ایران مهمترین چالش پیش روی عربستان در یک دهه آتی
خبرگزاری تسنیم: در نشستی که با عنوان «ایفای نقش عربستان در دوران پس از بهار عربی» در مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد برگزار شد، شاهزاده ترکی به بررسی مهمترین چالشهای پیش روی این کشور در یک دهه آتی پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز بلفر، شاهزاده ترکی، که مدت مدیدی در بدنه امنیتی اطلاعاتی عربستان سعودی فعالیت داشته و سفارت این کشور در انگلیس، آمریکا و ایرلند را عهدهدار بوده است، ضمن بررسی مهمترین اصول سیاست خارجی عربستان در یک دهه آتی و چالشهای پیش روی آن، از ایران به عنوان مهمترین چالش پیش روی این کشور یاد کرد.
ناآرامیهای دو سال گذشته و تبعات این ناآرامیها، بر امنیت ملی عربستان سعودی تأثیر گذاشته است. اصول دکترین سیاست خارجی عربستان سعودی بر اساس این دو گذاره تعریف میشود: امنیت خارجی و امنیت انرژی. امنیت خارجی روابط ما با دیگر کشورها را شامل میشود؛ و امنیت انرژی صرفاً محدود به صیانت از ذخایر نفتی نشده و بیشتر با سیاست کلی ما در تولید انرژی مرتبط است که به منظور پایدار نگاه داشتن ثبات در بازارهای انرژی جهانی طراحی شدهاند.
نگاهی گذرا به اوضاع همسایگانمان، از چالشهایی مهم پرده بر میدارد که ذیل عنوان امنیت خارجی طبقه بندی میشوند. مسئله اسرائیل/ فلسطین همچنان مهمترین، چالش برانگیزترین و نگران کنندهترین مسئلهای است که وجود دارد و به نظر میرسد تا چند سال آتی پابرجا بماند. عراق همچنان برای تأمین امنیت و ادامه حیات با استقرار یک حکومت قانونی پس از یک جنگ ویران کننده تلاش میکند. ایران و رهبری این کشور مشکلات و چالشهای عمده خاص خود را به وجود آورده است. و البته در سراسر جهان عرب ـ تونس، مصر، لیبی، سوریه، یمن و ... ـ کشورهای مختلف درگیر انقلابهای عمده و قیامهای گستردهای شدهاند که حکومتهای ایشان را در هم شکسته و در برخی موارد کل کشور را دچار دگرگونی کرده است.
هدف اصلی ما در برابر دیگر کشورها آن است که متحدین خود را در منطقه و فراتر از منطقه تقویت کرده و به هر طریق ممکن به همسایگان خود کمک کنیم از ثبات داخلی خود صیانت کنند. عربستان سعودی اساساً بر این باورد است که صلح در منطقه و به پایان رساندن اقدامات ایجاد صلحی که مدتهاست ادامه دارد، در دهه آتی در دستور کار قرار گیرد. ایجاد صلح مذکور تنها از طریق همکاری، اعتماد، گفتگو، احترام متقابل و ارتباط مؤثر امکان پذیر است. به همین دلیل است که عربستان همچنان به ایفای نقش خود به عنوان میانجی و راهبر مذاکرات میان بازیگران و کشورهای در حال منازعه ادامه خواهد داد. علاوه بر این، خاندان سلطنتی بر این باور است که در دهه آتی حیاتیترین مسائل امنتی مطرح خواهند شد.
اجازه دهید به اولویتهای سیاست گذاری خارجی خود در یک دهه آتی نگاهی بیاندازیم. اولین مسئله بدون هیچ شکی، مسئله ایران است. عربستان بیشتری حجم ذخایر نفتی دنیا را در اختیار دارد؛ ایران در جایگاه دوم قرار میگیرد. عربستان سعودی متولی دو مکان مقدس است که زادگاه اسلام به شمار میروند. رهبران ایران نیز نه تنها خود را رهبر شیعیان جهان بلکه همه مسلمانان انقلابی که علیه غرب به پاخاستهاند میدانند.
با این حال جدای از این اختلاف عمیق ظاهراً ایدئولوژیک، عربستان سعودی تنها دو نگرانی در مورد رهبران ایران دارد. اول اینکه به نفع ماست که ایشان به سمت تولید تسلیحات هستهای پیش نروند که اگر چنین کنند دیگر کشورها مجبورند سیاستهایی را در پیش گیرند که پیامدهای منفی بیشماری از پی خواهند داشت. به همین دلیل با انجام اقدامات مختلفی سعی کردهایم این پیام را به ایرانیان بدهیم که جدای از اینکه استفاده از توان هستهای صلح آمیز حق مسلم ایشان و همه کشورها است، پیشبرد این برنامه به سمت تسلیحات هستهای با بنبست مواجه خواهد شد. اما ایران روابط خود با کره شمالی را گسترش میدهد و به این نتیجه رسیده است که آمریکا بیشتر سر و صدا دارد و نه کارآمدی و جدیت. تحریمهای اقتصادی ایران را از تعقیب تسلیحات هستهای بازنمیدارد. اقدام نظامی یک یا چند جانبه نیز پیامدهای مخربی برای این منطقه در پی خواهد داشت. تنها ایجاد یک منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی، بهترین راه برای آن است که ایران و اسرائیل تسلیحات هستهای خود را تسلیم کنند. چنین سیاستی باید با ایجاد یک رژیم تشویقی همراه شود که از کشورهایی که به این جریان میپیوندند حمایتهای تکنیکی و اقتصادی به عمل آورد. به علاوه یک چتر امنیتی هستهای که اعضای دائم شورای امنیت آن را ایجاد کنند. همچنین یک رژیم تحریمی نیز باید علیه کشورهایی وضع شود که میکوشند تسلیحات کشتار جمعی تولید کنند و این رژیم از سوی اعضای دائمی شورای امنیت نیز تضمین شود.
دوم اینکه مداخلات و اقدامات بیثبات کننده ایران در کشورهای دارای اقلیت شیعی عراق و بحرین و نیز کشورهایی که جمعیت شیعی عمدهای دارند از جمله سوریه، یمن، کویت و لبنان باید به پایان برسد. عربستان سعودی با این قبیل اقدامات مخالف است چرا که معتقد است هیچ کشوری حق مداخله در امور داخلی هیچ کشور دیگری را ندارد.
نمیتوان در مورد ایران بدون خاطر نشان ساختن عراق بحث کرد. عراق پیشینه تاریخی بسیار قابل توجهی داشته و یکی از اعضای محوری جامعه عرب میباشد. عراق به عنوان نیرویی مهم در جهان عرب بوده و میتواند باشد. اما چه بخواهیم چه نخواهیم این یک واقعیت است که عراقی که زمانی جنگی خونین علیه ایران به راه انداخت اکنون پس از حمله آمریکا به این کشور به حوزه نفوذ فزاینده ایران تبدیل شده است. گروهها و افراد بسیاری در عراق وجود دارند که ارتباط نزدیکی با رهبری ایران دارند، هر چند خود منکر این ماجرا هستند و این غیر قابل قبول است. هدف ما این است که عراق همچنان به عنوان عضوی فعال در جهان عرب حضور پیدا کرده و نفوذ عوامل خارجی در این کشور را قطع کند.
این دلیل اصلی فاصله گرفتن ما از گروههای عراقی است. با این حال باید خاطر نشان سازم که همچنان نسبت به قالب و شمایل دولت کنونی عراق و طریقت شکلگیری آن بسیار نگران هستیم. دخالتهای ایران در شکل گیری این دولت غیر قابل چشم پوشی است. ما نمیتوانیم این اقدامات را بپذیریم و همه تلاش خود را به کار گرفتهایم تا به آنها پایان بخشیم. برای مثال با اینکه بغداد بدهی کلانی به ریاض دارد که بیش از 25 میلیارد دلار میباشد، عربستان سعودی اعلان کرده است که حاضر است بخش قابل توجهی از این بدهیها را ببخشد اما در صورتی که فرقهگرایی و نفوذ فزاینده ایران در این کشور به پایان برسد. پیشنهاد من این است که شورای امنیت با صدور یک قطعنامه از یکپارچگی سرزمینی عراق صیانت کند.
حال به بررسی اوضاع یکی از نزدیکترین همسایههای عربستان سعودی یعنی یمن میپردازیم. برای عربستان سعودی و دیگر کشورهای دنیا یمن به منزله کشوری متشنج و بیثبات است که به واسطه داشتن ظرفیت شکلگیری گروههای تروریستی در این کشور، تهدید امنتی جدی را به وجود آورده است. این بخش از شبهه جزیره عربستان که بیش از 20 میلیون نفر جمعیت دارد، از زمان تأسیس پایگاههای آموزشی القاعده در دهه 1990، یکی از پایگاههای مهم این گروه تروریستی به شمار میرود و همچنان القاعده نفوذ زیادی در این کشور دارد. بخش قابل توجهی از این ریشه دوانی ناشی از ضعف دولت مرکزی یمن در مناطق کوهستانی خارج از پایتخت و دیگر شهرها است. افراطگرایان پیوسته با رهبران قبایل محلی برای تأمین مایحتاج و امنیت خود معامله میکنند و پناهگاهی را برای خود ایجاد کردهاند که بیشباهت به منطقه قبیلهای پاکستان نیست.
در حالی که قیامهای مردمی کشور را فرا گرفته، یمن همچنان یک مسئله جدی برای پادشاهی عربستان است. اگر بیثباتی یمن افزایش یابد و از هم بپاشد، این میتواند تهدید امنیتی جدیتری را به وجود آورد.
رویکرد ما در قبال این کشور در دهه آتی یک رویکرد سه وجهی است. در وجه اول میکوشیم با همکاری شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس، گذاری مسالمتآمیز از دولت پیشین داشته و رئیس جمهور پیشین علی عبدالله صالح به دولت واحد ملی کنونی داشته باشیم تا این دولت جدید قانون اساسی جدیدی را تصویب کرده و به منازعات پایان دهد. همزمان امنیت مرزی خود را تقویت میکنیم تا از ورود پناهندگان یمنی و تروریستهای القاعده به داخل کشور خود جلوگیری کنیم و تلاشهای ضد جاسیوسی خود را تقویت میکنیم تا عوامل القاعده در یمن را شناسایی و نابود کنیم. همکاری ما با آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای از بین بردن این تهدید تروریستی ادامه خواهد یافت.
لبنان همچنان یک کشور متشنج است و حزبالله به پیگیری دستور کار خود ادامه میدهد. عربستان سعودی بر این باور است که قانون و نظم باید در لبنان برقرار شود. به همین دلیل پس از حمله سال 2006 اسرائیل به این کشور، کمکهای سعودی به این کشور افزایش چشمگیری یافت. این تلاش به جهت آن است که لبنانی با ثبات و توانمندتر ایجاد شود و نیز نفوذ ایران در این کشور از میان برود. رهبران سعودی سالهاست که میکوشند حزبالله تحت حمایت تهران را خلع سلاح کند.
در مورد سوریه، گفتگو میان عربستان سعودی و حکومت اسد بیش از یک سال پیش به طور کامل قطع شد؛ دلیل اصلی آن اختلاف بر سر چگونگی متوقف ساختن بحران رو به رشد در لبنان و درگیریهای داخلی سوریه بود. اتحادیه عرب به سرپرستی عربستان سعودی از دولت سوریه درخواست کرد تا تانکها و خودروهای زرهی خود را از شهرها بیرون کشیده و زندانیان سیاسی را آزاد کند.
ما همه تلاش خود را به کار خواهیم گرفت تا به صورت مستقیم و نیز از طریق اتحادیه عرب و سازمان ملل ثبات در سوریه را برقرار سازیم، البته با پیروی از اصول اساسی خود ـ صلح، همکاری و پیشرفت. در کنار دیپلماسی باید ارتباطی مؤثر با مبارزان میدان عملیات برقرار شود. در حال حاضر ما میتوانیم مبارزان خوب را از افراد بد تمیز دهیم و رساندن تسلیحات به دست این مبارزان خود اعتبار ایشان را افزایش داده و در میان مردم محبوب میسازد. تعلل چیزی است که به جهاد النصره و دیگر گروههای افراطی اجازه میدهد تا بیشتر گسترش پیدا کنند. پادشاهی میکوشد با استفاده از هر آنچه که لازم است از جناح مخالف حمایت کند.
مصر جایگاه ویژهای در منافع امنیتی عربستان سعودی دارد. این کشور بزرگترین کشور عرب است که ارتباطی نزدیک و تاریخی و عمیق و مهم با پادشاهی عربستان دارد. پادشاه عبدالله در طول سی سال گذشته روابطی بسیار نزدیک با مبارک داشت. رها کردن او و هر متحد نزدیک دیگری در جریان قیامهای انقلابی هرگز در دستور کار پادشاهی نبوده و نخواهد بود و این سیاست باید تقویت شده و از ارزشهای آن حمایت شود. اما به محض آنکه مبارک کنارهگیری کرد، پادشاه عبدالله نه تنها واقعیت جدید را پذیرفت بلکه دست دوستی خود را به سمت رهبری جدید مصر دراز کرد. برای مثال میتوان به کمک چهار میلیارد دلاری بدون قید و شرط سعودی به این کشور اشاره کرد.
بحرین به لحاظ جغرافیایی و تاریخی نزدیکترین کشور به عربستان سعودی است. پس از انقلاب سال 1979 در ایران، رهبری این کشور تلاش خود برای صدور انقلاب ایران به کشورهای مسلمان را آغاز کرد. این به ایجاد ناآرامی در کشورهای مسلمان منجر شد و جوامع شیعی در دیگر کشورها را تحت تأثیر قرار داد. کسانی که مدعی هستند این ناآرامیها تحت تأثیر ایران نیست، فراموش کردهاند که حزبالله بحرین را ایران ایجاد کرده و فعالیتهای تبلیغاتی این کشور در بحرین هرگز متوقف نشده است. عربستان تلاش خود را به کار گرفته است تا از طریق شورای همکاری خلیج فارس و استقرار نیروهای این نهاد بینالمللی در این کشور، راه حلی مسالمت آمیز برای حل بحران بحرین به دست آورد. امیدوارم از طریق مذاکره و به نحوی آرام این بحران حل شود.
به دست آوردن تحلیلی کامل از موضع پادشاهی نسبت به منطقه منوط به بررسی و بحث در مورد مسئله مهم منازعه اسرائیل/ فلسطین است. همانطور که اخیراً دیدیم عدم تمایل اسرائیل برای متوقف ساختن شهرک سازیها و سرباز زدن از دادن حق مسلم فلسطینیها برای تسلط بر سرزمین خود، دلیل اصلی ادامه منازعه است. طرح و نقشه برای ایجاد صلح موجود است که بسیاری از این طرحها عقلایی و جوانمردانه هستند. یکی از این موارد نقش صلح عربی است که در اصل توسط پادشاه عبدالله در سال 2002 مطرح شد. این طرح از اسرائیل میخواهد که به آن سوی مرزهای 1967 عقب نشینی کند و مرزهایی مشخص میان فلسطین، اسرئیل، اردن و مصر وضع گردد.
پادشاهی همچنان از اسرائیل میخواهد در جهت برقراری صلح و عدالت گام بردارد. همچنین حمایت خود از حکومت خودگران فلسطین را ادامه میدهد تا نهادهای دائمی برای مردم این کشور ایجاد کند و برخلاف بسیاری از اتهامات همچنان بزرگترین حامی حکومت خودگردان فلسطین به شمار میرود. سرمایه گذاری، همکاری مؤثر و حمایت از راهحل دو دولت، وجود اصلی موضع عربستان سعودی در دهه آتی نسبت به این مسئله خواهد بود.
در مورد مسئله مهم تشکیل کشور مستقل فلسطین، پادشاه عبدالله از دولت عربستان خواسته است از طرحی شبیه به طرح مارشال برای فلسطینیها حمایت کند. از این روی عربستان سعودی در کنار دیگر اعضای سازمان ملل از اعلامیه به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین حمایت کرده و از آمریکا خواست که این اعلامیه را تأیید و حمایت کند.
انتهای پیام/