قبر و بارگاه بهانه است، تکفیریون با صاحب قبر مشکل دارند
خبرگزاری تسنیم: رجبی دوانی با اشاره به حوادث اخیر سوریه گفت: اگر جنایت تخریب مرقد مطهر امامین عسکریین علیهم السّلام که از نوادگان رسول خدا بودند، توسط علمای اهل سنت محکوم میشد، اکنون شاهد این هتک حرمتها نبودیم.
محمدحسین رجبی دوانی، چهره نامآشنای مسائل تاریخ اسلام و معاون پژوهش دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه امام حسین علیه السّلام در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، به ارائه سخنانی درباره اسباب و ریشههای وقایع اخیر هتک حرمت مراقد و مقابر مقدس منطقه شامات از جمله حضرت جعفربن ابیطالب و حجربن عدی، از اصحاب جلیلالقدر پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام و اخیراً انفجار مقام حضرت ابراهیم(ع) در شهر الرقه پرداخت.
* تسنیم: جناب آقای دکتر، گفته میشود که حوادث دلخراش سوریه و اردن توسط گروهکهای تروریستی تکفیری و افراطی انجام شده است. همانگونه که علما و حوزههای علمیه شیعه بهائیت را طرد کردند، آیا زمان آن نرسیده که علمای اهل تسنن این گروه افراطی را از خود طرد کنند؟ آیا اساساً میتوان گفت نسبت این گروههای افراطی با اهل سنت مانند نسبت شیعه و بهائیت است؟
بهعقیده بنده نسبت بهائیت و بابیت با شیعه کاملاً متفاوت با نسبت تکفیریها و سلفیها با اهل تسنن است؛ چراکه بابیت و بهاییت یک گروه منحرفی بودند که ادعاهای دروغین و گزافی داشتند. علیمحمد باب مؤسس فرقه بهائیت ابتدا مدعی شد که باب ظهور امام زمان است و سپس مدعی شد که خود امام است و سپس هم ادعای پیامبری کرد و از همین روی از سوی شیعه بهکلی طرد و مهدورالدم اعلام شد و نهایتاً هم به هلاکت رسید.
لذا ما بهائیت را اصلاً مسلمان نمیدانیم، تا چه رسد به شیعه و این که از شیعه منشعب شده باشد. و ما آنها را افرادی نجس العین تلقی میکنیم که مانند سایر مشرکین و کفار هستند؛ با این تفاوت که کفار مبدأ آیینشان الهی بوده و اینها مبدأ الهی هم ندارند و فاسدالاعتقاد بهطور کامل هستند. اما تکفیریها و سلفیها دقیقاً اعتقادات اهل تسنن را دارند و مانند آنان خلفای ثلاثه را مقدس میدانند و معتقدند که همه اصحاب پیامبر پاک و مقدس و بهشتی هستند؛ منتها افراطهایی در برخی از موارد دارند.
تکفیریها و وهابیون عدهای از اهل تسنن و کل شیعه و مسلمانان غیر از خودشان را بهسبب اینکه مثل آنها فکر نمیکنند، کافر تلقی میکنند و جز مرام خود، باقی مسلمانان را دارای فساد اعتقاد میدانند و با تمام گستاخی و بیشرمی پیروان مکتب اهلبیت علیهم السّلام را مشرک قلمداد میکنند. ما بین تکفیریها و سلفیهای متعصب جاهل با اهل تسنن تمایز قائل هستیم، هرچند که اصول و مبانی آنان یکسان است و در برخی مسائل جزئی با هم اختلاف نظر دارند، اما حساب اکثر اهل تسنن را از آنها جدا میدانیم.
فتنهانگیزی صهیونیسم جهانی و اختلاف در دنیای اسلام
با کمال تأسف میبینیم که علمای اهل سنت در برابر جنایات تکفیریها و سلفیها آن هم در توهین به مقدسات خودشان کوتاهی میکنند و بهتصور من متأسفانه بر اثر فتنهانگیزی استکبار جهانی و صهیونیسم، اینان بهجای این که دشمن اصلی خود و مسلمین را آمریکا و اسرائیل بدانند، شیعه را دشمن اصلی خود پنداشته و انگشت مخالفت را بهسوی او بردهاند.
از همین روی در چند سال اخیر با وجود جنایاتی که علیه شیعیان مظلوم بحرین صورت گرفته است و با این که شیعیان مظلوم بحرین از فلسطین و آرمان فلسطین و از اعتبار جهان اسلام در برابر شرک و کفر دفاع کردهاند و میکنند، اما با وجود مظالمی که در حق اینان صورت میگیرد، نهتنها عکس العملی از سوی علمای اهل تسنن مشاهده نمیشود، بلکه بعضاً به حمایت از حاکمان جبار و فاسد و سفاک بحرین هم بهپا خاستهاند.
غفلت اکثر سران کشورهای اسلامی از آرمان فلسطین
در حالی که سران تمام ممالک اسلامی دستشان در یک کاسه است و خیانت آنان به آرمان فلسطین اظهر من الشمس است، متأسفانه حتی اسماعیل هنیهای که به حمایت ایران میتواند مقابل اسرائیل بایستد، او هم بهخاطر همیین جوّی که علیه شیعه بهراه افتاده، با ناسپاسی نسبت به شیعه به بحرین سفر و از امیر جنایتکار بحرین حمایت کرد.
در سوریه با جوسازی تکفیریهای پلید و سلفیهای جنایتکار که جنگ در سوریه را جنگ بین سنی و شیعه میدانند، سایر علمای اهل تسنن نیز سکوت توأم با حمایت را پیش گرفتهاند. اینان قطعاً در تاریخ باعث روسیاهی علمای اهل سنت که مدعی دفاع از سنت پیامبر هستند، خواهند شد و البته سندی بر حقانیت و مظلومیت شیعه؛ چراکه ما بهعنوان یک کشور شیعی 34 سال است که هزینههای سنگین در دفاع از آرمان فلسطین را پرداخت کردهایم.
ما تحریمها و سختیها را بهخاطر حمایت از آرمان فلسطینی تحمل کردهایم که عموم مردم آنجا سنی هستند. حال ما سنی واقعی هستیم یا آنها؟ ما در دفاع از کسی که شعار شهادتین میدهد، مردانه ایستادهایم و سختیها و تحریمها را پذیرفته و تحمل کردهایم، در حالی که سران سنی این کشورها با اسرائیل رابطه صمیمانه دارند؛ از مغرب تا قطر و حتی مصری که بهاصطلاح انقلاب کرده، سفیر جدید به اسرائیل میفرستند و نامه فدایت شوم برای سران رژیم صهیونیستی مینویسند.
این کشورها حاضر نیستند که با جمهوری اسلامی که پرچمدار مقابله با صهیونیسم جهانی و استکبار است، رابطه برقرار کنند. البته من اصرار مسئولان خودمان را نمیپسندم که در هر صورت ممکن اصرار به برقراری رابطه با مصر دارند و سران مصر هم دست بالا گرفتهاند و در برابر درخواست مسئولان ما برای گردشگری به مصر، شرط میگذارند که: "وقتی به مصر میآیید، حق دیدار رأس الحسین و زینبیه را ندارید". این نکته نشانگر جهالت اینهاست که دشمن اصلی را رها کرده و تیغ حملات خود را بهسمت شیعه گرفتهاند.
حزبالله تحقیر تاریخی اعراب را از آنها گرفت
در موقعیتی که دولتهای سنی عرب در نهایت بدبختی و ذلت مقابل اسرائیل بودند، این حزبالله لبنان بود که تحقیر تاریخی اعراب را از آنها گرفت و اسرائیل را در جنگهای 33روزه و حماسههای دیگر تحقیر کرد و آنها را از آن اقتدار پوشالی خارج کرد. اما اکنون میبینیم که در همان لبنان هم تکفیریها و سلفیها با سکوت جوامع سنی برای مقابله با حزبالله به میدان آمدهاند. حال آن که حزبالله از حیثیت ملت لبنان چه مسلمان و چه مسیحی و چه شیعه و چه سنی دفاع کرد.
در ماجراهای اخیر هم بهویژه در ماجرای تخریب مرقد مطهر حضرت حجربن عدی، طبق اعتقادات اهل تسنن آنها عموماً قائل به این هستند که همه اصحاب پیغمبر چون افتخار حضور در محضر پیامبر را داشتهاند، مصداق آیه شریفه «رَضِیَ اللّه عَنهُم وَ رضُوا عَنه» هستند، ولذا خدا از همه اینها راضی است و آنان از اهل بهشتاند. لذا آنها به ما خرده میگیرند که ما بهدلیل دشمنی برخی از ایشان با امام علی علیه السّلام به آنها ناسزا میگوییم و آنان را سبّ میکنیم.
این در حالی است که اگر کسی سنی واقعی باشد و به قداست و اعتبار همه اصحاب معتقد باشد، باید در برابر هتک حرمت به مرقد مطهر حضرت جعفر طیار بایستد و عاملان آن را بهشدت مجازات کند. جعفربن ابیطالب طبق نقل خود منابع سنی، یکی از اصحاب کبار پیامبر است که نماینده رسول خدا در حبشه بهعنوان رهبر و سرپرست مسلمانان مهاجر، پسرعموی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و برادر خلیفه چهارم اهل تسنن است که در جنگ موته به شهادت رسید. اما چون جعفر برادر امام علی علیه السّلام است و شیعه روی امام و برادر ایشان حساس است، بهعنوان اعتراض به تبلیغ و ترویج شیعه، علمای اهل تسنن حاضر نیستند که توهین و جسارت به این صحابی جلیلالقدر را محکوم کنند.
همین طور حجربن عدی صحابی بزرگ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که در زهد و عبادت زبانزد بود، گفتهاند که مستجاب الدعوه بود و خدمات فراوانی به اسلام کرده است. تنها جرم حجر عشق به حضرت امیر علیه السّلام و ایستادن مقابل جنایتکاری فاسق همچون معاویه بود که معاویه در نهایت مظلومیت این مرد بزرگ را که حاضر به سبّ علی علیه السّلام و بیزاری جستن از آن وجود مقدس نشد، به شهادت رساند.
اینها با صاحب قبر مشکل دارند
اینها با صاحب قبر مشکل دارند. اگر اینها در ادعای اهل سنت پیغمبر بودن صادق باشند، میدانند که قرآن مردم را امر به محبت به قربای پیامبر و خویشان نزدیک و اهلبیت ایشان علیهم السّلام کرده است. زمانی که مرقد حضرت امامین عسکریین که از نوادگان حضرت رسول علیهم السّلام بودند در سامرا تخریب شد، اگر این جنایت نسبت به مرقد نوادگان پیامبر و هتک حرمت آن بزرگواران، توسط علمای اهل سنت محکوم میشد و عاملان آن مجازات میشدند، اکنون این جنایتکاران کار را به اینجا نمیرساندند.
اخیراً این جنایتکاران تکفیری گفتهاند که در صورت دست یافتن به مرقد حضرت زینب سلام اللّه علیها آنجا را نیز نبش قبر خواهند کرد. خراب کردن قبه و بارگاه یک طرف و نبش قبر کردن یک طرف دیگر؛ با آنکه طبق منابع شیعه و سنی نبش کردن قبر مسلمانی که ــ ولو فاسق و جنایتکار باشد ــ از نظر شرعی حرام و گناهی بزرگ است. متأسفانه مقابل این کارهای خلاف شرع، اخلاق و انسانیت علمای اهل سنت سکوت مرگباری گرفتهاند و بر اثر جهالت دشمنی خود را بهسمت شیعه آوردهاند و حاضر نیستند این جنایات را محکوم کنند.
چندی پیش مقابر عمار یاسر و اویس قرنی دو شخصیت مهم جهان اسلام از سوی این جنایتکاران آسیب دید، ولی باز هیچگونه برخوردی از سوی عالَم تسنن صورت نگرفت و این جنایت محکوم نشد، ولذا به این جنایتکاران در حقیقت چراغ سبزی نشان داده شد که جنایاتشان تداوم یابد.
سندی بر حقیقت شیعه
البته از سوی دیگر همان گونه که این نابکاران سفاک اعلام کردهاند، ما میبینیم که جنایت اینان سندی بزرگ و ارزشمند بر حقیقت شیعه توسط اینها رو شد. این جنایتکاران بعد از نبش قبر حضرت حجر اعلام کردند که جسد او سالم بوده و آن را بیرون آوردهاند. سالم بودن پیکر مطهر صحابی پیامبر و یار وفادار حضرت امیر که از شیعیان خاص آن حضرت بوده، دال بر 1400 سال حقیقت اوست، در حالی که گور معاویه که پیشوای این ضالّین است همان موقع در زمان بنیعباس نبش شد و چیزی از پیکرش باقی نمانده بود.
لذا اگر کسی اندک عقل و فهمی داشته باشد، درمییابد که سالم ماندن پیکر حجر پس از نزدیک به 1400 سال نشانگر درستی راه اوست. خوب است که آنان نبش قبر خلفای خود هم بکنند تا ببینند که آیا آثاری از خلفای آنها هم باقی مانده است یا نه؟!! البته اگر اینها جرئت و صداقت داشته باشند و عکسی از پیکر مقدس این یار باوفای حضرت امیر علیه السّلام منتشر کنند، همان سند بیآبرویی و باطل بودن اعتقادات آنها برای همه جهانیان خواهد بود.
انتهای پیام/*