ادبیات دفاع مقدس همان ادبیات ضد جنگ است/ادبیات سیاه جنگ؛ تکرار تِم تنهایی به جای حماسه و پایداری
خبرگزاری تسنیم: جواد کاموربخشایش میگوید: یکی از مهمترین مؤلفههای ادبیات سیاه جنگ، گرفتن روح مقاومت از ملتی است که هشت سال برای به ثمر رساندن آن زحمت کشیدند. "تنهایی" مضمونی است که در بسیاری از این آثار تکرار و شک جایگرین حماسه میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جنگی که در دو دهه گذشته تجربه تلخ آن را مردم ایران پشت سر گذاشتند، زمانی تعبیر به "دفاع مقدس" شد که ماهیتی ضد ارزشی داشت. جنگی که علیه ملتی آزادهخواه برقرار شده بود و لولههای تفنگها رو به سوی مردمی گرفته شده بود که بعد از سالها تلاش و خون دل خوردن توانستند آرمانها و ارزشهای خود را در قالب انقلابی اسلامی جامه عمل بپوشانند. جنگی که با همه سختیها و تلخیها چون آوارگی و تهدید، به تعبیر امام امت نعمتی بود بر مردم آزادیخواه ایران تا در این دایره امتحان، سره از ناسره سنجیده شود و روح اعتماد به نفس به ملتی که سالها آنها را تحقیر کردهاند، بازگردد.
نویسندگان و شاعران، به جز دستهای که خود را از ملت دور کرده بودند، با مردم همراه شدند و تمام این روزهای خوب و تلخ را ثبت کردند تا به یادگار در صفحه تاریخ بماند و نسلی به آن افتخار کند و ببالد. حماسهها، رشادتها در کنار تابوتهای شهدا و زخمهای اسرا ثبت شد. اما همین گروه دور افتاده از مردم، بعد از جنگ قضای مافات کردند و به این موضوع پرداختند، اما اینبار نگاهی سیاه و تلخ که ماهیت مقاومت را نادیده گرفت و آن را "جنگ" نامیدند نه "دفاع مقدس". جواد کامور بخشایش یکی از نویسندگان بعد از جنگ است که به این رویه انتقاد دارد و معتقد است که این نویسندگان وجه قدسی دفاع مقدس که شناسنامه آن است را در نظر نگرفتند و به بهانههای واهی مانند معرفی در سطح جهانی و ایجاد نگاهی نو در ادبیات دفاع مقدس به تلخیهای آن پرداختند. بخشایش بر این باور است که ادبیات سیا جنگ، روح مقاومت را از ملت میگیرد و آن را به تنهایی سوق میدهد. مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
*تسنیم: آقای بخشایش "ادبیات سیاه جنگ" از این منظر که یک دید جدیدی در ادبیات دفاع مقدس ایجاد کرده، یک فرصت است برای ادبیات این حوزه یا چون بر تلخیها استوار است، یک تهدید؟
طبق بررسیهایی که در رابطه با تاریخ ادبیات هشت سال دفاع مقدس انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که ادبیات این برهه زمانی را میتوان به دو دسته ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس در ذیل ادبیات پایداری تقسیمبندی کرد. ادبیات انقلاب را میتوان به ادبیاتی اطلاق کرد که ملتی برای حفظ آرمانهای انقلابی و مقدس خود به ظلم و ستمی که مانع این آرمانها میشد، اعتراض کردند. در مقابل افرادی که معترض با آرمانها بودند، ایستادند و به انقلابی که ثمره این پایداری بود، رسیدند.
در تعریف ادبیات دفاع مقدس میتوان گفت، این ادبیات به آثاری اطلاق میشود که در آن محوریت بر بیان دفاع و پایداری ملتی است که در برابر تجاوزها ایستادند. این نوع ادبیات بر پایه دفاع استوار است و به همین دلیل وجه قدسی در آن مغتنم به شمار میرود. بنابراین تعریف، هر موضوعی که در خصوص جنگ نوشته میشود، باید به وجه قدسی بودن آن توجه کرد. همه متفقالقول بر این باوراند که دفاع مقدس ثمره ایمان یک ملت بود، از این رو ادبیات این واقعه با عنوان ادبیات "دفاع مقدس" و نه ادبیات "جنگ" و "ضد جنگ" اطلاق میشود.
نویسندگان سیاهنمای جنگ به حاشیه پرداختند و از اصل بازماندند
آنچه که ماهیت این ادبیات را با دیگر آثار در حوزه جنگ مجزا میکند، وجه قدسی بودن آن است. در برخی از آثار که از آن با عنوان ادبیات ضد جنگ دفاع مقدس یاد میشود، چون وجه قدسی در آن کمرنگ و در نظر گرفته نمیشود، همان ادبیات سیاه جنگ است که نویسنده در آن به بزرگنمایی زشتیهای این پدیده میپردازد.
شاید نویسنده ادبیات ضد جنگ یا همان سیاه جنگ، قصد انکار پایداری و وجه قدسی جنگ را نداشته باشد، اما در مجموع بیانگر انکار حقیقت جنگ است. تلاشی است تا در آن سیاهیها و تلخیها بیشتر از دیگر وجوهی که در دفاع مقدس وجود داشته است، به مخاطب نشان داده شود. جنگ در این آثار خانمانسوز، خانمانبرانداز و خونبار توصیف میشود، این در حالی است که فلسفه وجودی دفاع مقدس بر مبنای دفاع بوده است نه جنگ. به همین دلیل این موضوعات در حاشیه دفاع مقدس و فلسفه وجودی آن قرار میگیرد، نه در متن آن. با توجه به این موضوعاتف، ادبیات دفاع مقدس ادبیاتی با شاکله و هویتی مستقل از دیگر ادبیات جنگ در دنیا است که مؤلفههای خاص خود را هم دارد. در این میان این نویسنده است که با انتخاب زاویه دید درست، به مخاطب خود جهت میدهد که به فلسفه ادبیات دفاع مقدس برسد یا از این واقعه با عنوان جنگ یاد کند.
بسیاری از آثار دفاع مقدس هستند که در سالهای اخیر سیاهیهای جنگ را نوشتند، اما از بیان پیام اصلی دفاع مقدس، وجه قدسی بودن آن، را از یاد نبردند. بسیاری از خاطراتی که در سالهای اخیر از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی روایت شده است، سختیها و زشتیهای جنگ را در کنار دیگر وقایع میبینیم. خاطرات به دلیل بیان حقایق در کنار این وجه سیاه، مخاطب را به حماسه و تأمل در پایداریها ترغیب میکند. ما در طی این چند سال اخیر بیشتر با سیاهنمایی جنگ به صورت یکطرفه در داستانهای این حوزه مواجه هستیم.
تلفیق تلخیها و شادیهای جنگ در خاطرات
*تسنیم: این ادبیات دقیقاً از چه زمانی آغاز شد؟
ادبیات سیاه جنگ با نویسندگانی آغاز شد که میانهای با جنگ نداشتند. با شروع جنگ خود را از این واقعه کنار کشیدند و نگاهی به این حوزه نداشتند، اما بعد از جنگ به این واقعه پرداختند. حضرت امام(ره) هشت سال دفاع را دفاع مقدس خواندند. امری که حرکت ما را مقدس کرد، دفاع از جان و مال و میهن بود. این دسته از نویسندگان به این امر توجه نکردند و با زبان هنر تلخیهای این واقعه را گفتند و از زیباییهای آن چشم پوشیدند. آنچه که مخاطب بعد از بستن کتاب با خواندن این داستانها به آن میرسد، این است که جنگ امر سیاه و پلیدی است.
در حوزه تاریخنگاری، خاطرات و مستندات جنگ گریز و گزیری از بیان حقایق نیست، چراکه خاطرات روایت شده از طرق مختلف مورد آزمون و خطا قرار میگیرد و برای هر کدام مستندی متقن ارائه میشود. ما در آثار خاطره این پیام سیاه را نداریم. آنچه که در این آثار بیان میشود، آن است که مردم به دلیل تقدس دفاع مقدس، این سختیها را متحمل شدند. پیامی که در این خاطرات به مخاطب القا میشود این است که این ملت برای آرمانخواهی، عدالت و دفاع از انقلاب و اسلام متحمل این ظلم شدند. این در ذهن مخاطب تکرار میشود و چون مستند است، ا زنسلی به نسل دیگر منتقل میشود. راستیآزمایی مهمترین دغدغه خاطرهنگاران است. در طی این سالها برای این امر بسیار محتاطانه عمل شده است که تحریفی وارد خاطرات که همان مستندان جنگ هستند، وارد نشود. در این آثار ما با تلفیق سیاهی و خوشیهای جنگ مواجه هستیم. همین پیوند و استناد به امر واقع، آن را از حالت ادبیات سیاه جنگ دور میکند.
افرادی که در این وادی قلم میزنند را باید به چند دسته تقسیم کرد. عدهای هستند که به قدسی بودن جنگ اذعان دارند، اما به گمان خودشان وجه جدیدی از ادبیات دفاع مقدس را برای مخاطب بیان میکنند، اما در این میان دسته دیگری هم هستند که با اندیشه سکولاریستی به خلق آثار میپردازند. قالب ادبیات دفاع مقدس، اعم از داستان و رمان، قالبی غربی است و پیش از این نیز میان کارشناسان بحث بوده است که آیا میتوان این اندیشه مبارک و پاک را در این قالب و ظرف ریخت یا خیر؟ پاسخ این است که ما از نظر قالب برای بیان این مفاهیم ضعف داریم، اما باید از همین ظرف برای بیان اندیشهها و آرمانها سود جست.
نویسندگان جامانده از مردم قضای مافات کردند
*تسنیم: ما در داستان با یک قالب انشایی که در ان نه صدق راه دارد و نه کذب مواجه هستیم. نویسندگان این حوزه تا چه اندازه از همین امر سوء استفاده کردند؟
ادبیات دفاع مقدس دورههای مختلفی را پشت سر گذاشت. دوره اول آثاری هستند که همانند دیگر آثار در هر جنگی، به تهییج نیروها و رزمندگان میپردازند. وقتی جنگ فروکش کرده، تغییر ماهیت میدهد و بیشتر به جنبه رئال آن میپردازند، اما باید توجه داشت که واقعیتگرایی در هر اثر ادبی در حوزه دفاع مقدس نباید از ساحت قدسی بودن آن فاصله بگیرد. امر دیگری که سبب میشود تا نویسنده از این خط قرمز فاصله بگیرد، همان تخیلی بودن داستان است. چنانچه گفتیم این امر در خاطره امکانپذیر نیست و راه ندارد، اما در داستان که در قالب انشا به رشته تحریر درآمده و در آن کذب و صدق صادق نیست، وارد میشود. اتفاقاتی هستند که در عالم واقع رخ دادهاند، اما نویسنده آن را با خیال خود پردازش میکند.
دست نویسنده در این امر باز است و میتواند هر امری که وجوه خارجی ندارد، وارد حیطه داستان کند. وقایع چه مثبت و چه منفی به استخدام ذهن نویسنده در میآید و چون در داستان بر خلاف خاطره، تخیل حرف اول را میزند، میتواند به هر نحوی بیان شود. این به هدف نویسنده باز میگردد. اگر هدفش روشن باشد، دیگر به سیاهنمایی پناه نمیبرد و واقعیتها را میگوید. برخی از این نویسندگان خودشان از قوامدهندگان ادبیات دفاع مقدس بودند،ا ما از این قافله جاماندند و زاویه جدیدی انتخاب کردند که همان سیاهنمایی جنگ است.
اگر نویسندگان ضد جنگ توانا هستند، دفاع مقدس را جهانی کنند
*تسنیم: برخیها اعتقاد دارند باید برای جهانی شدن به این سمت پیش برویم.
آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که ادبیات سیاه جنگ هویت ادبیات دفاع مقدس را زیر سؤال میبرد و مهمترین مؤلفه و وجه تمایز آن با دیگر جنگها را در نظر نمیگیرد. لازم نیست برای اینکه بخواهیم در سطح جهانی آن را معرفی کنیم، مهمترین مؤلفه آن را در نظر نگیریم. قدسی بودن ادبیات دفاع مقدس، مهمترین مؤلفه آن است که میتواند با زبانی شیوا به حق بودن ما رد این جنگ نابرابر را بیان کند. این جنگ، دفاع از آرمانهایی است که مردم پای آن ایستادند، مظلومیتهایی است که ملتی برای رسیدن به حقشان متحمل شدند. اینها مؤلفههای اصلی جنگ ما هستند که اگر در داستان به شیوه درست بیان شود، میتواند مخاطب خود را داشته باشد. با حفظ این مؤلفهها میتواند شاخصترین گونه جنگ در ادبیات جنگ دنیا باشد. همه جنگها مثل هم هستند، خونبار، پر از خشونت و بیخانمانی. اینها در همه جنگها دیده میشود، اما آنچه که وجه ادبیات ما را متمایز میکند، فراتر اندیشیدن از این سطح است. باید تلاش کنیم تا ادبیات قدسی دفاع مقدس را به عنوان یک الگو بیان کنیم، نه اینکه ان را نادیده بگیریم.
*تسنیم: می توانیم بگوییم ادبیات دفاع مقدس یک نوع ادبایت ضد جنگ است؟
بله، ادبیات دفاع مقدس از این نظر که دفاع ملتی از سرزمین و آرمانهایش بود، میتواند به عنوان یک نوع از ادبیات ضد جنگ هم معرفی شود. اصالت ادبیات دفاع مقدس بر پایه ضد جنگ بودن آن است.
*تسنیم: مهمترین مؤلفه ادبیات ضد جنگ یا ادبیات سیاه جنگ چیست؟ چرا تم "تنهایی" در انها پرتکرار است؟
یکی از مهمترین مؤلفههای ادبیات سیاه جنگ، گرفتن روح مقاومت از ملتی است که هشت سال برای به ثمر رساندن آن زحمت کشیدند. به جای اینکه ایثار و شهادت را بیان کند، خواننده را به شک میکشاند. به جای اینکه از حماسهها و پایداریها صحبت کند، ترس را به مردم القا میکند. احساس شسکت و سردرگمی را مطرح میکند. "تنهایی" مضمونی است که در بسیاری از این آثار تکرار میشود. همه اینها بیشترین آسیب را به روحیه مقاومت و حقطلبی یک ملت بعد از هشت سال پایداری میزند.
*تسنیم: در کشورهای همسایه هم این نوع رویکرد وجود دارد؟
این نوع ادبیاتدر کشورهای همسایه به ویژه در عراق هم در حال گسترش است. نگاه آنها به موضوع هشت سال جنگ تحمیلی، نگاه قدسی نیست چون خود آنها آغازگر این نوع جنگ بودهاند. اما بعد از حمله امریکا به خاک این کشور هم این نوع ادبیات دیده میشود. خسارتهای زیانباری که مردم متحمل شدهاند، سبب شده است تا این وجه بر دیگر رویکردهای ادبی در طی سالهای گذشته غالب باشد. ادبیات میتواند در تقابل و تعامل با پدیدهها باشد. مهمترین مؤلفه هر جنگی این است که برای مردم خوشایند نیست. به همین دلیل نه تنها در عراق که در بسیاری از ملتها با این وجه از ادبیات روبرو هستیم که به نظر میرسد رهآورد غرب است.
-------------------
گفتوگو از منا برجیخانی
------------------
انتهای پیام/