سکوت من برای بنیصدر هم عجیب بود
خبرگزاری تسنیم: من یک دوره سیاه ناجوری را پیشبینی می کنم، اما من هیچ کاری علیه بنیصدر نمیکنم. سکوت کامل. سکوت من برای بنیصدر هم عجیب بود چه برسد به دوستان.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، درست فردای رفراندوم قانون اساسی یعنی در 13 آذر 58 بود که مهندس حبیبی سخنگوی شورای انقلاب اعلام کرد: «انتخابات ریاست جمهوری و مجلس دو ماه دیگر برگزار میشود.»اما هنوز مجلس و در نتیجه شورای نگهبانی تشکیل نشده بود پس وظیفه احراز صلاحیت کاندیداها برای نخستین و آخرین بار مستقیماً به عهده رهبر انقلاب گذاشته شد.
از معروفترین اسامی معرفی شده میتوان به نام جلالالدین فارسی، سید حسن آیت، کاظم سامی، بنیصدر، مدنی، طباطبایی، صادق قطبزاده، داریوش فروهر، حسن حبیبی، مسعود رجوی و محمد مکری اشاره کرداما در میان کاندیداها جلال الدین فارسی که به اعتراف بسیاری شانس زیادی برای کسب رأی مردم را داشت سرانجام به واسطه افشاگری شیخ علی تهرانی و تردید در ایرانیالاصل بودن و همچنین تاکید امام بر اجرای دقیق قانون اساسی؛ مجبور به انصراف شد؛ این در حالی بود که جلالالدین فارسی کاندید حزب جمهوری اسلامی یعنی نزدیکترین حزب به بنیانگذار انقلاب بود ولی با این وجود امام در حفظ قانون سرسخت و قاطع بود.
گریههای هاشمی هم ثمری نداشت
جلالالدین فارسی در گفتوگوهایی با ذکر خاطرات آن ایام تاکید دارد: «امام متاسفانه با وجود کنار رفتن من باز هم تغییر عقیده ندادند. به هر حال امام راحل در آن ایام معتقد بودند که روحانیون نباید در عرصه اجرایی حضور یابند، حتی گریههای هاشمی هم مثمر ثمر واقع نشد و در نهایت امام بلند شدند و رفتند. ضمناً جا دارد دوباره تاکید کنم که امام هیچ وقت به من نگفتند که کنار برو بلکه فرمودند میترسم برای نخستین رئیس جمهور اشکالی بتراشند و همین کلام برای من حجت بود.
در آن جلسه تنها من و آقای هاشمی حضور داشتیم حتی من با ایشان شوخی کردم و گفتم: اگر این طور است شما هم چون سید و اصالتاً عرب هستید پس ایرانی محسوب نمیشوید به هر حال همان جا گفتم که خیالتان راحت من کنارهگیری میکنم که آقای هاشمی گفتند «نه نه شما به اصرار حزب جمهوری کاندید شدید و الا خودتان که رغبتی نداشتید» اما آنجا گفتم خیال امام راحت باشد ایشان غصه نخورند من کنار میروم ولی من هیچ چیز نمیگویم و باید خودتان به مردم این تصمیم را انتقال دهید.»
وی به افرادی که در بیت امام از بنی صدر و موسوی خویینی ها حمایت می کردند هم اشاره میکند و تاکید دارد: دو نفرشان آدمهای خیرخواهی بودند که طرفدار نهضت ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق هم بودند و به همین جهت هم به بنیصدر خوشبین بودند، زیرا پدر بنی صدر هم جزو نهضت ملی نفت ایران بود، اما نفر سومی که اطراف امام بود و تاثیر زیادی هم داشت بر خلاف این دو نفر دیگر قصد داشت تا در آینده به قدرت برسد و اقتداری پیدا کند و با توجه به این که خیلی به امام خمینی(ره) نزدیک بود و برای آینده خود برنامه داشت ارتباط تنگاتنگی با بنی صدر پیدا می کند. این شخص در برابر حزب جمهوری و شورای 30 نفره حزب جمهوری بود.
حسادت شیخ علی تهرانی به آیتالله خامنهای
جلالالدین فارسی حتی شیخ علی تهرانی را یکی از مریدان خود میدانست اما علت فاصله گرفتن وی از خود را با حسادت به مقام معظم رهبری مرتبط میداند و تاکید دارد: شیخ علی به مقام معظم رهبری حسودی میکرد. حتی بعدها یک دفعه، بعد از رهبر شدن آقا، آمد و نامه بلندبالایی نوشت که با وجود این همه علمای بزرگ که منظورش خودش بود ایشان نباید رهبر شود.
به هر حال منافقین رویش کار کردند. او از این که مقام معظم رهبری جایگاهی در میان مسئولان بلندپایه انقلاب داشتند ناراحت بود و به این موضوع حسودی می کرد و به دنبال فرصت می گشت تا ضربهای به مقام معظم رهبری و حزب جمهوری بزند. اینگونه بود که آمد مسأله افغانی بودن ما را مطرح کرد. البته او مسأله خلاف واقعی را نگفت. پدر و مادر من در زمان قاجاریه از هرات به ایران آمدند. هرات یکی از پایتخت های ایران بوده است.
مرکز امپراتوری بزرگی بوده است که این مسجد گوهرشاد یکی از یادگاری های همان امپراتوری است. هرات مرکز ادبیات فارسی است. ترجمه قرآن به فارسی برای نخستین بار در هرات انجام شده است اما اینکه این بحث را در بزنگاه انتخابات آمد مطرح کرد فقط برای ضربه زدن به مقام معظم رهبری بود.جلالالدین فارسی که بسیاری وی را یکی از ایدئولوگهای انقلاب اسلامی میدانند در رابطه با کناره گیری خود از انتخابات میگوید: وقتی دیدیم اینها این بحث را مطرح کردند، من خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم شیخ علی تهرانی همچنین حرفی زده است. به ایشان گفتم بیایید با یکدیگر به قم خدمت امام برسیم که آقای خامنهای گفتند نه شما با آقای هاشمی برو. گفتند آقای هاشمی رویش به امام نسبت به من بازتر است. درست هم می گفتند.
با آقای هاشمی رفتیم قم خدمت امام. حرف هایمان را زدیم. امام بلافاصله پس از حرفهای ما شروع کردند به قسم خوردن. ایشان برای من قسم خوردند که به خدا برای من فرقی نمی کند که شما رئیس جمهوری بشوید یا آقای بنیصدر. ایشان گفتند من میترسم شبههای درست کنند و تا ما بیاییم این شبهه را برطرف کنیم این شبهه تاثیر گذاشته باشد در نظر مردم.
پس از جلسه مشترک من، هاشمی و امام تا آمدیم در ماشین، آقای هاشمی گفت هماکنون باید کجاها را بگیریم که دست بنیصدر نیفتد که من در جواب آقای هاشمی گفتم من هیچ کاری نمیکنم. ایشان گفت که کشور از دست میرود. گفتم هر چه که می خواهد بشود.
گفتم امام این گونه تصمیم گرفته و من هم می دانم که چه می شود. من یک دوره سیاه ناجوری را پیشبینی می کنم، اما من هیچ کاری علیه بنیصدر نمیکنم. سکوت کامل. سکوت من برای بنیصدر هم عجیب بود چه برسد به دوستان. همه علیه بنی صدر فحش می دادند، ولی من سکوت کرده بودم.این هم از مصایب ما بود که بنی صدری که با کناره گیری راحت من رئیس جمهور شده بود فرماندهی کل قوا را هم گرفته بود.
در حالی که در این سخنرانی من به همه درود فرستادم. دیدم کلی پاسبان ایستاده است. آخر سخنرانی، گفتم درود بر رئیس جمهور و همه گفتند درود درود. وزیر شعار کنار تریبون بود و گفت این را میخواهند برکنارش کنند. چرا برای او درود فرستادی؟ گفتم وقتی امام او را برکنار کردند دیگر درود نمی فرستم.
پس از اعلام انصراف یا استعفای برخی از نامزدها در نهایت 96 نامزد در روز انتخابات به رقابت با یکدیگر پرداختند.
بنیصــدر بــدون رقیـب جدی رئیس جمهور شد
اما تنها 4 روز مانده به انتخابات به دنبال استفتایی باعنوان جمعی از مومنین از امام خمینی در رابطه با عدم صلاحیت افرادی که به قانون اساسی رأی مثبت ندادهاند؛ مسعود رجوی مجبور شد خود از صحنه انتخاباتی کنار بکشد البته سازمان مجاهدین خلق که خود را در ابتدای مسیر میدید هواداران خود را از هرگونه تظاهرات و تحصن منع کرد.
موسی خیابانی یکی از مسئولان ارشد سازمان مجاهدین خلق، بعدها در آخرین نوار سخنرانی خود قبل از به هلاکت رسیدن در خانه تیمی زعفرانیه تاکید داشت: «ما به قانون اساسی رأی نداده بودیم، اما گفته بودیم به آن ملتزم هستیم. کلاً ما میدانستیم که ممکن است خمینی به کاندیداتوری ما نظر ندهد لذا از اول با احتیاط حرکت کردیم و ضمن تماسهایی با وزارت کشور(مسئول وقت وزارت کشور هاشمی رفسنجانی بود) و پسر خمینی و ضمن توضیح دلایل و فواید شرکت مان در انتخابات نتیجه گرفتیم که شرکت ما منع قانونی ندارد.»با وجود اصرار برخی از کاندیداهای مطرح برای تعویق انتخابات به دلیل عدم آرامش در استانهای غربی کشور، انتخابات حتی بدون یک روز تعویق در روز جمعه 5 بهمن 58 برگزار شد.
در این انتخابات بیش از 77 درصد داوطلبان نامزدی امکان حضور در رقابتهای انتخاباتی را پیدا کردند و 18 نفر معادل 5/14 درصد نامزدها ردصلاحیت شدند و 10 نفر از نامزدها نیز با استعفا یا انصراف از رقابت در انتخابات کناره گرفتند.
و سرانجام بنی صدر که رقیب جدی را در پیش روی خود نمیدید بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.
منبع: ایران
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.