود و ادامه داد: به غیر زبان مادر شعر گفتن کار مشکلیست.
23. آقای قزوه ابتدا از تک بیتهای رستم وهابنیا تعریف میکند و بعد از او میخواهد شعر بخواند. او شعری میخواند به نام «روح قلم»؛ با این مطلع : «قسم به روح قلم ناروا نخواهم گفت/ هر آن سخن که نخواهد خدا، نخواهم گفت». در پایان غزل آقا فرمودند: خیلی خوب، غزل شسته رفته و مضموندار و متعهد خوبی بود. آفرین.
24. نوبت به قادر طهماسبی با تخلص فرید رسید. فرید که انگار دلش از جایی پر بود خیلی مبهم گفت: «زمانه هنوز نتوانسته ما را زمین بزند» و ادامه داد: «صبر باید ورنه اینجا میوه شیرین عشق/قسمت فرهاد اگر باشد به پرویزش دهند». بعد هم گفت ما پریم از مسائل، ولی اینجا جایش نیست. آقا فرمودند: شیرینکام باشید!... بعد هم غزل عاشقانهای خواند: «زیبای من چو بوی گل از راه میرسد/چون مژده طلایی دلخواه میرسد» ... بعد از خواندن این غزل خطاب به آقا گفت: «ببخشید شعر سیاسی نخواندم.» آقا هم در جواب فرمودند: شما هر وقت موضع گرفتید، خوب گرفتید!
25. آقای محمدکاظم کاظمی از افغانستان گفت وقتم را به جوانان میدهم که آقا فرمودند: خود آقای کاظمی جوان هستند. ... آقای کاظمی هم غزل خواند: «بادی وزید دشت سترون درست شد/ طاقی شکست سنگ فلاخن درست شد»
26. آقای آذریوفا از آذربایجان یک شعر به زبان ترکی خواند. آقای قزوه گفت: ترکیاش خیلی سخت بود ها...
27. حافظ ایمانی شاعر بعدی بود که خیلی رسا خواند: «چه خطی مینویسد سرمه بر بادام طولانی/کتابت کن تماشا را به نستعلیق حیرانی»
28. امیر سیاهپوش هم غزل خواند: «حق میشود انکار و من انگار نه انگار/منصور سر دار و من انگار نه انگار»
29. علی عباسی از تهران شاعر بعدی بود که شعری تقدیم به حضرت رباب(س) کرد: «وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را/ مردی که شکستهاست مصیبت کمرش را»
30. نوبت به شعرخوانی خانمها رسید. اول سرکار خانم سارا سادات باختر این غزل را خواند: «راه عشق است، اگر همسفری!، بسم الله!/ اگر از غربت ما باخبری!، بسم الله !»
31. سرکار خانم فاطمه سلیمانپور از قم هم سر داد: «در شهر من این نیست راه و رسم دلداری / باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری»
32. حمیده سادات غفوریان از مشهد هم خواند: «بر سختی و بر بلا نگه میدارد/ نامرئی و بیصدا نگه میدارد...»
33. حسنا محمدزاده شاعریست که همین چند روز پیش به اتفاق آقای قزوه نفر اول جشنواره قلم زرین شد. شعری با این مطلع خواند: «صدایت میکنم در ظهر مردادی عرقریزان/ صدایت میکنم در گیرودار باد پاییزان...»
34. ندا هدایتی شاعر بعدی بود از شیراز. آقای قزوه از آقا خواستند برای شفایشان دعا کند که آقا هم دعا کردند. ایشان شعری برای ایران خواند: «همیشه قافیه قرمز ردیف سبز و سپید/سلام کشور من ای وطن طلوع امید»
35. سرکار خانم زهرا حسینزاده از افغانستان شاعر بعدی بود که یک رباعی خواند و یک غزل: «افتد گذرش سمت دو راهی که منم/ باران بدهد دست گیاهی که منم / باطرح محرم به خیابان بزند / این چادر کشدار سیاهی که منم »... این هم مطلع غزلش: «عجب تحویل میگیری نماز نابلدها را / به شور آوردهای در من”...هوالله احد»ها را» ... در پایان شعرخوانیاش رهبری ضمن گفتن جمله معروف طیبه الله فرمود: افغانستان دارد شکوفا میشود از نظر ادب.
36. محمدرضا عبدالملکیان هم فروتانانه نوبت شعرخوانیاش را به جوانان داد.
37. نوبه به شعرخوانی اصغر عظیمی مهر از کرمانشاه رسید. او هم اول رباعی خواند و بعد غزل: «گهی رحمان - گهی جبار میشد / گهی قهار و گه غفار میشد/ عبایش را که میپوشید مولا / خودش یک کعبه سیار میشد»... و غزل: «از روی توست؛ ماه اگر اینسان منوّر است / از عِطر نام توست؛ اگر گل معطّر است»
38. محمدحسین مهدویانی از اصفهان و پدرام پاکآیین از تهران شاعران بعدی بودند. سپس نوبت به قادر طراوتپور عقیق رسید که مسئول دفتر شعر وزارت ارشاد است. قادر قصیدهای بلند خواند برای حضرت زهرا(س)... «ای کعبه بیحاجی و ای قبله غایب!/ تو «لیله قدر»ی و جهان «لیل رغایب» » ... رهبری در خصوص قصیدهاش فرمود: قصیده خوب و متن تن و خوش فرمی بود...
39. خلیل ذکاوت از لامرد شاعر بعدی بود: «گم شدم بس که زدم پرسه به پستوی خودم/ چه کنم تا بروم یک قدم آن سوی خودم»... رهبری در پایان غزل ذکاوت این بیت را خواند: «تو هم در آینه حیران حسن خویشتنی/ زمانهای ست که هرکس به خود گرفتار است»
40. در این لحظه آقای قزوه اعلام کرد که آقای میرشکاک و آقای سعیدی کیاسری آمدهاند، اما چون جا نبوده رفتهاند عقب. رهبری با شنیدن نام میرشکاک با لحنی شاعرانه فرمود: میرشکاک را بگو که بیا!... آقای میرشکاک هم آمدند جلو نشستند.
41. نوبت به شعرخوانی مهدی مظاهری رسید: «آمدم ای عشق تا جایی که میدانی بخیر/ حال غمگیم مرا از بد بگردانی بخیر!»
42. غلامعلی معدیخانی با تخلص «مجرد» از شیراز شاعر بعدی بودند. آقای قزوه گفت: نوه و نتیجه دارد اما هنوز مجرد است!... آقای مجرد گفتند: «هم با خودم شعر آیینی آورده ام و هم عاشقانه». رهبری با لحن زیبایی فرمود: عاشقانه بخوان!... و خواند: «تو هم درخت جوان در کنار شاعر باش/که با غزل به تو آرامش روان بدهد»...
43. محمد مرادی شاعر دیگریست از شیراز که میخواند: «تشنهای سر بکش از جام زلالی که منم/ سیر شو از عطش خون حلالی که منم»
44. بعد از شعر خوانی هادی سعیدی کیاسری آقای فرمودند: آقای اسفندقه هم شعر نخوانده است. اسفندقه گفت قصیدهای بعد از محمد قهرمان نوشتهام که چون طولانی است نمیخوانم، اما در زمان حیات ایشان دو غزل گفتهام که میخوانم. رهبری فرمود: در زمان ما فکر نمیکنم کسی مثل قهرمان بتواند غزل بگوید. خداوند از سر تقصیراتش بگذرد و او را رحمت کند.... بعد هم اسفندقه خواند: «برگشتهای دوباره به پنجاه سالگی / هشتاد و چند سال دگر پیش ما بمان» … بعد از این بیت آقا فرمودند: حرف شما را گوش نکرد! … «از شاعران بزرگ پر است آن جهان بس است / ای شاعر بزرگ تو در این جهان بمان» … در این لحظه رهبری فرمودند: آقای اسفندقه ماشاالله ... تا نکوتر میشوی من مبتلاتر میشوم. آقای میرشکاک هم اضافه کردند ایشان امیرالشعراست!
45. آخرین نفراتی که به شعر خوانی پرداختند، آقای دکتر حسینی وزیر محتر ارشاد اسلامی و آقای غلامعلی حداد عادل بودند.
46. در پایان شعرخوانی مقام معظم رهبری چند نکته مهم برای شاعران مطرح کردند که اصلیترین آنها شعر گفتن در خصوص «جهاد اصلاح سبک زندگی» و شعر گفتن برای کودکان و نوجوان بود به نحوی که با حکمت آمیخته شده باشد.
47. بعد از سخنان مقام معظم رهبری به ساعت نگاه کردم ساعت 24 بود. اما مگر شاعران از هم جدا میشدند. بازار دیدهبوسی و حال و احوال و گپ و گفتهای شاعران تمامی ندارد.
انتهای پیام/